تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 168
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷, ۴:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 138 بار
سپاس‌های دریافتی: 333 بار

تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط پارسا »

به نام خداوند مهربان
دوستان سلام
همه اش با یک اتفاق شروع شد.شاید هم اتفاق نبود،امتحان بود،ویا شایدشانس ویا...خلاصه هر چه بود ،خوب بود و من خوب نبودم.قصد ندارم با کلمات بازی کنم چون خود بازیچه ی کلمات شدم و شاید هم به همین خاطر الان دارم میروم.رفتن و هجرت با هم فرق می کنند ،هنوز نمی دانم دارم می روم یا دارم هجرت می کنم .اگرهجرت قرار باشد ،امید به رجعت دارم و اگر فقط رفتن باشد ای کاش بر نگردم.دوست ندارم ادبی صحبت کنم،چون در این سایت همه خودمونی هستند ،یکی از علی نوشت یکی از مظلومه ی عالم بی بی زهراعزیز محمد نوشت،یکی نه یکبار چندین بار از ابرمردآزاده ی عالم حسین ،آن خون خدا نوشت،یکی برای خود نوشت ویکی برای خود و دیگری نوشت.یکی هم شاید نمی دانست برای کی ،برای چی، برای چه ،و هزاران هزار دلیل دیگر نوشت.این آخری من بودم.شاید برای همه نوشتم ،شاید برای هیچکس حتی خودم نوشتم و شاید ....
دوستان آشنایی ام با این سایت ارزشمند به من کمک کرد تا هویت خود را در یابم.کمک کرد که به دنبال حقیقت بروم .کمک کرد که خودم را از درون وارسی کنم.کمک کرد که فقط ننویسم باید عمل داشته باشم .فهمیدم که:
برای خواندن دیر نیست اما برای نوشتن هنوز زود است.باید خواند و خواند وخواندو....ونوشت.باید پرسید و نوشت.باید در پرسیدن،پوسید و در پوسیدن و آتش گرفتن همچون ققنوس تولدی دوباره یافت.باید روح حقیقت از شعله های پوسیده شده ی قلبی که معلوم نیست چگونه مملو از اعتقاداتی شده که حاضر نیست برای دفاع از آن خود را فنا و فدا کرد ،تجلی شود.باید در واقعیت گم و در حقیقت پیدا شد.باید پیدا شدن را در گم نشدن،پیدا کرد.حقیقت آن است که از محال به ممکن،و از ممکن به معرفت وبینش و بعد به رویش رسید.
دوستان من واقعا آدم خوشبختی هستم که در این مدت دوستان گرامی چون شما ها داشتم.اوایل از نوشتن لذت می بردم اما سپس با راهنمایی یکی از دوستان گرامی که شاید گفتم شاید از بنده دلخور باشندبه یک تاپیک راهنمایی شدم و تمام ذهنیات مرا تکان داد .مگر می شود که این طور بود؟.تصمیم گرفتم هر روز مطالعه را بر خود همچون دیگر اعتقاداتم واجب گردانم.تصمیم گرفتم فقط نخوانم و با یک شاخه گل سپاس گذازی کنم.یک شاخه گل بعضی مواقع بسیار نا چیز و بعضی مواقع کمک کردن به فرد جهت ادامه ی خدای ناکرده گمراهی است.سپاسم را در قلب و کمکم به وی را از خدا خواستم.
دوستان من با اجازه ی شما دارم می روم به دنبال حقیقت.برایم دعا کنید .اگر مطالبم مناسب نبود برایم طلب بخشش کنید و اگر من برای شما دوست خوبی نبودم حلالم کنید.
خدایا تو را شکر می گویم که در این نقطه به زمین پرت شدم.از تو ممنونم که مرا در راه حقیقت طلبی قرار دادی.خدایا دوستانم را یاری کن تا دراین مسیر اعتقادات همچون بنده های شایسته ات موفق باشند.خدایا دلم برای شهادت در راهت تنگ شده آنرا نصیبم گردان.
در پایان لازم است از تمامی دوستان بخصوص labbaikوmahdiehتشکر نمایم.و یک خواهش دارم وآن اینکه نگذارند تاپیک بوی شهادت مظلوم بماند.
امید وارم هرچه زودتر به سوی شما رجعت نمایم.
در پناه حق
مهدیا، کعبه شد از تاب تو بی تاب،بتاب
.....................................................

بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی یوسف زهرا نمی شود
سلامتی امام زمان صلوات
Bronze
Bronze
پست: 315
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ دی ۱۳۸۷, ۶:۰۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1643 بار
سپاس‌های دریافتی: 1131 بار

Re: تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط mahdieh »

به نام خداوند بخشنده و مهربان


دوست گرامی امیدوارم هر چه زودتر به ان حقیقت جاودانه برسید و خودتان را پیدا کنید


ما منتظر شما هستیم تا دوباره از مطالب ارزشمند شما استفاده کنیم


در پناه ایزد منان

موفق باشید
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط Labbaik »

  نام او ،که اوست  


سلام بر پارسای کوشا
یکم نه،خیلی جا خوردم که میخواین برید!!
حرفهای شما حرف خیلی از دوستان اعتقادیه
به نظر من آدم هایی که به دنبال حقیقت هستند یه چیز را باید در نظر داشته باشند
اون هم اینکه توی خیلی از جاهای زندگی،حتی (به ظاهر)ساده ترین موقعیت ها
خداوند چیزهایی را نشون آدم میده که اگر نگاه با دقتی داشته باشه میتونه ازشون خیلی درس ها بگیره
یه وقت هایی آدم میبینه یکدفعه،در یک برحه زمانی خاص که مثلا فلان عملی را انجام داده یا از معصیتی دوری کرده
خدا بابی از بصیرت ،قسمتی از حقیقت را بهش نشون میده!!
خوش به حال اونی که قدر بدونه و ازش استفاده کنه

ولی حالا،شما که میخواین برید حقیقت را پیدا کنید
از کجا پیداش میکنید؟ تصویر
یکسری شاید برن فقط گریه زاری و التماس کنن که خدا راه را بهشون نشون بده
شما گفتید میخواید برید بخونید،بخونید،بخونید... بعد بنویسید
خوب خیلی خوبه ،بخونید
اما چی را میخونید؟ چه کتابی؟چه جزوه ای؟

!!! بهتر است ، از اينجـا آغـاز کنيد !!!

یه پیشنهادتصویر
شروع کنید به خوندن
اما بد نیست خوندنتون از همین جا باشه
تا اگر سوالی ،شبهه ای چیزی براتون بوجود اومد بپرسین
در کنار این مطالعات ارزنده به پست گذاشتن هاتون هم ادامه بدید تا دیگران هم از شما استفاده ببرند

ژیلا ،همسر شهید همت در خاطرات زندگیش با حاج ابراهیم میگه که (با مضمونِ)
"وقتی همت شهید شد من خیلی جزع و فزع کردم
اما بعدها پشیمون شدم،چون اون هم یه بنده خدا،جزئی از همین خلقت بوده
و فکر میکردم که داغ، داغ از دست دادن کسی مثل امامه
و در نهایت به این نتیجه رسیدم که اصلا این دنیا محل عبوره و امتحان و باید برای دنیایی دیگر آماده شد..."
همسر شهید همت با اون ایمانی که داشت یکدفعه به این حقیقت نرسیده بود

پس به نظر من بمونید
و در جستجوی حقیقت باشید
که مطمئنا با تلاش و توکل وعمل خواهید رسید به آنچه که باید رسیدتصویر

التماس دعا- یا حقتصویر
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط محمد علي »

  کجا چنین شتابان ؟ ... گوَن از نسیم پرسید

به هر آن کجا که باشد به جز این سرا ، سرایم ! 


سلام

با اینکه علاقه زیادی به همه اعضای خانواده اعتقادات داریم ، اما اغلب نمی پرسیم چرا می رید و یا اجباری به موندن کسی نمی کنیم ،

چون او رو صاحب اختیار و اندیشه می دونیم و دوست داریم خودش راهش رو انتخاب کنه .

و اکثرا هم با امید بیشتری برگشته اند .

اما این بار تصمیم گرفتم بپرسم چرا ؟ برای پیدا کردن حقیقت چرا باید از جاده خارج شد ؟

آن هم جاده ای که شاید به خواست پروردگاری مهربان ، در آن قرار گرفته باشیم ... :razz:

آری ..... من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم :D


صحبت های دوست و همکار گرامی ام labbaik خیلی صمیمی و کامل بود و شاید لازم نباشه چیزی بهش اضافه کنم

برای شروع پیشنهاد می کنم اول معیاری برای حق بیابید و همه چیز را با آن بسنجید .

همه را ... چه نوشته ها ، چه افراد و چه افکار را ... با آن حقیقت بسنجید .

آنوقت هست که هرچه هم افراد در راهشان بلغزند و نوشته هایشان گمراه کننده باشد ، هرچقدر هم که اسمشان (به ظاهر) بزرگ باشد ،

دیگر شما نخواهید لغزید ! چون شما به شخصیت های زمینی دل نبسته اید بلکه به حقیقت پیوسته و دیگر نمی لغزید .

فکر می کنم عمل به وصیت پیامبر رحمت(ص) معیار خوبی باشد : تمسک به گنجینه ثقلین و سنجیدن همه چیز ، با عرضه آن بر قرآن و عترت !


یا علی(ع) گفتیم و راه آغاز شد ...تصویر
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط علی اصغر حسین »

برادر گرامی پارسای عزیز

جناب آقای محمد علی شما را خوب راهنمایی کردند.

مگر ما الان حقیقتی بالاتر ار وجود نازنین امام زمان (عجل الله فرجه) داریم.اگر به دنبال حقیقتی به دنبال آن عزیز غایب باش. به آن بزرگوار در همه احوال توسل کن.


امیدوارم که در زیر سایه او به حقیقت برسی.

در پناه ولی دوران صاحب العصر و الزمان



یا غیاث المستغیثین و یا کهف الحصین
تصویرتصویر
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶, ۶:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 53 بار
سپاس‌های دریافتی: 182 بار

Re: تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط کاظم سبزواری »

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شما حقیقت را یافتید ولی ما چی !!!!!!
احسن بر شما که اینگونه دنبال حقیقت هستید

فقط یه نکته را بگویم شاید بیشتر سوالاتی که در ذهن شما به وجود آید و در این مسیر کسی را پیدا نکنید بپرسید
حتما به کانون گرم خانواده اعتقادات سر بزنید و بپرسید ماشالله اهل علم و فضل زیاد هستند.

التماس دعا
:razz: :razz:
[External Link Removed for Guests]
Senior Member
Senior Member
پست: 168
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷, ۴:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 138 بار
سپاس‌های دریافتی: 333 بار

Re: تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ

پست توسط پارسا »

به نام دوست خوبم که خدا می خوانمش
دوستان بهتر از جانم سلام .امید وارم که در تمام لحظه لحظه ی زندگیتان موفق باشید.
همان طور که استحضار دارید مدتی پیش با درج مطلب «تا پیدا کردن حقیقت ،خدا حافظ»به دنبال حقیقت رفتم در این میان امیدوار به دعای دوستان بودم و الحق و الانصاف بسیا زیاد دعاهای دوستان تاثیر داشت.عزیزان نمی خواهم به خودم دروغ بگویم وباید یک اعترافی بکنم و آن اینکه از همان اول کار احساس می کردم خداوند دستم را گرفته و مرا به طرف حقیقت می برد.بعدا یقین پیدا کردم که همین طور است.با خودم کلنجار می رفتم که از یک جایی شروع کنم .در همین سایت دوستان منابعی را معرفی کردند.شاید روزی چندین ساعت تفکر می کردم .من تشنه ی کتاب و نوشته نبودم .من می خواستم با تمام وجود حقایق را در یابم.به خودم سختی می دادم که باید این کار را بکنم یا فلان کار را.باید امروز این طور باشم یا فردا طوری دیگر.برای خودم قوانین الزام آوری وضع کرده بودم و خود را مقید به آنان کرده بودم.من گفته های تمام دوستانی که برایم پیغام یا مطلب گذاشته بودند را درک می کردم ولی هنوز برایم حالت تکرار گذشته را داشت.من توی زمینه ی اعتقاداتم مشکلی نداشتم ،گمشده ی من حقیقت بود .
همین طور برایم می گذشت .خداوند هرروز دری را به رویم می گشود و چیزی تازه به من نشان می داد.روزی برایم مشکلی پیدا شد از تمام خاکیان نا امید شدم وبه خدایم امیدوار.
در همین اثنا یک دفعه حسی به من گفت برو داخل سایت و التماس دعا بطلب.من هم آمدم ولی چون گفته بودم می خواهم با پیدا کردن حقیقت بیایم،از گذاشتن مطلب در داخل سایت ابا کردم.یک دفعه فکری به نظرم رسید و آن این بود که در این مدت دوست خوبم که نمی خواهم اسمشون را بیارم ،در تمام احظه ها همراه من بودند(معنوی).تصمیم گرفتم از ایشان التماس دعا بطلبم.دوستان باورش سخت است ولی مشکل من خیلی سریع بر طرف شد.و یک مورد دیگر که خداوند به من عنایت کرد این بود که در مورد برنامه ای که چند مدت پیش داشتم با فرزند یکی از شهدای عزیزمان همکار بودم،و به حول و قوه ی الهی طرحی که چهار سال بر روی آن زحمت کشیده بودم با موفقیت به انجام رسید.
دوستان در این مدت خداوند چیزی را به من نشان داد و آن اینکه حقیقت چیزی جز خداوند نیست ،خدایی که اگر بندگی او را درک کنیم ،به سر چشمه ی حقیقت دست یافته ایم.دوستان من می خواهم پا را فراتر بگذارم و آن اینکه همین که ما به این سایت رهنمون شده ایم ،این هم عنایت اوست.قدر تمام لحظاتی را که در این سایت هستید بدانید.
بسیار ممنون از شما و بسیار سپاس از دوستانی که در این مسیر تنهایم نگذاشتند.راستش الان هم یک برنامه ای دارم که امیدوارم با دعای شما دوستان به ثمر برسد.
التماس دعا در پناه دوست
مهدیا، کعبه شد از تاب تو بی تاب،بتاب
.....................................................

بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی یوسف زهرا نمی شود
سلامتی امام زمان صلوات
ارسال پست

بازگشت به “دیگر گفتگو ها”