ابن عربی

[هاشم140]

مرحوم آیت الله سید جلیل زرآبادی فرزندمرحوم علامه سیدموسی زرابادی که ازکاملین بودند میفرمودند:المحیی الدین وماادراک من محیی الدین
ابن عربی شخصیتی بس عجیب دارد بطوری که خود اهل معرفت هم نتوانسته اند نظری ثابت درموردش بزنند ولی آنچه که مسلم است مخالفان عرفان تکفیرش میکنذ نه به خاطر اقوالش یا مذهبش بلکه به این عنوان که عارف است .متاسفانه این طور مخالفتهای بی حساب شده باعث تشکیل ذهنیتهای همچوسلفی گری واخباریگری شده واین نوع مخالفت هیچ ارزشی ندارد اما آنچه مسلم است اگر قایل بشویم که کتب مهم ابن عربی همچوفتوحات تحریف شده ویا شیخ برخی نظرات
رابه خاطرتقیه گفته آنوقت وضع فرق میکند ولی اگربگوییم کتب ابن عربی تحریف نشده ویابراثرتقیه برخی نظرات رانگفته آنوقت شخصیت ابن عربی مردودست هرچند زیباییهای فراوانی در عرفان گفته ولی آنچه حقیر بعدازسالها مطالعه وتحقیق بدستم آمده ابن عربی باید درعداد اخیار ثبت شود نه اشرار .این بزرگمرد عرفان که مخالفان وبرخی مغرضان ستم بزرگی درحق وی کردند به طوری که لعن اورا جایزدانستند .قصه مرحوم ابوالحسن جلوه ولعن او مر ابن عربی را مشهور خواصست ودربرخی سایتها هم مذکورست وسیدجلوه بسبب کشف صادقی ازلعن ابن عربی دست برداشت وخود شیخ درکشف صادق بوی گفت که درمیان جماعت درنده بودم وچاره ای جز تقیه نداشتم وحضرت امام خمینی که عارفی بودکه به سادگی کسی راتاییدنمیکرد خصوصا شخصیتی چون ابن عربی واگرمراجرماییدخواهید دید که امام رضوان الله علیه چه تعبیراتی ازابن عربی دارد خصوصا به نامه مشهورش به گورباچف مراجعه کنید تا مطلب معلوم شود استاد علامه حسن زاده در دروس هیات عرض کردند که یکنفر ازاساتیدشان که ارتباط با عالم ارواح داشتند وبا ابن عربی ارتباط داشتند ابن عربی دارای مقامی بس بالا دربرزخ دارند وازابن عربی پرسید که به چه عملی به این مقام رسیدید ابن عربی گفتند سجاده .منظورابن عربی همان عبودیت وعبادت وذکرونمازست.مرحوم میرزاعلی قاضی که سندمبرهن عرفای معاثرست اعتقادتام به ابن عربی داشت مرحوم قاضی که مجالستش با اموات بیشتر از احیا است وخبرهای برزخ ومقامات اموات دراختیاراوست ابن عربی را تجلیل وتعریف میکند واو را ازکاملین اولیا الله میداند هرچندبرای مخالفان عرفان قبول این امور خصوصا از افرادی مثل قاضی وامام خمینی و...سختست وخبرمعروف که الانسان عدو لما جهله یا ما یجهله.اگر بخواهم سند اولیا کاملین را درباب ابن عربی بیاورم مطلب طولانی میشود .فتوحات محیی الدین ماسوای برخی خطاهای معنوی وعلمی دریای علم لدنی است وخطاهای آن هم یا به خطر تقیه بوده یا به علت تحریف بوده وقتی فصوص رامیبینی وفتوحات رامیبینی نکات تحریفی مشخص میشود وحقیر درموضع بحث از مطالب این دو کتاب نیستم ولی نقایضی که درفتوحاتست وقوع تحریف درآن را قوی میکند مثلا کسی بگوید عمرخلیفه خداست ودرجای دیگر بگوید جانشینان بحق رسول الله دوازده نفرندکه آخرشان حضرت حجت است کسی این دونظر راببیند مطمن میشود که نظر اول که تایید خلیفت عمر است را به علت تقیه گفته چون نظر دوم چیز دیگرست دربرخی آثار ابن عربی نام خلفای بحق رسول الله نام به نام تا حضرت حجت ذکرشده