به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.
.
 تصویر    .  .  به ودیعت نهادن تفسير آيات قرآن و سنّت     .  به امر پروردگار، نزد دوازده وصیّ پیامبر (ص)   
.  .


تصویر مقام اهل بيت ( عليهم‏السلام ) در كلام خدا  



 «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (1)  .  « جز اين نيست كه خداوند مى‏خواهد هرگونه پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك و منزّه گرداند . »    .  .  .    «قُل لاَّ أَسْـٔلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» (2)  .  « بگو [اى پيامبر] ، من هيچ پاداشى بر رسالتم از شما درخواست نمى‏كنم ، جز مودّت و محبّت در حقّ خاندانم . »  






تصویر مقام اهل بيت در سنّت پيامبر( صلى‏الله‏عليه‏و‏آله )  


 « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَـائكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا »(3)   .  « همانا خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستند . شما نيز اى اهل ايمان ، بر پيامبر صلوات فرستيد و بر او سلام كنيد سلام كردنى . »  



ــ در تفسير قرطبى و تفاسير ديگر ، و در صحيح مسلم و ديگر كتب حديث ، در ذيل آيه كريمه فوق از ابومسعود انصارى روايت كرده‏اند كه گفت :  
  •  


    « در حالى كه ما در مجلس سعد بن عباده بوديم ، پيامبر نزد ما آمد . بشير بن سعد به حضرتش عرض كرد :

    خداوند به ما دستور داده است كه بر تو صلوات بفرستيم ؛ چگونه بايد بر تو صلوات فرستاد؟

    پيامبر به قدرى سكوت نمود كه ما آرزو كرديم اى كاش چنين سؤالى از حضرتش نمى‏شد .

    پس از آن ، رسول اكرم فرمود : بگوييد :

    اللّهمّ صَلّ على محمّدٍ وعَلى آلِ محمّدٍ كَما صلّيْتَ على آلِ إبراهيمَ . وبارِك على محمّدٍ وعلى آل محمّدٍ

    كما بارَكتَ على آل إبراهيم فى العالَمينِ . اِنّك حميدٌ مجيد
    .
    » 
 

و در سلام نيز همان گونه كه آموختيد بگوييد . (4)




ــ ترمذى در سنن گويد :

در اين باره از صحابه ديگر ، مانند على ، ابو حميد ، كعب بن عجره ، طلحة بن عبيداللّه‏ ، ابو سعيد ، زيد بن حارثه و بريده نيز احاديثى روايت شده است .

ترمذى مى‏افزايد : اين حديث حسن و صحيح است . و نيز در الصواعق المحرقه تأليف ابن حجر هيثمى (متوفّاى 974 هجرى) و جواهر العقدين اثر

سمهودى شافعى (متوفّاى 911 هجرى) از پيامبر اكرم ( صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ) روايت شده است كه فرمودند :

« بر من صلوات ناقص مفرستيد » .

عرضه داشتند : اى رسول خدا! صلوات ناقص چگونه است .

فرمود : اينكه بگوييد : « اللّهمّ صلّ على محمّد » و پس از آن سكوت كنيد . [اين چنين نكنيد ]بلكه بگويد :

«اللّهمّ صَلّ على محمّدٍ وعلى آلِ محمّد» .


بنا بر اين ، ذكر «آل محمّد» در پى صلوات و درود فرستادن بر رسول اكرم ( صلى‏الله‏عليه‏ و‏آله ) يك سنّت نبوى است

كه پاره‏اى از مسلمانان آن را ترك كرده‏اند و بدان عمل نمى‏نمايند .
 



_______________________________

1. سوره احزاب : 33 .
2. سوره شورى : 23 .
3. سوره احزاب : 56 .
4. رجوع كنيد به : صحيح البخارى ، كتاب الانبياء ، باب يزفون النسلان فى المشى : ج 3 ص 159 و 160 ؛ كتاب
الدّعوات ، باب الصّلاة على النّبى ، وباب هل يصلّى على غير النّبى : ج 4 ص 72 ؛ صحيح مسلم ، كتاب الصّلاة ، باب الصّلاة على النّبى بعد التّشهد : ص 305 ـ 306 ح 65 و 66 و 69 ؛ سنن أبى داوود ، كتاب الصّلاة ، باب الصّلاة على النّبى بعد التّشهد : ج 1 ص 257 ـ 258 ؛ سنن النسائى ، كتاب السّهو ، باب الامر بالصّلاة على النّبى : ج 3 ص 45 ، وباب كيف الصّلاة على النّبى : ج 3 ص 47 ـ 49 ، چ بيروت ؛ سنن ابن ماجه ، كتاب اقامة الصّلاة ، باب الصّلاة على النّبيّ : ج 1 ص 292 ـ 294 ح 903 ـ 906 ؛ سنن الترمذى ، كتاب الوتر ، باب ما جاء فى صفة الصّلاة على النّبيّ : ج 1 ص 179 ـ 180 ، كتاب التّفسير ، تفسير سورة الاحزاب الآية : 56، ج 12 ص 95؛ سنن دارمى، كتاب الصّلاة ، باب الصّلاة على النّبى : ج 1 ص 309 ـ 310 ، الموطأ ، مالك ، كتاب السّفر ، باب ما جاء فى الصّلاة على النّبى : ج 1 ص 179 ـ 180 ؛ مسند ابن حنبل : ج 1 ص 162 و ج 3 ص 47 و ج 4 ص 118 و 119 و 241 و 243 و 244 و 424 و ج 5 ص 274 .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.
.

پيامبر اكرم به امر پروردگار عالَم براى هدايت انسان‏ها تا آخرين روز دنيا ، تفسير قرآن كريم و مجموعه سنّت خود

و همه علوم و معارفى را كه بشر براى رسيدن به درجه كمال انسانى خود لازم دارد ، به حضرت على عليه‏السلام ،

و توسّط او به يازده فرزندش ، يكى پس از ديگرى تعليم داده و در اختيارشان گذارده است .




براى رسيدن به اين هدف ، پيامبر اكرم (ص) ، حضرت على (ع) را در همه عمر تحت تعليم خاصّ خود قرار داده بود .

ربّ العالمين براى حفظ و حراست و تبليغ اسلام تا دامنه قيامت ، حضرت على (ع) و يازده فرزندش (ع) را به عنوان

اوصياى پيامبر معيّن فرمود
، و پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، به امر ربّ العالمين ، براى آنكه همه انسان‏ها تا آخرين

روزعمر دنيا راهنمايان خود در امر هدايت را بشناسند و بدانند داروى تمامى دردها و آشفتگى‏ها نزد كيست ، آن دوازده بزرگوار(ع)

را براى امامت و رهبرى مردم با بيانى صريح و قاطع و روشن به امّت اسلامى معرّفى فرمود ، و [HIGHLIGHT=#ffff00]با اين كار تبليغ دين كامل شد  

[HIGHLIGHT=#ffff00]و نعمت خدا بر مردم تماميّت يافت  .




پس از رحلت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، اوصياى آن حضرت (ص) به پا خاستند و پرده تحريف و كتمان را از تفسير قرآن كريم

و سنّت پيامبر (ص) و عقايد و احكام اسلام برگرفتند و با تلاش و جهاد پيگير و دائمى در طول سه قرن متوالى با تأييدات پروردگار متعال

توانستند تفسير صحيح قرآن كريم و مجموعه اصيل سنن اسلامى و علوم و معارف الهى را در دسترس جهانيان قرار دهند .



يكايك ائمّه اطهار عليهم‏السلام در راه حفظ اسلام و در دسترس بشر ماندنِ آن تا آخرين روز دنيا كوشيدند و اعمال و برنامه‏هاى هر يك

از اين بزرگواران در شرايط خاصّ خود براى حفظ اسلام ضرورت قطعى داشت .

اكنون با عنايت و خواست خداى سبحان در بحث‏هاى آينده به شرح و توضیح این امور خواهیم پرداخت .



.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.


مقدّمه


ــ آنان كه پس از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مكتب خلفا را بنياد نهادند ، در زمان حيات آن حضرت گفتند :

«حديث پيامبر را ننويسيد ، كه او هم بشر است و در حال خشنودى و خشم سخن از دهانش بيرون مى‏آيد!» .


ــ و در آخرين ساعات زندگى‏اش نگذاردند براى امّتش وصيّتى بنويسد كه پس از نوشتن آن هرگز گمراه نشوند ، و گفتند :

«پيامبر بيمار است و هذيان مى‏گويد! كتاب خدا ما را بس است!»


پس از وفات پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز نوشتن حديث را ـ تا پايان قرن اوّل هجرى ـ ممنوع كردند .

البته در ربع اوّل اين قرن حتّى بازگو كردن حديث پيامبر نيز جرم محسوب مى‏شد . لذا با عدّه‏اى از صحابه پيامبر و تابعين

كه حديث آن حضرت را روايت مى‏نمودند ، كردند آنچه كردند .

آرى حديث پيامبر كه ركن اساسى سنّت آن حضرت بود ، در مكتب خلفا سرنوشتى اين چنين داشت .

امّا ...

در مكتب اهل بيت ـ چنان كه خواهيم ديد ـ از همان آغاز درست برخلاف مكتب خلفا ، حفظ و ضبط و نشر حديث وبه طور كلّى

سنّت رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مشاهده مى‏گردد .

لازم به يادآورى است كه براى مطالب مورد بحث ما در آينده مصادر و مدارك بسيارى در مكتب خلفا وجود دارد . ولى روش صحيح علمى ،

ما را ملزم مى‏سازد كه دربرخورد مكتب اهل بيت عليهم‏السلام با سنّت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مبنا را مراجعه به مصادر مكتب اهل بيت قرار دهيم .







سرگذشت حديث در مكتب اهل بيت

دوران تاريخى نشر و روايت حديث در مكتب اهل بيت از زمان حيات پيامبر گرامى اسلام آغاز مى‏گردد .

چنان كه از مباحث گذشته روشن شد اصل و ريشه حقايق و احكام اسلام در قرآن كريم است ،

و شرح و بيان و تفصيل آن بر عهده پيامبر اكرم و ساير مبلّغان دست اوّل اسلام قرار داده شده است .



پيامبر گرامى اسلام حديث خويش ، يعنى آنچه به ايشان وحى شده و بشر تا روز قيامت بدان احتياج دارد ، همه و همه را به پسر عمّ خويش ،

على عليه‏السلام املا مى‏فرمود و آن حضرت اين تعاليم را تدوين مى‏نمود .

انتقال تعاليم پيامبر به حضرت على ، در مجالس گوناگونى صورت مى‏گرفت كه ذيلاً به شرح آنها مى‏پردازيم .


.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.

الف ) مجالس تعليم منظّم


مجالس تعليم و ديدارهاى منظّم اميرالمؤمنين عليه‏السلام با پسر عمويش ، رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، براى فراگيرى دانش از آن حضرت(ص)

به تفصيل نقل شده است . براى نمونه در اين مورد به كتاب كافى مراجعه مى‏كنيم و از قول امام چنين مى‏خوانيم :
  • « من هر روز يك بار و هر شب يك بار نزد رسول خدا مى‏رفتم و آن حضرت در آن هنگام با من خلوت مى‏فرمود ؛

    هر جا كه آن حضرت تشريف مى‏برد ، من نيز در خدمت ايشان بودم .

    همه اصحاب آن حضرت اين را مى‏دانستند كه پيامبر خدا جز با شخص من با هيچ كس ديگر چنين ديدارهايى ندارد .

    اين ديدارها غالبا در خانه من صورت مى‏گرفت ، و آن حضرت به خانه من تشريف مى‏آورد . اگر من براى ديدار آن حضرت (ص)

    به يكى از خانه‏هاى او وارد مى‏شدم ، همسرانش ا از اتاق بيرون مى‏فرستاد و با من خلوت مى‏كرد ، به طورى كه جز شخص من ،

    كسى ديگر در خدمت آن حضرت نبود .

    امّا هرگاه رسول خدا به خانه من تشريف مى‏آورد ، به خاطر آنكه با من به تنهايى سخن گويد ، نه فاطمه از كنار ما بر مى‏خاست

    و نه هيچ يك از فرزندانم .


    در چنين ديدارهايى ، من هر چه را كه از حضرتش مى‏پرسيدم جواب كافى دريافت مى‏كردم ، و چون خاموش مى‏شدم و سؤالاتم

    پايان مى‏پذيرفت ، آن حضرت خود آغاز سخن مى‏كرد .

    هيچ آيه‏اى از قرآن بر رسول خدا نازل نشد ، مگر اينكه براى من خواند و تقرير فرمود تا آن را به خطّ خود نوشتم . و حضرتش

    تأويل و تفسير ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه و خاصّ و عامّ آن را به من بياموخت ، و از خداى درخواست كرد كه قدرت فهم

    و حفظ آن را به من مرحمت فرمايد .

    من پس از آن دعايى كه حضرتش در حقّ من فرمود ، هيچ آيه‏اى از كتاب خدا و نيز هيچ يك از مطالبى را كه ايشان املا كرده و

    من نوشته بودم ، از خاطر نبرده فراموش نكردم .

    رسول خدا همه اوامر و نواهى و حلال‏ها و حرام‏هاى الهى ، خواه مربوط به مسائل زمان حال و خواه مربوط به مسائل آينده ،

    و نيز آنچه در كتب آسمانى بر پيامبران گذشته نازل شده و از طاعت و معصيت خدا آگاهشان ساخته بود ، همه و همه را به من

    تعليم فرمود ، و من هم تمام آنها را به خاطر سپردم ، و حتّى يك حرف آن را نيز فراموش نكردم .

    سپس دستش را بر سينه‏ام نهاد ، و از خدا خواست تا قلبم را از دانش و فهم و حكمت و نور لبريز سازد . » (1)






در اينجا مناسب است حديث ديگرى را يادآور شويم . در اين حديث ايرادى كه بسا به ذهن برخى از خوانندگان نيز خطور نمايد ،

از سوى زيد بن على بن الحسين (متوفّاى 120 هجرى) پاسخ داده شده است . روايت بدين شرح است :


  • زيد بن على گفت : اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرموده است : خواب به چشمانم راه نمى‏يافت مگر اينكه رسول خدا آنچه را كه

    جبرئيل در آن روز از موارد حلال و حرام و سنّت ، يا هرگونه امر و نهى ، و آنكه اينها درباره چه چيزى و يا چه كسى نازل شده است ،

    به من تعليم مى‏فرمود .

    به زيد گفته شد : وقتى كه اين دو از يكديگر دور مى‏افتادند و فاصله مكانى مانع ديدارشان مى‏گرديد ، چگونه چنين امرى امكان داشت؟

    زيد پاسخ داد :« پيامبر ، روزهايى را كه ديدار حاصل نمى‏گرديد به خاطر مى‏سپرد و هنگامى كه امام به حضورش مى‏رسيد ، مى‏فرمود :

    «اى على! در فلان روز ، فلان مطلب آمد ، و در فلان روز چنين مطالبى بر من نازل شده است» .

    و بدين سان ادامه مى‏داد تا به روزى مى‏رسيد كه امام به زيارتش نائل شده بود» . (2)






__________________________

1 . الكافى : ج 1 ص 62 ـ 63 ؛ وسائل الشيعه : ج3 ص 394 ح 1 ، چ قديم ؛ مستدرك الوسائل : ج 1 ص 393 ؛ الاحتجاج ،
طبرسى : ص 134 ؛ تحف العقول : ص 131 ـ 132 ؛ الوافى : ج 1 ص 63 ؛ مرآت العقول : ج 1 ص 210.
در الطبقات الكبرى ، ابن سعد ـ از مصادر مكتب خلفا ـ در قسمت شرح حال امام على عليه‏السلام 2 / 2 / 101 ، چ اروپا سه حديث در تأييد اين روايت نقل شده است كه يكى از آنها در كتابى از احمد بن حنبل به نام «فضائل علىّ بن أبى طالب» روايت شده است .

2 . بصائر الدّرجات : ج 4 ص 197 .
در تأييد اين حديث سه روايت در مصادر مكتب خلفا نقل شده است . رجوع كنيد به : سنن النسائى : ج 1 ص 178 ،
باب التنحنح فى الصّلاة ؛ سنن ابن ماجة ، كتاب الادب ، باب الاستئذان ، ح 3708 ، مسند احمد : ج 1 ص 85 ح 647 و ص 107 ح 845 و ص 80 ح 608 ، تاريخ بخارى : ج 4 ص 2 ح 121 .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.

ب ) مجالس تعليم و ديدارهاى نامنظّم امام (علیه السلام ) با رسول خدا ( صلى‏الله‏عليه‏و‏آله)



طىّ مطالبى كه گذشت ، ديدارهاى مرتّب و از پيش معيّن شده امام با رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله راكه در كتب معتبر هر دو مكتب

به ثبت رسيده ، آورديم .

اينك با نقل حديث زير كه در سنن ترمذى و ديگر مصادر معتبر مكتب خلفا آمده است ، به بررسى ديدارهاى نامنظّم امام (علیه السلام )

با رسول خدا (ص) مى‏پردازيم .




ـــ ترمذى مى‏نويسد : از جابر بن عبداللّه‏ انصارى (1) روايت شده است كه گفت :

«در جنگ طائف ، رسول خدا على را به حضور طلبيد و با او به نجوا نشست .

مردم [ازراه خرده گيرى] گفتند : در گوشى صحبت كردنش با پسر عمويش ، على ، چه طولانى شد!

چون اين سخن به گوش رسول خدا رسيد فرمود :

«من از پيش خود با او به نجوا ننشستم ، بلكه خداوند است كه با او نجوا مى‏كند» .
(2)


ترمذى در توضيح اين حديث گفته است :

«نجواى خداوند» يعنى خداوند به پيامبرش امر كرده تا با وى به نجوا بنشيند .




حال بينيم واقعا مسأله چه بوده است كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بنا به امر پروردگار با پسر عمويش (,) ، آن هم در جنگ طائف

به نجوا نشسته است؟! آيا اين در گوشى صحبت كردن ، مشورت جنگى بوده است؟! در حالى كه پيامبر درمشورت‏هايش در جنگ‏ها

همه را شركت مى‏داد و با فرد خاصّى به مشورت نمى‏نشست . همچنان كه در مورد جنگ‏هاى بدر و احد و خندق اين مطلب در تاريخ

ثبت شده است .

پس ناگزير بايد پذيرفت كه اين ديدارها و ديدارهاى نامرتّب مانند آن (3) در رديف همان ديدارهاى منظّم روزانه ايشان بوده است .

يا جا دارد كه بگوييم اين ديدارها ممكن است از همان ديدارهايى باشد كه « زيد بن على بن الحسين » از آن ياد كرده كه

اگر بين رسول خدا و پسر عمويش جدايى مى‏افتاد و چند روزى يكديگر را نمى‏ديدند ، در نخستين برخورد ، رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

با امام خلوت مى‏كرد و مى‏فرمود : اى على! در فلان روز ، فلان چيز ، و در آن روز فلان موضوع بر من نازل شد ...

و بدين ترتيب علّت طولانى شدن نجواى رسول خدا با على عليه‏السلام نيز آشكار مى‏گردد .

[HIGHLIGHT=#ffff00]از آنچه تاكنون گفتيم ، اين نتيجه حاصل مى‏شود كه دست آورد آن همه ديدارهاى مرتّب يا نامرتّب رسول خدا (ص)

با پسر عمويش ، على بن ابى طالب (ع)، سپردن همه علوم و دانش‏هاى اسلامى از عقايد و احكام و غيره به شخص امام بوده است .
 



___________________________

1 . جابر بن عبداللّه‏ بن عمر انصارى ، از اصحاب رسول خداست كه امام باقر عليه‏السلام را نيز درك كرده است . وفات
جابر بعد از سال هفتادم هجرت در مدينه اتّفاق افتاده است تقريب التّهذيب : ج 1 ص 122 .

2 . صحيح الترمذى ، كتاب المناقب ، باب مناقب علىّ بن ابى طالب : ج 13 ص 173 ؛ تاريخ بغداد : ج 7 ص 402 .
همين مضمون از جابر بن عبداللّه‏ در : تاريخ دمشق ، ابن عساكر : ج 2 ص 310 و 311 ؛ الكامل فى التاريخ ، ابن كثير : ج
7 ص356؛ اسد الغابه: ج4 ص27، نيز نقل شده است . شبيه آن از جندب بن ناجيه يا ناجية بن جندب در : كنزالعمّال : ج 6 ص399، چ حيدرآباد 1312 ق، و ج 12 ص 200 ح 1122، چ دوم، الرياض النّضرة ج2 ص265، نيز روايت شده است

3 . از جمله موارد مشابه ، ديدارهايى است كه حضرتش با رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در مدينه داشته است و در تفاسير در ذيل آيه نجوا مجادله : 12 و 13 بدانها اشاره شده است . براى تحقيق رجوع كنيد به : معالم المدرستين : ج 1 ص 322 .[/color
]
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.


ج ) دستور كتابت علوم توسّط اوّلين وصى براى ديگر اوصيا

در امالى شيخ طوسى ، و بصائر الدّرجات ، و ينابيع المودّه آمده است :

احمد بن محمّد بن على فرزند امام باقر عليه‏السلام از پدران بزرگوار خود روايت كرده است :

    • رسول خدا به حضرت على (ع) فرمود : « آنچه كه مى‏گويم بنويس » .

      على عليه‏السلام پرسيد : اى رسول خدا! از آن مى‏ترسى كه فراموش كنم؟

      فرمود : « فراموش نمى‏كنى و از اين جهت بر تو بيمى ندارم . من از خدا خواسته‏ام كه اين علوم را در حافظه‏ات حفظ نمايد

      و دچار فراموشى‏ات نفرمايد . بلكه براى شركايت [در امر امامت ]بنويس» .

      على پرسيد : اى پيامبر خدا! شركاى من چه كسانى هستند؟

      رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله جواب داد : «امامانى از نسل تو هستند كه به بركت آنها باران رحمت بر امّتم مى‏بارد ، و به واسطه آنان

      دعايشان مستجاب مى‏شود و به يُمن وجود آنهاست كه خدا بلاها و آفات را از امّتم برطرف مى‏گرداند . و به خاطر آنها رحمت الهى

      از آسمان بر ايشان نازل مى‏شود» .


      آنگاه با انگشت مبارك به امام حسن اشاره نمود و چنين فرمود : « اين نخستينِ آنان است » .

      و سپس اشاره به حسين كرد و گفت : « امامان از نسل او مى‏باشند » . (1)







آنچه خداوند به پيامبر خود وحى مى‏فرمود ، از نظر نحوه ابلاغ ، به دو دسته تقسيم شده است :



دسته اوّل :

شامل مواردى بوده كه زمان مقتضى براى ابلاغ آنها فرا رسيده و شرايط مناسب براى بيان آنها وجود داشته است .

اين موارد توسّط خود آن حضرت و بدون واسطه به حاضران محضر شريفش ابلاغ مى‏گشت .




دسته دوم :


شامل مواردى بوده كه زمان عمل كردن به آن پس از عصر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بوده است .

اينها را حضرتش فقط به حضرت على تعليم مى‏فرمود ، و ايشان هر دو دسته مطالبى را كه توسّط رسول خدا تبليغ و بيان مى‏شد ،

در كتاب‏هايى جداگانه به خط خود مى‏نوشت .





ــ اين برنامه همچنان ادامه داشت تا اينكه زمان وداع وصى با پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرا رسيد .

در اين آخرين ساعات حيات ، پيامبر اكرم در يك جلسه بسيار مهم و اختصاصى، آخرين تعليمات الهى را به امام عليه‏السلام انتقال داد .



________________________________

1 . الامالى ، طوسى : ج 2 ص 56 ، چ نعمان ، نجف 1384 ق ؛ بصائر الدّرجات : ص 167 ؛ ينابيع المودّة : ص 20 چ
دارالخلافة العثمانيه 1302 ق .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.

د ) آخرين جلسه تعليم



ــ عبداللّه‏ بن عمرو عاص مى‏گويد :
    • رسول خدا به هنگام آخرين بيمارى خود فرمود : برادرم را نزد من بخوانيد .

      على نزد آن حضرت حاضر شد . آنگاه پيامبر جامه خود را بر وى افكند و او را پوشاند و خود را كاملاً بدو نزديك نموده به آهستگى با وى سخن گفت . (1)






ـــ امّ‏سلمه نيز همين داستان را به گونه زير نقل كرده است :
    • قسم به آن‏كس كه به او سوگند ياد مى‏كنيم ، همانا على آخرين كسى بود كه با پيامبر خدا (ص) گفتگو نمود .

      صبحگاهى از آن حضرت عيادت نموديم . ايشان كرارا مى‏پرسيد : « آيا على آمد ؟ آيا على آمد ؟ »

      فاطمه گفت : گويا او را در پى‏كارى فرستاده بوديد؟!

      مدّتى بعد على آمد . من دانستم كه آن حضرت با على كارى دارد ، لذا به همراه ديگران از حجره بيرون آمده در درگاه آن نشستيم .

      من از ديگران به در اتاق نزديك‏تر بودم . رسول خدا خود را كاملاً به على نزديك فرمود و به نجوا كردن و راز نمودن با وى پرداخت .

      آن حضرت در همين روز وفات يافت . بنا بر اين ، آخرين كسى كه با وى گفتگو نمود ، على بود . (2)







ــ و سرانجام سخن خود امام علی ( عليه‏السلام ) را در اين باره ملاحظه مى‏نماييم :


    • پيامبر خدا در آخرين بيمارى خود فرمود : «برادرم را بگوييد نزد من بيايد .

      آنگاه فرمود : « به من نزديك شو » .

      نزديك حضرتش شدم . آنگاه خود را به من تكيه داد و در همين حالت قرار داشت و با من سخن مى‏گفت .

      به گونه‏اى كه گاهى قدرى از آب دهان مباركش به من مى‏رسيد ـ

      تا اينكه سرانجام زمان رحلت رسول خدا فرا رسيد و در بر من وفات يافت ...» . (3)





______________________________

1 . تاريخ دمشق ، ابن عساكر ، ترجمة الإمام على : ج 2 ص 484 ، چ بيروت 1395 ق ؛ الكامل فى التاريخ ، ابن كثير : ج
7 ص 359 ؛ كنزالعمّال : ج 6 ص 392 ، چ اوّل .

2 . اين حديث در المستدرك على الصحيحين و تلخيص ذهبى : ج 3 ص 139 ، صحيح توصيف شده است . و نيز در
المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 14 ـ 17 ، باب كان أقرب النّاس عهدا برسول اللّه‏ ، از شرح حال حضرت على به چند سند روايت گشته است . در مصنف ابن ابى شيبه : ج 6 ص 348 ؛ مجمع الزّوائد : ج 9 ص 112 ؛ كنزالعمّال : ج 15 ص 128 ح 374 ، باب فضائل على بن ابى طالب ، چ دوم ؛ تذكرة الخواصّ الأئمّه ، باب حديث النجوى والوصيه ، از كتاب «فضائل» احمد بن حنبل نقل شده است .

3 . الطبقات ابن سعد ، باب من قال توفى رسول اللّه‏ فى حجر علىّ بن ابى طالب : ج 2 ق 2 ص 51 ، چ اروپا .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.


 « جامعه يا كتاب امام على (عليه‏السلام) » 


از احاديث بسيار چنين بر مى‏آيد كه امام علىّ بن ابى طالب (عليه‏السلام ) چندين كتاب داشته كه حاوى مجموعه احكام و معارف دين اسلام بوده است .

در اينجا به بررسى پيرامون يكى از اين كتب كه تحت عنوان « جامعه » مطرح شده است ، اكتفا مى‏نماييم .

اين كتاب به املاى رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و خط حضرت على عليه‏السلام تدوين شده است ،

و ظاهرا مقصود از كتاب على عليه‏السلام در پاره‏اى روايات ، همين كتاب مى‏باشد .



در كتاب اصول كافى و بصائر الدّرجات از قول ابوبصير (1) روايتى نقل شده است كه ما آن را عينا از كافى (2) نقل مى‏كنيم .



ابوبصير گفته است :

    • ــ «خدمت امام جعفر صادق رسيدم و گفتم : فدايت شوم ، سؤالى دارم ؛ آيا اينجا كسى هست كه سخنان مرا بشنود؟

      ــ امام پرده‏اى را كه بين آن اتاق و اتاق مجاور آويخته شده بود ، كنار زد و در آنجا سركشيد و سپس به من فرمود :

      «اى ابومحمّد! هر چه مى‏خواهى بپرس» .

      ــ گفتم : فدايت شوم ، شيعيان شما طىّ احاديثى مدّعى‏اند كه رسول خدا بابى از علم به روى [اميرالمؤمنين] على گشوده است كه از آن هزار باب ديگر گشوده مى‏شود .

      تا آنجا كه امام در پاسخ وى مى‏فرمايد : « اى ابومحمّد! ما جامعه داريم و آنها چه مى‏دانند كه جامعه چيست » .

      ــ پرسيدم : فداى تو گردم ، جامعه چيست؟

      ــ امام فرمودند :

      «صحيفه‏اى است به درازاى هفتاد ذراع به ذراع رسول خدا و املاى آن حضرت كه همه مطالب آن يك به يك از دو لب مبارك ايشان بيرون آمده

      و [اميرالمؤمنين] على آنرا به خط خود نوشته است . در آن صحيفه از هر حلال و حرامى ، و از هر آنچه كه مردم به آن نياز داشته و دارند ،

      سخن رفته است ، حتّى ديه يك خراش سطحى پوست بدن » .


      آنگاه دست خود را به شانه‏ام زد و فرمود :« اجازه مى‏دهى اى ابو محمّد ؟ »

      ــ جواب دادم : فدایتان گردم ، تمام وجود من در اختيار شماست ، هر چه مى‏خواهى انجام بده .

      پس آن حضرت با دست خود فشارى بر شانه‏ام وارد كرد و فرمود : « حتّى ديه اين را! » و اين مطلب را قدرى غضب آلود فرمود .

      من گفتم : به خدا سوگند كه اين خود علم است و ...» .





سخن پيرامون «جامعه» و كتاب امام على عليه‏السلام در روايات متعدّدى آمده است . در اينجا ما به ذكر همين يك روايت بسنده مى‏كنيم .



 حال به اين سخن مى‏پردازيم كه امامان بعد از اميرالمؤمنين على عليه‏السلام كتاب‏هاى ايشان ، به ويژه جامعه را

چگونه پس از سپرى شدن ايّام خويش به امام پس از خود به وديعت مى‏سپردند .
 







________________________

1. دو نفر به «ابو بصير» معروف مى‏باشند كه يكى از آنها يحيى پسر ابوالقاسم ، مكنّى به «ابو محمّد» و از جمله اصحاب حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عليهماالسلام بوده و مطلقا به او «ابو بصير» مى‏گفتند . در اينجا مراد همين ابوبصير است . رجوع كنيد به : قاموس الرّجال .

2 . الكافى : ج 1 ص 239 ، بصائر الدّرجات : ص 151 ـ 152 ، وافى : ج 2 ص 135 . البته اين روايت طولانى است و
ما به قدر حاجت از آن برگزيده‏ايم . حديثى ديگر نيز از ابوبصير روايت شده كه با حديث مزبور در لفظ قدرى اختلاف دارد . رجوع كنيد به : بصائر الدّرجات : ص 49 ح 14 و ص 154 ح 7 و ص 142 ح 1 ، الوافى : ج 2 ص 135 .



.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: به ودیعه نهادن تفسير قرآن و سنّت ، نزد 12 وصیّ پیامبر (ص)

پست توسط محدثه »

.

ــ كتاب‏هاى امام على (عليه‏السلام ) در دست ائمّه اهل بيت (عليهم‏السلام)



الف ) امام حسن ، امام حسين و امام سجّاد ( عليهم‏السلام )



شيخ كلينى در كتاب اصول كافى از قول سليم بن قيس چنين آورده است :
    • من شاهد وصيّت اميرالمؤمنين عليه‏السلام به فرزندش امام حسن (عليه‏السلام ) بودم . آن حضرت سپس امام حسين (عليه‏السلام )

      و محمّد حنفيه و ديگر پسرها و بزرگان شيعيان و خانواده‏اش را بر آن وصيّت گواه گرفت . آنگاه كتاب و سلاح خود را به فرزندش ،

      امام حسن عليه‏السلامتحويل داد و گفت :

      « پسرم! رسول خدا به من امر فرموده است كه تو را وصىّ خود گردانم و كتاب‏ها و اسلحه‏ام را به تو تحويل دهم ، همان‏طور كه

      رسول خدا (ص) مرا وصىّ خود قرار داد و كتاب‏ها و اسلحه‏اش را به من سپرد . و نيز فرمان داده است تا به تو دستور دهم كه

      چون مرگت فرا رسد ، آنها را به برادرت ، حسين تحويل دهى . »

      سپس اميرالمؤمنين عليه‏السلام روى به جانب حسين عليه‏السلام كرد و به او فرمود :

      « و رسول خدا تو را نيز فرمان داده است كه آنها را به اين پسرت [علىّ بن الحسين ]تحويل دهى . »

      سپس دست علىّ بن الحسين را گرفت و فرمود :

      « و رسول خدا تو را نيز فرمان داده است تا آنها را به پسرت ، محمّد تحويل دهى . و از جانب رسول خدا و من به او سلام برسان . » (1)



  دارد ... 


____________________________

1 . الكافى : ج 1 ص 297 ـ 298 ، الوافى : ج 2 ص 79 .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

ادامه مبحث : كتاب‏هاى امام على (ع) در دست ائمّه اهل بيت (ع)

پست توسط محدثه »

.


ــ همچنين در كتاب كافى و بصائر الدّرجات چنين آمده است :

حمران مى‏گويد :


از ابو جعفر ، امام باقر عليه‏السلام در مورد صحيفه مُهر و موم شده‏اى كه نزد « امّ‏سلمه » به وديعت نهاده شده بود

و مردم درباره آن سخن مى‏گفتند ، سؤال نمودم . امام باقر عليه‏السلام فرمود :

«رسول خدا را چون اجل فرا رسيد ، على علم و اسلحه آن حضرت و هرچه را نزد او بود [از مواريث امامت] به ارث برد .

[اين علوم و معارف و سلاح رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله همچنان نزد اميرالمؤمنين عليه‏السلامبود ]تا اينكه به حسن و پس از او به حسين رسيد .

در اين موقع چون ما از غلبه دشمنان بيم داشتيم ، آنها را [جدّم حسين] نزد « امّ سلمه » به امانت سپرد و بعد از آن علىّ بن الحسین آنها را از امّ‏سلمه بازستاند » .


من گفتم : [بنا بر اين ،] بعد از آن به پدرتان رسيد ، و بعد از آن به شما رسيده است؟!

امام باقر عليه‏السلام پاسخ دادند : آرى ، همين‏طور است . (21)








ــ و نيز از عمر بن ابان (22) روايت شده است (23) كه گفت :

از حضرت امام جعفر صادق در مورد صحيفه سر به مُهرى كه نزد « امّ المؤمنين امّ سلمه » به امانت نهاده شده بود و مردم از آن سخن مى‏گفتند ، جويا شدم .


امام در پاسخ فرمود :

هنگامى كه رسول خدا درگذشت ، [اميرالمؤمنين] على دانش وسلاح و هر آنچه را نزد آن حضرت [از مواريث امامت] بود ،

از او به ارث برد و همچنان نزدش بود تا اينكه به فرزندش ، حسن ، و بعد از او به حسين رسيد .


[در اينجا من صبر نكرده به دنبال سخنان امام] عرض كردم : بعد از امام حسين آنها به على بن الحسين ، و از آن امام به فرزندش ،
و از ايشان هم به شما منتقل شده است ؟

امام صادق عليه‏السلام فرمود : آرى همين طور است .









در كتاب غيبت شيخ طوسى ، و مناقب ابن شهر آشوب ، و بحار الأنوار مجلسى ، از قول فضيل (24) چنين آمده است :

ابوجعفر ، امام محمّد باقر عليه‏السلام به من فرمود :

در همان هنگام كه امام حسين به سوى عراق عازم بود ، وصيّت‏نامه پيامبر و كتب و ديگر اشياى آن حضرت را به امانت نزد امّ‏سلمه گذاشت

و به او فرمود : وقتى كه پسر بزرگ‏ترم به تو مراجعه كرد ، آنچه را كه به تو سپره‏ام ، به او تسليم‏كن .

پس از اينكه امام حسين به شهادت رسيد ، علىّ بن الحسين نزد امّ سلمه رفت و آن بانو هم تمامى اشيائى‏را كه امام حسين (ع)

به امانت نزدش نهاده بود ، به امام سجّاد تحويل داد . (25)








ــ و نيز در كتاب كافى ، اعلام الورى ، مناقب ابن شهر آشوب و بحارالأنوار از ابوبكر حضرمى (26) روايت شده است (لفظ از كافى است)

كه امام صادق عليه‏السلام فرمود :


امام حسين در آن هنگام كه به سوى عراق عزيمت مى‏فرمود ، كتب و وصيّت‏نامه را نزد امّ سلمه به امانت نهاد .

[اينها همچنان نزد آن بانو بود] تا اينكه علىّ بن الحسين بازگشت و [امّ‏سلمه] همه آنها را به وى تحويل داد . (27)




البته اينها به غير از آن وصيّتى است كه امام در كربلا به همراه آنچه كه امامى از امام ديگر به ارث مى‏برد ،

به دخترش فاطمه سپرد و او بعدها به علىّ بن الحسين عليه‏السلام تحويل داد .

لازم به ذكر است كه در آن ايّام امام سجّاد عليه‏السلام به شدّت بيمار بود .




________________________________________

21 . الكافى : ج 1 ص 235 ، بصائر الدرجات : ص 177 و 186 و 188 ، الوافى : ج 2 ص 132 .
22 . ابوحفص ، عمر بن ابان كلبى كوفى از جمله اصحاب امام جعفر صادق عليه‏السلام بوده است . معجم رجال الحديث : ج 13 ص 12 .
23 . الكافى : ج 1 ص 236 ؛ بصائر الدّرجات : ص 184 و 177 ؛ الوافى : ج 2 ص 133 .
24 . ابوالقاسم فضيل بن يسار ، آزاد كرده «بنى نهد» از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهماالسلام بوده است . قاموس
الرّجال : ج 7 ص 343 .
25 . الغيبة ، طوسى : ص 128 چ تبريز 1322 ق ؛ المناقب ، ابن شهر آشوب : ج 4 ص 172 ؛ بحارالأنوار : ج 46 ص 18 ح
3 .
26 . ابوبكر حضرمى ، عبداللّه‏ بن محمّد نام دارد و از امام صادق عليه‏السلام احاديث بسيارى روايت كرده است . قاموس
الرّجال : ج 16 ص 15 .
27 . الكافى : ج 1 ص 304 ؛ اعلام الورى : ص 152 ؛ بحارالأنوار : ج 6 ص 19 ؛ المناقب ، ابن شهر آشوب : ج 4 ص
172 .
 
تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “قرآن مجید”