امامت در مکتب خلفا (اهل تسنن)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

امامت در مکتب خلفا (اهل تسنن)

پست توسط محدثه »

. تصویر 

 [FONT=Times New Roman]   



[FONT=Times New Roman]مقدّ 

در آغاز اين بحث ، شايسته است نخست اساس تفكّرات مكتب خلفا و مكتب اهل بيت را در امر امامت بررسى نماييم .

اساس تفكّرات دو مكتب در امر امامت پس از وفات پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله تا به امروز ، دو مكتب در عالم اسلام وجود داشته است :


  1. مكتب امامت
  2. مكتب خلافت




ــ مكتب خلافت مى‏گويد :

« پيشوا و زمامدار انتخابى است . »


امّا ...



مكتب امامت مى‏گويد :

« پيشوا و زمامدار امّت ، همان اوصياى پيامبر مى‏باشند ؛ و اين امر انتصابى است ، نه انتخابى .»





آن گروه كه مى‏گويند تعيين پيشوا بر اساس انتخاب مى‏باشد ، معتقدند كه اين انتخاب به دست مردم انجام مى‏گيرد ،

و بعد از پيامبر اين مردمند كه زمامدار را انتخاب مى‏نمايند .



امّا ...



مكتب امامت مى‏گويد كه تعيين پيشوا (اوصياى پيامبر) از طريق انتصاب مى‏باشد .

و اين انتصاب از طرف خداست ، نه از جانب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و نه از جانب مردم .

خداوند متعال پيشوا را نصب مى‏كند ، و پيامبر تعيين و انتصاب الهى را به مردم تبليغ مى‏نمايد.


[HR]


اينك پيش از آغاز بررسى تفصيلى نظريّات دو مكتب ، لازم است دو نكته را در اين مقدّمه يادآور گرديم :

1 - دانشمندان مكتب خلافت ، كتبى دارند كه در آن قانون و راه و روش تشكيل حكومت ، واجبات اين كار ، وظايف حاكم ،

حقوق دولت اسلامى بر مردم ، و حقوق مردم بر دولت اسلامى و اينكه والى و وزير را به چه شكل بايد انتخاب كرد ، امام جمعه

و قاضى چگونه تعيين مى‏شود ، ماليات به چه نحو گرفته مى‏شود ، زكات و خراج و جزيه چه اندازه است ، و چه كسى بايد بگيرد ،

و چگونه بگيرد ، و امثال اينها را بيان كرده‏اند . اين كتاب‏ها ، نوشته‏هاى رسمى علماى معتبر و مشهور و مورد اعتماد مكتب خلفا

مى‏باشد كه ما نظريّات مكتب خلفا در مورد تعيين زمامدار مسلمانان و چگونگى انتخاب او را ، از اين گونه كتب استخراج كرده و ارزيابى مى‏كنيم .



2 . نكته ديگرى كه لازم است در اين مقدّمه يادآور شويم ، اصطلاح « خليفه » است كه اينك به طور مبسوط‏ آن را توضيح مى‏دهيم .







[HR]

منبع :
کتاب گرانقدر « نقش ائمه در احیاء دین » ، تألیف علامه بزرگوار سید مرتضی عسکری (ره) ، درس 32 .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

امامت در مکتب خلفا (اهل تسنن)

پست توسط محدثه »

.

[FONT=Times New Roman]« معناى لغوى خليفه » 




ــ ابن اثير گويد : « خليفه به كسى گفته مى‏شود كه نيابت و جانشينى غير را بر عهده بگيرد . » (1)


ــ و نيز راغب اصفهانى گويد : « خلافت نيابت از غير است . » (2)



در برخى از آيات قرآن كريم ، الفاظ « خلائف » و « خلفاء » كه جمع « خليفه » مى‏باشند ، به همين معناى لغوى استعمال شده است .

چنان كه در آيه 69 از سوره اعراف فرموده است :


 [FONT=Times New Roman]« جَعَلَكُمْ خُلَفَآءَ مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ »   « شما را پس از قوم نوح جانشينان ايشان قرار داد . » 




ــ در بعضى از فرمايشات پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز استعمال لفظ خليفه در همان معناى لغوى خود مشاهده مى‏شود .

مانند اينكه مى‏فرمايد :

      ــ « اَللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائى ، اَللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائى ، اَللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائى . » ( بار خدايا! خلفاى مرا مورد رحمت خويش قرار ده . ) (اين عبارت را سه بار تكرار فرمودند)

      ــ عرضه داشتند : اى رسول خدا! خلفاى شما كيانند ؟

      فرمود : « الّذين يَأتونَ بَعْدى ، يَروُونَ حَديثى وَسُنَّتى ... . » (3) ( آن كسانى كه بعد از من مى‏آيند و حديث و سنّت مرا بازگو مى‏نمايند ... . )

[HR]


[FONT=Times New Roman]« خليفه در اصطلاح مسلمانان »  


ما در اسلام نامگذارى‏هايى داريم كه در زمان خود پيامبر (ص) انجام شده است . اين نام‏ها را يا شخص پيامبر (ص) انتخاب كرده ،

و يا از جانب خداوند نامگذارى شده و پيامبر آن را تبليغ نموده است . اين‏گونه نامگذارى‏ها را «مصطلحات اسلامى» و «مصطلحات شرعى» (4) ناميده‏اند
.

يعنى اصطلاحات يا نام‏هايى كه به وسيله شرع و شارع انتخاب شده است .


امّا ...


يك دسته از نام‏ها مى‏باشند كه مسلمان‏ها يا علماى اسلام وضع كرده‏اند كه آنها را « مصطلحات متشرّعه » و يا « مصطلحات مسلمين » ناميده‏اند .





[HIGHLIGHT=#ffff00]« خليفه » در مفهوم كنونى آن ( حاكم و زمامدار مسلمانان ) يك نامگذارى شرعى نيست

يعنى اين لفظ در زمان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر اين معنى قرار داده نشده است؛

هر چه هست از مسلمانان مى‏باشد ، و پيروان خلفا هستند كه چنين نامگذارى كرده‏اند .



[HIGHLIGHT=#fac08f]اينان در ابتداى امر كسى را كه پس از پيامبر اكرم (ص) براى زمامدارى انتخاب كردند « خليفة الرّسول » و بعدها به اختصار « خليفه » ناميدند . 



گاهى نيز برخى از پيروان مكتب خلفا از حاكم و سلطان وقت ، به « خليفة اللّه ‏» تعبير نموده اصطلاح خليفه را مختصر شده آن قلمداد مى‏كردند .

« خليفه » در اصطلاح اسلامى چنان كه از موارد كاربرد لفظ خليفه در برخى از آيات قرآن و روايات اسلامى استفاده مى‏شود ،

«خليفة اللّه‏ » در اصطلاح اسلامى كسى است كه خداى متعال او را متعيّن فرموده تا « اسلام را به اهل زمان خويش تبليغ نمايد ؛

اعمّ از اينكه اين شخص پيامبر (ص) باشد يا وصىّ پيامبر . »



بنا بر اين ، مقصود از « خليفه » در آياتى مانند آيه 26 از سوره ص (5) و نيز آيه 30 از سوره بقره (6)، « خليفة اللّه ‏» به معناى مذكور مى‏باشد .

  آنكه « خليفة اللّه‏ » ، امام زمان هر عصرى است كه وظيفه تبليغ و حفظ و حراست دين خدا

و احكام الهى را بر عهده دارد
و بر مردم است كه خليفه منصوب از جانب خداوند را بشناسند

و او را مراجع و پناه خود قرار دهند . (7)  





____________________________

1 . نهاية اللّغة ، مادّه «خلف» .
2 . مفردات ألفاظ القرآن ، راغب ، مادّه «خلف» .

3. معانى الأخبار : ص 374 و 375 ؛ عيون الأخبار : ج 2 ص 36 ، چ نجف ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 420 ، تحقيق على‏اكبر غفّارى ، بحارالأنوار : ج 2 ص 152 ح 7 . و از مصادر مكتب خلفا رجوع كنيد به : المحدّث الفاصل رامهرمزى ، باب فضل الناقل عن رسول اللّه‏ : ص 163 ، قواعد التحديث (قاسمى) ، باب فضل راوى الحديث : ص 48 ، چ دوم ، شرف أصحاب الحديث (خطيب بغدادى) ، باب كون أصحاب الحديث الخلفاء الرسول : ص 30 ؛ جامع بيان العلم : ج 1 ص 55 ؛ أخبار اصبهان : ج 1 ص 81 ؛ الفتح الكبير ، به نقل از ابوسعيد : ج 10 ص 233 ؛ كنزالعمّال ، كتاب العلم ، باب آداب العلم ، فصل رواية الحديث وآداب الكتابة ، به نقل از اميرالمؤمنين على عليه‏السلام وابن عبّاس : ج 10 ص 128 و 133 ح 1086 و 1127 ، و ج 10 ص 181 ح 1407 ، چ دوم ؛ الالماع (قاضى عياض) ، باب شرف علم الحديث و شرف أهله : ص 11 .

4 . آنچه كه در علم اصول فقه «حقيقت شرعى» نام مى‏گيرد .
5 . «يا داوُودُ إِنّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ»
6 . «إِنّى جاعِلٌ فِى الْأرْضِ خَليفَةً» .
7 . در جلد اوّل معالم المدرستين ، باب « مصطلحات بحث الامامة والخلافة » بحث مشروح‏ترى پيرامون اصطلاح خليفه آمده است .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: تعیین حافظان اسلام پس از پیامبر اکرم (ص) توسط خداوند متعال

پست توسط محدثه »

.

تصویر [FONT=Times New Roman]امامت در مکتب خـلـفـا  


طرح و دليل نظريه مكتب خلافت را از كتاب‏هايى كه در ابتداى بحث بدانها اشاره داشتيم و به « الاحكام السّلطانيّه » موسوم است ، نقل مى‏كنيم .

قاضى ماوردى ( متوفّاى 450 هجرى ) و قاضى ابويعلى ( متوفّاى 458 هجرى ) كه هر دو در عصر خويش قاضى‏القضات بوده‏اند ،

در كتب خويش كه هر دو به همين نام است ، مسأله را بدين شكل مطرح مى‏كنند :


« امامت كه همان خلافت بعد از رسول است به سه شكل منعقد مى‏گردد :

      1 . خليفه‏اى جانشين خويش ، يعنى خليفه بعد از خود را تعيين كند .

      به اين معنى كه اگر هارون‏الرّشيد گفت : بعد از من امين و مأمون خليفه‏اند ، مسلمانان مجبور به پذيرش هستند ،

      و اين خليفه ، خليفه شرعى و اسلامى است ، و پذيرش او وجوب دينى دارد .




اين دو دانشمند مى‏گويند : « در اين زمينه هيچ‏گونه اختلافى نيست ، و پذيرش خليفه بدين شكل مورد اجماع و اتّفاق است » .


استدلال اين دو در مورد اين‏گونه منعقد شدن امامت ، و اصالت و صحّت آن به اين است كه ابوبكر بعد از خودش ، عمر را به زمامدارى مردم تعيين نمود

و كسى هم با اين نظريه مخالفت نكرد . پذيرش عموم مسلمانان نشان مى‏دهد كه اين راه و روش را صحيح دانسته‏اند .

لذا اين نوع از انتخاب خليفه كه به دست خليفه قبل انجام مى‏گيرد ، به دليل عمل ابوبكر و عدم اعتراض مردم ، صحيح است

و در اصالت و صحّت اين روش در مكتب خلفا اختلافى وجود ندارد . (8)

  دارد ... 



________________________________

8 . «وأمّا انعقاد الامامة بعهد من قبله ، فهو ممّا انعقد الاجماع على جوازه ووقع الاتفاق على صحّته ، لأمرين عمل المسلمون بهما ولم
يتناكروهما ؛ أحدهما انّ أبابكر ، عهد بها الى عمر فأثبت المسلمون امامته بعهده» .
ماوردى : ص 10، چ سوم مصر 1393 ق ؛ ابو يعلى حنبلى : ص 25 ، چ دوم مصر 1386 ق . و نيز رجوع كنيد به : سلوك الملوك (قاضى روزبهان ، دستور حكومت اسلامى : ص 44 و 55 ، چ حيدرآباد دكن 1386 ق) .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

ادامه مبحث « امامت در مکتب خلفا» / روش تعیین خلیفه ...

پست توسط محدثه »

.
      2 . خليفه به انتخاب مردم تعيين مى‏شود .

در اين نوع از تعيين خليفه ، صاحبنظران مكتب خلفا اختلاف دارند .

الف ) ماوردى مى‏گويد :

«اكثريت دانشمندان برآنند كه خليفه به وسيله پنج تن از اهل حلّ و عقد ، يعنى بزرگان و عقلاى قوم انتخاب مى‏شود ،

يا اينكه يك تن انتخاب مى‏نمايد و چهار نفر ديگر موافقت مى‏كنند» .
(9)


ــ دليلى كه ايشان براى اين نظريه نقل مى‏كنند ، اين است كه در خلافت ابوبكر ، پنج تن با وى بيعت كردند ، و اين بيعت رسميت يافت و پذيرفته شد .

پنج تن مزبور عبارت بودند از : عمر بن خطّاب ، ابو عبيده جراح ، سالم آزاد كرده ابوحذيفه ، نعمان بن بشير و اسيد بن حضير .

بدين شكل بيعت در سقيفه انجام گرفت و ابوبكر به مقام خلافت رسيد .

آنگاه خليفه منتخب در سقيفه ، به مردم عرضه شد . مردم نيز خواه يا ناخواه او را پذيرفتند . (10)

پس به اين دليل ـ يعنى عمل اين چند تن ـ انتخاب خليفه با بيعت و رضاى پنج تن از اهل حلّ و عقد تماميت مى‏پذيرد و انجام مى‏يابد .



ـــ دليل ديگر اين نظريه اين است كه عمر بن خطّاب در شورايى كه براى تعيين خليفه پس از خويش معيّن نمود ، گفت :

اگر پنج تن از اين شش نفر يكى را به خلافت پذيرفتند ، او خليفه خواهد بود .

بيشتر دانشمندان اين مكتب در اين عقيده اتّفاق نظر دارند .




ب) گروه ديگرى از دانشمندان مكتب خلافت مى‏گويند :

خلافت همانند عقد ازدواج است . همان‏طور كه در عقد نكاح ، يك عاقد لازم است و دو شاهد ، در خلافت هم يك نفر بيعت مى‏كند ،

و دو نفر اعلام رضايت مى‏نمايند . و همين تعداد از اهل حلّ و عقد براى تعيين خليفه و زمامدار كافى است . (11)




ج ) دسته سوم معتقدند :

تنها اگر يك نفر با خليفه بيعت كند كافى مى‏باشد . انتخاب يك نفر و بيعت همان يك نفر ، خليفه امّت بزرگ اسلامى را مشخّص مى‏سازد .

ــ دليل اينها اين است كه مى‏گويند :

عبّاس بن عبدالمطّلب به على گفت : « اُمدُد يَدَكَ أُبايِعكَ فَيَقُولُ النّاس : عَمُّ رَسُولِ اللّه‏ بايَعَ ابن عَمِّهِ ، فَلا يَخْتَلِف عَلَيكَ اثْنانِ» (12)

« دست خويش را دراز كن تا با تو بيعت كنم . مردم خواهند گفت : عموى پيامبر خدا با پسر عموى وى بيعت كرده است .
و ديگر پس از آن ، دو نفر هم در كار شما مخالفت نخواهند كرد» .



ــ دليل دوم اين است كه بيعت مانند حكم و فرمان حاكم شرع است ، و حكم و فرمان يك حاكم شرع ، نافذ مى‏باشد و مخالفت با آن جايز نيست .

بنا بر اين ، دو دليل ، اگر حتّى يك نفر با كسى به عنوان خلافت بيعت كرد ، خلافت وى برپا مى‏شود و رسميت و شرعيّت پيدا مى‏كند . (13)




____________________________

9. «أقلّ من تنعقد به منهم الامامة ، خمسة يجتمعون على عقدها ، او يعقدها أحدهم برضا الاربعة» .
10. ماوردى : ص 7 . براى اطّلاع بيشتر در مورد سقيفه و حوادث آن رجوع كنيد به : عبداللّه‏ بن سبا : ج 1 ص 78 ـ 139 ، چ چهارم تهران .
11 . ماوردى : ص 7 .
12 . طبقات الكبرى : ج 2 ق 2 ص 38 ، مسعودى : ج 2 ص 200 ، الامامة والسّياسة : ج 1 ص 4 .
13 . همه اين اقوال را در : ماوردى : ص 7 ، چ مصر 1393 ق ، ببينيد .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

دامه مبحث « امامت در مکتب خلفا » / « روش سوم تعیین خلیفه »

پست توسط محدثه »

    3 . خليفه با زور شمشير و پيروزى نظامى خلافت را به دست مى‏آورد .



براساس اين نظر اگر حكومت بر مسلمانان به وسيله زور و غلبه نظامى به دست آمد ، شخص حاكم ، خليفه برحق است

و خلافت او رسمى و اسلامى مى‏باشد .




ــ و طبق نقل قاضى ابويعلى :


« آن كسى كه با شمشير و زور بر جامعه اسلامى غلبه يافت و خليفه گشت و اميرالمؤمنين ناميده شد ،

ديگر براى هر كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد جايز و روا نيست كه شبى را به روز آورد در حالى كه او را امام نداند ؛

خواه خليفه آدمى جنايتكار باشد ، و خواه پاكدامن . » (14)







ــ فضل اللّه‏ بن روزبهان ، فقيه معتبر مكتب خلفا ، در كتاب سلوك الملوك در مورد اين قسم از تشكيل خلافت مى‏نويسد :


« طريق چهارم از اسباب انعقاد پادشاهى و امامت ، شوكت و استيلاست . علما گفته‏اند كه چون امام وفات كند

و شخصى متصدّى امامت گردد بى‏بيعتى و بى‏آنكه كسى او را خليفه ساخته باشد ، و مردمان را قهر كند

به شوكت و لشكر ، امامت او منعقد مى‏گردد بى‏بيعت .

خواه قريشى باشد و خواه نه ، خواه عرب باشد يا عجم يا ترك ، خواه مستجمع شرايط باشد و خواه فاسق و جاهل ...

و امام و خليفه بر او اطلاق توان كرد .
» (15)





___________________________

14 . «ومن غلب عليهم بالسّيف حتّى صار خليفة وسمّى أميرالمؤمنين ، فلا يحلّ لأحد يؤمن باللّه‏ واليوم الآخر أن يبيت ولا يراه اماما ،
برّا كان أو جائرا» . (ابويعلى : ص 23) .

15 . سلوك الملوك ؛ دستور حكومت اسلامى : ص 47 ، چ حيدر آباد دكن .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

ادامه مبحث « امامت در مکتب خلفا » / « برخورد مسلمانان با خلی

پست توسط محدثه »

.

[FONT=Times New Roman]ــ خليفه و  


اگر كسى به يكى از راه‏هاى گفته شده به خلافت رسيد ، به زور ، يا با بيعت يك تن يا سه تن يا پنج تن ، يا با انتخاب خليفه قبلى ،

بر عموم مسلمانان واجب است كه او را به شخص و نام بشناسند و به خلافت بپذيرند . همان‏طور كه واجب است خدا و پيامبرش را بشناسند .


اين خود يك نظر است، امّا اكثريت معتقدند به همين اندازه كه مردم بدانند چه كسى خليفه است، كافى است و شناسايى تفصيلى احتياج نيست

و شناخت اجمالى كافى مى‏باشد. (16)


[HIGHLIGHT=#ffff00]پيروان مكتب خلافت   دسته روايت در معتبرترين كتب خويش از برجسته‏ترين راويان نقل مى‏كنند ، و بر اساس آن مى‏گويند :

امام و خليفه مسلمانان هر كارى را مجاز است انجام بدهد و هر نوع ظلم و جور و اجحاف و فسق را هم مرتكب شود ،

جايز نيست بر روى او شمشير كشيد و با او مخالفت نمود و بر او خروج كرد .




اينك نمونه‏هايى از اين روايات : ( این روایات مربوط با کتب معتبر مکتب خلفاست )


1 . حذيفه از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله روايت مى‏كند :

« يَكُونُ بَعدى أئمّةٌ لايَهْتَدونَ بِهُدايَ وَ لايَستَنّونَ بِسُنَّتى فيهِمْ رِجالٌ قُلُوبُهُم كَقُلُوبِ الشّياطينِ فى جُثمانِ إنْسِ . »

قالَ : قُلتُ : كَيْفَ اَصنَعُ يا رسولَ اللّه‏ِ اِنْ اَدْرَكْتُ ذلِكَ؟

قالَ : «تَسْمَعُ وتُطيعُ لِلْأميرِ ، وَاِنْ ضَرَبَ ظَهْرَكَ وَأَخَذَ مالَكَ ، فَاسْمَعْ وأطِعْ» . (17)

« پس از من پيشوايانى خواهند آمد كه به راه من نمى‏روند و به روش من عمل نمى‏كنند .

پاره‏اى از ايشان دل‏هايى همچون دل شياطين دارند اگر چه به ظاهر انسانند .

حذيفه مى‏گويد : گفتم : يا رسول اللّه‏! اگر من آن زمان را دريابم چه عكس العملى نشان دهم؟

فرمود : «شنوايى صد درصد و اطاعت مطلق از امير كن . حتّى اگر بر پشتت بكوبد و مالت را ببرد ، تو بايد فرمان ببرى و گوش به دستورش بسپارى» .







2 . ابن عبّاس از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله روايت مى‏نمايد :


« مَنْ رَأى مِن إمامِهِ شيئا يَكرَهُهُ فَلْيَصبِرْ فَإنَّه مَنْ فارَقَ الجَماعَةَ شِبْرا فَماتَ ، ماتَ ميتةَ جاهِليّة . » (18)

« اگر كسى از پيشوا و زمامدار خويش چيز ناخوش‏آيندى مشاهده كرد ، بايد كه صبر كند ؛ زيرا گر كسى از دستگاه خلافت و مسلمانان
پيرو آنها ، يك وجب دور شود و بر آن بميرد ، مانند مردگان جاهليّت مرده است . »




3 . در روايت ديگر ابن عبّاس ، از آن حضرت چنين نقل شده است :

« لَيْسَ أحَدٌ مِنَ النّاسِ خَرَجَ مِنَ السُّلطانِ شِبْرا فَمَاتَ عَلَيْه ، إلاّ ماتَ ميتةَ جاهليَّة . » (19)

« هيچ‏كس را نرسد كه بر پادشاه و امام زمان خود قيام كند ، و حتّى وجبى از حكومت او سرپيچى نمايد .
اگر چنان كند و بميرد ، بر سنّت جاهليّت مرده باشد . »






يكى از دانشمندان بزرگ مكتب خلفا در ذيل اين احاديث ، در بابى به عنوان «لزوم طاعة الامراء» مى‏گويد :

عموم اهل سنّت يعنى فقها و محدّثان و متكلّمان مى‏گويند كه حاكم با فسق و ظلم و زير پا گذاشتن حقوق مردم ، معزول نمى‏شود

و نمى‏توان او را خلع نمود . و اصولاً جايز و روا نيست كه عليه او قيام شود ، بلكه واجب است كه او را پند و اندرز دهند ،

و او را از خداوند و قيامت بترسانند . زيرا در اين زمينه احاديثى از پيامبر به دست ما رسيده است كه ما را از خروج عليه زمامدار باز مى‏دارد .



خلاصه سخن اينكه قيام بر ضدّ پيشوايان و زمامداران به اجماع همه مسلمانان حرام است ؛ اگر چه فاسق و ستمگر هم باشند .



بنابر اين عقيده ، خروج بر يزيد بن معاويه شراب‏خوار و سگ‏باز و قاتل و جانى ،

و قيام عليه عبدالملك بن مروان كه سربازانش خانه كعبه را با منجنيق خراب كردند ،

و جنگ بر ضدّ وليد كه قرآن كريم را هدف تير قرار داد ، جايز نيست و حرام مى‏باشد!!!






ــ «نووى» شارح دانشمند صحيح مسلم ، به دنبال سخنان بالا مى‏گويد :

«روايات فراوان پشت در پشت هم داده گفتار بالا را اثبات مى‏كنند ، و از آن گذشته اهل سنّت اجماع كرده‏اند
كه زمامدار با فسق و فجور از امامت عزل نمى‏گردد» . (20)


اين دانشمند در اينجا به آيه شريفه «أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» (21) استناد كرده و گفته است كه چون زمامداران ،

اولياى امورند ، از ايشان بايد اطاعت كرد .






____________________________

16 . ماوردى : ص 15 .
17 . صحيح مسلم : ج 6 ص 20 ـ 22 ، باب الامر بلزوم الجماعة ، چ محمّد على صبيح بميدان الازهر قاهره .
18 . صحيح مسلم ، باب الامر بلزوم الجماعة : ج 6 ص 22 ـ 60 ، چ مصر 1334 ق .
19 . همان .
20 . شرح نووى بر مسلم ، باب الامر بلزوم الجماعة : ج 2 ص 229 . و نيز رجوع كنيد به : السنن الكبرى ، بيهقى : ج 8
ص 158 و 159 ؛ منتخب كنزالعمّال : ج 2 ص 146 و 147 و 148 و 149 وبعد ؛ مسند احمد : ج 2 ص 93 و 306 و 381 و 488 ، و ج 3 ص 144 و ج 4 ص 126 و 202 ؛ مسند أبى داوود : ج 4 ص 242 و 241 ح 4759 و 4758 و 4762 ؛ سنن الترمذى : ج 4 ص 488 ح 2199 .
21 . سوره نساء : 59 .


[HR]


ادامه ...


برای آگاهی از عقیده مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) به بخش زیر مراجعه نمایید :


 تعیین حافظان اسلام پس از پیامبر اکرم (ص) توسط خداوند متعال  
 
تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “امام شناسی”