زینب به بند غصه گرفتار شد حسین

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

زینب به بند غصه گرفتار شد حسین

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 

 
دیوار غصه بر سرم آوار شد حسین

تاریخ رنج فاطمه تکرار شد حسین

آییـنه صــداقت قلب تمام شهر

مجروح تازیانه زنــگار شد حسین

دیدم که دست بیعتشان بین آستین

باسحرسکه های طلا مار شدحسین

درسبزه ها به جای طراوت تنفراست

هربره ای که خوردازآن هارشد حسین

اینجا برای کشتن تان نقشه میکشند

زیر گـلوت مرکز پرگار شد حسین

مسلم نخورد لقمه ای از سفره کسی

اما به کل کوفه بدهــکار شد حسین

حتی به جسم بی سرمن سنگ میزنند

مسلم به جرم عشق توبردارشدحسین

راس بریده ام سر یک میخ آهنین

سر گرمی جماعت بازار شد حسین

دیدم بر اشــتران سپاه حرامیان

چندین هزار نیزه فقط بارشد حسین

سنگ و کلوخ بر همه پشت بام ها

قدر ســپاه ابرهه انبــار شد حسین

آب از سرمن و تو واکبر گذشته است

زینب به بند غصه گرفتار شد حسین

راه اسیر کردن اهـل و عیال تان

با خنده های حرمله هموارشدحسین
 
ارسال پست

بازگشت به “شعر”