از هزاران زائر دردآشنا، من هم یکی
زین همه مسکین سر تا پا گدا، من هم یکی
هر طرف بسته دلی قفل ضریح مِهر تو
مُهر شد با خون دل، این قفل ها، من هم یکی
هر یکی را کاسه ای از بی کسی پیشت فراز
پُر شده از اشک، دست کاسه ها، من هم یکی
پای بوست را ملائک، صف به صف، پَر ریخته
خوش که ریزم در جوارت دست و پا، من هم یکی
کیمیاگرتر ز مهرت هیچ اکسیری مباد
مس دلان، مسکینِ ایوان طلا، من هم یکی
راه دوری پشت سر دارم، فزون تر پیش رو
رهزنانْ بد کین و لطفت رهنما، من هم یکی
هر غبار مرقدت خاکستر پروانه ای است
سوخته، لب دوخته، بی ادعا، من هم یکی
********************
دلا منال كه دلدار ما رضا است رضا
غمين مباش كه غمخوار ما رضا است رضا
ز فتنه هاى زمان و زشرّ مردم دون
مترس چونكه نگه دار ما رضا است رضا
بهر مرض كه شوى مبتلا بوى كن روى
طبيب درد و پرستار ما رضا است رضا
ز قاطعان ره دين نه خوف دار نه بيم
چرا كه قافله سالار ما رضا است رضا
بهر بليّه كه گشتى دچار باك مدار
يقين بدان كه مددكار ما رضا است رضا
ز جور روى زمين گر شوى چو شب تاريك
چراغ راه شب تار ما رضا است رضا
بود اميد بفرياد ما رسد در حشر
از آنكه در دو جهان يار ما رضا است رضا
*******************
غریب است و غمش مفهوم دارد
نشان از مادری مظلوم دارد
رضا عطر حضورش در خراسان
صفای چهارده معصوم دارد
چو مجنون رو کنم سوی بیابان
بخوانم دوست را با چشم گریان
شوم بیگانه از مردم چو آهو
شود تا ضامنم شاه خراسان
اگر نام رضا باشد رضا را
رضای حق رضا باشد رضا را
تقی تا مهدی آل محمد
چو ها ابن و رضا باشد رضا را
گزیده اشعار تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: گزیده اشعار تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام
يا ضامن آهو!
در بند هواييم، يا ضامن آهو!
در فتنه رهاييم، يا ضامن آهو!
بی تاب و شکيبيم، تنها و غريبيم
بی سقف و سراييم، يا ضامن آهو!
عريانی پاييز، خاموشی پرهيز
بی برگ و نواييم، يا ضامن آهو!
سرگشتهتر از عمر، برگشتهتر از بخت
جويای وفاييم، يا ضامن آهو!
آلودهی بدنام، فرسودهی ايام
با خود به جفاييم، يا ضامن آهو!
آلوده مبادا، فرسوده مبادا
اين گونه که ماييم، يا ضامن آهو!
پوچيم و کم از هيچ، هيچيم و کم از پوچ
جز نام نشاييم، يا ضامن آهو!
ننگينی ناميم، سنگينی ننگيم
در رنج و عناييم، يا ضامن آهو!
بی رد و نشانيم، از ديده نهانيم
امواج صداييم، يا ضامن آهو!
صيد شب و روزيم، پابند هنوزيم
در چنگ فناييم، يا ضامن آهو!
چندی است به تشويش، با چيستی خويش
در چون و چراييم، يا ضامن آهو!
با دامنی اندوه، خاموشتر از کوه
فرياد رساييم، يا ضامن آهو!
مجبور مخيّر، ابداع مکرر
تقدير قضاييم، يا ضامن آهو!
افتاده به عصيان، تن داده به کفران
آلودهرداييم، يا ضامن آهو!
حيران شدهی رنج، طوفانزدهی درد
دريای بکاييم، يا ضامن آهو!
تو گنج نهانی، ما رنج عناييم
بنگر به کجاييم، يا ضامن آهو!
با رنج پياپی، در معرکهی ری
بی قدر و بهاييم، يا ضامن آهو!
نه طالع مسعود، نه بانگ خوش عود
زندانی ناييم، يا ضامن آهو!
در غربت يمگان، در محبس شروان
زنجير به پاييم، يا ضامن آهو!
رانده ز نيستان، مانده ز ميستان
تا از تو جداييم، يا ضامن آهو!
سودای ضرر ما، کالای هدر ما
اوقات هباييم، يا ضامن آهو!
دلخسته و رسته، از هر چه گسسته
خواهان شماييم، يا ضامن آهو!
روزی بطلب تا، يک شب به تمنا
نزد تو بياييم، يا ضامن آهو!
در صحن و سرايت، ايوان طلايت
بالی بگشاييم، يا ضامن آهو!
با ما کرم تو، ما در حرم تو
ايمن ز بلاييم، يا ضامن آهو!
چشم از تو نگيريم، جز تو نپذيريم
اصرار گداييم، يا ضامن آهو!
در حسرت کويت، با حيرت رويت
آيينهلقاييم، يا ضامن آهو!
مشتاق زيارت، تا جبههی طاعت
بر خاک تو ساييم، يا ضامن آهو!
گو هر چه نبايد، گو هر چه ببايد
در کوی رضاييم، يا ضامن آهو!
آيا بپذيری، ما را بپذيری؟
در خوف و رجاييم، يا ضامن آهو!
مِهر است و اگر قهر، شهد است و اگر زهر
تسليم شماييم، يا ضامن آهو!
فريادرسی تو، عيسینفسی تو
محتاج شفاييم، يا ضامن آهو!
هر چند گنهکار، هر قدر سيهکار
بی رنگ و رياييم، يا ضامن آهو!
ما بندهی درگاه، در پيش تو، اما
در عشق خداييم، يا ضامن آهو!
در رنج و تباهی، وقتی تو بخواهی
آزاد و رهاييم، يا ضامن آهو!
ای چشمهی خورشيد، مهر تو درخشيد
در عين بقاييم، يا ضامن آهو!
ما همسفر شوق، فريادگرشوق
آوای دراييم، يا ضامن آهو!
همخانهی شبگير، همسايه تأثير
پرواز دعاييم، يا ضامن آهو!
همراز به خورشيد، دمساز به ناهيد
در شور و نواييم، يا ضامن آهو!
همصحبت صبحيم، همسوی نسيميم
همدوش صباييم، يا ضامن آهو!
ما خاک ره تو، در بارگه تو
گويای ثناييم، يا ضامن آهو!
سوگند الستيم، پيمان نشکستيم
در عهد «بلی»ييم، يا ضامن آهو!
يار ضعفا تو، خود ضامن ما تو
ما اهل خطاييم، يا ضامن آهو!
هم مسکنت ما، هر مرحمت تو
مسکين غناييم، يا ضامن آهو!
از فقر سروديم، يا فخر نموديم
فخر فقراييم، يا ضامن آهو!
نه نقل فلاطون، نه عقل ارسطو
جويای هداييم، يا ضامن آهو!
هنگامهی وهم آن، کجراههی فهم اين
ما اهل ولاييم، يا ضامن آهو!
از گوهر پاکيم، از کوثر صافيم
فرزند نياييم، يا ضامن آهو!
چاووش شب رزم، سرجوش تب رزم
شوق شهداييم ، يا ضامن آهو!
ايمان به تو داريم، يونان بگذاريم
تشريکزداييم، يا ضامن آهو!
منشور نشابور، سرسلسلهی نور
با حکمت و راييم، يا ضامن آهو!
تو راه مجسّم، گر راه به عالم
جز تو بنماييم، يا ضامن آهو!
تا صور قيامت، با شور ندامت
شايان جزاييم، يا ضامن آهو!
همراهی استاد آگاهیمان داد
کز تو بسراييم، يا ضامن آهو!
اين بخت سهيل است، کش سوی تو ميل است
در نور و ضياييم، يا ضامن آهو!
زين نظم بدايع، وين اختر طالع
اقبالهماييم، يا ضامن آهو!
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: گزیده اشعار تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام
کوچههای خراسان
چشمههای خروشان تو را میشناسند موجهای پريشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ريگهای بيابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت زين سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای اين باغ را میشناسی هم تمام شهيدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحيد مشروط بر بودن توست ای که آيات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشيده داری آی پيدای پنهان تو را میشناسند
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد چون تمام غريبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را ديده بودم کوچههای خراسان تو را میشناسند
چشمههای خروشان تو را میشناسند موجهای پريشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ريگهای بيابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت زين سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای اين باغ را میشناسی هم تمام شهيدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحيد مشروط بر بودن توست ای که آيات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشيده داری آی پيدای پنهان تو را میشناسند
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد چون تمام غريبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را ديده بودم کوچههای خراسان تو را میشناسند
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: گزیده اشعار تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام
عاشقان را کو پناهی غير توس؟
ای دل! من آتشين آهی بر آر
تا بسوزی دامن ايـن روزگار
روزگـار مـردمیها سوخته
چهرهی نامــردمی افروخـته
کينهها در سينهها انباشته
پرچــــم رنگ و ريـا افراشته
دشت سبز اما ز خار و کاکتوس
وز تبر شد هيمـه عود و آبنوس
آب دريا تن به موج کف سپرد
مـوج دريا اوج را از يــاد بـرد
جانبهلب شد از رياکاری شرف
خوب بودن مرد و بودن شد هدف
آب هم آييــنه را گم کرده اسـت
سنگ در دلها تراکم کرده است
تيرگی انبوه شـد پشت سحـر
صبح در آفاق شب شد دربهدر
نغمههای عشق هم خاموش شد
اين قلندر بـاز شولاپوش شد
ارغوان روی او کمرنگ شد
پرنيانش همنشين سنـگ شـد
خاک را از خار و خس انباشتند
ياس را در کرت شبدر کاشتنـد
نامرادی را دوا در کـار نيست
مـهر دارو در دل بازار نيـست
گـر دلی مجروح گردد از جفا
نيست گلخندی که تا يابد شفـا
نسخهای نو در فـريب آوردهاند
بوسه، دارويی که پنهان کردهاند
در دل اين روزگار پرفـسوس
عاشقان را کو پناهی غير توس
ای شفابخش دل بـيمار ما!
چارهای کن از نگه در کار ما
خيل صيادان که در هر پشتهاند
آهوان دشـتها را کـشتهاند
تا نـهد دل در رهت پا در رکـاب
اشک پيش افتاد و دل را زد به آب
ای دل! من آتشين آهی بر آر
تا بسوزی دامن ايـن روزگار
روزگـار مـردمیها سوخته
چهرهی نامــردمی افروخـته
کينهها در سينهها انباشته
پرچــــم رنگ و ريـا افراشته
دشت سبز اما ز خار و کاکتوس
وز تبر شد هيمـه عود و آبنوس
آب دريا تن به موج کف سپرد
مـوج دريا اوج را از يــاد بـرد
جانبهلب شد از رياکاری شرف
خوب بودن مرد و بودن شد هدف
آب هم آييــنه را گم کرده اسـت
سنگ در دلها تراکم کرده است
تيرگی انبوه شـد پشت سحـر
صبح در آفاق شب شد دربهدر
نغمههای عشق هم خاموش شد
اين قلندر بـاز شولاپوش شد
ارغوان روی او کمرنگ شد
پرنيانش همنشين سنـگ شـد
خاک را از خار و خس انباشتند
ياس را در کرت شبدر کاشتنـد
نامرادی را دوا در کـار نيست
مـهر دارو در دل بازار نيـست
گـر دلی مجروح گردد از جفا
نيست گلخندی که تا يابد شفـا
نسخهای نو در فـريب آوردهاند
بوسه، دارويی که پنهان کردهاند
در دل اين روزگار پرفـسوس
عاشقان را کو پناهی غير توس
ای شفابخش دل بـيمار ما!
چارهای کن از نگه در کار ما
خيل صيادان که در هر پشتهاند
آهوان دشـتها را کـشتهاند
تا نـهد دل در رهت پا در رکـاب
اشک پيش افتاد و دل را زد به آب
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: گزیده اشعار تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام
نگاه آهو
آهو از كجا فهميد
بايد از تو يارى خواست؟
از پناه تو بايد
سايه اى بهارى خواست؟
آهو از كجا فهميد
با تو مى شود آرام؟
با نگاه تو آهو
پيش پاى تو شد رام
تو به مهربان بودن
شهره در زمين بودى
مهربان فراوان بود
مهربان ترين بودى
مى دهى نجات از مرگ
آهوى فرارى را
مى كنى جدا از او
ترس و بيقرارى را
آهو از كجا فهميد
بايد از تو يارى خواست؟
از پناه تو بايد
سايه اى بهارى خواست؟
آهو از كجا فهميد
با تو مى شود آرام؟
با نگاه تو آهو
پيش پاى تو شد رام
تو به مهربان بودن
شهره در زمين بودى
مهربان فراوان بود
مهربان ترين بودى
مى دهى نجات از مرگ
آهوى فرارى را
مى كنى جدا از او
ترس و بيقرارى را
-
- پست: 66
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۵ دی ۱۳۸۸, ۵:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 322 بار
- سپاسهای دریافتی: 86 بار
Re: گزیده اشعار تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام
سلام عليكم
قهرمان علقمه از شعرهاي زيباي شما استفاده كرديم اكَه شعر در وصف امام زمان(عج)داريد بيشتر بذاريد زيرا شعرهاي شما يه راهي به دل داره
باتشكر از قهرمان علقمه
لابه دعا
قهرمان علقمه از شعرهاي زيباي شما استفاده كرديم اكَه شعر در وصف امام زمان(عج)داريد بيشتر بذاريد زيرا شعرهاي شما يه راهي به دل داره
باتشكر از قهرمان علقمه
لابه دعا
با عشق حسین لطمه و دیوانه دلی را عشق است
این عشق پر اوازه و عهد ازلی را عشق است
مجنون که دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت
لیلی به درک فقط حسین بن علی را عشق است
این عشق پر اوازه و عهد ازلی را عشق است
مجنون که دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت
لیلی به درک فقط حسین بن علی را عشق است