غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

 غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام 



بخش يكم


غدير از ديدگاه قرآن


آيات غدير



در روز غدير، چند آيه از جانب خداوند متعال نازل شد كه با استناد به روايات، آن ها را مى آوريم.


آيه يكم


(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)؛1


اى پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور كامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهى رسالت او را انجام نداده اى و


خدا تو را از (خطرهاى) مردم حفظ مى كند.


پيش از سخنرانى پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در روز غدير اين آيه نازل شد. روايات اهل بيت عليهم السلام نيز بر نزول اين آيه در روز


غدير صحّه مى گذارند.


شيخ محمّد بن يعقوب كلينى رحمه اللّه درگذشته سال 328 هجرى به سند خود از امام محمّد باقر عليه السلام اين گونه نقل مى كند:


خداوند، به پيامبر خود دستور داد كه ولايت على عليه السلام را اعلام كند و اين آيه را بر او نازل كرد:


(إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ)؛2


ولىّ و صاحب اختيار شما تنها خدا، پيامبر او و كسانى هستند كه ايمان آورده اند؛ همان كسانى كه نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع،


زكات مى دهند.


در اين آيه، ولايت اولى الأمر واجب شد، اما مردم از كنه اين ولايت، آگاه نبودند. از اين رو خداوند به حضرت محمّد صلى اللّه عليه وآله فرمان


داد تا به سان نماز، زكات، روزه و حجّ، ولايت را نيز براى مردم تفسير نمايد.


هنگامى كه اين دستور، ابلاغ شد، سينه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به تنگ آمد و ترسيد كه مردم از دين خود، مرتدّ شده و او را


تكذيب نمايند. از اين رو با پروردگار متعال، درد دل نمود.


در اين هنگام، خداوند متعال به آن حضرت اين گونه وحى فرمود:


(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)؛


اى پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور كامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهى رسالت او را انجام نداده اى و


خدا تو را از (خطرهاى) مردم حفظ مى كند.


به همين جهت، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از دستور خداى تعالى اطاعت نمود و در روز غدير خم، ولايت على عليه السلام را اعلام


فرمود. ايشان نداى نماز جماعت، سر داد و از مردم خواست تا شاهدان، غايبان را آگاه سازند... .3


حافظان بزرگ و عالمان مشهور اهل سنّت نيز هم چون ابن ابى حاتم، ابن مردويه، ثعلبى، ابونعيم اصفهانى، واحدى، حسكانى، ابن


عساكر، فخر رازى، نيشابورى، عينى، جلال الدين سيوطى و... نزول اين آيه را در روز غدير نقل كرده اند.4



پی نوشت :

1 .سوره مائده: آيه 67.
2 .سوره مائده: آيه 55.
3 .الكافى: 1 / 289، حديث 4.
4 .الدرّ المنثور: 2 / 298، أسباب النزول: 115، ترجمة أميرالمؤمنين من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 86 ، التفسير الكبير: 12 / 49، تفسير نيسابورى: 6 / 129130، عمدة القارى: 18 / 206... .
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



آيه دوم


هنگامى كه سخنرانى پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در روز غدير پايان يافت و حاضران با امير مؤمنان على عليه السلام بيعت كردند،


اين آيه نازل شد:


(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دينًا)؛1


امروز دين شما را به حدّ كمال رساندم و بر شما نعمتم را تمام كردم و بهترين آيين را كه اسلام است براى شما برگزيدم.


شيخ كلينى رحمه اللّه به سند خود از امام محمّد باقر عليه السلام، حديث سخنرانى امير مؤمنان على عليه السلام را كه به خطبه


«وسيله» معروف است، نقل مى كند. امير مؤمنان على عليه السلام در اين سخنرانى مفصّل مى فرمايد:


آن گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به سوى غدير خم رفت و مسلمانان به دستور ايشان، چيزى شبيه به منبر را آماده كردند.


پيامبر صلى اللّه عليه وآله بر فراز آن منبر رفت و بازوى مرا گرفت تا جايى كه سفيدى زير بغلش نمايان شد؛ آن گاه با صداى بلند فرمودند:


من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه؛


هر كه من مولاى او هستم على مولاى اوست، خدايا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.


بنابراين، دوستى با من، دوستى با خدا و دشمنى با من، دشمنى با خداست و در اين هنگام، خداوند اين آيه را نازل كرد:


(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دينًا)؛


امروز دين شما را به حدّ كمال رساندم و بر شما نعمتم را تمام كردم و بهترين آيين را كه اسلام است براى شما برگزيدم.


از اين رو، ولايت من، موجب تكميل دين و خشنودى پروردگار بزرگ شد.2


شايان ذكر است كه برخى از عالمان و حافظان بزرگ اهل سنّت همانند ابن مردويه، ابونعيم اصفهانى، ابن مغازلى، موفّق مَكى،


ابوحامد صالحانى، حموينى و... نيز نزول اين آيه در روز غدير را نقل كرده اند.3



پی نوشت :

1 . سوره مائده: آيه 3.

2 . الكافى: 8 / 27.

3 . المناقب، ابن مغازلى: 18، المناقب، خوارزمى: 80 ، فرائد السّمطين: 1 / 74... .
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


آيه سوم

هنگامى كه مردم با امير مؤمنان على عليه السلام بيعت كردند و اين بيعت پايان يافت درباره شخصى به نام نعمان فهرى اين آيه نازل


شد:

(سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع * لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ)؛1

پرسنده اى، عذاب حتمى درخواست كرد؛ عذابى كه بر كافران است و هيچ دفع كننده اى ندارد.

شيخ فرات بن ابراهيم كوفى رحمه اللّه به سند خود چنين نقل مى كند:

حسين بن محمّد خارفى مى گويد: از سفيان بن عيينه پرسيدم: آيه (سَأَلَ سائِلٌ) درباره چه كسى نازل شده است؟

سفيان پاسخ داد: پسر برادرم! از چيزى پرسيدى كه پيش از تو هيچ كس آن را از من نپرسيده بود. من همين سؤال را از امام جعفر صادق


عليه السلام پرسيدم.

آن حضرت از جدّش از پدرش از ابن عباس چنين نقل كرد:

در روز غدير، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله برخاست و به ايراد يك سخنرانى كوتاه پرداخت و آن گاه امير مؤمنان على بن ابى طالب


عليهما السلام را فرا خواند، بازويش را گرفت و آن گاه دستش را بالا برد تا جايى كه سفيدى زير بغل هر دو نمايان شد.

در اين هنگام پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:

ألم اُبلّغكم الرسالة؟ ألم أنصح لكم؟

آيا رسالتم را به شما ابلاغ نكردم؟ آيا شما را ناصح و خيرخواه نبودم؟

گفتند: آرى، همين طور است.

فرمود:

من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛

هر كه من مولاى او هستم اين على، مولاى اوست. خدايا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.

خداوندا! هر كه او را يارى كند، او را يارى نما و هر كه او را تنها گذارد، تنهايش گذار.

سخن پيامبر صلى اللّه عليه وآله بر سر زبان ها افتاد و به نعمان فهرى رسيد. نعمان، شترش را پالان كرد و بر آن سوار شد...


آن گاه به نزد پيامبر صلى اللّه عليه وآله آمد و سلام كرد.

پيامبر صلى اللّه عليه وآله نيز پاسخ سلام او را داد.

نعمان گفت: اى محمد! ما را دعوت كردى كه «لا إله إلاّ اللّه» بگوييم، ما اجابت كرديم، آن گاه از ما خواستى به نبوّت تو ايمان بياوريم و ما


نيز با وجود برخى ترديدها، ايمان آورديم. آن گاه ما را به نماز دعوت نمودى و ما به دعوت تو لبّيك گفتيم. سپس ما را به روزه دارى فرا


خواندى و اين كار را انجام داديم؛ بعد از آن، ما را به حجّ دعوت نمودى و آن گونه كه تو مى خواستى، انجام داديم، آن گاه گفتى: هر كدام


از شما كه دويست درهم كسب كند، بايد همه ساله، خمس آن را صدقه بدهد، ما نيز اين فرمان تو را اجرا كرديم.

اكنون پسر عمويت را برگزيده اى و او را مهتر ما قرار داده اى و مى گويى: «هر كه من مولاى او هستم اين على مولاى اوست، خدايا!


دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، خداوندا! هر كه على را يارى كند، ياريش كن و هر كه او را تنها گذارد، تنهايش گذار».


آيا اين سخنان از جانب توست يا از جانب خدا؟

پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله سه بار فرمود:

بل عن اللّه؛

قطعاً از جانب خداوند است.

در اين هنگام نعمان فهرى به حالت خشم، برخاست و گفت: خداوندا! اگر اين گفته هاى محمّد، حقّ است، بارانى از سنگ آسمانى بر ما


ببار تا بلايى براى نسل كنونى و آيه اى براى نسل هاى بعدى ما باشد؛ و اگر اين سخنان محمّد دروغ است، بلايت را بر او نازل كن!

آن گاه به شترش نهيب زد و زانوبند آن را باز كرد. سپس بر آن سوار شد و رفت. هنگامى كه از آن دشت پهناور بيرون مى رفت. خداى


تعالى از آسمان سنگى را بر سرش فرو فرستاد؛ به گونه اى كه پس از اصابت به سر نعمان، سنگ از پشتش بيرون زد و او را به هلاكت


رساند.

در اين هنگام، خداى تعالى اين آيه ها را درباره نعمان فهرى نازل كرد:

(سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع * لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ * مِنَ اللّهِ ذِي الْمَعارِجِ)؛2

پرسنده اى، عذاب حتمى درخواست كرد؛ عذابى كه بر كافران است و هيچ دفع كننده اى ندارد. اين عذاب از خداى صاحب معارج است.3

نزول اين آيه شريفه را نيز برخى از عالمان و محدّثان بزرگ اهل سنّت همانند ثعلبى، سبط ابن جوزى، زرندى، سمهودى، ابن صبّاغ، مناوى،


حلبى و... درباره نعمان فهرى نقل كرده اند.4

گفتنى است كه اين حديث با همين متن، در تفسير ثعلبى و به سند خود او از سفيان بن عيينه نيز نقل شده است.5


پی نوشت :
1 . سوره معارج: آيات 1 و 2.
2 . سوره معارج: آيه هاى 1 ـ 3.
3 . بحار الأنوار: 37 / 175.
4 . تذكرة الخواص: 30، نظم درر السمطين: 93، الفصول المهمّه: 42، فيض القدير: 6 / 281، السيرة الحلبيه: 3 / 337، نور الابصار: 78... .
5 . بحار الأنوار: 37 / 176.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

آيه چهارم

شيخ على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه ـ از بزرگان قرن سوّم ـ به سند خود از امام جعفر صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت

فرمود:

در روز غدير و در شأن امير مؤمنان على عليه السلام اين آيه ها نازل شد:

(وَإِنَّهُ لَتَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمينُ * عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ)؛1

و به يقين اين (قرآن) از جانب پروردگار جهانيان نازل شده است. روح الأمين آن را نازل كرده؛ بر قلب تو، تا از بيم دهندگان باشى.2


پی نوشت :

1 . سوره شعراء: آيه هاى 192 ـ 194.
2 . تفسير القمى: 2 / 124، شيخ محمد محسن فيض كاشانى ـ متوفّاى سال 1091 هجرى ـ نيز اين حديث را به نقل از تفسير القمى در كتاب الصّافى فى تفسير القرآن: 4 / 50 آورده است.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 
بخش دوم


غدير


به روايت اهل بيت عليهم السلام


غدير و ولايت حضرت على عليه السلام



ابوالعبّاس عبداللّه بن جعفر حميرى ـ از بزرگان قرن سوّم ـ از سندى بن محمد اين گونه نقل مى كند:


صفوان جمّال مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:


هنگامى كه اين آيه در ولايت على عليه السلام نازل شد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به جارو كردن زير درختان موجود در آن منطقه


اشاره كرد و اصحاب نيز خس و خاشاك زير درختان را جارو كردند و سايبانى را براى آن حضرت برپا نمودند. آن گاه نداى نماز جماعت سر


داده شد و پس از آن، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أيّها الناس! من كنت مولاه فعلي مولاه، ألست أولى بكم من أنفسكم؟


اى مردم! هر كس من مولاى او هستم، على مولاى اوست، آيا من از شما به خودتان سزاوارتر نيستم؟


گفتند: بله.


پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:


من كنت مولاه فعلي مولاه. ربّ! وال من والاه، وعاد من عاداه؛


هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست. پروردگارا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.


آن گاه پيامبر صلى اللّه عليه وآله دستور داد مردم با حضرت على عليه السلام بيعت كنند و مردم نيز با آن حضرت بيعت كردند تا جايى كه


همه مى آمدند و با آن حضرت بيعت مى نمودند و هيچ كدام سخنى نمى گفت... .1


ابونضر محمّد بن مسعود عياشى سمرقندى، از بزرگان قرن سوّم نيز اين حديث را از صفوان از امام صادق عليه السلام نقل كرده است.2


پی نوشت :

1 . قرب الإسناد: 27 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37 / 118.

2 . تفسير العياشى: 1 / 329 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37 / 138.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

نزول در جحفه


عياشى رحمه اللّه از حنّان بن سدير، از پدرش اين گونه نقل مى كند: سدير مى گويد: امام محمّد باقر عليه السلام فرمود:


هنگامى كه جبرئيل در حجّة الوداع براى اعلان امر (ولايت) على بن ابى طالب عليهما السلام بر پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرود آمد،


اين آيه نازل شد:


(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...)؛1


اى پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور كامل (به مردم) برسان... .


پيامبر صلى اللّه عليه وآله سه روز صبر كرد تا اين كه به جحفه رسيد و تا آن روز از ترس مردم، دست على عليه السلام را بالا نبرده بود،


امّا هنگامى كه در روز غدير در يكى از اماكن جحفه به نام «مهيعه» فرود آمد، نداى نماز جماعت سر داد.


مردم جمع شدند. پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:


من أولى بكم من أنفسكم؛


چه كسى از شما به خودتان سزاوارتر است؟


مردم با صداى بلند گفتند: خدا و رسولش.


پيامبر صلى اللّه عليه وآله دوباره همين جمله را تكرار كرد.


مردم گفتند: خدا و رسولش.


پيامبر صلى اللّه عليه وآله براى بار سوّم همين جمله را تكرار كرد.


مردم گفتند: خدا و رسولش.


آن گاه پيامبر صلى اللّه عليه وآله دست حضرت على عليه السلام را گرفت و فرمود:



من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛ فإنّه منّي وأنا منه.


وهو منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبي بعدي؛2



هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست، خدايا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن دار. هر كه او را يارى كند ياريش


كن و هر كه او را تنها گذارد، تنهايش گذار؛ زيرا او از من است و من از او و او براى من همانند هارون براى موسى است مگر اين كه بعد


از من هيچ پيامبرى نخواهد بود.


پی نوشت :

1 . سوره مائده: آيه 67.

2 . تفسير العياشى: 1 / 332 و به نقل از آن: بحار الأنوار: 37 / 140.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 
شگفتا از مصائب على عليه السلام


عياشى رحمه اللّه حديث ديگرى را از عمر بن يزيد نقل مى كند. وى مى گويد: امام صادق عليه السلام سر سخن را باز كرد و فرمود:


اى اباحفص! شگفتا از مصائب على بن ابى طالب عليهما السلام كه ده هزار شاهد داشت، امّا نتوانست حقّ خود را بگيرد و حال آن كه


دو شاهد براى گرفتن حق، كافى است.


رسول خدا صلى اللّه عليه وآله براى حجّ از مدينه بيرون رفت و پنج هزار نفر با او همراه شدند. آن حضرت در حالى از مكّه بازگشت كه پنج


هزار نفر از مردم مكه در مشايعت وى بودند.


هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله به منطقه جحفه رسيد، جبرئيل براى اعلام ولايت على عليه السلام نازل شد. آيه ولايت على عليه


السلام در منا نيز نازل شده بود، امّا رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به جهت شناخت مردم، از بيان آن خوددارى كرد. در اين هنگام جبرئيل


عرض كرد:


(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)؛1


اى پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور كامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهى رسالت او را انجام نداده اى و

خدا تو را از (خطرهاى) مردم حفظ مى كند.



يعنى تو را از آن چه در منا خوش نداشتى، نگاه خواهد داشت.


بنابراين رسول خدا صلى اللّه عليه وآله دستور داد مردم توقف كنند و مردم خس و خاشاك ها را جارو كردند... .2


عياشى رحمه اللّه سومين روايت در زمينه غدير را اين گونه نقل مى كند:


زياد بن منذر مى گويد: در خدمت امام محمّد باقر عليه السلام بودم. ايشان براى مردم حديث مى گفت. در اين هنگام مردى از مردم بصره


به نام عثمان اعشى ـ كه از قول حسن بصرى حديث نقل مى كرد ـ به حضور امام عليه السلام آمد و گفت: اى فرزند رسول خدا! فدايت


شوم، حسن بصرى حديثى را براى ما روايت مى كند كه طبق آن، آيه



(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)3


در مورد يكى از اصحاب نازل شده است، امّا نام آن صحابى را براى ما نقل نمى كند.


تفسير آيه مذكور اين است كه آيا از مردم مى ترسى؟ نگران نباش كه خداوند تو را از شرّ آنان در امان مى دارد.


امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: حسن بصرى را چه شده است؟! خداوند دينش را ادا نكند (؛ يعنى نمازش را نپذيرد!) آگاه باش كه


اگر مى خواست، نام آن صحابى را نقل مى كرد. جبرئيل بر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله نازل شد... و گفت:



إنّ اللّه تبارك وتعالى يأمرك أن تدلّ اُمّتك من وليّهم، على مثل ما دللتهم عليه في صلاتهم وزكاتهم وصيامهم وحجّهم؛


خداى متعال به تو فرمان مى دهد كه ولى اُمّت را به آن ها معرّفى كنى؛ همان گونه كه نماز، زكات، روزه و حجّ را براى آنان تبيين نمودى.


رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود: پروردگارا! امّت من هنوز از بند جاهليت رهايى نيافته اند.


در اين هنگام خداوند اين آيه را نازل فرمود:


(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)؛4


اى پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور كامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهى رسالت او را انجام نداده اى و

خدا تو را از (خطرهاى) مردم حفظ مى كند.


رسول خدا صلى اللّه عليه وآله برخاست و دست على بن ابى طالب عليهما السلام را گرفت، آن را بالا برد و فرمود:



من كنت مولاه فعلي مولاه...؛5


هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست... .


پی نوشت :

1 . سوره مائده: آيه 67.

2 . تفسير العياشى: 1 / 322 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37 / 140.

3 . سوره مائده: آيه 67.

4 . سوره مائده: آيه 67.

5 . تفسير العياشى: 1 / 333 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37 / 141.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


يارى گر على عليه السلام


در اين زمينه شيخ ابوعمرو محمّد بن عمر بن عبدالعزيز كشى از بزرگان علماى شيعه در قرن چهارم، چنين نقل مى كند:


جبرئيل بن احمد، از موسى بن معاوية بن وهب، از على بن سعيد، از عبداللّه بن عبداللّه واسطى، از واصل بن سليمان، روايت مى كند كه


عبداللّه بن سنان مى گويد: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:


هنگامى كه زيد بن صوحان رحمه اللّه در جنگ جمل بر زمين افتاد، امير مؤمنان على عليه السلام بر بالينش حاضر شد و فرمود:


رحمك اللّه يا زيد! لقد كنت خفيف المؤونة عظيم المعونة؛


اى زيد! خدا تو را رحمت كند كه كم هزينه و بسيار يارى گر بودى.


زيد سرش را بالا آورد و گفت: اى امير مؤمنان! خداوند تو را نيز جزاى خير دهد. به خدا سوگند، فقط تو را عالِم به خدا ديدم و در قرآن،


بلند مرتبه و حكيم يافتم. به راستى كه خداوند در قلب تو جايگاه والايى دارد.


به خدا سوگند، از روى جهالت در كنار تو نجنگيدم؛ بلكه از امّ سلمه همسر پيامبر صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه مى گفت:


از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه مى فرمود:


من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛


هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست. خدايا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، هر كه او را يارى كند،


ياريش كن و هر كه او را تنها گذارد، تنهايش گذار.



سوگند به خدا، به همين خاطر است كه كراهت داشتم تو را تنها گذارم؛ چرا كه در اين صورت، خداوند مرا تنها مى گذاشت.1


پی نوشت :


1 . رجال الكشي: 63
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


غدير و گوشه اى از سخنان پيامبر


شيخ ابوجعفر محمّد بن على بن بابويه ملقّب به صدوق، درگذشته سال 381 هجرى حديث غدير را با چند سند نقل مى كند:


ابن وليد، از صفّار، از ابن ابى الخطّاب و ابن يزيد از ابن ابى عمير؛ و نيز پدرم از على، از پدرش، از ابن ابى عمير؛ هم چنين ابن مسرور از ابن


عامر، از عمويش، از ابن ابى عمير؛ و نيز ابن متوكّل، از سعدآبادى، از برقى، از پدرش، از ابن ابى عمير؛از عبداللّه بن سنان، از معروف بن


خرّبوذ، از ابوطفيل عامر بن واثله، از حذيفة بن اسيد غفّارى چنين نقل كرده اند:


هنگامى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از حجّة الوداع بازگشت ـ ما نيز همراه ايشان بوديم ـ تا جحفه به حركت خود ادامه داد و در اين


منطقه، دستور توقّف صادر نمود. مردم در جايگاه خود فرود آمدند و آن گاه نداى اذان بلند شد. در اين هنگام، رسول خدا صلى اللّه عليه


وآله به همراه اصحاب خود دو ركعت نماز جماعت گزارد و آن گاه به آن ها رو كرد و فرمود:


إنّه قد نبّأني اللطيف الخبير أنّي ميّت وأنّكم ميّتون، وكأنّي قد دعيت فأجبت، وإنّي مسؤول عمّا أرسلت به إليكم وعمّا خلّفت فيكم من كتاب


اللّه وحجّته، وإنّكم مسؤولون، فما أنتم قائلون لربّكم؟


خداوند مهربان و آگاه به من خبر داده است كه من و شما همه خواهيم مُرد؛ گويى از سوى پروردگار دعوت شده ام بنابراين، دعوت وى را


اجابت مى كنم. من مسئول رسالت الاهى و كتاب خدا و حجّت وى هستم كه در ميان شما باقى گذارده ام. شما نيز مسئول هستيد؛


حال به پروردگار خود چه خواهيد گفت؟


گفتند: خواهيم گفت كه تو رسالت الاهى را ابلاغ كردى، خيرخواهى نمودى و مجاهدت كردى، خداوند براى هدايت ما، به تو بهترين پاداش


را عنايت كند.


آن گاه پيامبر صلى اللّه عليه وآله به آنان فرمود:



ألستم تشهدون أن لا إله إلاّ اللّه وأنّي رسول اللّه إليكم، وأنّ الجنّة حقّ وأنّ النار حقّ، وأنّ البعث بعد الموت حقّ؟


آيا شهادت مى دهيد كه هيچ معبودى جز خدا نيست و من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟


آيا شهادت مى دهيد كه بهشت، دوزخ و حيات دوباره پس از مرگ، حق است؟


گفتند: آرى، شهادت مى دهيم.


پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود: خدايا! بر سخنان اين مردم، شاهد باش!


هان! شما را به شهادت مى گيرم كه من گواهى مى دهم كه خدا مولاى من است؛ من مولاى همه مسلمانان هستم و از مؤمنان به


خودشان سزاوارترم؛ حال آيا به اين امر اقرار مى كنيد و شهادت مرا مى پذيريد؟


گفتند: آرى، شهادت تو مورد قبول ماست.


پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:



ألا من كنت مولاه، فإنّ عليّاً مولاه وهو هذا؛


هان! هر كه من مولاى او هستم اين على مولاى اوست.


آن گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله دست حضرت على عليه السلام را گرفت و آن را با دست خود بالا برد تا جايى كه زير بغل هر دو


نمايان شد. سپس فرمود:



اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه.


ألا وإنّي فرطكم وأنتم واردون عليّ الحوض غداً، وهو حوض عرضه ما بين بصرى وصنعاء، فيه أقداح من فضّة عدد نجوم السماء.


ألا وإنّي سائلكم غداً ماذا صنعتم فيما أشهدت اللّه به عليكم في يومكم هذا إذ وردتم عليَّ حوضي؟ وماذا صنعتم بالثقلين من بعدي؟


فانظروا كيف خلفتموني فيهما حين تلقوني؟


خدايا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.


آگاه باشيد كه من پيشاپيش شما هستم و فرداى قيامت در حوض، بر من وارد خواهيد شد؛ عرض اين حوض به اندازه فاصله بصرى تا


صنعاء است و تعداد فراوانى جام هاى نقره به اندازه ستارگان آسمان در آن وجود دارد.


هان كه من امروز در يك امر مهم، خدا را بر شما گواه مى گيرم و آگاه باشيد كه فرداى قيامت پس از ورود به حوض من از شما خواهم


پرسيد: با چيزى كه در مورد آن، خدا را بر شما گواه گرفتم، چه كرديد؟ و پس از من با دو چيز گران بها چگونه رفتار كرديد؟


پس بنگريد كه به هنگام ملاقات من، چگونه اين دو چيز گران بها را پاس داشته ايد؟


گفتند: اى رسول خدا! اين دو ثقل چيست؟


پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أمّا الثقل الأكبر فكتاب اللّه عزّوجل، سبب ممدود من اللّه ومنّي في أيديكم، طرفه بيد اللّه، والطرف الآخر بأيديكم، فيه علم ما مضى وما


بقي إلى أن تقوم الساعة. وأمّا الثقل الأصغر فهو حليف القرآن وهو علي بن أبي طالب وعترته. وإنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض؛



ثِقل بزرگ تر كتاب خداست كه هم چون طنابى از سوى خدا و من، كشيده شده و در دستان شما قرار گرفته است؛ يك طرف اين طناب


در دست خدا و طرف ديگر آن در دستان شما قرار دارد و علم گذشته و آينده تا هنگامه قيامت، در آن است.


ثقل كوچك تر كه هم پيمان قرآن محسوب مى شود، على بن ابى طالب و عترت اوست و اين دو ثقل از هم جدا نخواهند شد تا آن كه در


حوض بر من وارد شوند.


معروف بن خرّبوذ مى گويد: اين حديث را بر امام محمّد باقر عليه السلام عرضه كردم.


آن حضرت فرمود: ابوطفيل راست گفته است. ما اين حديث را در كتاب حضرت على عليه السلام يافته و با آن آشنايى داريم.1


پی نوشت :

1 . الخصال: 1 / 34 و 35.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


مهتر و سروَر مردم

شيخ حرّ عاملى رحمه اللّه در اثبات الهداة مى نويسد:

جابر بن حزام، حديثى را در مورد زنى به نام «خوله حنفى» نقل مى كند كه امير مؤمنان على عليه السلام او را از ميان اسراى بنى حنيفه


برگرفت.

خوله به هنگام ملاقات با حضرت على عليه السلام گفت: تو كيستى؟

فرمود: من على بن ابى طالب هستم.

آن دختر گفت: شايد تو همان مردى هستى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله او را در غدير خم و در صبح روز جمعه به عنوان مهتر و


سرور مردم انتخاب كرد؟!

فرمود: بله، من همان هستم.

خوله گفت: ما به خاطر تو خشمگين شديم و به خاطر تو به ما حمله كردند؛ زيرا مردانمان گفتند: ما صدقات اموال و فرمانبردارى خود را تنها


در اختيار كسى مى گذاريم كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله او را به عنوان مهتر ما و شما برگزيد.1


پی نوشت :
1 . إثبات الهداة: 2 / 42.
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “خطابه غدیر”