پارسائی حضرت علی (ع)
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
پارسائی حضرت علی (ع)
پارسائی امام علی (ع)
عصر خلافت علی (ع) بود، امام علی (ع) در كوفه به بازار پیراهن فروشها آمد،
به یكی از پیراهن فروشها فرمود: ای جوان ! آیا در نزد تو دو پیراهن به قیمت پنج درهم هست ؟
جوان گفت : آری دو پیراهن دارم كه مجموعا قیمت آن پنج درهم است ، ولی یكی از آنها بهتر است ، قیمت یكی سه درهم است و دیگری دو درهم می باشد،
علی (ع) فرمود: آنها را بیاور. او پیراهنها را آورد، علی (ع) پنج درهم را داد و آن دو پیراهن را خرید، پیراهن بهتر را به قنبر داد، قنبر عرض كرد:
ای امیرمؤمنان !
تو سزاوارتر به پیراهن بهتر هستی ، زیرا به منبر می روی و برای مردم خطبه می خوانی . علی (ع) فرمود:ای قنبر! تو جوان هستی ، و احساسات و تمایلات جوانی داری ،
(و دوست داری لباست شیكتر باشد)
و من از پروردگارم شرم می كنم كه لباسی برتر از لباس تو بپوشم و بر تو برتری جویم زیرا از رسول خدا(ص) شنیدم كه فرمود:
البسوهم مما تلبسون و اطعموهم مما تاكلون . :به غلامان خود همان لباس را بپوشانید كه خود می پوشید، و همان غذا را بخورانید كه خود می خورید.
سپس آن حضرت پیراهن دو درهمی را پوشید، آستین آن پیراهن دراز بود و از سر انگشتان می گذشت .
آن بزرگوار، آن قسمت اضافی را پاره كرد،قنبر گفت : پیراهن را بده تا آن قسمت پاره شده را سجاف و حاشیه دوزی كنم .
امام در پاسخ او فرمود: دعه فان الامر اسرع من ذلك : از این بگذر، چرا كه دنیا سریعتر از این امور می گذرد.
ابواسحاق سبیعی می گوید: روز جمعه بود و من كودك بودم و بر دوش پدرم بودم ، و در نماز جمعه به امامت علی (ع) شركت نمودم ،
دیدم امام علی(ع) خطبه می خواند و با آستین خود(مثل باد بزن) باد می زند، به پدرم گفتم : آیا علی (ع) احساس گرمی می كند؟
پدرم گفت : نه ، بلكه پیراهنش را شسته ، و حركت می دهد تا خشك شود، و او غیر از این پیراهن ندارد.
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي