راويان خطبه غدير

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

راويان خطبه غدير

پست توسط مائده آسمانی »

 » بسم الله الرحمن الرحیم «


راويان خطبه غدير 





طبيعت اين‏گونه است كه هر چه به سوى آينده پيش مى‏رود و از گذشته دور مى‏شود، از اهميت وقايع بزرگى كه از آنها گذر نموده


مى‏كاهد و آرام آرام از صحنه ياد و خاطره هم محو مى‏گردد؛ چنانكه گويى هيچ حادثه‏اى رخ نداده. حتى بزرگ‏ترين وقايع نيز براى رسيدن


به اين نقطه در سير تاريخى خود شايد در صورت مقاومت بتواند چند دهه بيشتر ماندگار باشد و در نهايت به صورت تاريخى حماسى كه


تنها موجب غرور دسته‏اى از مردم گردد باقى بماند.

اما ماجراى غدير و حديث غدير به رغم گذشت دوران و اعصار بر آن و با طى 1400 سال و با وجود تلاش‏هاى مستمر براى سركوبى و


فراموشاندن آن و خارج كردن آن از مسير استوار و مواضع پايدارش، به رغم آنچه پيروانش در اين راه اعم از خوارى و ذلت و غربت و آوارگى


به جان خود خريدند، با وجود همه اينها غدير همچنان به صورت حساس‏ترين و مهم‏ترين مسئله باقى ماند و بدين صورت غدير بيشترين


تعلق و ارتباط را با آينده بشر و اهداف وى در دنيا و آخرت پيدا كرده است.

غدير يكى از مهم‏ترين حوادث در تاريخ اسلام بوده كه نگاهبان دستاوردهاى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تا برپايى قيامت است.

اسنادى كه به اين حادثه و حديث آن در حجة الوداع اشاره مى‏كند به قدرى زياد است كه هر شخص بى‏نظرى نگاهى به مجموعه اين


اسناد و مدارك بيندازد يقين پيدا مى‏كند كه حديث غدير از قطعى‏ترين روايات اسلامى و مصداق روشنى از حديث متواتر است كه اگر


كسى در تواتر آن شك كند، بايد به هيچ حديث متواترى اعتقاد نداشته باشد.

در اين خصوص همان اندازه كه پيشوايان حديث اهل سنت و مؤلفان كتاب‏هاى صحاح و سنن، مورخان و سيره‏نويسان ايشان نوشته‏اند،


كافى خواهد بود كه گروهى از ايشان نص حديث غدير را با اسناد معتبر و به صورت مسند نقل كرده و گروهى ديگر براى رعايت اختصار يا


با توجه به شهرت حديث، اسناد آن را حذف و حديث را به صورت مرسل نقل نموده‏اند.
حال براى اثبات اين مهم نظرى همه‏جانبه به حديث غدير مى‏افكنيم و اشخاصى را كه آن را روايت كرده و متذكر شده‏اند و به درستى آن


اعتماد نموده، معرفى مى‏كنيم.

راويان حديث غدير:

علامه امينى(ره) در الغدير، 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعين و نيز به اسامى 360 نفر از علماى اهل سنت كه از ابتداى قرن دوم تا


قرن 14 به اين حديث اشاره كرده‏اند را نام مى‏برد{1}

الف) راويان حديث غدير از اهل بيت‏عليهم السلام

1. اميرالمؤمنين على‏عليه السلام
على‏عليه السلام بعد از وفات پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم در هر موقعيتى كه مناسب مى‏ديدند به اين حديث متذكر مى‏شدند از جمله روز شورا{2}، روز رحبه{3}، جنگ جمل{4} و... .
2. فاطمه صديقه‏عليها السلام دختر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم{5}
3. امام حسن مجتبى‏عليه السلام{6}
4. امام حسين‏عليه السلام{7}

ب) راويان حديث از صحابه

1. ابوبكربن ابى‏قحافه تميمى
2. ام سلمه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم
3. انس‏بن مالك انصارى خزرجى، خادم پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم
4. براءبن عازب انصارى اوسى
5. ثابت‏بن وديعه انصارى
6. جابربن عبداللّه انصارى
7. حذيفةبن اليمان يمنى
8. حسان‏بن ثابت
9. خزيمةبن ثابت انصارى ذوالشهادتين
10. زيدبن ارقم انصارى خزرجى
11. سعدبن ابى وقّاص، ابواسحاق
12. سلمان فارسى ابوعبداللّه
13. سهل‏بن سعد انصارى، خزرجى، ساعدى، ابوالعباس
14. عايشه دختر ابى‏بكر
15. عبداللّه‏بن عباس
16. عثمان‏بن عفّان
17. عمّاربن ياسر عنسى، ابواليقظان
18. عمربن خطاب{8}
19. قيس‏بن ثابت‏بن شمّاس انصارى
و...{9}

اسامى 110 نفر از بزرگان صحابه نقل شده كه حديث غدير را روايت كرده‏اند؛ اما مى‏توان گفت به‏طور حتم بيش از اين افراد حديث غدير را


روايت كرده‏اند؛ زيرا مطابق نقل تاريخ صدهزار يا بيشتر در سرزمين خم حاضر بوده‏اند.

حافظ سجستانى(متوفا 477) در كتاب »الدراية فى حديث الولاية« نام 120 صحابى راوى اين حديث را آورده است{10}

ج) راويان حديث از تابعين


حديث غدير را 84 نفر از تابعين نقل كرده‏اند؛ امثال:
- ابوسليمان مؤذن از بزرگان تابعين
- ابوصالح سمّان ذكوان مدنى (احمدبن حنبل او را »ثقه ثقه« معرفى كرده{11})
- اصبغ‏بن نباته كوفى
- حكم‏بن عتيبه كوفى، كندى، در حق او گفته شده »ثقه، ثبت، فقيه«
- زاذان‏بن عمر كندى، بزّار كوفى، از بزرگان تابعين
- سليم‏بن قيس هلالى
- طاووس‏بن كيسان يمانى، جَنَدى
- عمربن عبدالعزيز، خليفه اموى
- مسلم‏بن صُبَيح همدانى، كوفى، عطار
- و ديگران.

د) راويان حديث غدير از قرن دوم تا قرن چهاردهم

در قرن دوم 56 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- حافظ محمّدبن اسحاق مدنى (151)
- حافظ وكيع‏بن جراح (196)

در قرن سوم 92 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- حافظ محمّدبن اسماعيل بخارى {12}(256)
- حافظ احمدبن يحيى بلاذرى{13}(279)

در قرن چهارم 43 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- احمدبن شعيب نسائى در »سنن و خصائص« {14}(303)
- حافظ احمدبن على موصلى، ابويعلى {15}(307)
- ابوالقاسم طبرانى{16}(360)

در قرن پنجم 24 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- ابوبكر خطيب بغدادى {17}(436)
- حافظ حسكانى حنفى{18}(490)

در قرن ششم 20 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- ابن عساكر دمشقى {19}(571)
- موفق‏بن احمد خوارزمى {20}(568)

در قرن هفتم 21 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:

- فخرالدين رازى شافعى {21}(606)
- ابن اثير جزرى {22}(630)
- ابن ابى الحديد معتزلى{23}(655)

در قرن هشتم 18 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- شيخ الاسلام جوينى {24}(722)
- ابن كثير شافعى{25}(774)
و... .

در قرن نهم 16 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:


- حافظ ابى الحسن هيثمى شافعى {26}(870)
- ابن صباغ مالكى {27}(855)
و... .

در قرن دهم 14 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- ابن حجر هيثمى شافعى{28}(974)
- متقى هندى{29}
و... .

در قرن يازدهم 12 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- نورالدين حلبى شافعى {30}(1044)
- احمدبن الفضل‏بن محمّدباكثير المكى الشافعى (1047)
و... .

در قرن دوازدهم 13 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- ابن حمزه حرّانى {31}(1120)
- ضياءالدين مقبلى (1108)

در قرن سيزدهم 12 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- شهاب الدين آلوسى{32}(1270)
و... .

در قرن چهاردهم 19 نفر از علماى اهل سنت از قبيل:
- شيخ محمّد عبده مصرى {33}(1323)
سيد عبدالحميد آلوسى (1324)
و....






منابع:
1- الامينى، الغدير، ج 1، ص 14-15.
2- ابن‏مغازلى، المناقب، ص 112، ح 155؛ ذهبى‏ميزان الاعتدال، ج 1، ص 441، رقم 1643.
3- ابن حنبل، مسند، ج 4، ص 370 و ج 1، ص 119؛ ابن الاثير، اسدالغابه، ج 3، ص 307؛ ابن ابى‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه، ج 4، ص 74 و... .
4- خوارزمى، المناقب، ص 182، ح 221؛ هيثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 107.
5- الامينى، الغدير، ص 127 به نقل از: جزرى، أسنى المطالب، ص 49.
6- قندوزى، ينابيع الموده، ج 3، ص 369.
7- سليم، كتاب سليم، ص 321.
8- حديث او را حافظ ابن مغازلى در مناقب، ص 22، ح 31 و ابن كثير دمشقى در البداية و النهاية، ج 7، ص 386 و ذخائر العقبى، ص 67 به نقل از مسند احمد آورده است. اينان عمر را از جمله راويان حديث غدير به حساب آورده‏اند.
9- نام همه راويان در الغدير، ج 1 آمده است.
10- رضوانى، غديرشناسى و پاسخ به شبهات، ص 94.
11- ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، ج 3، ص 161، رقم 4723.
12- بخارى، التاريخ الكبير، ج 1، ص 375.
13- بلاذرى، انساب الاشراف، ص 108.
14- نسائى، خصائص اميرالمؤمنين، ص 132 _104 _103 _101 _100 _96 _93.
15- ابويعلى، المسند، ج 11، ص 307.
16- طبرانى، المعجم الاوسط، ج 2، ص 369 _275.
17- بغدادى، تاريخ بغداد، ج 8، ص 284.
18- حسكانى حنفى، شواهد التنزيل، ج 1، ص 201، ح 211.
19- ابن عساكر دمشقى، ترجمة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 2، ص 70.
20- خوارزمى، المناقب، ص 154، ح 182.
21- فخر رازى، التفسير الكبير، ج 12، ص 49.
22- ابن الاثير، اسد الغابه، ج 1، ص 364.
23- ابن ابى‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه، ج 1، ص 13.
24- جويينى، فرائد السمطين، باب 12.
25- ابن كثير دمشقى، البداية و النهاية، ج 5، ص 209.
26- هيثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 165.
27- ابن صباغ مالكى، الفصول المهمه، ج 1ص 235.
28- ابن حجر هيثمى شافعى، الصواعق المحرقة، ص 43.
29- هندى، كنز العمال، ج 13، ص 158 _157 _138 _131 _105 _104 و 168.
30- حلبى شافعى، السيرة الحلبية، ج 3، ص 274.
31- ابن حمزه حسينى، البيان و التعريف، ص 593.
32- الالوسى، شهاب الدين، روح المعانى، ج 6، ص 194.
33- رشيدرضا، المنار، ج 6، ص 384.





 
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “خطابه غدیر”