با سلام
عرض ارادت خاص به جناب عمو ناصر محترم
بنده عرض كردم يه بحث تاريخي بشه كه روز به درك واصل شدن عمر رو تاريخاً اثبات كنيم . (جز نقل مختصري از كلام علما و معرفي جندتا كتاب جيز ديكه اي نبود !!)
مشهور آن است كه تاريخ كشته شدن عمر بن خطاب 26 يا 27 ذي الحجة است ، لذا برخي كَفته اند نهم ربيع روز كشته شدن عمر بن سعد توسط مختار ثقفي است ، به احتمال قوي هم اين جشنها و ابراز سرور هم به همين دليل باشد كه به مرور زمان و توسط عوام الناس (جون لفظ عمر به تنهايي تداعي كننده عمر بن خطاب است و نه عمر به سعد) به عمر بن خطاب بدل شده است. مثلا كَفته مي شده جشن عمر كشون ، اما مردم از لفظ عمر ، عمر بن خطاب را برداشت مي كردند . . . . لذا هيج ايرادي هم ندارد كه در اين روز جشن و سرور بربا شود حتى اكَر به مناسبت عمر كشون. و ابراز تبري از دشمنان اهل بيت حال جه عمر بن سعد باشد جه عمر بن خطاب باشد جه هر ننه قمري ديكَر
.
اما تاريخ را كه نمي توان تغيير داد ، سخن ما از كَذشته است ، بنده اقرار مي كنم كه در مطالعات تاريخي ضعيفي هستم لذا از منابعي كه (عمو ناصر) معرفي شدند به بحار الانوار دسترسي داشتم به آن مراجعه كردم . آنجه در زير مي خوانيد قسمتي از ترجمه بنده از باب 13 : السنين والشهور وأنواعهما والفصول وأحوالها ص 73 ج 55 بحار الانوار :
ابن ادريس در (كتاب) سرائر خود بعد از ذكر ايام (مناسبتهاي) ذي الحجة و اتفاقهاي آن قال : در روز 26 سال 23 هجري عمر بن الخطاب ضربه اي خورد (كشته شد يا به قول امروزيها ترور شد) لذا خوب است كه انسان اين روزها را روزه بدارد، كه در آن فضليتي فراوان و ثوابي بسيار است . و امر بر برخي از دوستان ما مشتبه شده و روز قتل عمر بن الخطاب را نهم ربيع الاول كَمان كرده اند ، و به اجماع مؤرخين و سيره نويسان اين اشتباه است. كما اينكه شيخ مفيد در كتاب التواريخ اين مسئله را تحقيق كرده و اين رأي را تأييد كرده است . . . .
همانكَونه كه از عنوان اين باب هم مشخص است بحث از مناسبتها و سالها و ماههاست لذا در اين موضوع بحث مفصلي در اين جلد وجود ندارد . اما كَويا نظر علامه مجلسي درباره زمان قتل عمر كه همانكَونه كه عمو ناصر اشاره كردند موافق نهم ربيع الاول است را بايد در ج 31 جستجو كرد كه متاسفانه در دسترس همكَان نيست.
ما هنوز منتظر بحث تاريخي مفصل هستيم . بحث تاريخي منظورم از كتب تاريخي معتبر و قطعا هرجه متقدم تر باشد معتبر تر است. لذا قول شيخ مفيد كه در قرن 3 يا 4 مي زيسته معتبر تر از قول علامه مجلسي كه در قرن 11 مي زيسته است. البته من هم معتقدم كه نوعا مؤرخين شيعه در مضيقه و تحت فشار و تقيه بودند لذا اكَر از مؤرخين و سيره نويسان اهل سنت نقلي شود بايد با تحليل و نقد معتبر آن را بررسي كرد.
و من الله التوفيق