رواياتى در حرمت شراب خوارى

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

رواياتى در حرمت شراب خوارى

پست توسط HRG »

كافىاست براى درك عظمت اين گناه ، كه در كبيره بودنش شكى نيست ، به رواياتى كهاز طريق پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) عذاب سخت مشروب خوار را در قيامتبازگو كرده اند دقت كنيد : 1 ـ عذاب شراب خوار در قيامت
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
«فرداى قيامت شراب خوار وارد محشر مى شود ، در حالى كه رويش سياه و دهانشكج ، و زبانش بيرون آمده و فرياد تشنگى اش بلند است و به او از چاهى كه درآن چرك زناكاران ريخته شده مى آشامانند »(1) .و نيز فرمود :« به خدا قسم كسى كه نماز را سبك بشمارد ، و مست كننده اى بياشامد به شفاعت من نمى رسد » .همچنين از آن حضرت نقل شده است كه فرمود :«در مسئله شراب ، خداوند ده نفر را لعنت كرده : كارنده درخت ، نگهبان باغانگور جهت شراب ، فشار دهنده انگور ، نوش كننده ، ريزنده در جام ، حملكننده ، تحويل گيرنده ، خريدار ، فروشنده و دريافت كننده پول »(1) .امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :« شراب خوار با بت پرست مساوى است و در قيامت كافر محشور مى شود ، شراب ريشه هر گناهى است »(2) . 
 عقوبت شراب خوارى
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
«كسى كه يك جرعه شراب بخورد خدا و پيامبران و مؤمنان او را لعنت مى كنند ،اگر به مقدارى بخورد كه مست شود ، روح ايمان از او دور و به جايش روح پليدشيطانى جايگزين مى گردد ، پس نماز را ترك مى كند و ملائكه او را سرزنش مىكنند و خداوند به او خطاب مى كند : اى بنده ! كافر شدى ، بدا به حال تو ،سپس امام فرمود : بدا به حالش ، بدا به حالش ، به خدا سوگند ! يك سرزنشالهى از هزار سال عذاب سخت تر است . لعنت كرده خدا هستند ، هر جا بروند ازپناه خدا بيرونند و هلاك مى شوند ، پس فرمود : ملعون است كسى كه امر الهىرا ترك مى كند ، اگر به صحرا رود صحرا هلاكش مى كند ، اگر به دريا رود ،دريا غرقش مى كند ، پس او مغضوب به خشم خداوند بزرگ است »(1) . 
 7 ـ سرقت
فضلبن شاذان كه از بزرگان اصحاب ائمه و از دانشمندان مشهور شيعه است ، نقل مىكند كه حضرت رضا (عليه السلام) سرقت را از گناهان كبيره شمرده است(2) .
ودر روايت اعمش آمده كه حضرت صادق (عليه السلام) از قول نبى اكرم (صلى اللهعليه وآله)نقل كرده است : زنا نمى كند كسى كه به خدا و روز جزا ايمانداشته باشد و هم چنين دزدى نمى كند شخص دزد ، در حالى كه ايمان داشتهباشد(3) .آرى ! بنابراين روايت ، زناكار و سارق ، از ايمان به خدا و روز قيامت بهره اى ندارند . 
 روايات و حرام خوارى
مسئله عذاب خوردن مال دزدى را بايد در باب حرام خوارى جستجو كرد ،
اتفاقاً در اين زمينه رواياتى وارد شده كه انسان از خواندن آنها بر خود مى لرزد ! ! 
 1 ـ رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :« خداوند را در بيت المقدس ملكى است كه هر شب ندا مى كند : هر كس حرام بخورد از او واجب و مستحبى پذيرفته نيست »(1) . 
 2 ـ و نيز فرمود :« كسى كه جامه اى را به ده درهم بخرد و در آن ده درهم ، درهمى از حرام باشد ، مادامى كه بر تن اوست ، نمازش قبول نيست »(2) . 
 3 ـ و نيز فرمود : 
 «هر كس از به دست آوردن مال از هر كجا و هر راهى پروا نداشته باشد ، خداونداز درافكندن او در جهنم از هر راهى باشد پروا ندارد »(3) . 
 4 ـ همچنين فرمود : 
 « هر گوشتى كه بر بدن انسان از حرام برويد ، آتش به آن سزاوارتر است »(4) . 
 5 ـ و نيز حضرت فرمود :«كسى كه از راه گناه مال به دست آورد و با آن كمك به خويشاوند كند ، ياصدقه داده و انفاق كند ، خداوند همه را جمع كرده و با او به آتش جهنمافكند »(5) . 
 6 ـ امام باقر (عليه السلام) مى گويد :«پيامبر فرمود : ترسناك ترين برنامه اى كه بعد از خود بر امتم مى ترسم سهچيز است : به دست آوردن مال از راه حرام ، شهوت رانى و ربا »(1) . 
 7 ـ امام باقر (عليه السلام) فرمود :«كسى كه غير از حلال مالى كسب كند ، سپس حج برود وقتى تلبيه مى گويد خطابمى رسد : لا لَبَّيْكَ وَلا سَعْدَيْكَ ، اما اگر از حلال باشد خداوند بهاو خوش آمد مى گويد »(2) . 
 8 ـ امام پنجم مى فرمايد :« آثار مال حرام در نسل انسان آشكار مى گردد »(3) .از مضمون روايات متعدد چنين استفاده مى شود كه : « هيچ عبادتى از حرام خور قبول نمى شود ، باز دقت كنيد»(4) . 
 وعنه (صلى الله عليه وآله) : « إذا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِن حَرام في جَوفِ العَبْد لَعَنَهُ كُلُّ مَلَك في السَّمواتِ والأرضِ » .وقتى عبادات حرام خور قبول نشود ، مثل كسى است كه اصلاً عبادت نكرده ، و چنين كسى در قيامت به چه عذاب هايى دچار خواهد شد ! ! 
 8 ـ محارب و مفسد
قرآنمجيد شخص محارب و مفسد را علاوه بر وعده كيفر دنيايى ، وعده كيفر سختى درقيامت داده است ، بنابراين محاربه و افساد از گناهان كبيره است . محاربكسى است كه اسلحه بردارد ، براى اينكه با ترساندن مسلمانان به مال و ناموسآنان دست درازى كند ، و فرقى نمى كند كه اين اسلحه چه باشد : شمشير ، نيزه، تفنگ ، كارد ، چوب ، سنگ .
دراين برنامه خواه تنها باشد يا داراى همدست و خواه بتواند مالى را ببرد يابه كسى لطمه وارد كند يا نه ، در دريا باشد يا خشكى ، شهر باشد يا ده ،صحرا باشد يا سرگردنه ، شب باشد يا روز ، مسلمان باشد يا غير مسلمان ، مردباشد يا زن ، در بلاد اسلامى باشد يا كفر ، و بالاخره محارب كسى است كه بابه كار بردن اسلحه و قصد حمله به مسلمانان از آنان سلب آسايش كرده وامنيّت جانى يا مالى يا عِرْضى آنان را به خطر اندازد .در سوره مائده درباره محارب چنين مى خوانيم :(إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَفِى الاَْرْضِ فَسَاداً أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِنْ خِلاَف أَوْ يُنفَوْا مِنَ الاَْرْضِذلِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذَابٌعَظِيمٌ * إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْفَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ )(1) . « كيفر آنان كه با خدا وپيامبرش مى جنگند ، و در زمين به فساد و تباهى مى كوشند ، فقط اين است كهكشته شوند ، يا به دارشان آويزند ، يا دست راست و پاى چپشان بريده شود ،يا از وطن خود تبعيدشان كنند . اين براى آنان رسوايى و خوارى در دنياست ،و براى آنان در آخرت عذابى بزرگ است . * مگر كسانى كه پيش از دست يافتنتانبر آنان توبه كنند ; پس بدانيد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است » .جهتاينكه در آيه شريفه از محارب با مسلمانان ، تعبير به محارب با خدا وپيامبر كرده ، براى تعظيم و تشريف شأن مسلمين است ، به نحوى كه هرگونهمعامله با مردم مسلمان ، در حقيقت معامله با خدا و پيامبر است ; زيرا مؤمنوابسته به خدا و پيامبر است و خدا و رسول هر نوع دست درازى به مسلمان رامخالفت با خود دانسته است .امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد :« خداوند فرمود : بايد به من اعلام جنگ كند هر كه بنده مؤمن مرا آزار دهد ، و بايد از غضبم ايمن باشد هر كس مؤمن را گرامى بدارد » .و فرمود :« هر كس دوست مرا اهانت كند ، آشكارا به جنگ با من برخاسته است »(1) . 
 كلامى از يك دانشمند مصرى
يكى از دانشمندان بزرگ اسلامى « مصر » در اين زمينه مى نويسد :
« هدف كليّه شرايع آسمانى در اجتماع بشرى اين است كه پنج اصل مقدس وموضوع مهم يعنى : جان ، عقل ، مال ، نسل ، و عِرْض مردم را از تجاوز وتباهى محفوظ بدارند ; زيرا تفريط و تعدى درباره هر يك از اين پنج موضوعمهم ، موجب پديد آمدن تنازع و خونريزى و انتشار مفاسد و شرور است ، و حكمتتشريع كيفر در برابر جرايم ، جلوگيرى افراد متجرّى و جسور از اين گونهافراط و تعدى است ، و جاى ترديد نيست كه صرف امر به معروف و نهى از منكرنمى تواند اين منظور را تأمين كند ; بلكه تنها بيم از كيفر امروز و فرداستكه مى تواند ضامن اجراى اوامر و نواهى الهى باشد » . 
 تزلزل پيوندها
باتوجه به اين حقايق معلوم مى شود كه چرا شريعت اسلام كيفر چند گناه از قبيل: قتل عمد ، قذف ، زنا ، محاربه افساد ، شرب خمر ، ارتداد از دين ، لواط وسرقت را به نص صريح تعيين كرده و در ساير موارد كيفر خاصى مقرّر نداشته ونوع و مقدار كيفر را به نظر حاكم شرع گذاشته است .
اينهمه به خاطر اين است كه به اقتضاى اوضاع زمان و مكان جرم و احوال مجرم اورا تعزير كند ; زيرا ارتكاب و انتشار اين گونه گناهان ، موجب تزلزلپيوندهاى اجتماعى و علت بدبختى و پريشانى امت هاست . 
 9 ـ ارتداد
اسلام ، منبع تمام خيرات و بركات ، در دنيا و آخرت است .
تقوا، ورع ، بيدارى ، علم ، فضيلت ، درستى ، صلاح و سداد ، جود و سخا ، تواضعو خشيت و تمام اوصاف حميده ، در سايه ارتباط اسلام به دست آمده و كسى كهدر حدّ خودش از اسلام شناخت دارد و به آن عمل مى كند ، مؤمن است ، و مؤمنتنها كسى است كه از رضايت و خشنودى حق برخوردار است و در آخرت از بهترين نعمت هاى الهى بهره مند است .قرآن مجيد بهشت را حق مؤمن دانسته و احترامى كه براى مؤمن قائل است براى كسى قائل نيست .كسى كه روى به اسلام كند ، در حقيقت روى به خير دنيا و آخرت كرده ، و در نتيجه ، درهاى رحمت الهى را به روى خود گشوده است .باتوجه به منافع دنيوى و آخرتى كه در اسلام هست ، حساب كنيد اگر كسى روى ازاين دين جاويد برگرداند ، كه در حقيقت روى از خدا و انبياء و كتب آسمانى ودرهاى رحمت الهى برگردانده ، چه گناه بزرگى مرتكب شده است و علاوه بر كيفردر دنيا ، در آخرت به چه عذابى مبتلا خواهد شد .ازآنجايى كه مرتد ، از نظر قرآن كافر است ، بهتر اين است كه خوانندگان محترمبراى آگاهى از وضع كافر به قرآن مجيد مراجعه كنند ، تا بر آنان معلوم شودكه مرتد در قيامت دچار چه بلاهاى خطرناك ابدى است :(اللهَ الَّذِى لَهُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ وَوَيْلٌلِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَاب شَدِيد )(1) . « خدايى كه آنچه در آسمان ها وزمين است ، در سيطره مالكيّت و فرمانروايى اوست ; و واى بر كافران ازعذابى سخت » .(وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْعَذَاباً أَلِيماً )(2) . « و براى آنان كه به قيامت ايمان نمى آورند ،عذابى دردناك آماده كرده ايم » .( وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَُولئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ )(3) .
« و كسانى كه كافر شده و آيات ما را تكذيب كرده اند ، پس عذابى خواركننده براى آنان است » .
كمترسوره اى در قرآن مجيد مى بينيم كه به عذاب روگردانندگان از خدا اشارهنكرده باشد ، و همچنين در روايات مهم ، به عذاب مرتدين اشاره شده كهخوانندگان محترم مى توانند براى تفصيل بيشتر ، به قرآن و كتب روايى مراجعهكنند . 
 كتاب زندگى
درآن زمانى كه ميدان حيات انسان از همه طرف ، دستخوش حملات ويرانگر اميال وغرايز حيوانى و شيطانى شده بود ، و بر اثر آن حملات و طوفان ها ساختمانكرامت و فضيلت از ريشه رو به ويرانى مى نهاد ; در آن زمان كه در تمام جهانعده اى زورگو و مفت خور و گروهى شكم پرست و شهوت ران ، انسان و انسانيت رابه بردگى و بندگى برده بودند ، و به دست و پاى مركز انديشه و قلب و روحبشر زنجير اسارت نهاده بودند ; در آن زمان كه تمام محصولات مادى و معنوىجامعه انسانى در خدمت طاغيان ، ياغيان ، قلدران ، استعمار و استثمارگرانبود و انسان روى زمين از انسانيت و حقوق خود بى بهره بود ; در آن زمان كهستون هاى درستى شكسته شده بود ، و جز هواپرستى، مكتبى بر انسان حاكم نبود، و بشريت گرفتار خواب سنگين غفلت بود ، و عوارض جهل و بى خبرى در تمامشئون زندگى انسانى بيداد مى كرد ، و عمق فاجعه در حدّى بود كه تصورش براىكسى امكان ندارد ; وجود مقدس حضرت حق از باب لطف ، رأفت ، عنايت و رحمت ،براى نجات انسانيت شخصيتى بزرگ و وجودى سترگ و انسانى فرزانه ، كه جامعتمام كمالات انسانى بود و بال و پَر دانشش به عالم مُلك و ملكوت سايه داشتبه نام محمد بن عبدالله (صلى الله عليه وآله وسلم) مبعوث به رسالت كرد تاآلودگى تمام بدبختى ها را از دامن حيات انسان بشويد و آدمى را به كمالاتىكه لايق اوست برساند .
خداوندعزيز براى پيشبرد رسالت و تداوم آن خط معنوى تا صبح قيامت كتابى به نامقرآن به همراه رسول بزرگوارش فرستاد ، تا به وسيله آن تمام انسان ها را ،در تمام ادوار تاريخ ، به سعادت ابدى و خير دنيا و آخرت برساند . 
 الفاظ و معانى قرآن
كتاب خدا از نظر فصاحت ، بلاغت ، استعمال الفاظ ، كلمات ، تركيب جملات ، آيات ، تعداد سوره ها و نظام بندى ، يك معجزه واقعى است.
اينشكل و ترتيب قرآن نشان دهنده اين معناست كه معمار و بنّاى اين ساختمان فقطو فقط خداست ، و در اين بناى محكم حتى يك نقطه كم و زياد نيست ، و آنچهامروز در دست جهانيان است ، همان است كه در طول بيست و سه سال ، به رسولبزرگوار اسلام ، براى آزادى انسان ، از اسارت هوا و هواپرستان و فرهنگ هاىتحميلى نازل شده است و به همين صورتى كه امروز در دست ماست ، در زمان حياتپيامبر به دستور مستقيم حق تدوين شده و تنها كارى كه پس از رسول خدا انجامگرفته است اعراب گذارى آن بوده و بس .اينهمه از آيات قرآن و روايت بسيار محكم و متين استفاده مى شود ، كه عقيده واعتقاد تمام شيعيان دوازده امامى در همه ادوار از عالِم و عامى و مرد و زنو شهرى و دهاتى بر اين بوده و بر اين خواهد بود و شيعه غير از اين حقيقتچيز ديگرى را نسبت به كتاب خدا قبول ندارد .قوىترين سخنى كه شيعه در اين زمينه دارد اين است كه اگر يك نقطه از اين كتابكم شده و يا يك نقطه به آن اضافه شده بود ، بدون شك حجت الهى بربندگانتمام نبود ، كه تمام بودن آن ، حجت خداست بر همه انسان ها تا به پا شدنمحشر در گرو همين اعتقاد و عقيده است . 
 دريايى عميق
قرآنگرچه از نظر تعداد حروف ، كلمات ، نقطه ها ، زير و زبرها ، آيات و سوره هاداراى حد معينى است و به شماره تمام برنامه هاى صورى كتاب در بعضى ازتفاسير اشاره رفته ; ولى از نظر معنا ، دريايى است كه ساحل ندارد و جهانىاست كه براى آن حدّى متصور نيست .
آرى! قرآن مجيد آئينه تجلى حق بر عباد است و حق ، حقيقتى است كه مفهوم و كمالات و اوصافش بى حد است .براىمعانى و مفاهيم قرآن مرزى نيست ، به همين خاطر است كه تاكنون دست توانا وپرقدرت علم ، نتوانسته تفسيرى جامع و كامل براى اين كتاب بياورد ، كه هرتفسيرى محدود به حدود علمى مفسّر و تمام تفسيرهايى كه تاكنون نوشته شده وشايد از چند هزار متجاوز باشد ، به طور مجموعى نتوانسته اند معانى بلند وملكوتى قرآن را به نحو جامع بيان كنند .هرروز تفسير زنده و جديدى به وسيله فرد يا با شركت افراد ، كه در حد و شأنخودشان از علوم اسلامى بهره دارند ، با مطالبى جالب تر ، گوياتر و جامع تراز تفاسير گذشته ، به دنياى علم و معرفت عرضه مى شود ; ولى به اقرارمفسّرين از صد معناى قرآن ، به يك معنا آن هم به طور كامل اشاره نشده است، چرا كه مفسّر حقيقى قرآن ، خدا ، پيامبر و ائمه طاهرين (عليهم السلام)هستند و آنان هم مطالبى را پيرامون بعضى از آيات ، آن هم به قدر لياقت واستعداد انسان ، از خود به جاى گذاشته اند . 
 تفسير بى انتها
دركتب شيعه و سنى آمده: « ابن عباس » كه درس قرآن و فهم مفاهيم كتاب الهى رادر حد خودش از وجود مبارك اميرمؤمنان (عليه السلام) كه شاهد نبوت و دارندههمه كتاب بود فرا گرفته مى گويد: اميرمؤمنان (عليه السلام) به من فرمود :
«اگر معانى بلند و مفاهيم ملكوتى سوره حمد كه هفت آيه بيش نيست را براى شمابگويم و شما گفته هاى مرا بنويسيد ، براى انتقال آن نوشته ها هفتاد شترلازم است!!! » .درآثار اسلامى و معارف آسمانى آمده است كه : هر آيه قرآن داراى هفتاد معنا وهر معنايى داراى هفتاد مفهوم است كه براى هر آيه چهار هزار و نهصد معنا وضرب اين عدد در همه آيات ، منتهى به نوشتن كتابى به پهناى آفرينش مى گردد!راستىاگر جن و انس تمام همت خود را براى كشف گوهرهاى اين دريا به كار گيرند ،به عمر همه آنان خاتمه داده مى شود ; ولى اين دريا همچنان پر از گوهرهاىكشف نشده باقى مى ماند .رسول حق (صلى الله عليه وآله) درباره آن فرمود:ظاهِرُهُاَنِيْقٌ وَباطِنُهُ عَمِيْقٌ لَهُ نُجُومٌ وَعَلى نُجُومِهِ نُجُومٌ لاتُحْصى عَجائِبُهُ وَلا تُبْلى غَرائِبُهُ(1) . « ظاهرش جلوه و زيبايىدارد و باطنش ژرف عميق است ، ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد ،شگفتى هايش به شمار نيايد و عجائبش كهنه نگردد » . 
 برگرفته از کتاب بر بال اندیشه  
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: رواياتى در حرمت شراب خوارى

پست توسط Mohsen1001 »

باسمه تعالی

پی نوشتهای متن کجا هستن ؟ چرا اعدادش مرتب نیستن ؟ :-x
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

Re: رواياتى در حرمت شراب خوارى

پست توسط HRG »

Mohsen1001 نوشته شده:باسمه تعالی

پی نوشتهای متن کجا هستن ؟ چرا اعدادش مرتب نیستن ؟ :-x


اين مطلب برگرفته از سايت پايگاه استاد حسين انصاريان است و من فقط منبع اوليه كه در انجا نقل قول شده بود را قرار دادم .
مي توانيد جوابهاي خود را از طريق پايگاه استاد حسين انصاريان پيگيري نماييد تصویر

اين هم لينك مستقيم اين پست كه از پايگاه استاد حسين انصاريان نقل قول كردم :

[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “حديث”