علامه حلي

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Member
Member
پست: 68
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷, ۳:۲۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 125 بار

علامه حلي

پست توسط safara »

چنانکه نقل است مولاي متقيان علي (ع) در مسير حرکت از کوفه به صفين بر تپه هاي بابل روي تل بزرگي ايستاد و اشاره به بيشه و نيزاري نمود و اين سخن را فرمود:
اينجا شهري است و چه شهري!
اصبغ بن نباته از ياران نزديک حضرت عرض کرد:
يا اميرالمؤمنين! مي بينم از وجود شهري در اينجا سخن مي گويي، آيا در اينجا شهري بود و اکنون آثار آن از بين رفته است؟
فرمود: نه! ولي در اينجا شهري به وجود مي آيد که آن را «حله سيفيه» مي گويند و مردي از تيره بني اسد آن را بنا مي کند و از اين شهر مردمي پاک سرشت و مطهر پديد مي آيند که در پيشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوه مي شوند.

در شب 29 رمضان 648 ق. در اين شهر فرزندي از خانداني پاک سرشت ولادت يافت که از مقربان درگاه باري تعالي قرار گرفت. نامش حسن و معروف به آيت الله علامه حلي است. مادرش بانويي نيکوکار و عفيف، دختر حسن بن يحيي بن حسن حلي خواهر محقق حلي است و پدرش شيخ يوسف سديدالدين از دانشمندان و فقهاي عصر خويش در شهر فقاهت حله است.
علامه حلي از طرف پدر به «آل مطهر» پيوند مي خورد که خانداني مقدس و بزرگ و همه اهل دانش و فضيلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته هاي گرانقدر به يادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاريخ مورد استفاده دانش پژوهان قرار گرفته است. آل مطهر به قبيله بني اسد که بزرگترين قبيله عرب در شهر حله است پيوند مي خورند که مدت زماني حکومت و سيادت از آنها بود.
حسن بن يوسف پس از آموختن کتاب وحي و خط، کم کم آمادگي فراگيري دانشها را در خود تقويت نمود و در مراحل اوليه تحصيل مقدمات و مبادي علوم را در محضر پدر فاضل و فقيه خود آموخت و به سبب کسب اين همه فضيلتها و نيکيها در سنين کودکي به لقب «جمال الدين» (زينت و زيبايي دين) در بين خانواده و دانشمندان مشهور گشت.
جمال الدين حسن در شهر حله بزيست و در محضر فقها، متکلمان و فلاسفه والامقام با کمال ادب زانو زد و از روح بلند معنوي و اخلاق و دانش آنان بهره کافي برد و خويشتن را به دانش و تهذيب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح گرديد و از دست آنان به دريافت اجازه نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر گرديد. حال به اختصار به نام چند نفر از اساتيد بزرگوار وي اشاره مي کنيم:
شيخ يوسف سديد الدين (پدر ارجمند او)، محقق حلي (602 ـ 676 ق) خواجه نصير الدين طوسي (597 ـ 672 ق)، سيد رضي الدين علي بن طاووس (589 ـ 664 ق)، سيد احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق)، يحيي بن سعيد حلي (متوفي به سال 690)، مفيد الدين محمد بن جهم حلي و ....
جمال الدين حسن، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زماني از تحصيلش نگذشته بود که با ذوق سرشار خدادادي و علاقه وافر، به تمام دانشهاي بشري مانند فقه و حديث، کلام و فلسفه، اصول فقه، منطبق، رياضيات و هندسه مسلح گرديد و تجربه لازمه را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وي به سرعت در سرزمين حله و ديگر شهرها پيچيد و در مجالس درس و محيط فرهنگي نام مقدسش را به نيکي و احترام ياد مي کردند و «علامه» اش مي خواندند.
علامه حلي چون خورشيد فروزان در آسمان فقاهت درخشيد و ديگران از نور وجودش استفاده کردند. در شهر حله حوزه درس تشکيل داد و علاقمندان و تشنه کامان معارف و علوم اهل بيت (ع) از گوشه و کنار جذب آن شدند و از درياي بي کرانش سيراب گشتند.
يکي از دانشمندان مي گويد: علامه حلي نظيري ندارد نه پيش از زمان خودش و نه بعد از آن. کسي که در مجلس درس او پانصد مجتهد تربيت شد.
از جمله فرزانگان و ستارگاني که در محضرش زانو زدند و از انفاس پاک و مکتب پربار فقهي، کلامي و روح بلندش بهره ها بردند و از دست مبارکش به دريافت اجازه نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر شدند اينان بودند:
فرزند عزيز و نابغه اش محمد بن حسن بن يوسف حلي معروف به «فخر المحققين» (682 ـ 771 ق)، سيد عميدالدين عبدالمطلب و سيد ضياء الدين عبدالله حسيني اعرجي حلي (خواهر زادگان علامه حلي) تاج الدين سيد محمد بن قاسم حسني معروف به «ابن معيه» (متوفي 776 ق)، رضي الدين ابوالحسن علي بن احمد حلي (متوفي 757 ق)، قطب الدين رازي (متوفي 776 ق) سيد نجم الدين مهنا بن سنا مدني، تاج الدين محمود بن مولا، تقي الدين ابراهيم بن حسين آملي و محمد بن علي جرجاني.
بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 ق که زعامت و مرجعيت شيعيان را به عهده داشت شاگردان ممتاز وي و فقها و دانشمندان حله به دنبال فقيه و مجتهدي بودند که خصوصيات مرجعيت و زعامت را دارا باشد تا او را به عنوان مرجع تقليد معرفي کنند. آنان تنها علامه حلي را که از شاگردان برجسته و دست پرورده مکتب فقهي محقق حلي بود و فقها و مجتهدان بنام آن روزگار در حوزه درس وي شرکت مي کردند شايسته مرجعيت و پيشوايي دين مي شناختند و اين در زماني بود که فقط 28 بهار از عمر شريف علامه گذشته بود. اين امر حاکي از نبوغ و شخصيت والاي اوست که در اين سنين تمام دانشها و فضايل اخلاقي و کرامتهاي معنوي و انساني را به کمال رسانده و از ديگر عالمان و مجتهدان برتري جسته و به مقام شامخ مرجع تقليد و فتوا در احکام شرع مقدس اسلام نايل گشته بود.
آري پس از رحلت محقق حلي زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي منتقل گرديد و اين بار امانت الهي بر دوش با کفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف «آيت الله» مشهور گرديد؛ که در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي شد وهرکس آيت الله مي گفت منظورش علامه حلي بود.
حضور فقيه يگانه عصر علامه حلي در ايران و مرکز حکومت مغولان خير و برکت بود و با زمينه هايي که حاکم مغول براي وي به وجود آورده بود کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولايت ائمه معصومين (ع) برخاست. از اين رو بزرگترين جلسه مناظره با حضور انديشمندان شيعي و علماي مذاهب مختلف برگزار شد. از طرف علماي اهل سنت خواجه نظام الدين عبدالملک مراغه اي که از علماي شافعي و داناترين آنها بود برگزيده شد. علامه حلي با وي در بحث امامت مناظره کرد و خلافت بلافصل مولا علي (ع) بعد از رسالت پيامبر اسلام را ثابت نمود و با دليلهاي بسيار محکم برتري مذهب شيعه اماميه را چنان روشن ساخت که جاي هيچ گونه ترديد و شبهه اي براي حاضر باقي نماند.
پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت (ع) اولجايتو (حاکم عصر وي از پادشان مغول) مذهب شيعه را انتخاب کرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف گشت. پس از اعلان تشيع وي، در سراسر ايران مذهب اهل بيت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصومين (ع) سکه زنند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه مزين گردد.
علامه حلي پس از يک دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگي و به اهتزاز در آوردن پرچم ولايت و عشق و محبت خاندان طهارت (ع) در سراسر قلمرو مغولان در ايران، در سال 716 ق. بعد از مرگ سلطان محمد خدا بنده، به وطن خويش سرزمين حله برگشت و در آنجا به تدريس و تأليف مشغول گرديد و تا آخر عمر منصب مرجعيت و فتوا و زعامت شيعيان را به عهده داشت.
در 21 محرم سال 726 قمري مرجع تقليد شيعه، فقيه و عارف فرزانه، ستاره پر فروغ آسمان علم و فقاهت، آيت الله علامه حلي دار فاني را وداع گفت و روح ملکوتي اش به سوي خدا پرواز کرد و به رضوان و لقاي معبودش شتافت. غم و اندوه بر چهره همه سايه افکند. پيکر پاکش به نجف تشييع گرديد و در جوار بارگاه ملکوتي مولاي متقيان علي (ع) در حرم مطهر به خاک سپرده شد.
از ايوان طلاي امير المومنين (ع) دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره اي کوجک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائران بارگان علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي کنند و از روح بلندش مدد مي جويند.
ارسال پست

بازگشت به “اخیار”