آيا واقعا امام حسين از دشمن لعين شدهاش كه مطمئن بود قرار نيست جوابي بگيرد براي علي اصغر طلب آب كرد ؟؟؟؟لطفا دلائل خود را با ذكر منبع بيان فرماييد
باتشكر
واقعيت هاي عاشورا
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
Re: واقعيت هاي عاشورا
به نام خدا
با سلام و عرض خوش آمد
آنچه که در منابع معتبر جستجو کردیم ، اصلا تقاضای آبی در میان نبوده .
و این که در محافل زیاد نقل می شود بنابر یک سند است که آن هم زیاد قوی نیست.
در اسناد معتبری همچون مقتل شیخ مفید و لهوف و نفس المهموم ، فقط ذکر شده که امام طفل را برای وداع طلب کرد ،
و وقتی آن را به امام دادند ، قبل از اینکه حضرت بر او بوسه بزند ، تیری بر حلقوم او بوسه زد .
این تیر توسط بن کاهل اسدی پرتاب شد .
[HR]
به نقل از نفس المهموم :
آنگاه که امام (ع) جوانان و دوستان خویش را کشته دید ، عزم جنگ نمود و فریاد می زد:
« هل من ذابٍّ یَذُبُّ عن حَرَم رسول الله ؟ هل من مُوَحِّد یَخافُ اللهَ فینا ؟ هل من مُغیث یَرجوا اللهَ بإغاثَتنا ؟
هل من مُعین یَرجوا ما عند الله فی إغاثتنا ؟»
آیا کسی هست که دشمن را ازحرم پیغمبر خدا براند و دور کند ؟ آیا موحد و خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری نماید ؟!
آیا فریادرسی هست که به امید پاداش الهی ما را یاری کننده باشد ؟ (کنایه از اینکه دیگر یاری نمانده)
پس شیون زنان بلند شد و امام (ع) نزدیک خیمه آمد و حضرت زینب (س) را فرمودند :
که آن طفل صغیر را به من ده تا او را وداع کنم (و ظاهرا امام سوار بر اسب بود) پس او را بگرفت و خواست ببوسد که ...
و مُنعَطف أهوی لتَقبیل طفله ... فَقَبَّلَ منهُ قَبلَهُ السَّهمُ مَنحَراً
(برای بوسیدن طفل خود خم شد ... اما تیر پیش از وی بر گلوگاه او بوسه زد!)
علی را به زینب داد و خود دو دست در زیر گلوی او گرفت و چون پر ز خون شد ، به طرف آسمان پاشید و فرمود :
«هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی ، إنَّهُ بعَین الله »
(چون چشم خدا می بیند ، آنچه بر من آمد سهل باشد!)
با سلام و عرض خوش آمد
آنچه که در منابع معتبر جستجو کردیم ، اصلا تقاضای آبی در میان نبوده .
و این که در محافل زیاد نقل می شود بنابر یک سند است که آن هم زیاد قوی نیست.
در اسناد معتبری همچون مقتل شیخ مفید و لهوف و نفس المهموم ، فقط ذکر شده که امام طفل را برای وداع طلب کرد ،
و وقتی آن را به امام دادند ، قبل از اینکه حضرت بر او بوسه بزند ، تیری بر حلقوم او بوسه زد .
این تیر توسط بن کاهل اسدی پرتاب شد .
[HR]
به نقل از نفس المهموم :
آنگاه که امام (ع) جوانان و دوستان خویش را کشته دید ، عزم جنگ نمود و فریاد می زد:
« هل من ذابٍّ یَذُبُّ عن حَرَم رسول الله ؟ هل من مُوَحِّد یَخافُ اللهَ فینا ؟ هل من مُغیث یَرجوا اللهَ بإغاثَتنا ؟
هل من مُعین یَرجوا ما عند الله فی إغاثتنا ؟»
آیا کسی هست که دشمن را ازحرم پیغمبر خدا براند و دور کند ؟ آیا موحد و خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری نماید ؟!
آیا فریادرسی هست که به امید پاداش الهی ما را یاری کننده باشد ؟ (کنایه از اینکه دیگر یاری نمانده)
پس شیون زنان بلند شد و امام (ع) نزدیک خیمه آمد و حضرت زینب (س) را فرمودند :
که آن طفل صغیر را به من ده تا او را وداع کنم (و ظاهرا امام سوار بر اسب بود) پس او را بگرفت و خواست ببوسد که ...
و مُنعَطف أهوی لتَقبیل طفله ... فَقَبَّلَ منهُ قَبلَهُ السَّهمُ مَنحَراً
(برای بوسیدن طفل خود خم شد ... اما تیر پیش از وی بر گلوگاه او بوسه زد!)
علی را به زینب داد و خود دو دست در زیر گلوی او گرفت و چون پر ز خون شد ، به طرف آسمان پاشید و فرمود :
«هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی ، إنَّهُ بعَین الله »
(چون چشم خدا می بیند ، آنچه بر من آمد سهل باشد!)
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
Re: واقعيت هاي عاشورا
بنام خدا
علاوه بر مطالبی که اشاره شد ، امام در تمام دوران زندگی خویش صفت هدایتگری امت را داشتند و همیشه درحال راهنمایی بودند.
لذا حتی روز عاشورا در اخرین ساعات حضرت دوباره به لشکر دشمن میفرمایند ایا کسی هست کمی اب به من بدهد ؟
همه میدونیم که قطعاً امام علیه السلام به این ابی که درخواست کردند هیچ احتیاجی نداشتند و حتی اصلاً ازش استفاده هم نخواهند کرد با وجود این شهیدانی که تشنه از دنیا رفتند.
پس اگر هم در مقاطعی حضرت درخواست اب کردند فقط بخاطر این بوده که یک نفر را هم شده از دوزخ به بهشت رهنمون سازند.
کما اینکه بغیر از حر یک نفر دیگه هم در لشکر دشمن منقلب شد و گفت من رگ غیرتم به جوش امد واقعاً ایا این طرز برخورد با همچین قومی است ؟
که برگشت به سوی حضرت و در رکاب ایشان به شهادت رسید.
علاوه بر مطالبی که اشاره شد ، امام در تمام دوران زندگی خویش صفت هدایتگری امت را داشتند و همیشه درحال راهنمایی بودند.
لذا حتی روز عاشورا در اخرین ساعات حضرت دوباره به لشکر دشمن میفرمایند ایا کسی هست کمی اب به من بدهد ؟
همه میدونیم که قطعاً امام علیه السلام به این ابی که درخواست کردند هیچ احتیاجی نداشتند و حتی اصلاً ازش استفاده هم نخواهند کرد با وجود این شهیدانی که تشنه از دنیا رفتند.
پس اگر هم در مقاطعی حضرت درخواست اب کردند فقط بخاطر این بوده که یک نفر را هم شده از دوزخ به بهشت رهنمون سازند.
کما اینکه بغیر از حر یک نفر دیگه هم در لشکر دشمن منقلب شد و گفت من رگ غیرتم به جوش امد واقعاً ایا این طرز برخورد با همچین قومی است ؟
که برگشت به سوی حضرت و در رکاب ایشان به شهادت رسید.