پروتكل هاي دانشوران صهيون

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 [External Link Removed for Guests] 
   
 پروتکلهای* بزرگان یهود یا پروتکلهای دانشوران صهیون گزارش گونه ایست که در اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس به سال 1897 در 24 بند از سوی سران یهود به شرکت کنندگان داده شد .مطالب پروتکلها صریح و پوست کنده نقشه های رهبران یهود را بیان می کند . گویا این مطالب به صورت خام جهت بحث و بررسی بیشتر در نظر گرفته شده است. انتشار پروتکلها سفاهت یهود را با نفاق آنان پیوند زده است.  
 
 
 تصویر
امام امیر المومنین علی علیه السلام در وصف منافقان می فرمایند : یقولون منافقان می گویند فیشبهون و شبهه می پراکنند و یصفون وصف می کنند فیموهون و حقیقت را وارونه جلوه می دهند .
 
 
 
 
اینک چند جمله منتخب از پروتکلها را مشاهده کنید:
1. توده مردم وحشی است .
2. به اعتقاد ما حق یعنی اعمال زور .
3. ما به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر می کنیم .
4. هیچ گونه محدودیتی برای حوزه فعالیت های ما وجود ندارد .
5 . هر گونه ابتکار و خلاقیتی را که به سود ما نباشد ، نابود
می کنیم
6. غیر یهودیان گله گوسفندانند و ما گرگ های این گله هستیم .
7. اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن را در میان غیر یهودیان از بین می بریم
8 . باید مطالب ضد و نقیض در بین مردم پخش کنیم.
9. در میان توده مردم حسد ، نفرت و زیاده خواهی ایجاد می کنیم.
10. جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر یهودی به کمک سخن پردازی و تئوریهای وسوسه انگیز ، کار متخصصان و مدیران ما است.
11.ما طوری مردم را به جان هم انداخته ایم که همه به همدیگر بدگمانند.

12. هدف ما دستیابی به یک قدرت جهانی است .
13. ما باید دولت های غیر یهودی را مجبور کنیم که در جهت خواسته های ما قدم بر دارند .
14. عامل اصلی موفقیت ما در امور سیاسی پنهان کاری است .
15. ما باید آنقدر غیر یهودیان را به مسائلی چون پیشرفت سرگرم کنیم تا سرانجام از فهم هر مسئله ای اظهار عجز کنند.
16. روش مهار کردن فکر را به وسیله سیستمی که به سیستم دروس عینی معروف است و هدف آن مبدل کردن غیر یهودیان به آدم ها ی بی فکر ، بی خرد و مطیع که منتظرند دیگران برایشان فکر کنند و عقائدشان را شکل بدهند ، انجام می دهیم .
17. اگر در رابطه هایمان دست روی حساسترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم ، خیلی زود به پیروزی خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن‏ آدمی ، عبارتند از زر اندوزی ، مال پرستی و تنوع طلبی در ارضاء نیازهای مادی ، هر یک از این خواسته ها به تنهایی می تواند آدمی را تسلیم ما کند .
18. برای آنکه بتوانیم صنعت غیر یهودیان را بکلی نابود کنیم علاوه بر انحصار طلبی تجمل پرستی را رایج می کنیم و نیازهای کاذب مردم را افزایش می دهیم.
19. مرگ برای همه یک امر اجتناب ناپذیر است. آنهایی که مانع انجام برنامه های ما می شوند بهتر است که مرگشان را جلو بیاندازیم و آنها را نابود کنیم .
20. ما جوانان مسیحی را در دریایی از افکار شاعرانه غرق می کنیم و آنها را بر اساس تئوریها و اصولی که آنها را غلط می پنداریم تربیت می کنیم تا بتوانیم آنان را به فساد بکشانیم .
21. جوامعی که ما اخلاقیات را در آنها از بین برده ایم وجود خدا را نفی می کنند و از میان آنها شعله های آتش هرج و مرج طلبی ( آنارشیسم ) به هر سو زبانه می کشد .
22. کانسروتیسم که حکمای اندیشمند ما آن را عامل هدایت و پرورش فکر تمام بشریت می دانند قبل از هر چیز باید جزء برنامه آموزشی باشد .
23. همه ادیان باید از بین بروند بجز دین ما . ریشه هر گونه عقیده ای باید از بیخ و بن کنده شود حتی اگر این کار به انکار خدا بیانجامد .
24. کسی نباید اعتقادات واقعی مذهب ما را مورد بررسی قرار دهد هیچ کس جز خودمان نباید از کار دینمان سر در بیاورد.
خداوند بزرگ در قرآن می فرماید :
ودت طائفة من اهل الکتاب لو یضلونکم و ما یضلون الا انفسهم و ما یشعرون .
گروهی از اهل کتاب انتظار و آرزو دارند که شما را گمراه کنند ، به آرزو نخواهند رسید و این را نمی فهمند.
آل عمران 69
 
 
 


* ریچارد بوچر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با اعتراض به پخش سریال ضد صهیونیستی از تلویزیون حزب الله موسوم به پراکندگیها اعلام می دارد ما به شدت مخالف نمایش هر گونه برنامه ضد یهود یا برنامه ای هستیم که حاوی به رسمیت شناخته شدن کتاب پروتکلهای حاکمان صهیونیسم باشد.
علی خلیل اسماعیل ( برادران )
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل اول


    
    [COLOR=#000000]می ‏خواهیم فارغ از هرگونه لفاظی و عبارت ‏پردازی و تنها از طریق مقایسه و استنتاج، حقایق محیط اطرافمان را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم.      
    [COLOR=#000000]- می ‏خواهیم سیستمی را که ما در آن زندگی می ‏کنیم از دونقطه نظر یعنی از نظر یهودیها (صهیونیستها) و از نظر غیریهودیها (غیرصهیونیستها) مورد ارزیابی قرار دهیم.     

      
    [COLOR=#000000]- شمار انسانهایی که دارای غرایز بد و شیطانی هستند، برشمار کسانی که دارای غرایز خوب هستند، پیشی می ‏گیرد. لذا، برای آنکه بتوان بر انسانها حکومت کرد، باید به اعمال زور و خشونت و ترور توسل جست. هر انسانی می ‏خواهد دیکتاتور بشود، زور بگوید و اگر بتواند، رفاه و خوشبختی مردم را فدای خواسته ‏ها و آمال خود گرداند.     
    [COLOR=#000000]- اما چه عواملی این جانور درنده را که اسمش انسان گذاشته‏اند، از خشونت باز می ‏دارد؟     

       [COLOR=#000000]- از زمانی که حیات اجتماعی آدمیان آغازگشت، فشارها، رفتارهای ظالمانه و حیوان صفتانه ‏ای از سوی فرمانروایان باعث شد که توده ‏های مردم تحت سلطه درآیند و مطیع فرمانروایان خود شوند. آنگاه با وضع قوانینی که در واقع همان چهره تغییریافته زور و تهدید هستند، آدمیان به زیر سلطه درآمدند و من در اینجا می ‏خواهم بگویم که طبق قانون طبیعت، «حق» یعنی اعمال زور و فشار.     

    [COLOR=#000000]- آزادی سیاسی تنها یک نظریه است نه یک واقعیت. لذا آدمی باید بداند که چگونه از واژه آزادی سیاسی برای فریب توده ‏ها استفاده کند و سپس آن را برای درهم شکستن قدرت حزب حاکم بکارگیرد. البته اگر حزب حاکم قبلاً خود از چنین شیوه‏ای برای دستیابی به قدرت استفاده کرده باشد، بهتر می ‏توان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادی می ‏توان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادی می ‏توان پایه ‏های حزب حاکم را سست و لرزان ساخت و بی ‏اعتباریش را به توده مردم نشان داد. از آنجا که توده ناآگاه نمی ‏تواند حتی یک روز هم بدون راهنما و رهبر هدفهایش را خود راهبری نماید، لذا به آسانی رهبری حزب جدید را می ‏پذیرد و بدین‏سان رژیم قدیم جای خود را به رژیم جدید می ‏دهد.     

    [COLOR=#000000]- هنگامی که ما به قدرت رسیدیم، یعنی قدرت را از چنگ فرمانروایانی که با استفاده از واژه آزادی بر مردم حکومت می ‏کنند، خارج ساختیم، طلا جای قدرت را خواهد گرفت. بنیاد نهادن حکومت براساس آزادی غیرممکن است. زیرا کسی نمی ‏تواند آزادی را در متعارف و متعادل‏ترین نوع آن بکارگیرد. اگر صرفاً برای مدت کوتاهی مردم را در اداره امور خویش آزاد بگذاریم تا هر کس فرمانروای خویش بشود، دیری نخواهد پایید که انسجام امور از هم گسیخته می ‏شود و مردم دست به کشتار همدیگر می ‏زنند و از دولت چیزی جز تلی خاکستر به جای نخواهد ماند.     

    [COLOR=#000000]- خواه دولتها در اثر ضعف داخلی متلاشی شوند و خواه در اثر چیرگی دشمنان خارجی از بین بروند، سرانجام زیر نفوذ ما قرار خواهند گرفت. زیرا سرمایه، که به مثابه ریسمان محکمی است، در دست ماست. دولتهایی که به این ریسمان محکم چنگ نمی ‏زنند، سقوطشان حتمی خواهد بود.     

    [COLOR=#000000]- آنهایی که آزادمنشانه می ‏اندیشند، ممکن است به سیاستی که ما در بالا خطوط اصلی آن را ترسیم کردیم، ایراد بگیرند و آن را غیراخلاقی تلقی کنند. ولی در پاسخ ایراد آنها، ما این سؤال را مطرح می ‏کنیم:     

    [COLOR=#000000]اگر هر دولتی دو نوع دشمن داشته باشد و برای از بین بردن دشمن خارجی به او اجازه داده شود که برای نابودی دشمن از هر روشی استفاده کند، یعنی مثلاً دشمن را غافلگیر کرده و شبانه به اردوگاه او بزند و او را در هم بکوبد آنگاه این عمل را روش غیراخلاقی می ‏نامید؟ به همین قیاس نابودی دولتهای حاضر به دست ما که مخرب رفاه عمومی هستند، عملی غیراخلاقی تلقی می ‏شود؟     

    [COLOR=#000000]- آیا آدم معقولی پیدا می ‏شود که فکر کند می ‏توان از طریق بحث و استدلال با مردم عامی که قدرت استدلالشان سطحی است، کنار آمد؟ کنار آمدن با توده مردم فقط با دست گذاشتن روی عواطف و اعتقادات آنها مقدور و ممکن است. اگر بخواهیم با این دسته از مردم که فهم سیاسی ندارند، از طریق استدلال و بحث کنار بیاییم، جز آنکه تخم هرج و مرج را بپاشیم کار دیگری نمی ‏توانیم بکنیم.     

    [COLOR=#000000]- میان سیاست و اخلاق هیچگونه وجه اشتراکی نیست. فرمانروایی که متکی به اخلاق باشد، نمی ‏تواند سیاستمداری کار کشته و ماهر از آب درآید و نتیجتاً پایه‏ های قدرت سیاسی او متزلزل خواهد گشت. آنهایی که می ‏خواهند گام در وادی سیاست بگذارند، باید هم نیرنگ باز باشند و هم بتوانند دیگران را متقاعد کنند. صفاتی چون درستکاری و راستگویی خطری بزرگ برای سیاست بشمار می ‏روند. زیرا چنین صفاتی شدیدتر از هر دشمنی، فرمانروا از اریکه حکمرانی به زیر می ‏کشند. البته فرمانروایان جوامع غیرصهیونیست باید چنین صفاتی را دارا باشند تا هر چه زودتر از پای درآیندو تسلیم ما شوند. ولی در نظام سیاسی جوامع صهیونیستی، قیودات اخلاقی نباید وجود داشته باشد.     

     حق یعنی زور     

    [COLOR=#000000]- به اعتقاد ما حق یعنی اعمال زور. واژه حق واژه‏ای ذهنی است که به هیچ وجه جنبه عینیت به خود نمی ‏گیرد. در نظام سیاسی ما حق این چنین تعبیر می ‏شود: هر آنچه را که می ‏خواهم به من بده زیرا من از تو قوی ‏ترم. نیازی نیست که ثابت کنم حق از آن کیست.     
    [COLOR=#000000]- حق از کجا شروع می ‏شود و به کجا ختم می ‏شود؟     
    [COLOR=#000000]- در هر دولتی که قدرت به طور نامطلوبی سازمان یافته باشد، قوانین و مقررات، اعتبارشان را از دست داده، دستخوش طوفان حوادث می ‏شوند و سرانجام لیبرالیسم پدید می ‏آید. طبق قانون حکومت اقویا، باید تمام مقررات و قوانین را متلاشی سازیم و برای آنهایی که داوطلبانه از لیبرالیسم دست کشیده‏اند و تسلیم ما شده‏اند، منجی شویم.     
    [COLOR=#000000]- در شرایط کنونی که تمام قدرت‏های جهان دارای پایه‏های لرزانی هستند، قدرت سیاسی ما دارای پایه ‏های استواری است. زیراوجود آن محسوس نیست. زمانی قدرت ما تجلی خواهد کرد که هیچگونه خطری آن راتهدید نکند.     
    [COLOR=#000000]- قدرتهای سیاسی جهان به سبب اعمال لیبرالیسم دچار مشکلات شدیدی هستند. وظیفه ما این است که فارغ از اینگونه مشکلات، به فکر پی ‏ریزی حکومت آینده خود باشیم. ما باید در طرحهای خودبیشتر به ضروریات فکر کنیم تا به اخلاقیات و بیشتر به هدفها توجه داشته باشیم تا به وسیله ‏ها.     
    [COLOR=#000000]- اکنون ‏طرحی در پیش روی داریم که خطوط اصلی سیاست آینده ‏مان را می ‏خواهیم از متن آن استخراج کنیم. این طرح به ذکر عواملی که حاصل چند قرن اندیشه و کار آدمی را به هدر داده‏اند، می ‏پردازد. لذا ما نمی ‏توانیم نقش این عوامل را نادیده بگیریم.     
    [COLOR=#000000]- برای آنکه سیاستمان عملکرد رضایت بخشی داشته باشد، نخست باید توده مردم را بشناسیم و به سستی اندیشه، عدم درک و عدم توجه آنها به رفاه خویش پی ببریم. باید بدانیم که قدرت توده مردم قدرتی نامعقول است. کسی که از احوال توده مردم اطلاعی ندارد، نمی ‏تواند آنهارا اداره کند. و نیز کسی که دانش سیاسی نداشته باشد، حتی اگر خیلی هم تیز هوش باشد نمی ‏تواند توده ناآگاه را رهبری کند و سرانجام جامعه را به پرتگاه سقوط سوق می ‏دهد.     
    [COLOR=#000000]- تنها کسانی که از همان اوان خردسالی برای رهبری تربیت می ‏شوند، می ‏توانند به مفهوم کلماتی که از الفبای سیاست تشکیل شده‏اند، پی ببرند.     

    [COLOR=#000000]- اگر افرادی را که از دانش سیاسی بهره ندارند، بر سر کار آوریم، دیری نمی ‏پاید که در اثر اختلاف میان احزاب، قدرت را از دست داده سقوط می ‏کنند. آیا می ‏توان اداره امور یک جامعه را به افرادی که صرفاً به منافع خود توجه دارند و هنگام رسیدگی به امور، به منافع خویش فکر می ‏کنند محول کرد؟ آیا اینگونه افراد می ‏توانند از خود در برابر دشمن دفاع کنند؟ اگر تصور کنیم که در میان توده مردم کسانی یافت می ‏شوند که توانایی اداره امور جامعه را دارند، در آن صورت هماهنگی امور سیاسی را بر هم زده‏ ایم و اجرای برنامه ‏ها را دشوار ساخته ‏ایم.     

     ما ستمگریم     

    [COLOR=#000000]- تنها به یاری یک فرمانروای مستبد و سختگیر می ‏توانیم طرحهایی را که در پیش داریم به مرحله اجرا درآوریم و میان دستگاههای مختلف دولت که به مثابه یک ماشین عمل می ‏کند، نوعی هماهنگی برقرار کنیم. لذا می ‏توان چنین نتیجه گرفت که مناسب‏ترین نوع حکومت برای یک کشور، حکومتی است که در آن قدرت به یک نفر تفویض بشود. بدون وجود یک حکومت مطلقه مستبد، تمدن نمی ‏تواند به حیات خود ادامه دهد. و این تمدن تنها به وسیله رهبران و نخبه ‏ها بارور می ‏شود نه به وسیله توده ‏های ناآگاه. توده مردم وحشی است و توحش خود را در هر موقعیتی نشان می ‏دهد. هنگامی که توده ‏ها آزادی به دست آوردند آزادی به صورت هرج و مرج که خود اوج توحش است جلوه‏ گر می ‏شود.     

    [COLOR=#000000]- اعتیاد به الکل و افراط در نوشیدن نوشابه ‏های سکرآور، مشکلی است که پس از اعطای آزادی در میان غیریهودیها رواج پیدا می ‏کند. بر ما یهودیها لازم است که در چنین مسیری گام برنداریم. مردم غیریهودی از همان آغاز جوانی به وسیله عوامل ما بی ‏بندوبار و بدون اخلاق بار می ‏آیند. عوامل ما عبارتند از معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشی ‏ها و زنانی که در خانه‏ های ثروتمندان بچه ‏داری می ‏کنند. به کمک زنان یهودی مردان غیریهودی را در عشرتکده ‏ها و محلهای عیاشی به فساد اخلاقی می ‏کشانیم و آنها را از جاده عفت و پاکدامنی منحرف می ‏سازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده می ‏شود، جامعه زنان نام می ‏نهم زیرا در فساد و تجمل‏ پرستی دنباله ‏رو دیگرانند.     

    [COLOR=#000000]- دولت ما به جای آنکه ترس از جنگ را در مردم ایجاد کند، از طریق اعدامهای ظاهراً قانونی مخالفان را از سر راه برمی ‏دارد و با ایجاد چنین ترسی خود به خود مردم را وادار به تسلیم می ‏کند. زیرا بی ‏رحمی و سنگدلی در مجازات موجب ثبوت و استحکام دولت است. به نام انجام وظیفه و با اعمال مجازات‏های شدید و بی ‏رحمانه می ‏توانیم دولتها را هم وادار کنیم که بدون قید و شرط تسلیم ما شوند.     

    [COLOR=#000000]- منطق ما زورگویی و متقاعد کردن است. در مسایل سیاسی، تنها زور است که پیروز می ‏شود به ویژه اگر رهبران سیاسی بتوانند آن را مخفیانه اعمال کنند. اگر فرمانروایی نمی ‏خواهد تسلیم دیگران شود، باید با خشونت و نیرنگ به متقاعد کردن دیگران که از اساسی ‏ترین اصول حکومت هستند، متوسل شود. تا زمانی که غیریهود مانع رسیدن ما به هدفهایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه ‏خواری را رواج دهیم. اگر چپاول کردن اموال مردم منجربه تسلیم شدن آنها در برابر حکومت بشود، نباید در انجام این کار تردیدی به خود راه دهیم.     
     ما به آزادی خاتمه می ‏دهیم     
      اگر به تاریخ گذشت نگاهی بیفکنیم، درمی ‏یابیم که ما نخستین قومی بودیم که ندای آزادی، برابری و برادری را سردادیم. این کلمات بعدها به وسیله مردم غیریهودی، احمقانه و طوطی ‏وار تکرار شدند و ناآگاهانه خود را گرفتار ساختند و آزادی را که در برابر فشارهای توده ناآگاه چون سد محکمی بود، از بین بردند. خردمندان غیریهودی نمی ‏توانند خود را از مطلق‏ گرایی و ذهنیت و عالم تجرد بیرون آورند و واقعیات را مورد قبول قرار دهند. آنها هیچگاه متوجه تضاد موجود میان آنچه می ‏گویند و آنچه عمل می ‏کنند، نمی ‏شوند. آنها متوجه نمی ‏شوند که افراد دارای استعدادها، قابلیتها و شخصیتهای متفاوتی هستند. آنها باور نمی ‏دارند که توده مردم کور و ناآگاه است. آنان باور نمی ‏دارند، کسی که از میان توده مردم برخیزد نمی ‏تواند رهبر بشود. آنها نمی ‏پذیرند که استعداد رهبری در میان یک تبار از پدر به فرزند منتقل می ‏شود. آنان با نادیده گرفتن چنین حقایقی برخلاف موازین طبیعت گام برداشتند و ما می ‏بینیم که مسأله ارثی بودن رهبری، به دست فراموشی سپرده شده و همین امر هم باعث شده است که ما روز به روز به موفقیت نزدیکتر شویم.     
    [COLOR=#000000]- اشاعه کلماتی چون آزادی، برابری و برادری در چهارگوشه دنیا به ما نسبت داده می ‏شود. ما باید از عواملمان که ناآگاهانه پرچم‏مان را با شور و شوق فراوان برافراشته ‏اند، سپاسگزار باشیم. می ‏دانیم که کلمات مذکور در طول تاریخ همچون آفتی رفاه، صلح، آرامش، همکاری و اساس حکومت غیر یهودیان را نابود کرده ‏اند. البته بعداً یادآور خواهیم شد که عوامل دست ‏نشانده، ما چگونه به پیروزی نهائی ما کمک خواهند کرد یا این امکان را می ‏دهند که ورق برنده به دست ما بیفتد. معنای این کلام آنست که در آینده خواهیم توانست هر نوع امتیازی را از جمله (اریستوکراسی) اشرافیت و سرمایه ‏داری (جوامع غیر یهودی) را چون سدی در برابر پیروزیمان قرار دارد، نابود کنیم و بر خرابه ‏های اریستوکراسی غیریهود، اریستوکراسی خود را که مبتنی بر ثروت و رهبری افراد تحصیل کرده است، بنا نهیم. باز یادآور می ‏شویم که دانش و ثروت دو شرط اساسی، برای تشکیل این اریستوکراسی هستند. ثروت را در اختیار داریم و دانش رهبری را حکمای پیشین برایمان فراهم آورده ‏اند.     
    [COLOR=#000000]- اگر در رابطه ‏هایمان، دست روی حساس‏ترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم، خیلی زود به پیروزی خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمی، عبارتند از زراندوزی، مال‏پرستی و تنوع ‏طلبی در ارضاء نیازهای مادی. هر یک از این خواسته ‏ها به تنهائی می ‏تواند آدمی را تسلیم ما بکند.     
    [COLOR=#000000]- مجرد و ذهنی بودن مسأله آزادی، به ما کمک می ‏کند که به توده‏ های مردم در سراسر دنیا بفهمانیم که دولتهایشان فقط ناظر خرج ثروت‏های مردم هستند و می ‏توان دولتها را مانند دستکشهای کهنه زود به زود عوض کرد.     
  [COLOR=#000000]- از آنجا که تغییر دادن رهبریهای ممالک جهان مقدور و میسر می ‏باشد و از آنجا که می ‏توانیم نقش بسیار مهمی در اینگونه تغییر و تحولات داشته باشیم، لذا برایمان آسان خواهد بود که اختیار انتصاب و انتخاب رهبران جهان را به دست گیریم.    


    
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل دوم

- تا آنجا که مقدورمان باشد، باید از بروز جنگی که بسود ناحیه ‏ای خاص منجر شود، جلوگیری کنیم. آنگاه جنگ را به صحنه اقتصاد می ‏کشانیم تا طرفین متخاصم به خوبی تسلط همه جانبه ما را دریافته و تسلیم عوامل بین ‏المللی ما شوند. حقوقی بنام حقوق بین ‏الملل وضع خواهیم کرد که جایگزین حقوق ملی کشورها شده و ناظر بر روابط بین ملل باشد، همانگونه که قوانین حقوقی یک کشور، بر روابط افراد آن کشور نظارت دارد.


- اطاعت بی ‏چون و چرا از مهمترین شرایطی است که ما برای انتخاب مدیران در نظر می ‏گیریم و هیچ ضرورتی ندارد که آنها در زمینه مدیریت تحصیلات و اطلاعاتی داشته باشند. اینگونه مدیران همچون مهره شطرنج در دست مشاوران و متخصصانی خواهند بود که ما از کودکی آنها را برای اداره امور جهان تربیت خواهیم کرد. همانطوری که نیک می ‏دانید اینگونه مشاوران را طوری تربیت می ‏کنیم که برای احراز مقام هائی که به آنها محول می ‏شود، واجد شرایط باشند. بعلاوه آنها را در زمینه امور سیاسی، تاریخ و تحلیل وقایع، آموزش می ‏دهیم. می ‏دانیم که غیریهودیها طوری تربیت شده‏اند که نمی ‏توانند وقایع تاریخی و مشاهدات خود را بدون پیشداوری تحلیل کرده و از این تحلیها نتیجه عملی بگیرند و یافته ‏ها را راهنمای عمل خویش قرار دهند. بنابراین، ضرورتی ندارد که ما به آنها اهمیت بدهیم. بگذار که سرگرم شوند و عمری را در آرزو و امید بسر ببرند و به خاطرات گذشته خویش دل خوش نمایند. بگذار خود را با اصولی که ما به نام علم (تئوری) به آنها دیکته کرده ‏ایم سرگرم کنند. با توجه به این هدف ما به یاری مطبوعات (رسانه ‏های گروهی) اعتماد غیر یهودیها را به صحت این تئوری ‏ها جلب می ‏کنیم. روشنفکران غیریهودی علوم را به طور مجزا از هم مورد تحقیق قرار می ‏دهند و بی ‏آنکه خود متوجه باشند، اطلاعات فراوان و نتایج گرانبهائی را فراهم می ‏آورند ولی آنها را در متن عمل پیاده نمی ‏کنند. اما عوامل ما اطلاعات به دست آمده از اینگونه تحقیقات را با هم تلفیق و ترکیب کرده تا به یک کل دست یابند و فکر خود را در جهت خواستهای ما پرورش دهند.



تعلیم و تربیت ویرانگر


- فکر نکنید آنچه که در بالا گفته شد تنها یک حرف است. دقت کنید که ما چگونه موفق شدیم داروینیسم، مارکسیسم و نیچه‏ایسم را بال و پر بدهیم. یهودیان باید به سادگی به اهیمت نقش ویرانگر نظریه ‏های بالا، روی ذهن و اندیشه غیریهود پی ببرند.


- برای آنکه در مسائل سیاسی دچار لغزش و اشتباه نشویم باید به طرز تفکر، تمایلات و خصوصیات ملل مختلف توجه دقیق داشته باشیم. به عبارت دیگر سیستم ما به مثابه ماشین بزرگی است که اجزاء آن به مقیاس وسیعی متناسب با خلق و خوی، آداب و رفتار مردمی که در جهت هدفهایمان گام برمی ‏دارند، کار می ‏کند. لذا برای آنکه با شکست مواجه نشویم، باید از تجربیات گذشتگان استفاده کنیم.


- می ‏دانیم که ممالک جهان از مطبوعات بعنوان وسیله ‏هائی برای هدایت فکر مردم در جهت دلخواهشان استفاده می ‏کنند. لذا برای آنکه بتوانیم از مطبوعات در جهت خواسته ‏های خود استفاده کنیم، باید در بین مردم نارضائی ایجاد نمائیم و سپس از طریق مطبوعات نارضائی ‏ها را منعکس سازیم.


می ‏دانیم که آزادی بیان تنها از طریق آزادی عمل تضمین می ‏شود، اما مردم غیریهودی نمی ‏دانند چگونه از مطبوعات استفاده کنند. خوشبختانه این وسیله به دست ما افتاده است و ما می ‏توانیم از طریق مطبوعات اعمال نفوذ کنیم. جای بسی خوشبختی است که ما علاوه بر مطبوعات، طلا را هم در اختیار داریم. ولی باید یادآور شد که ما این دو عامل را با از خودگذشتگی فراوان و از میان اقیانوسی از خون و اشک به دست آورده ‏ایم و برای دست‏یابی به آنها قربانیان فراوانی داده‏ایم، البته هر قربانی ‏ای که ما می ‏دهیم، از نظر خداوند با هزار قربانی غیریهودی برابر است.  
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل سوم


- می ‏خواهم اعلام کنم که تا رسیدن به هدفهایمان فاصله چندانی نداریم اگر چند قدمی را که در پیش داریم طی کنیم، سَر و دُم ماری که سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقه‏ای کامل بوجود می ‏آید. معنای کامل شدن حلقه آنست که تمام کشورهای اروپائی درون این حلقه محصور خواهند شد و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت.


- موازین قانونی کشورهای جهان بزودی درهم خواهند شکست. زیرا ما از همان آغاز تأسیس آنها را با نوعی عدم تعادل ایجاد کرده‏ایم و به سبب همین عدم تعادل شروع به نوسان می ‏کنند و سرانجام محوری را که به دورش می ‏چرخند فرسوده می ‏سازند. غیریهودیان می ‏پندارند که معیارهای قانونیشان از تعادل و ثبوتی همیشگی برخوردار است، اما نمی ‏دانند که روزی با عدم تعادل موازین قانونی خود مواجه می ‏شوند. در اینگونه جوامع، رهبر، چون، محوری است که بوسیله در باریان احاطه شده و درباریان آنقدر بر او می ‏شورند تا سرانجام او را از پای درآورند. به عبارت دیگر، رهبر از مردمی که مایه قدرتش هستند، فاصله می ‏گیرد و نمی ‏تواند با آنهائی که به دنبال کسب قدرت هستند، مقابله کند و نتیجتاً مغلوب می ‏شود. البته این ما هستیم که میان رهبر و توده مردم شکاف عمیقی ایجاد کرده‏ ایم و قدرت را از هر دو سلب نموده و هر دو را چون کور و عصا از هم جدا ساخته ‏ایم.


- برای آنکه قدرت طلبان جهان، پس از دست‏یابی به قدرت نتوانند از آن به نحو مطلوبی استفاده کنند، ما از پیش تدابیر ویژه ‏ای اندیشیده ‏ایم. نخست آنکه تمایلات قدرت طلبان را از آزادی خواهی، معطوف و متوجه استقلال طلبی می ‏کنیم. دوم آنکه احزاب گوناگون بوجود می ‏آوریم و آنها را رودرروی هم قرار میدهیم. سوم آنکه از بوجود آمدن قدرتهای بزرگ جلوگیری می ‏کنیم و وضعی پیش می ‏آوریم که دست‏یابی به قدرت برای هر کسی هدف بشود. سرانجام دولتها را به صورت صحنه مبارزات گلادیاتوری در می ‏آوریم تا ستیزه و جدال بر سر مسائل مبهم و پیچیده همچنان ادامه یابد و بی ‏نظمی و گسیختگی همه جهان را فرا گیرد.


- سخنان بیهوده، پوچ، پوشالی و بی ‏پایان به صورت نطق، مباحثه و گفتگو وقت دیوانیان و مجلس نشینان و هیأت مدیره‏ها را ضایع کرده است. روزنامه نگاران خیلی بی ‏پروا به پروپای مقامات اجرائی دولتها پیچیده‏اند. مؤسسات و سازمانها، تیزی دشنه سوء استفاده از قدرت را روی گردن خویش احساس می ‏کنند. به زودی همه چیز در اثر یورش دیوانه ‏وار توده ‏ها منفجر و به آسمان پرتاب خواهد شد.



فقر اسلحه ماست


- زنجیری که انسانها را به دام و تله فقر می ‏بندد، به مراتب محکمتر از زنجیر بردگی است. به بیان دیگر، از زیر یوغ بردگی می ‏توان بخوبی آزاد شد ولی رهائی از زیر یوغ بینوائی و فقر بسیار دشوار است. ما در قانون اساسی خود، حق رفاه مادی توده ‏ها را به صورتی خیالی اما نه به گونه‏ای واقعی گنجانیده ‏ایم و هرگز هم به این حق جامه عمل نمی ‏پوشانیم. اگر قرار شود که هر فرد حق گفتن هر حرفی را داشته باشد، اگر



قرار شود که هر روزنامه نویسی حق نوشتن هر مطلبی را اعم از خوب و بد پیدا کند، اگر هر کارگر زحمتکش و پرولتری، که دست تقدیر او را به کار وابسته کرده است، از لحاظ اقتصادی خود کفا باشد و نیز اگر بداند که قانون اساسی منافعش را تضمین نمی ‏کند، فردا برای انتخاب نمایندگان بپای صندوق رأی نمی ‏رود و به نمایندگان که در واقع عوامل دست نشانده ما هستند، رأی نمی ‏دهد. برای آنکه چنین وضعی پیش نیاید، بسیاری از اصولی که رفاه اقتصادی او را تضمین می ‏کنند از متن قانون حذف می ‏کنیم و در عوض فقط به او حق اعتصاب اعطاء می ‏کنیم تا از این طریق وابستگی ‏اش به رفقای هم مسلکش و نیز شرایطی که کارفرمایش بر او تحمیل می ‏کند، بیشتر شود.


ما از کمونیسم پشتیبانی می ‏کنیم


- نابودی اریستوکراسی بنابه راهنمائی ما و بوسیله عوامل‏مان صورت گرفت. ولی با نابودی اریستوکراسی داستان پایان نیافت و این بار پول پرستان به شیوه دیگر دام خود را بر سر راه مردم پهن کردند و همانطور که امروز می ‏بینیم پول پرستان یوغ استثمار خود را برگردن کارگران نهاده‏اند و آنها را شدیداً به اسارت گرفته‏اند.


- ما بر روی صحنه نقش حامی کارگر را بازی می ‏کنیم و بدینسان زیر شعار همکاری، برابری و تحت شعار «اشتراک مساعی جهانی» و نیز مطابق اصول فراماسونری (1) خویش، کارگران را به صف نیروهای جنگجوی خویش یعنی سوسیالیزم، انارشیسم و کمونیزم می ‏کشانیم.


اریستوکراسی از حمایت قانون برخوردار بود و از کار و دسترنج زحمتکشان ارتزاق می ‏کرد. به همین لحاظ بخاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامت کارگران توجه خاص داشت و می ‏خواست که کارگر، سالم و نیرومند باشد تا بهتر و بیشتر از او بهره ‏کشی کند. اما موضع ما درست مخالف این نظریه است. ما به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر می ‏کنیم. به عبارت دیگر، قدرت ما، در گروکاهش مستمر مواد غذائی وضعف جسمی کارگر می ‏باشد. زیرا از این طریق می ‏توانیم کارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم و نتواند علیه خواستهای ما اقدام بکند. تسلطی که از طریق ایجاد گرسنگی بر کارگران به دست می ‏آید، به مراتب مطمئن ‏تر از تسلطی است که اریستوکراسی به مدد قانون و شاه کسب کرده بود.


- در میان توده مردم حسد، نفرت و زیاده‏ خواهی ایجاد می ‏کنیم تا از خشم مردم استفاده کرده و همه موانعی را که بر سر راهمان قرار دارند با دستهای آنها ریشه ‏کن سازیم.


- هنگامی که زمان موعود فرا رسید و منجی عالم بشریت بر اریکه سلطنت جلوس کرد و تاج شاهی بر سر نهاد، با دستهای توده مردم همه موانعی را که بر سر راه حکومت جهانگیرش قرار دارند، برمی ‏داریم.


- غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده ‏اند مگر آنکه متخصصان ما به آنها آگاهی بدهند. بنابراین آنها قدرت تشخیص و درک برنامه‏هائی که ما برای رسیدن به حکومت جهانی در پیش داریم، ندارند. لذا برماست که در مدارس دولتی، اطلاعات و دانشهای پایه‏ای چون تشریح خصوصیات روحی (روانشناسی) و حیات اجتماعی (جامعه شناسی) به آنان بیاموزیم و به مدد اینگونه اطلاعات به آنها بقبولانیم که افراد از لحاظ قابلیت‏ها و استعدادها یکسان نیستند و از لحاظ سلیقه ‏ها و هدفهای زندگی با هم اختلاف دارند. پذیرفتن اصل اختلافات فردی، تقسیم کار را به تناسب استعدادها ایجاب می ‏کند و وقتی که انسانها بر حسب اصل تقسیم کار طبقه ‏بندی شدند، خود به خود جامعه طبقاتی بوجود می ‏آید و بدینسان افراد می ‏پذیرند که همه طبقات در برابر قانون یکسان نیستند. پس از اینکه چنین اطلاعاتی به خورد آنها دادیم با رغبت تسلیم ما می ‏شوند و هر نوع شغلی را که به آنها دهیم قبول می ‏کنند. از سوی دیگر، چنین نظام تربیتی ‏ای انسانها را وامی ‏دارد که هر نوع نوشته‏ای را و یا هر سخنی را کورکورانه و بدون چون و چرا بپذیرند. همچنین به سبب درک ضعیفشان از امور، می ‏توان نفرت آنها را در هر شرایطی و هر موقع که لازم باشد برانگیخت.


یهودیان سالم خواهند ماند


- وجود بحران اقتصادی نفرت غیریهودیان را افزایش می ‏دهد و صنعت را دچار رکود می ‏سازد. در این هنگام ما می ‏توانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز بیاری طلا که قبلاً آنرا به دست آورده ‏ایم، آتش بحران اقتصادی را شعله ‏ورتر سازیم و کارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. توده مردم به سبب ناآگاهی ‏هایشان و نیز به سبب وجود بذر حسدی که ما در همان آغاز کودکی در ذهنشان کاشته ‏ایم، آماده می ‏گردند که خود کارفرمایانرا بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند و اموالمان به یغما نخواهد رفت زیرا از زمان شروع حادثه بخوبی آگاهیم و می ‏توانیم به موقع برای حفظ خویش تدابیری بیندیشیم.


- نشان دادیم که چگونه باگذشت زمان، غیریهودیان تسلیم حکومت ما خواهند شد زیرا بخوبی می ‏دانیم که چه موقع باید آزادی و آزادی خواهی را از تمام مؤسسات ریشه ‏کن سازیم.


- هنگامی که توده‏های مردم می ‏بینند که تمام امتیازها زیر عنوان آزادی به آنها اعطاء می ‏شود، تصور می ‏کنند که می ‏توانند رهبری جهان را به دست گیرند. ولی به زودی خود را به راهنمائی ما نیازمند می ‏بینند و دو دستی قدرت را در اختیار ما می ‏گذارند و رهبری تام ‏الاختیار امور را به دست ما می ‏سپارند. اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در می ‏یابیم که عنوان و لقب کبیر را ما به آن دادیم، مقدمات آنرا ما فراهم کردیم و خلاصه آنکه طراحی آنرا ما به عهده گرفتیم.


- از دیرباز تاکنون ما بشر را از قیدو بندهای فراوانی رهائی بخشیده ‏ایم و در آینده نیز او را راهنما خواهیم شد تا سرانجام در برابر پادشاهی که خون قوم بنی ‏اسرائیل در رگهایش جریان دارد، سرتعظیم فرود آورده و به حکومتی که ما برای جهان تدارک می ‏بینیم، تسلیم شود.


- در حال حاضر ما یک نیروی بین ‏المللی شکست ناپذیریم که از یک طرف مورد حمله قرار می ‏گیریم و از طرف دیگر حمایت می ‏شویم. از ویژگیها و رذالتهای مردم غیریهود، آنست که از زورگو اطاعت می ‏کنند و نسبت به مردم ضعیف فوق ‏العاده بدون ترحم هستند. از سوئی تحمل تضادها و برخورد عقاید را ندارند و از سوی دیگر، حاضر می ‏شوند که زیر فشار و خشونت رژیمهای مستبد جان بدهند ولب به شکوه نگشایند. وجود چنین خصلتهائی در مردم غیریهودی، مستقل بودنمان را مشخص می ‏کند. مردم غیریهودی از همه دیکتاتورهای زمانه ستم فراوان کشیده ‏اند ولی در عوض فقط بیست تن از این دیکتاتورها را سربریده اند.


به راستی مردم عامی پدیده ‏های فوق ‏الذکر را چگونه تعبیر می ‏کنند و نظر آنها در باره وقوع چنین پدیده ‏هائی که ظاهراً ارتباط چندانی با هم ندارند چیست؟ تعبیر اینگونه پدیده اینست که دیکتاتورها از طریق عواملشان زیرگوش توده مردم، برابری، و تأمین رفاه همگان را زمزمه می ‏کنند ولی به مردم نمی ‏گویند، که وحدت تنها در سایه حکمروایی یهود ممکن و میسر است. و در نتیجه امر به مردم مشتبه شده، درستکار محکوم و خیانتکار تبرئه می ‏شود و این وضع همچنان ادامه می ‏یابد تا آنجا که خدا بخواهد. به راستی ما باید شکرگزار و راضی از اوضاع باشیم زیرا مردم هر گونه نظمی را به بی ‏نظمی مبدل می ‏کنند که نتیجه این اوضاع به سود ما است.


- کلمه آزادی، جوامع انسانی را به جنگ علیه هرگونه زور و قدرتی برمی ‏انگیزد. حتی علیه خداوند و قوانین طبیعت. لذا زمانی که ما به سلطنت رسیدیم، باید واژه آزادی را از قاموس و فرهنگ زندگی حذف کنیم. زیرا این واژه توده‏های مردم را به جانورانی خونخوار مبدل می ‏کند. این جانوران خونخوار وقتی که شکم هایشان از خون و خونابه سیر و سیراب شد، به خوابی عمیق فرومی ‏روند و از همه چیز بی ‏خبر می ‏شوند. در این حالت به خوبی می ‏توان آنها را به زیر زنجیر کشید زیرا اگر خون نیاشامند، نخواهند خوابید و کشمکش همچنان ادامه می ‏یابد.  
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل چهارم


- هر جمهوری و حکومتی چند مرحله پشت سرمی ‏گذارد. در مرحله نخست حکومت شکل ثابتی ندارد و بوسیله توده مردم از سوئی به سوی دیگر کشانده می ‏شود. در مرحله دوم حکومت شکل عوام فریبی بخوبی می ‏گیرد. پس از آن آنارشیسم به وجود می ‏آید و سرانجام انارشیسم به حکومت استبدادی منجر می ‏گردد. البته میان حکومت مطلقه ‏ای که به صورت قانونی در می ‏آید، خود را در برابر مردم مسئول و متعهد می ‏داند و نیز خط مشی آن کاملاً آشکار است و حکومت مستبدانه ‏ای که ناشی از هرج و مرج است تفاوت فراوان وجود دارد. حکومت استبدادی و مطلقه ‏ای که زاده هرج و مرج است، علیرغم آشکار بودن مظاهر استبدادیش، می ‏کوشد تا چهره واقعی خود را مخفی بدارد. این نوع حکومت به وسیله دستهای پنهان و سازمانهای مخفی اداره می ‏شود. کارگردانان اینگونه رژیم به همان اندازه که بی ‏پروا هستند، به همان نسبت هم پرده پوش می ‏باشند. تغییر دادن آنها به مان اندازه که ممکن است در سقوط رژیم مؤثر باشد، به همان نسبت هم به عوامل مخفی کمک می ‏کنند تا حکومت را از خطر سقوط حفظ کنند.


- چه کسی می ‏تواند با یک قدرت نامحسوس درافتد و آنرا واژگون سازد؟ این ما هستیم که چنین قدرت نامحسوسی داریم. اگر چه فراماسونرهای غیریهودی، کورکورانه در خدمت ما هستند، و برای مقاصد ما کار می ‏کنند، اما برنامه ‏های ما همچنان برای آنها و دیگران ناشناخته و اسرارآمیز باقی خواهد ماند.


ما اعتقاد به خدا را متزلزل می ‏کنیم


- اگر آزادی بر خداپرستی مبتنی باشد، با برآوری، انسان دوستی و برابری پیوندی داشته، برای جامعه بی ‏زیان باشد، به رفاه عمومی لطمه‏ای وارد نسازد و در اقتصاد هم جائی برای خود پیدا کند، بر ما لازم است که هم احترام به آزادی و هم اعتقاد به خدا را در میان مردم غیریهودی از بین ببریم. و نیازهای مادی را جایگزین اینگونه اعتقادات سازیم. اما اگر اعتقاد به خدا موجب شود که ما بر مردم حکومت کنیم، در اینصورت باید به تبلیغ دین بپردازیم و با راهنمائی مردان روحانی، مردم را به تسلیم واداریم.


- برای آنکه بتوانیم قدرت اندیشیدن را از مردم غیر صهیونیست سلب کنیم، باید فکر آنها را متوجه صنعت و تجارت کنیم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و اندیشیدن به منفعت، باعث مى‏شود که دشمن مشترکشان را فراموش کنند. از سوی دیگر، به صنعت جنبه احتکاری مى‏دهیم. بدین معنی که به بهای صنعنتی شدن بسیاری از زمینها نادیده گرفته مى‏شوند که سرانجام به دست ما مى‏افتند و ما آنها را احتکار مى‏کنیم.


- افزایش روز افزون رقابت بمنظور پیش افتادن در زندگی از سوئی، ونابسامانیهای اقتصادی از سوی دیگر، مردم را سرخورده و افسرده مى‏کند، نفرت آنها نسبت به مقامهای عالی رتبه اداری، مذهبی و سیاسی اوج مى‏گیرد، طلا به عنوان وسیله ‏ای برای ارضاء نیازهای مادی مردم مورد توجه واقع مى‏شود، ظرفیت مردم به مرز انفجار مى‏رسد و برای قیام آماده مى‏شوند. قیام مردم برای کسب ثروت است نه اشاعه خوبیها. زیرا این قیام از نفرت منبعث مى‏شود. به بیان دیگر، نفرت طبقه محروم از طبقه ممتاز جامعه موجب قیام مى‏گردد. قشرهای پائین جوامع غیریهودی در پی رهنمودهای ما علیه طبقه ممتاز به پامى‏خیزند و سرانجام با حریفانمان یعنی علمای غیر یهودی بر سر قدرت به نبرد مى‏پردازند.  
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل پنجم  
 

- در جوامعی که فساد همه جا را فرا مى‏گیرد، جمع آوری ثروت تنها از طریق تقلب و نادرستی امکان‏پذیر مى‏گردد، قدرت دولت رو به ضعف مى‏نهد، قیود اخلاقی تنها از طریق مجازاتهای سنگین ساری و جاری مى‏شوند، قوانین و مقررات، ضمانت اجرائی ندارند، مردم در برابر سرنوشت جامعه ‏شان احساس مسئولیت نمى‏کنند و مقررات بین ‏المللی نیز نادیده گرفته مى‏شوند، با اعمال چه روشی و به کمک چه سیستم مدیریتی مى‏توان اینگونه جوامع را اداره کرد؟

پاسخ اینست که سیستمی فوق‏ العاده «متمرکز» و مقتدر که تمام قدرتهای دورن جامعه را به دست گیرد، مى‏تواند در این مورد کارآمد باشد. بدین معنی که تمام فعالیتهای سیاسی مردم را باید زیر نظر گرفت، و تمام آزادى‏هائی که رژیم‏های غیریهودی به مردم اعطاء کرده‏اند، به تدریج سلب کرد. و زمینه‏ای فراهم آورد که مردم بتوانند گسیختگی ‏ها و ناهنجاریهای رژیم‏های غیریهود را دریافته و به شاهنشاهی قوم ما ایمان آورند. آنچه در بالا گفته شد، باید انگاره و الگو و راهنمای عمل ما در تمام زمانها و مکانها باشد تا بتوانیم بدینوسیله تمام کسانی را که چه در حرف و چه در عمل مخالف ما هستند، از سر راهمان برداریم.


- ممکن است ادعا شود که چنین انگاره و الگوهائی با پیشرفتهای امروز ما سازگار نیست. ولی کژی و نادرستی این ادعا را نشان مى‏دهیم.


- سالیانی بس دراز، مردم باور مى‏داشتند که شاهان بنا به اراده خداوند بر مردم استیلا یافته ‏اند و در نتیجه همین تصور، بدون تردید و دودلی تسلیم آنان مى‏شوند ولی از زمانی که ما از حقوق انسانها سخن به میان آوردیم، تزلزلی در اندیشه آدمیان نسبت به جاودانی بودن حکومت شاهان ایجاد کردیم و تقدس شاهان را در چشم مردم از بین بردیم. و نیز هنگامی که اعتقاد مردم را نسبت به خدا تضعیف کردیم، قدرت را از کاخ شاهان به خیابانها کشیدیم و آنرا در مالکیت متمرکز ساختیم و سپس آنرا به غنیمت بردیم.


- جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیریهودی به کمک سخن ‏پردازی و تئورى‏های وسوسه ‏انگیز، کار متخصصان و مدیران ما است. ما یهودیان در مشاهده امور، تجزیه و تحلیل آنها، محاسبات دقیق مسایل مالی، طرح برنامه‏ های سیاسی و نیز حس همکاری با یکدیگر، رقیبی نداریم. تنها ممکن است یسوعى‏ها در این زمینه با ما رقابت کنند. البته برنامه ‏هایی طرح کرده ‏ایم که این قوم را در چشم توده مردم ناآگاه، بى‏اعتبار سازیم. ضمناً باید یادآور شویم که ما به صورت یک سازمان مخفی عمل مى‏کنیم.


- احتمال مى‏رود که برای مدت زمانی معین غیریهودیها در سراسر دنیا با هم سازش کنند و این سازش امنیت ما را به خطر اندازد. ولی از این خطر جان سالم به در خواهیم برد زیرا اختلافات موجود آنها بسیار وسیع و ریشه ‏دار است و آنها به این زودیها جرأت چنین سازشی را پیدا نخواهند کرد.ما طوری مردم را به جان هم انداخته ‏ایم که همه به همدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یکدیگر به خاطر تعصبات مذهبی و نژادی که در طول 20 قرن گذشته تبلور یافته است، اجاره نخواهد داد که مردم به این سادگی با یکدیگر آشتی کنند. به همین دلیل اگر ملتی بخواهد اسلحه ‏اش را علیه ما بردارد، دولتی پشتیبان خود نخواهند یافت. بنابراین دولتهای غیریهودی باید به خاطر بسپارند که هر نوع تبانی و توافقی علیه ما فى‏نفسه زیان‏بخش خواهد بود. قدرت ما فوق ‏العاده است و در آن تردیدی نیست. بدون حضور دستهای پنهان ما، ملتها نمى‏توانند حتی بر سر یک مسأله ناچیز و خصوصی با هم به توافق برسند. پیامبران گفته‏ اند، ما قومی هستیم که به وسیله خدا برگزیده شده ‏ایم تا فرمانروای مردم سراسر جهان باشیم. خداوند به قوم ما هوش و ذکاوت سرشار اعطا کرده است. ما کفایت و لیاقت آن را داریم تا مسئولیت رهبری جهان را به انجام برسانیم. البته اقوام دیگری هستند که از هوش و ذکاوت برخوردارند، ولی آنها تازه به دوران رسیده‏ هایی هستند که نمى‏توانند حریف ما بشوند. اگر کشمکش و درگیری بین ما ایجاد شود، کشمکشی وحشتناک خواهد بود. ولی آنها یارای برابری با ما را ندارند زیرا خیلی دیر سررسیده‏ اند.


انحصار سرمایه


- تمام چرخهای ماشین هر دولتی به کمک موتوری حرکت مى‏کند که این موتور در دست ما مى‏باشد و آن طلا است. حکمای ما تدابیری اندیشیده ‏اند که سرمایه از ارزش فوق‏العاده ‏ای برخوردارباشد. برای آنکه گردش عمل سرمایه محدود نشود باید آن را در راه ایجاد تجارت و صنعت انحصاری بکار گرفت. آزادی گردش عمل سرمایه در جهت تأسیس وگسترش صنایع، به دست‏ اندرکاران صنعت نوعی قدرت سیاسی مى‏دهد که از این قدرت مى‏توان برای استثمار مردم سود جست. امروزه خلع سلاح کردن مردم خیلی ساده‏ تر از آماده کردن آنها برای جنگ است. همچنین برانگیختن احساسات مردم خیلی مهمتر از فرونشاندن این احساسات است. ما باید به فکر حفظ موقعیت خود باشیم و صحنه مبارزه را از وجود دیگران پاک سازیم. هدف اساسی مدیران ما این است که قدرت فکر کردن مردم را تضعیف کرده تا افکار آنها از اندیشیدن به مسایل اساسی منحرف و متوجه مسایل کم ‏اهمیت شده و فرصت مقاومت کردن در برابر ما نداشته باشند.


- ازدیرباز مردم جهان متقاعد شده‏ اند که عمل، بیش از حرف، اثر دارد. اگر به دنبال حرف، عملی پدیدار شود، اعتماد مردم بیشتر جلب مى‏شود. برای آنکه بتوانیم ازچنین اصلی حداکثر استفاده را ببریم، باید موسساتی به وجود آوریم تا آنچه را که در جهت منافع و پیشرفت مردم انجام مى‏دهیم، به نمایش بگذاریم.


- برای فریب مردم، نخست باید قیافه یک آزاداندیش به خود بگیریم و از احزاب، آزادی، و هر نوع گرایش فکری طرفداری کنیم و سپس به سخن ‏پراکنی بپردازیم و آن قدر سخنرانی کنیم که مردم از حرف زدن و سخنرانی دل زده و خسته شوند.


- برای آنکه بتوانیم افکار عمومی را مشوب سازیم و مردم را در حالت گیجی و سرگردانی نگه داریم، باید مطالب ضد و نقیض در بین مردم پخش کنیم و این عمل را آنقدر ادامه دهیم که غیریهودیان خود را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کنند ومتقاعد شوند که تنها راه رهایی از این سرگردانى‏ها نداشتن عقیده و اطلاعات سیاسی است. باید توجه داشت که اطلاعات واقعی سیاسی در اختیار کسانی است که مردم را بدین ‏طریق به بیراهه مى‏کشانند و این نخستین رمز از رموز مملکت ‏داری است.


- دومین رمز موفقیت ما در امر کشورداری به شرح زیر است:

الف - شکست دولتهایی که بر سر کار هستند را طوری جلوه دهیم که مردم از فهم علل شکست عاجز شوند. به علاوه در ارائه آداب و رسوم، علایق و شرایط زندگی مردم طوری افراط کنیم که مردم از برقراری تفاهم میان خود عاجز شوند.


ب - میان احزاب نفاق شدیدی ایجاد کنیم و امکان هر گونه تشریک مساعی میان احزابی که تسلیم ما نمى‏شوند، را از بین ببریم.


ج - هرگونه ابتکار فردی و خلاقیتی را که به سودما نباشد، نابود کنیم. زیرا هیچ خطری بالاتر از ابتکار و خلاقیت فردی نیست. به ویژه اگر خلاقیت، باهوش توأم باشد. کاری که از یک فرد مبتکر برمى‏آید، از میلیونها آدم عامی برنمى‏آید. لذا ما باید تعلیم و تربیت غیریهودیان را در جهتی سوق دهیم که قوه ابتکار از دانش ‏آموزان گرفته شود و نطفه خلاقیت در ذهن آنها خفه گردد.


د - آزادی عمل گروههای مختلف را رودرروی هم قرار دهیم تا تصادم و برخورد پیش آید و شور و شوق به ناامیدی و شکست منجر شود.


به کمک روشهای بالا مى‏توانیم دول غیریهودی را فرسوده کرده و آنها را تسلیم خویش سازیم و سپس بر خرابه همه حکومتهای دنیا یک ابرقدرت شیطانی بنا کنیم به طوری که دستهای توانمند این ابرقدرت بتواند به همه جا برسد و چنان قدرت غول ‏آسایی به هم بزند که مقهور هیچیک از ملل دنیا نشود.  
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل ششم

- می ‏خواهیم به انحصار ثروتهای عظیم، منابع و کالاهایی که جوامع غیریهودی درآینده به مقیاس وسیعی به آنها متکی خواهند شد، دست بزنیم تا اینکه این جوامع را پس از شکست سیاسی با شکست اقتصادی نیز مواجه سازیم.

- اقتصاددانانی که اکنون در این جلسه حضور دارند، اهمیت موضوع را به خوبی می ‏توانند دریابند.

- با تمام روشهای ممکن، باید اهمیت حکومت قدرتمندمان را به همگان گوشزد نماییم و اعلام کنیم کسانی که به حکومت جهانی ما تسلیم شوند، از حمایتمان برخوردار خواهند شد.

- «اریستوکراسی ِ غیرصهیونیستی» از این پس قدرت سیاسی ندارد و باید آن را مرده تلقی کرد. ولی به سبب داشتن زمین و خودکفایی مواد غذایی می ‏توانند به عنوان خطری بزرگ ما را تهدید کند. لذا باید به هر قیمتی که شده آنها را ازداشتن زمین محروم کنیم. برای وصول به این هدف، باید مالیاتهای سنگین به زمین‏ها ببندیم و وضعی پیش آوریم که زمین‏داران املاک خود را برای گرفتن قرض، در گرو طلبکاران بگذارند. به کمک چنین تدابیری زمین ‏داران بدون قید و شرط تسلیم ما خواهند شد.

- اریستوکراتها که خصلتاً به قناعت عادت نکرده ‏اند و به سرمایه اندک راضی نمى‏شوند، خیلی زود از بین می ‏روند.

ما غیر صهیونیستها را استثمار مى‏کنیم

- همزمان با اقداماتی که (در مورد زمینداری) در بالا ذکر کردیم، صنعت را نیز به انحصار خود درمى‏آوریم. البته در مراحل نخست صنعت را در یک حالت تعادلی قرار مى‏دهیم و از انحصار شدید در مراحل اولیه خودداری مى‏کنیم. غرض ما ازحالت تعادل اولیه آن است که صنعت و مآلاً سرمایه در بخش خصوصی متمرکز گردند و بانکهای خصوصی به وجود آیند. زمینها از گرو طلبکاران بیرون آمده و به گرو بانکها درآیند. آنچه که ما مى‏خواهیم این است که هم ماحصل کار کارگر و هم بازده زمین هردو به چنگال صنعت بیفتند و بدین‏سان تمام پولهای جهان نزد ما ذخیره شود و غیریهودیها، طبقه کارگر و زحمتکش جامعه را تشکیل دهند و بدون قید و شرط تسلیم ما شوند. در چنین شرایطی اگر به خاطر منافع دیگری تسلیم ما نشوند، لااقل به خاطر آنکه درآمدی داشته باشند و بتوانند زنده بمانند، تسلیم ما خواهند شد.

- برای آنکه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به کلی نابود کنیم، علاوه بر انحصارطلبی، تجمل ‏پرستی را رایج مى‏کنیم و نیازهای کاذب مردم را افزایش مى‏دهیم. اقدام دیگر ما این است که مزد کارگرهارا بالا مى‏بریم به طوری که این افزایش دستمزد هیچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره این کار آن است که بهای ارزاق عمومی را بالا ببریم و گناه این گرانی را به گردن کاهش فرآورده ‏های کشاورزی و دامی بیندازیم. در عین حال به شیوه بسیار زیرکانه ‏ای میزان تولید را کاهش مى‏دهیم. بدین ‏معنی که اعتیاد و هرج و مرج طلبی و کم‏کاری را در میان کارگران رواج مى‏دهیم و به مدد شیوه‏ های گوناگون، صحنه زمین را از وجود متخصصان و تحصیل کرده‏ های غیریهودی پاک مى‏کنیم تا میزان تولید کاهش پیدا کند.

- پیش از آنکه غیریهودیان به فهم حقایق نایل شوند و مشکلات را دریابند، ما به موقع عمل مى‏کنیم. فى‏المثل زیرپوشش هواخواهی از طبقه کارگر و به یاری اصول اقتصاد سیاسی که تئورى‏های ما بر آنها مبتنی است، تبلیغات دامنه‏ داری به راه مى‏اندازیم و آنگاه از نیروی کارگر به سود خویش بهره ‏برداری مى‏کنیم.
 
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل شماره 7

- برای آنکه بتوانیم هدفهایمان را که قبلاً درباره آنها بحث کردیم، هر چه زودتر عملی سازیم، می ‏باید میزان تولید جنگ‏ افزارها و نیز شماره نظامیان و پلیس را افزایش دهیم. خواست ما این است که در همه کشورهای جهان کارگران، سربازان، پلیس و تعداد اندکی «بزرگ سرمایه ‏دار» از ما جانبداری کنند.

- هم در سراسر اروپا و هم در سایر کشورها از طریق نوعی بی ‏نظمی، شورش و دشمنی ایجاد می ‏کنیم تا بدین‏وسیله بتوانیم استفاده دو چندان ببریم. راه رسیدن به این هدف آن است که در مرحله نخست کشورها را به زیر سلطه و نفوذ خوددرآوریم تا بتوانیم در مواقع لزوم هم بی ‏نظمی ایجاد کنیم و هم، نظم برقرار سازیم. وقتی به چنین نفوذی رسیدیم، کشورهای تحت سلطه وجود ما را به عنوان نیروی تهدیدکننده‏ای تلقی می ‏کنند. در مرحله دوم با اعمال روشهای سیاسی، اقتصادی و ایجاد تعهدات مالی، دولتها را به جان همدیگر می ‏اندازیم. البته برای آنکه این برنامه را با موفقیت به انجام برسانیم، باید نفوذ و حضور خود رابا زیرکی خاصی در تمام ملاقات‏ها و مذاکراتی که به منظور توافق و ترک مخاصمه بین کشورها به عمل می ‏آید، افزایش دهیم و نیز با استفاده از یک زبان دیپلماسی و زیرپوشش درستکاری، خود را طرفدار «توافق» معرفی می ‏ کنیم. از آنجا که ملتهای غیریهودی همواره برای پیشنهاداتی که ازخارج به آنها عرضه می ‏شود، یعنی در واقع پیشنهاداتی که ما به آنها ارائه می ‏دهیم، اهمیت خاصی قائلند، لذا پیشنهادات ما را پذیرفته و متقاعد می ‏شوند که ما منجی و خدمتگزار بشریت هستیم.

جنگ جهانی

- اگر کشوری بخواهد با ما مخالفت کند، ما باید آنقدر قوی باشیم که حتی همسایگان کشور مخالف را نیز تهدید به جنگ کنیم. اگر همسایگان نیز همراه کشور مخالف همگی علیه ما متحد شوند، آنگاه ما باید آنها را به یک جنگ جهانی تهدید کنیم.

- عامل اصلی موفقیت ما در امور سیاسی پنهانکاری است. بدین ‏معنی، گفتار و عمل سیاستمدار هیچگاه نباید یکی باشند.

- ما باید دولتهای غیریهودی را مجبور کنیم که در جهت خواسته‏های ما قدم بردارند. روش کار چنین خواهد بود که افکار عمومی را از طریق مطبوعات که به قدرت بزرگ معروفند و تقریباً در دست ما مى‏باشند، شکل بدهیم و طبیعی است که دولتها به افکار عمومی توجه خواهند کرد.
 
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
Advance Member
Advance Member
پست: 251
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۳:۴۵ ب.ظ
محل اقامت: Tehran, Iran
سپاس‌های ارسالی: 100 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار
تماس:

Re: پروتكل هاي دانشوران صهيون

پست توسط mona m »

 پروتکل هشتم


- ما باید تمام جنگ ‏ابزارهایی که مخالفانمان ممکن است علیه‏مان بکار گیرند، در اختیار داشته باشیم. ضمناً باید پیچیده ‏ترین واژه‏ های حقوقی را از میان کتب قانونگذاری بیرون بکشیم تا به هنگام داوری و قضا از آنها استفاده کنیم. البته این واژه‏ها ممکن است ناموجه و غیرعادلانه جلوه کنند ولی برای آنکه چنین وضعی پیش نیاید، باید از قبل چاره‏جویی کنیم بدین‏معنی، واژه‏های پیچیده را در قالب عباراتی زیبا بیان کنیم تا اصولی اخلاقی، عالی، متعالی و معقول جلوه کنند.

کادر رهبری جامعه ما باید خود رابا تمام مظاهر تمدن که به موقع بکار آیند، مجهز کند. کادر رهبری باید عواملی چون روزنامه ‏نگاران، وکلای مدافع ورزیده، سیاستمداران کار کشته، مدیران برجسته و خلاصه افرادی که در مدارس ویژه از تعلیم و تربیتی عالی برخوردار بوده ‏اند، در اختیار داشته باشد. چنین افرادی با ساخت اجتماعی جوامع (جامعه شناسی)، انسان شناسی، و همه زبانهایی که با الفبای سیاست ساخته شده‏اند، باید آشنا باشند. وانگهی این افراد باید با تمام مسایل حساس جامعه ‏ای که در آن نقشهایی بازی می ‏کنند، آشنا گردند. منظور از مسایل حساس، تمایلات، علایق، نارسایی ‏ها و نقاط ضعف مردم غیریهودی و نیز شرایط محیط زندگی آنها است. نیازی به گفتن نیست که معاونان و مشاوران کادر رهبری از میان غیریهودیان انتخاب نخواهند شد. غیریهودیان که عادت دارند رییس و مدیر بشوند، خود را در مسایل مربوط به مدیریت به زحمت نمی ‏اندازند و هدف را از وسیله تمیز نمی ‏دهند و معمولاً نامه ‏ها را بدون آنکه بخوانند امضاء می ‏کنند و پست و مقام ریاست و مدیریت را یا به منظور گرفتن دستمزد احراز می ‏کنند و یا به خاطر ارضاء جاه ‏طلبی ‏هایشان.

- دولت ما تمام اقتصاددانان جهان را به خدمت خود درمی ‏آورد. به علاوه آموزش ‏اصول و مبانی اقتصاد به یهودیان نشانگر اهمیتی است که ما برای علم اقتصاد قائلیم. دولت ما از مشورت بانکداران، صاحبان صنایع سرمایه ‏داران و میلیونرها برخوردار خواهد بود و همه چیز به زبان ارقام و اعداد بیان خواهد شد.

- تا زمانی که نتوانیم مشاغل دولتی را به برادران یهودی ‏مان بسپاریم، ناگزیریم افرادی را از میان غیریهودی برای تصدی مشاغل دولتی انتخاب کنیم. البته این افراد را زیرنظر می ‏گیریم و آنها را کاملاً از مردم جدا نگه می ‏داریم چنانچه این افراد از اجرای دستورات ما سرپیچی کنند، به مجازاتهای سنگین و احتمالاً اعدام محکوم خواهند شد. غرض از اعمال چنین سختگیری ‏هایی آن است که این افراد تا آخرین قطره خونشان ازمنافع ما دفاع کنند
.  
خدا را دوست دارم, بخاطر اینکه از من می پذبرد که بگویم: دوستت دارم...
ارسال پست

بازگشت به “یهودیت”