شعر - مشهد - زیبا

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 104
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷, ۲:۵۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 217 بار
سپاس‌های دریافتی: 200 بار

شعر - مشهد - زیبا

پست توسط محی الدین14 »

 بسم الله الرحمن الرحیم 
 کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد

وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد



دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم

و سیل اشک که پشت پلکها سد شد



و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت

درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد



دو سـال هست که تو قـول داده ای بابا

بـرای مـا که نـرفتیم واقعـآ بـد شد



تمام بودنـم آوار شـد و یـک لحظــه

زمان برای عبور از خـودش مردد شد



دو روز بـعد بلیـط و شـروع یک پرواز

کبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد



قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت

و ایستگاه که سرشار بـوق ممتد شد



و چند ساعت دیـگر به صحـن آزادی

نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد


[HIGHLIGHT=#fac08f]التماس  
 

قال مولانا حسن بن علی علیه السلام : استعدّ لسفرك و حصّل زادك قبل حلول أجلك، و اعلم أنّك تطلب الدّنيا و الموت يطلب
ك

مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما، و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را مى‏طلبد
Senior Member
Senior Member
پست: 104
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷, ۲:۵۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 217 بار
سپاس‌های دریافتی: 200 بار

Re: شعر - مشهد -

پست توسط محی الدین14 »


بسم الله الرحمن الرحیم


ماه من! یک شب خیال انگیز، خواب دیدم ستاره ات شده ام

خواب دیدم کبوتری مُحرِم در طواف مناره ات شده ام
  تصویر خواب دیدم ولی تو بیداری، کرده ای با کلاغ خود کاری،

که در این روزهای پاییزی، جذب تور بهاره ات شده ام
  تصویر 
موج در موج، آبی آبی، تو چه دریای مهربانی و من

قایق دلشکسته ای که شبی، میهمان کناره ات شده ام
تصویر


از در پشت سر می آیم تا بیش از اینها خجالتم ندهد

این لباس سیاه، حالا که زائر بی قواره ات شده ام
تصویر


گوشه ی "صحن قدس" قرآن را باز کردم به یاد چشمانت

باز "والشمس" آمد و گرم از تابش استخاره ات شده ام
تصویر


چقَدَر حرف پشت بغضم بود، تا رسیدم به "صحن آزادی"

جرف هایم دوباره یادم رفت، بس که غرق نظاره ات شده ام
تصویر


هشت یعنی دو دست از هم باز، فلشی رو به وسعت پرواز

هشت یک قله مهربانی و من، عاشقِ این شماره ات شده ام
تصویر


چون غباری در آستانه نور، گرم گِرد ضریح می چرخم

جذبه ای از مدار مهر تو است، که چنین ماهواره ات شده ام
تصویر


دست در دست های "گوهرشاد"، می زنم چرخ هرچه باداباد

پیش روی تو در سماعی شاد، مست ضرب نقاره ات شده ام
تصویر


ای رسولی که گفته ای در توس، پسری، پاره ی تنی دارم

پس کجایی ببینی؟ ای آقا! عاشق ماه پاره ات شده ام
تصویر


اولی آخری ندارد که، کوششی جوششی ندارد که

صله ی من همین لیاقت که شاعر جشنواره ات شده ام
تصویر


شاعر : نمیدونم


قال مولانا حسن بن علی علیه السلام : استعدّ لسفرك و حصّل زادك قبل حلول أجلك، و اعلم أنّك تطلب الدّنيا و الموت يطلب
ك

مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما، و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را مى‏طلبد
ارسال پست

بازگشت به “شعر”