من وخدایم

[ماه بنی هاشم]

خدایا چه ساده می توان زیست و چه سان ما تجمل گرایانه زندگی می کنیم.
خدایا چه ساده می توان تو را باور داشت و چه سان دور مانده ایم از تو.
خدایا چه آسان ما را می بخشی و چه بی خبرانه روی از تو بر گرفته ایم.
خدايا آيا باور کنم که از گناهانم نخواهی گذشت؟
ايا قبول کنم که بر من خشم خواهی گرفت؟
نه هرگز .
من هرگز به اين باور نميرسم.
خودت نااميدان را شيطان خوانده.ای بدون اينکه سخنی از درجه گناهانشان بگويی.
پس تو هر کسی را با هر درجه از بدی پذيرايی.
پس مرا بپذير که جز دامان تو پناهی ندارم.

[soldier young]

خدایا به ان تکلیف ربوبیتت / خدایا به ان عشق الهیتت / خدایا به ان خواسته روحانیت / خدایا به این درد جاودانگی / خدایا به ان حرف بازماندگی / خدایا به این سنت بندگی / خدایا به این ترس ادمی / خدایا به ان امید وعده ای / خدایا به عشق ادمی / خدایا ز درد تهی دستیم / خدایا ز دلهای به راه مانده ات / خدایا به شوقی کز ان تو را خواسته ام / خدایا به ضعفی که به ان سرشته ام / خدایا به خونی که انرا وابسته ام / خدایا به مشق عبادتی که رفته ام / خدایا به امتحان انسانیت / خدایا به موعود نیامده ات / خدایا به سنت بر باد رفته ات /
خدایا به هوس غالب شده نخواسته ات / خدایا به روح جاودانه ات / خدایا به ادعونی استجب لکم / به امن یجیب گفته ام / خدایا به دستان تهی رفته ام / خدایا به بار بی زاد و توشه ام / خدایا به خواسته ی نتوانسته ام / خدایا به این دل شکسته ام / خدایا اگر دست خالی زاین دنیا رفته ام / ولی بغیر تو ز کسی مدد نرفته ام / ز رضایتت از بر کسی سعی نرفته ام / شوق دینت زکس دیگر نرفته ام / شکستم ولی زغیر تو شکسته بند دل نرفته ام / ته صراط نرسیده ولی ز راه دگر نرفته ام / ز نبیت نظر نشد ولی ز نظر دیگران نرفته ام / ز ائمه ترحمی نبود ولی ز خواهش دلی نرفته ام / اگرچه گناه زمن است ولی از پی گناه نرفته ام / اگرچه بدست خالی امده ام ولی بی واسطه امدم / اگر چه دل شکسته امدم ولی دل صاف و ساده امدم / اگر چه خواستن کویت زمن ننگ است / ولی دلم همیشه به بودنت تنگ است / به خواستن بندگی و رحمت خداوندگی / به شوق دیدن یار و رسم عشق و دلدادگی / گر که جنت زمن دور باد / ز دوزخ مرا دور دار / گرحرامست مرا ز دیدار اصحاب خودت / مرنجان مرا از فراق خودت / نه جنت نه حوری نه زمزم بنوشان مرا / ولی ز شراب خودت بنوشان مرا .