[align=center]باسمه تعالی
...:.:.: در مدح حضرت معصومه سلامالله علیها :.:.:...
اى دختر عقل و خواهر دین
وى گوهر دُرج عزّ و تمکین
عصمت شده پاى بند مویت
اى علم و عمل مقیم کویت
اى میوهی شاخسار توحید
همشیرهی ماه و دخت خورشید
وى گوهر تاج آدمیّت
فرخنده نگین خاتمیّت
شیطان به خطاب قم براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جاى حوّاست
ناموس خداى جایش اینجاست
اندر حرم تو عقل مات است
زین خاک که چشمهی حیات است
جسمى که دراین زمین نهان است
جانى است که در تن جهان است
این ماه منیر و مهر تابان
عکسى بود از قم و خراسان
ایران شده نور بخش ارواح
مشکات صفت عرش و کرسى
هر کس به درت به یک امیدى است
محتاج تر از همه «وحیدى» است
آیت الله وحید خراسانی
/// ترنم قطرات شعر ، در آسمان کرامت ( ويژه نامه ولادت )
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 371
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶, ۹:۱۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 42 بار
- سپاسهای دریافتی: 446 بار
یاربّ
ياربّ ، به حق پرده نشين ديار قم ********** پاكيـزه گوهــر صــدف اعتبـار قم
روشن ز نور او شده ، شبهاي تار قم ********** مدفون شده به امــر خـدا در كنار قم
در دست اوست ، در همه باب اختيار قم!
قم گشته از شرافت معصومه ، با صــفا ********** چون روضه ي بهشت برين گشته پر ضيا
شـاهان ، به درگــهش همه آورده التــجا ********** بي شك ، كه ميرود به بهشت از ره عطا
بر نعــش مجـرمي كه نشيـند غبــار قم!
اين گنبد رفيــع ، كه دائم منـــوّ ر است ********** اين بارگاه دختر موسي بن جعفر است
خاك درش ، چو تربــت پاكــش معطّــر است ********** عمّش ، يقين بدان كه علي ّ بن جعفر است
ياربّ ، بـــوَد به روز جـــزا حمــلــه دار قم !
خاك ِ فرج ، كه مدفن اولاد مرتضي است ********** اينجا حريم خواهر سلطان دين ، رضاست
خاك درش ، به چشم خلائق چو توتياست ********** شاهي كه خشت گنبد با رفعتش طلاست
چندين حديــث گفتــه به وصــف ديـــار قم!
اولاد مرتضــي علــي ، آن شـاه لو كشَف ********** هستند ، چهار صد و چهل و چار از شرَف
مدفون به امر حق ، همه چون دُر در اين صدف ********** فرقـي مــدان ، ميــان قـــم و كعبـــه و نجــف
جان مي دهند اهل خــــــــرد، در نثار قم !
روزيكه كس نبود به خلــق جـهان ، دليــل ********** معمار رنگ ريزي قم كرد ، جبرئيل
برد از ديار قم ، حجر كعبه را خليل ********** محكم شد از شرافت قم ، خانه ي خليل
بنگر به چشــم عقـل، تو بـر اعتبـــار قم !
روزيكه ظلم در همه جا ، باب ميشود ********** رحم از ميان خلق چو ، ناياب ميشود
روي زميـن چو كوره ي سيــماب ميشود********** ظالم به دشت قم ، چو نمك آب ميشود
گردن كشان ، چه بهره برند از ديار قم؟
محفــوظ از بـــلا بوَد اين دار مؤمنيــن ********** طوفــان به دور نوح نيــابد در اين زميـن
از لطف حق ، شرافت اين خاك را ببين ********** يك در گشوده ميشود از خلد هشتمين
بــوي بهشــت مي وزد از مرغــزار قم !
روزي كه حشرو نشر قيـامت به پا شود ********** ايمان و كفر، نيك و بد ، از هم جدا شود
بهر حساب خلق ، چو ميزان به پا شود ********** بر اهــل قم ، محاسبه در قبـرها شود
خوشدل ، كسي كه دفن شود در مزار قم!
اهـل ديــار قم ، همه يا صــاحب الزمـــان ********** پرند همچو طاير وحشي ز آشيــان
هر يك گرفته اند به جاي دگر مكان ********** پا در ركاب كن كه گلستان شود جهان
عالم ز دست رفت ، خصوصا ديـار قم!
هر جا كه موج فتنه ، تورا در ميان گرفت ********** طغيــان نمود ظلــم ، تمام جـهان گرفت
فصل بهار زندگيت را ، خزان گرفت ********** بايد كه پند از زكي باغبان گرفت
خود را كشيد و رفت به قم يا جوار قم!
-
- پست: 371
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶, ۹:۱۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 42 بار
- سپاسهای دریافتی: 446 بار
به نام خالق زیبای فاطمه
خاك قــم گشته مقدّس از جلال فاطمه
نوباران گشته اين شهر از جمال فاطمه
گر چه شهر قم شده گنجينه علم و ادب
قطــره اى باشد ز دريــاى كمــال فاطمه
تابش شمع و چراغ و كهرباى نورها
باشد از نقد جمـال بى مثال فاطمه
آفت دلها غم است بر درگه معصومه ام
حرمــت من حرمـت عــزّ و جلال فاطمه
يارب ، از غم ها مرا برهان هم از افسردگى
عفــو كن مــا را ، به قلــب پـر مــلال فاطمه
كبريـا از درگهش كس را نكرده نا اميــد
خاصّه آنكو داشت پشتيبان مثال فاطمه
خاك قــم گشته مقدّس از جلال فاطمه
نوباران گشته اين شهر از جمال فاطمه
گر چه شهر قم شده گنجينه علم و ادب
قطــره اى باشد ز دريــاى كمــال فاطمه
تابش شمع و چراغ و كهرباى نورها
باشد از نقد جمـال بى مثال فاطمه
آفت دلها غم است بر درگه معصومه ام
حرمــت من حرمـت عــزّ و جلال فاطمه
يارب ، از غم ها مرا برهان هم از افسردگى
عفــو كن مــا را ، به قلــب پـر مــلال فاطمه
كبريـا از درگهش كس را نكرده نا اميــد
خاصّه آنكو داشت پشتيبان مثال فاطمه