ماجرای بریدن دست به جای ترنج

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 95
تاریخ عضویت: دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲, ۶:۳۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

ماجرای بریدن دست به جای ترنج

پست توسط mohammad area51 »

آیه ۳۱ سوره یوسف
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ ﴿۳۱﴾
پس چون [همسر عزيز] از مكرشان اطلاع يافت نزد آنان [كسى] فرستاد و محفلى برايشان آماده ساخت و به هر يك از آنان [ميوه و] كاردى داد و [به يوسف] گفت بر آنان درآى پس چون [زنان] او را ديدند وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان] دستهاى خود را بريدند و گفتند منزه است‏خدا اين بشر نيست اين جز فرشته‏اى بزرگوار نيست (۳۱)

پس از آنکه یوسف مانند هر انسان شریفی از بند عشق زلیخا می گریزد و عزیز مصر بر در ظاهر می شود و پس از جستجو درمی یابد که خطا از جانب زلیخاست با او می گوید که نزد پروردگارت از این گناه آمرزش بخواه و همچنین یوسف را نیز توصیه می کند که از این واقعه درگذرد.

پس از این اتفاق در شهر مصر میان زنان مصری هیاهویی در می افتد که همسر عزیز مصر را با غلام خویش سر و سودایی بوده است و ما او را در گمراهی آشکار می بینیم.

مقصود از گمراهی آشکار همان عشق است که در جان زلیخا بود و مردمان عاشق را گمراه می خوانند چنانکه یعقوب را نیز به سبب عشق یوسف گفتند که در گمراهی آشکار است.

تصویر


زلیخا برای آنکه ملامت زنان مصری را به خود ایشان بازگرداند، مهمانی ترتیب می دهد و آن زنان را به قصر خویش دعوت می کند و ایشان در حالی که بر بالش های خویش تکیه کرده و با کاردی به پوست کندن ترنج و نارنج و میوه های دیگر مشغول شده اند به ناگاه با یوسف که به فرمان زلیخا از پشت پرده بیرون آمده است روبه رو می شوند.

جمال یوسف چنان ایشان را از خود بی خود می کند که دستها را به جای ترنج می برند و خبر نمی شوند بلکه همه یک زبان از حیرت و تعجب به تکبیر و ستایش جمال یوسف فریاد بر می آورند.

آنها می گویند هیهات که این غلام از جنس آدمیان باشد، بلکه او بی گمان فرشته ای بسیار عزیز و با کرامت است.

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را

سعدی
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “قرآن مجید”