شبهاتي که براي من وجود داره

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Junior Member
Junior Member
پست: 32
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۷ دی ۱۳۸۶, ۱۱:۱۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 6 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

شبهاتي که براي من وجود داره

پست توسط vahidsc »

سلام
من چند تا سوال داشتم
1. وقتی که هر کسی می تون عقیده ی خودش را داشته باشه و حق انتخاب داره چرا باید بعضی کتاب ها مثل آیات شیطانی ممنوع الچاپ بشن (خواهشا نگید برای اینکه به مذهب ما توهین کرده که کم نیستند کتابهایی کهبا وهابیت و حتی گاها سنی ها حمله ی تندی کرده اند )
2 . خدا می تونه سنگی را درست کنه که خودش نتونه اون را خراب کنه ؟
3 . دو تا از صفت خدا را می خوام بررسی کنم
مختار یعنی کسی که اختیار داره و مجبور نیست
2 . صادق یعنی کسی که دروغ نمی گه
ما وقتی که می گیم خوبی نبود بدی هست پس خوبی وجود داره و خدا هم منبع خوبی هاست پس تصور خدا بدون صفتی مثل صداقت امکان نا پذیره چون اون را بما داده
خدا وقتی که وعده ای می ده اگر چه با اختیار اون را انجام بده مجبور به انجام اون کار هم هست
با تشکر
Junior Member
Junior Member
پست: 32
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۷ دی ۱۳۸۶, ۱۱:۱۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 6 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

پست توسط vahidsc »

يه سوال ديگه هم دارم
آيه ي لا اکراه في الدين با قانون مرتد شدن تضاد نداره /
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

با سلام خدمت شما دوست عزيز :D

چند تا لينك درباره جبر و اختيار بحثهايي شده بود مي تونيد به اونها سري بزنيد:

http://www.eteghadat.com/forum/viewtopi ... highlight=

http://www.eteghadat.com/forum/viewtopi ... highlight=

بازهم اگر سوالي بود بپرسيد :razz:

يا علي
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Member
Member
پست: 70
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۷:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 9 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار

پست توسط M_N00 »

سلام خدمت همه عزيزان.
ما منتظر بوديم محمد علي با پاسخ هاي زيباشون جواب شما رو بدند،اما اكنون اين جواب رو بشنويد،تا جوابهاي ديگر دوستان رو هم خواهيم ديد.
دوست گرامي به نظر ميرسه حق انتخاب در دين موضوعيت نداشته باشه، البته وقتي انسان به عاقبت كار نگاه ميكنه، يعني اگر كسي مثلا بعد از اسلام آوردن مرتد بشه و يا كافر و يا مشرك،خوب وقتي به عذابهايي كه خداوند به اين شخص وعده داده توجه ميكنيم،به نظر نميرسه حق انتخاب معنايي داشته باشه.
چون تمام پيامبران به پيامبر مابعد خودشان بشارت ميدادند و تابعينشان را امر و فرمان به پيروي از پيامبران بعدي ميكردند.

دقت كنيد :«امر و فرمان » نه اينكه اگر خواستيد.

در ثاني دين در ضمن دستورات خود،اثبات يك حقيقت حاضر را نيز به دنبال دارد كه آن وجود خالق هستيست كه موافق با فطرتيست كه خداوند در هنگام خلق مخلوق در او نهاده، البته اين فطرت اگر در راه صحيح قرار نگيره به تدريج پوشيده ميشه و به قول خداوند :
ختم الله علي قلوبهم.

و اين شخص ديگر قابليت پذيرش حق و حقيقت را نخواهد داشت، همانند انساني كه به قدري سم خورده كه پزشكان از نجات جان او عاجز شده اند.

البته چون خداوند اختيار را در انسان نهاده چنين است و الا هيچ چيزي خارج از قدرت خدا نيست.

حال اگر شما به حقيقتي پي بردي و به آن يقين پيدا كردي، اگر بهترين دوستتان عقيده اي به آن حقيقت كه در نزد شما بسيار مهم است نداشته باشد عكس العمل شما چيست؟
آيا ارتباطتان همانند قبل از فهميدن اين موضوع است يه يقين نه!

علاوه بر آن وقتي دانستيد انسانهايي مستضعف ( مستضعف در دين يعني كسي كه نه هدايت شده نه به راه ضلالت رفته طبق حديثي از امام باقر (ع)) در منطقه اي وجود دارد،

( بر طبق مثال بالا كه بهتر بگوييم دين همانند آب حيات باشد) و آنان تشنه حقيقت هستند آيا در شناساندن حقيقت به آنان كمك نميكنيد؟ قطعا چرا بلكه سعي داريد همان حقيقتي كه شما آنرا شناختيد به آنان نيز بشناسانيد.

حال اگر متوجه شديد كسي قصد دارد حقيقت را از آنان مخفي بدارد و يا حتي به آنان سمي مهلك دهد شما به خاطر محبت به همنوع از اين عمل جلوگيري نميكنيد؟

دوست عزيز نداشتن عدم دينداري و نپذيرفتن آن برابر است با هلاكت انسان.
بنابراين وقتي دانستيم كسي قصد دارد انسانهاي مستضعفي را از راهي كه به سوي آن حقيقت است خارج سازد اگر شما بوديد چه ميكرديد؟

از هر عمل اين شخص جلوگيري ميكرديد يا او را آزاد مينهاشتيد كه انسان هاي بيشماري را به راه هلاكت برساند؟

جواب سوال دوم :

دوست عزيز چنين چيزي محال ميباشد.

زيرا وقتي گفتيد خداوند آنرا خلق كرده يعني تحت سيطره قدرت خداوند قرار دارد و وقتي بگوييد نتواند آنرا از بين ببرد يعني قدرت خداوند شامل چنين شيءايي نميشود و تحت تسلط قدرت خداوند نيست.

بنابراين شما يك بار موجودي را تحت سلطه خداوند و با سخن دوم او را از تسلط و احاطه قدرت او خارج ساخته ايد و اين جمع دو چيز متعارض و متناقض ميباشد و محال.

نوشته ايد :
«ما وقتی که می گیم خوبی نبود بدی هست»
اين سخن اشتباه است.

«چون اون را بما داده »
احسنت.....معطي كمال فاقد كمال نيست.

«خدا وقتی که وعده ای می ده اگر چه با اختیار اون را انجام بده مجبور به انجام اون کار هم هست »
مجبور يعني تحت تسلط و سلطه ي قدرت بالاتر.

بنابراين معناي مجبور در اينجا صدق نميكند، بلكه بهتره بگوييم به حسب عدل و حكمتش مخالفت با وعده خود نميكند.

البته در مورد عذاب ممكن است تخلف از وعده صورت گيرد و چنين فردي بهشتي شود.

همانند اينكه پدر شما بگويد اگر فلان كار رو انجام دادي به سختي عذاب ميشي و شما مرتكب آن عمل شديد ولي مشاهده كرديد پدر شما ( به خاطر محبت به شما ) از آن خطاي شما چشم پوشي كرد و بخشيد.

همين مثال در خداوند نيز صدق ميكند چنانچه رواياتي نيز در اين زمينه نقل شده.

«آيه ي لا اکراه في الدين با قانون مرتد شدن تضاد نداره»

اگر اشتباه نكنم شما ميخاهيد بگيد خدا گفته در دين اجبار و اكراهي نيست و از طرف ديگر حق مرتد شدن نداريم.

«لا اكراه في الدين» چون « قد تبين الرشد من الغي ».
يعني در دين اجبار نيست چون راه صحيح و سعادتمند از راه باطل و هلاك كننده روشن و بيان شده.

اول يك مثال بزنيم:
اگر طبيبي به مريضي بگويد اگر فلان چيز را خوردي زودتر خوب ميشويد و بدن شما سالم ميماند ولي اگر فلان غذاهاي ديگر را خورديد براي شما به مانند سم است و شما را هلاك خواهد كرد مريض در اينجا چه ميكند؟

آيا مخالفت با گفته پزشك و عقل خود ميكند.

و همچنين اگر كسي به شما بگويد اگر از اين راه رفتي به سعادت ميرسي ولي اگر از اين راه رفتي به هلاكت و بدبختي و ذلت،
اين شخص كدام راه را انتخاب ميكند.

اصل سخن :

« لا اكراه في الدين » چون « قد تبين الرشد من الغي » يعني راه درست از راه باطل روشن و واضح شده و عاقبت هر دو بيان شده.

اين سخن به مانند سخن ديگر قرآن به كفار است كه ميفرمايد : « اعملو ما شئتم » هر كاري ميخاهيد بكنيد.

آيا يعني كفار در عصيان و ظلم و غيره آزاد هستند؟ قطعا نه.

بلكه اين سخنان به مانند سخن پدري ميماند كه پس از نصيحتهاي طولالي و عدم پذيرش آن از ناحيه فرزند ميگويد : هر كاري ميخاهي انجام بده بكن.

آيا واقعا پدر او را آزاد به انجام هر عملي گذاشته بي آنكه بيمي براي فرزند باشد.

قطعا خير بلكه در اينجا اين معنا منظور است : يعني هر عملي ميخاهيد انجام دهيد سپس عاقبت آنرا نيز خواهيد ديد، كه براي كفار و مرتدين عذاب است.

بنابراين آزادي به معناي نداشتن عقوبت نيست و بهتر بگوييم آزادي به آن معناي متصور در اينجا منظور نيست، بلكه با توجه به آيات ديگر و عذابهاي گوناگوني كه براي نتيجه عمل سو ء افراد ذكر شده،ميفهميم اصلا آزادي در عمل وجود ندارد.
البته در دار دنيا آزادي وجود دارد ولي عاقل با توجه به آخرت و عذابهاي بيان شده ميبيند آزاد به انجام هر كاري نيست.

ديگر دوستان نيز هر جوابي به ذهن مباركشان ميرسد بيان كنند تا استفاده كنيم.

موفق و آزاده باشيد. :razz:
Iron
Iron
پست: 291
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶, ۲:۰۴ ب.ظ
محل اقامت: همين نزديکي ها جنب دلهاي شما
سپاس‌های ارسالی: 139 بار
سپاس‌های دریافتی: 424 بار

پست توسط yeganeh »

با سلام ،

دوست عزیز ، من این سوال شما را ابتدا با یک شعر از مولوی شروع میکنم و بعد .....


مولوی در همین باب فرموده : « آن یکی بر رفت بر بالای درخت *** می فشاند او میوه را دزدانه سخت


صاحب باغ آمد و گفت ای دنی *** از خدا شرمت بگو چه می کنی ؟
.
.
.
. »





--سارق گفت : من بنده ای از بندگان خدایم و از درختی که از درختان آفریده خداست و میوه ای را که خدا آفریده را میکنم و میخورم .


صاحب باغ چوبی را برداشت و شروع به زدن سارق کرد، سارق گفت : چرا مرا میزنی ؟


باغدار گفت : من که بنده ای از بندگان خدا هستم با این چوب که خدا آفریده یکی از بندگان خدا را میزنم و این عمل (کتک زدن ) در اختیار من نیست


بلکه خدا فرمان داده و اختیاری از من نیست ،همچو تو که اختیاری از خود نداشتی.



دزد گفت : حقا که اختیار است اختیار ، و من اشتباه نمودم ، ما همه مختاریم ! /./.



---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

برای درک بیشتر مطلب به همین شعر مولوی و تفسیرآن مراجعه کنید ! ( شاید من نتوانسته باشم مطلب را خوب ادا کرده باشم )
Member
Member
پست: 73
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۹ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 7 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار
تماس:

پست توسط KH.I.A.2500 »

M_N00, نوشته : «« البته در مورد عذاب ممكن است تخلف از وعده صورت گيرد و چنين فردي بهشتي شود. همانند اينكه پدر شما بگويد اگر فلان كار رو انجام دادي به سختي عذاب ميشي و شما مرتكب آن عمل شديد ولي مشاهده كرديد پدر شما ( به خاطر محبت به شما ) از آن خطاي شما چشم پوشي كرد و بخشيد. »»

:-o البته حتي در مورد مسئله عذاب هم کوچکترين « تخلفي » صورت نميگيرد . چون خدا قبلا به بندگانش گفته که اگر توبه کنيد يا از عمل زشتتان پشيمان شويد من هم شما را خواهم بخشيد . پس اينجا تخلف از وعده صورت نگرفته بلکه خداوند قبلا شرايط بخشش را اعلام کرده بوده . ضمن اينکه ترازوي عدل الهي هم وجود دارد . مثل همان ماجرايي که بعضي از دوستان گفته بودند : " انسان حرام زاده نسبت به انسان حلال زاده گرايش بيشتري به انجام اعمال بد دارد . " پس خداوند در روز حساب ترازو را آنگونه که عادلانه است براي اشخاص قرار خواهد داد .
ولي اگر با آگاهي باز هم با ميل خودمان به گناه اسرار کرديم و در انجام گناه سرکش تر شديم و اهميتي به عواقب آن نداديم و بدون توبه مرديم آنوقت بخشش در کار نيست . و اين طور نيست که خدا گناهي را همينطوري الکي ببخشد . همانطور که خدا ميفرمايد ابدا نيکوکاران با بدکاران برابر نيستند .
* خدايا چنان کن سرانجام کار *** تو خشنود باشي و ما رستگار *
Member
Member
پست: 70
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۷:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 9 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار

سلام

پست توسط M_N00 »

البته حتي در مورد مسئله عذاب هم کوچکترين « تخلفي » صورت نميگيرد . چون خدا قبلا به بندگانش گفته که اگر توبه کنيد يا از عمل زشتتان پشيمان شويد من هم شما را خواهم بخشيد . پس اينجا تخلف از وعده صورت نگرفته بلکه خداوند قبلا شرايط بخشش را اعلام کرده بوده .

مطلبي كه شما عرض كرديد مربوط به دار دنياست كه محل توبه ميباشد نه دار آخرت كه ديگر جايي براي توبه نيست در ضمن توبه در اكثر موارد عمل ميطلبد كه چنين چيزي در آخرت ممكن نيست.
در صورتي كه مطلبي كه عرض شد مربوط به دار آخرت بود نه دنيا بنابراين سالبه به انتفاء موضوع ميباشد.

ضمن اينکه ترازوي عدل الهي هم وجود دارد . مثل همان ماجرايي که بعضي از دوستان گفته بودند : " انسان حرام زاده نسبت به انسان حلال زاده گرايش بيشتري به انجام اعمال بد دارد . " پس خداوند در روز حساب ترازو را آنگونه که عادلانه است براي اشخاص قرار خواهد داد .

مطلبي كه در مورد خلف وعده در عذاب ذكر شد مضمون يك حديث از ائمه طاهره بود نه سخن بنده يا هر كس ديگري بدون منبع، در ثاني عذاب جهنم براي مومن در واقع رحمت ميباشد چرا كه اين عذاب در واقع نقش يك پاك كننده بسيار قوي را ايفا ميكند كه طبيعتا چون داراي درد و عذاب ميباشد براي فرد مومن رنج آور است.
و در نتيجه اين فرد مومن راهي بهشت ميشود اما نه آن بهشتي كه به مومني داده اند كه از ابتداي قيامت به بهشت راه پيدا كرده.
با توجه به اين مطلب خداوند قادر ميباشد كه چنين فردي را البته اگر بخواهد بدون عذاب و درد پاك كند و او را به بهشت خود جاي دهد.
ولي گفته شد كه اين سخن بر گرفته از روايت بود.بنابراين جاي اشكالي وجود ندارد.

و اين طور نيست که خدا گناهي را همينطوري الکي ببخشد . همانطور که خدا ميفرمايد ابدا نيکوکاران با بدکاران برابر نيستند .

بخشيدن گناه مستلزم مساوي بودن اين شخص با ديگران نيست،
بله، همانطوري كه آيه قرآن ميفرمايد اين دو مساوي نيستند.
كسي كه گناهي انجام دهد و بعد توبه كند با فردي كه از همان ابتدا گناه نكرده ابدا مساوي نيست، چرا كه فرمودند: كسي كه توبه كند مانند كسيست كه گناه نكرده
نه اينكه واقعا مثل او باشد.

و اين سخن قرآن تضادي با بخشيدن يك گنه كار در دار قيامت نيست چرا كه مستلزم مساوي بودن جزاي او در بهشت با ديگران نميباشد.
Iron
Iron
پست: 229
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۷ تیر ۱۳۸۶, ۴:۰۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 88 بار
سپاس‌های دریافتی: 557 بار

Re: سلام

پست توسط پاسخ جو »

[align=center]به نام  

با سلام و عرض تبريك اين عيد سعيد :razz:

M_N00 نوشته شده:مطلبي كه شما عرض كرديد مربوط به دار دنياست كه محل توبه ميباشد نه دار آخرت كه ديگر جايي براي توبه نيست در ضمن توبه در اكثر موارد عمل ميطلبد كه چنين چيزي در آخرت ممكن نيست.

در صورتي كه مطلبي كه عرض شد مربوط به دار آخرت بود نه دنيا بنابراين سالبه به انتفاء موضوع ميباشد.


با توجه به مطالب دوست گرامي يعني كسي كه در دنيا توبه نكرده باشد در آخرت بازهم امكان بخشش دارد ؟

آيا آخرت چيزي جداي از انعكاس اعمال دنيوي ماست ؟

آيا منظور شما همين است ؟ درست متوجه شدم ؟


ولي گفته شد كه اين سخن بر گرفته از روايت بود.بنابراين جاي اشكالي وجود ندارد.


ممنون ميشم اگر ممكنه مستندات روايت مد نظر خود را با منابع آن ذكر بفرماييد :D


بله، همانطوري كه آيه قرآن ميفرمايد اين دو مساوي نيستند..


لطفا آدرس آيه كريمه ؟




باتشكر :razz:
چو مي بيني که نابينا و چاه است ... اگر خاموش بنشيني گناه است !
Junior Member
Junior Member
پست: 32
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۷ دی ۱۳۸۶, ۱۱:۱۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 6 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

پست توسط vahidsc »

سلام خسته نباشيد
ممنون از همه ي دوستاني که جواب دادند
در مورد جواب سوال اول بايد بگم که بهتر نبود علمي يه نقد بر اون مي نوشتند و با هم روانه ي بايار مي کردند تا نتيجه ي بهتري هم بده
در مورد سوال دوم سوم و چهارم هم :grin: ،بايد بگم که قانع شدم
Member
Member
پست: 73
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۹ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 7 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار
تماس:

پست توسط KH.I.A.2500 »

M_N00, عزيز ،
من براي آن جمله ( انسان حرام زاده ... ) همانقدر منبع آوردم که شما براي جمله خود در پاسخ به نقل قول دوم منبع آورديد . ولي در کل من آن قطعه را در پستهاي جناب " محمد علي " خواندم که ايشان نيز اين مطلب را از روايات نقل کرده اند . فکر ميکنم سواد ايشان از من و شما بيشتر باشد !

البته در اين مورد حق با شماست . خداوند بي هيچ رودرواسي هر کسي را که بخواهد از رحمت خودش بهره مند خواهد کرد و او را مورد عفو و بخشش قرار خواهد داد آنهم به گونه اي که در عدالتش هيچ خدشه اي وارد نشود .

M_N00, نوشته : « با توجه به اين مطلب خداوند قادر ميباشد كه چنين فردي را البته اگر بخواهد بدون عذاب و درد پاك كند و او را به بهشت خود جاي دهد. »

:-o اول اينکه ميتونم بپرسم اون روايت از چه کسي بوده ؟
و دوم اينکه اگر خداوند کسي را با آتش جهنم پاک کند که در اين صورت خلف وعده نکرده چون آن فرد مجازاتش را کشيده . ولي حتي اگر هم بر فرض خداوند شخصي را بدون آتش جهنم از گناه پاک کند باز هم خلف وعده نکرده . چون خدا بيش از آنکه انسان را از عذابش بترساند به رحمتش توجه ميدهد و اميدوار ميکند و بر روي رحيم بودن و بخشنده بودنش خيلي تاکيد دارد . پس اين خلف وعده نيست که خداوند طبق رحمتش ( و در حين عدالت ) بنده اي را ببخشد . بلکه در واقع وعده خويش را ( که همان رحمتش باشد ) عملي نموده .
* خدايا چنان کن سرانجام کار *** تو خشنود باشي و ما رستگار *
ارسال پست

بازگشت به “دیگر گفتگو ها”