تفسیر نور و ظلمت در قرآن

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 128
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۴:۱۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 52 بار
سپاس‌های دریافتی: 137 بار

تفسیر نور و ظلمت در قرآن

پست توسط حامد صارم »

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صلّ علی محمد کما حمل وحیک و بلّغ رسالاتک و صل علی محمد کما احلّ حلالک و حرم حرامک و صل علی أمیرالمؤمنین علی بن ابیطاب اخی نبیک و ولیّه و صفیّه و وزیره و مستودع علمه و موضع سره و باب حکمته و الناطق بحجته و الداعی الی شریعته و ختیفته فی أمته و مفرج الکرب عن وجهه قاصم الکفره و مرغم الفجره الذی جعلته من نبیک بمنزلته هارون من موسی وصل الله علی أبنائه المعصومین المنتجبین ولا سیماالبقیة الله الأعظم . و العن قتلة امیر المؤمنین و قتلة الحسن و الحسین علیهم السلام و قتلة اهل بیت نبیّک اللهم العن اعداء آل محمد و قتلتهم و زد هم عذابا فوق العذاب و هوانا فوق هوان و ذلا فوق ذل وخزیا فوق خزی اللهم دعّهم الی النار دعّا و ارکسهم فی الیم عذابک رکسا و احشرهم و اتباعهم الی جهنم زمرا


واژگان کلیدی : نور ، ظلمت ، ولایت
مقدمه
سپاس و ستایش می کنیم آن خدایی را که منزه است از مجانست با مخلوقاتش و ستایش آن خدایی را سزاست که دل علی ذاته بذاته و سپاس می گوییم خدا را بخاطرتنزیل فرقان بر قلب عبدش تا او را بر عالمیان نذیر بگرداند و اسرار کتابش را در را در قلب اهل بیت پیامبرش به ودیعت نهاد ودر شأن ایشان فرمود :
«آیات بینات فی صدور الذین اوتو العلم»
آن اهل بیتی که اذهب عنهم رجس و طهرهم تطهیرا و آنگاه کتاب و عترت را دو حبل ممدود بین خویش و مردم قرار داد تا ما را به وسیله تمسک به آن دو از پرتگاه ضلالت و گمراهی نجات دهد چنانچه پیامبر عظیم الشأنش فرمود : « ما ان تمسکتم بهما لن تضلو ابدا» و عترت را ترجمان کتاب و حملة کتاب و قیم قرآن قرار داد.
پس چه کسی کشاف زیباییها و عرایس اسرار و دقایق ضرآن است در حالی که ایشان مخاطبان قرآن هستند.
قرآن
قررآن کتاب عظیم اسلام و معجزه جاوید حضرت محمد -- صلی الله علیه و آله – می باشد کتابی که در باره اش خطاببه مقداد فرمود « هنگامی که فتنه ها مانند تکه های شب بر شما حمله ور می شود علیکم بالقرآن بر شما باد به قرآن که قرآن شافع و مشفع است هر کس قرآن را امام خود قرار دهد او را به بهشت می رساند و هر کس قرآن را به پشت سر خود گذارد او را به جهنم سوق خواهد داد».
و علی بن ابیطالب امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمودند :
« قرآن هدی النهار و نور الیل هدایت گر روز و پرتو افشان شب است »
و اینکه قرآن مانند پیامبر در روز جزا دارای مقام شفاعت است با بهترین صورت ها وارد صحرای محشر می شود شهداء ، انبیاء،مرسلین وفرشتگان گمان میکنند که او از آانهاست ولی قرآآن از همه صفوف می گذرد تا به درگاه حضرت حق می رسد و خداوند او را خطاب می کند که اشفع تشفع شفاعت کن تا شفاعت تو پذیرفته شود.
بر ماست که از دقایق و معانی قرآن آگاه باشیم که در غیر این صورت چگونه می توان به وسیله قرآ ن هدایت شد .
کافر درنور ومؤمن در ظلمات
آیه 257 سوره مبارکه بقره می فرماید:
« الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»
خداوند ولی کسانی است که ایمان آورده اند ایشان را از ظلمات خارج و به نور می برد و کسانی که کافر شدند ولی آنها طاغوت است که آنها را از نور خارج و به ظلمت داخل می کند که اینان اصحاب آتش هستند و در آن جاودان خواهند ماند .
در اینجا سؤالی به نظرمی رسد کسی که ایمان دارد در نور است و در ظلمت نیست پس چرا خداوند می فرماید که آنها از ظلمات خارج می شوند ؟ مگر آنها در نور ایمان نیستند ؟ از طرفی دیگر کسی که کافر است نوری ندارد و قطعا در ظلمت است ااما آیه شریفه می فرماید که کافران از نور خارج می شوند و به سوی ظلمات میروند
مگر آنها نوری داشتند که از آن به ظلمات منتقل شوند ؟
خلاصه اینکه مؤمن در نور است و خارج از ظلمات و دخول آن به نور و خروج آن از ظلمت تحصیل حاصل است .
کافر در ظلمات است و خارج از نور لذا دخول او در ظلمت و خروج او از نور تحصیل حاصل است .
مفردات آیه شریفه
ولي: الوَلاية: مصدر الموالاة، و الوِلاية مصدر الوالي
وليُّ اليتيم الذي يلي أَمرَه و يقوم بكِفايته.
ولی یتیم کسی است که صاحب اختیار امر اوست و قائم به شئونات یتیم است و او را کفایت می کند.
نور: النور: الضياء، و الفعل: نار و أنار و نورا و إنارة.
نور : روشنایی

النُّورُ: الضياء.
و النور: ضد الظلمة.

(نور) قوله تعالى: الله نور السماوات و الأرض [24/35] أي مدبر أمرهما بحكمة بالغة، أو منورهما يعني كل شي‏ء استضاء بهما.
و عنه ع : «معناه هاد لأهل السماء و هاد لأهل الأرض«
و النور: كيفية ظاهرة بنفسها مظهرة لغيرها، و الضياء أقوى منه و أتم، و لذلك أضيف للشمس، و قد يفرق بينهما بأن الضياء ضوء ذاتي و النور ضوء عارضي.
قوله تعالى: و من لم يجعل الله له نورا فما له من نور [24/40] قال المفسر: أي من لم يجعل الله له نورا بتوفيقه و لطفه فهو في ظلمة الباطل لا نور له.

نور : کیفیتی است که به نفس خودش ظاهر است و غیرنور به وسیله نور ظاهر می شود و ضیاء اقوی از نور و اتم است ، از همین جهت ضوء به خورشید اضافه می شود ، و فرقی که بین آن دو است این است که ضیاء روشنی ذاتی است و نور روشنی عارضی است
الطاغوت : سرکش ، نا فرمان مایه گمراهی ، شیطان ، آنچه جز خدا مورد پرستش قرار گیرد.
قوله تعالى : الله ولى الذين ءامنوا يخرجهم من الظلمت إلى النور والذين كفروا أولياؤهم الطغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمت أولئك أصحب النار هم فيها خلدون( الله ولى الذين آمنوا ) الولى فعيل بمعنى فاعل . قال الخطابى : الولى الناصر ينصر عباده المؤمنين ، قال الله عزوجل : ( الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور ) ، وقال : " ذلك بأن الله مولى الذين آمنوا وأن الكافرين لا مولى لهم.
ولی فعیل به معنای فاعل است ، و ولی به معنای ناصر است که بنده های مؤمن خود را یاری می کند .
و خداوند یاور مؤمنین است و کافران یاوری ندارند


قوله تعالى : ( الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا أولياءهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات أولئك اصحاب النار هم فيها خالدون ( 257 ) آية . المعنى ، واللغة : معنى ( ولي الذين آمنوا ) نصيرهم ، ومعينهم في كل ما بهم إليه الحاجة فيه صلاح لهم في دينهم ودنياهم وإنما يوصف بالولي من كان أولى بغيره وأحق بتدبيره . ومنه الوالي ، لانه يلي القوم بالتدبير والامر ، والنهي . . . . . . . . والله تعالى يتولى المؤمنين على ثلاثة أوجه : يتولاهم بالمعونة على إقامة الحجة ، ويتولاهم بالنصرة لهم في الحرب حتى يغلبوا ، ويتولاهم بالمثوبة على الطاعة .
وقوله ( يخرجهم من الظلمات إلى النور ) . ومعناه : من ظلمات الكفر إلى نور الايمان ،
ولی الذین آمنوا یعنی یاوران ایشان و کمک کننده ایشان در هر چیزیکه به آن احتیاج دارند و و صلاح دین و دنیا ی ایشان در آن است و هم چنین به کسی ولی گفته می شود که اولی به غیر با شد و احق به تدبیر باشد و از ولی مشتق می شود والی چرا که او به امر و نهی وبه قوم و تدبیر امور آنها می پردازد .و خداوند متعال بر سه وجه بر مؤمنین ولایت دارد 1) معونت بر اقامه حجج 2) یاری کردن آنها در جنگ 3) به پاداش دادن در مقابل طاعت
و يخرجهم من الظلمات إلى النوریعنی از ظلمات کفر به نور ایمان
الله ولى الذين ءامنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا أولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون [ 257 ] ) . اللغة : الولي : من الولى وهو القرب من غير فصل ، وهو الذي يكون أولى بالغير من غيره ، وأحق بتدبيره ومنه : الوالي
لذا معنای آیه چنین می شود :
خداوند سرپرست و کفایت کننده ایمان آورندگانی است که از ظلمات به نور خارج می شوند اما کافرانی که سرپرست آنان طاغوت و شیاطین است و از نور به ظلمت خارج می شوند همراه آتشند و در آن ابدا باقی خواهند ماند
تفسیر نور و ظلمت
برای نور و ظلمت در کلمات مفسرین تفسیرهای فراوانی می توان یافت
که به بعضی از آنها اشاره می شود:
خروج از ظلمات به نور را به خروج از باطل به حق یا از کفر به ایمان یا از گناه به توبه؛ خروج از جهل به علم و در نهایت خروج از ضلالت به هدایت تفسیر کرده اند و بعضا از ظلمات به شمال واز نور به یمین تعبیر شده است وگاهی هم از ظلمات به شک و ریب و افک نیز تعبیر شده است
اما هیچ کدام از این تعابیر نمی تواند جواب خوبی برای سؤال مطرح باشند چرا که با هر کدام از تعبیرات قوق به نحوی سؤال خود نمایی می کند
اکثر مفسرین به این سؤال توجه نکرده اند و برخی مانند شیخ طوسی سعی کرده اند به آن جواب بدهند شیخ طوسی می فرماید :
« اگرگفته شود چه گونه از نور خارج می شوند در حالی که اصلا داخل در آن نشده اند؟ از این سؤال دو جواب می دهیم :
این کلام مانند سخن پدری است که به فرزندش می گوید تو را از ورثه خود اخراج کردم فرزند از چیزی خارج شد که در آن داخل نشده بود .
وجه دوم که این جواب را ازمجاهد نقل می کند که آیه در مورد قومی است که از اسلام مرتد شده اندکه جناب شیخ این جوابرا نمی پسندد و جواب اول را الیق به مذهب می داند»
سؤال مطرح شده دو قسمت داشت که این دوجواب فقط به یک قسمت پاسخ میدهد و نمی تواند مشکل قسمت دیگر را حل کند بنا بر این این تفاسیر مطرح شده در این قسمت پاسخ گوی سؤال نیستند.
) الله ولي ) ناصر ( الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات ) الكفر ( إلى النور ) الايمان ( والذين كفروا أولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات ) ذكر الاخراج أما في مقابلة قوله يخرجهم من الظلمات أو في كل من آمن بالنبي قبل بعثته من اليهود ثم كفر به ( أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون
سیوطی نیز جوابش تقریبا نزدیک به مجاهد است او می گوید منظور یهودیانی هستند که قبل از بعثت ایمان آورده اند اما بعد از بعثت کافرشده اند
وأخرج ابن المنذر والطبراني عن ابن عباس في قوله ( الله ولي الذين آمنوا ) الآية قال هم قوم كانوا كفروا بعيسى فآمنوا بمحمد صلى الله عليه وآله وسلم ( الذين كفروا أولياؤهم الطاغوت ) الآية قال هم قوم آمنوا بعيسى فلما بعث محمد كفروا به وأخرج ابن جرير عن الضحاك قال الظلمات الكفر والنور الإيمان وأخرج أبو الشيخ عن السدي مثله في هذه الآية استشهاد على ما تقدم ذكره من أن الكفرة أولياؤهم الطاغوت.
قرآن و نور ظلمت
باید توجه داشت که هدف غایی از ارسال رسل و نزول کتاب های آسمانی و نزول فرآن اخراج انسانها از ظلمات و وارد کردن آنها در نور است لذا قرآن نور است و اهل بیت علیهم السلام هم نوری هستند که همراه قرآن نازل شده اند و تمام بنی آدم موظف به ایمان آوردن به این دو نور و تبعیت کردن از آندو هستند.
در قرآن کریم مواردی بسیار خروج از ظلمات و دخول به نور ذکر شدهاست که برای اینکه بهتر بتوانیم به این سؤال پاسخ بدهیم به چند نمونه از این آیات اشاره می شود :
«يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم»
خداوند به وسیله آن ] نور و کتاب مبین[ هدایت می کند کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند ، به راه های سلامت ، هدایت می کند ؛ و به اذن خود ، از تاریکی ها به سوی روشنایی می برد ؛ و آنها را به سوی راه راست ، رهبری می نماید .
«الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ»
این کتابی است که بر تو نازل کردیم ، تا مردم را از تاریکیها به سوی روشنایی درآوری به اذن خدا به سوی صراط و راه خداوند عزیز و ستوده
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ »
ما موسی را با آیات خود فرستادیم ، (و دستور دادیم :) قومت راازظلمات به نور بیرون آر ؛ و « ایام الله» را به آنان یاد آوری کن . در این ، نشانه هایی است برای هر صبر کننده شکر گزاار .
«هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً ».
او کسی است که بر شما درود و رحمت می فرستد ، و فرشتگان او تا شما را ازظلمات به سوی نور خارج کنند و او به مؤمنین رحیم است
... «وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ » ...
نه ظلمتها و نه نوربا هم مساوی نیستند

« هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ »
او کسی است که آیات روشنی بر بنده اش نازل می کند تا شما را از تاریکی ها به سوی نور برد ؛ و خداوند نسبت به شما مهربان است
« رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً »
رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می کند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند ، از تاریکیها به سوی نور خارج سازد . و هر کسی که به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد ، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که اززیردرختانش نهرها جاری است ، جاودانه در آن می مانند ، و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است .
سؤال مطرح شده در مورد آیه شریفه 257 سوره مبارکه بقره در مورد بعضی ازآیات فوق مطرح است چنانچه گذشت شخص مؤمن در ظلمات نیست حال آنکه ظهور بعض آ یات خلاف این مطلب است مانند آیه شریفه 16 سوره مبارکه مائده و آیه شریفه 43 سوره مبارک احزاب و آیه شریفه 11 سوره مبارکه طلاق و ...
نکاتی چند از آیات
از این آیات شریفه نکاتی مهم را می توان فهمید که ما را درپاسخ دادن به این سؤال کمک می کند که بر خیازنکات عبارتند از :
یکی از موضوعات مهم در آیات قرآن خروج از ظلمات می باشد
آیه شریفه می فرماید این دو با هم مساوی نیستند تأکید را می افزاید
کسانی از ظلمات خارج می شوند که تابع رضوان خدا هستند
خروج به سوی نور برابر و همسنگ صراط مستقیم است
هدف از نزول کتاب خروج از ظلمت است
ورود به نور برابر با صراط عزیز و حمید است
حضرت موسی هم مأمور بوده که قومش را از ظلمت به نور خارج کند
خروج از ظلمات منوط به صلوات خدا و ملائکه بر عبد است
وارد وادی نور شدن توفیقی عظیم از طرف خداوند است
داخلین در نور همان واردین به رحمت و رأفت خداوند هستند
راه یافتگان به نور همان بهشتیان هستند
کسانی که در ظلمت قرار دارند در آتش جهنم جاودان خواهند ماند و از عذاب رهایی ندارند
رسیدن به نور و فرار از ظلمات کمال عباد است
کسانی که داخل در نور نشوند قطعا در ظلمت هستند یعنی وسط وجود ندارد
روایات و نور و ظلمت
معمولا برای فهم آیات به بررسی مفردات آیه پرداخته می شود ،و برای یافتن معانی کلمات از باب رجوع به خبره به اهل لغت مراجعه می کنند اما رجوع به اهل لغت تنها راه برای رسیدن به معنای مفردات نیست ؛ می توان برای یافتن مقصود خداوند و مراد او از استعمال کلمات در آیات و روایات استمداد جست یعنی بررسی شود که یک لغت در چه معانی در کتاب و سنت معصوم به کار رفته است .
نکته حائز اهمیت دیگر این است که در بعضی از این روایات برای آیات مصداق عینی تعیین شده است . که بسیار راهگشا در فهم آیات می باشد البته بحث در ارزش تفسیر مصداقی در این مختصر نمی گنجد .
برای این منظور بعضی از روایات را دراین مورد در اینجا می آوریم .
امام صادق علیه السلام می فرماید :
«........، وذلك ان الله قال في كتابه " الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات " فالنور هم آل محمد(ع) والظلمات عدوهم »
نور عبارت است از آل محمد و ظلمات دشمنان ایشان هستند
در تفسیر قمی از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل می کند
«( لا انفصام لها ) اي حبل لا انقطاع له يعني امير المؤمنين والائمة بعده عليهم السلام ( الله ولي الذين آمنوا ) وهم الذين اتبعوا آل محمد عليهم السلام ( يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت ) هم الظالمون آل محمد والذين اتبعوا من غصبهم ( يخرجونهم من النور إلى الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون والحمد لله رب العالمين ) كذا نزلت»
لا انفصام لها یعنی طنابی که در آن انقطاعی نیست یعنی امیر المؤمنین و ائمه اطهار عليهم السلام الله ولي الذين آمنوا کسانی هستند که از آل محمد علیهم الصلوة و السلام تبعیت می کنند يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت ایشان ظلم کنند گان به آل محمد علیهم الصلوة و السلام هستند و کسانی که از غصب کنندگان حق اهل بیت تبعیت می کنند ...
وفي عيون الاخبار : بإسناده إلى أبي الحسن الرضا عليه السلام ، عن أبيه ، عن آبائه ، عن علي عليهم السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : « من أحب أن يركب سفينة النجاة ويستمسك بالعروة الوثقى ويعتصم بحبل الله المتين فليوال عليا بعدي وليعاد عدوه ، وليأتم بالائمة الهداة من ولده»
رسول الله صلى الله عليه وآله فرمودند هر کس دوست دارد که سوار بر سفینه نجات شود و متمسک به عروة الوثقی باشد و به حبل الله المتین چنگ بزند پس باید بعد از من ولایت علی صلوات الله علیه را قبول کند وباید دشمن دشمنانش باشد وباید به ائمة هدایت از اولاد علی صلوات الله علیه معتقد باشد
وفي أمالي شيخ الطائفة قدس سره بإسناده إلى علي عليه السلام عن النبي صلى الله عليه وآله انه تلا هذه الآية : «فأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون» قيل : من أصحاب النار يا رسول الله ؟ قال :« من قاتل عليا بعدي فاولئك أصحاب النار»
پیامبر النبي صلى الله عليه آیه فأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون را تلاوت فرمودند شخصی پرسید اصحاب نار چه کسانی هستند ؟ فرمود : هرکس که بعد از من با علی مقاتله کند.
مرحوم مجلسی در کتاب گرانسنگ بحار الانوار این روایت را در مورد آیه اول سوره مبارکه ابراهیم از تفسیر قمی نقل نموده است :
-«فس، [تفسير القمي‏] الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ يَعْنِي مِنَ الْكُفْرِ إِلَى الْإِيمَانِ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ وَ الصِّرَاطُ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ إِمَامَةُ الْأَئِمَّةِ ع قَوْلُهُ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا الْآيَةَ قَالَ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بَطَلَ عَمَلُهُ مِثْلُ الرَّمَادِ الَّذِي تَجِي‏ءُ الرِّيحُ فَتَحْمِلُهُ »
ای محمد صلى الله عليه وآله کتاب را بر تو نازل کردیم تا خارج کنی مردم را از ظلمات به سوی نور یعنی از کفر به سمت ایمان و به سمت صراط عزیز و حمید و صراط راه روشن و امامت ائمه می باشد ... و کافران کسانی هستند که مقر به ولایت علی بن ابی طالب علی صلوات الله علیه نیستند و اعمال آنها باطل است مثل خاکستری می باشد که باد آن را پخش می کند
هم چنین روایات زیر را مرحوم علامه مجلسی در مورد معانی نور و ظلمات از کتب مختلف نقل نموده است :
«ب، [المناقب لابن شهرآشوب‏] الْوَاحِدِيُّ فِي الْوَسِيطِ وَ فِي الْأَسْبَابِ وَ النُّزُولِ قَالَ عَطَاءٌ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ حَمْزَةَ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ فِي أَبِي جَهْلٍ وَ وُلْدِهِ»
شهر آشوب در مناقب در مورد اسباب نزول در مورد آیه شریفه تَعَالَى أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ در مورد علی علیه الصلوة و السلام و حمزه نازل شده است و فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ در مورد ابی جهل و اولادش نازل شده است
أَبُو جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرٌ ع فِي قَوْلِهِ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ يَقُولُ مِنَ الْكُفْرِ إِلَى الْإِيمَانِ يَعْنِي إِلَى الْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ ع
امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ می فرمودند :
« خروج از کفر به سمت ایمان یعنی ولایت علی بن ابیطالب امیر المؤمنین صلوت الله علیه
الْبَاقِرُ فِي قَوْلِهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ نَزَلَتْ فِي أَعْدَائِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ أَخْرَجُوا النَّاسَ مِنَ النُّورِ وَ النُّورُ وَلَايَةُ عَلِيٍّ ع فَصَارُوا إِلَى الظُّلْمَةِ وَلَايَةِ أَعْدَائِهِ وَ قَدْ نَزَلَ فِيهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ وَ قَوْلُهُ تَعَالَى يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ‏
امام باقر علیه السلام وَ الَّذِينَ كَفَرُوا یعنی کافران به ولایت عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ نازل شده است در مورد دشمنان ایشان و تابعین دشمنان که خارج کردند مرد م را از نور ونور ولایت امیر المؤمنین صلوات الله علیه می باشد و مردم به سمت ظلمت و تاریکی ولایت دشمنان او رفتند . . .
وَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْمَاضِي يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صلوات الله علیه بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَةِ
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند :
« يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ یعنی اراده کردند و خواستند که خاموش کنند ولایت علی بن ابیطالب امیر المؤمنین صلوات الله علیه بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنی خداوند تمام کننده امامت می باشد ...»
مَالِكُ بْنُ أَنَسٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ ابْن ِعَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى أَبُو جَهْلٍ وَ الْبَصِيرُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا الظُّلُماتُ أَبُو جَهْلٍ وَ لَا النُّورُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا الظِّلُّ يَعْنِي ظِلَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي الْجَنَّةِ وَ لَا الْحَرُورُ يَعْنِي جَهَنَّمَ ثُمَّ جَمَعَهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ عَلِيٌّ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ الْحَسَنُ‏
از ابن عباس نقل شده است که اعمی و ظلمات ابوجهل است و بصیر و نور امیر المؤمنین می باشد.
وَ فِي الْكَافِي عَنِ الصَّادِقِ ع النُّورُ آلُ مُحَمَّدٍ وَ الظُّلُمَاتُ عَدُوُّهُمْ.

نکاتی چند از روایات
از روایاتی که در بالا آورده شد می توان برای پاسخ به این سؤال استفاده کرد لذا از این جهت نکاتی را که می توان از این روایات استحصال نمود به شرح زیر است:
نور برابر است با آل محمد صلی الله و علیه و آله
ظلمت مساوی است با دشمنان اهل بیت علیهم السلام
الذین آمنو مرادف با شیعیان اهل بیت
الذین کفرو یعنی تابعین غاصبین حق ائمه
سوار بر کشتی نجات متوقف بر ولایت ائمه
اصحاب نار کسانی که با حضرت جنگیدند
کفر برابر است با ظلمات و ظلمات برابر است با مخالفین اهل البیت
نور برابر با صراط و صراط برابر است با ائمه
کفر خروج از نور است و خروج ازنور خروج از ولایت ائمه اطهار
علی بن ابیطالب امیر المؤمنین صلوات الله علیه نور است
البته ازانضمام این نکات که عینا متن روایات بود به نکات مربوط به آیات مطالب قابل توجهی استفاده می شود مثل رضوان و هدف از ارسال رسل و انزال کتاب و . . . اما در اینجا به دنبال پیدا کردن جواب برای پرسش مطرح شده می باشیم
جواب
با توجه به روایات کاملا معانی نور ، ظلمت، اصحاب نار و خروج از نور و ظلمت مشخص شد .
تا اینجا معنی آیه چنین می شود :
« خداوند ولی و کفایت کننده تابعین اهل بیت می باشد که از تاریکی تبعیت از خلفای غاصب خارج شده و به نور ولایت اهل البیت وارد شده اند .
اما کسانی که تابع دشمنان اهل بیت شده اند و ولایت غاصبین حق اهل البیت را گردن نهادند غاصبین آنها را از نور ولایت علی صلوات الله علیه خارج و به ظلمت و کفر انکار اهل البیت وارد میکنند .
این اشخاص در عذاب جهنم جاودانه خواهند ماند »
شاید با این نحو معنا کمردن آیه تقریبا اشکال تحصیل حاصل که در ابتدا گذشت حل شده باشد اما به عنوان جواب نهایی و آخر به نحوی که جای هیچ سؤالی را باقی نگذارد دو روایت دیگر نیز در پایان ارائه می دهیم :
- عن عبد الله بن أبى يعفور قال : قلت لابي عبد الله عليه السلام : انى اخالط الناس فيكثر عجبى من أقوام لا يتولونكم ويتولون فلانا وفلانا لهم امانة وصدق ووفاء و أقوام يتولونكم ليس لهم تلك الامانة ولا الوفاء ولا الصدق ؟ قال : فاستوى أبو عبد الله ، عليه السلام جالسا وأقبل على كالغضبان ثم قال : لا دين لمن دان بولاية امام جائر ليس من الله ، ولا عتب على من دان بولاية امام عدل من الله ، قال : قلت: لا دين لاولئك ولا عتب على هؤلاء ؟ فقال : نعم لا دين لاولئك ولا عتب على هؤلاء ، ثم قال : اما تسمع لقول الله « الله ولى لذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور» يخرجهم من ظلمات الذنوب إلى نور التوبة والمغفرة لولايتهم كل امام عادل من الله ، قال الله « والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات» قال : قلت أليس الله عني بها الكفار حين قال : «والذين كفروا» قال : فقال : وأى نور للكافر وهو كافر فأخرج منه إلى الظلمات ؟ انما عنى الله بهذا انهم كانوا على نور الاسلام ، فلما ان تولوا كل امام جاير ليس من الله خرجوا بولايتهم اياهم من نور الاسلام إلى ظلمات الكفر ، فأوجب لهم النار مع الكفار ، فقال : «اولئك أصحاب النار هم فيها خالدون»
به امام صادق علیه السلام گفتم : « من با مردم رفت و آمد می کنم و بسیار تعجب می کنم از اقوامی که ولایت شما را قبول ندارند و ولایت غاصبین را معتقد هستند و در عین حال امانت دار، راستگو ، و با وفا به عهد هستند اما اقوامی که به شما معتقد هستند به خوبی آنها امانت دار و با وفای به عهد و راست گو نیستند ؟ امام با غضب رو به من جرد و فرمود : « دین ندارد کسی که با ولایت امام جائری که از طرف خدا نیست دینداری می کند ، عتابی بر کسی که با امام عادل من عند الله دینداری می کند نیست ». گفتم : « آنها دین ندارند و اینها عتاب ندارند؟ ؟» فرمود : « بله آنها دین ندارند و اینها عتاب ندارند» سپس فرمود : « آیا قول خداوند را نشنیده ای «الله ولى لذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور» خارج می شوند از ظلمات گناه به نور توبه و مغفرت به خاطر داشتن ولایت امامان عادل
و خداوند فرمود : «والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات» گفتم : «آیا خداوند از این آیه کفار را فصد و اراده نکرده است ؟»فرمود : « کدام نور برای کافر است در حالی که او کاقر است که بخواهد از آن نور خارج شود به سمت ظلمات ]دقیقا همان سؤالی که در ابتدا مطرح شد[ به درستیکه فقط از این آیه قصد کرده است کسانی را که داخل در نور اسلام آمدند و بر نور اسلام بودند و هنگامی که ولایت امامان جور را گردن نهادند از نور اسلام به به وسیله ولایت ظالمین به ظلمات کفر منتقل شدند و خداوند واجب کرد بر ایشان آتش را همراه کفار و فرمود : «اولئك أصحاب النار هم فيها خالدون»
و روایت زیر جواب دومی را برای پرسش به ما تعلیم می دهد ؛ البته در اینجا فقط به یک روایت در این مورد اکتفا شده است :
في اصول الكافي عن ابى عبد الله عليه السلام حديث طويل في طينة المؤمن والكافر وفيه أو من كان ميتا فأحييناه فكان موته اختلاط طينته مع طينة الكافر ، وكان حيوته حين فرق الله بينهما بكلمته ، كذلك يخرج الله عزوجل المؤمن في الميلاد من الظلمة بعد دخوله فيها إلى النور ، ويخرج الكافر من النور إلى الظلمة بعد دخوله إلى النور
خلاصه روایت : طینت مؤمن و کافر در عالم قبل ممزوج شده است و گاهی از شخص مؤمن کافر متولد می شود و از کافر مؤمن این چنین خداوند مؤمن را از ظلمت کفر عند الولادة خارج می کند و کافر را ازنور به ظلمت


منابع و مآخذ
قرآن
اصول کافی ،ثقة الاسلام کلینی
الرائد ، جبران مسعود، رضاایرانی نژاد،آستان قدس رضوی،دوم،1376،مشهد
التبيان – شيخ الطائفة ابی جعفر محمدبن الحسن الطوسی ، چاپ اول ،1409،مکتب الاعلام الاسلامی
احتجاج علی اهل لجاج ، طبرسی ، احمدبن علی ،چاپ ششم ، 1425، اسوه ، قم
بحارالأنوار، علامه مجلسی ، محمد باقر بن محمد تقی ، چاپ پنجم ، 1384 ، دار الکتاب الاسلامیه ، تهران
تفسير العياشي - النضرة محمد بن مسعود بن العياش السلمی السمرقندی ، مکتبة العلمیةالاسلامیة ، تهران
تفسير القمي، ابی الحسن علي بن ابراهيم القمي، چاپ سوم ،1404 ، دار الکتاب، قم
تفسير كنز الدقائق - الميرزا محمد المشهدي قمی ، چاپ اول ، 1407 ، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین ، قم
تفسير نور الثقلين – الشيخ عبد علی بن جمعه العروس الحویزی ، چاپ چهارم ،1412 ،مؤسسه اسماعیلیان ، قم الحويزي
تفسير مجمع البيان ، امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی ، چاپ اول ، 1415 مؤسسه الاعلمی للمطبوعات ، بیروت
تفسیر صافی ،محسن فیض کاشانی ، کتاب فروشی محمودی،تهران
تفسیر جامع،بروجردی ، ابراهیم ، کتاب خانه صدر ، تهران
تفسير القرطبي ،الجامع لاحکام القرآن ، ابی عبد الله محمدبن احمد الانصاری القرطبی ،1405،مؤسسه تاریج عربی ، بیروت
تفسير الجلالين ، جلال الدین المحلي و جلال الدین السيوطي ،دار المعرفة ، بیروت
فتح القدير – محمدبن علی بن محمد شوکانی ، عالم الکتب
كتاب‏العين
مفاتیح الجنان ، محدث قمی
لسان‏العرب
ارسال پست

بازگشت به “قرآن مجید”