نگرانی پیامبر...

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 175
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۵:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: قم
سپاس‌های ارسالی: 102 بار
سپاس‌های دریافتی: 283 بار
تماس:

نگرانی پیامبر...

پست توسط Hamed_53 »

از همه اساتید و سروران گرامی هم تقاضا می نمایم که بنده حقیر را از نظرات و انتقادات خویش بی بهره ننمایند ...

 بسم الله الرحمن الرحیم  بزرگ اسلام صلّی الله علیه و آله و سلم در راه رسالت خویش سختی های بسیاری کــشیده وآزارهای فــــــراوان دیــده اند؛ حضــرتش خود فـــــرمود : « ما أوذي نبي مثل ما أوذيت‏»(1)، ولی در عین حال در همه این احوال بسیار مهربان بودند و این گونه قلوب مردم را فتح کردند. مهربانی و رأفت ایشان در همه ادوار عمر شریفشان ادامه داشت . این شخصیت بی نظیر تاریخ دلسوزانه نگران نسل های بعدی بودند و بسیار تلاش می کردند که ریشه های گمراهی بعد از خویش را برای آیندگان مشخص کنند تا کسی دچار ضلالت نشود. واضح است که این نگرانی و این تلاش، از روی مهر و محبت و علاقه ایست که رسول خدا نسبت به خلائق داشتند. و بیهوده نیست که ایشان را «رحمة للعالمین » می گویند.
در روایتی می خوانیم که فرمودند:
«پس از خود از سه چيز بر مسلمانان بيم دارم؛ قرآن را بر خلاف آنچه هست تأويل كنند(أَنْ يَتَأَوَّلُوا الْقُرْآنَ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ)؛ يا از اشتباه عالِم پيروى كنند(أَوْ يَتَّبِعُوا زَلَّةَ الْعَالِمِ)؛ يا در ميان آنها ثروت زياد شود به طورى كه طغيان كنند و ناسپاس باشند(أَوْ يَظْهَرَ فِيهِمُ الْمَالُ حَتَّى يَطْغَوْا وَ يَبْطَرُوا)؛ و به زودى راه نجات از آن را به شما خبر خواهم داد؛ امّا راجع به قرآن، پس به آيات محكم آن عمل كنيد و به آيات متشابه آن ايمان بياوريد؛ و امّا درباره ی عالم، منتظر باشيد كه از لغزشش برگردد و از اشتباه او پيروى مكنيد؛ و امّا راجع به مال، چاره ی آن شكر نعمت و اداى حقّ آن است»(2). ‏

1-در قرآن کریم هم آمده است: « مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات»(3). در تفسیر این آیه ی شریفه بیان شده: «از نظر فهم مردم همه‏ى آيات يكسان نيستند، بعضى صريح و روشن و همه كس فهم، ولى بعضى داراى معانى بلند و پيچيده‏اند كه همين امر موجب شبهه و اشتباه آنان مى‏گردد»(4). مؤمنین باید دنباله رو آیات محکم باشند و کسانی که در قلوبشان انحراف هست آیات محکم را رها می کنند و به آیات متشابه می پردازند تا بتوانند آن را طبق هوس خویش تفسیر کنند؛ این یکی از نگرانی های پیامبر بود که متأسفانه در حال حاضر این تفسیر به رأی قرآن، به تاریخ و روایات هم سرایت کرده است که (با عرض معذرت) از بیان نمونه های آن می گذریم... با اندکی تأمل در می یابیم که یکی از عواقب مخرّب تفسیر به رأی آیات و روایات، دین زدگی و دین گریزی مردم است. زیرا چیزی را به اسم دین تبلیغ می کنند، که زاییده ی هوی و هوسشان است. الهی نیست! به جای نشاط و آرامش، افسردگی و اضطراب می آورد. طبیعتاً نه تنها جاذبه ندارد بلکه دافعه هم دارد. پس بر هر مسلمانی لازم است که در هر پست و مقام و جایگاهی که هست، طلبه، استاد دانشگاه، دانشجو، قاضی، نماینده مجلس، خبرنگار و... منیّت را کنار گذاشته و آرمان های حقیقی اسلام را بر امیال خویش ترجیح دهد تا زیبایی های دین حقیقی بر همگان آشکار شود، که در این صورت خواهید دید که مردم از معنویات چه استقبالی می کنند. «وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً »(5)

2-از این روایت نورانی می توان دریافت که (جز معصومین) همه انسانها جائز الخطایند حتی علماء. غالباً تشخیص اشتباه یک عالِم مستلزم تخصص در آن علم است. مثلا اگر یک پزشک تشخیصش اشتباه باشد، یک پزشک متخصص دیگر می تواند اشتباه او را دریابد نه یک حقوقدان یا یک نانوا. پس این امر، مسئله ای نیست که هر کسی بتواند به راحتی آن را تشخیص دهد. علی هذا موضوع یقین به خطا، مطلب بسیار مهمی است؛ و حتما باید اطمینان پیدا کرد که اشتباهی رخ داده است. حال اگر یقین حاصل شد که عالمی اشتباه کرده! (اعمّ از علمای اقتصاد، اخلاق، حقوق، فقه، سیاست، طب، ادبیات و...) چه باید کرد؟ در اینجا هم پیامبر عظیم الشّأن اسلام راه را برای جویندگان حقیقت مشخص کرده و فرموده اند که در لغزشها از آنها پیروی نکنید، تا زمانی که از اشتباهشان باز گردند. گرچه نکات دیگری هم از این روایت استنباط می شود ولی دراین جا تنها به دو نکته ی مهمّ آن اشاره می کنیم:
الف) وقتی افراد جائز الخطا هستند و احتمال اشتباه آنان در نظر و در عمل منتفی نیست، نباید کورکورانه از آنها پیروی کرد. چه بسا جمله ی مولا امیرالمؤمنین که در فتنه جمل فرمودند: « حق با افراد شناخته نمى‏شود. نخست حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى»(6) دلیلی بر همین مدعا باشد. اگر پیروی "بدون قید و شرط" از بشر جائزالخطا باب شود (معمولا) راه های پیشرفت علمی بسته می شود و قدرت فکر کردن که در قرآن و احادیث به کرّات به آن اشاره شده عملاً از انسان گرفته میشود و زمینه ی خطاهای بیشتر و محو فرهنگ تفکّر فراهم می شود و در اکثر موارد کار به تعصّب بی جا می کشد؛ که سخن در زمینه ی رذیله ی تعصّب از این مقال خارج است. پس برای پیشرفت نباید کورکوانه تقلید کرد مگر در علومی که در آن تخصّص نداریم و باید به متخصّصین آن علم مراجعه کنیم. مانند زمانی که بیمار می شویم و خودمان هم از علم طب چیزی نمی دانیم؛ در اینجا حکم شرع مقدس و عقل این است که به یک پزشک مراجعه کنیم.
ب) از جمله ی نورانی «پیروی نکنید تا از اشتباه خود باز گردند» در می یابیم که احترام یک عالم باید حفظ شود. این گونه نباشد که آبروی شخصی را ببریم صرفاً به خاطر این که یک اشتباه از او دیدیم. و شاید به همین خاطر است که حضرت امیر علیه السّلام می فرمایند: « از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردى نمى‏لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى‏سازد»(7)
متأسّفانه وقتی به شرائط امروز می نگریم، متوجه می شویم که کمتر کسی به این نکات توجّه می کند. گروهی روی تعصّب، چشم بسته به دنبال این وآن می روند و اشتباهاتشان را نمی بینند، یا حتّی وقتی که یقین دارند کاری اشتباه است می گویند چون فلانی گفته، ما این کار را می کنیم؛ گروهی دیگر هم منتظرند اشتباهی از شخصیّتی سر زند تا تظاهرات راه بیندازند و علیه او شعار دهند و بی احترامی و توهین کنند و آبــرو ببرند و گهگاه هم اغتشاشی نمایند و شیشه ی منزلش را پایین بیاورند، تا غیر از اموال عمومی مانند بانک و اتوبوس و... خسارتی بر اموال خصوصی هم وارد کرده باشند. نه خبری از تفکّر است نه خبری از احترام به علما و دانشمندان و نخبگان و... ؛ نه خودمان فکر می کنیم نه به متفکّرین احترام می گذاریم. هم افراط هم تفریط« فَأَيْنَ تَذْهَبُون‏ » (8).

3-آیا نباید ثروتمند شد؟ آیا اسلام مخالف فعّالیّت اقتصادی است؟ آیا ثروتمندان از نظر اسلام مـطرودند؟ از کلام نورانی رسول الله این گونه بر می آید که پاسخ سؤالات فوق، منفی است ولی به شرطها و شروطها!!! به این صورت که ثروتمندان باید از فزونی ناز و نعمت، خود را گم نكنند ، اسراف ننمایند ، حق حق‏داران را به آنان برسانند و سپاس نعمت را از یاد نبرند. در واقع پولدار بودن عیب نیست پول پرست بودن ایراد بزرگی است. انسانی که پول پرست نیست همیشه در حال شکر نعمت است. سپاس نعمت تنها گفتن الحمدالله نیست(گر چه عمل پسندیده ایست، ولی کافی نیست) بلکه انسان توانگر باید در مقام عمل هم شکر و سپاس رزّاقی را بجا آورد که فرمود : « فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ »(9). اگر چه شکر در مقام عمل را نمی توان در این نوشته ی کوتاه توضیح داد ولی اگر در یک کلام کوتاه باید گفت شکر عملی آن است که ثروتی را که از راه حــــلال به دست آورده ایم، در مسیر رضای او مصرف کنیم. که امید است ان شاء الله مصداق آیه شریفه « إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏»(10) قرار نگیریم.
به نظر شما عواملی که پیامبر از وقوع آنها خوف داشتند، امروز احساس نمی شود؟؟؟

 ّـلام علی من اتّبع الهدی و علی عبادالله الصّـالحین
العبد  





1) بحارالأنوار ج39 ص55 / نهج الفصاحة ص 697 / كشف الغمة ج‏2 ص 537 (ترجمه : هيچ پیامبری آنقدر كه اذيت شدم اذيت نشد.)
2) الخصال ج 1 ص 164 / بحار الأنوار ج‏2 ص 42 / تحرير المواعظ العددية ص 265
3 ) آل عمران 7 (ترجمه : قسمتى از آن، آيات محكم هستند، آنها اساس اين كتابند و قسمتى ديگر متشابه مى‏باشند)
4 ) تفسیر نور ج 2 ص 17
5 ) النصر 3 (ترجمه : و مردم را ببينى كه فوج فوج به دين خدا درمى‏آيند)
6 ) بحارالأنوار ج40 ص125 / الطرائف ج1 ص136 / إرشاد القلوب ج‏2 ص 296 / روضة الواعظين ج‏1 ص31 (الْحَقُّ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه ‏)
7 ) نهج البلاغه – ترجمه دشتی حکمت 20 ص 627 / بحار الانوار ج 71 ص 405 / تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 436 ح 9976 ( أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُهُ بِيَدِ اللَّهِ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُه‏)
8 ) التكوير 26 (ترجمه : پس به کجا می روید؟ )
9 ) العنکبوت 17 (ترجمه : از خداى يكتا روزى بجوييد و او را عبادت كنيد و سپاس گوييد، زيرا به سوى او بازگردانيده مى‏شويد )
10 ) العلق 7،8 ( ترجمه : لكن انسان طغيان مى‏كند زيرا كه خود را بى نياز مى‏پندارد)
 

چون گفتی بنده ای به بندگی اش پایبند و چون خواندی به خداوندی اش به احکامش محکم...

[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “دیگر گفتگو ها”