مطاعن الصحابه

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 صحابه چشم چران  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  ترمذی در سنن الترمذی – تفسیر القرآن – سوره الحجر ج 5 ص 296 روایت شماره 3122 و ابن ماجه در سنن ابن ماجه – کتاب اقامه الصلاه و السنه فیها – باب الخشوع فی الصلاه روایت شماره 1046 و احمد بن حنبل در مسند – مسند عبدالله بن العباس ج 5 ص 5 روایت شماره 2783 چنین می گویند :     " حدثنا قتيبة حدثنا نوح بن قيس الحداني عن عمرو بن مالك عن أبي الجوزاء عن ابن عباس قال : كانت امرأة تصلي خلف رسول الله صلى الله عليه و سلم حسناء من أحسن النساء فكان بعض القوم يتقدم حتى يكون في الصف الأول لئلا يراها ويستأخر بعضهم حتى يكون في الصف المؤخر فإذا ركع نظر من تحت إبطيه فأنزل الله { ولقد علمنا المستقدمين منكم ولقد علمنا المستأخرين } "     ( ابن عباس مي گوید : زنی زیبا از زیبارویان ، پشت پیامبر نماز می خواند . برخی نماز گزاران ( از صحابه ) ، در صف اول نماز ایستادند تا مبادا او را ببینند و برخی دیگر نیز در صف آخر ایستادند تا وقتی رکوع می روند از زیر بغل به او نگاه نمایند . پس خداوند آیه { ولقد علمنا المستقدمين منكم ولقد علمنا المستأخرين } را نازل فرمود )     آلبانی در مورد سند این روایت در کتاب " السلسله الصحیحه " ج 5 ص 608 بعد از بیان مصادر این روایت ، آن را تصحیح نموده است و تصحیح وی در ذیل این روایت در حاشیه کتب سنن ترمذی و ابن ماجه موجود است .     حاکم این روایت را در " المستدرک علی الصحیحین " کتاب التفسیر – تفسیر سوره الحجر نیز آورده در ذیل آن می گوید :  " هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه "   ( اسناد این روایت صحیح است و شیخین آن را بیان نکرده اند )     ذهبی نیز در تلخیص خود بر مستدرک حاکم ، در مورد این روایت می گوید : صحیح .     صحابه ای که این چنین خود را در مقابل یک زن زبیا ناتوان و زبون می دیدند ، چگونه می خواهند مصداق عدالت برای مسلمانان باشند ؟  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 ولید بن عقبه – صحابی فاسق  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  علمای شهیر اهل سنت بر این عقیده اند که آیه 6 سوره حجرات در شان " ولید بن عقبه " نازل شده است .     ابن عبدالبر در " الاستیعاب " ج 4 ص 1553 چنین می گوید :  " ولا خلاف بين أهل العلم بتأويل القرآن فيما علمت أن قوله عز وجل: " إن جاءكم فاسق بنبأ " . الحجرات:6. نزلت في الوليد بن عقبة وذلك أنه بعثه رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى بني المصطلق مصدقاً. فأخبر عنهم أنهم ارتدوا وأبوا من أداء الصدقة وذلك أنهم خرجوا إليه فهابهم ولم يعرف ما عندهم فانصرف عنهم وأخبر بما ذكرنا فبعث إليهم رسول الله صلى الله عليه وسلم خالد بن الوليد وأمره أن يتثبت فيهم فأخبروه أنهم متمسكون بالإسلام، ونزلت: " يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ " . الحجرات:6. الآية "  ( در میان اهل علم به تاویل قرآن هیچ اختلافی نیست که آیه 6 سوره حجرات " ان جاء کم فاسق بنباء " در شان ولید بن عقبه نازل شده است . زمانی که رسول الله صلی الله علیه – و آله – وسلم او را به سوی بنی المصطلق روانه نمود تا از آنان زکات بگیرد. پس ولید بن عقبه به پیامبر خبر داد که آنان از دادن صدقه ( زکات ) امتناع می ورزند و قصد جنگ با پیامبر را دارند . پس رسول الله صلی الله علیه – و آله – وسلم ، خالد بن ولید را برای تحقیق به سوی آنان روانه نمود و خالد خبر داد که آنان مسلمان هستند و لذا آیه 6 حجرات " يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ " نازل شد )        واحدی نیشابوری در " اسباب نزول الایات " ص 261 – 261 چنین می گوید :  " * قوله عز وجل : ( يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا ) الآية .   نزلت في الوليد بن عقبة بن أبي معيط بعثه رسول الله صلى الله عليه وسلم إلي بني المصطلق مصدقا ، وكان بينه وبينهم عداوة في الجاهلية ، فلما سمع القوم تلقوه تعظيما لله تعالى ولرسوله فحدثه الشيطان أنهم يريدون قتله فهابهم ، فرجع من الطريق إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال : إن بني المصطلق قد منعوا صدقاتهم وأرادوا قتلي ، فغضب رسول الله صلى الله عليه وسلم وهم أن يغزوهم ، فبلغ القوم رجوعه ، فأتوا رسول الله صلى الله عليه وسلم وقالوا : سمعنا برسولك ، فخرجنا نتلقاه ونكرمه ونؤدي إليه ما قبلنا من حق الله تعالى ، فبدا له في الرجوع ، فخشينا أن يكون إنما رده من الطريق كتاب جاءه منك بغضب غضبته علينا ، وإنا نعوذ بالله من غضبه وغضب رسوله ، فأنزل الله تعالى - يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا - يعني الوليد بن عقبة . "  ( آیه (يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا ) در شان ولید بن عقبه بن ابی معیط نازل شد وقتی رسول الله صلی الله علیه – و آله – وسلم او را به سوی بنی المصطلق روانه نمود تا از آنان زکات بگیرد و بین ولید بن عقبه و بنی المصطلق از زمان جاهلیت دشمنی بود . وقتی بنی المصطلق خبر دار شدند که ولید بن عقبه از جانب پیامبر می آید ، وی را بخاطر خدا و رسولش مورد احترام قرار دادند . پس شیطان بر ولید بن عقبه وسوسه نمود که آنها ( بنی المصطلق ) می خواهند تو را بکشند . پس برگشت و به رسول الله گفت : بنی المصطلق از دادن زکات ممانعت ورزیدند و قصد گشتن مرا داشتند . پس رسول الله غضبناک شدند و اراده جنگ با ایشان نمودند . بنی المصطلق از بازگشت ولید بن عقبه با خبر شدند و به نزد رسول الله آمده و گفتند : ما به کلام فرستاده شما گوش نمودیم و وی را تکریم نموده و می خواستیم که آنچه را که از حق خداوند در نزد ما بود را به او دهیم . پس او برگشت . پس ما ترسیدیم که بازگشت وی سبب عصبانیت شما از ما بشود . و ما پناه می بریم به خدا از غضب وی و غضب رسولش . پس خداوند آیه " يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا " را نازل نمود که منظور از فاسق در آن ولید بن عقبه می باشد . )     حال چگونه است که خداوند به صراحت یکی از صحابه را فاسق می داند ولی اهل سنت بر خلاف سخن خداوند عمل نموده و او را عادل می دانند ؟؟؟!!!!  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 صحابه تبعیدی و ملعون  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  ابن حجر عسقلانی در " الاصابه " ج 2 ص 91 شماره 1786 در ترجمه صحابی " الحکم بن ابی العاص بن امیه " چنین می گوید :     " روى الفاكهي من طريق حماد بن سلمة حدثنا أبو سنان عن الزهري وعطاء الخراساني أن أصحاب النبي صلى الله عليه و سلم دخلوا عليه وهو يلعن الحكم بن أبي العاص فقالوا يا رسول الله ماله قال دخل على شق الجدار وأنا مع زوجتي فلانة فكلح في وجهي فقالوا أفلا نلعنه نحن قال كأني أنظر إلى بنيه يصعدون منبري وينزلونه فقالوا يا رسول الله ألا نأخذهم قال لا ونفاه رسول الله صلى الله عليه و سلم "     ( فاکهی از حماد بن سلمه از ابوسنان از زهری و عطاء خراسانی چنین نقل می کند : اصجاب پیامبر بر وی وارد شدند و دیدند که ایشان ، حکم بن ابی العاص را لعن می کنند . پس گفتند : یا رسول الله ! چه شده است ؟ پیامبر فرمودند : در حالی که من با همسرم در خانه بودم ، وی از داخل شکاف دیوار وارد شد و نگاهی بد به من نمود . صحابه پرسیدند : آیا ما نیز او را لعن نماییم ؟ پیامبر فرمودند : گویا می بینم که فرزندان وی از منبر من بالا و پایین می روند . صحابه گفتند : آیا فرزندان وی را بگیریم ؟ پیامبر فرمودند : خیر . پس پیامبر صلی الله علیه – و آله – وسلم ، حکم بن ابی العاص را تبعید نمودند )        جالب است که ابن حجر در ترجمه " حکم بن ابی العاص " بیان می کند که حَکَم در زمان ابی بکر خواست وارد شهر بشود ولی ابوبکر قبول نکرد و گفت : قراری را که پیامبر بسته است ( در تبعید وی ) من نمی شکنم . ولی حکم بن ابی العاص در زمان عثمان وارد مدینه شد و عثمان گفت : من شفاعت وی را در نزد پیامبر کرده ام و پیامبر اجازه ورود او را به من داده است !!  چگونه است که پیامبر شخصی را تبعید می کنند و خلیفه بعد از ایشان ( در نزد اهل سنت ) یعنی ابوبکر نیز همان عمل پیامبر را انجام می دهند ولی عثمان از انجام دستور پیامبر سر باز می زند ؟؟        ذهبی در " سیر اعلام النبلاء " ج 2 ص 108 در ترجمه " الحکم بن ابی العاص " چنین می گوید :     " قَالَ الشَّعْبِيُّ: سَمِعتُ ابْنَ الزُّبَيْرِ يَقُوْلُ: وَرَبِّ هَذِهِ الكَعْبَةِ، إِنَّ الحَكَمَ بنَ أَبِي العَاصِ وَوُلْدَهُ مَلْعُوْنُوْنَ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ-. "  ( شعبی از ابن الزبیر نقل می کند : به خدای کعبه قسم می خورم که حکم بن ابی العاص و اولادش ، ملعون از زبان محمد صلی الله علیه – و آله – وسلم می باشند )     آری این است صحابی ملعون و مطرود که در نزد اهل سنت عادل می باشد !!!         الاحقر – مقداد العلوی   [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

معاویه شرابخواری می کند
 نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  احمد بن حنبل در مسند خود – تتمه مسند الانصار – حدیث بریده الاسلمی ج 5 ص 347 روایت شماره 22991 چنین می گوید :  " عبد الله بن بريدة قال : دخلت أنا وأبي على معاوية فأجلسنا على الفرش ثم أتينا بالطعام فأكلنا ثم أتينا بالشراب فشرب معاوية ثم ناول أبي ثم قال ما شربته منذ حرمه رسول الله صلى الله عليه و سلم ... "     ( عبدالله بن بریده می گوید : من و پدرم بر معاویه وارد شدیم . او ما را بر فرشهایی نشاند .و برای ما غذا آورد و ما از آن تناول کردیم . بعد از آن برای ما شراب آورد و معاویه از آن نوشید و سپس به پدرم تعارف کرد . سپس معاویه گفت : از زمانی که رسول الله صلی الله علیه – و آله –وسلم نوشیدن شراب را تحریم کرد ، من شراب ننوشیده بودم ... )     محقق کتاب ، شعیب الارنووط در مورد سند این روایت می گوید : اسناده قوی !        ابن عساکر در " تاریخ مدینه دمشق " ج 26 ص 197 – 198 به طریق عمیر بن رفاعه چنین می گوید :     " أن عبادة بن الصامت مرت عليه قطارة وهو وبالشام تحمل الخمر فقال ما هذه أزيت قيل لا بل خمر تباع لفلان فأخذ شفرة من السوق فقام إليها فلم يذر فيها رواية إلا بقرها وأبو هريرة إذ ذاك بالشام فأرسل فلان إلى أبي هريرة فقال ألا تمسك عنا أخاك عبادة بن الصامت أما بالغدوات فيغدوا إلى السوق فيفسد على أهل الذمة متاجرهم وأما بالعشي فيقعد بالمسجد ليس له عمل إلا شتم أعراضنا وعيبنا فأمسك عنا أخاك فأقبل أبو هريرة يمشي حتى دخل على عبادة فقال يا عبادة ما لك ولمعاوية ذره وما حمل فإن الله يقول " تلك أمة قد خلت لها ما كسبت ولكم ما كسبتم " قال يا أبو هريرة لم تكن معنا إذ بايعنا رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) بايعناه على السمع والطاعة في النشاط والكسل وعلى النفقة في العسر واليسر وعلى الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر وأن نقول في الله لا تأخذنا في الله لومة لائم وعلى أن ننصره إذا قدم علينا يثرب فنمنعه مما نمنع منه أنفسنا وأزواجنا وأهلنا ولنا الجنة ومن وفى وفى الله له الجنة مما بايع عليه رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) ومن نكث فإنما ينكث على نفسه فلم يكلمه أبو هريرة بشئ "     (عبادة بن صامت در شام بود. قافله‏اى كه بار شراب داشت از كنارش مى‏گذشت. پرسيد: اين‏ها چيست؟ روغن زيتون است؟ گفتند: نه، شراب است كه به «فلانى» مى‏فروشند. پس تيغى از بازار بر گرفته بطرف قافله رفت و همه مشگ‏هاى شراب را پاره كرد. ابو هريره در آن زمان در شام بود «فلانى» به ابو هريره پيغام داده كه جلو برادرت- عباده- را نمى‏گيرى؟! روزها مى‏رود به بازار و اجناس اقليت‏هاى مذهبى را از بين مى‏برد و شب‏ها در مسجد مى‏نشيند و كارى جز انتقاد و فحش دادن به مقدسات و نواميس ما ندارد. جلو برادرت را بگير و نگذار ما را اذيت كند. ابو هريره به راه افتاد و رفت پيش عباده و گفت: چكار دارى تو به معاويه! بگذار هر كار مى‏خواهد براى خودش بكند، چون خدا مى‏گويد: آن گروه و امتى بود كه در گذشت و او را (مسؤوليت و جزاى) كارهائى است كه كرده و شما را آنچه انجام داده‏ايد. عبادة بن صامت گفت: اى ابو هريره! وقتى ما با رسول خدا (ص) بيعت كرديم تو نبودى، ما به اين مضمون با حضرتش بيعت كرديم كه در شادابى و سست حالى از او فرمانبريم و در تنگدستى و گشاده حالى انفاق كنيم و امر به معروف و نهى از منكر كنيم و به خاطر خدا سخن بگوئيم و در راه خدا تحت تأثير سرزنش سرزنشگران قرار نگيريم و هر گاه به يثرب و نزد ما آمد او را يارى نمائم و از او همه آن مخاطرات و زيان‏هائى را كه از خودمان و همسرانمان و خانواده و خويشاوندانمان دور ميسازيم دور گردانيم. اين است بيعتى كه با رسول خدا (ص) كرديم و بر سر آن پيمان بستيم و هر كه پيمان بگسلد به زيان خويش گسسته باشد، و هر كه از عهده پيمانى كه با رسول خدا (ص) و به خاطر خدا بسته برآيد و به آن عهد وفا نمايد آنچه را پيامبر (ص) در ازايش تعهد فرموده دريافت خواهد كرد. در جوابش ابو هريره هيچ نگفت حتى كلمه‏اى. )  آری ! این است سرگذشت معاویه ؛ کسی که اهل سنت وی را به خاطر برادری با ام حبیبه همسر رسول خدا (ص) "خال المومنین" یعنی دائی مومنان می نامند !!!  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 سمرة بن جندب ، صحابی تاجر شراب !  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  از آنجایی که عدالت همه صحابه در نزد اهل سنت و وهابیت ثابت و جزء اعتقادات آن ها می باشد ، با بیان تنها یک مثال نقض می توان این قاعده پوچ را – بر اساس کتب خودشان – نفی کرد .  یکی از موارد ناقض این اعتقاد اهل سنت آن است که برخی از صحابه اهل خريد و فروش شراب بوده اند . " سمرة بن جندب " کسی است که عمر بن خطاب وی را به خاطر فروش شراب مورد توبیخ قرار داد و گفت : خداوند سمره را بکشد !  علمای بسیار زیادی از اهل سنت همچون شافعی ، احمد بن حنبل ، عبدالرزاق بن همام ، مسلم بن حجاج ، ابن ماجه ، دارمی ، و نسائی در کتابهایشان چنین نقل كرده اند :     " عن بن عَبَّاسٍ قال بَلَغَ عُمَرَ أَنَّ سَمُرَةَ بَاعَ خَمْرًا فقال <A href="<A">قَاتَلَ الله سَمُرَةَأَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  e قال لَعَنَ الله الْيَهُودَ حُرِّمَتْ عليهم الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا "   ( ابن عباس می گوید به عمر بن خطاب خبر دادند که سمره ( بن جندب ) شراب فروخته است . پس عمر بن خطاب گفت : خداوند سمره را بکشد . آیا نمی داند که رسول الله صلی الله علیه – وآله –وسلم فرمود : خداوند یهود را لعنت کند . خداوند بر ایشان پیه را حرام نمود ولی آنها ( پیه را ) جمع کردند و فروختند )     السنن المأثورة ، ص 283 - 284 ،اسم المؤلف: محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله الوفاة: 204 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عبد المعطي أمين قلعجي   المصنف ، ج 8 ص 195 ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي   مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج1 ص 25 ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر   سنن الدارمي ، ج 2 ص 156 ،اسم المؤلف: عبدالله بن عبدالرحمن أبو محمد الدارمي الوفاة: 255 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : فواز أحمد زمرلي , خالد السبع العلمي   صحيح مسلم ، ج3 ص 1207 ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي   سنن ابن ماجه ، ج2 ص 1122 ، اسم المؤلف: محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - - ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي   المجتبى من السنن ، ج7 ص 177 ، اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303 ، دار النشر : مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبدالفتاح أبو غدة   السنن الكبرى ، ج 3 ص 87 ،اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411 - 1991 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د.عبد الغفار سليمان البنداري , سيد كسروي حسن     در صحت سند این روایت همین کفایت می کند که مسلم بن حجاج این روایت را در صحیح خود آورده است و اهل سنت و وهابیت اعتقاد بر این دارند که همه روایات صحیح مسلم نیز صحیح می باشد .   *همین طورمحقق کتاب مسند احمد بن حنبل در ذیل این روایت چنین می گوید : " اسناده صحیح علی شرط الشیخین " ( اسناد این روایت بر اساس شروط بخاری و مسلم ( در صحت حدیث ) صحیح می باشد )     *همچنین محقق کتاب سنن دارمی چنین می گوید : " قال حسين سليم أسد : إسناده صحيح " ( اسناد این روایت صحیح است )     *آلبانی نيز در ذیل این روایت در سنن ابن ماجه و سنن نسایی چنین می گوید : " قال الشيخ الألباني : صحيح " ( روایت صحیح است )     پس علمای اهل سنت قبول دارند که این صحابی عادل (!) شراب فروخته است و این عمل آنچنان مورد غضب عمر بن خطاب قرار گرفته است که می گوید : خداوند سمره را بکشد .   جالب است بدانید که بخاری این روایت را از استادش حمیدی به همان سند حمیدی در " مسند الحمیدی " روایت کرده است ولی در متن آن دست برده و آن را تحریف کرده است و نام " سمره " را از روایت حذف کرده است .     سند و متن روایت حمیدی چنین است :   " حَدَّثَنَا سُفْيَانُ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ دِينَارٍ قَالَ أَخْبَرَنِى طَاوُسٌ أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاسٍ يَقُولُ : بَلَغَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَنَّ سَمُرَةَ بَاعَ خَمْرًا ، فَقَالَ : قَاتَلَ اللَّهُ سَمُرَةَ ، أَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ :« لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَيْهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا » " ( المسند ، ج 1 ص 9 ، اسم المؤلف: عبدالله بن الزبير أبو بكر الحميدي الوفاة: 219 ، دار النشر : دار الكتب العلمية , مكتبة المتنبي - بيروت , القاهرة ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي )     سند و متن روایت بخاری نیز چنین است : " حَدَّثَنَا الْحُمَيْدِىُّ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ دِينَارٍ قَالَ أَخْبَرَنِى طَاوُسٌ أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - يَقُولُ بَلَغَ عُمَرَ أَنَّ فُلاَنًا بَاعَ خَمْرًا فَقَالَ قَاتَلَ اللَّهُ فُلاَنًا ، أَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ « قَاتَلَ اللَّهُ الْيَهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَيْهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا » " (الجامع الصحيح المختصر ،ج 2 ص 774 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا )     همچنان که معلوم است ، بخاری برای حفظ آبروی این صحابی خطاکار ، در متن روایت دست برده و نام " سمره " را از روایت حذف کرده و بجای ان لفظ " فلانا " را آورده است .   این عملکرد بخاری نشان می دهد که قطعا این روایت در ذم این صحابی بوده است که وی مجبور به حذف نام او شده است . العبد الاحقر – مقداد العلوی [External Link Removed for Guests]
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 معاویة ین حدیج ، صحابی قاتل !  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  یکی از صحابه ای که در نزد اهل سنت و وهابیت به عنوان صحابی عادل مطرح می باشد فردی است به نام " معاویة بن حدیج " !     حافظ یوسف المزی در " تهذیب الکمال " در ترجمه وی می گوید : [HIGHLIGHT=#ffff00]این صحابی " عثمانی " بوده است یعنی از محبیّن افراطی عثمان و از کسانی که عثمان را بر امیرالمومنین علیه السلام برتری می دادند  .      وی از کسانی بود که به دستور معاویه و عمروعاص ، در قتل محمد بن ابی بکر ( پسر خلیفه اول اهل سنت ) دست داشت .  ابن عبدالبر در " الاستیعاب " و ابن اثیر در " أسد الغابة " چنین می گویند :  " يقولون إنه الذى قتل محمد بن أبى بكر بأمر عمرو بن العاص له بذلك "  ( می گویند که او همان کسی است که محمد بن ابی بکر را به دستور عمرو بن العاص به قتل رساند )     الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 3 ص 1414 ،اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي     <A href="<A">أسد الغابة  في معرفة الصحابة ، ج 5 ص 217 ،اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل أحمد الرفاعي     همچنین ابن اثیر در " الکامل فی التاریخ " جریان را این چنین بیان می کند : " فقال لهم محمد بن أبي بكر اسقوني ماء فقال له معاوية بن حديج لا سقاني الله إن سقيتك قطرة أبدا .... ثم قال له أتدري ما أصنع بك أدخلك جوف حمار ثم أحرقه عليك بالنار فقال محمد إن فعلت بي ذلك فلطالما فعلتم ذلك بأولياء الله وإني لأرجو أن يجعلها عليك وعلي أولياءك ومعاوية وعمرو نارا تلظي كلما خبت زادها الله سعيرا فغضب منه وقتله ثم ألقاه في جيفة حمار ثم أحرقه بالنار فلما بلغ ذلك عائشة جزعت عليه جزعا شديدا وقنتت في دبر الصلاة تدعو علي معاوية وعمرو " ( محمد بن ابی بکر به آنها گفت : به من آب دهید ! معاویه بن حدیج به او گفت : خداوند مرا سیراب نکند اگر به تو قطره ای آب دهم ... . سپس معاویه بن حدیج به او گفت : آیا می دانی با تو چه می کنم ؟ تو را داخل پوست الاغی می کنم و سپس تو را به آتش می کشم . محمد بن ابی بکر گفت : اگر بر من چنین کنی ، البته این کار را با اولیاء الله زیاد کرده اید . و من – این آتش کشیدنم را - برای تو و دوستانت و معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص ، آتشی که زبانه می کشد می خواهم که هر وقت آتش فرونشیند خداوند شعله اش را افزایش دهد . پس معاویه بن حدیج بر او غضب نموده و او را به قتل رسانید . سپس او را در پوست الاغی کرد و وی را آتش زد .
وقتی این خبر به عایشه رسید ، بر مرگ او بیقراری بسیار کرد و در قنوت نمازش همواره معاویه و عمرو عاص را نفرین می نمود
)
   الكامل في التاريخ ، ج 3 ص 229 - 230 ، اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي     این واقعه را علمای زیادی از اهل سنت بیان کرده اند :   تاريخ الطبري ، ج 3 ص 132 ،اسم المؤلف: أبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت   المنتظم في تاريخ الملوك والأمم ، ج 5 ص 151 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علي بن محمد بن الجوزي أبو الفرج الوفاة: 597 ، دار النشر : دار صادر - بيروت - 1358 ، الطبعة : الأولى   البداية والنهاية ، ج 7 ص 315 ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت   تاريخ ابن الوردي ، ج 1 ص 154 ،اسم المؤلف: زين الدين عمر بن مظفر الشهير بابن الوردي الوفاة: 749هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت - 1417هـ - 1996م ، الطبعة : الأولى     علمای دیگر اهل سنت نیز مطلب جالبی در اين باره بیان نموده اند . ابن عبدربه در " العقد الفرید " چنین می گوید : " فأخذه فضرب عُنقه وبعث برأسه إلى معاوية فكان أولَ رأس طِيفَ به في الإسلام " ( پس معاویه بن حدیج ، گردن محمد بن ابی بکر را زد و سر او را برای معاویه بن ابی سفیان فرستاد . و در اسلام ، سر محمد بن ابی بکر اولین سری بود که در همه جا گردانده اند )   العقد الفريد ، ج 1 ص 123 ،اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسي الوفاة: 328هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت /لبنان - 1420هـ - 1999م ، الطبعة : الثالثة     ابن التغری بردی در " النجوم الزاهره " نیز چنین می گوید : " وقيل إنه قطع رأسه وأرسله إلى معاوية بن أبي سفيان بدمشق وطيف به وهو أول رأس طيف به فی الاسلام " ( گفته می شود که معاویه بن حدیج ، سر محمد بن ابی بکر را قطع کرد و آن را برای معاویه بن ابی سفیان در دمشق فرستاد . و سر را در آنجا گرداندند و در اسلام این اولین سری بود که در همه جا گردانده اند) النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة ، ج 1 ص 110 ، اسم المؤلف: جمال الدين أبي المحاسن يوسف بن تغري بردى الأتابكي الوفاة: 874هـ ، دار النشر : وزارة الثقافة والإرشاد القومي – مصر     در تاریخ همچنین آمده است که معاویه از قتل محمد بن ابی بکر بسیار اظهار شادی نمود . مسعودی شافعی در " مروج الذهب " چنین می گوید : " وبلغ معاوية قتل محمد وأصحابه، فأظهر الفرح والسرور. وبلغ عليّاً قتل محمد وسرور معاوية، فقال: جزعنا عليهِ على قدر سرورهم " ( خبر کشته شدن محمد بن ابی بکر و اصحابش به معاویه رسید . پس معاویه اظهار شادی و سرور نمود . به علی علیه السلام نیز خبر کشته شدن محمد بن ابی بکر و شادی معاویه ( از این امر ) رسید . پس فرمود : به اندازه شادی آنان ، ما بر کشته شدن محمد بن ابی بکر عزاداری خواهیم نمود ) مروج الذهب ، ذكر مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي اللّه عنه - المؤامرة ، ج 1 ص 339 ،اسم المؤلف: أبو الحسن على بن الحسين بن على المسعودي (المتوفى : 346هـ) الوفاة: 346 ، دار النشر : ---      [HIGHLIGHT=#ffff00]دو مطلب مهم و عمده در وقایع تاریخی فوق به چشم می آید:  [HIGHLIGHT=#ffff00]1 – معاویه بن حدیج ( صحابی عدول ) به دستور معاویه و عمروعاص ( دو تن از صحابی عدول ) ، محمد بن ابی بکر ( پسر خلیفه اول اهل سنت ) را به قتل می رساند .  [HIGHLIGHT=#ffff00]2 – عایشه ( يكی از صحابیه های عدول ) در حق معاویه و عمرو بن عاص <A href="<A">( دو تن از صحابی عدول )نفرین می کند .        گیری درباره ی اعتقاد به " عدالت صحابه " با خواننده منصف !    الاحقر – مقداد   [External Link Removed for Guests]
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 اصحاب جمل همگی اهل جهنم هستند !  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  یکی از جنگهایی که در زمان امیرالمومنین علیه السلام بوسیله مخالفان ایشان شروع شد ، جنگی بود که به " جمل " معروف شد . علت معروف شدن این جنگ به " جمل " از این باب بود که عایشه سوار بر شتری به جنگ امام و خلیفه زمانش یعنی امیرالمومنین علیه السلام آمد .     بخاری در صحیح خود روایتی نقل می كند که تکلیف کسانی را كه در این جنگ بوده ، شهید شده و يا به قتل رسیده اند ، مشخص می نماید .        بخاری در کتاب " صحیح بخاری " – کتاب الایمان – باب ( وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ) فَسَمَّاهُمُ الْمُؤْمِنِينَ – روایتی دارد بدین مضمون :  " حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْمُبَارَكِ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ حَدَّثَنَا أَيُّوبُ وَيُونُسُ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ الأَحْنَفِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ ذَهَبْتُ لأَنْصُرَ هَذَا الرَّجُلَ ، فَلَقِيَنِى أَبُو بَكْرَةَ فَقَالَ أَيْنَ تُرِيدُ قُلْتُ أَنْصُرُ هَذَا الرَّجُلَ . قَالَ ارْجِعْ فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - يَقُولُ « إِذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَالْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِى النَّارِ » . فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا الْقَاتِلُ فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ قَالَ « إِنَّهُ كَانَ حَرِيصًا عَلَى قَتْلِ صَاحِبِهِ » "  ( احنف بن قیس می گوید : برای یاری و نصرت این مرد ( علی بن ابی طالب در جنگ جمل ) رفتم . پس ابوبکره به من رسید و گفت : به کجا می روی ؟ پاسخ دادم : به یاری او ( علی بن ابی طالب ) می روم . ابوبکره گفت : برگرد . زیرا که من از رسول الله صلی الله علیه – و آله - وسلم شنیدم که می فرمود : اگر دو مسلمان با شمشیرهایشان در مقابل یکدیگر بایستند ، هم قاتل و هم مقتول در آتش جهنم خواهند بود . ( ابوبکره می گوید ) گفتم : این قاتل است . گناه مقتول چیست ؟ پیامبر فرمودند : او نیز حریص بر کشتن حریفش بوده است )     الجامع الصحيح المختصر ، ج 1 ص 20 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا     ابن حجر عسقلانی در " فتح الباری " در شرح این روایت چنین می گوید :  " قَوْله ( لِأَنْصُرَ هَذَا الرَّجُلَ ) هُوَ عَلِيّ بْن أَبِي طَالِب وَكَانَ الْأَحْنَف تَخَلَّفَ عَنْهُ فِي وَقْعَة الْجَمَل . "  ( عبارت ( تا این مرد را یاری کنم ) منظور از " رجل " همانا علی بن ابی طالب است و احنف در جنگ جمل از او تخلف نموده بود )  فتح الباري شرح صحيح البخاري ، ج 12 ص 197 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب        بخاری این روایت را با لفظی دیگر نیز بیان نموده و در آن اشاره به امیرالمومنین علیه السلام می نماید :  " حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ رَجُلٍ لَمْ يُسَمِّهِ عَنِ الْحَسَنِ قَالَ خَرَجْتُ بِسِلاَحِى لَيَالِىَ الْفِتْنَةِ فَاسْتَقْبَلَنِى أَبُو بَكْرَةَ فَقَالَ أَيْنَ تُرِيدُ قُلْتُ أُرِيدُ نُصْرَةَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - . قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - « إِذَا تَوَاجَهَ الْمُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَكِلاَهُمَا مِنْ أَهْلِ النَّارِ » . قِيلَ فَهَذَا الْقَاتِلُ ، فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ قَالَ « إِنَّهُ أَرَادَ قَتْلَ صَاحِبِهِ » "  (احنف – که از سند حذف شده - می گوید : در شبهای فتنه – جنگ جمل – با سلاح خود خارج شدم . ابوبکره با من روبرو شد و گفت : کجا می روی ؟ گفتم : به یاری پسر عموی رسول الله صلی الله علیه – وآله – وسلم می روم . ابوبکره گفت : رسول الله صلی الله علیه – وآله- وسلم فرمودند : اگر دو مسلمان با شمشیرهایشان در مقابل یکدیگر بایستند ، پس هر دوی آنها در جهنم خواهند بود . گفتم : این قاتل است و گناه مقتول چیست ؟ پیامبر فرمودند : او نیز می خواهد حریفش را بکشد )  الجامع الصحيح المختصر ، ج 6 ص 2594 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا        ابن حجر در شرح هر دو روایت بیان می کند که منظور از فتنه و جنگ همانا جنگ جمل می باشد .  بر اساس این روایت می توان فهمید که هر کس که در جنگ جمل شرکت داشته است در آتش جهنم خواهد بود .        بد نیست بینیم که از بزرگان اهل سنت و وهابیت چه کسی در آتش جهنم خواهد سوخت :     [HIGHLIGHT=#ffff00]1 – علی بن ابی طالب ( خلیفه چهارم اهل سنت و وهابیت و یکی از عشره مبشره )   [HIGHLIGHT=#ffff00](( قابل ذکر است که این مطلب را شیعه قبول ندارد و از باب الزام اهل سنت بر روایتی که در نزد ایشان 100% صحیح است بیان می شود ))   [HIGHLIGHT=#ffff00]2 – عایشه ( مادر اهل سنت و وهابیت )   [HIGHLIGHT=#ffff00]3 – طلحه ( یکی از عشره مبشره و از جمله صحابی عدول اهل سنت )   [HIGHLIGHT=#ffff00]4 – زبیر (یکی از عشره مبشره و از جمله صحابی عدول اهل سنت )   این افراد که از صحابی بزرگ در نزد اهل سنت هستند بر اساس روایت مذکور ، در آتش جهنم مخلد خواهند بود علی الخصوص طلحه و زبیر که در همان جنگ کشته شدند .        در ذیل نیز نام برخی از همین صحابی عدول (!) که در جنگ جمل کشته شدند را بیان می کنیم :  1. عبدالرحمن بن عبیدالله ( برادر طلحه ) : صحابی – از لشکر عایشه  2. عمرو بن عبدالله بن ابی قبیس بن عامر : صحابی – از لشکر عایشه  3. المحزر بن حارثه بن ربیعه : صحابی – از لشکر عایشه  4. مشاجع بن مسعود السلیمان : صحابی – از لشکر عایشه  5. مجالد بن مسعو السلیمان : صحابی – از لشکر عایشه  6. عبدالله بن حکیم بن حزام الاسدی القرشی : صحابی – از لشکر عایشه  7. هلال بن وکیع بن بشر التمیمی : صحابی – از لشکر عایشه  8. ابوالجعد الضمری : صحابی – از لشکر عایشه        پس بنابر این روایت ، بسیاری از کشته شدگان جنگ جمل که از اصحاب بوده اند نیز هم اکنون در آتش چهنم می باشند . پس چگونه است که اهل سنت و وهابیت ، ایشان را 100% قبول داشته و آن ها را عدول می دانند ؟     آیا تئوری سخیف عدالت صحابه مورد طعن قرار می گیرد و یا احادیث صحیح بخاری که در نزد اهل سنت و وهابیت صحیح ترین کتب است ؟؟!!!  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 عمر بن خطاب ، پیشوای خوارج !!!  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  در روایات متقن و صحیح اهل سنت و وهابیت چنین آمده است که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تصمیم گرفتند وصیتی بنویسند تا امت ایشان بعد از رحلت حضرتش هرگز گمراه نشوند ، عمر بن خطاب با این امر مخالفت نمود و گفت :   " و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله "  ( قرآن در نزد شما می باشد . کتاب الله برای ما کفایت می کند )        بخاری این جریان در 7 موضع کتاب خود بیان نموده است که در بعض روایات آن به نام عمر بن خطاب اشاره مستقیم شده است .  حال بد نیست که از زبان ذهبی ( عالم بزرگ و متعصب اهل سنت ) بپرسیم که شرح حال گوینده " حسبنا کتاب الله " چگونه خواهد بود .        ذهبی در " تذکره الحفاظ " ذیل ترجمه ابی بکر – در توچیه روایت مرسلی که حاکی از ترغیب به عدم بیان روایات نبوی به دستور او می باشد ، چنین می گوید :  " أن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم فقال إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله عليه و سلم أحاديث تختلفون فيها والناس بعدكم أشد اختلافا فلا تحدثوا عن رسول الله شيئا فمن سألكم فقولوا بيننا وبينكم كتاب الله فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه .  فهذا المرسل يدلك أن مراد الصديق التثبت في الأخبار والتحري لا سد باب الرواية ألا تراه لما نزل به أمر الجدة ولم يجده في الكتاب كيف سأل عنه في السنة فلما أخبره الثقة ما اكتفى حتى استظهر بثقة آخر ولم يقل حسبنا كتاب الله كما تقوله الخوارج "  ( ابوبکر بعد از وفات نبی اکرم مردم را جمع نمود و گفت : شما از رسول خدا صلی الله علیه – وآله – وسلم روایاتی نقل می کنید که مورد اختلاف است و مردمی که بعد از شما بیایند در این باره بیشتر به اختلاف خواهند افتاد . از این رو از آنحضرت روایتی نقل نکنید و اگر در این رابطه کسی از شما سوال کرد بگویید : میان ما و شما قرآن که کتاب خداست حاکم است . هر آنچه قرآن حلال دانسته حلال و هر چه را حرام دانسته حرام بشمارید .  پس این روایت مرسل دلالت دارد بر اینکه مراد ابی بکر واقع گرایی و تثبت در اخبار بوده است و نه بستن باب روایت کردن . آیا ندیدی که وقتی با مساله ارث جده روبرو شد و جوابش را در کتاب الله ندید ، چگونه آن را در سنت دنبال نمود . و وقتی فردی ثقه او را جواب داد ، او را کفایت نکرد تا وقتی که ثقه دیگری همان مطلب را بیان کرد . و او همانند خوارج نگفت : کتاب الله برای ما کفایت می کند . )  تذكرة الحفاظ ، ج 1 ص 2 - 3 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى        همچنان که از صریح کلام ذهبی معلوم می شود ، وی در توجیه عملکرد ابی بکر بیان می کند کسی که قائل به کلام " حسبنا کتاب الله " باشد از تبار خوارج می باشد . قبلا نیز بیان شد که بخاری شهادت داده است که گوینده " حسبنا کتاب الله " کسی نبوده است جز عمر بن خطاب . پس به شهادت ذهبی همانا عمر بن خطاب پیشوا و پیشروی خوارج می باشد !!!  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 طلحه بن عبیدالله ، صحابی خواستگار زن پیامبر !  نویسنده: مقداد علوی  <A href="<A">بسم الله الرحمن الرحیم  یکی از قوانين فقهی اسلام که خاص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می باشد ، این است که بعد از رحلت ايشان هیچکس حق ندارد با یکی از زنان آن حضرت ازدواج نماید . این امری است که هم قرآن مجید بر آن شهادت می دهد و هم سنت نبوی گواه بر آن است . ولی با کمال تعجب می بینیم که برخی از صحابه عدول (!) نزد اهل سنت ، تصمیم به ازدواج با زنان پیامبر بعد از رحلت ایشان می گیرند و این کلام را به صراحت بیان می کنند تا جایی که خداوند در ذم آن ها آیه ای از قرآن را نازل می کند .   ابن ابی حاتم در در تفسیرش چنین می گوید : " عن ابن عباس في قوله تعالى : وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله قال : نزلت في رجل هم ان يتزوج بعض نساء النبي صلی الله علیه وسلم ، قال رجل لسفيان : اهي عائشة ؟ قال : قد ذكروا ذاك " ( ابن عباس در مورد آیه " و ما کان لکم ان توذوا رسول الله " می گوید : این آیه در شان مردی نازل شد که می خواست با برخی از زنان پیامبر ازدواج نماید . مردی به سفیان گفت : آیا آن زن عایشه بوده است ؟ سفیان گفت : این چنین ذکر کرده اند ) تفسير القرآن ، ج 10 ص 3150 ،اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن إدريس الرازي الوفاة: 327 ، دار النشر : المكتبة العصرية - صيدا ، تحقيق : أسعد محمد الطيب     مشابه این مطلب را بیهقی در سنن خویش از قول ابن عباس بیان می کند و اضافه می کند که آن مرد قصد ازدواج با عایشه و ام سلمه را داشته است . سنن البيهقي الكبرى ، ج 7 ص 69 ،اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي الوفاة: 458 ، دار النشر : مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994 ، تحقيق : محمد عبد القادر عطا     برخی از مفسرین و علمای اهل سنت نام این صحابی را بیان کرده اند .   مقاتل بن سلیمان در تفسیرش چنین می گوید : " فقال طلحة بن عبيد الله القرشي من بني تيم بن مرة : ينهانا محمد أن ندخل على بنات عمنا ، يعني عائشة ، رضي الله عنها ، وهما من بني تيم بن مرة ، ثم قال في نفسه : والله ، لئن مات محمد وأنا حي لأتزوجن عائشة ، فأنزل الله تعالى في قول طلحة بن عبيد الله ( وما كان لكم أن تؤذوا رسول الله ولا أن تنكحوا أزواجه من بعده أبدا إن ذلكم كان عند الله عظيما ) [ آية : 53 ] لأن الله جعل نساء النبي صلی الله علیه وسلم على المؤمنين في الحرمة كأمهاتهم " ( طلحه بن عبیدالله قرشی از بنی تیم بن مره گفت : محمد ( صلی الله علیه و آله وسلم ) ما از وروو و دیدار دختر عموهایمان نهی می کند . یعنی عایشه . زیرا هر دو از بنی تیم بن مره هستند . سپس طلحه با خودش گفته بود : اگر محمد بمیرد و من زنده باشم ، با عایشه حتما ازدواج خواهم کرد . پس خداوند در ذم سخن طلحه بن عبیدالله آیه ( وما كان لكم أن تؤذوا رسول الله ولا أن تنكحوا أزواجه من بعده أبدا إن ذلكم كان عند الله عظيما ) را نازل کرد زیرا خداوند ، ( ازدواج با ) زنان پیامبر را بر مومنین همانند ( ازدواج با ) مادرانشان حرام نمود . ) تفسير مقاتل بن سليمان ، ج 3 ص 53 ،اسم المؤلف: أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير الأزدي بالولاء البلخي الوفاة: 150هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1424هـ - 2003م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : أحمد فريد   جالب است که این مفسر اهل سنت به صراحت به نام " طلحه بن عبیدالله " اشاره نموده و حتی بیان می نماید که او و عایشه ، هر دو از یک قبیله هستند.     نحاس در " معانی القرآن " شان نزول این آیه را این چنین بیان می کند : " قال قتادة قال رجل من أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم إن مات رسول الله صلی الله علیه وسلم تزوجت فلانة . قال معمر قال هذا طلحة لعائشة " ( قتاده می گوید : مردی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه – و آله – وسلم گفت : اگر رسول الله بمیرد ، با فلانه ( یکی از زنان پیامبر ) ازدواج خواهم کرد . معمر می گوید : گوینده این جمله همانا طلحه بوده است در مورد عایشه ) معاني القرآن الكريم ، ج 5 ص 373 ،اسم المؤلف: النحاس الوفاة: 338 ، دار النشر : جامعة أم القرى - مكة المرمة - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد علي الصابوني     ابوبکر جصاص نیز در " احکام القرآن " چنین می گوید : " قال أبو بكر ما ذكره قتادة هو أحد ما انتظمته الآية " ( سخنی که قتاده گفته است یکی از مصادیقی است که آیه با آن راست و منتظم می باشد ) أحكام القرآن ، ج 5 ص 242 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي الرازي الجصاص أبو بكر الوفاة: 370 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1405 ، تحقيق : محمد الصادق قمحاوي   دیگر علمای اهل سنت نیز بر این مطلب اتفاق نظر دارند که گوینده این کلام همان " طلحه بن عبید الله " می باشد.   گروهی از این روایات را سیوطی در " الدر المنثور " بیان نموده است . رجوع كنيد به :   الدر المنثور ، ج 5 ص 214 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار المعرفة للطباعة والنشر - بيروت - لبنان الدر المنثور ، ج 6 ص 643 – 644 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993     سمعانی نیز کلام آخر را در مورد شان نزول این آیه چنین بیان می کند : " والأكثرون على أن القائل لهذا طلحة بن عبيد الله ، وكان من رهط أبي بكر الصديق "  ( اکثر مفسران بر این نظر هستند که گوینده این کلام همانا طلحه بن عبیدالله بوده و او از قبیله ابی بکر بوده است ) تفسير القرآن ،ج 4 ص 301 ، اسم المؤلف: أبو المظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار السمعاني الوفاة: 489هـ ، دار النشر : دار الوطن - الرياض - السعودية - 1418هـ- 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : ياسر بن إبراهيم و غنيم بن عباس بن غنيم       البته برخی همانند ابن اثیر و ابن حجر بر این عقیده اند که این " طلحه بن عبیدالله " آن کسی نیست که در عشره مبشره به وی بشارت بهشت داده شده است بلکه یکی دیگر از صحابی می باشد . برخی دیگر مانند ابن زمینین و مقریزی و دیگران نیز معتقدند که گوینده این کلام یکی از منافقین بوده است .   با تمام این اقوال ، حد متیقن و قطعی این است که گوینده این کلام همانا از اصحاب بوده است . حال چگونه است که چنین صحابی ای که باعث اذیت رسول خدا شده و در ذمّ وی آیه ای از قرآن نازل شده است ، همچنان در نظر اهل سنت و وهابیت ، عادل می باشد ؟!!!!
العبد الاحقر – مقداد العلوی
[URL][External Link Removed for Guests]
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: مطاعن الصحابه

پست توسط amoonaser »

 مغیرة بن شعبه ، اولین رشوه دهنده اسلام !  نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  یکی از صحابه ی معروف كه جزء همکاران نزدیک خلفای اهل سنت نيز بوده " مغیرة بن شعبه " است .  وی شخصی فاجر و فاسق و از جمله پیروان اهل سقیفه بوده و در خلافت رسیدن ابی بکر بسیار تلاشها نمود . این صحابی عادل اهل سنت یکی از کسانی می باشد که در قضیه هجوم به خانه وحی نقش بسزایی داشت و یکی از عمّال ابی بکر و عمر در این واقعه تاریک تاریخی بوده است .        علمای اهل سنت بیان نموده اند که این صحابی عادل ، اولین کسی بود که در اسلام " رشوه " داد .  سیوطی در " الوسائل الی معرفه الاوائل " ص 111 ، که تهذیب کتاب " الاوائل " تالیف عسکری می باشد ، چنین بیان می کند :  " اول من رشا فی الاسلام المغیره بن شعبه . رشا یرفا حاجب عمر . ذکره ابونعیم "  ( اولین کسی که در اسلام رشوه داد همانا مغیره به شعبه بوده است که به یرفا ، حاجب و دربان عمر ، رشوه داد. ابو نعیم بیان کرده است )        ابوعروبه حسین بن ابی مشعر حرانی در " الاوائل " چنین می گوید :  " لما أصيب عمر بن الخطاب كثر الناس عند بابه فلم يستطع أحد أن يدخل فقال المغيرة بن شعبة للبواب : أدخل فقل له ما أقول لك ولك خمسة دراهم . فقال : ما أقول ؟ قال : أدخل فقل له : إن الناس قد ازدحموا عند الباب فزحموا المغيرة فمنعته أن يدخل فزاحمه الناس من خلفه . قال : قلت له : أدخل فقل له : إن الناس من خلفه .وأنا أخاف عليه أراه مقتولاً . فلما دخل على عمر أخبره فقال : أدخله أدخله . قال : هي أول رشوة كانت في الإسلام "  ( وقتی عمر بن خطاب ترور شد ، مردم زیادی در پشت در خانه او بودند و کسی نمی توانست وارد خانه شود . مغیره به شعبه به دربان گفت : داخل خانه برو و آنچه را که من می گویم بگو تا به تو 5 درهم بدهم . دربان گفت : حرفت چیست ؟ مغیره گفت : داخل شو و بگو : مردم پشت در خانه ازدحام کرده اند و مغیره را هل می دادند و من نگذاشتم مغیره وارد شود وای مردم از عقب ، او را هل می دهند . می گوید : گفتم داخل شو . پس به او بگو که مردم نیز در پشت سر وی هستند و می ترسم که او ( بخاطر ازدحام زیاد و هل دادن مردم ) کشته شود . وقتی حاجب به نزد عمر بن خطاب رفت و سخنان مغیره را بیان نمود ، عمر گفت : او را وارد کنید .  این اولین رشوه ای بود که در اسلام داده شد . )  كتاب الأوائل ، ص 169 ، اسم المؤلف: أبو عروبة الحسين بن أبي معشر محمد بن مودود الحراني ، دار النشر : دار ابن حزم - لبنان / بيروت - 1424هـ - 2003م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مشعل بن باني الجبرين المطيري        در کتب اهل سنت همچنین آمده است که خود مغیره به شعبه نیز به این کار خویش اعتراف نموده است .  ابن حجر عسقلانی در " الاصابه " در ذیل ترجمه " مغیره بن شعبه " چنین می گوید :  " قال المغيرة أنا أول من رشا في الإسلام "  ( مغیره می گوید : من اولین کسی در اسلام هستم که رشوه دادم )  الإصابة في تمييز الصحابة ، ج 6 ص 199 ،اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي        علمای دیگر اهل سنت نیز به این عمل مغیره و سخن او اشاره نموده اند :  المعرفة والتاريخ ، ج 1 ص 93 و 244، اسم المؤلف: أبو يوسف يعقوب بن سفيان الفسوي الوفاة: 277هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1999م ، تحقيق : خليل المنصور  معرفة الصحابة ، ج 5 ص 2583 ، اسم المؤلف: لأبي نعيم الأصبهاني الوفاة: 430 ، دار النشر : دار الوطن للنشر - الرياض - 1419 - 1998 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل بن يوسف العزازي  الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني ، ج 16 ص 30 ، اسم المؤلف: علي بن محمد بن حبيب الماوردي البصري الشافعي الوفاة: 450 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان - 1419 هـ -1999 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود  تلقيح فهوم أهل الأثر في عيون التاريخ والسير ، ص 340 ،اسم المؤلف: جمال الدين أبي الفرج عبد الرحمن ابن الجوزي الوفاة: 597هـ ، دار النشر : شركة دار الأرقم بن أبي الأرقم - بيروت - 1997 ، الطبعة : الأولى        عملکرد این صحابی عادل اهل سنت را می توان در کنار این سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گذاشت که می فرمایند :  " لعن الله الراشی المرتشی "  خداوند رشوه دهنده و رشوه گیرنده را لعنت نماید )  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
ارسال پست

بازگشت به “اشرار”