ابر و آفتاب

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

ابر و آفتاب

پست توسط مائده آسمانی »

 به نام خدا         تصویر  


بیا گوش کن صدای زمزمه ازدحام ابرهایی را که در کشاکش رسیدن به آن لحظه‌ی بارانی به روی لطافت هم می‌لغزند.


بیا خورشید را ببین که شرم زردی رویش از دوری تو، آن را به پشت ابرها می‌کشاند. بیا سرخی درد را در غروب غریبانه‌‌اش ببین.


شعرها به رویای تو شب‌ها سروده می‌شوند.


بدان که باران شوق دیدار به امید صبح وصال تو شب تا به سحر بارید. تو نیز سایه‌ی مهربانیت را بگستر بر این پهنه‌ی تشنه از محبت.


بیا باهم بگوییم. من از تو و شور نگاهت قصه‌های مجنون را بازمی‌سرایم. از آن همه رندی و شیدایی. شکستن دل و بلندی نظر.


بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت...سر خم می سلامت شکند اگر سبویی.... تو نیز بگو ، از اضطراب آن همه انتظار ، از آن


همه درد.


بیا تا بگوییم از نبودن‌هایی که در حسرت حضور چگونه زمان را به مانند تبر بر دل ساقه‌ی جوان  درخت امید
شکننده ما فرود می‌آورد.
  



 

دیدی که چگونه می‌خواست تکه‌تکه کند صبر[COLOR=#7030a0]  مان را در این تیــــک تـــــــاک‌های طــولانـــی .


ولی بدان که
غروب شامگاه رفتنت ، حتما طلوعی در سحـــرگاه رسیدن خواهد داشت .


/// و این دلیل، تنها نور
[HIGHLIGHT=#ffff00]آفتاب عشق  است که هنوز تابان در آسمان دل حضوری گرمابخش دارد\\\ 
تصویر
Senior Member
Senior Member
پست: 149
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۷, ۴:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 106 بار
سپاس‌های دریافتی: 213 بار

Re: ابر و آفتاب

پست توسط fizikdan3000 »

سلام بر شما دوست گرامی

جدا که دلنامه های شما قابل تحسین ... تصویر

خداوندا به حق نیک مردان، مرا هم عاقبت محمود گردان ... تصویر
حرفهای خنده ام را میشود در سکوت برکه نا امید از بارش باران ترجمه کرد ،

که با قاصدکی تنها و بی ریا، در راه بودن، خبری را خبر می دهد ...

[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “قطعه ادبي”