بسم رب "الفاطمه"
چرا در این ایام قد خمیده می بینیم،،،،دلمون می لرزه!!!اشکمون میریزه؟؟؟
چرا در این روزها مسمار درب رو همه با کینه نگاه می کنند؟؟؟
چرا اگر مادری رو در حاله شانه کردن موی دخترش ببینیم .............
چرا وقتی دستان مادریرو رو به آسمان می بینیم به یاد... به یاد...
چرا وقتی میبینیم کسی نمازشو از روی ناچار، نشسته می خونه،
آتش در دلمان زبانه می کشد؟؟؟
چرا بوی در نیم سوخته بوی نیستی می دهد؟؟؟
چرا کلمه مادر غمناکتر از هر چیز شده است؟؟؟
چرا خنده دیگر جایی در دل ندارد؟؟؟
چرا بوی حرف های کبود آسمان امروز با بغض به گوش می رسد؟؟؟
چرا کبودی آسمان معنای دیگری گرفته است؟؟؟
چرا یاس پر ز شبنم شده است؟؟؟بهانه مادر یاسان را میگیرد؟؟؟
چرا امروز در خیابان به هر کس هجده گل سرخ می دهند؟؟؟
چرا امروز به دخترایی که اسمشون فاطمه است ،،،اسمشون فاطمه است،
احترام دیگه ای میزارن؟؟؟
چرا ؟؟؟
چرا؟؟؟
و
چرا؟؟؟
به چراها اضافه کنید تا کامل تر بشه؟؟؟
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 149
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۷, ۴:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 106 بار
- سپاسهای دریافتی: 213 بار
به چراها اضافه کنید تا کامل تر بشه؟؟؟
حرفهای خنده ام را میشود در سکوت برکه نا امید از بارش باران ترجمه کرد ،
که با قاصدکی تنها و بی ریا، در راه بودن، خبری را خبر می دهد ...
[External Link Removed for Guests]
که با قاصدکی تنها و بی ریا، در راه بودن، خبری را خبر می دهد ...
[External Link Removed for Guests]