عوامل و موانع تقرب به خدا

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

عوامل و موانع تقرب به خدا

پست توسط Labbaik »

 ..::.. بسم الله الرحمن الرحیم ..::.. 
 تصویر 

آهنگ كمال‌ طلبي انسان‏‎

آدمي به سوي كمال گرايش ذاتي دارد و در جست‌وجوي آن‏‎ ‎از جان مايه ‏مي‌گذارد؛ هر چند كه در بيشتر موارد در مصاديق كمالي به خطا و اشتباه‏‎ ‎مي‌رود ولي اين بدان معناست كه كمال‌جويي، ريشه در فطرت و غرايز ‏انساني دارد. هر‎ ‎انساني مي‌كوشد تا از نقص و كاستي در درون و برون ‏خويش بكاهد و به سوي كمال و‏‎ ‎زيبايي برود. قرآن با توجه به اين خواسته ‏و گرايش ذاتي انسان و براي جلوگيري و كاهش‏‎ ‎اشتباه در تشخيص ‏مصاديق، آدمي را به مصاديق عيني كمال توجه مي‌دهد و با تبيين‎ ‎مصاديق كمال نما و يا ضد كمالي مي‌كوشد تا انسان در مسير درست ‏كمال قرار گيرد‎. ‎

در تبيين قرآني خداوند كمال مطلق است و هر كسي اگر بخواهد به ‏كمالي دست يابد‏‎ ‎مي‌بايست از او كه پروردگار و پرورش دهنده هر ‏موجودي در مسير كمالي است و زمينه و‏‎ ‎بستر كمال را براي او فراهم ‏مي‌آورد، بهره جويد و به او و دستورهاي وحياني‌اش تمسك‎ ‎كند. از اين رو ‏خداوند هم مقصد كمال و هم مسير كمال و هم عامل و موجب ايجاد ‏كمال در‎ ‎اشخاص است. (انعام آيه 83، اعراف آيه 176 و يوسف آيه 76) ‏كه بيان مي‌كنند كه رسيدن‎ ‎به منزلت‌هاي معنوي و تقرب به خدا و ‏بهره‌مندي از كمالات آن كمال مطلق تنها در سايه‎ ‎سار توجهات و مشيت ‏خداوندي است و تنها اوست كه كمالي را در شخص ايجاد و يا زمينه‌ها‎ ‎و ‏بستر بهره‌گيري را فراهم مي‌آورد. از اين رو خداوند در بينش و نگرش ‏قرآني منشا‏‎ ‎هرگونه كمالي در درون و بيرون انسان است كه اين مطلب بر ‏پايه ديدگاه توحيد محض‎ ‎تبيين مي‌گردد كه قرآن و مؤمنان بر اين باورند. ‎

به سخني ديگر چنان كه خداوند اول و آخر و نيز ظاهر و باطن است. همو ‏صمدي است‏‎ ‎كه جايي از هستي از وجودش خالي نيست و بي او ‏هستي و كمالي نيست. بنابراين هر كسي‎ ‎كمالي بخواهد مي‌بايست به ‏او تقرب جويد و از او بخواهد؛ در غير اين صورت، انسان به‎ ‎جايي نمي‌رسد ‏و در حقيقت ترازوي وجودي‌اش خالي از هرگونه كمال بلكه از هر چيزي ‏است؛‎ ‎زيرا در نگرش قرآني غير او باطل است و باطل به جهت هيچ بودن ‏از وزن و ارزشي‎ ‎برخوردار نمي‌باشد. در اين نوشتار سعي شده است بر ‏پايه آموزه‌هاي وحياني مساله تقرب‎ ‎و آهنگ كمالي انسان و چگونگي ‏تقرب واقعي به كمال مورد بررسي قرار گيرد و عوامل و‏‎ ‎موانع آن ‏شناسايي شده و آثار تقرب بيان گردد.‏‎ ‎

تقرب در آموزه‌هاي قرآن‏‎ ‎

تقرب به معناي آهنگ و شتاب در منافع خود است. اين‎ ‎واژه هنگامي در ‏مورد تقرب انسان به خدا به كار مي‌رود كه به معناي نزديكي و تقرب‏‎ ‎معنوي و روحاني باشد كه شخص با اتصاف خود به صفات كمالي و پاك ‏كردن خويش از عيوب و‎ ‎نقايص مي‌تواند به اين مقام معنوي دست يابد. ‏‏(نگاه كنيد: مفردات راغب اصفهاني ص 664‏‎ ‎و 665 ذيل واژه قرب)‏‎ ‎

تقرب در اصطلاح قرآني به معناي تقرب مكاني نيست و اين مطلب به ويژه ‏در‎ ‎كاربرد آن نسبت به خدا به خوبي آشكار مي‌شود؛ زيرا خداوند پاك و ‏منزه از مكان است؛‎ ‎از اين رو مقصود از تقرب به خدا، تقرب معنوي و ‏روحاني است‏‎. ‎

قرآن براي بيان معناي تقرب، افزون بر واژه قرب و از واژگاني ديگر استفاده‏‎ ‎كرده است كه از آن جمله مي‌توان به كلماتي چون زلفي، عند ربهم، ‏عنده، عند ربك،‎ ‎عندالله، درجات، قريب، وسيله و نيز برخي از جملات و ‏گزاره‌هايي كه اين معنا و مفهوم‏‎ ‎را مي‌رساند اشاره كرد‎.‎

عوامل تقرب‎ ‎
قرآن براي تقرب به كمال مطلق و بهره‌مندي از آن عوامل چندي را‏‎ ‎بر ‏مي‌شمارد كه انسان مي‌تواند با استفاده از آنها خود را به كمال مطلق ‏نزديك سازد‎ ‎و به سخني خود را متأله و رباني نمايد و از درجات ربانيون و ‏متالهين برخوردار گردد‎. ‎

متألّه و رباني در اصطلاح قرآني انسان‌هايي هستند كه با بهره‌مندي از‏‎ ‎آموزه‌هاي قرآن و ديگر آموزه‌هاي وحياني و الهي مانند دستورهاي پيامبران ‏و امامان‎ ‎‏(ع) ظرفيت‌ها و توانمندي‌هاي سرشته در نهاد و ذات خويش را ‏كه در قرآن ازآن به نام‎ ‎اسماء ياد شده است، به فعليت درآورند و خود را به ‏شكل خدا و صورت او درآورند. اين‎ ‎همان معنايي است كه در برخي روايات ‏از آن به: خلق الانسان علي صورته، بيان شده است؛‏‎ ‎به اين معنا كه ‏خداوند انسان را به صورت اسماء خويش آفريد و اين امكان را به وي‎ ‎داد ‏كه با استفاده از ظرفيت اسمايي كه به صورت تعليمي به وي داده شده ‏به شكل خدا و‎ ‎به صورت وي تجلي كند و به عنوان خليفه خدا در قرارگاه ‏زمين عمل كند‎.‎

اين مطلب به ويژه زماني تاكيد مي‌شود كه خليفه مي‌بايست با ‏‏"مستخلفٌ عنه" و كسي‎ ‎كه جانشين وي شده در بيشتر اموري كه مرتبط ‏به استخلاف و خليفه‌گري است مشترك باشد‏‎.‎‏ از اين رو تنها كساني ‏خليفه‌ي الهي در قرارگاه زمين خواهند بود كه انسان كامل باشند و‏‎ ‎همه ‏اسماي الهي تعليمي را به فعليت درآورده باشند‏‎. ‎

بر اين اساس كساني كه انسان كامل نيستند و به حكم خلافت در زمين ‏عمل مي‌كنند‎ ‎غاصب حكومت خواهند بود و خلافت ايشان باطل و ناروا ‏است‎.‎

پس اين انسان متألّه و كامل رباني است كه به جهت تقرب به خدا از ‏خلافت الهي‎ ‎بهره‌مند مي‌شود. براي دستيابي به اين مقام انسان ‏مي‌بايست خود را در مسيري قرار‏‎ ‎دهد كه آموزه‌هاي وحياني آسماني آن ‏را بيان كرده است. از اين رو قرآن از جمله عوامل‎ ‎مهم تقرب را ايمان ‏برمي‌شمارد كه به معناي شناخت درست به همه واقعيت‌ها و عمل به‎ ‎همه آموزه‌هاي وحياني است. (انفال آيه 4 و توبه آيه 20 و آيات ديگر).‏

در حقيقت پيروي از آيات الهي و آموزه‌هاي وحياني و عمل به آن، مهم‌ترين ‏عامل‎ ‎تقرب به خدا و متاله و رباني شدن است (اعراف آيه 175 و 176).‏‎
گر به آيات قرآني كه به عوامل مهم تقرب و متاله شدن اشاره مي‌كند ‏توجه شود،‎ ‎اين نكته به خوبي و روشني قابل درك است كه مهم‌ترين و ‏اصلي‌ترين عامل، همين ايمان‎ ‎واقعي و حقيقي است كه در آيه 4 سوره ‏انفال بيان شده است. بنابر اين ديگر عوامل بيان‎ ‎شده در آيات ديگر به ‏معناي بيان مصاديق آن است كه عبارتند از: ‏

تقوا (آل عمران آيه‎ 15 ‎و مائده آيه 27)، ‏

توجه به قيامت (مزمل آيه 17 و 19)، ‏

جلب رضايت خدا (آل عمران‎ ‎آيه 162 و 153)، ‏

خوف از خدا و بيم از آينده و خشم او (اسراء آيه 57)، ‏

عقيده به حق‎ ‎‏(فاطر آيه 10)، ‏

علم و آگاهي به حقانيت كه از آن به علم رشدي ياد مي‌شود (مجادله آي ‏‎11‎‏)‏

نماز (انفال آيه 3 و 4)، ‏

قرآن و تذكارهاي آن (انسان آيه 29) ‏

سجده (علق آيه ‏‎19‎‏)، ‏

عبوديت و پرستش خداي يگانه (هود آيه 61)، ‏

سبقت در اطاعت (واقعه آيه 10 و 11)‏

جهاد (مائده آيه 35) ‏

و شهادت (آل عمران آيه 169). ‏

در حقيقت همه اين موارد گفته شده‎ ‎و گفته نشده همان ايمان (سبا آيه ‏‏7) ‏

و عمل صالح (سبا آيه 7) است.‏‎ ‎

انسان متأله و كامل كسي است كه با برخورداري از هدايت الهي (بقره ‏آيه 38‏‎) ‎اسماي الهي سرشته در خويش را به فعليت رسانده به مقام ‏تقرب يعني همانندي در اين بخش‏‎ ‎از صفات و اسما دست يافته است كه ‏بيان ديگر از مقام قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) است‎.‎
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

پست توسط Labbaik »

موانع تقرب‎ ‎

اگر بخواهيم از موانع تقرب سخن بگوييم مي‌بايست همه چيزهايي را‏‎ ‎ياد ‏كنيم كه به عنوان باورهاي ناروا در حوزه شناختي و اعمال بد و زشت در ‏حوزه عمل‎ ‎از آنها ياد مي‌شود و قرآن از آنها بازداشته است. در اين راستا ‏قرآن، اعراض از آيات‎ ‎خدا و رويگرداني از آن را مانعي براي رسيدن انسان ‏به مقام قرب و منزلت‌هاي والاي‎ ‎معنوي و كمالات خداوندي دانسته است ‏‏(اعراف آيه 175 و 176) ‏

همچنين پيروي از شيطان و‏‎ ‎اطاعت و همراهي با وي (همان) و يا پيروي از ‏هواي نفس (اعراف آيه 176)، تجاوزگري‎ ‎‏(مطففين آيه 12 و 15)، ‏دنياطلبي (اعراف آيه 176)، شرك (زمر آيه 3)، و گناه (مطففين آيه‎ 14 ‎و ‏‏15) را از ديگر موانع تقرب به خدا برمي‌شمارد‎.‎

همه موارد پيش گفته به خوبي نشان مي‌دهد كه اصل در تقرب به خدا ‏شناخت درست و‎ ‎باور به حقايق وحياني و عمل به آن و دوري ازافكار ‏شيطاني و پليد و اعمال نادرست و‏‎ ‎منكر است‎.‎

بيان مصاديق انساني كه با عمل به باورها و اعمال صالح، خود را به كمال‎ ‎رسانده ولي در نهايت خود را گرفتار وسوسه‌هاي شيطاني كرده و در دام ‏هواهاي نفس‏‎ ‎افتاده است از اين رو صورت مي‌گيرد تا هشدارباشي باشد ‏براي كساني كه در راه هستند‏‎.‎

قرآن بيان مي‌كند كه انسان همواره در معرض خطر است و بايد به خدا ‏تكيه كند‎ ‎وگرنه گرفتار شده و از مقام تقرب به كمال دور مي‌افتد چنان كه ‏بلعم باعورا با همه‎ ‎پيشرفتي كه داشت در نهايت در دام وسوسه‌هاي ‏شيطاني افتاد و از كمال و تقرب به مبدا‏‎ ‎باز ماند. (اعراف آيه 175 و 176).‏

به طور خلاصه درباره آثار تقرب به همين اندازه بسنده مي‌شود كه تقرب ‏به خدا،‎ ‎برخورداري از همه اسمائي است كه در انسان به وديعت گذاشته ‏شده است و بهره‌مندي از‏‎ ‎رضوان الهي و رسيدن به مقام عالي قاب ‏قوسين او ادني و يا ديگر درجات انساني همانند‏‎ ‎خلافت الهي، از آثاري ‏است كه در قرآن بدان‌ها اشاره شده است‎.‎
[align=center]التماس دعا :razz:  
ارسال پست

بازگشت به “اخـلاق”