تعبیر خواب

[پریدخت]

باسلام :
حقیقتا من یه گناهی کردم که همش ترس رسوایی دارم ازش دیشب هم یه دفعه خیلی دلشوره گرفتم برای همین نیت کردم با خودم که اگه ترس و نگرانی من بی مورد هس یه خواب با مضمون خوب ببینم
اما خواب دیدم با اینکه دختر هستم حامله شدم شکمم فقط یه کم برامدگی داشت
بعدش دیدم که همراه پدر و مادرم رفتم تو یه خونه ای که تقریبا شبیه خونه مامانبزرگم بود بعد من تو خواب حالم بد شدم رفتم تو دستشویی بالا اوردم ولی چیزی از دهنم خارج نمیشد وقتی اومدم بیرون دیدم مامان و بابام دونفر و کشتن من نه صورتشونو دیدم نه خونی ولی مامانم دستاش روبه اسمون بود یه حالت گریه داشت منم نشستم رو دو زانو سه بار خدا رو صدا زدم و با دستان میزدم رو پام و گربه میکردم یه حالت زجه زدن.ممنون میشم تعبیر کنید خیلی نگرانم