سيماى خانواده و احكام آن در اسلام

مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

سيماى خانواده و احكام آن در اسلام

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 





تشكيل زندگى زناشوئى و تمايل بهم‏زيستى زن و مرد غريزه و

كششى است كه خداوند در تمام افراد بشر قرار داده است‏به اين معنى كه غريزه و علاقه به جنس

مخالف چنانكه در جنس ذكور است، در جنس اناث نيز وجود دارد، بلكه طبق روايات و كارشناسى ائمه

اطهارعليهم السلام در جنس اناث شديدتر است.

اصبغ بن نباته مى ‏گويد:

حضرت على ‏عليه السلام مى ‏فرمود: خداوند شهوت را ده جزء آفريد و نه جزء آن را در زنها و يك جزء

آن را در مردان قرار داده و اگر نه اين بود كه خداوند به اندازه اجزاء شهوت آنها در آنان حياء

قرار داده است، براى هر مردى نه زن؛ خود را به او مرتبط مى ‏ساخت (1) .

رمز و حكمت وجود اين غريزه در انسان گذشته از آن كه منشا توالد و تكثر نسل است و از اين طريق

نسل بشر امتداد مى ‏يابد، علت محدثه زندگى مشترك و مبقيه آن هم خواهد بود يعنى اگر زن و مرد فاقد

غريزه جنسى و تمايل به جنس مخالف بودند، قطعا تن زيربار ازدواج و پى ‏آمدهاى آن نمى ‏دادند و نسل بشر

متكثر نمى ‏شد پس غريزه بهانه ازدواج و تشكيل زندگى مشترك است و براى اين كه در ازدواج افراد انسانى

اهداف عاليه‏اى در نظر است، خداوند گذشته از جعل غريزه كه موجب تجاذب است، مودت و رحمت را هم مزيد بر

علت قرار داده است.

بيان قرآن در اين رابطه اين است كه:

«و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة ان في ذلك لآيات لقوم يتفكرون‏» (2) ..

«از دلائل و نشانه هاى بر علم و حكمت و قدرت خداوند اين كه از جنس و نوع و سنخ خود شما، براى شما

جفتى آفريد تا مايه سكونت و آرامش شما گردد و پيوند مودت و رحمت را نيز وسيله تحكيم اين وصلت قرار

داد كه البته در اين فضل و رحمت آيات و نشانه‏ هائى دال بر علم و قدرت و حكمت الهى براى انديشمندان

نهفته است‏» .


بديهى است كه زندگى مطلقا نياز به آرامش و امنيت‏ خاطر دارد و قرآن ازدواج را مايه و منشا اين آرامش

معرفى كرده و مودت و رحمت را رابط پايدارى ازدواج دانسته است.

   و رحمت در زوجيت همتا
 

هرچند مودت و رحمت‏ به عنوان صفا آفرين ميان زن و مرد از طرف خداوند عطا مى ‏گردد اما مطلق نيست،

بلكه در زوج‏هاى مناسب و همتا و كفو عرضه مى‏ شود و لذا اسلام توصيه مى‏ كند كه در تشكيل زندگى مشترك و

مزدوج از جفت مناسب و همسر هم‏كف و انتخاب شود.

ناگفته نماند كه در ازدواج انگيزه‏هاى مختلف و فراوانى براى زن و مرد وجود دارد انگيزه زيبائى؛

انگيزه شهرت خانوادگى؛ انگيزه ثروتمندى و دارائى آنها؛ انگيزه دينى و اخلاقى و منش خانوادگى.

تمامى اين انگيزه‏ها براى زن و مرد هر دو مطرح است و هركدام به اقتضاى آنها پا در ميان گذارده و

به خواستگارى رفته و دعوت به زوجيت و همزيستى مشترك مى ‏نمايند و اجمالا انگيزه‏هاى نامشروع و

نامعقولى نمى ‏باشند اما نگرش ژرفا و عميق اسلام كه تمام جوانب زندگى و سرنوشت زن و مرد را در نظر

مى‏ گيرد، گرايش به اين انگيزه‏ها را تعديل مى‏ كند و ضمن اين كه امام صادق عليه السلام مى‏ فرمايد:

«المراة الجميلة تقطع البلغم‏» (3)

و حضرت رضا عليه السلام سلسله مراتب از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه فرمود:

«اطلبوا الخير عند حسان الوجوه فان فعالهم احرى ان يكون حسنا» .

«خير و خوبى را نزد خوب رويان جستجو كنيد براى اين كه كارهاى آنها سزاورتر است كه زيبا باشد

اما نبايد تنها زيبائى و شهرت و مال‏دارى انگيزه باشد» .


رسول خدا در يك خطابه‏اى در همين رابطه فرمود:

«ايها الناس اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن قال: المراة الحسناء في منبت السؤء» (4) .

اى مردم برحذر باشيد و دورى كنيد از خضراء دمن. گفته شد يا رسول الله خضراء دمن

كدام است؟ فرمود: زن زيباروئى كه در خاستگاه بد بوده باشد. يعنى زنى كه زيبا و پرى چهره و خوشكل است،

اما دين و اخلاق خانوادگى ندارد و خانواده او نااصل باشند» .


و در رابطه با انگيزه شهرت‏طلبى و كسب عنوان؛ پيامبر فرمود:

«من نكح امراة حلالا بمال حلال غير انه اراد به فخرا و رياء و سمعة لم يزده الله بذالك الا ذلا و هوانا» (5) .

«كسى كه با زنى به‏ طور مشروع با مال حلال ازدواج كند و منظور او از اين ازدواج خودنمائى و رياء و

شهرت باشد، خداوند جز ذلت و خوارى بر او نيافزايد» .


بنابراين هرچند انگيزه‏هاى مذكور در تشكيل خانواده نقش مهمى دارند، اما مهمتر از همه كفو بودن شرط است.

امام صادق ‏عليه السلام كفو بودن را اينگونه بيان مى‏ كند كه:

«الكفو ان يكون عفيفا و عنده يسار» (6) .

«همتائى عبارت از آن است كه همسر پاكدامن و با حياء و متمكن باشد» .

ظاهر اين عبارت اطلاق دارد يعنى هم مى ‏تواند ملاك مرد ايده ‏آل باشد و هم زن ايده ‏آل.

اما از اين كه در ذيل كلام يسار و تمكن مالى را جزء همتائى معرفى كرده است، قرينه‏اى است كه

ممكن است عنايت ‏به معرفى مرد كفو داشته باشد، زيرا تمكن و قدرت مالى به مرد مربوط است

چنان كه برخى از فقهاء مانند شيخ مفيد در مقنعه و شيخ طوسى در خلاف و مبسوط و ابن ادريس و

علامه در تذكره از جمله كفو بودن، قدرت مرد بر نفقه را ذكر كرده و به همين روايت هم استناد كرده ‏اند (7) .

رسول خداصلى الله عليه وآله در باره زن و مرد هم‏ كفو كه با ازدواج مى ‏توانند مورد مودت و رحمت الهى قرار بگيرند، اينگونه بيان مى ‏كند.

در مورد مرد، دين و اخلاق را ملاك قرار داده و فرمود:

«اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه. انكم الا تفعلوه تكن فتنة في الارض و فساد كبير» (8) .

«هرگاه كسى كه از دين و اخلاق او راضى بوديد، براى خواستگارى پيش شما آمد، دختر خود را به او بدهيد كه اگر اجابت نكنيد فتنه و فساد بزرگى در زمين واقع مى ‏شود» .

و درباره زن همتاى مرد دين‏ دار و خليق چنين فرمود:

«ما استفاد امرء مسلم فائدءة بعد الاسلام افضل من زوجة مسلمة تسره اذا نظر اليها و تطعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها في نفسه و ماله‏» (9) .

«مرد مسلمان بعد از اسلام فائده بهتر و برتر از زوجه و همسر مسلمانى به دست نياورده كه هنگامى كه او را مى ‏بيند وى را خوشحال و شاد گرداند و هنگامى كه دستورى به او مى ‏دهد، اطاعت نمايد و در غياب او خود و مال وى را مراقبت و محافظت نمايد»


پى ‏نوشت‏ ها

1) كتاب وافى: تاليف محمد محسن، مشهور به فيض كاشانى از انتشارات مكتبة اميرالمؤمنين اصفهان، ج‏21، ص 77.

2) سوره روم: 21.

3) وسائل الشيعة: تاليف شخ حر عاملى از انتشارات اسلاميه تهران، ج‏14، ص 37.

4) همان: ص 29.

5) وسائل الشيعة: ج‏14، ص 32.

6) همان ماخذ: ج‏14، ص 52.

7) جواهرالكلام، تاليف عالم بزرگوار شيخ محمد حسن نجفى: ج‏30، ص 103.

8) وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى: ج‏14، ص 51.

9) همان ماخذ: ص 23.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: سيماى خانواده و احكام آن در اسلام

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 



بنابراين مودت و رحمت و آرامش كه هديه الهى است، و در زندگى مشترك ميان زن و مرد

ضرورى و لازم است، در صورتى عرضه مى ‏شود كه اساس انگيزه گزينش همسر، انگيخته دين و اخلاق باشد البته

جمال و عنوان و تمكن مالى خود مزيد بر علت است، و بود آنها باعث تقويت روابط آنها خواهد شد

اما نبايد اصل و اساس انتخاب قرار بگيرد.

ابى شيبه اصفهانى فردى است معاصر حضرت باقر عليه السلام و از پيروان آن حضرت مى ‏باشد نامه‏اى مى ‏نويسد

و از آن حضرت درباره ازدواج دخترهاى خود استفسار مى‏ كند.

امام باقر عليه السلام در جواب او مرقوم داشت آنچه درباره دخترهاى خود نوشته بودى، متوجه شدم اما تو

هيچ‏گاه فردى را مطابق ميل خود پيدا نمى ‏كنى

 «فان رسول الله صلى الله عليه وآله قال: ذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه انكم الا تفعلوه تكن فتنة في الارض و فساد كبير» (10)


«پيامبر خداعليه السلام فرمود: هرگاه كسى كه از دين و اخلاق او راضى بوديد، براى خواستگارى آمد، به او زن بدهيد كه اگر چنين نكنيد، فتنه و فساد بزرگى زمين را فرا مى ‏گيرد» .

از اين پرسش و پاسخ استفاده مى ‏شود كه سائل دنبال همتاى مالى و عنوانى و اندامى و حسبى بوده و

امام در جواب او فرمود تو نمى ‏توانى فردى را پيدا كنى كه صددرصد دل بخواه و مطابق خواست تو باشد.

و آنچه را تو دارى و مى‏ خواهى داشته باشد، بلكه آنچه در كفو بودن مهم است، دين و اخلاق مى ‏باشد.

   و كيفيت آن
 


اولين گامى كه در تشكيل زندگى مشترك و زوج يت‏برداشته مى ‏شود، خواستگارى و درخواست همزيستى و تزوج است.

تمايل بهمزيستى ميان دختر و پسر مشترك مى ‏باشد و هر دو پس از بلوغ و رشد جنسى علاقمند به تزوج مى ‏باشند.

سئوالى كه در اين رابطه مطرح است، آن است كه چه كسى و از كدام طرف بايد پيشقدم شود؟

زن و خانواده او كه عرضه كننده هستند بايد به سراغ مرد و خانواده او بروند و پيشنهاد ازدواج بدهند.

يا اين كه پسر و خانواده او كه قابل و پذيراى اين پديده مى‏باشند؟ اگر اين سئوال از شرع و قانون بشود،

هيچ‏كدام تعيين تكليف نكرده و آن را به عهده خود آنها و عرف و رسم محل واگذار كرده‏اند.

اما اگر از عرف و مردم پرسيده شود، در جوامع مختلف جز اندك مواردى اصولا خواستگارى و اقدام از ناحيه

مرد و خانواده او بوده و هست در تاريخ اسلام تنها از «خديجه كبرى‏» عليها السلام خبر رسيده كه با وجود

ويژگيها و ارزشهايى كه در وجود حضرت محمد بن عبدالله ‏صلى الله عليه وآله سراغ داشت، خواستار ازدواج با

او شد و در قبل از اسلام هم در ميان خانواده‏ هاى سرشناس و باشخصيت جامعه مانند شعيب پيامبرعليه السلام

بوده كه به موسى ‏عليه السلام پيشنهاد ازدواج با دختر خود را داد.

ابن قدامه از فقهاء حنبلى مى ‏گويد:

«لا نعلم بين اهل العلم خلافا فى اباحة النظر الى المراة لمن اراد نكاحها» (11) .

«در ميان اهل علم سراغ ندارم كسى را كه راجع به جواز نظر و نگاه به صورت زنى كه مى ‏خواهد با او ازدواج كند مخالفت كرده باشد» .

بنابراين جواز ديدار پسر و دخترى كه بناى ازدواج دارند و مى ‏خواهند با يكديگر وصلت نمايند،

مورد اتفاق فقهاء شيعه و سنى مى ‏باشد و همگى به استناد سيره و سنت نبوى آن را جايز دانسته‏ اند.  


پى ‏نوشت‏ ها


10) تهذيب الاحكام شيخ طوسى: ج‏7، چاپ بيروت، ص 354.

11) مغنى ابن قدامه، تاليف عبدالله ابن قدامه: چاپ رياض، ج‏6، ص 551 و 552.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: سيماى خانواده و احكام آن در اسلام

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 




[COLOR=#205867]متولى عقد ازدواج و قرارداد زندگى مشترك 



گام دوم در راستاى بناى خانواده و تشكيل زندگى مشترك مساله تصميم ‏گيرى است كه چه كسى اختياردار

اين اقدام است و حرف اول را مى‏زند؟

آيا تنها پدر يا پدر و مادر و يا فقط دختر يا پدر به اضافه دختر؟

اينها تصويراتى است كه با توجه به مسائل حقوقى و ارتباطات نسبى و خانوادگى قابل طرح است و از

نظر فقهاء مورد اختلاف است.

محقق در «شرايع‏» مى‏گويد:


«فهل تثبت ولايتهما على البكر الرشيدة فيه روايات اظهرها سقوط الولاية عنها و ثبوت الولاية لنفسها فى الدائم والمنقطع‏» (12) .

«آيا ولايت پدر و جد پدرى بر دختر باكره رشيده، ثابت است‏يا نه؟

در اين رابطه رواياتى وجود دارد كه روشن‏ ترين يا قوى ‏ترين آنها آن است كه ولايت پدر و جد پدرى از

دختر باكره رشيده ساقط است و در عقد دائم و موقت ولايت و اختيار از آن خود دختر خواهد بود.


صاحب جواهر در نقد و بررسى عبارات شرايع مى‏ گويد:

«ان المشهور نقلا و تحصيلا بين القدماء و المتاخرين سقوط الولاية عنها بل عن المرتضى فى الانتصار و الناصريات الاجماع عليه‏» (13) .

«همانا شهرت نقلى و تحصيلى در ميان قدما و متاخرين از فقهاء آن است كه ولايت پدر و جد پدرى از

دختر باكره رشيده ساقط است‏ بلكه از سيد مرتضى در دو كتاب انتصار و ناصريات نقل شده است كه

او ادعاى اجماع علماء اماميه را نموده است‏» .


در روايت موسى بن بكر از زراره، او از امام باقرعليه السلام نقل كرده است كه :

«قال اذا كانت المراة مالكة امرها تبيع و تشترى و تعتق و تشهد و تعطى من مالها ما شائت فان امرها جائز تزوج ان شائت‏بغير اذن وليها» (14) .

«امام فرمود: در صورتى كه زنى مالك كار خود بود، يعنى مى ‏فروشد و مى ‏خرد آزاد مى ‏كند و شهادت مى ‏دهد

و از مال خود هرچقدر خواست مى ‏بخشد، همانا كارهاى او مجاز مى ‏باشد اگر خواست مى ‏تواند بدون

اذن ولى خود ازدواج نمايد اما اگر چنان نبود، «بالغه رشيده‏» ؛ ازدواج او جز به اذن ولى او جايز نيست‏» .


در اين روايت دخترى را كه قادر به انجام كارهاى خود بوده و هوش و شعور وى به گونه ‏اى متعارف است

كه از عهده خريد و فروش و انجام كارهاى روزمره زندگى برمى ‏آيد، اختيار او دست‏ خود وى مى ‏باشد.

بنابراين در ازدواج طبق روايت و فتواى مشهور حرف اول را خود دختر و پسر جامع‏الشرائط مى ‏زنند.




پى ‏نوشت‏ ها



12) شرايع الاسلام، تاليف جعفر بن حسن حلى معروف به علامه حلى چاپ نجف: ج‏2، ص 276.

13) جواهرالكلام: ج‏29، ص 175.

14) تهذيب الاحكام تاليف شيخ طوسى: چاپ بيروت، ج‏7، ص 340.



درسهايي ازمكتب اسلام - سال 79-شماره 10
ارسال پست

بازگشت به “زن و خانواده”