اسلام و نظريه داروين

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 3
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶, ۲:۴۸ ب.ظ
محل اقامت: agah19862003@yahoo.com

اسلام و نظريه داروين

پست توسط آگاه_ »

هو المحبوب
سلام به همه دوستان عزیزم.
دیرورز توی دانشگاه با یکی از دوستام درباره نظریه داروین بحث می کردیم.من معتقدم نظریه داروین با اصول مذهبی مقایرت داره چون همیشه از هبوط حضرت آدم از بهشت به زمین صحبت بوده و همه ادیان هم این رو قبول دارن پس نمی شه اون رو با این نظریه همخوان دانست.
اما دوستم خلاف نظر من رو داشت و می گفت نظریه داوین با اصول مذهبی منافاتی نداره.
حالا می خواستم نظر شما رو هم در این باره بدونم.
ممنونم
New Member
New Member
پست: 18
تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶, ۷:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 12 بار

پست توسط shimaa »

سلام جناب آگاه
واسه منم سوالي مشابه اين پيش اومده بود
وقتي پرسيدم اين جواب رو گرفتم

اين متن رو بخونيد
اميدوارم مفيد واقع شود :D :razz:

سوال:
من يه فرضيه دارم:
به نظر من انسان ها بايد دو دسته باشند:
عده اي از نسل حضرت آدم که داراي آن روحي هستند که خدا گفته: "از روح خودم در او دميدم." و عده ي ديگر که نسلشون بر مي گرده به حيوانات ( ميمون ها) که در اصل انسان نبوده اند بلکه ظاهرشون به انسان نزديک شده!
پس يعني ممکنه هنوز هم از اون انسان هاي نسل حيواني وجود داشته باشه، يا از بين رفته اند؟ ( اصلا اين فرضيه درسته؟)
يعني ممکنه انسان هايي باشند که از نسل آدم و حوّا نباشند؟ چه طور ؟

پاسخ:دوست محترم!
همه ابناء بشر موجود، به صراحت آيات متعددي از قرآن كريم، از نسل حضرت آدم(ع) هستند. به عبارت ديگر، نسل انسان هاي موجود به حضرت آدم(ع) ـ ابوالبشر ـ مي رسد.
البته نظريه تكامل انواع مي تواند تناقضي با قرآن و آموزه هاي ديني نداشته باشد و ناظر به نسل هاي ديگري از انسان كه قبل از اين نسل كنوني مي زيسته اند باشد.
در مورد نظريه تكامل مي توانيد به كد 377748 در بخش پرسش ها و پاسخ هاي سايت را مورد مطالعه قرار دهيد.
پيروز باشيد.
موسسه ذکر ـ قم.
باستاني.

کد 377748معارف اسلامي موسسه ذکر
سوال : سلام وقت بخیر ایا از نظر قران کتاب اسمانی که تمام علوم هستی در ان نهفته میباشد . خلق زانسان تدریجی بوده (( همین که دانشمندان می گویند در طی مرور سالیان متمادی انسان تکامل یافته )) یا بصورت " کن فیکن" یک دفعه ای و دارای بال!

پاسخ : با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
منظور از قسمت اخیر سؤالتان (یک دفعه ای و دارای بال!) را نفهمیدیم.
اما نظریه تكامل مدعی است كه، به طور عام، انواع متكامل حیات از انواع ناقص تر آن بوجود آمده؛ و به طور خاص، انسان از نسل نوعی میمون است. یعنی انسان از جهشی بوجود آمده كه در بعض افراد میمون تحقق یافته است.
داروین ـ كسی كه این نظریه را عرضه داشته ـ شواهدی از علوم زیستی در تأیید آن ارائه كرده است.
قبل از بیان نظر علمای اسلام در باره این نظریه لازم است ذكر كنیم كه:
اولا) داروین و هیچ كس دیگری در این ارتباط ادعای قطع و یقین نداشته، كما این كه شاید نتوان در باره هیچ نظریه علمی تجربی ادعای آن را داشت.
و ثانیا) نظریه داروین اگر چه در چند دهه نظریه پر سر و صدا و با نفوذی در محافل علمی بود، ولی در یكی دو دهه اخیر شواهد تجربی بدست آمده كمتر آن را تقویت كرده، بلكه در بعض موارد تضعیف هم كرده است. با این وجود، نظریه تكامل داروینی هنوز هم نظریه مطرحی در جهان علم تجربی است.
اما نظر اسلام در باره نظریه تكامل:
متفكرین اسلامی به طور مشخص سه رویكرد نسبت به این مسئله اتخاذ كرده اند.
یك رویكرد، پذیرش نظریه فوق و ادعای هماهنگی آیات قرآنی با آن است. كسانی كه رویكرد علمی در تفسیر قرآن داشته اند، جزء این گروه هستند. پیشفرض نگاه این گروه اعتماد كامل به دستاورهای علوم جدید است؛ و بر این اساس به خود اجازه می دهند قرآن را كه خود حقیقتی انكارناپذیر است و دروغ در آن راه ندارد، بر اساس آن یافته های علمی تأویل و تفسیر كنند.
رویكرد دوم، این نظریه را با ظواهر قرآنی ناسازگار می داند و لذا آن را انكار می كند؛ و می گوید: ظواهر قرآن حجت است الا آن كه دلیل قطعی بر تأویل آن اقامه شود؛ و نظریه داروین، به اعتراف همه اهل علم نظریه ای قطعی نیست، و لذا به موجب آن نمی توانیم از ظاهر قرآن دست بكشیم.
این بیان ملایمترین و علمی ترین بیانی است كه مخالفان این نظریه از منظر دین ابراز داشته اند.
رویكرد سومی هم وجود دارد كه می گوید: قرآن هم با نظریه داروین، و هم معمولا با کمتر نظریه ای از نظرات علوم تجربی ناسازگاری قطعی و آشكار دارد؛ و نوعا می توان، در عین ایمان و اعتقاد به قرآن این نظریه ها را نیز پذیرفت.
بیان علمی این رویكرد آن است كه ظواهر هر متن در انشاء و به طور كلی هر كلامی كه ناظر به اعتباریات باشد، حجت است. در چنین گزاره هایی می توان گفت ظواهر قرآن یا هر دلیل شرعی دیگری حجت است، الا آن که دلیل قطعی بر انصراف از ظاهر آن وجود داشته باشد. ولی این سخن تنها در انشائیات و اعتباریات جاری است، و نه در اخباریات و تکوینیات. بلکه باید گفت: اساسا حجیت در اخبار از تكوینیات معنا ندارد.
ظاهر هر كلام اخباری در شناخت یک حقیقت تنها موجب درجات متفاوتی از ظن و احتمال و یا احیانا اطمینان و یقین در تصویر آن می شود. این تصویر، در اكثر موارد سر در آخور ذهنیت های سابق متكلم و شنونده دارد؛ یعنی بر اساس میزان باور و اعتقادی که به معارف پیشین خود دارد از یک سو، و همچنین شباهتی كه بین ذهنیت خود و متكلم می بیند، برداشتی از یك كلام خواهد داشت. حساسیت توجه به این مسئله، به خصوص، در كلام خداوند ـ و هر كس كه از افق بالاتری با انسان سخن می گوید ـ قابل لمس و محسوس تر است.
اگر به تاریخ معارف و برداشتهای بشر از متون مقدس رجوع كنیم، بعینه این تفاوت برداشتها را خواهیم دید. قصه موسی و شبان نمونه خوبی از این تفاوتی است كه یك عامی با یك پیامبر در تصویر خدا دارند.
اگر این مبنا را در استظهار بپذیریم، از آنجا كه آیات قرآنی خلقت انسان، اخبار از یك امر تكوینی است، نمی توان اصل حجیت ظواهر، و یا به تعبیر دیگر قاعده «ظاهر حجت است الا آن كه دلیل قاطعی بر خلاف آن اقامه شود» را در مورد آن اعمال كرد.
تنها چیزی كه می توان به ظاهر آیات خلقت نسبت داد، احتمال اقوایی است كه احیانا ظهور این آیات در بدو توجه ما دارند؛ و البته این احتمال با كشفیات علمی می تواند دگرگون شود و جای خود را احتمالات دیگری بدهد؛ و یا به تعبیر بهتر، تصویر و تأویل ما از مضمون آیه دستخوش تغییر گردد.
و البته میزان تأثیر یك اكتشاف علمی در تصویر ما از یك آیه بستگی كامل به دلبستگی ها و اعتقاد و باور ما به تجربه و علوم تجربی هم دارد.
این تغییر در صورت صحت دستاورد پژوهشهای بشری رو به تكامل و پیشرفت، و در صورت خطای آن رو به خطا خواهد داشت.
با این بیان كشفیات علمی تجربی می توانند قرینه ای باشند كه به موجب آن تأویل و تصویر ما از بیان آیات تحول می پذیرد.
آنچه در باره تأثیر علوم تجربی در برداشت و تصویر ما از یك متن، به خصوص متن دینی گفتیم، بعینه، در سایر علوم بشری، مثل فلسفه و تعقل، عرفان و شهود، و حتی باورهای بی م
هر کس از تاريخ عبرت نگيرد، عبرتِ تاريخ مي شود.
New Member
New Member
پست: 3
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶, ۲:۴۸ ب.ظ
محل اقامت: agah19862003@yahoo.com

پست توسط آگاه_ »

دوست خوبمshimaa
از شما ممنونم ولي احساس مي کنم قسمت اتنهايي متن کامل درج نشده باشه اگه براي شما مقدوره يک بار ديگه قسمت انتهايي رو بفرستيد يا لينکي رو متن رو از اون استخراج کرديد توي پست قرار بديد.
پيشاپيش ممنون.
New Member
New Member
پست: 18
تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶, ۷:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 12 بار

پست توسط shimaa »

سلام دوست عزيز
راستش منم که رفتم اون متن رو بخونم همين طوري بود، کامل نبود آخرش.
ببخشيد

خودتون مي تونيد ببينيد:

[External Link Removed for Guests]
هر کس از تاريخ عبرت نگيرد، عبرتِ تاريخ مي شود.
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۸, ۱۱:۳۱ ب.ظ

Re: اسلام و نظريه داروين

پست توسط esatis »

نظر جلال آل احمد را در مورد نظریه داروین پرسیدن. در جواب گفته بود قیضه آدام و حوا یک داستان است و قضیه داروین یک نظریه  [SIZE=200]من داستان رو بیشتر از یک نظریه دوست دارم . 
New Member
New Member
پست: 2
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۸, ۶:۵۵ ب.ظ

نظریه تکامل و تضاد های موجود با قرآن

پست توسط sallaneh »

با سلام

من قبلا کمی در این فروم جستجو کردم اما جواب درستی دریافت نکردم
از دوستان اگر کسی بتونه توضیحی درباره تضادهای موجود بین نظریه تکامل و آنچه که در قرآن بیان شده بدهد ممنون میشم
همانطور که میدونیم ، مهم ترین و علمی ترین دلیل افراد "بی خدا" (متاستفانه من ترجمه خوب برای کلمه Atheist پیدا نکردم) بحث نظربه تکامل داروین و انتخاب طبیعی(Natural Selection) مباشد

چطور معتقدین به اسلام این تضاد را توجیه میکنند؟
New Member
New Member
پست: 2
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۸, ۶:۵۵ ب.ظ

Re: اسلام و نظريه داروين

پست توسط sallaneh »

 
[SIZE=150]
با سلام

آنچهکه من فهمیدم از متن ، سعی بر این دارد که بگوید ، اگر تضادی هم در نظریهتکامل و انتخاب طبیعی وجود دارد به دلیل برداشت غلط ما از آیات است فلذامن این سوال را دارم : پس اگر در هر بازه از زمان و با تغییرات شرایط ،میبایست برداشتهای متفاوت (و در این مورد خاص ، کاملا متناقض) داشت ، اینچطور کتاب آسمانیست؟

پی نوشت : اگرچه از دید بسیاری از فلاسفه علوماز جمله کوپر(1) ، نظریه وی یک "علم خالص" (pure science) نیست اما نظریهداروین ، یکی از قوی ترین و علمی ترین نظریات ارائه شده در کل طول تاریخبشر است. جهت آگاهی بیشتر از این نظریه و تضادهای موجود مراجعه شود به :
درسارائه شده در دانشگاه استانفورد - دوره فوق تخصصی بیولوژی - شامل 10 درس ومباحثه از جمله یک مباحثه میان اساتید Atheist و Creationist
جهت مشاهده و گوش دادن بر روی لینک زیر کلیک شود

[External Link Removed for Guests]



 : 1   
Philosophy of Science - The Central Issues

, Martin Curd & J. A. Cover (eds.), W. W. Norton &Company, Inc.,  

  
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۸, ۴:۰۷ ب.ظ

Re: اسلام و نظريه داروين

پست توسط eric »

با عرض سلام و خسته نباشید ممکن است تضاد بین اسلام و نظریه داروین ا ساده تر از آن چه گفته شه توضیح دهید؟
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: اسلام و نظريه داروين

پست توسط Mohsen1001 »

3. غوغاي داروينيسم.
فرضيه داروين درباره تكامل گياهان و جان داران، از عوامل مؤثر براي گرايش برخي از دانشمندان طبيعي و افراد غير متخصص در مسائل الهي به ماديگري بوده است. (تكامل انواع) موضوعي نبود كه فقط داروين بر آن دست يافته باشد، بلكه پيش از او (لامارك) و قبل از اين دو نفر نيز در فلسفه يوناني به طور سر بسته مورد بحث و گفتگو قرار گرفته بوده؛ نقش مؤثر داروين در نشر اين نظر و فرضيه اين بود كه موضوع را در زماني مطرح كرد كه جهان علمى، آماده پذيرش آن بود و با نشر كتاب (اصل انواع) خود، سر و صدايي عجيب در محافل علمي غرب به راه انداخت، در صورتي كه او تا آخرين لحظه عمر خداپرست بود؛ ولي دشمنان دين از نظريه او از دو جهت بر ضد دين و مذهب استفاده كردند:.
1. نظريه تكامل انواع، خواه به طور تدريجي و خواه به صورت جهش و دفعى، يا مندرجات كتاب مقدس تورات كه همه انسان ها را فرزند آدم مي داند و به طور صريح مي گويد كه آدم نيز از خاك آفريده شده است منافات داشت.
2. روشن ترين دلايل خداپرستان بر وجود صانع همان برهان نظم است و اين نظام استوار كه در عالم جان داران و گياهان به خوبي ديده مي شود هنگامي دليل بر وجود صانع حكيم مي شود به يك باره و آني وجود پيدا كرده باشد. به گمان مادي ها اگر به طور تدريجي صورت گرفته باشد، يعني در طي ميليون ها سال اين نظام پيدا شده باشد دليل بر اين نخواهد بود كه جهان خلقت با هدف و اندازه گيري و تدبير به وجود آمده است.
پاسخ مطلب اول.
اولاً، نظريه تحول انواع، خواه به طور تدريجي و خواه به طور دفعى، يك نظريه متزلزل و لرزاني بيش نيست كه پس از عصر داروين به صورت هاي مختلف بيان و مردود شناخته شد. نظريه تكامل تدريجي كه داروين بر آن زياد تكيه مي كرد بر چهار اصل استوار بود كه اكنون همه آن چهار اصل مردود شناخته شده است.
گواه روشن بر متزلزل بودن اين فرضيه همان ظهور مكتب هاي مختلف و گوناگوني است كه پيش از داروين و بعد از او پديد آمده اند و براي ما روشن نيست كه در آينده چه مكتب هاي ديگري كه هر كدام مدعي بطلان ديگري است پديد خواهد آمد.
ثانياً، اگر مسأله تكامل و تحول انواع، آن چنان ثابت شد كه در رديف مسائل بديهي و غير قابل انكار قرار گرفت در اين موقع مي توان مضامين كتاب مقدس را طوري توجيه كرد كه با اين نظريه منافات نداشته باشد؛ زيرا صراحت كتاب مقدس در اين باره آن چنان نيست كه قابل تأويل و توجيه نباشد.
ثالثاً، ثبوت نظريه تكامل و بر فرض منافات داشتن آن با كتاب مقدس، هرگز ثابت نمي كند كه خدايي در كار نيست؛ زيرا هرگاه وجود صانع با دلايل قطعي و روشن ثابت شد منافات داشتنِ نظريه تكامل با كتاب مقدس نبايد موجب سلب ايمان به خدا گردد، بلكه در صورت قطعي بودن آن نظريه و قابل توجيه نبودن كتاب مقدس بايد بگوييم: اين جملات از كتاب مقدس قابل پذيرش نيست.
پاسخ مطلب دوم.
درست است كه برخي از تكامل ها تدريجي است؛ مانند (پرده شناي لاي انگشتان) كه به تدريج در برخي از مرغ ها پديدار مي شود تا بتوانند در آب نيز مانند خشكي زندگي كنند؛ ولي برخي از دستگاه ها در صورتي براي جان دار مفيد است و حوايج او را بر طرف مي سازد كه همه اعضاي آن يك جا به وجود آمده باشد؛ مانند دستگاه عظيم چشم يا دستگاه سامعه كه هر يك با تشكيلات پر پيچ و دقيقي كه دارند يك كار انجام مي دهند و اين خود حاكي از وجود هدفي در آفرينش آنها خواهد بود.
همه تشكيلات عجيب از مردمك ديده گرفته تا مخروط ها و اعصاب، بايد با يك ديگر و در آن واحد به وجود آمده باشد؛ زيرا اگر يكي از اينها ناقص باشد، وجود چشم غير ممكن خواهد بود. با اين وصف آيا مي شود تصور كرد كه همه اين عوامل، خود به خود جمع و هر يك از آنها وضع جديدي را تنظيم كرده است كه به كار ديگري بخورد و حوايج آنها را رفع كند.
كوتاه سخن اين كه هرگز نمي توان از طريق تكامل تدريجى، تصادف ها، انفجارهاي نامتناهي و جمع و جور شدن شرايط پيدايش پديده هاي منظمي چون گوش، چشم، ساير حواس و اعضاي انسان و خلاصه جهان خلقت را توجيه نمود، بلكه بر فرض صحت نظريه تكامل تدريجي چاره اي جز اين نيست كه گفته شود كه در كنار اين انفجار، خالق دانا و توانايي حضور داشته و همه كارها به فرمان واراده او انجام گرفته است.
و به قول (فروغى) رأي داروين يكي از نظرياتي است كه ثابت مي كند عالم برضابطه و نظام مقرري استوار است و اين امر مهم ترين دليل است بر اين كه عالم نظمي دارد و هرج و مرج نيست و به قول معروف، دنيا صاحب دارد.
4. فرو ريختن بسياري از فرضيه هاي علمي.
نظريه بَطلَميوس، در تفسير كيفيت آسمان و زمين نزديك به 1500 سال تمام قدرت خود را حفظ كرد، به طوري كه نظريه او بسان كتاب مقدس در مراكز علمي تدريس مي شد و آن چنان در قلوب دانشمندان نفوذ كرده بود كه برخي از مفسران به جهت ايمان به اصالت و استواري اين نظريه، قسمتي ازآيات قرآن مجيد را كه با اين نظريه تطبيق نمي كرد تأويل و توجيه مي كردند، ولي از آغاز نهضت علمي در اروپا اساس اين نظريه به وسيله چند دانشمند فرو ريخت.
(كپرنيك) لهستاني مركزيت زمين را تكذيب كرد و اثبات نمود كه مركز سيارات، خورشيد است.
(كپلر) آلماني ثابت نمود كه هر سياره در گردش خود به دور خورشيد يك مسير بيضي را هم طي مي كند و سياره هر اندازه به آفتاب نزديك باشد سرعت آن زيادتر است.
(گاليله) با اختراع دوربين، پرده از بعضي اسرار آسمان ها برداشت و بسياري از ستارگان نامرئي را ديد و كهكشان را با ستارگان انبوه تفسير كرد.
(نيوتون) با اثبات قانون جاذبه و قوه گريز از مركز ثابت نمود كه ميليون ها منظومه شمسي و كهكشان در فضا به طور معلق وجود دارند و بعد سياراتي به نام (اورانوس)، (نپتون) و (پلوتون) كشف گرديد.
اين دگرگوني ها حس بدبيني را در بسياري از دانشمندان درباره اكثر مسائل موروثي تحريك كرد و با خود چنين انديشيدند: اكنون كه بي پايگي بسياري از نظريات موروثي فاش شد از كجا معلوم كه ساير نظريات هم اين چنين نباشد هنگامي كه گذشتگان ما دور مسائل حسي تا اين درجه اشتباه كنند شايد در مسائلي كه از افق حس و آزمايش دور و بيرون است بيشتر دچار خطا و اشتباه باشند، از اين راه كم كم شك و ترديد و الحاد و انكار نسبت به مسائل ماوراي طبيعت پيدا شد و مكتب ماديگري ميان گروهي انتشار يافت.
چيزي كه اين حس بدبيني را نسبت به آرا و افكار ديرينه تشديد نمود همان غرور علمي نابهنگامي بود كه دامنگير دانشمندان آن زمان گرديد. آنان با كشف قسمتي از مجهولات، تصور مي كردند كه بر تمام اسرار جهان دست يافته و رازهاي نهفته را فاش كرده اند.
ناگفته پيداست كه غرور، بزرگ ترين حجاب و پرده اي است كه ميان ديده عقل و حقيقت كشيده مي شود و يك فرد واقع جو، هر چه هم با بال هاي علم در فضاي بي كران هستي به سير بپردازد باز بايد مغز و انديشه خود را در برابر اين جهان باعظمت به مراتب كوچك تر از آن بداند كه بپندارد بر تمام مشكلات جهان دست يافته است.
اين غرور علمى، ديري نپاييد و كشف اسرار قسمتي ديگر از طبيعت سبب شد كه بشر به مجهولات بيشتري اعتراف بنمايد و هرچه دانش او بالا برود بر حيرت و سرگرداني او در توجيه اسرار آفرينش افزوده شود.
اروپاي قرن بيستم با اروپاي مادي قرن نوزدهم خيلي تفاوت كرده است. ديگر افتخار و ابتكار علما و دانشمندان بر انكار حقايق ماوراي محسوس نيست، بلكه اين انكار و شك در محسوسات نيز گسترش يافته است.
و از همه مهم تر اين كه وعده ها و مژده هاي محققان و مخترعان ابتداي قرن كه گفته بودند: علم و صنعت و سرمايه داري و رژيم هاي آزاد، معضلات و مشكلات زندگي و بيچارگي هاي بشريت را محو خواهد كرد، و به جايش دانايى، توانايي و آسايش برقرار خواهد ساخت پوچ در آمده است، بلكه با نگراني ها، گرفتاري ها و مسائل جديدي رو به رو شده اند و خواه ناخواه به نداي فطرت خود كه وجود خداي دانا، توانا و حكيم را تصديق مي كند پاسخ مثبت داده اند و هر آن از او استمداد مي طلبند؛ يعني معتقدند كه از راه ايمان به خداوند و مذهب بايد بسياري از مشكلات را حل كرد. .

برگرفته از این لینک :
http://www.eteghadat.com/Files/E-book/k ... 49/001.htm


موفق باشید :razz:
ارسال پست

بازگشت به “اسلام”