جواب شبه تعدد زوجات

مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۶:۵۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 44 بار

جواب شبه تعدد زوجات

پست توسط البرهان »

بسم الله الرحمن الرحیم
تعدد زوجات
از جمله اشکالاتي که دشمنان اسلام اينجا و آنجا و هرجا که بتوانند بر اسلام عزيز وارد مي کنند مسئله تعدد زوجات است که ميگويند : در اسلام چرا براي مردان اجازه داده شده است تا چهار زن دائمي داشته باشند و از اين گذشته ميتوانند حتي با داشتن چهار زن دائمي زنان متعدد ديگري را از طريق عقد موقت ( متعه ) يا ملک يمين ( کنيز ) نيز در اختيار داشته باشند در حاليکه زنان اجازه ندارند بيش از يک شوهر انتخاب کنند و تا وقتيکه در حباله نکاح مردي هستند نمي توانند با مرد ديگري ازدواج کنند ؟ .
جواب
قبل از هر جوابي لازم است مطلبي را بعنوان مقدمه بعرض شما برسانيم و آن اينکه در اسلام ازدواج يک امر مقدس است که هدف غائي آن حفظ نسل انسان و بقاي جوامع بشري و هم چنين تعديل قواي شهواني بر اساس درست و منطقي آن ميباشد .
کسانيکه به ازدواج بعنوان يک امر شهواني نظر ميکنند بيشتر جنبه حيواني اين قضيه را در نظر گرفته و از جنبه هاي معنوي آن بکلي غافل شده اند .
به همين لحاظ است که در روايات تأکيد زيادي بر امر ازدواج شده و بلکه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم ازدواج را بعنوان سنت خود معرفي نموده ميفرمايد : " من احب أن يکون علي فطرتي فليستن بسنتي و إن من سنتي ألنکاح " هرکسي که دوست دارد بر فطرت من باشد پس بايد بسنت من پايبند باشد و بدرستي که نکاح از سنت من است
اين حديث شريف قداست ازدواج را بسيار واضح و روشن بيان ميکند و آنرا امري مرغوب معرفي مينمايد نه از آنجهت که فقط براي ارضاي غريزه باشد بلکه چون نظام جامعه انساني و حفظ بقاي انسان و پيدا شدن حس مسئوليت و حتي حفظ ديانت و تقوي متوقف بر آن است .
در روايت ديگري امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل ميکند که آنحضرت فرمود : " من تزوج احرز نصف دينه و في حديث آخر فليتق الله في النصف الباقي او آلاخر " هرکه ازدواج کند نصف دين را احراز کرده است يعني که نصف دين را بدست آورده است و در حديث ديگري آمده است که پس تقواي الهي را در نصف ديگر مراعات نمايد
بنا برآنچه گفته شد به اين نتيجه ميرسيم که در اموري که براي حفظ و بقاي نظم و نسل انسان لازم است و شريعت نيز آنرا مقدس ميداند ؛ نبايد تابع احساسات و عواطف بود بلکه بايد قضيه را عميقا و از روي منطق و استدلال مورد بحث و بررسي قرار داد .
پس از اين مقدمه مختصر ميگوئيم که دين مقدس اسلام باني و مؤسس تعدد زوجات نيست بلکه محدود کننده آنست زيرا قبل از اسلام هم در جزيرة العرب و هم در امپراطوريهاي روم و ايران آنزمان و هم در بين ملل يهود و نصاري وساير پيروان اديان تعدد زوجات بدون محدوديت رايج بود و گاهي بعضي از مردها ده ها زن براي خود انتخاب ميکردند و حتي حرمسرا هاي بزرگي داشتند که زنان بيشمار خود را در آن مسکن ميدادند .
دين مقدس اسلام پس از ظهورش اين تعدد بدون قيد و شرط را محدود بحدودي کرد که در ضمن بحث روشن خواهد شد ؛ پس وارد کردن اشکال به اسلام که چرا تعدد زوجات را جايز نموده است ؛ امري غلط و بدور از تحقيق و تفکر است بلکه در آئين يهوديت و مسيحيت نيز قانوني که تعدد زوجات را نفي کند نداريم بلکه در کتاب عهد قديم ؛ کتاب اول پادشاهان ؛ باب يازدهم در رابطه با حضرت سليمان نبي عليه السلام اين چنين نوشته شده است : " و او را هفتصد زن بانو و سيصد متعه بود  ....  " .
حالا بايد با ديد تحقيق و تتبع و منطق مسئله را تجزيه و تحليل کنيم نه با ديد احساسي و عاطفي ؛ زيرا احساس و عاطفه را نبايد در مثل اين امور دخالت داد بلکه اينجا جاي استدلال و تعقل است تا اثبات يانفي مطلب با اقامه دليل باشد نه با قال و قيل .
کساني که معتقدند تعدد زوجات حتي بشکل محدود آن و با رعايت تمام شروط و ضوابط مطرح شده در اسلام نيز امريست غير منطقي و بدور از انسانيت ممکن است دو دليل براي مدعاي خود اقامه کنند .
 
1 -
تعدد زوجات رعايت نکردن حقوق زن است زيرا با باز شدن پاي زن دوم در خانه حقوق زن اول ناديده گرفته شده است و به شخصيت او اهانت شده است . 
 
2 -
تعدد زوجات نوعي مرد سالاري و برتري مردان نسبت به زنان است که مرد بعنوان سالار بتواند دو يا حتي تا چهار زن را عقد کند اما زن بايد محکوم و تابع باشد و حق هيچ اعتراض و واکنشي را نداشته باشد و اين يعني نابرابري زن با مرد . 

اما در جواب دليل اول بايد گفته شود که برعکس آنچه فکر شده يا ميشود تعدد زوجات رعايت کردن حق زن و شخصيت دادن به او ميباشد ؛ زيرا در صورتي که اين امر مجاز نباشد بسياري از زنان بدون شوهر مانده و از حق طبيعي ازدواج ابتدائي يا مجدد بطور کلي محروم ميشوند و اين يعني پامال شدن حقوق زنان و يا اينکه براي ارضاي غريزه و بدست آوردن قوت لايموت براي خود و احيانا فرزندان باقي مانده از شوهر سابق مجبور شود که تن به کارهاي خلاف داده و از طريق ارتباط با مردان هرزه اين کمبود اجتماعي را پر کند ؛ که در اين صورت نه تنها شخصيت او خورد شده بلکه موجب اشاعه فحشا و امراض روحي و جسمي نيز خواهد گرديد ؛ و نسبت به حق يا حقوق زن اول نيز ميگوئيم که اگر قيود و شرايطي را که شريعت مقدسه اسلام معين نموده است رعايت شود هيچ حقي از او ضايع نخواهد شد .
و اما در رابطه با دليل دوم بايد گفته شود که اينجا کشيدن بحث برتري مرد يا مرد سالاري از ريشه غلط است زيرا شريعت با مجاز دانستن اين قضيه بار مسئوليت مرد را سنگين تر ميسازد و او را مکلف ميکند تا براي دو زن يابيشتر نفقه و مسکن و ديگر وسايل آرامش روحي و جسمي را فراهم نمايد ؛ بلي اگر غرض شريعت از تجويز اين مسئله فقط هوسراني بود و بس دليل دوم بد نبود در حاليکه ما در مقدمه بحث عرض کرديم که اصلا تشريع اصل ازدواج حتي با يک زن نيز در اسلام بخاطر هوسراني و ارضاي غريزه نيست بلکه شريعت مقدس اسلام به امر ازدواج به عنوان يک اصل مفيد و مقدس نگاه ميکند که موجب حفظ نظم ؛ دوري از گناه و سبب بقاي نسل ميشود ؛ پس اينجا نابرابري نيست بلکه تا حدودي هم برتري زن را نسبت به مرد ميرساند و اينکه زن اول حق اعتراض ندارد براي آنست که اعتراض وقتي درست است که منشاء عقلائي داشته باشد يعني حقي از او ضايع شده باشد تا اعتراض کند در حاليکه اگر مرد اصل عدالت را در صورت داشتن بيش از يک زن بطور کامل رعايت کند و در تمام جهاتيکه که مرد وظيفه دارد در خدمت همسرش باشد ، کوتاهي نکند ديگر حقي از زن اول ضايع نشده است که بخواهد اعتراض کند ؛ تنها مطلبي که باقي ميماند و ممکن است موجب اعتراض يشود مسئله حسادت زنانه است که آن هم منشاء عقلائي و شرعي ندارد بلکه يک امر احساسي و عاطفي ميباشد و قبلا عرض شد که اينجا را بايد با عقل و منطق پيش رفت نه با احساسات و عواطف .
بلکه زن گاهي به مادر شوهر و خواهر شوهر يا ديگر بستگان شوهر خود نيز حسادت ميکند وقتي مي بيند شوهرش نسبت به آنان محبت ميورزد يا بخانه آنان ميرود يا کاري براي آنان انجام ميدهد و چنانچه آنجا اعتراضات زن به شوهرش پذيرفته نيست وگرنه شوهر بايد با تمام اقارب خود قطع رابطه کند اينجا نيز پذيرفته نخواهد شد .
پس از ابطال دليل مدعيان غير صحيح بودن تعدد زوجات ميپردازيم به ادله کساني با تبعيت از شرع و عقل قائل به جواز اين مطلب هستند و بلکه در بعضي از موارد آنرا لازم ميدانند .
 
1-
زنان زودتر از مردان دچار سرد مزاجي ميشوند و چون در اکثر موارد تفاوت سني بين زن و مرد بسيار کم است ؛ مردي که همسرش دچار سرد مزاجي شده و از طرف ديگر هم اجازه نداشته باشد زن ديگري انتخاب کند ؛ مجبور ميشود خودش را از طريق گناه ارضا نمايد که توالي فاسد و تبعات ناپسند آن براي احدي پوشيده نيست . 
 
2 -
مردان بيشتر در معرض حوادث اند تا زنان ؛ به همين لحاظ بسيارند زناني که در سنين جواني شوهران خود را از دست داده و با داشتن يک يا چند فرزند بدون سرپرست باقي مانده اند و بر علاو? آنکه خود آنها نياز به نفقه و مسکن و هم چنين ارضاي غريزه دارند ، فرزند يا فرزندان آنها نيز بايد به کسي متکي باشند که از عهده تعليم و تربيت آنها برآمده و وسايل آرامش آنها را فراهم کند ؛ بديهي است که اگر تعدد زوجات مشروع نباشد اکثر اين زنان بدون شوهر خواهند ماند ( زيرا کمتر جوان مجردي پيدا ميشود که بازني بيوه و داراي فرزند ازدواج کند ) و در اين صورت براي رفع نيازهاي روحي و جسمي ؛ عده اي از آنها که تعداد شان کم هم نخواهد بود بسوي گناه و معصيت روي آورده و سبب آلوده کردن مردم و اجتماع ميشوند ؛ فرزند يا فرزندان آنها نيز ممکن است در اثر کمبودهاي مادي و معنوي زندگي و براي جبران اين کمبودها بسوي کارهاي خلاف کشيده شوند و جزء افراد مشکل ساز جامعه گردند . 
 
3 -
گذشته از دومورد قبلي زنان در هرماه چند روزي حايض هستند و در حال حيض مرد نمي تواند با همسر خويش هم بستر شود چنانکه در اواخر دوران حاملگي بخاطر مباحث طبي و مدت نفاس بخاطر حرمت شرعي نيز مرد حق هم بستر شدن را ندارد و اگر بحث جواز تعدد زوجات نباشد ممکن است که بسياري از مردان به گناه آلوده شده و از طرق نامشروع به ارضاي غريزه بپردازند . 

ممکن است گفته شود که اگر مردي دچار سرد مزاجي شد يا مدتي طولاني خانه و زندگي خود را ترک کرد ؛ پس بايد زن و همسر او نيز بتواند با مرد ديگري ازدواج کند وگرنه او نيز براي ارضاي غريزه بسوي گناه خواهد رفت ؟ .
ميگوئيم اولا : قوانين ديني بر اساس اغلبيت است يعني دليلهاي که براي تعدد زوجات ذکر شد به اين معني است که اغلب زنان در سن خاصي دچار سرد مزاجي ميشوند يا اينکه اغلب مردان در اثر حوادث ناگوار زندگي زود تر از زنان جان خود را از دست ميدهند در حاليکه سرد مزاجي در مردان درصد بسيار پائين دارد و شامل غالب مردها نميشود و هم چنين دوري از خانه و همسر براي مردان بسيار کم اتفاق مي افتد .
ثانيا : اگر مواردي از اين قبيل اتفاق افتاد ؛ زن ميتواند تقاضاي طلاق کند و اگر مرد حاضر نشد طلاق دهد ؛ زن ميتواند با مراجعه به حکام شرع طلاق گرفته و مشکل خود را از اين طريق حل نمايد .
در اينجا بهتر است متذکر شويم که بعضي از افراد با استفاد? غلط و نا بجا از دو آي? قرآن کريم حکم به حرمت تعدد زوجات نموده و خواسته اند بگويند در اسلام تعدد زوجات حتي با رعايت عدالت نيز جايز نيست .
آي? اول : " فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً " " هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد دو دو سه سه چهار چهار به زنى گيريد پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يك زن بسنده نمائيد ".
مستفاد از اين آي? مبارکه جواز تعدد زوجات است و در صورت عدم امکان عدالت از تعدد زوجات منع شده است .
آي? دوم : " وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ " " و شما هرگز نمي توانيد ميان زنان عدالت كنيد هر چند [بر عدالت] حريص باشيد ".
مستفاد از آي? دوم نيز عدم امکان برقراري عدالت بين زوجات يا زوجتين است .
با کنارهم قرار دادن اين دو آيه که آيه اول جواز تعدد زوجات را منوط به عدالت ميداند و در آي? دوم صريحا بيان شده است که عدالت بين زوجتين يا زوجات ممکن نيست حتي اگر مرد حريص بر عدالت هم باشد ؛ نتيجه گرفته ميشود که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است .
همانطورکه قبلا گفته شده اين طرز استفاده کاملا غلط و نادرست است زيرا در آي? اول هرگز منع از تعدد زوجات نشده است بلکه توصيه به رعايت عدالت است و اينکه اگر مرد عدالت نکند گناهکار است نه اينکه اصل ازدواج باطل باشد به اين معني که اگر مردي همسر دوم يا سوم انتخاب کرد اين ازدواج شرعي و درست است و احکام زوجيت بر اين ازدواج مترتب است چه مرد عدالت کند يانکند منتها در صورت عدم رعايت عدالت بين زوجتين يا زوجات گناهکار محسوب ميشود ؛ در حاليکه اگر اصل تعدد در صورت عدم رعايت عدالت منع ميشد بايد ازدواج دوم و سوم و  ....  از اصل باطل ميبود و حال اينکه اين چنين نيست .
و آي? دوم هم در صدد نفي امکان رعايت عدالت بين زوجات نيست زيرا پر واضح است که اگر مرد بخواهد بين همسران خودش عدالت را در خوراک و پوشاک و مسکن و همخوابي و غيره رعايت کند ميتواند و براي او محال نخواهد بود و اينکه در آيه مبارکه ميفرمايد « شما هرگز نمي توانيد ميان زنان عدالت کنيد هرچند حريص بر اجراي عدالت هم باشيد » معنايش عدم امکان رعايت عدالت در محبت و ميل قلبي است زيرا پر واضح است که مرد نمي تواند همه زنان خود را يک اندازه دوست داشته باشد و به همه يک اندازه ميل داشته باشد بلکه جوانتر و خوش اخلاق تر زنان جاي بيشتري ميتواند در دل شوهر بخود اختصاص دهد همانطوريکه رعايت اين نوع عدالت بين فرزندان هم ممکن نيست و والدين همه فرزندان خود را به يک اندازه ممکن نيست که دوست داشته باشند و علاقه آنها ببعضي از فرزندان بيشتر از بعضي ديگر است .
تکليف شرعي اينست که در امور ظاهري هم بايد بين فرزندان و هم بين زوجات عدالت بر قرار باشد اما ميل قلبي و محبت بيشتر کار دل است و داخل در حيطه تکليف نيست ؛ بلي مرد نبايد اين محبت بيشتر را نسبت به يکي از همسران خودش يا والدين نسبت به يکي از فرزندان خودشان طوري ابراز کنند که سبب ناراحتي و حسادت بقيه گردد.
New Member
New Member
پست: 19
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹, ۹:۰۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 44 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

Re: جواب شبه تعدد زوجات

پست توسط بهرام 121 »

سلام عرض کردم خسته نباشی وتشکرمیکنم از توضیحات خیلی خیلی خوبتان ولی بهتر میشد در آخرش ذکر میکردید ***بیانیه ای داده بیرون هرکس جرات داره بره زن دوم انتخاب کنه یا اقدام به اختیار نمودن زن دوم بنماید آخه اینا خیلی بفکر کانون گرم خانواده هستند تا به فکر به لجن کشیده شدن جامعه از نظر فرمایش خیلی زیبا شما که فرمودید زنی که شوهرش مرده برای سیر کردن شکم خانواده خود به طرف گناه می رود اصلا مهم نیست که جامعه به فساد کشیده می شود یا نه مهم کانون گرم خانواده است
New Member
New Member
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۶:۵۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 44 بار

Re: جواب شبه تعدد زوجات

پست توسط البرهان »

سلام دوست عزیز

مهم ترین چیز در اسلام حفظ جامعه است و در مرحله بعد خانواده

چون خانواده یکی از زیر شاخه های جامعه است.

باید اول جامعه درست

شود بعد تبعا کانون خانواده هم درست میشود.تصویر

با تشکر
Member
Member
پست: 51
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸, ۱:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 134 بار
سپاس‌های دریافتی: 32 بار

Re: جواب شبه تعدد زوجات

پست توسط mohhammad$adeq »

سلام

الحمد لله از چیزایی که من میدونم اینه که اگه الله چیزیو حلال کرده

باشه احدالناسی حق نسخ و تعطیل احکام الهی رو نداره ولو ولی فقیه عادل یا شورای نگهبان و...

بابا اینا نهایت اعتبارشون به اینه که رساننده وحی اعم از قرآن و عترت باشن نه هیچ شان دیگه ....

من که نمیذارم با این القاب سوارم شن به شما هم پیش نهاد میکنم .

امان از فتنه های آخرالزمان
یا علی


ارسال پست

بازگشت به “ازدواج و زناشویی”