حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على حسينى سيستانى

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على حسينى سيستانى

پست توسط Mohsen1001 »

 تصویر
 
ولادت

حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى در روز 9 ربيع الاول سال 1349 هـ ق در شهر مقدس مشهد متولد گرديد و پدرش به ميمنت نام جدش ايشان را على نام نهاد.
نام پدر گراميشان مرحوم سيد محمد باقر و نام جد ايشان كه از بزرگان علم و زهد بوده سيد على مىباشد كه زندگينامه ايشان را مرحوم شيخ آقا بزرگ طهرانى در طبقات أعلام الشيعه (قسمت چهارم ص 1432) ذكر نموده است كه گفته شده ايشان در نجف از شاگردان مولى على نهاوندى و در سامراء از شاگردان مجدد شيرازى سپس از شاگردان خاص مرحوم سيد اسماعيل صدر گرديد. و در حدود سال 1308 هـ به شهر مقدس مشهد بازگرديد و در آنجا مستقر گشت. و از مهمترين شاگردانش فقيد بزرگوار شيخ محمد رضا آل ياسين (قدس سره) مىباشد.
خاندان ايشان كه از سادات حسينى مىباشند در عهد صفوى در اصفهان مىزيستند كه از طرف سلطان حسين صفوى جد اعلاى ايشان سيد محمد را به منصب شيخ الاسلامى در سيستان منصوب نمود و ايشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سكنى گزيدند.
از نواده هاى ايشان سيد على جد معظم له اولين شخصى بود كه به شهر مقدس مشهد مهاجرت نمود و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزوارى مستقر گرديد و از آنجا براى تكميل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نموده است.

معظم له در پنج سالگى به تعليم قرآن كريم پرداخت سپس وارد مدرسه دار التعليم دينى به منظور آموختن، خواندن و نوشتن و غيره شد كه در اين مدت خوشنويسى را از استاد فن ميرزا على آقا ظالم آموخت.
در سال 1360 هـ به امر پدر بزرگوارش شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوى پرداخت كه مجموعه اى از دروس ادبى همچون شرح الفيه ابن مالك، مغنى ابن هشام و مطول تفتازانى و مقامات حريرى و شرح النظام را نزد مرحوم اديب نيشابورى و بعضى ديگر از اساتيد فن پرداخت. و شرح لمعه و قوانين را نزد مرحوم سيد احمد يزدى معروف به نهنگ خواند و قسمتى از دروس سطوح مثل مكاسب و رسائل و كفايه را نزد عالم جليل شيخ هاشم قزوينى خواند.
و تعدادى از كتب فلسفى همچون شرح منظومه سبزوارى و شرح الاشراق و اسفار را نزد مرحوم آيسى خواند و شوارق الالهام را نزد مرحوم شيخ مجتبى قزوينى آموخت و از محضر علامه محقق ميرزا مهدى اصفهانى متوفى 1365 هـ بهره هاى فراوان برد. همچنين از محضر ميرزا مهدى آشتيانى و ميرزا هاشم قزوينى بهره ها برده است.

پس از فراگيرى علوم ابتدائى مقدمات و سطح، نزد برخى از اساتيد و مدرسان به فراگيرى علوم عقليه و معارف الهيه پرداخت. سپس در سال 1368 هـ به شهر مقدس قم مهاجرت نموده و از محضر مرجع بزرگ آيت الله بروجردى (قدس سره) در فقه و اصول بهره هاى فراوان برد و از دانش و معرفت فقهى او بويژه در علم رجال و حديث استفاده هاى بسيارى نمود. وى همچنين در دروس فقيه و عالم فاضل سيد حجت كوهكمرى (قدس سره) و تعدادى از علماى معروف آن دوره شركت نمود.

معظم له در مدت اقامت در قم با مكاتباتى كه مرحوم سيد على بهبهانى (يكى از علماى برجسته اهواز و از تابعين مدرسه محقق شيخ هادى طهرانى) كه موضوع مورد مكاتبه بعضى از مسائل قبله بوده بطورى كه معظم له در اين مسائل مناقشات مفصلى با مرحوم بهبهانى حول آراء مرحوم محقق طهرانى داشته و مرحوم بهبهانى از آراء استاد خود دفاع مىكرده، پس از مدتى مكاتبه مرحوم بهبهانى نامه تشكرى براى معظم له فرستاده و از ايشان تمجيد و تقدير كاملى نمود. و قرار بر آن شد كه بقيه بحث موقع تشرف ايشان به مشهد انجام گردد.
در سال 1371 هـ معظم له از قم به نجف اشرف مهاجرت نمود، كه در روز اربعين حسينى (عليه السلام) وارد كربلا گرديد سپس به نجف سفر نمود، و در مدرسه بخارائى وارد شده و مستقر گرديدند. كه در محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله خوئى و شيخ حسين حلى (قدس سرهما) در فقه و اصول به مدت طولانى حاضر گرديد و همچنين در اين مدت هم در دروس بزرگانى همچون آيت الله حكيم و آيت الله شاهرودى (قدس سرهما) حاضر گرديد.

در سال 1380 هـ معظم له تصميم به رجوع موطن خود مشهد گرفت و چون تصور مىنمود كه در آنجا مستقر خواهد شد، از اينرو اساتيدش آيت الله خوئى و شيخ حسين حلى (قدس سرهما) شهادت رسيدن به درجه اجتهاد را براى او مكتوب نمودند. همچنين كه محدث بزرگ آقا بزرگ طهرانى شهادت ديگرى در تبحر ايشان به علم رجال و حديث مكتوب نمود.
معظم له در سال 1381 هـ بار ديگر به نجف بازگشت و با ورودشان شروع به درس خارج در فقه در باب مكاسب شيخ انصارى و متعاقب آن شرح عروه در باب طهارت و بيشتر كتاب صلاة را تدريس نمودند. و در سال 1418 هـ بعد از آنكه كتاب صوم را به پايان رسانده بود، شروع به شرح كتاب اعتكاف نمود.

همچنين در اين مدت در موضوعات مختلفى همچون كتاب قضاء و ابحاث ربا و قاعده الالزام و قاعده تقيه بحثهاى فقهى داشته اند. همچنين در اين مدت بحثهايى در علم رجال كه شامل حجيت مراسيل ابن ابى عمير و شرح مشيخة التهذيبين و غيره نيز داشته اند.
همچنين معظم له بحثهايى در علم اصول را در شعبان 1384 هـ شروع نموده و دوره سوم تدريس را در شعبان 1411 هـ به پايان رساندند و تمام درسهاى ايشان در بحثهاى فقه و اصول از سال 1397 هـ تا به حال بصورت كاستهاى صوتى موجود مىباشد. و در اين روزها (شعبان 1423 هـ) مشغول به تدريس كتاب زكات از شرح عروة الوثقى مىباشند.
آخرین ويرايش توسط 1 on Mohsen1001, ويرايش شده در 0.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

نبوغ علمى

حـضـرت آيـت اللّه الـعظمى سيستانى (دام ظله ) همواره در بحوث اساتيد خود استعداد و هوش فوق العاده اى نشان مى دادند و برجسته تر از همه همشاگردانش بود.
وى در اشكال گيرى وحضور ذهن و كثرت تحقيق و تتبع در مسائل فقهى و رجال و تداوم فعاليت عـلمى و آشنائى با بسيارى از نظريه ها در ميدانهاى علمى گوناگون در حوزه , مهارت استثنائى نشان دادند. شايان ذكر است كه ميان حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) و شهيد صدر (قدس سره ) در حوزه نبوغ علمى و رقابت شديد بود. بـه اين امر مى توان از گواهى اجتهادى دو تن از اساتيد وى يعنى آيت اللّه العظمى سيد ابوالقاسم خوئى (رضوان اللّه تعالى عليه ) و علامه حسين حلى (قدس سره ) نگاشته اند پى برد.
و مـعروف است كه آيت اللّه خوئى (قدس سره ) به هيچ يك از شاگردان خود, بجز حضرت آيت اللّه الـعـظمى سيستانى (دام ظله ) و آيت اللّه شيخ على فلسفى (كه از علماى معروف مشهد مى باشد) گواهى خطى ندادند.
و نـيـز شيخ محدثان عصر خود علامه آقابزرگ تهرانى (قدس سره ) براى حضرت آيت اللّه العظمى سـيـسـتانى (دام ظله ) در سال 1380 هجرى قمرى گواهينامه اى نوشته است و در آن از مهارت حـضـرت آيـت اللّه الـعظمى سيستانى (دام ظله ) و درايت وى در علم رجال و حديث تمجيد شده است . يـعـنـى هنگامى كه هنوز حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) به سن 31 سالگى نرسيده بودند حايز اين مرتبه والا گرديده اند.


تاليفات و دستاوردهاى فكرى

نـزديـك بـه 34 سال پيش , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) شروع به تدريس بحث خارج فقه و اصول و رجال كردند. و نيز بحثهايى پيرامون مكاسب , طهارت , نماز, قضا, خمس , و برخى از قواعد فقهى مانند ربا, تقيه , و الزام به انجام رساندند.
وى تـدريـس اصول را در سه دوره تمام كرد, كه بعضى از بحثهاى اين دوره , مثل بحثهاى اصول عـلمى و تعادل و تراجيح و همچنين بعضى از مباحث فقهى , و برخى از ابواب نماز و قاعده تقيه و الزام , آماده چاپ است .

عـده اى از فـضـلا مـعروف نيز كه بعضى از ايشان مدرس بحث خارج مى باشند مانند علامه شيخ مـهـدى مـرواريـد, علامه سيد مرتضى مهرى، علامه سيد حبيب حسينان , سيد مرتضى اصفهانى , علامه سيد احمد مددى , عـلامه شيخ باقر ايروانى , و تعدادى از اساتيد حوزه هاى علميه , بحث ايشان را به مراجعه و بررسى گذاشتند. حـضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) همزمان با تدريس و بحث مشغول تاليف و نگاشتن كتابهاى مهم و چند رساله شدند. هـمـچنين , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) كليه تقريرات بحثهاى اساتيد خود را به رشته تاليف درآوردند.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

روش وى در بحث و تدريس

روش حـضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) از ديگر روشهاى اساتيد حوزه و ارباب بحث خارج تفاوت دارد. براى مثال , روش وى در بحث علم اصول به ويژگيهاى زير معروف است :


الف ـ ذكر تاريخ بحث و شناخت اصول و پايه هاى آن كه شايد يك مسئله فلسفى
مانند: سهولت و آسـانى ((مشتق )) وتركيبات آن باشد, يا عقيدتى ـ سياسى , مانند: بحث تعادل و تراجيح , كه او در آن گفته است : قضيه اختلاف احاديث نتيجه مبارزات و كشمكشهاى فكرى و عقائدى آن زمان و نيز شرايط سياسى زمان امامان (عليهم السلام) بود. و اندك اطلاعى از تاريخ اين بحث ما را به گوشه و كنار آن مسئله و حقيقت افكار و آرا كه در اين باره مطرح است , مى رساند.


ب ـ پيوند ميان فكر حوزوى و فرهنگهاى معاصر
ضمن بحث از معنى الفاظ. مؤلف كتاب ((الكفاية )) عقيده خود درباره معانى الفاظ را بر اساس نظريه فلسفى معاصر, كه بنام ((نظريه تكثر ادراكى )) در فعاليت ذهن بشرى و خلاقيت آن است , ساخته است . بـه ايـن مـعـنـى كـه ذهـن ممكن است يك مطلب را با دو شكل مختلف تصور كند: كه يكى را با استقلال و دقت و وضوح , كه به او ((اسم )) گفته مى شود. و ديگرى با انقباض يا گرفتگى , كه آن ((حرف )) ناميده مى شود. و وقـتى كه وارد بحث ((مشتق )) مى شود, ايشان از زمان , با بينش فلسفى جديد كه در غرب رايج است , و اينكه بايد زمان را از مكان به لحاظ تعاقب نور و ظلمت جدا كرد, سخن مى گويد.
و ضـمن بحث درباره ((صيغه امر)) و بحث از ((تجرى )), نظريه برخى از علماى جامعه شناسى را مـطـرح مـى كـنـند كه بر اين عقيده اند كه سئوال ناشى از تداخل صفت درخواست كننده بايد از حقيقت درخواست او تفكيك شود. مـلاك اسـتـحـقـاق عقوبت و جزا ياغى شدن عبد بر عليه مولاى خود است , و اين حالت مبنى بر تقسيمات و طبقه بندى جوامع قديم بشرى است كه سروران , غلامان , برتر, بدتر, و...داشته است . در واقـع , ايـن نظريه از بقاياى فرهنگهاى ديرين , كه با زبان رده بندى نه زبان قانونى كه مبنى بر مصالح انسانى عام است تكلم مى كردند.


ج ـ اهتمام نسبت به اصولى كه با فقه ارتباط دارد
لذا, يك طلبه مى تواند اغراق و تفصيل علما را در بـحـثـهـاى فقهى كه هيچ ثمره علمى يا فايده فكرى ندارند, ملاحظه كند, مانند بحثهايى كه درباره ((وضع )) مى كنند, و اينكه آيا ((وضع )) يك امر اعتبارى يا تكوينى , يا امرى است كه متعلق بـه تـعـهـد يـا تخصيص است , يا بحثهايى كه در بيان موضوع ((علم )) و برخى از عوارض ذاتى درتعريف موضوع ((علم )) و مانند آن مى كنند. امـا آنـچـه كـه در دروس حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) مشاهده مى شود, كوشش فراوان و بذل نهايت زحمت براى به دست آوردن مبناى علمى محكم و استوار در بحثهاى اصولى در رابطه با روشهاى استنباط, نظير مباحث اصول عملى , تعادل و تراجيح , و عام و خاص , مى باشد.


د ـ نوع آورى :
بسيارى از اساتيد ماهر حوزه , روح يا فن نوع آورى و تجديد را دارا نيستند, و هميشه سـعـى ايـشان بر اين بوده كه تعليقى يا حاشيه اى بر اين كتاب يا آن رساله بنگارند, بدون اينكه به جوهر بحث بپردازند, لذا مى بينيم كه اين نمونه از اساتيد فقط آراى موجود را بحث نموده و از بين آنـها يكى را انتخاب مى كنند, و خود را با عباراتى مانند ((فتامل )) يا ((فافهم )), يا ((در اين اشكال دو اشكال وجود دارد)) و ((بايد در اين دو اشكال تامل بخرج داد)), و... مشغول مى كنند.


هــ ـ نـكـاح اهل شرك جايز است :
حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين قاعده را كه ((تـزاحـم )) نـام دارد, و فـقـهـا و اصوليين آن را بعنوان يك قاعده عقلى يا عقلائى صرف , مطرح مـى كـنـند, ضمن قاعده ((اضطرار)), كه يك قاعده شرعى و نصوص زيادى درباره اش ذكر شده , مثل ((هر چيزى را كه خداوند حرام كرده است براى مضطر حلال كرده )), مى دانند. پس , در واقع , قاعده ((اضطرار)) همان قاعده ((تزاحم )) است . و يـا ايـنـكه فقها و اصوليين قاعده اى را بيهوده طول مى دهند, مانند آنچه در قاعده ((لا تعاد)) مشاهده مى كنيم . كه فقها آن را, به دليل وجود نص مخصوص نماز مى دانند. در صـورتـى كـه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) روايت ((لا تعاد الصلاة الا من خمسة )) را مصداق كبراى ديگرى كه شامل نماز و واجبات گوناگون مى باشد, مى شناسند. ايـن كـبرى در آخر متن روايت موجود است كه عبارت است از ((و لا تنقض السنة الفريضة )), پس آنـچـه كـه مسلم است در نماز و غيره ترجيح فريضة بر سنت است , مانند ترجيح وقت و قبله , زيرا وقت و قبله از فرايض هستند نه سنت .


و ـ ديدگاه اجتماعى :
بعضى از فقها متون را تحت اللفظى ترجمه و معنى مى كنند. بـعبارت ديگر, خودشان را مقيد به حروف متن مى سازند بدون اينكه فراتر از آن بروند و به معانى وسيع آن متن بپردازند. بـعـضـى ديـگـر از فـقـهـا شرايطى كه متن در آن گفته شده است را مورد بحث و بررسى قرار مى دهند تا با حوادثى كه بر دلالت آن متن تاثير مستقيم مى گذارند, آشنا شوند. بـه طـور مـثال , اگر به حديث پيغمبر گرامى , كه در آن خوردن گوشت خر اهلى را (در جنگ خيبر) حرام كردند بنگريم , مى بينيم كه بعضى از فقها به يكايك حروف اين حديث عمل مى كنند, بـه ايـن معنى كه گوشت خر اهلى را, طبق اين حديث , حرام مى دانند, در صورتى كه كه اگر به شـرايط خاصى كه اين حديث در آن گفته شده است توجه كافى داشته باشيم , به منظور اصلى و هدف اساسى كه پيغمبر گرامى مى خواستند آن را در اين حديث پياده كنند پى خواهيم برد, و آن اين است كه جنگ با يهودان خيبر نياز مبرم به سلاح و تجهيزات داشت , و سلاح و تجهيزات , در آن زمان آن هم با آن شرايط سخت كه مسلمانها در آن بسر مى بردند, به غير از چهارپايان قابل حمل و نقل نبود. پـس , بـه ايـن نتيجه مى رسيم كه مراد از اين حديث نهى حكومتى بوده يعنى براى يك مصلحت خـارجـى كـه شـرايـط آن روزها اقتضا مى كرد, چنين دستورى صادر شده است و نبايد به عنوان تشريع يا حرمت و يا كراهت تلقى شود.


ز ـ داشـتن علم و درايت در استنباط:
آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) بر اين عقيده هستند كـه يك فقيه بايد از زبان و دستور عرب اطلاع كامل داشته باشد, و با نثر, اشعار و مجازهاى عربى آشنا باشد تا بتواند متون را بر طبق موضوع , نه ذات , درك و طبقه بندى كند.
و نـيـز بـايد بر احاديث اهل بيت (عليهم السلام ) و راويان آن , احاطه كامل داشته باشد زيرا معرفت علم رجال براى هر مجتهد واجب و ضرورى است . هـمچنين , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) آراى منحصر به فردى دارند كه با آنچه مشهور و معروف است , تفاوت دارد.
مـثـلا, ايـشان در مساله عدم اعتماد به توهين (ابن قضائرى ) نسبت به ديگران , يا به خاطر توهين بيش از حد, و يا به خاطر عدم ثبوت نسبت كتاب به او, راى مغايرى دارند, و آن اين است كه , كتاب مزبور تحقيقا به او برمى گردد, و قضائرى بيش از نجاشى , شيخ , و غيره مورد اعتماد مى باشد.
ايشان بر اين عقيده اند كه براى تعيين شخصيت راوى و تاييد كردن او تا اينكه بتوان يك حديث را, حـديـث مسند يا مرسل ناميد, بايد به روش طبقات اعتماد كرد, و اين همان روش مرحوم آيت اللّه بروجردى (قدس سره) بود.
آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) باور دارند كه فقيه بايد از كتب حديث و اختلاف نسخه ها با يـكـديگر, و درك موقعيت و حال و احوال مؤلف , از لحاظ ضبط و صحت , و نيز روش تاليف كه اين مؤلف يا آن راوى بكار برده , اطلاع كافى داشته باشد. مـثـلا, حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين امر را كه , صدوق در نقل اخبار, روايات و احـاديـث دقـيـقـتـر از ديـگران مى باشد قبول ندارد, بلكه شيخ را, طبق كتب موجود و بر اساس قرينه ها, ناقلى امين و قابل اعتماد مى داند. و حـال آنـكـه حـضـرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) و شهيد صدر در اين باره كوشش و فعاليت بسيارى از خود نشان داده اند, و همواره نوع آورى و تجديد را پيشه مى گيرند.
و وقـتـى كه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) وارد بحث ((تعادل )) و ((تراجيح )) مى شوند به اين نتيجه مى رسند كه راز اين بحث , در علت اختلاف احاديث نهفته است . پـس , اگـر مـا به علل اختلاف متون شرعى بپردازيم , آن مشكل بزرگ و به ظاهر حل نشدنى حل خواهد شد. و خواهيم ديد كه , از روايات ((ترجيح )) و ((تغيير)) كه صاحب ((كفايه )) آنها را بر استحباب حمل كرده است , بى نيازيم . شـهيد صدر همين بحث را بررسى كرده است , لكن بر اساس عقل صرف , نه بر اساس ذكر شواهد تاريخى و حديثى , و ارائه قواعد مهم براى حل اختلاف .


ح ـ مقايسه ميان مكتبهاى گوناگون :
همه مى دانيم كه بيشتر اساتيد بحثها را از ديد يك مكتب يا عقيده بررسى و مطالعه مى كنند, ولى حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) از اين قبيل نيستند. وى مـثـلا, مـيـان حـوزه مشهد, قم و نجف اشرف مقايسه مى كند, و آراى ميرزا مهدى اصفهانى (قدس سره ) كه يكى از علماى معروف مشهد بشمار مى رود, آراى آيت اللّه بروجردى (قدس سره ) كه سمبل تفكر حوزه علميه قم مى باشد, و نيز آراى سه محقق معروف , آراى آيت اللّه خوئى (قدس سـره ) و شيخ حسين حلى (قدس سره ), به عنوان نمايندگان حوزه علميه نجف اشرف را, همه با هم مطرح مى كند. در حقيقت , اين نوع روش , زوايا و گوشه هاى بحث را به نحو احسن به ما نشان مى دهد. و اما روش فقهى آن بزرگوار, در واقع چند ويژگى دارد, از جمله :

1 ـ مـقـايـسـه ميان فقه شيعه و فقه ديگر مذاهب اسلامى , زيرا, بدون ترديد, آگاه شدن از تفكر فـقهى اهل تسنن در عصر به وجود آمدن متن , مثل ((موطا مالك )) و ((خراج ابويوسف )) و امثال آنـهـا, ايـن امكان را به ما مى دهد تا از مقاصد ائمه (عليهم السلام ) و نظر ايشان هنگام گفتن اين حديث يا آن سخن , مطلع شويم .

2 ـ بكارگيرى علم حقوق معاصر در بعضى از موارد فقهى , مانند مطالعه قانون دولت عراق , مصر و فرانسه , هنگام بررسى ((كتاب بيع و خيارات )), چرا كه شناختن اساليب قانونى معاصر به انسان تـجـربـيـات زيـادى مـى بخشد, كه بتواند در تحليل قواعد فقهى و توسعه دادن به طرز تفكر او و موجبات تطبيق آن همه نكات مهم , فعال باشد.

3 ـ بـيـشـتر علماى ما هيچ تغييرى روى قواعد فقهى كه از علماى گذشته به آنها رسيده انجام نـمـى دهـنـد, در حـاليكه مى بينيم آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) سعى بر اين دارد كه به بعضى از قواعد فقهى تنوع بخشد. مثلا درباره قاعده ((الزام )), كه بعضى از فقها آن را به عنوان قاعده ((مصلحت )) مى شناسند كه بر اسـاس آن مـسلمانها, حق دارند براى بدست آوردن منافع شخصى خود, گاهى از قوانين مذاهب ديـگـر اسلامى , ولو اينكه اين قوانين با مذهب اصلى خود آنها سازگار نيست , تبعيت مى كنند, در صـورتـى كـه حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين وضع را قبول ندارند, و احترام هر مذهب و قوانين آن مذهب و مذاهب ديگر را, واجبتر و مقدمتر مى دانند, همانند قاعده ((لكل قوم نكاح )) يعنى (هر ملت , نكاح و رسم ازدواج مخصوص به خود را دارد).
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

خصوصيات و ويژگيهاى شخصيت آيت اللّه سيستانى (دام ظله )

هر كس كه از نزديك با حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) معاشرت و رفت و آمد كند, بزودى به شخصيت ممتاز و روحيه ايده آل او پى خواهد برد. ايـن شخصيت و روحيه كه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) دارا هستند, وى را به يك الگوى برجسته و عالم ربانى مبدل كرده است . بـارى , بـه بـعـضـى از فـضـايـل و مـكارم اخلاقى آن بزرگوار, كه بنده از نزديك شاهد آن بودم , مى پردازيم :


الـف ـ انـصاف و احترام به راى ديگران :
چون ايشان عاشق علم هستند, و ارادت خاصى نسبت به معرفت و رسيدن به حقايق دارند. همواره به راى ديگران احترام مى گذارند, هميشه كتاب به دست هستند, و هرگز خواندن , تتبع , بحث و آگاه شدن از آراى ديگر علما را فراموش نكردند. لـذا گـاهى اوقات , ايشان بحثهاى برخى از علما, كه شايد هم به آن صورت معروف نباشند, مورد مطالعه و بررسى قرار مى دهد. و ايـن خـودش نـشانگر اين است كه , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) توجه خاصى و احترام فوق العاده اى نسبت به راى ديگران دارد.


ب ـ ادب و نـزاكـت در مـحاوره ها:
همينطور كه همه مى دانند, جلسات بحث و محاوره كه بين طـلـبـه هـا يا ميان يك طلبه و استادش , بخصوص در حوزه علميه نجف اشرف , انجام مى گيرد, بسيار خشن و تند مى باشند. البته , در بعضى مواقع , اين نوع روش براى طلبه ها مفيد است , ولى در عين حال , هميشه خشونت و تندى , روش صحيحى براى بحث و گفتگو نيست , و هرگز به هدف علمى مطلوب نمى رساند, و به غير از تلف كردن وقت , و دور ساختن طلبه ها از روح مذاكره , چيز ديگرى دربرندارد. از جـهـت ديـگـر, هـمـيشه درسها و بحثهايى كه حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) با شـاگـردانشان بر پا مى كنند, بر اساس ادب و احترام دوجانبه ميان شاگرد و استاد بوده و هست , گرچه حتى بسيارى از موضوعات يا بحثهايى كه جلوى ايشان مطرح مى شوند, ضعيف و بى پايه اند. يـكـى ديگر از خصوصيات حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين است كه سعى دارند جوابى را كه به شاگردانشان مى دهند تكرار كنند, تا آنها مساله مطرح شده را درك كنند. امـا, اگـر سـئوال كننده روى نظر خود اصرار كند, حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) سكوت را ترجيح مى دهند.


ج ـ تـربيت :
تدريس يك وسيله اى براى كسب پول در مقابل آن , يا يك وظيفه رسمى كه استاد را وادار به انجام آن كند, نيست . بلكه سعى يك استاد خوب , مهربان و دلسوز, بايد بر اين باشد كه شاگردانش را تربيت كند, و آنان را به مقام علمى والا و پيشرفت دائم برساند. لذا, محبت لازمه اين كار مى باشد. گذشته از اينكه , همواره و در همه جا آدم بى خيال و وظيفه نشناس موجود است , ولى در كنار آن , اساتيدى هستند مخلص , دلسوز, رئوف و فهميده , كه هدف اصلى ايشان اداى رسالت تعليم و تعلم به نحو احسن است . شايان ذكر است كه آيت اللّه حكيم (قدس سره ) و آيت اللّه خوئى (قدس سره ) هميشه سمبل اخلاق حـسـنـه بـودنـد, و آنـچـه كه از آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) ديدم و شاهد آن بودم , همان اخلاق اساتيدشان بوده است . وى همواره از شاگردانشان تقاضا مى كنند كه بعد از پايان درس , از ايشان سئوال كنند. حـضـرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) هميشه به شاگردان خود توصيه مى كنند كه به اساتيد و علما اعلام احترام بگذارند, و هنگام سئوال يا بحث هر موضوع با آنان , نهايت ادب را رعايت كنند. وى مدام از اساتيد خود, و روحيه عالى ايشان اخبار و قصه هاى فراوانى نقل مى كند.


د ـ پارسائى و تقوا:
بعضى از علماى نجف اشرف خود را از دعوا و مرافعه دور مى كنند, اما عده اى آن را گريز و فرار از واقعيت , يا هراس و ضعف در بيان مى دانند. ولى اگر به اين مساله , از زاويه ديگرى بنگريم , خواهيم ديد كه در واقع , اين يك امر مثبت است , بلكه در خيلى از جاها, مهم و ضرورى است . حـال , اگر همان علما احساس كنند كه امت اسلامى يا حوزه , به علت رويداد مهيج و يا ابهامى در بـعضى از مفاهيم اسلامى در معرض خطر قرار گرفته است , بدون ترديد, در صحنه خواهند بود, چرا كه آنان خوب مى دانند كه هر عالم بايد, در مواقف سخت و حساس , علم خود را اظهار كند. نـكته مهمى كه نبايد اينجا از ياد برد اين است كه , هميشه آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) در مواقع فـتـنـه و آشـوب سكوت را رعايت مى كردند, همانطورى كه بعد از درگذشت آيت اللّه بروجردى (قـدس سـره ) و آيـت اللّه حـكـيـم (قدس سره ), و بروز تعصبات شخصى و رقابت براى رسيدن به مـنـصـب و كرسى , حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) همان سياست ثابت خود را دنبال كرد, و هيچگاه هدف خود را, رسيدن به لذتهاى دنيوى , سلطه جوئى , يا مقام قرار نداد.


هــ ـ آثـار فـكـرى :
حـضـرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) تنها يك فقيه نيستند, بلكه ايشان يك شخصيت متبحر, دانا و داراى يك بينش بالنده در حوزه اقتصادى و سياسى است . وى نـظرات ارزشمندى درباره اداره و جامعه شناسى دارد, و همواره از اوضاع معاصر كه بر جامعه اسلامى حاكم است , مطلع و آگاه بوده است .

قابل ذكر است كه معظم له در عيادتى كه از استادشان مرحوم آيت الله سيد ابوالقاسم خوئى (قدس سره) در 29 ربيع الثانى 1409 هـ داشته اند استادشان از ايشان خواستند كه به جاى ايشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگيرند كه ايشان در بدو امر اين موضوع را قبول ننمودند و ليكن آن مرحوم اصرار زيادى نموده و فرمودند: (اگر مىتوانستم همچنانكه مرحوم حاج آقا حسين قمى (قدس سره) حكم مىكرد شما را مجبور به قبول مىنمودم) اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادى الاول 1409 هـ امامت نماز را تقبل نموده و اين كار تا آخرين جمعه ماه ذى الحجه سال 1414 هـ كه مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
معظم له جهت اداء فريضه حج در سال 1384 هـ و دو بار متوالى در سالهاى 1405 هـ و 1406 به بيت الله الحرام مشرف شده اند.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

مرجعيت ايشان

بـعضى از اساتيد حوزه علميه نجف اشرف نقل كردند, كه عده اى از فضلا و علما از آيت اللّه خوئى (قـدس سـره ), بـعـد از فوت آيت اللّه سيد نصراللّه مستنبط (قدس سره), خواستند كه شرايطى را براى انتخاب جانشينى كه داراى صلاحيت مرجعيت در حوزه علميه نجف اشرف , فراهم كند. وى آيـت اللّه سـيـستانى (دام ظله ) را, براى علمشان , پاكى مسلكشان و نيز خط مشى استوارشان انتخاب كردند.
ابـتـدا, نماز را در محراب آيت اللّه خوئى (قدس سره ) بر پا كردند, سپس شروع به بحث و نگاشتن تعليقات بر رساله آيت اللّه خوئى (قدس سره ) و مسلك ايشان پرداختند.
بـعـد از رحـلـت آيـت اللّه خـوئى (قـدس سـره ), حـضـرت آيـت اللّه سيستانى (دام ظله ) يكى از تشييع كنندگان جنازه آن مرحوم بودند, و نماز ميت را بر او گذاردند.
پـس از آن , زمـام مرجعيت حوزه علميه را بدست گرفتند, و شروع به فرستادن اجازات , تقسيم و پخش حقوق , و تدريس از روى منبر آيت اللّه خوئى (قدس سره ) در مسجد (خضرا) نمودند.
و به اين صورت , آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) شهرت زيادى در عراق , كشورهاى خليج فارس , هند, آفريقا و... مخصوصا در ميان قشر جوانان پيدا كردند. حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) يكى از علماى سرشناس و برجسته اند كه مشهور به اعلميت هـسـتـنـد, و جـمـع كثيرى از اهل علم و اساتيد حوزه علميه قم و نجف اشرف بر اعلميت ايشان گواهى مى دهند. از خداوند متعال مسئلت داريم كه مسلمين را از سايه مبارك ايشان محروم نسازد.

منبع : مرکز اسلامي فرهنگي اهل بيت
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

زندگینامه آیت الله سیستانی دامت برکاته

پست توسط علی اصغر حسین »

تصویر    
   روز 9 ربیع الاول سال 1349 هـ . ق در شهر مقدس مشهد متولد گردید و پدرش به میمنت نام جدش ایشان را علی نام نهاد.
نام پدر گرامیشان مرحوم سید محمد باقر و نام جد ایشان که از بزرگان علم و زهد بوده سید علی میباشد که زندگینامه ایشان را مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در طبقات أعلام الشیعه (قسمت چهارم ص 1432) ذکر نموده است که گفته شده ایشان در نجف از شاگردان مولی علی نهاوندی و در سامرا از شاگردان مجدد شیرازی سپس از شاگردان خاص مرحوم سید اسماعیل صدر گردید. و در سال 1308 هـ . ق به شهر مقدس مشهد بازگردید و در آنجا مستقر گشت، و از مهمترین شاگردانش فقید بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین (قدس سره) میباشد.
خاندان ایشان که از سادات حسینی میباشند در عهد صفوی در اصفهان میزیستند که از طرف سلطان حسین صفوی جدّ اعلی ایشان سید محمد را به منصب شیخ الاسلامی در سیستان منصوب نمود و ایشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سکنی گزیدند.
از نوادگان ایشان سید علی جدّ معظم له، اولین شخصی بود که به شهر مقدس مشهد مهاجرت نمود و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری مستقر گردید و از آنجا برای تکمیل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نمود.
معظم له در پنج سالگی به تعلیم قرآن کریم پرداخت، سپس وارد مدرسه دار التعلیم دینی به منظور آموزش علوم دینی شد که در این مدت خوشنویسی را از استاد فن ایشان آموخت.
در سال 1360 هـ . ق به امر پدر بزرگوارشان شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوی نمود که مجموعه ای از دروس ادبی همچون شرح الفیه ابن مالک، مغنی ابن هشام مطول تفتازانی مقامات حریری و شرح النظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و بعضی دیگر از اساتید فن پرداخت.
نیز شرح لمعه و قوانین را نزد مرحوم سید احمد یزدی فرا گرفت و قسمتی از دروس سطوح مثل مکاسب و رسائل و کفایه را نزد عالم جلیل شیخ هاشم قزوینی خواند.
و تعدادی از کتب فلسفی همچون شرح منظومه سبزواری و شرح الاشراق و اسفار را نزد مرحوم آیسی خواند و شوارق الالهام را نزد مرحوم شیخ مجتبی قزوینی آموخت و از محضر علامه محقق میرزا مهدی اصفهانی متوفی 1365 هـ . ق بهره فراوان برد، همچنین از محضر میرزا مهدی آشتیانی و میرزا هاشم قزوینی بهره فراوان برده است.
ایشان پس از فراگیری علوم ابتدائی، مقدمات و سطح، نزد برخی از اساتید و مدرسان به فراگیری علوم عقلیه و معارف الهیه پرداخت.

سپس در سال 1368 هـ . ق به شهر مقدس قم مهاجرت نموده و از محضر مرجع بزرگ آیت الله بروجردی (قدس سره) در فقه و اصول بهره ی فراوان برد و از دانش و معرفت فقهی او بویژه در علم رجال و حدیث استفاده ی بسیاری نمود.

وی همچنین در دروس فقیه و عالم فاضل سید حجت کوه کمره ای (قدس سره) و تعدادی از علمای معروف آن دوره شرکت جست.
معظم له در مدت اقامت در قم با مکاتباتی که با مرحوم سید علی بهبهانی داشته است (یکی از علمای برجسته اهواز و از تابعین مدرسه محقق شیخ هادی طهرانی) که موضوع مورد مکاتبه بعضی از مسائل قبله بوده بطوری که معظم له در این مسائل مناقشات مفصلی با مرحوم بهبهانی حول آراء مرحوم محقق طهرانی داشته و مرحوم بهبهانی از آراء استاد خود دفاع میکرده، پس از مدتی مکاتبه مرحوم بهبهانی نامه تشکری برای معظم له فرستاده و از ایشان تمجید و تقدیر کاملی نمود. و قرار بر آن شد که بقیه بحث در موقع تشرّف ایشان به مشهد انجام گیرد.
در سال 1371 هـ . ق معظم له از قم به نجف اشرف مهاجرت نمود، که در روز اربعین حسینی (علیه السلام) وارد کربلا گردید سپس به نجف سفر نمود، و در مدرسه بخارائی وارد شده و مستقر گردیدند، که در محضر اساتید بزرگی همچون آیت الله خوئی و شیخ حسین حلی (قدس سرهما) در فقه و اصول به مدت طولانی حاضر گردید و همچنین در این مدت هم در دروس بزرگانی همچون آیت الله حکیم و آیت الله شاهرودی (قدس سرهما) حاضر گردید.
در سال 1380 هـ . ق معظم له تصمیم رجوع به موطن خود مشهد گرفت و چون تصور مینمود که در آنجا مستقر خواهد شد، از اینرو اساتیدشان آیت الله خوئی و شیخ حسین حلی (قدس سرهما) رسیدن به درجه اجتهاد را بری او مکتوب نمودند. همچنین که محدث بزرگ، آقا بزرگ طهرانی شهادت دیگری در تبحر ایشان به علم رجال و حدیث مکتوب نمود.
معظم له در سال 1381 هـ . ق بار دیگر به نجف بازگشت و با ورودشان شروع به درس خارج در فقه در باب مکاسب شیخ انصاری و متعاقب آن شرح عروه در باب طهارت و بیشتر کتاب صلاة را تدریس نمودند. و در سال 1418 هـ . ق بعد از آنکه کتاب صوم را به پایان رسانده بود، شروع به شرح کتاب اعتکاف نمود.
همچنین در این مدت در موضوعات مختلفی همچون کتاب قضاء و ابحاث ربا و قاعده الالزام و قاعده تقیه، بحثهای فقهی داشته اند. همچنین در این مدت بحثهایی در علم رجال که شامل حجیت مراسیل ابن ابی عمیر و شرح مشیخة التهذیبین و غیره نیز داشته اند.
همچنین معظم له بحثهایی در علم اصول را در شعبان 1384 هـ . ق شروع نموده و دوره سوم تدریس را در شعبان 1411 هـ . ق به پایان رساندند و تمام درسهای ایشان در بحثهای فقه و اصول از سال 1397 هـ . ق تا به حال بصورت کاستهای صوتی موجود میباشد. و در این روزها (شعبان 1423 هـ) مشغول به تدریس کتاب زکات از شرح عروة الوثقی میباشند. 
 <BR clear=all>   
     
   آیـت اللّه الـعظمی سیستانی (دام ظله) همواره در بحوث اساتید خود استعداد و هوش فوق العاده ای نشان می دادند و برجسته تر از همه همشاگردانش بود. وی در کثرت تحقیق و تتبع در مسائل فقهی و رجال و تداوم فعالیت عـلمی و آشنائی با بسیاری از نظریه ها در میدانهای علمی گوناگون، در حوزه ، مهارت استثنائی نشان دادند. شایان ذکر است که میان حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) و شهید صدر (قدس سره) در حوزه نبوغ، علمی، رقابت شدید بود. بـه این امر می توان از گواهی اجتهادی دو تن از اساتید وی یعنی آیت اللّه العظمی سید ابوالقاسم خوئی (رضوان اللّه تعالی علیه) و علامه حسین حلی (قدس سره) نگاشته اند پی برد. و مـعروف است که آیت اللّه خوئی (قدس سره) به هیچ یک از شاگردان خود، بجز حضرت آیت اللّه الـعـظمی سیستانی (دام ظله) و آیت اللّه شیخ علی فلسفی (که از علمای معروف مشهد می باشد) گواهی خطی ندادند. و نـیـز شیخ محدثان عصر خود علامه آقابزرگ تهرانی (قدس سره) برای حضرت آیت اللّه العظمی سـیـسـتانی (دام ظله) در سال 1380 هجری قمری گواهینامه ی نوشته است و در آن از مهارت حـضـرت آیـت اللّه الـعظمی سیستانی (دام ظله) و درایت وی در علم رجال و حدیث تمجید شده است . یـعـنی هنگامی که هنوز حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) به سن 31 سالگی نرسیده بودند حایز این مرتبه والا گردیده اند.  <BR clear=all>   
   و دستاوردهای   
   بـه 34 سال پیش ، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) شروع به تدریس بحث خارج فقه و اصول و رجال کردند. و نیز بحثهایی پیرامون مکاسب ، طهارت ، نماز، خمس ، و برخی از قواعد فقهی مانند تقیه، و الزام به انجام رساندند. وی تـدریـس اصول را در سه دوره تمام کرد، که بعضی از بحثهای این دوره ، مثل بحثهای اصول عـلمی و تعادل و تراجیح و همچنین بعضی از مباحث فقهی و برخی از ابواب نماز و قاعده تقیه و الزام ، آماده چاپ است . عـده ی از فـضـلای مـعروف نیز که بعضی از ایشان مدرّس بحث خارج می باشند مانند علامه شیخ مـهـدی مـرواریـد، علامه سید مرتضی مهری، علامه سید حبیب حسینیان ، سید مرتضی اصفهانی ، علامه سید احمد مددی ، عـلامه شیخ باقر ایروانی ، و تعدادی از اساتید حوزه های علمیه ، بحث ایشان را به مراجعه و بررسی گذاشتند. حـضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) همزمان با تدریس و بحث مشغول تالیف و نگاشتن کتابهای مهم و چند رساله شدند. هـمـچنین ، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) کلیه تقریرات بحثهای اساتید خود را به رشته تالیف درآورده اند.  <BR clear=all>   
   بحث و   
   حـضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) از دیگر روشهای اساتید حوزه و ارباب بحث خارج تفاوت دارد. برای مثال ، در زمینه روش وی در بحث علم اصول به ویژگیهای زیر اشاره کرد :
الف ـ ذکر تاریخ بحث و شناخت اصول و پایه های آن که شاید یک مسئله فلسفی، مانند: سهولت و آسـانی ((مشتق)) وترکیبات آن باشد، یا عقیدتی ـ سیاسی ، مانند: بحث تعادل و تراجیح ، که او در آن گفته است : قضیه اختلاف احادیث نتیجه مبارزات و کشمکشهای فکری و عقیدتی آن زمان و نیز شرایط سیاسی زمان امامان (علیهم السلام) بود. و اندک اطلاعی از تاریخ این بحث ما را به گوشه و کنار آن مسئله و حقیقت افکار و آرا که در این باره مطرح است ، می رساند.
ب ـ پیوند میان فکر حوزوی و فرهنگهای معاصر، ضمن بحث از معنی الفاظ. مؤلف کتاب ((الکفایة)) عقیده خود درباره معانی الفاظ را بر اساس نظریه فلسفی معاصر، که بنام ((نظریه تکثّر ادراکی)) در فعالیت ذهن بشری و خلاقیت آن است ، ساخته است .
بـه ایـن مـعـنی کـه ذهـن ممکن است یک مطلب را با دو شکل مختلف تصور کند: که یکی را با استقلال و دقت و وضوح ، که به او ((اسم)) گفته می شود. و دیگری با انقباض یا گرفتگی ، که آن ((حرف)) نامیده می شود، و وقـتی که وارد بحث ((مشتق)) می شود، ایشان از زمان ، با بینش فلسفی جدید که در غرب رایج است ، و اینکه باید زمان را از مکان به لحاظ تعاقب نور و ظلمت جدا کرد، سخن می گوید.

و ضـمن بحث درباره ((صیغه امر)) و بحث از ((تجری))، نظریه برخی از علمای جامعه شناسی را مـطـرح می کـنـند که بر این عقیده اند که سئوال ناشی از تداخل صفت درخواست کننده باید از حقیقت درخواست او تفکیک شود.

مـلاک اسـتـحـقـاق عقوبت و جزا یاغی شدن عبد بر علیه مولی خود است ، و این حالت مبنی بر تقسیمات و طبقه بندی جوامع قدیم بشری است که سروران ، غلامان ، برتر، بدتر، و...داشته است . در واقـع ، ایـن نظریه از بقایی فرهنگهای دیرین ، که با زبان رده بندی نه زبان قانونی که مبنی بر مصالح انسانی عام است تکلم می کردند.
ج ـ اهتمام نسبت به اصولی که با فقه ارتباط دارد، لذا، یک طلبه می تواند اغراق و تفصیل علما را در بـحـثـهای فقهی که هیچ ثمره علمی یا فایده فکری ندارند، ملاحظه کند، مانند بحثهایی که درباره ((وضع)) می کنند، و اینکه آیا ((وضع)) یک امر اعتباری یا تکوینی ، یا امری است که متعلق بـه تـعـهـد یـا تخصیص است ، یا بحثهایی که در بیان موضوع ((علم)) و برخی از عوارض ذاتی درتعریف موضوع ((علم)) و مانند آن می کنند.

امـا آنـچـه کـه در دروس حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) مشاهده می شود، کوشش فراوان و بذل نهایت زحمت بری به دست آوردن مبنی علمی محکم و استوار در بحثهای اصولی در رابطه با روشهای استنباط، نظیر مباحث اصول عملی ، تعادل و تراجیح ، و عام و خاص ، می باشد.

د ـ نوآوری : بسیاری از اساتید ماهر حوزه ، روح یا فن نوآوری و تجدید را دارا نیستند، و همیشه سـعی ایـشان بر این بوده که تعلیقی یا حاشیه ای بر این کتاب یا آن رساله بنگارند، بدون اینکه به جوهر بحث بپردازند، لذا می بینیم که این نمونه از اساتید فقط آری موجود را بحث نموده و از بین آنـها یکی را انتخاب می کنند، و خود را با عباراتی مانند ((فتأمل)) یا ((فأفهم))، یا ((در این اشکال دو اشکال وجود دارد)) و ((باید در این دو اشکال تامل بخرج داد))، و... مشغول می کنند.
هـ . ق ـ نـکـاح اهل شرک جایز است : حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) این قاعده را که ((تـزاحـم)) نـام دارد، و فـقـهـا و اصولیین آن را به عنوان یک قاعده عقلی یا عقلائی صرف ، مطرح می کـنـند، ضمن قاعده ((اضطرار))، که یک قاعده شرعی و نصوص فراوانی درباره اش ذکر شده ، مثل ((هر چیزی را که خداوند حرام کرده است برای مضطر حلال کرده است))، می دانند.

پس در واقع ، قاعده ((اضطرار)) همان قاعده ((تزاحم)) است . و یـا ایـنـکه فقها و اصولیین قاعده ای را بیهوده طول می دهند، مانند آنچه در قاعده ((لا تعاد)) مشاهده می کنیم . که فقها آن را، به دلیل وجود نص مخصوص نماز می دانند. در صـورتی کـه آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) روایت ((لا تعاد الصلاة الا من خمسة)) را مصداق کبری دیگری که شامل نماز و واجبات گوناگون می باشد، می شناسند. ایـن کـبری در آخر متن روایت موجود است که عبارت است از ((و لا تنقض السنة الفریضة))، پس آنـچـه کـه مسلم است در نماز و غیره ترجیح فریضة بر سنت است ، مانند ترجیح وقت و قبله ، زیرا وقت و قبله از فرایض هستند نه سنت .
و ـ دیدگاه اجتماعی : بعضی از فقها متون را تحت اللفظی ترجمه و معنی می کنند. به عبارت دیگر، خودشان را مقید به حروف متن می سازند بدون اینکه فراتر از آن بروند و به معانی وسیع آن متن، بپردازند.

بـعـضی دیـگـر از فـقـهـا شرایطی که متن در آن گفته شده است را مورد بحث و بررسی قرار می دهند تا با حوادثی که بر دلالت آن متن تاثیر مستقیم می گذارند، آشنا شوند. بـه طـور مـثال ، اگر به حدیث پیغمبر گرامی ، که در آن خوردن گوشت حمار اهلی را (در جنگ خیبر) حرام کردند بنگریم ، می بینیم که بعضی از فقها به یکایک حروف این حدیث عمل می کنند، بـه ایـن معنی که گوشت حمار اهلی را، طبق این حدیث ، حرام می دانند، در صورتی که که اگر به شـرایط خاصی که این حدیث در آن گفته شده است توجه کافی مبذول شود ، به منظور اصلی و هدف اساسی که پیغمبر گرامی می خواستند آن را در این حدیث پیاده کنند پی خواهیم برد، و آن این است که جنگ با یهودیان خیبر نیاز مبرم به سلاح و تجهیزات داشت ، و سلاح و تجهیزات ، در آن زمان آن هم با آن شرایط سخت که مسلمانها در آن بسر می بردند، به غیر از چهارپایان قابل حمل و نقل نبود. پـس ، بـه ایـن نتیجه می رسیم که مراد از این حدیث نهی حکومتی بوده یعنی بری یک مصلحت خـارجی کـه شـرایـط آن روزها اقتضا می کرد، چنین دستوری صادر شده است و نباید به عنوان تشریع یا حرمت و یا کراهت تلقی شود.
ز ـ داشـتن علم و درایت در استنباط: آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) بر این عقیده هستند کـه یک فقیه باید از زبان و دستور عرب اطلاع کامل داشته باشد، و با نثر، اشعار و مجازهای عربی آشنا باشد تا بتواند متون را بر طبق موضوع ، نه ذات ، درک و طبقه بندی کند. و نـیـز بـاید بر احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و راویان آن ، احاطه کامل داشته باشد زیرا معرفت علم رجال برای هر مجتهد واجب و ضروری است . هـمچنین ، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) آرای منحصر به فردی دارند که با آنچه مشهور و معروف است ، تفاوت دارد.

مـثـل ایـشان در مساله عدم اعتماد به توهین (ابن غضائری) نسبت به دیگران ، یا به خاطر توهین بیش از حد، و یا به خاطر عدم ثبوت نسبت کتاب به او، رأی مغایری دارند، و آن این است که ، کتاب مزبور تحقیقا به او برمی گردد، و غضائری بیش از نجاشی ، شیخ ، و غیره، مورد اعتماد می باشد. ایشان بر این عقیده اند که برای تعیین شخصیت راوی و تایید کردن او تا اینکه بتوان یک حدیث را، حـدیـث مسند یا مرسل نامید، باید به روش طبقات اعتماد کرد، و این همان روش مرحوم آیت اللّه بروجردی (قدس سره) بود. آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) باور دارند که فقیه باید از کتب حدیث و اختلاف نسخه ها با یـکـدیگر، و درک موقعیت و حال و احوال مؤلف ، از لحاظ ضبط و صحت ، و نیز روش تالیف که این مؤلف یا آن راوی بکار برده ، اطلاع کافی داشته باشد. مـثـل، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) این امر را که ، صدوق در نقل اخبار، روایات و احـادیـث دقـیـقـتـر از دیـگران می باشد قبول ندارد، بلکه شیخ را، طبق کتب موجود و بر اساس قرینه ، ناقلی امین و قابل اعتماد می داند. و حـال آنـکـه حـضـرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) و شهید صدر در این باره کوشش و فعالیت بسیاری از خود نشان داده اند، و همواره نوآوری و تجدید را پیشه می گیرند.  
 
  
و وقـتی که آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) وارد بحث ((تعادل)) و ((تراجیح)) می شوند به این نتیجه می رسند که راز این بحث ، در علت اختلاف احادیث نهفته است . پـس ، اگـر مـا به علل اختلاف متون شرعی بپردازیم ، آن مشکل بزرگ و به ظاهر حل نشدنی حل خواهد شد. و خواهیم دید که ، از روایات ((ترجیح)) و ((تغییر)) که صاحب ((کفایه)) آنها را بر استحباب حمل کرده است ، بی نیازیم . شـهید صدر همین بحث را بررسی کرده است ، لکن بر اساس عقل صرف ، نه بر اساس ذکر شواهد تاریخی و حدیثی ، و ارائه قواعد مهم بری حل اختلاف .
ح ـ مقایسه میان مکتبهای گوناگون : همه می دانیم که بیشتر اساتید بحثها را از دید یک مکتب یا عقیده بررسی و مطالعه می کنند، ولی حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) از این قبیل نیستند. وی مـیـان حـوزه مشهد، قم و نجف اشرف مقایسه می کند، و آرای میرزا مهدی اصفهانی (قدس سره) که یکی از علمای معروف مشهد بشمار می رود، آری آیت اللّه بروجردی (قدس سره) که سمبل تفکر حوزه علمیه قم می باشد، و نیز آری سه محقق معروف ، آری آیت اللّه خوئی (قدس سـره) و شیخ حسین حلی (قدس سره)، به عنوان نمایندگان حوزه علمیه نجف اشرف ر، همه با هم مطرح می کند. در حقیقت ، این نوع روش ، زوایا و گوشه های بحث را به نحو احسن به ما نشان می دهد.  
 
   اما روش فقهی آن بزرگوار، در واقع چند ویژگی دارد، از جمله :   
   ـ مـقـایـسـه میان فقه شیعه و فقه دیگر مذاهب اسلامی بدون تردید، آگاه شدن از تفکر فـقهی اهل تسنن در عصر به وجود آمدن متن ، مثل ((موطا مالک)) و ((خراج ابویوسف)) و امثال آن، ایـن امکان را به ما می دهد تا از مقاصد ائمه (علیهم السلام) و نظر ایشان هنگام گفتن این حدیث یا آن سخن ، مطلع شویم .
2 ـ بکارگیری علم حقوق معاصر در بعضی از موارد فقهی ، مانند مطالعه قانون دولت عراق ، مصر و فرانسه ، هنگام بررسی ((کتاب بیع و خیارات))، چرا که شناختن اسالیب قانونی معاصر به انسان تـجـربـیـات زیـادی می بخشد، که بتواند در تحلیل قواعد فقهی و توسعه دادن به طرز تفکر او و موجبات تطبیق آن همه نکات مهم ، فعال باشد.
3 ـ بـیـشـتر علمای ما هیچ تغییری روی قواعد فقهی که از علمای گذشته به آنها رسیده انجام نـمی دهـنـد، در حـالیکه می بینیم آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) سعی بر این دارد که به بعضی از قواعد فقهی تنوع بخشد. مثلا درباره قاعده ((الزام))، که بعضی از فقها آن را به عنوان قاعده ((مصلحت)) می شناسند که بر اسـاس آن مـسلماً، حق دارند برای بدست آوردن منافع شخصی خود، گاهی از قوانین مذاهب دیـگـر اسلامی ، ولو اینکه این قوانین با مذهب اصلی خود آنها سازگار نیست ، تبعیت می کنند، در صـورتی کـه حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) این وضع را قبول ندارند، و احترام هر مذهب و قوانین آن مذهب و مذاهب دیگر ر، واجبتر و مقدمتر می دانند، همانند قاعده ((لکل قوم نکاح)) یعنی (هر ملت ، نکاح و رسم ازدواج مخصوص به خود را دارد). 
 <BR clear=all>   
   و   
   کس که از نزدیک با حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) معاشرت و رفت و آمد کند، بزودی به شخصیت ممتاز و روحیه ای ایده آل او پی خواهد برد. ایـن شخصیت و روحیه که آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) دارا هستند، وی را به یک الگوی برجسته و عالم ربانی مبدل کرده است . آری ، بـه بـعـضی از فـضـایـل و مـکارم اخلاقی آن بزرگوار، که بنده از نزدیک شاهد آن بودم ، می پردازیم :
الـف ـ انـصاف و احترام به رأی دیگران : چون ایشان عاشق علم هستند، و ارادت خاص نسبت به معرفت و رسیدن به حقایق دارند. همواره به ری دیگران احترام می گذارند، همیشه کتاب به دست هستند، و هرگز خواندن ، تتبع ، بحث و آگاه شدن از آری دیگر علما را فراموش نکردند. لـذا گـاهی اوقات ، ایشان بحثهای برخی از علم، که شاید هم به آن صورت معروف نباشند، مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. و ایـن خـودش نـشانگر این است که ، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) توجه خاصی و احترام فوق العاده ی نسبت به ری دیگران دارد.
ب ـ ادب و نـزاکـت در مـحاوره ها: همینطور که همه می دانند، جلسات بحث و محاوره که بین طـلـبـه هـا یا میان یک طلبه و استادش ، بخصوص در حوزه علمیه نجف اشرف ، انجام می گیرد، بسیار محکم و جدی می باشند. البته ، در بعضی مواقع ، این نوع روش برای طلبه ها مفید است ، ولی در عین حال ، همیشه تندی ، روش صحیحی برای بحث و گفتگو نیست ، و هرگز به هدف علمی مطلوب نمی رساند، و به غیر از تلف کردن وقت ، و دور ساختن طلبه ها از روح مذاکره ، چیز دیگری دربرندارد. از جـهـت دیـگـر، هـمـیشه درسها و بحثهایی که حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) با شـاگـردانشان بر پا می کنند، بر اساس ادب و احترام دوجانبه میان شاگرد و استاد بوده و هست ، گرچه حتی بسیاری از موضوعات یا بحثهایی که جلوی ایشان مطرح می شوند، ضعیف و بی پایه اند. یـکی دیگر از خصوصیات حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) این است که سعی دارند جوابی را که به شاگردانشان می دهند تکرار کنند، تا آنها مساله مطرح شده را درک کنند. اما، اگـر سـئوال کننده روی نظر خود اصرار کند، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) سکوت را ترجیح می دهند.
ج ـ تـربیت : تدریس یک وسیله ی برای کسب پول در مقابل آن ، یا یک وظیفه رسمی که استاد را وادار به انجام آن کند، نیست . بلکه سعی یک استاد خوب ، مهربان و دلسوز، باید بر این باشد که شاگردانش را تربیت کند، و آنان را به مقام علمی والا و پیشرفت دائم برساند. لذا، محبت لازمه این کار می باشد. گذشته از اینکه ، همواره و در همه جا آدم بی خیال و وظیفه نشناس موجود است ، ولی در کنار آن ، اساتیدی هستند مخلص ، دلسوز، رئوف و فهمیده ، که هدف اصلی ایشان ادی رسالت تعلیم و تعلم به نحو احسن است . شایان ذکر است که آیت اللّه حکیم (قدس سره) و آیت اللّه خوئی (قدس سره) همیشه سمبل اخلاق حـسـنـه بـودنـد، و آنـچـه که از آیت اللّه سیستانی (دام ظله) دیدم و شاهد آن بودم ، همان اخلاق اساتیدشان بوده است . وی همواره از شاگردانشان تقاضا می کنند که بعد از پایان درس ، از ایشان سئوال کنند. حـضـرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) همیشه به شاگردان خود توصیه می کنند که به اساتید و علما اعلام احترام بگذارند، و هنگام سئوال یا بحث هر موضوع با آنان ، نهایت ادب را رعایت کنند. وی مدام از اساتید خود، و روحیه عالی ایشان اخبار و قصه های فراوانی نقل می کند.
د ـ پارسائی و تقوا: بعضی از علمای نجف اشرف خود را از دعوا و مرافعه دور می کنند، اما عده ای آن را گریز و فرار از واقعیت ، یا هراس و ضعف در بیان می دانند. ولی اگر به این مساله ، از زاویه دیگری بنگریم ، خواهیم دید که در واقع ، این یک امر مثبت است ، بلکه در خیلی از موقع ها، مهم و ضروری است . حـال ، اگر همان علما احساس کنند که امت اسلامی یا حوزه ، به علت رویداد مهیج و یا ابهامی در بـعضی از مفاهیم اسلامی در معرض خطر قرار گرفته است ، بدون تردید، در صحنه خواهند بود، چرا که آنان خوب می دانند که هر عالم باید، در مواقف سخت و حساس ، علم خود را اظهار کند. نـکته مهمی که نباید اینجا از یاد برد این است که ، همیشه آیت اللّه سیستانی (دام ظله) در مواقع فـتـنـه و آشـوب سکوت را رعایت می کردند، همانطوری که بعد از درگذشت آیت اللّه بروجردی (قـدس سـره) و آیـت اللّه حـکـیـم (قدس سره)، و بروز تعصبات شخصی و رقابت برای رسیدن به مـنـصـب و کرسی ، حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) همان سیاست ثابت خود را دنبال کرد، و هیچگاه هدف خود ر، رسیدن به لذتهای دنیوی ، سلطه جوئی ، یا مقام قرار نداد.
هـ . ق ـ آثـار فـکـری : حـضـرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) تنها یک فقیه نیستند، بلکه ایشان یک شخصیت متبحر، دانا و داری یک بینش بالنده در حوزه اقتصادی و سیاسی است . وی نـظرات ارزشمندی درباره اداره و جامعه شناسی دارد، و همواره از اوضاع معاصر که بر جامعه اسلامی حاکم است ، مطلع و آگاه بوده است .

قابل ذکر است که معظم له در عیادتی که از استادشان مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خوئی (قدس سره) در 29 ربیع الثانی 1409 هـ . ق داشته اند استادشان از ایشان خواستند که به جای ایشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگیرند که ایشان در بدو امر این موضوع را قبول ننمودند و لیکن آن مرحوم اصرار زیادی نموده و فرمودند: (اگر میتوانستم همچنانکه مرحوم حاج آقا حسین قمی (قدس سره) حکم میکرد شما را مجبور به قبول مینمودم) اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادی الاول 1409 هـ . ق امامت نماز را تقبل نموده و این کار تا آخرین جمعه ماه ذی الحجه سال 1414 هـ . ق که مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
معظم له جهت اداء فریضه حج در سال 1384 هـ . ق و دو بار متوالی در سالهای 1405 هـ . ق و 1406 به بیت الله الحرام مشرف شده اند. 
 <BR clear=all>   
     
   از اساتید حوزه علمیه نجف اشرف نقل کردند، که عده ی از فضلا و علما از آیت اللّه خوئی (قـدس سـره)، بـعـد از فوت آیت اللّه سید نصراللّه مستنبط (قدس سره)، خواستند که شرایطی را بری انتخاب جانشینی که داری صلاحیت مرجعیت در حوزه علمیه نجف اشرف ، فراهم کند.
وی آیـت اللّه سـیـستانی (دام ظله) را، برای علمشان و پاکی مسلکشان و نیز خط مشی استوارشان انتخاب کردند. ابـتـدا، نماز را در محراب آیت اللّه خوئی (قدس سره) برپا کردند، سپس شروع به بحث و نگاشتن تعلیقات بر رساله آیت اللّه خوئی (قدس سره) و مسلک ایشان پرداختند.

بـعـد از رحـلـت آیـت اللّه خـوئی (قـدس سـره)، حـضـرت آیـت اللّه سیستانی (دام ظله) یکی از تشییع کنندگان جنازه آن مرحوم بودند، و نماز میت را بر او گذاردند. پـس از آن ، زمـام مرجعیت حوزه علمیه را بدست گرفتند، و شروع به فرستادن اجازات ، تقسیم و پخش حقوق ، و تدریس از روی منبر آیت اللّه خوئی (قدس سره) در مسجد (خضرا) نمودند. و به این صورت ، آیت اللّه سیستانی (دام ظله) شهرت زیادی در عراق ، کشورهای خلیج فارس ، هند، آفریقا و... مخصوصا در میان قشر جوانان پیدا کردند.

حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) یکی از علمای سرشناس و برجسته اند که مشهور به اعلمیت هـسـتـنـد، و جـمـع کثیری از اهل علم و اساتید حوزه علمیه قم و نجف اشرف بر اعلمیت ایشان گواهی می دهند. 
 
تصویرتصویر
ارسال پست

بازگشت به “اخیار”