اركان و پايه‏هاى عدالت مهدوى

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Junior Member
Junior Member
پست: 23
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 25 بار
سپاس‌های دریافتی: 52 بار

اركان و پايه‏هاى عدالت مهدوى

پست توسط دختر خسته »

با بررسى رواياتى كه شيعه و اهل سنت درزمينه بشارت به ظهور مهدى (عج) نقل كرده‏اند، روشن مى‏شود كه در اينروايات آنچه بيش از هر چيز مورد توجه قرار گرفته برپا داشتن قسط و عدل ونابود كردن ظلم و جور از سوى آن حضرت است . براساس بررسى مؤلف كتابمنتخب‏الاثر در منابع و مصادر شيعه و اهل سنت نزديك به 130 حديث، دلالت‏براين دارد كه امام مهدى (ع) زمين را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده است،از عدل و داد آكنده مى‏سازد .
تصویر

(1) كه از آن جمله مى‏توان به اين روايات اشاره كرد:
پيامبر گرامى اسلام (ص) مى‏فرمايند:
شمارا به مهدى بشارت مى‏دهم . او در زمانى كه مردم گرفتار اختلاف، درگيرى وآشوب‏ها هستند، در امت من برانگيخته مى‏شود و جهان را از عدالت و برابرىپر مى‏سازد، همچنانكه از ظلم و ستم پر شده بود . (2)
از امام محمدباقر (ع) نيز نقل شده است كه:
پدرماز پدرش و او از پدرانش براى من نقل كردند كه رسول خدا، كه درود و سلامخدا بر او باد، فرمودند: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقباىبنى‏اسرائيل، نه نفر از آنها از نسل حسين، كه بر او درود باد، هستند ونهمين آنها قائم ايشان است . او در آخرالزمان به پا مى‏خيزد و زمين را ازعدل پر مى‏سازد; بعد از آنكه از ستم و بى‏عدالتى پر شده بود . (3)
توجهخاص روايات به موضوع عدالت گسترى امام مهدى (ع) و فراوانى رواياتى كه دراين زمينه وارد شده‏اند همه بر نقش محورى اين موضوع در قيام و انقلابجهانى آن حضرت و جايگاه خاص آن در حكومت مهدوى دلالت دارند . از اين رولازم است در پژوهش‏ها و بررسى‏هايى كه در زمينه انقلاب و حكومت امام مهدى(ع) صورت مى‏گيرد به اين موضوع بيش از پيش توجه شود و ابعاد مختلفعدالت‏گسترى و ظلم‏ستيزى آن حضرت تبيين گردد .
عدالت مهدوى را از دوزاويه مى‏توان مورد بررسى قرار داد; يكى از نظر اركان و پايه‏هاى اينعدالت و ديگرى از نظر گستره و عمق اين عدالت . اگر چه بحث جامع و كامل ازهر يك از زواياى ياد شده مجال وسيعى مى‏طلبد، اما در اين مقال تلاش خواهيمكرد كه در حد توان خود، به اجمال، هر يك از اين دو جنبه را مورد بررسىقرار دهيم

1 - اركان و پايه‏هاى عدالت مهدوى
برپايىعدالت در هر جامعه‏اى نيازمند اركان و پايه‏هاى متعددى است و نبود هر يكاز اين اركان موجب ناپايدارى عدالت در آن جامعه مى‏شود . مهمترين اركانعدالت عبارتند از:
1 . حاكم عادل;
2 . كارگزاران عادل;
3 . قوانين عادلانه;
4 . نظام عادلانه .
1 - 1 . حاكم عادل
بدونشك آنگاه مى‏توان از جامعه و حكومتى انتظار حركت‏به سوى عدالت داشت كهامام و حاكم آن جامعه خود در مسير دالت‏باشد و در زندگى فردى و اجتماعىعدالت را پيشه خود سازد . از اين روست كه مى‏بينيم در نظام حكومتى كه شيعهترسيم مى‏كند وجود امام عادل از مهمترين شرايط است و بدون وجود اين امام،حكومت از مشروعيت‏برخوردار نيست .
از نظر شيعه برقرارى نظام حكومتى كههمه روابط حاكم بر آن مبتنى بر عدالت كامل باشد جز به دست آخرين اماممعصوم و خاتم حجت‏هاى الهى، حضرت مهدى (ع) امكان‏پذير نيست و از همين روستكه در روايات از دولت آن حضرت به عنوان آخرين دولت‏ياد شده; يعنى دولتى كهپس از پشت‏سر گذاشتن همه تجربه‏هاى بشرى و نوميدى از همه الگوهاى حكومتىخود ساخته مستقر مى‏شود .
امام باقر (ع) در اين زمينه مى‏فرمايند:
دولتما آخرين دولت‏هاست . هيچ خاندان صاحب دولتى نمى‏ماند مگر اينكه پيش از[دولت] ما به حاكميت مى‏رسند تا زمانى كه سيره [حكومتى] ما را مى‏بينندنگويند: «اگر ما هم به حاكميت مى‏رسيديم به همينگونه رفتار مى‏كرديم‏» واين سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است كه: «سرانجام نيك از آن پرهيزگاراناست‏» . (4) (5)
البته اين سخن به اين معنا نيست كه هرگونه تلاش براىبرقرارى عدالت در دوران غيبت‏بى‏فايده است و يا اساسا نبايد در اين دورانحركتى را براى استقرار نظام عادلانه; حتى در سطحى محدود انجام داد، بلكهمعناى اين سخن اين است كه تا پيش از ظهور امام مهدى (ع) هيچ حكومتىنمى‏تواند ادعا كند كه توان برقرارى نظام عادلانه كامل را دارد .
چنانكه امام راحل قدس سره فرمود:
البتهاين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمى‏توانيم بكنيم، اگرمى‏توانستيم مى‏كرديم . اما، چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند . .. اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار رانزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت (ع) .(6)
بنابر آنچه گفته شد نخستين شرط برقرارى يك نظام عادلانه كامل وجود امام معصوم عادل است .
پيشوا و رهبر مسلمانان بايد در بالاترين مرتبه تقوا و پرهيزكارى و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد .
چنانكه امام على (ع) مى‏فرمايد:
.. . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب فرموده كه خود را در معيشت‏با مردمتنگدست‏برابر دارند تا بينوا را رنج‏بينوايى به ستوه نياورد . (7)
اماممهدى (ع) به عنوان رهبر معصومى كه تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهدبود، خود در بالاترين درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او كاملا بر عدالتمنطبق است . توجه به مفاد بيعتى كه امام در آغاز قيام خود از يارانشمى‏گيرد ما را به عمق سيره و روش مبتنى بر عدالت آن حضرت رهنمون مى‏سازد:
.. . با او بيعت مى‏كنند كه هرگز: دزدى نكنند; زنا نكنند; مسلمانى را دشنامندهند; خون كسى را به ناحق نريزند; به آبروى كسى لطمه نزنند; به خانه كسىهجوم نبرند; كسى را به ناحق نزنند; طلا، نقره، گندم و جو ذخيره نكنند; ماليتيم را نخورند; در مورد چيزى كه يقين ندارند، گواهى ندهند; مسجدى را خرابنكنند; مشروب نخورند; حرير و خز نپوشند; در برابر سيم و زر سر فرودنياورند; راه را بر كسى نبندند; راه را ناامن نكنند; گرد همجنس‏گرايىنگردند; خوراكى را از گندم و جو انبار نكنند; به كم قناعت كنند، طرفدارپاكى باشند; از پليدى گريزان باشند; به نيكى فرمان دهند; از زشتى‏ها بازدارند; جامه‏هاى خشن بپوشند; خاك را متكاى خود سازند; در راه خدا حق جهادرا ادا كنند و . . . او نيز در حق خود تعهد مى‏كند كه: از راه آنها برود;جامه‏اى مثل آنها بپوشد; مركبى همانند مركب آنها سوار شود; آنچنانكه آنهامى‏خواهند باشد; به كم راضى و قانع شود; زمين را به يارى خدا پر از عدالتكند آنچنانكه پر از ستم شده است; خدا را آنچنانكه شايسته است‏بپرستد; براىخود دربان و نگهبان اختيار نكند و . . . (8)
چنانكه ملاحظه مى‏شود اماممهدى (ع) در اين پيمان‏نامه نه تنها از يارانش مى‏خواهد كه از هرگونهآلودگى و پليدى به دور باشند، بلكه خود نيز متعهد مى‏شود از همه آنچهيارانش را از آنها منع كرده دورى گزيند و در زندگى خود همان راه و روشى راپيش گيرد كه يارانش را بدان دعوت كرده است .
علاوه بر پيمان‏نامه يادشده امام مهدى (ع) در نخستين سخنرانى خود پس از ظهور نكاتى را يادآورمى‏شوند كه آنها نيز به خوبى راه و روش مبتنى بر عدالت و پرهيزكارى آنحضرت را روشن مى‏سازد . متن اين سخنرانى به نقل از امام باقر (ع) چنين است:
مهدىهنگام نماز عشاء در مكه ظهور مى‏كند در حالى كه پرچم رسول خدا، كه درودخدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراىنشانه‏ها و نور و بيان است . وقتى نماز عشاء را به جا آورد با صداى رسا وبلند خود مى‏فرمايند: اى مردم! خدا را به ياد شما مى‏آورم . شما اينك درپيشگاه خدا ايستاده‏ايد . او حجت‏خود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت وكتاب [آسمانى] فرو فرستاد و شما را امر كرد كه چيزى را شريك او قرار ندهيدو از او و فرستاده‏اش اطاعت و فرمانبردارى كنيد و زنده نگه داريد آنچه راكه قرآن زنده كرده است و بميرانيد آنچه را كه او ميرانده است . هوادارانراستى و هدايت و پشتيبان تقوى و پرهيزگارى باشيد; زيرا نابودى و زوال دنيانزديك شده و اعلام وداع نموده است . و من شما را به خدا و رسولش و عمل بهكتاب خدا و ترك باطل و احياى سنت او دعوت مى‏كنم . سپس او، بدون قرارقبلى، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، كه همچون ابر پاييزىپراكنده‏اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مى‏كند و خداوند سرزمين حجازرا براى مهدى مى‏گشايد و او هر كس از بنى‏هاشم را كه در زندان به سرمى‏برد، آزاد مى‏سازد . آنگاه درفش‏هاى سياه در كوفه فرود مى‏آيد و گروهىرا به جهت‏بيعت‏به سوى مهدى روانه مى‏سازند و آن حضرت لشكريان خود را بهسراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم‏پيشگان را از ميان برمى‏دارد و همهسرزمين‏ها به دست او به راستى و درستكارى درمى‏آيند . (9)
در مورد سيره و روش زندگانى امام مهدى (ع) روايات فراوانى نقل شده كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:
امام صادق (ع) خطاب به ياران خود كه نسبت‏به ظهور قائم (ع) بى‏تابى مى‏كردند، مى‏فرمايد:
چرادر مورد ظهور قائم اين همه شتاب مى‏كنيد؟ ! به خدا سوگند كه او لباس خشنمى‏پوشد، طعام خشن (بى‏خورشت) مى‏خورد و . . . از سيره جدش رسول خدا، كهدرود و سلام خدا بر او باد، پيروى مى‏كند و زندگانى او مانند زندگى اميرمؤمنان، كه بر او درود باد، است . (10)
توجه به روايت زير ما را در دركسيره شخصى امام مهدى (ع) به عنوان حاكم اسلامى يارى مى‏كند . مفضل‏بن عمر،يكى از ياران امام صادق (ع) چنين نقل مى‏كند:
در خدمت ابوعبدالله [امامصادق] كه بر او درود باد، مشغول طواف بودم . در همين هنگام امام نگاهى بهمن كرد و فرمود: چرا اينگونه اندوهگينى و چرا رنگت تغيير كرده است؟ گفتم:فدايت‏شوم! بنى‏عباس و حكومتشان را مى‏بينم و اين مال و سلطنت و قدرتى كهدر دست آنهاست . اگر هم در دست‏شما بود، ما هم با شما در آن سهيم بوديم .امام (ع) فرمود: اى مفضل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود شب‏ها به تدبيرامور و روزها به تلاش و كوشش مى‏پرداختيم، جامه‏اى خشن بر تن داشتيم وغذاى بى‏خورشت مى‏خوريم، درست مانند شيوه امير مؤمنان، كه بر او درود باد;زيرا اگر جز اين عمل شود پاداش آن دوزخ خواهد بود . (11)

1 - 2 . كارگزاران عادل
يكىاز موانع اساسى كه در برقرارى عدالت در جامعه همواره فرا روى مصلحاناجتماعى قرار داشته، نبود مجريان و كارگزاران عادل است . وجود اين مانعبسيارى از حركت‏هاى عدالت‏خواهانه را با شكست مواجه و بسيارى ازحكومت‏هايى را در پى گسترش عدالت در جامعه بوده‏اند ناكام ساخته است .
يكىاز تفاوت‏هاى اساسى حكومت امام مهدى (ع) با ديگر حكومت‏هايى كه در طولتاريخ داعيه برقرارى عدالت داشته‏اند اين است كه پيش از اقدام براى تشكيلحكومت‏به تعداد مورد نياز افراد زبده و برگزيده‏اى كه در نهايت تقوا وپرهيزكارى هستند تربيت نموده و با برقرارى حكومت جهانى خود، آنها را بهسراسر جهان گسيل مى‏دارد .
در مورد ويژگى ياران قائم (ع) در رواياتى از امام صادق (ع) چنين مى‏خوانيم:
.. . نشان سجده بر پيشانى آنها نقش بسته است . آنها شيران روز و زاهدانشب‏اند . دل‏هايشان مانند پاره‏هاى آهن [محكم و استوار] است و هر كدام ازآنها توان چهل مرد را دارا هستند . (12)
امام على (ع) نيز درباره ويژگى ياران آن حضرت مى‏فرمايد:
خداوندتعالى مردمى را براى [يارى] او گرد مى‏آورد، همچنانكه پاره‏هاى ابر گردآمده و به هم مى‏پيوندند . خداوند دل‏هاى آنان را به هم نزديك مى‏كند .آنها از هيچ كس ترسان نمى‏شوند و از اينكه كسى بدانها بپيوندد شادماننمى‏گردند . تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است . هيچ كس از پيشينيان ازآنها سبقت نمى‏گيرد و هيچكس از آيندگان به آنها نمى‏رسد . (13)
آرى،امام مهدى (ع) چنين مردمى را براى اداره حكومت‏خود برمى‏گزيند و هر يك ازآنها را بر منطقه‏اى حاكم مى‏سازد . چنانكه امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
حضرتمهدى يارانش را در همه شهرها پراكنده مى‏سازد و به آنها دستور مى‏دهد كهعدل و احسان را شيوه خود سازند و آنها را فرمانروايان كشورهاى جهان گرداندو به آنها فرمان مى‏دهد كه شهرها را آباد سازند . (14)

1 - 3 . قوانين عادلانه
وجودقوانين عادلانه يكى از شرايط اساسى تحقق عدالت اجتماعى است و بدون وجودآن، حكمرانان عادل به تنهايى نخواهند توانست چنانكه بايد و شايد عدالت رادر جامعه حكمفرما سازند . بدون ترديد كتاب الهى و سنت رسول خدا (ص) بيانكننده عادلانه‏ترين قوانين هستند و در صورت حاكم شدن بى‏كم و كاست آنهاجامعه طعم عدالت را خواهد چشيد . چنانكه امام على (ع) در برخى از بياناتخود قرآن را آينه تمام عدالت معرفى كرده است . از جمله مى‏فرمايد:
قرآن، معدن ايمان و چشمه‏سار آن; چشمه‏هاى علم و درياهاى آن، باغ‏هاى عدل و آبگيرهاى آن است . (15)
و در جاى ديگر در وصف قرآن مى‏فرمايد:
آن فضل است و هزل نيست، آن گويا به طريقه عدل‏و امر كننده به فضل است . (16)
ازاين رو يكى اقدامات مهمى كه امام مهدى (ع) براى تحقق عدالت اجتماعى انجاممى‏دهند احياى احكام كتاب و سنت رسول خداست، كه در طول زمان به فراموشىسپرده شده و جز پوسته‏اى از آنها باقى نمانده است .
پيامبر گرامى اسلام (ص) در اين زمينه مى‏فرمايد:
دوازدهمينفرزندم از ديده‏ها غايب شده و پنهان مى‏گردد، تا اينكه زمانى براى امت منفرا رسد كه از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نمى‏ماند، در اينهنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قيام مى‏دهد و اسلام را با او آشكارو تجديد مى‏كند . (17)
امير مؤمنان على (ع) در بيان بسيار زيبايى اقدامامام مهدى (ع) در زمينه حاكم كردن احكام قرآن بر هواجس و اميال نفسانىانسان‏ها را، به عنوان مقدمه برپايى عدالت، چنين توصيف مى‏كنند:
هواهاىنفسانى را به متابعت هدايت الهى بازمى‏گرداند، آن زمان كه مردم هدايت الهىرا به متابعت هواهاى نفسانى درآورده باشند . آراء و انديشه‏ها را تابعقرآن گرداند وقتى كه قرآن را تابع آراء و انديشه‏هاى خود ساخته باشند . .. و او به شما نشان خواهد داد كه دادگرى چگونه است و كتاب خدا و سنت را كهمتروك شده زنده گرداند . (18)
به دليل همين پيوند ناگسستنى احياى احكام كتاب و سنت و برقرارى عدالت است كه در دعاى عهد طلب مى‏كنيم:
خداوندا!او را پناهگاه بندگان ستمديده‏ات و يارى دهنده كسى كه جز تو ياورى ندارد،قرار ده و به وسيله او احكام قرآن را كه تعطيل گرديده برقرار ساز و او رابرپا دارنده آنچه از نشانه‏هاى دينت و سنت‏هاى پيامبرت، كه درود خدا بر اوو خاندانش باد، وارد شده قرار ده . (19)

4 - 1 . نظام عادلانه
تحققعدالت اجتماعى گذشته از همه شرايط بالا به امر ديگرى نيز نيازمند است و آنوجود يك نظام حكومتى مبتنى بر عدالت است . نظامى كه جايگاه هركس به درستىدر آن تعيين شده باشد، همه مسئولان وظايف خود را به درستى بشناسند و بدانعمل كنند و بالاخره همه احساس كنند كه بر كار آنها نظارت وجود دارد و درصورت خطا و لغزش از آنها بازخواست مى‏شود .
در نظام‏هاى بشرى بسيارديده‏ايم كه حتى با وجود حاكمان عادل و قوانين عادلانه چنانكه بايد و شايدعدالت‏بر جامعه حاكم نشده و ظلم و ستم در اشكال گوناگون بر مردم جارى شدهاست و اين همه نبوده است مگر به يكى از دلايل زير:
1 . قرار نگرفتن درست اجزاى مختلف حكومت در جاى خود;
2 . ناآشنايى كارگزاران با وظايف و مسئوليت‏هايشان;
3 . ضعف نظام بازرسى و نظارت .
درحكومت امام مهدى (ع) نظام حكومتى به شيوه‏اى شكل گرفته كه امكان ظلم وبى‏عدالتى به صفر مى‏رسد . در اين حكومت، اولا چنانكه گفته شد پارساترين وتوانمندترين انسان‏ها به عنوان حكمرانان و كارگزاران برگزيده مى‏شوند;ثانيا وظايف تك تك آنها بى‏هيچ كم و كاست تعيين مى‏گردد و حتى به آنهاگفته مى‏شود كه در هنگام حيرت و سرگردانى چه كنند و ثالثا نظارت و بازرسىدقيق و سختگيرانه بر همه كارگزاران اعمال مى‏شود .
امام صادق (ع) در مورد شيوه گزينش كارگزاران حكومتى در عصر ظهور و نحوه ابلاغ وظايف آنها مى‏فرمايد:
هنگامىكه قائم قيام كند، براى [اداره] هر يك از مناطق جهان فردى را برگزيده،ارسال مى‏دارد و به وى مى‏گويد: پيمان تو به دست توست و اگر با مطلبىمواجه شدى كه آن را نفهميدى و نحوه قضاوت در موردش را ندانستى به دست‏خودنگاه كن و به آنچه در آن است عمل نما . (20)
در مورد قاطعيت و سخت‏گيرى امام مهدى (ع) نسبت‏به كارگزاران و مجريان متخلف در روايتى از امام على (ع) چنين مى‏خوانيم:
[قائمما] قاضيان زشتكار را كنار مى‏گذارد و دست‏سازشكاران را از سرتان كوتاهمى‏كند و حكمرانان ستم پيشه را عزل مى‏نمايد و زمين را از هر نادرست وخائنى پاك مى‏سازد، و به عدل رفتار مى‏كند . . . (21)
در روايت ديگرى قاطعيت و سازش ناپذيرى امام عصر (ع) در برابر كارگزاران ناشايست چنين توصيف شده است:
مهدى[ عليه‏السلام] بخشنده است; او درباره كارگزاران و ماموران [دولت‏خويش]بسيار سختگير است و با ناتوانان و مستمندان بسيار دلرحم و مهربان . (22)

پی نوشت ها :
1 . ر . ك: الصافى‏الگلپايگانى، لطف‏الله، منتخب الاثر فى‏الامام الثانى عشر (ع)، ص‏478 .
2 . ابن‏حنبل، احمد، المسند، ج‏3، ص‏37 .
3 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏36، ص‏351، ج‏228 .
4 . سوره اعراف (7)، آيه 128 .
5 . بحارالانوار، ج‏52، ص‏232، ح‏58; همچنين ر . ك: همان، ص‏339، ح‏83 .
6 . صحيفه نور، ج‏20، ص‏199 - 198 .
7 . نهج‏البلاغه، ترجمه محمد مهدى فولادوند، كلام 20، ص‏260 .
8 . ابن‏طاووس، ابوالقاسم على‏بن‏موسى، الملاحم والفتن، ص‏49و122; به نقل از: منتخب‏الاثر، ص‏469 .
9 . المروزى، ابوعبدالله نعيم‏بن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص‏95 به نقل از: معجم احاديث الامام المهدى (ع)، ج‏3، ص‏295، ح‏832 .
10 . النعمانى، محمدبن ابراهيم، كتاب‏الغيبة، ص‏122 . بحارالانوارج‏52، ص‏354، ح‏115 .
11 . بحارالانوار، همان، ص‏359، ح‏127 .
12 . همان، ص‏386، ح‏202 .
13 . الحاكم النيسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرك على‏الصحيحين فى‏الحديث، ج‏4، ص‏554 .
14 . دخيل، على‏محمدعلى، الامام المهدى، ص‏271 .
15 . نهج‏البلاغه، ترجمه محمدمهدى فولادوند، خطبه 198، ص‏252 .
16 . خوانسارى، جمال‏الدين، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج‏60، ص‏207، ح‏1005 .
17 . القندوزى سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ص‏440 .
18 . نهج‏البلاغه، خطبه 138، ص‏173 - 174; بحارالانوار، ج‏51، ص‏120، ح‏25 .
19 . بحارالانوار، ج‏102، ص‏111; قمى، شيخ عباس، مفاتيح‏الجنان، دعاى عهد .
20 . كتاب الغيبة، ص‏172; بحارالانوار، ج‏52، ص‏365، ح‏144 .
21 . بحارالانوار، ج‏51، ص‏120، ح‏23 .
22 . العسكرى، نجم‏الدين جعفربن محمد، المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة و الامامية، ج‏1، ص‏270 .

منبع:[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “صاحب الزمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف)”