دوباره شب شدو سر درد دارد
بميرم باز مادر درد دارد
از اين پهلو به آن پهلو شد وگفت:
عزيزم زخم بستر درد دارد
گذشت و عصر عاشورا چشيدم
غلاف ودست كافر درد دارد
غلاف و دست كافر درد دارد
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 72
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۹:۲۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 147 بار
Re: غلاف و دست كافر درد دارد
گذشت و عصر [COLOR=#000000]عاشورا چشيدم
[SIZE=150]غلاف و دست كافر درد دارد !!!
[SIZE=150]غلاف و دست كافر درد دارد !!!
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ ناظِری بنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
-
- پست: 72
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۹:۲۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 147 بار
Re: غلاف و دست كافر درد دارد
دم ِ آخر وصيتي دارم
اي علي جان به خاطرت بسپار [SIZE=85]
نيمه شبها حسين دلبندم
با لب تشنه مي شود بيدار
بار سنگين اين وصيت را
ازسر شانه هاي من بردار
قبل خوابيدنش عزيز دلم
ظرف آبي براي او بگذار
گريه كردم ز غربتش ديشب
تا سحر سوختم براي حسين
با همين دست ناتوان امروز
پيرهن دوختم براي حسين
كفنش را به زينبم دادم
حرف هاي نگفته را گفتم
چند ساعت براي دختر خود
فقط از رنج كربلا گفتم
گفتمش ميوه ي دلم زينب
كربلا باش يار و ياور او
ظهر روز دهم به نيت من
بوسه اي زن به زير حنجر او
وقت افتادنش به روي زمين
چشم خود را ببند مثل خدا
صبر كن دختر عقيله ي من
- قهرمان بزرگ كربـبلا -
وحید قاسمی
اي علي جان به خاطرت بسپار [SIZE=85]
نيمه شبها حسين دلبندم
با لب تشنه مي شود بيدار
بار سنگين اين وصيت را
ازسر شانه هاي من بردار
قبل خوابيدنش عزيز دلم
ظرف آبي براي او بگذار
گريه كردم ز غربتش ديشب
تا سحر سوختم براي حسين
با همين دست ناتوان امروز
پيرهن دوختم براي حسين
كفنش را به زينبم دادم
حرف هاي نگفته را گفتم
چند ساعت براي دختر خود
فقط از رنج كربلا گفتم
گفتمش ميوه ي دلم زينب
كربلا باش يار و ياور او
ظهر روز دهم به نيت من
بوسه اي زن به زير حنجر او
وقت افتادنش به روي زمين
چشم خود را ببند مثل خدا
صبر كن دختر عقيله ي من
- قهرمان بزرگ كربـبلا -
وحید قاسمی
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ ناظِری بنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ