چرا خواستگارى؟

مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

چرا خواستگارى؟

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 





شاید بپرسید که فلسفه خواستگارى چیست؟ چرا فامیل پسر یا خود او با هدیه اى ارزنده به خواستگارى دخترى مى روند و از او تقاضاى همسرى براى پسرشان مى کنند؟ و چرا دختر به خواستگارى پسر نرود؟

اینکه از قدیم, مردان به خواستگارى زنان مى رفته اند و از آنها تقاضاى همسرى مى کرده اند, نشانه حیثیت و احترام زن بوده است.

از طرف دیگر با شناخت خصوصیات فطرى و غریزى زن و مرد درمى یابیم که در نظام خلقت, ((زن گرفتن)) معنا و مفهومى عمیق و عاطفى دارد,

ولى ((مرد گرفتن)) با فطرت و غریزه زن مطابقتى ندارد, زیرا دست آفریدگار, مرد را مظهر طلب و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن.

خلقت, زن را گل و مرد را بلبل قرار داده است; غریزه مرد, نیاز و طلب است و غریزه زن ناز و دلبرى,

و خلاف حیثیت و فطرت زن است که به دنبال مرد برود و خود را خواهان وصال او نشان دهد.

براى مرد قابل تحمل است که از زنى خواستگارى و جواب رد بشنود اما براى زن که مى خواهد محبوب و مطلوب باشد و از قلب مرد سر درآورد,

قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردى را به همسرى دعوت کند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگرى برود.

از این رو دخترانى که به اصطلاح دلداده پسرى مى شوند و بعد از مدتى از او جواب رد مى شنوند, گرفتار ناراحتیهاى روحى و روانى شدیدترى نسبت به پسران مى شوند.

رسم خواستگارى مرد از زن یک تدبیر ظریفانه و حساب شده اى است که از خصوصیتى که خداوند براى حفظ احترام و حیثیت زن,

در وجود مرد قرار داده و او را نیازمند وصال زن آفریده, سرچشمه گرفته است.

با این بیان روشن مى شود که در نظام خلقت و غریزى انسان, آنچه اصل است ((زن گرفتن)) است نه ((مرد گرفتن)) (اگر چه موارد نادر و استثنایى هم وجود دارد.)

این روش, برخلاف تصور عده اى که مى گویند: ((زن به صورت کالایى درمىآید که خریدارش مرد است)),

با طبیعت زن و مرد سازگار بوده و موجب استحکام زندگى و استمرار آن مى شود; و همان ویژگیهاى زن, بوده که مرد را به طرف خود کشانده و او را مشتاق وصالش نموده است

و ادامه این ویژگى, عامل بقا کیان خانواده و موجب مودت و دوستى هر دو مى شود.

چگونه خواستگارانى را انتخاب کنیم؟

براى خواستگارى به کجا برویم؟


همانطور که در شماره هاى پیشین آمد, ازدواج و تشکیل خانواده از سفارشات اسلام است و گفته شده که بنایى محکمتر از بناى خانواده ساخته نشده است.

ابتداى این بنا, با خواستگارى آغاز مى شود و چگونگى این آغاز در سستى و یا تحکیم زندگى موثر مى باشد, و لذا از مسائلى است که باید مورد توجه هر دختر و پسرى قرار گیرد.

ملاکهاى گزینش همسر آنقدر دقیق و حساس است که بدون توجه و بکارگیرى آنها, زندگى زناشویى دچار مشکل خواهد شد.

دختر و پسرى که با هم پیوند همسرى مى بندند مى خواهند هر یک مایه عزت و سربلندى دیگرى باشد; اسرارش را فاش نسازد;

در سختیها و مشکلات یاریش کند; به هنگام ناراحتى و افسردگى آرامش سازد; احترامش کند و نیازهاى روحى, روانى او را برآورده سازد.

و واضح است که بدون رعایت ملاکهاى لازم در ازدواج, حصول چنین اهدافى ممکن نیست.

در فرهنگ اسلام و کلمات پیامبر(ص) و امامان(ع), ملاکهایى به هنگام خواستگارى, مورد توجه قرار گرفته است.

آنها بعضى ملاکها را شرط ضرورى ازدواج و بعضى دیگر را به عنوان فضیلت, مزیت و ارزش اضافى شمرده اند و عواقب و پیامدهاى مثبت و منفى هر کدام را بیان کرده اند.

مردى به امام صادق(ع) عرض کرد: همسرى داشتم که با من سازگار و هماهنگ بود. او از دنیا رفته است و مى خواهم ازدواج کنم. امام(ع) در جواب او فرمود:

[COLOR=#7030a0]((بنگر که هستى و شخصیت خود را در چه موضعى مى گذارى و چه کسى را در مالت شریک مى کنى و از دین و رازت آگاه مى سازى؟))(۱)


این سخن ویژگیهاى اصلى و اساسى یک همسر را که رمز سعادتمندى خانواده است, در عفت, پاکدامنى و امانتدارى و دیندارى خلاصه مى کند.

زیرا بدیهى است پدر و مادرى که فرزندان را با این ویژگیها تربیت کرده اند خود از آگاهیهاى نسبى مذهبى برخوردار بوده اند

و طبعا روحیات و خلقیات آنها به فرزندان نیز منتقل شده است.

آنچه که براى هر دختر و پسرى به هنگام خواستگارى, به عنوان ملاک قبول یا رد مورد توجه قرار مى گیرد, چند چیز است:

۱ - دیندارى
۲ - اخلاق حسنه
۳ - جمال و زیبایى
۴ - ثروت
۵ - تحصیلات و شغل


از بین ملاکهاى فوق, رعایت دو شرط اول و دوم, ضرورى و لازم است و شرایط دیگر فرعى و ارزش اضافى هستند که اگر همسر آینده آنها, را هم داشته باشد,

درصد موفقیت و شیرینى زندگى بالاتر است.

در ابتدا ناچاریم ملاکهاى غیر ضرورى و فرعى را مورد ارزیابى قرار دهیم تا هدفى را که در پى آن هستیم بهتر و آسانتر بدان برسیم.
 


جمال و زیبایى


زیبایى و سلامت جسم در همسر یک ارزش است که اگر همراه با زیبایى و جمال معنوى و ایمان درونى باشد بس ارزنده خواهد بود.

از آنجا که طبع هر انسان, زیبادوست و زیباپسند است, هر مردى دوست دارد با زنى زیبا ازدواج کند.

و هر زنى نیز دوست دارد با مردى خوش قیافه وصلت نماید و این خواسته چیزى نیست که مورد مخالفت اسلام قرار گرفته باشد.

حتى در بعضى روایات بر این امر تاکید شده که به هنگام انتخاب همسر به وضع ظاهرى, انهدام, مو و صورت او عنایت داشته باشید.

رسول خدا(ص) در اشاره به این مطلب مى فرماید:

[COLOR=#7030a0]((هنگامى که خواستید از زنى خواستگارى کنید چنانکه از زیبایى صورتش سوال مى کنید, از مویش نیز سوال کنید, زیرا مو نیز یکى از دو جمال محسوب مى شود.))(۲)


اما سفارش اسلام این است که در انتخاب همسر, تنها جمال و دیگر ملاکهاى فرعى را مورد توجه قرار ندهید, بلکه به آنها به عنوان یک ارزش اضافى و مزیت بنگرید.

پسرى که فقط بخاطر زیبایى دخترى, با او ازدواج کند و نسبت به دیگر خصوصیات اخلاقى و روانى او بى تفاوت باشد,

گرفتار بلایى مى شود که خروج از آن به آسانى ممکن نیست. رسول خدا(ص) مى فرماید:

((اگر کسى فقط به خاطر زیبایى با زنى ازدواج کند, این زیبایى براى او وبال مى شود.))(۳)

در سخن دیگر مى فرماید:

((با زنى به خاطر زیباییش ازدواج نکن, چه بسا زیباییش او را به پستى کشاند.))(۴)

در ضرب المثلها آمده که ((زیبایى بدتر از شراب است)) زیرا زیبایى هم دارنده را مست مى کند و هم بیننده را.

به همین جهت دخترى که زیبایى فوق العاده دارد, اگر دین و تربیت صحیح نداشته باشد, غالبا مغرور و خودخواه است و مى خواهد بر شوهرش تحکم کند,

زور بگوید و خود را بالاتر از او و صاحب اختیار او بداند و اطاعت شوهر را نمى پذیرد. اینگونه زنان که گرفتار خودخواهى هستند,

بخاطر عدم دلبستگى به شوهر و نپذیرفتن سرپرستى او, ممکن است در برابر مردان هوسباز حرمت زندگى زناشویى خود را حفظ نکنند.

رسول خدا(ص) مى فرماید:

((از سبزه اى که در منجلاب روییده بپرهیزید, گفته شد: سبزه اى که در منجلاب روییده چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خاندان بد و فرومایه به وجود آمده باشد.))(۵)

درختى که ظاهرش زیبا باشد ولى میوه اش تلخ و بدمزه, چه فایده اى دارد؟ اگر همسر زیبا به خانه بیاورى و از عفت و پاکدامنى او غافل باشى و اختیارات را به او بسپارى,

کانون گرم خانواده را به دوزخى سوزان تبدیل مى کند, به علاوه, زیبایى مانند ((گل)) است که در اثر مرور زمان, پژمرده مى شود و طراوت خود را از دست مى دهد.

اینها واقعیتهایى یکجانبه نیست. چنین نیست که لازم باشد مرد به دنبال چنین ویژگیهایى باشد. دختر نیز نباید اینها را نادیده بگیرد.
 


ثروت


مال و ثروت در حد معمول و معقول چیز خوبى است و موجب استغنا و بى نیازى انسان از دیگران است.

اما از آنجا که ثروت, ضامن سعادت انسان نیست و سبب خوشبختى نمى شود, در انتخاب همسر نباید هدف و انگیزه به حساب آید.

چه بسیارند ثروتمندانى که از اخلاق حسنه و انسانیت بى بهره اند و از ثروت خود در مسیر صحیح استفاده نمى کنند.

اگر دختر و یا والدین او در انتظار همسر و دامادى پولدار باشند و یا پسر و والدین او به دنبال دخترى از طایفه پولدار هستند,

بدانند که شخصیت و سرنوشت خود و فرزندشان را به ثروت دیگران گره زده اند و در واقع فرزندشان را معامله کرده اند.

پیامبر اکرم(ص) مى فرماید:

[COLOR=#7030a0]((هر کس به خاطر ثروت با زنى ازدواج کند, خدا او را به همان ثروت وامى گذارد.))(۶)


زندگى زناشویى با مال و ثروت, صمیمى و با صفا نمى شود; آنچه که زن و شوهر را دلباخته هم مى کند و از آنها افرادى فداکار و دلسوز مى سازد,

چیزى غیر از ثروت است.

معمولا زنى که خود یا پدرش ثروتمند باشد و معیارهاى مادى را اصل بداند, همیشه بر شوهرش منت دارد و شوهر را سرافکنده و ذلیل مى کند,

از این رو توصیه شده که خانواده دختر و پسر از نظر اقتصادى تقریبا در یک سطح باشند تا یکى بر دیگرى مزیتى نداشته باشد.

ثروت موجب خوش خلقى و سازگارى نمى شود.

متاسفانه وضعیت فرهنگى و ارزشى برخى خانواده ها بگونه اى است که نظام فکرى و تربیتى والدین و انتظارات غلط و نابجاى آنها - همچون ثروتمندبودن عروس و داماد -

باعث تاخیر ازدواج به موقع فرزندانشان مى شود. آنها بدون توجه به عواقب دردناک این تاخیر جوانشان را به سوى فساد, انحراف, افسردگى روحى و بى بندوبارى سوق مى دهند

و سپس تمام گناهش را به گردن جامعه و دیگران مى اندازند.
 


تحصیلات و شغل



تحصیلات عالیه در بافت خانوادگى یک ارزش اضافى و فضیلت است. زیرا با فرد تحصیل کرده و فهمیده بهتر مى توان تفاهم کرد و روشهاى علمى و عملى زندگى

و تربیت فرزندان را به کار گرفت.

لازم به ذکر است که هر فرد تحصیل کرده و داراى مدرک بالا, فهمیده و اهل زندگى نخواهد بود, بلکه برعکس ممکن است بخاطر تحصیلاتش همسرش را تحقیر کند

و از پذیرش نصیحت خیرخواهانه او سرباز زند. از این رو صرف تحصیلات را نمى توان معیار عقل و فهم و هنر زندگى شمرد;

این دو, دو چیزند که اگر با یکدیگر جمع شوند مى توان زندگى بهتر و هدفدارترى داشت.

این سخن بدان معنا نیست که در گزینش همسر باید دچار مشکل و وسواس شد و فقط به همسر ایدهآل!! خیالى خود اندیشید و خواستگاران خود را رد کرد و یا هر دخترى را نپسندید,

بلکه به این معنا است که از بین خواستگاران و یا دختران مورد نظر خود, فردى را باید انتخاب نمود که در حد معمول و متعارف, تبلور و جلوه اى از دانش اجتماعى

و هنر همسردارى است اگرچه مدرکش مورد دلخواه نباشد.

اما در مورد شغل همسر آینده خود آنگونه بیندیشید که حرفه اى پاک و خداپسند داشته باشد, نه درآمد کلان و بى حساب و کتاب یا موقعیت و مقام.

به عنوان مثال دختر به هنگام قبول خواستگاران باید به شغل همسرش و آثار و لوازم آن توجه داشته باشد; چون بعضى شغلها پردرآمدند و بعضى کم درآمد;

لازمه بعضى شغلها مسافرت و دورى از خانواده است و در بعضى شغلها, رعایت نظافت کامل ممکن نیست و لازمه بعضى شغلها شب کارى است

و خلاصه توجه به نوع شغل و پیامدهاى آن از ضروریات انتخاب همسر آینده است. اگر شغلى را براى همسرتان پذیرفتید, سعى کنید خود را با لازمه هاى آن تطبیق دهید.


شغل زن


بعضى مردان به هنگام ازدواج, همسرى را انتخاب مى کنند که شاغل و کارمند و یا محصل است و طبیعى است که خانمها نیز به انگیزه هاى خدمت,

استقلال اقتصادى, کمک خرجى شوهر, فرار از تنهایى و اشتغال در خانه و یا به دلایل دیگر, بر ادامه کارشان اصرار دارند.

بعضى مردها که نیازى هم به حقوق ماهانه همسرشان ندارند, از کار کردن او در خارج از منزل خشنود نیستند و از او مى خواهند که شغلش را رها کند;

و بعضى بیشتر خانمها در مقابل این درخواست مقاومت مى کنند که گاهى هم این موضوع موجب اختلاف و حتى طلاق مى شود.

بنابراین مرد نمى تواند نسبت به شغل همسرش بى تفاوت باشد, پس باید به هنگام خواستگارى به تبعات کار شغلى که همسرش دارد و یا در آینده برخواهد گزید بیندیشد

و سپس تصمیم بگیرد.

دخترى که با بودجه زیاد و همت و پشتکار, تحصیلاتش را ادامه داده و اکنون زمان بازدهیش فرا رسیده و مشغول به کار شده است;

پسرى که به خواستگاریش مى رود, دو حالت دارد; یا اینکه موافق ادامه تحصیل و شغل او است و مانع آن نمى شود و یا اینکه تحصیل و شغلش را نمى پسندد

و مى گوید باید آن را رها کنى.

در صورت اول, دختر براى حصول اطمینان از شوهر مى تواند به هنگام عقد شرط کند که تحصیل و شغلش را ادامه دهد و مرد هم در صورت پذیرش مکلف

به وفاى به تعهد خویش است.

در صورت دوم, اختیار با دختر است; اگر عدم موافقت او را فهمید, مى تواند خواستگارى او را رد کند; اما اگر پذیرفت, باید در دوران زندگى مشترک پیامدهاى آن را نیز بپذیرد
.

________________________________________
پى‏نوشت‏ها:
۱ـ وسائل الشیعه, روایت ۲۴۹۴۱.
۲ـ همان, روایت ۲۵۰۳۲
۳ـ همان, روایت ۲۵۰۱۴
۴ـ مستدرک الوسائل, ج۱۴, ص۱۷۵, روایت ۱۶۴۲۸, چاپ آل البیت(ع).
۵ـ وسائل الشیعه, روایت ۲۴۹۶۳.
۶ـ همان, روایت ۲۵۰۰۶.
ماهنامه پیام زن ـ شماره ۲۹ ـ مرداد ۷۳
ارسال پست

بازگشت به “ازدواج و زناشویی”