**ماجرای فدک ومناظره ی حضرت علی"علیه السلام"با غاصبان**

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹, ۱۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 483 بار
سپاس‌های دریافتی: 344 بار

**ماجرای فدک ومناظره ی حضرت علی"علیه السلام"با غاصبان**

پست توسط mahe.derakhshan »



[HIGHLIGHT=#00b050]*بسم الله الرحمن الرحیم* 


.ذكر بيان احتجاج حضرت أمير المؤمنين حیدر,بر أبى بكر و عمر,در هنگامى كه منع فدك از حضرت فاطمه


بنتِ خيرُ البشر,بر وفق آيه كتاب خداى أكبر,و سنّت حضرت پيغمبر"صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم",ما لاح


القمرحمّاد بن عثمان, از حضرت امام الانس و الجانّ,

[HIGHLIGHT=#92d050]
أبى عبد اللَّه"عليه سلام"الملك المنّان,روايت كند  :چون امّت بر أبى بكر بيعت كردند و أمرخلافت باو


استقامت گرفت وتمامى مهاجر و أنصار و أركان ممدّ و يار او گشتند، رأىِ أبا بكر و عمر و گروهى از أنصار و


مهاجر بر آن قرار گرفت كه انتزاع فدك از حضرت فاطمه بنت خير البشر نمايند لهذا نايب از طرف خود بجهت


ضبط محصول آن مكان مقرّر نمود و قرار داد كه آن شخص بمجرّد وصول فدك وكيل حضرت فاطمه"عليها


السّلام"را اخراج نمايد چون اين خبر بسمع شريف بنت خير البشر رسيد بغايت متحيّر و مضطرّ گرديد زيرا كه


محالّ فدك در وجه مدد و معاش بضعه رسول ايزد تعالى و تبارك بحكم حضرت معبود مقرّر بود.


بعد از وقوع اين أمر حضرت فاطمه بنت سيّد البشر چادر عصمت بر سركرده از دولت‏سراى مبارك خويش با


دو سه نفر از نسوان أهل قريش در مسجد حضرت پيغمبر نزد أبا بكر آمد و گفت:

.
اى أبا بكر چرا ميراث كه از پدر بزرگوارم بمن رسيد آن را از من منع كردى و حكم باخراج وكيل من از فدك


نمودى و حال آنكه آن محلّ را حضرت خاتم الرّسل بحكم خداى عزّ و جلّ بجهت من مقرّر داشت و تا آن


سرور در حيات بود هيچ أحدى در آن مكان دخل نداشت؟

.
أبو بكر گفت: اى بنت نبىّ المحمود صحّت دعواى شما موقوف بر احضار شهود است اگر بر طبق دعوى


خود شاهد صادق آرى فدك بشما متعلّق است و الّا داخل فى‏ء و غنايم مسلمانان است، حضرت


فاطمه"عليها سلام"أمير المؤمنين على عليه السّلام و امّ أيمن را كه بر حقايق آن أمر من كلّ الوجوه مطّلع


و مخبر بودند براى شهادت حاضر گردانيد،

.
امّ أيمن گفت:


اى أبو بكر من شهادت براى فاطمه بنت نبىّ الرّحمه نخواهم داد تا حجّت صحّت قول خود بر شما ظاهر


نكنم ترا اى أبو بكر به خداى عالم قسم است آيا ميدانى كه حضرت سيّد عالم"صلّى اللَّه عليه و آله"و


سلّم در حقّ من فرمود كه امّ أيمن از أهل جنّت است؟


.
أبو بكر گفت: بلى من اين سخن از حضرت رسول ذو- المنن شنيدم


.بعد از تصديق و تعديل أبا بكر امّ أيمن گفت:


شهادت دهم كه خداى عزّ و جلّ بحضرت خاتم الرّسل وحى مرسل گردانيد كه فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ يعنى اى


رسول مجتبى بايدكه در اعطاء حقّ ذى القربى كه أهل البيت قريبند شما سعى تمام بجاى آريد و حقوق


ايشان را بآن أعيان سپاريد نبىّ الرّحمه بعد از نزول آيه مباركه بأمر واهب النّعمه فدك را در وجه طعمه


حضرت فاطمه مقرّر گردانيد و محالّ فدك را بيد تصرّف و تملّك او داد و آن حضرت به حكم پدر عالى تبار وكيل


از قبل خود بجهت انصرام و انجام آن محالّ قرار داد

.
چون امّ أيمن از شهادت فارغ شد حضرت أسد اللَّه الغالب علىّ ابن أبى طالب عليه سلام الملك الواهب نيز


در محضر أنصار و مهاجر بر آن أمر بوفق شهادت امّ أيمن شهادت داد أبو بكر بعد از استماع شهادت عدلين


كتاب در باب أحقّيّت و اولويّت بنت خير البشر بفدك مكتوب گردانيده تسليم حضرت فاطمه"عليها سلام"نمود


و او را رخصت انصراف بدولت سراىايشان فرمود در ساعت [HIGHLIGHT=#fac08f]عمر با كمال شتاب و مسارعت رسيد و پرسيد


اين چه كتابست که در دست فاطمه بنت رسالت مآب  ؟


.أبو بكر گفت كه: فاطمه در باب أحقّيّت و انحصار وراثت خود در مالكيّت فدك دعوى نمود امّ أيمن و علىّ را


بر طبق دعوى شهودگذرانيد چون صدق قول ايشان بر من ظاهر و عيان است بناء عليه كتاب بجهت


فاطمه"علیه السلام"قلمى نمودم كه هيچ أحدى مانع تصرّف وكيل شرعى ايشان در محالّ فدك نشود عمر


از روى جبر كتاب از دست فاطمه بضعه سيّد البشر كشيده پاره گردانيد.حضرت از آن حركت عمر بغايت


غمين و اندوهگين گرديد و گريان و نالان روانه منزل و مكان خود شد و در بعضى از نسخ


معتبر بنظر مترجم أحقر رسيد كه آن حضرت از شدّت استيلاى غصّه و غم در همان دم بر لسان صدق نشان


جارى گردانيد كه:من مزّق كتابى مزّق اللَّه بطنه، يعنى آن كس كه كتاب مرا پاره كرد مكافى دانا حضرت اللَّه


تعالى شكم او را پاره گردانادتير دعاى آن سيّدة النّساء العالمين بهدف اجابت مشحون و قرين گشته بابا


شجاع الدّين شكم عمر را شكافت چنانچه در روضة الصّفا و حبيب السّير و در أكثر كتب تواريخ معتبر مرقوم


و مستطر است.


ادامه دارد...
[HIGHLIGHT=#00b050]اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن  
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹, ۱۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 483 بار
سپاس‌های دریافتی: 344 بار

Re: **ماجرای فدک ومناظره ی حضرت علی"علیه السلام"با غاصبان**

پست توسط mahe.derakhshan »

  
*
بسم الله الرحمن الرحیم*
 
 


ادامه...



.چون روز ديگر حشر و خاور سر از مطلع مشرق بدر كرد و جهان را بنور خود منوّر گردانيد


أمير المؤمنين علی"علیه السلام"بجهت الزام أبو بكر از خانه مباركه خود متوجّه مسجد حضرت


پيغمبر گرديد


أبو بكر با اكثر أنصار و مهاجر در آن محضر حاضر بودند ولى حضرت داور روى مبارك به ابا بكر آورد و


.فرمود:اى أبا بكر چرا بنت سيّد البشر را از ميراث پدر عالي مقدارش منع كردى و حال آنكه آن


بزرگوارم در ايّام حيات مستعار آن محالّ را در وجه طعمه فاطمه قرار داده تمليك او گردانيد و هيچ


أحدى را با آن سيّده انس و جانّ شريك و سهيم نگردانيد.


.أبو بكر گفت: اى أبو الحسن فدك داخل در غنايم مسلمانانست اگر فاطمه اقامت شهود در باب


مالكيّت فدك بر وفق شريعت رسول مطهّره ايزد تبارك و تعالى نمايد كه حضرت رسول مجيد در ايّام


حيات باو بخشيد يا آن محالّ را قبل از حلول أجل آن نبىّ عزّ و جلّ بملكيّت فاطمه مقرّر و مسجّل


گردانيد فدك بفاطمه تعلّق دارد اگر شهود بر طبق دعوى خود نيارد يقين در محالّ فدك حقّ و ملك


ندارد.


.حضرت أمير المؤمنين حيدر"علیه السلام"فرمود: اى أبى بكر آيا حكم تو در سلسله حضرت پيغمبر


خلاف حكم شما نسبت بساير مسلمانان است يا موافق حكمشان است؟


.أبو بكر گفت: شرع نبىّ يكى است خواه براى شما و خواه به جهت ساير برايا


.أمير المؤمنين على"علیه السلام"فرمود: اى أبا بكر هر گاه در تحت تصرّف يكى از مسلمانان چيزى


بملكيّت باشد و من بر آن دعوى نمايم شما طلب بيّنه از ما خواهيد كرد يا از آن مسلمانان مدّعى


عليه؟


.أبو بكر گفت: البتّه از شما خواهيم كرد.


.أمير المؤمنين على"علیه السلام"فرمود: اى أبو بكر پس از حضرت فاطمه كه متصرّف محالّ فدك


است طلب بيّنه چرا كرديد و حال آنكه آن محلّ در أيّام حيات خاتم الرّسل بحكم خداى عزّ و جلّ و


بعد از وفات آن حضرت با اين محلّ در تصرّف مالكانه فاطمه بود بنا بر قوانين شريعت مطهّره سيّد


المرسلين"صل الله وعلیه وآله وسلم"مسلمانان كه دعواى آن مكان دارند از ايشان گواهان طلب


بايست نمود نه از حضرت فاطمه بنت نبىّ المحمود،چنانچه از من در هنگامى دعوى بر مسلمان


طلب گواهان نمود.


.أبو بكر چون جواب حضرت ولايتمآب نداشت مهر سكوت و خموشى بر لب گذاشت.


.عمر گفت: اى علىّ از أمثال اين قيل و قال بگذر و ما را بخداى بحال ما بگذار زيرا كه ما را قدرت


حجّت و الزام و قوّت لجاجت و ابرام با شما نيست اگر فاطمه بنت الرّسول (ص) شهود عدول بر طبق


دعوى و قول خود بگذراند بغير او هيچ أحدى را قدرت نباشد تصرّف در فدك نمايد و الّا بيگمان آن مكان


داخل فى‏ء مسلمانان و غنايم ايشان است و بی ‏شبهه و شكّ مطلق تو و فاطمه را در فدك حقّ


نخواهد بود.


.أمير المؤمنين حيدر"علیه السلام"در آن دم روى تكلّم بسوى أبى بكر آورد و فرمود: اى أبا بكر آيا


تلاوت قرآن ايزد علّام مينمائى؟


.گفت: بلى.


.حضرت ولى اللَّه"علیه السلام"فرمود: اى أبى بكر از تفسير و معنى آيه جلادت پايه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ


لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» مرا خبر ده كه اين آيه در حقّ ما منزل گشته يا


در باب شما و ساير أصحاب نازل شده؟


.أبو بكر گفت: بی ‏شبهه و گمان آيه در شأن عاليشأن شما أهل بيت رسول آخر الزّمان نازل است


و اگر كسى خلاف اين گويد آن عين كذب و بهتان است.


  ادامه دارد... 
[HIGHLIGHT=#00b050]اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن  
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹, ۱۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 483 بار
سپاس‌های دریافتی: 344 بار

Re: **ماجرای فدک ومناظره ی حضرت علی"علیه السلام"با غاصبان**

پست توسط mahe.derakhshan »



[HIGHLIGHT=#92cddc]*بسم الله الرحمن الرحیم*  


ادامه:


.أمير المؤمنين حيدر فرمود:

بالفرض اگر شهود،در حضور شما شهادت بر صدور فاحشه از حضرت فاطمه بنت سيّد البريّه دهند


شما در آن باب در اجراى أحكام شرع از اقامت حدود بر آن بضعه رسول ايزد معبود محمود و صواب


ميدانيد يا ترك اقامت حدود و أحكام شرع نسبت بآن مطيعه حضرت وهّاب را وسيله أجر و ثواب خود


می ‏شماريد؟


.أبو بكر گفت: چنانچه‏ ساير نسوان كه از آنها فاحشه موجبه حدّ شرعى ظاهر و عيان گردد

اقامت حدود محدود نمايم.


اگر از فاطمه نيز أمرى موجب حدّ يا تقرير مصدّر گردد بر او نيز أحكام شرع جارى گردانم!


و هيچ تفرقه في ما بين فاطمه و ساير مسلمات در اين باب مستحسن و صواب ندانم.


.أمير المؤمنين على علیه السلام فرمود:


اى أبو بكر،الحال بی ‏قيل و قال تو كافر ضالّ خواهى بود.


أبو بكر که از كلام معجز انتظام آن امام الأنام بغايت محزون و مستهام گرديد گفت:


.اى على به چه دليل مرا كافر ضال ميدانى؟


.أمير المؤمنين علیه السلام فرمود: بجهت آنكه تو ردّ شهادت حضرت خالق البريّه در باب طهارت و


عصمت فاطمه المحمّديّه نموده قبول شهادت ساير النّاس در حقّ آن حضرت کردید.


هم چنانکه ردّ قول خدا و رسول مجتبى صل الله وعلیه وآله در باب فدك نموديد بجهت آنكه حضرت


خاتم الرّسل آن محل را بحكم خداى عزّ و جل در أيّام خود بقبض و تصرّف فاطمه داد.


وتو وهم کیشانت بعد از وفات پيغمبر قبول شهادت أعرابى بائل نموده فاطمه را از تصرّف آن مكان


مانع و حايل گشتيد بلكه أخذ فدك از دست مالك آن فاطمه بنت نبىّ ايزد تعالى و تبارك نموديد و


زعم شما چنان است كه آن داخل فى‏ء غنايم مسلمانان است.


زهى تصوّر باطل زهى خيال محال.


معهذا از فاطمه كه متصرّف فدك بود بر خلاف قول حضرت رسول ايزد معبود: "البيّنة على المدّعى و


اليمين على من أنكر" عمل نموده از آن حضرت طلب شهود کردید.


و قول رسول محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را نسيا منسيّا انگاشتيد.


چنانچه بيّنه بر مدّعى عليه و يمين بر مدّعى مقرّ داشتيد.


و به يقين مغيّر ِ حكم ربّ العالمين و مخالف أمر سيّد المرسلين كافر بی ‏دين است.


.از حضرت أبى عبد اللَّه عليه السّلام منقول و مروى است كه:


مردمان چون اين سخنان از أمير مؤمنان علی"علیه السلام"شنيدند أكثر متفرّق گشتند و بعضى منكر


أبو بكر شدند و گفتند:


.و اللَّه بحقّ خداى خالق كه على"عليه السّلا"دراين كلام صادق است امّا على عليه السّلام چون


كلام صدق التيام باين مقام رسانيد از مسجد النّبىّ عليه الصّلوة و السّلام متوجّه مسكن و مقام خود


گرديد.


ليكن حضرت فاطمه"عليها السلام"داخل مسجد پيغمبر صل الله وعلیه وآله شد و مشتغل بطوف


سيّد الأنام گشت و در هنگام طواف قبر پدر عالي مقام متكلّم باين كلام دُرّ انتظام گرديد:


.ما به فقدان تو مانند زمين تشنه ايم كو ز فيض ابر احسان تشنه ماند سالها


خود تو بودى ماه و خورشيد از براى أهل بيت چون تو رفتى رفت نور ما بچندين سالها


بهر تو آمد كتاب از حضرت يزدان حقّ ليك بهر عزّت ما اندرو تمثالها


بود جبريل أمين مونس براى اهل بيت گه به آيات كلام گاهى از أحوالها


چون تو گشتى غائب از ما جمله خوبى دور شد ما چنين تنها و بيكس مانده اندر نالها


قوم بعد از تو خللها كرده ‏اند در دين تو خود تو شاهد باش و ناظر هم آن أفعالها


قوم بعد از تو همه انبار كذبند و غلول گر تو بودى حاضر اينجا كى شدى اين قالها


بهر استخفاف ما روها ترش كردند قوم چون شدى غائب تو كردند غصب حقّ و مالها


چون بگريم بی ‏تو من تا زنده باشم در جهان بر سحاب ديده دارم سيل و در دل نالها


حضرت فاطمه عليها السّلام بعد از زيارت سيّد الانام متوجّه مقام سعادت انجام خود گرديد و السّلام.




ادامه دارد...
[HIGHLIGHT=#00b050]اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن  
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹, ۱۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 483 بار
سپاس‌های دریافتی: 344 بار

Re: **ماجرای فدک ومناظره ی حضرت علی"علیه السلام"با غاصبان**

پست توسط mahe.derakhshan »


 { 
 بسم الله الرحمن الرحیم 
 } 



ادامه...




از حضرت أبى عبد اللَّه"عليه السّلام"منقول و مروى است كه:


چون حضرت فاطمه بنت خير البشر مراجعت بمستقرّ خود فرمود أبا بكر و عمر نيز هر يك بمقام و مقر


خويش معاودت نمودند أبى بكر بعد از تقضّى زمان اندك در همان روز معتمدى بنزد عمر فرستاد كه حضور


تو بواسطه ظهور أمر ضرور به غايت مطلوب و ضرور است.


چون عمر حاضر شد أبو بكر گفت: اى عمر امروز مجلس ما با على مشاهده كرديد بچه كيفيّت انقطاع و


انصرام يافت بخداى عالم قسم است كه اگر على من بعد مثل امروز سخنان گويد و همين شغل پيش گيرد


و قرار نگيرد و بجاى خويش ننشيند خلل و فساد بسيار در كارها بهم رسد و أمر خلافت بمشيّت و انصرام


نرسد رأى تو در اين باب چیست؟


عمر گفت: كه أصوب آراء قتل على است شخصى را مقرّر گردانيم كه على را بقتل رساند و خاطر من وتو


را من جميع الوجوه جمع گرداند.


أبو بكر گفت في الواقع رأى صحيح و فكر صائب همين است امّا كسى كه مرتكب اين أمر خطير تواند شد


چه کسی تواند بود؟


عمر گفت: خالد بن الوليد متصدّى اين مهمّ خواهد شد.


أبو بكر بعد از تصديق عمر در ساعت كسى به طلب آن بی ‏سعادت فرستاد چون خالد حاضر شد


أبو بكر و عمر گفتند كه:


اى خالد ما در خاطر داريم كه شما را بجهت انجام أمر عظيم مقرّر گردانيم خالد در جواب گفت:


سر كه نه در راه عزيزان بود بار گرانى است كشيدن بدوش‏!


هر مهمّ و أهم كه شغلى از آن أضعف و أعظم نباشد اگر چه قتل على باشد مرا بر آن أمر مقرّر گردانيد


كه بقدر وسعت قوّت و امكان قدرت سعى و اهتمام تمام در انصرام و انجام آن نمايم أبو بكر و عمر گفتند:


سبحان اللَّه!!مقصود ما همين قتل على است ترصّد و ترقّب از شما آنكه نوع سعى و اهتمام در حصول اين


مقصد كبير و مرام خطير نمائى كه قبل از اطّلاع أحدى از صغير و كبير اين أمر بحيّز تصدير رسد.


خالد گفت: كه اين فكر صائب شما موافق خواهش و دواعى نفس ما است در هر وقت و زمانى اشاره


نمائيد بجان منّت دارم.


أبو بكر گفت:


من قبل از طلوع صبح بجهت أداى نماز فجر بمسجد پيغمبر حاضر شوم و على نيز در آن


زمان بواسطه نماز و بندگى مهيمن كار ساز حاضر گردد شما نيز با شمشير تيز به بهانه نماز جماعت


در آن وقت حاضر باشيد و چون من نماز تمام نمايم و سلام دهم بايد كه تو بسرعت تمام در همان دم


گردن على را بزنى و ما و خود را از خوف و يأس و شدّت او مستخلص گردانى بلكه عالمى از فتنه و فساد و


خوف و حركت و افساد او الى يوم التّناد برهانى خالد وليد متقبّل و متضمّن انصرام آن أمر گرديد آنگاه هر يك


بآرامگاه خويش رفتند.


ادامه دارد...

[HIGHLIGHT=#00b050]اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن  
ارسال پست

بازگشت به “اميرالمومنين علي (علیه السّلام)”