معاد (1) مقدمه
مجموعه آثار جلد دوم صفحه 501
استاد شهید مرتضی مطهری
یکی از اصول جهان بینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام است، اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی
است.ایمان به عالم آخرت شرط مسلمانی است، یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره مسلمانان
خارج است.
پیامبران الهی - بدون استثناء - پس از اصل توحید، مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر کردهاند و ایمان به آن را از مردم
خواستهاند، همین اصل است که در اصطلاح متکلمان اسلامی به نام «اصل معاد» معروف شده است.
در قرآن کریم به صدها آیه بر میخوریم که به نحوی از انحاء درباره عالم پس از مرگ و روز قیامت و کیفیتحشر اموات و
میزان و حساب و ضبط اعمال و بهشت و جهنم و جاودانگی عالم آخرت و سایر مسائلی که به عالم پس از مرگ مربوط
میشود بحث کرده است، ولی در دوازده آیه رسما پس از ایمان به خدا از «ایمان به روز آخر» یاد کرده است.
صفحه : 502
قرآن کریم در مورد عالم قیامت تعبیرات مختلفی دارد و هر تعبیری بابی از معرفت است، یکی از آنها «الیوم الآخر» است.
قرآن کریم با این تعبیر خود دو نکته را برای ما یاد آوری میکند:
الف.اینکه حیات انسان بلکه دوره جهان، مجموعا به دو دوره تقسیم میشود و هر دوره را به عنوان یک «روز» باید شناخت:
یکی روز و دورهای که اول و ابتداست و پایان میپذیرد(دوره دنیا)، دیگر روز و دورهای که آخر است و پایان ناپذیر است (دوره
آخرت)، همچنانکه در برخی تعبیرات دیگر قرآن، از حیات دنیوی به «اولی» و از حیات اخروی به «آخرت» یاد شده است. (1) ب.
دیگر اینکه هم اکنون که دوره اول و نخستین حیات را طی میکنیم و به دوره دوم و روز دوم نرسیدهایم و از ما پنهان است،
سعادت ما در این روز و آن روز به این است که به آن دوره و آن روز «ایمان» پیدا کنیم.سعادت ما در این روز از آن جهت بسته به
این ایمان است که ما را متوجه عکس العمل اعمال ما میکند و میفهمیم که اعمال و رفتار ما از کوچکترین اندیشهها و
گفتارها و کردارها و خلق و خویها گرفته تا بزرگترین آنها مانند خود ما روز اول و روز آخر دارند.چنین نیست که در روز اول
پایان یابند و معدوم گردند، بلکه باقی میمانند و در روزی دیگر به حساب آنها رسیدگی میشود.پس کوشش کنیم که خود را
و اعمال و نیات خود را نیکو سازیم و از اندیشهها و کارهای بد پرهیز نماییم و به این ترتیب همواره در راه نیکی و نیک خویی و
نیک رفتاری گام برداریم.و اما سعادت ما در آن روز از آن جهت بسته به این ایمان است که - چنانکه بعدا خواهیم گفت - مایه
حیات سعادت آمیز یا شقاوت آلود انسان در آن جهان اعمال و رفتار او در این جهان است.این است که قرآن کریم، ایمان به
آخرت یا روز آخر را برای سعادت بشر یک امر حتمی و لازم میشمارد.
منبع و منشا ایمان به حیات اخروی
منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی، قبل از هر چیز دیگر، وحی الهی است که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ
شده است.
..............................................................
1.و ان لنا للآخرة و الاولی(لیل/13)، و للآخرة خیر لک من الاولی(ضحی/4).
صفحه : 503
بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد و دانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ میکنند واقعا از
طرف خداست و تخلف ناپذیر است، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان به آن را مهمترین اصل پس
از توحید معرفی کردهاند، ایمان پیدا میکند.از این رو درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه
ایمان او به «اصل نبوت» و صدق گفتار پیامبران، و از طرف دیگر بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد
و تصورش از امر معاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانه در آن راه نیافته
باشد.
البته علاوه بر راه وحی الهی که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده استیک عده راههای دیگر - و لا اقل قرائن و علائم دیگر -
برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است و حداقل، تاییدی برای
حتسخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرده میشود.آن راهها عبارتند از:
1.راه شناختخدا.
2.راه شناخت جهان.
3.راه شناخت روح و نفس انسان.
ما فعلا به این راهها که بحث در آنها مستلزم پیش کشیدن یک سلسله بحثهای علمی و فلسفی است کاری نداریم و تنها از
طریق وحی و نبوت وارد مطلب میشویم، ولی نظر به اینکه در خود قرآن به این راهها تصریح یا اشاره شده است، ما در
بخشی که بعدا تحت عنوان «استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر» ذکر خواهیم کرد به این راههای سه گانه اشاره خواهیم
کرد.
مسائلی که لازم است مورد بحث قرار گیرد تا آنکه مساله زندگی جاوید و حیات اخروی از نظر اسلام روشن شود امور ذیل
است:
ماهیت مرگ.
زندگی پس از مرگ.
عالم برزخ.
قیامت کبری
صفحه : 504
رابطه و پیوستگی زندگی دنیا با زندگی پس از مرگ.
تجسم و جاویدانی اعمال و آثار و مکتسبات انسان.
وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان.
استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر.
[External Link Removed for Guests]
معاد
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 371
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶, ۹:۱۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 42 بار
- سپاسهای دریافتی: 446 بار
[SIZE=85]. « برهان براي اثبات معاد »
انسان مخلوق خداي عالم قادر حكيم است . يكي از صفات خدا كه در قرآن زياد تكرار شده صفت "حكيم" است . دقت در نظام وجود و نظم و ترتيب آن
و وجود دقايق و رقايق و ريزه كاريهايي كه در هر يك از موجودات بزرگ و كوچك عالم - از جمله اعضا و جوارح خود انسان - به كار برده شده، از حكمت خدا
و وجود مصالح و غايات و اهدافي براي هر يك از مخلوقات زميني و آسماني حكايت ميكند.
از جمله صفات كمال صفت حكمت است، بدين معنا كه هيچ گاه كارهاي خدا - و از جمله خلقت انسان - عبث و بيهوده نيست .
در اين رابطه در قرآن كريم ميخوانيم :
1 - (افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون)(1)
[آيا گمان كرديد ما شما را بيهوده آفريديم، و شما به سوي ما بازگشت نداريد؟]
2 - (و ما خلقنا السموات والارض و ما بينهما لاعبين، ما خلقناهما الابالحق ولكن اكثرهم لايعلمون، ان يوم الفصل ميقاتهم اجمعين)(2)
[و ما آسمانها و زمين را از روي بازي نيافريديم ; نيافريديم آنها را مگر به حق، ولي اكثر اينان نمي دانند; به طور يقين روز جدايي بين حق و باطل
وعده گاه همه اينهاست .]
از لحن اين قبيل آيات استفاده ميشود كه خلقت انسان بي هدف نيست، و هدف از خلقت او بازگشت وي به سوي خداست .
3 - (ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل والنهار لايات لاولي الالباب، الذين يذكرون الله قياما وقعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في
خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار) (3)
[يقينا در آفريدن آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز نشانه هايي است براي اهل خرد، كساني كه ياد ميكنند خدا را ايستاده و نشسته و
بر پهلو، و در خلقت آسمانها و زمين فكر ميكنند، - و ميگويند: - پروردگارا تو اين مجموعه را باطل و بيهوده نيافريده اي، تو منزهي، پس ما
را از عذاب آتش نگه دار.]
از دقت در آيه شريفه به دست ميآيد كه نظام آفرينش و تحولات آن حاكي از وجود خالق و صفات كماليه او و از جمله علم و قدرت و حكمت اوست،
و چون حكيم است خلق آنها باطل و بيهوده نيست - او از انجام كار بيهوده منزه است - پس خلقت انسان فاعل مختار با امتيازاتي كه در بين موجودات
عالم دارد براي اهداف مهمي بوده، و مقتضاي حكمت خدا ارائه صراط مستقيم و تشريع تكاليف و مقرراتي است كه موجب تربيت او و ايصال وي به
هدف نهايي است و طبعا انحراف اختياري او از آن اهداف آتش را در پي دارد و لذا از خدا ميخواهد كه او را از عذاب آتش محفوظ بدارد.
4 - (ايحسب الانسان ان يترك سدي)(4)
[آيا انسان گمان ميبرد كه مهمل رها ميشود؟]
5 - "و ان الخلق لا مقصر لهم عن القيامة، مرقلين في مضمارها الي الغاية القصوي ...قد شخصوا من مستقر الاجداث و صاروا الي مصائر الغايات ."(5)
[به يقين مردم قرارگاهي پيش از قيامت ندارند، شتابانند در ميدان قيامت به سوي هدف نهايي ...به تحقيق كه رهسپار شدند از قرارگاه قبرها به
سوي آخرين اهداف .]
6 - و در نامه اميرالمؤمنين (ع) به امام حسن (ع) ميخوانيم : "واعلم انك انما خلقت للاخرة لا للدنيا..."(6)
[بدان كه تو براي آخرت آفريده شده اي نه براي دنيا.]
و بالاخره چون خداوند حكيم علي الاطلاق و خالي از نقص است و هيچ كاري از كارهاي او بدون حكمت و غايت عقلايي نيست، بنابراين مجموعه
نظام آفرينش و از جمله انسان رهسپار هدف نهايي ميباشند كه جز خداي متعال نمي تواند باشد.
انسان اشرف مخلوقات اين عالم و جامع همه كمالات عناصر و مركبات علوي و سفلي است، و طبعا وي براي هدفي والاو شريف ايجاد شده است ;
و نيست آن جز وصول به كمال مطلق و مشاهده جمال ربوبي كه غاية الغايات نظام وجود است، و ظهور و تجلي اين امر در عالمي والاتر از اين عالم
خواهد بود. و در حديث قدسي وارد شده : "يابن آدم، خلقت الاشياء لاجلك و خلقتك لاجلي"(7)
[اي پسر آدم، همه چيزها را براي تو و تو را براي خودم آفريدم .]
خداي متعال همان گونه كه مبدأ المبادي است غاية الغايات نظام وجود نيز ميباشد. در قرآن كريم ميخوانيم :
(يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه)(8)
[اي انسان تو با مشقت رهسپار به سوي پروردگار خويش ميباشي و ملاقات كننده او خواهي بود.]
(ان الي ربك الرجعي)(9)
[به طور يقين بازگشت به سوي پروردگارت خواهد بود.]
(انا لله و انا اليه راجعون)(10)
[همه از خداييم و بازگشت ما به سوي اوست .]
ـــــــــــــ پی نوشت: ــــــــــــــــــ
[1] سوره مؤمنون (23)، آيه 115
[2] سوره دخان (44)، آيات 38 تا 40
[3] سوره آل عمران (3)، آيات 190 و 191
[4] سوره قيامت (75)، آيه 36
[5] نهج البلاغه عبده و صالح، خطبه 156
[6] نهج البلاغه، نامه 31
[7] فيض كاشاني، علم اليقين، ص 68
[8] سوره انشقاق (84)، آيه 6
[9] سوره علق (96)، آيه 8
[10] سوره بقره (2)، آيه 156
انسان مخلوق خداي عالم قادر حكيم است . يكي از صفات خدا كه در قرآن زياد تكرار شده صفت "حكيم" است . دقت در نظام وجود و نظم و ترتيب آن
و وجود دقايق و رقايق و ريزه كاريهايي كه در هر يك از موجودات بزرگ و كوچك عالم - از جمله اعضا و جوارح خود انسان - به كار برده شده، از حكمت خدا
و وجود مصالح و غايات و اهدافي براي هر يك از مخلوقات زميني و آسماني حكايت ميكند.
از جمله صفات كمال صفت حكمت است، بدين معنا كه هيچ گاه كارهاي خدا - و از جمله خلقت انسان - عبث و بيهوده نيست .
در اين رابطه در قرآن كريم ميخوانيم :
1 - (افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون)(1)
[آيا گمان كرديد ما شما را بيهوده آفريديم، و شما به سوي ما بازگشت نداريد؟]
2 - (و ما خلقنا السموات والارض و ما بينهما لاعبين، ما خلقناهما الابالحق ولكن اكثرهم لايعلمون، ان يوم الفصل ميقاتهم اجمعين)(2)
[و ما آسمانها و زمين را از روي بازي نيافريديم ; نيافريديم آنها را مگر به حق، ولي اكثر اينان نمي دانند; به طور يقين روز جدايي بين حق و باطل
وعده گاه همه اينهاست .]
از لحن اين قبيل آيات استفاده ميشود كه خلقت انسان بي هدف نيست، و هدف از خلقت او بازگشت وي به سوي خداست .
3 - (ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل والنهار لايات لاولي الالباب، الذين يذكرون الله قياما وقعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في
خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار) (3)
[يقينا در آفريدن آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز نشانه هايي است براي اهل خرد، كساني كه ياد ميكنند خدا را ايستاده و نشسته و
بر پهلو، و در خلقت آسمانها و زمين فكر ميكنند، - و ميگويند: - پروردگارا تو اين مجموعه را باطل و بيهوده نيافريده اي، تو منزهي، پس ما
را از عذاب آتش نگه دار.]
از دقت در آيه شريفه به دست ميآيد كه نظام آفرينش و تحولات آن حاكي از وجود خالق و صفات كماليه او و از جمله علم و قدرت و حكمت اوست،
و چون حكيم است خلق آنها باطل و بيهوده نيست - او از انجام كار بيهوده منزه است - پس خلقت انسان فاعل مختار با امتيازاتي كه در بين موجودات
عالم دارد براي اهداف مهمي بوده، و مقتضاي حكمت خدا ارائه صراط مستقيم و تشريع تكاليف و مقرراتي است كه موجب تربيت او و ايصال وي به
هدف نهايي است و طبعا انحراف اختياري او از آن اهداف آتش را در پي دارد و لذا از خدا ميخواهد كه او را از عذاب آتش محفوظ بدارد.
4 - (ايحسب الانسان ان يترك سدي)(4)
[آيا انسان گمان ميبرد كه مهمل رها ميشود؟]
5 - "و ان الخلق لا مقصر لهم عن القيامة، مرقلين في مضمارها الي الغاية القصوي ...قد شخصوا من مستقر الاجداث و صاروا الي مصائر الغايات ."(5)
[به يقين مردم قرارگاهي پيش از قيامت ندارند، شتابانند در ميدان قيامت به سوي هدف نهايي ...به تحقيق كه رهسپار شدند از قرارگاه قبرها به
سوي آخرين اهداف .]
6 - و در نامه اميرالمؤمنين (ع) به امام حسن (ع) ميخوانيم : "واعلم انك انما خلقت للاخرة لا للدنيا..."(6)
[بدان كه تو براي آخرت آفريده شده اي نه براي دنيا.]
و بالاخره چون خداوند حكيم علي الاطلاق و خالي از نقص است و هيچ كاري از كارهاي او بدون حكمت و غايت عقلايي نيست، بنابراين مجموعه
نظام آفرينش و از جمله انسان رهسپار هدف نهايي ميباشند كه جز خداي متعال نمي تواند باشد.
انسان اشرف مخلوقات اين عالم و جامع همه كمالات عناصر و مركبات علوي و سفلي است، و طبعا وي براي هدفي والاو شريف ايجاد شده است ;
و نيست آن جز وصول به كمال مطلق و مشاهده جمال ربوبي كه غاية الغايات نظام وجود است، و ظهور و تجلي اين امر در عالمي والاتر از اين عالم
خواهد بود. و در حديث قدسي وارد شده : "يابن آدم، خلقت الاشياء لاجلك و خلقتك لاجلي"(7)
[اي پسر آدم، همه چيزها را براي تو و تو را براي خودم آفريدم .]
خداي متعال همان گونه كه مبدأ المبادي است غاية الغايات نظام وجود نيز ميباشد. در قرآن كريم ميخوانيم :
(يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه)(8)
[اي انسان تو با مشقت رهسپار به سوي پروردگار خويش ميباشي و ملاقات كننده او خواهي بود.]
(ان الي ربك الرجعي)(9)
[به طور يقين بازگشت به سوي پروردگارت خواهد بود.]
(انا لله و انا اليه راجعون)(10)
[همه از خداييم و بازگشت ما به سوي اوست .]
ـــــــــــــ پی نوشت: ــــــــــــــــــ
[1] سوره مؤمنون (23)، آيه 115
[2] سوره دخان (44)، آيات 38 تا 40
[3] سوره آل عمران (3)، آيات 190 و 191
[4] سوره قيامت (75)، آيه 36
[5] نهج البلاغه عبده و صالح، خطبه 156
[6] نهج البلاغه، نامه 31
[7] فيض كاشاني، علم اليقين، ص 68
[8] سوره انشقاق (84)، آيه 6
[9] سوره علق (96)، آيه 8
[10] سوره بقره (2)، آيه 156