اوصاف مومنين

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 1139
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 458 بار
سپاس‌های دریافتی: 1612 بار

اوصاف مومنين

پست توسط طهورا »

 تصویرتصویرتصویر
  

خداى متعال در اين دو آيه 15 ـ 16 سوره «الم سجده» به بيان صفات برجسته مؤمنان راستين مى پردازد، و اصول عقيدتى و برنامه هاى عملى آنها را به طور فشرده با ذكر هشت صفت، بيان مى كند. 

 نخست مى فرمايد:


«تنها كسانى به آيات ما ايمان مى آورند كه هر وقت اين آيات به آنها ياد آورى شود، به سجده مى افتند، و تسبيح و حمد پروردگارشان را به جا مى آورند و تكبر نمى كنند»

 (إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لايَسْتَكْبِرُونَ)  .    
تعبير به «انّما» كه معمولاً براى حصر است، بيانگر اين نكته است كه: هر گاه كسى دم از ايمان مى زند، و داراى ويژگى هائى كه در اين آيات آمده نيست در صف مؤمنان راستين نمى باشد، او فردى ضعيف الايمان است كه نمى توان وى را به حساب آورد.

در اين آيه چهار قسمت از صفات آنها بيان شده:

1 ـ به محض شنيدن آيات الهى به سجده مى افتند، تعبير به «خَرُّوا» به جاى «سَجَدُوا» اشاره به نكته لطيفى است كه اين گروه مؤمنان بيدار دل، به هنگام شنيدن آيات قرآن، چنان شيفته و مجذوب سخنان پروردگار مى شوند كه بى اختيار به سجده مى افتند، و دل و جان را در اين راه از دست مى دهند.

آرى، نخستين ويژگى آنها همان عشق سوزان و علاقه آتشينشان به كلام محبوب و معبودشان است.

همين ويژگى در بعضى ديگر از آيات قرآن به عنوان يكى از برجسته ترين صفات انبياء ذكر شده است، چنان كه خداوند درباره گروهى از پيامبران بزرگ مى گويد: 
  
 إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيّاً  
 

 «هنگامى كه آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده مى شد، به خاك مى افتادند و سجده مى كردند و گريه شوق سر مى دادند».(1)
 

 گر چه «آيات» در اينجا به طور مطلق ذكر شده، ولى پيدا است كه منظور از آن، بيشتر آياتى است كه دعوت به توحيد و مبارزه با شرك مى كند.    
2 و 3 ـ نشانه دوم و سوم آنها «تسبيح» و «حمد» پروردگار است، از يكسو، خدا را از نقائص پاك و منزه مى شمرند، و از سوى ديگر، او را به خاطر صفات كمال و جمالش، حمد و ستايش مى نمايند.

4 ـ وصف ديگر آنها تواضع و فروتنى و ترك هرگونه استكبار است; چرا كه كبر و غرور نخستين پله نردبان كفر و بى ايمانى است، و تواضع و فروتنى در مقابل حق و حقيقت، نخستين گام ايمان است!
آنها كه در راه كبر و خودبينى، گام بر مى دارند، نه در برابر خدا سجده مى كنند، نه تسبيح و حمد او را به جا مى آورند، و نه حق بندگان او را به رسميت مى شناسند، آنها بت بزرگى دارند و آن خودشان است!

آن گاه به اوصاف ديگر آنها اشاره كرده مى گويد:

«پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى شود» به پا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند و به راز و نياز با او مى پردازند  
   
(تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ)
  
  
آرى، آنها به هنگامى كه چشم غافلان در خواب است، مقدارى از شب را بيدار مى شوند، و در آن هنگام كه برنامه هاى عادى زندگى تعطيل است، و شواغل فكرى به حداقل مى رسد، و آرامش و خاموشى، همه جا را گرفته و خطر آلودگى عبادت به ريا كمتر وجود دارد، و خلاصه، بهترين شرائط حضور قلب فراهم است، با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مى آورند، و سر بر آستان معشوق مى سايند، و آنچه در دل دارند، با او در ميان مى گذارند، با ياد او زنده اند و پيمانه قلب خود را از مهر او لبريز و سرشار دارند.

سپس مى افزايد:

«آنها پروردگار خود را با «بيم» و «اميد» مى خوانند  
   
(يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً)
  
      
آرى، دو وصف ديگر آنها «خوف» و «رجا» يا «بيم» و «اميد» است.
نه از غضب و عذاب او ايمن مى شوند، و نه از رحمتش مأيوس مى گردند، توازن اين بيم و اميد، كه ضامن تكامل و پيشروى آنها در راه خدا است، همواره در وجودشان حكمفرما است.

چرا كه غلبه خوف بر اميد، انسان را به يأس و سستى مى كشاند.
و غلبه رجاء و طمع، انسان را به غرور و غفلت وا مى دارد، و اين هر دو دشمن حركت تكاملى انسان در سير او به سوى خدا است.
آخرين و هشتمين ويژگى آنها اين است كه:

«از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند»
 
 
 (وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ)          
نه تنها از اموال خويش، به نيازمندان مى بخشند كه از علم و دانش، نيرو و قدرت، رأى صائب و تجربه و اندوخته هاى فكرى خود، از نيازمندان مضايقه ندارند.

كانونى از خير و بركتند، و چشمه جوشانى از آب زلال نيكيها كه تشنه كامان را سيراب و محتاجان را به اندازه توانائى خويش بى نياز مى سازند.
    
  
آرى، اوصاف آنها مجموعه اى است از: عقيده محكم، ايمان قوى، عشق سوزان به اللّه، عبادت و اطاعت، كوشش و حركت، و كمك در تمام ابعاد به بندگان خدا.(2)
   


 1 ـ مريم، آيه 58.
2.
  تفسیر نمونه،  
 جلد 15، صفحه 161.
 
 
 


  تصویر  
تصویر
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
ارسال پست

بازگشت به “اخـلاق”