.
.
[FONT=Times New Roman]« انواع ازدواج در زمان جاهلیّت »
در بحث از انواع ازدواج در زمان جاهلیت قصد بر این است که شما با ازدواج های آن زمان و با شخصیت هایی که حاصل این ازدواج ها بودند
و کارهایی که انجام دادند ، بیشتر آشنا شوید که این مسئله ای بسیار مهم در تاریخ هست .
[FONT=Times New Roman]1 ــ نکاح صحیح :
این نوع ازدواج در میان بازماندگان حضرت اسماعیل (ع) و اجداد پیامبر گرامی اسلام (ص) رایج بود و ازدواج صحیح بود .
این نوع ، همانند ازدواج های شرعی امروزی بود که مردی پیش پدر دختر می رفت و از وی خواستگاری می کرد
و پدر دختر هم او را به عقد آن مرد در می آورد و ازدواج صورت می گرفت .
پیامبر اکرم (ص) هم همین کار را برای ازدواج با حضرت خدیجه انجام دادند و ابوطالب (ع) بین ایشان خطبه عقد را
خواند و ازدواج صحیح صورت گرفت .
.
ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 1950
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2988 بار
- سپاسهای دریافتی: 5531 بار
- تماس:
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
.
در پست پیشین یکی از انواع ازدواج های زمان جاهلیت را مطرح کردیم که ازدواج صحیح در آن موقع هم همین نوع ازدواج بود
و بیان کردیم پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و خاندان بزرگوار ایشان هم به همین صورت عقد و ازدواج می کردند .
[FONT=Times New Roman]امّا ...
متاسفانه ازدواج های زمان جاهلیت به همین مورد محدود نمی شود و انواع دیگری از ازدواج هم وجود داشت که شایسته نبود
و ما در این تاپیک به خاطر آشنایی بهتر شما عزیزان با وضعیت آن زمان جامعه جاهلیت و کار عظیمی که پیامبر اکرم (ص) درآن روزگار انجام دادند
و ائمه (ع) هم راه ایشان را ادامه دادند و از طرف دیگر آشنایی با تاریخ پیش از اسلام به عنوان یک مسلمان ، لازم دانستیم که به طور ضمنی
و کلی اشاره ای به این نوع ازدواج ها داشته باشیم تا بفهمیم که اسلام واقعا چه کار عظیمی انجام داده است و چرا ازدواج شرعی را
فقط به 2 نوع ازدواج منحصر کرده است ؟!
مگر قبل از آن چه بوده و چه نسل هایی از این ازدواج ها پدید آمده اند ؟!!
[FONT=Times New Roman]2 ــ نکاح استبضاع :
« بضعة » یعنی « پاره تن ، تکه ای از بدن کسی »
نکاح استبضاع در جاهلیت به این دلیل صورت می گرفت که اگر مردی دوست داشت فرندانش از نسل خوبی بشوند و خودش توانایی این کار
را نداشت ، مثلا بچه های خودش پس از تولد مشکل پیدا می کردند یا زشت بودند یا مشکل جسمی داشتند و یا نسل و نژاد خودش
نژادی نبود که مورد تأیید مردم باشد ؛ آن مرد ، همسرش را در اختیار مثلا یک بزرگ قبیله ای یا مرد دیگری که نسل و نژادش مورد تأیید است
قرار می داد که از او صاحب فرزند شود و بعد از تولد این نوزاد را به عنوان فرزند خودش معرفی می کرد .
نکاح استبضاع یعنی مردی ، همسرش را در اختیار بیگانگان قرار دهد .
.
در پست پیشین یکی از انواع ازدواج های زمان جاهلیت را مطرح کردیم که ازدواج صحیح در آن موقع هم همین نوع ازدواج بود
و بیان کردیم پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و خاندان بزرگوار ایشان هم به همین صورت عقد و ازدواج می کردند .
[FONT=Times New Roman]امّا ...
متاسفانه ازدواج های زمان جاهلیت به همین مورد محدود نمی شود و انواع دیگری از ازدواج هم وجود داشت که شایسته نبود
و ما در این تاپیک به خاطر آشنایی بهتر شما عزیزان با وضعیت آن زمان جامعه جاهلیت و کار عظیمی که پیامبر اکرم (ص) درآن روزگار انجام دادند
و ائمه (ع) هم راه ایشان را ادامه دادند و از طرف دیگر آشنایی با تاریخ پیش از اسلام به عنوان یک مسلمان ، لازم دانستیم که به طور ضمنی
و کلی اشاره ای به این نوع ازدواج ها داشته باشیم تا بفهمیم که اسلام واقعا چه کار عظیمی انجام داده است و چرا ازدواج شرعی را
فقط به 2 نوع ازدواج منحصر کرده است ؟!
مگر قبل از آن چه بوده و چه نسل هایی از این ازدواج ها پدید آمده اند ؟!!
[FONT=Times New Roman]2 ــ نکاح استبضاع :
« بضعة » یعنی « پاره تن ، تکه ای از بدن کسی »
نکاح استبضاع در جاهلیت به این دلیل صورت می گرفت که اگر مردی دوست داشت فرندانش از نسل خوبی بشوند و خودش توانایی این کار
را نداشت ، مثلا بچه های خودش پس از تولد مشکل پیدا می کردند یا زشت بودند یا مشکل جسمی داشتند و یا نسل و نژاد خودش
نژادی نبود که مورد تأیید مردم باشد ؛ آن مرد ، همسرش را در اختیار مثلا یک بزرگ قبیله ای یا مرد دیگری که نسل و نژادش مورد تأیید است
قرار می داد که از او صاحب فرزند شود و بعد از تولد این نوزاد را به عنوان فرزند خودش معرفی می کرد .
نکاح استبضاع یعنی مردی ، همسرش را در اختیار بیگانگان قرار دهد .
.
-
- پست: 1950
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2988 بار
- سپاسهای دریافتی: 5531 بار
- تماس:
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
.
.
[FONT=Times New Roman]3 ــ نکاح جمعی :
نوع دیگری از انواع ازدواج های زمان جاهلیت ، « نکاح جمعی » بود که در این نوع ، یک گروه مشخص چند نفری از مردان
با یک زن ارتباط داشتند و اگر آن زن صاحب فرزندی می شد ، همه آن مردها را جمع می کرد و می گفت که این فرزند شبیه فلان کس
است ، پس فرزند اوست و آن مرد را به عنوان پدر آن بچه محسوب می کردند و هر مردی را که زن برای سرپرستی کودک انتخاب می کرد ،
آنها باید می پذیرفتند و نمی توانستند مخالفت کنند .
اکنون در ادامه به نام چندین نفر که از طریق چنین ازدواجی به دنیا آمده اند خواهیم پرداخت :
[FONT=Times New Roman] نمونه 1 :
نمونه این مورد را در [HIGHLIGHT=#ffff00]« عمرو عاص » می بینیم .
مادر او « نابغه » بود . نابغه با « ابولهب ، امیّه ، هشام بن مغیرة ، ابوسفیان ، عاص بن وائل » همزمان ازدواج کرد .
او صاحب فرزندی شد . نابغه این 5 نفر را جمع کرد و گفت : این فرزند متعلق به « عاص » است !
به او گفتند : چهره این فرزند ، شبیه « ابوسفیان » است .
ولی نابغه گفت : « نه ، این فرزند "عاص " است !»
ــ بعد ها از نابغه پرسیدند که چرا این بچه را به « عاص » منتسب کردی ؟!
او گفت : « چون من چند دختر دارم که عاص مخارج آنها را خوب تأمین می کند ، ولی بقیه این طور نیستند و ابوسفیان « بخیل » است !
به همین دلیل من هم گفتم این بچه ، فرزند « عاص » است .
ــ بعدها در طول تاریخ می گفتند :
« عمروعاص شبیه ابوسفیان بوده و در حقیقت برادر معاویه به حساب می آمده
ولی او را منتسب به عاص کردند . »
دارد ...
.
.
[FONT=Times New Roman]3 ــ نکاح جمعی :
نوع دیگری از انواع ازدواج های زمان جاهلیت ، « نکاح جمعی » بود که در این نوع ، یک گروه مشخص چند نفری از مردان
با یک زن ارتباط داشتند و اگر آن زن صاحب فرزندی می شد ، همه آن مردها را جمع می کرد و می گفت که این فرزند شبیه فلان کس
است ، پس فرزند اوست و آن مرد را به عنوان پدر آن بچه محسوب می کردند و هر مردی را که زن برای سرپرستی کودک انتخاب می کرد ،
آنها باید می پذیرفتند و نمی توانستند مخالفت کنند .
اکنون در ادامه به نام چندین نفر که از طریق چنین ازدواجی به دنیا آمده اند خواهیم پرداخت :
[FONT=Times New Roman] نمونه 1 :
نمونه این مورد را در [HIGHLIGHT=#ffff00]« عمرو عاص » می بینیم .
مادر او « نابغه » بود . نابغه با « ابولهب ، امیّه ، هشام بن مغیرة ، ابوسفیان ، عاص بن وائل » همزمان ازدواج کرد .
او صاحب فرزندی شد . نابغه این 5 نفر را جمع کرد و گفت : این فرزند متعلق به « عاص » است !
به او گفتند : چهره این فرزند ، شبیه « ابوسفیان » است .
ولی نابغه گفت : « نه ، این فرزند "عاص " است !»
ــ بعد ها از نابغه پرسیدند که چرا این بچه را به « عاص » منتسب کردی ؟!
او گفت : « چون من چند دختر دارم که عاص مخارج آنها را خوب تأمین می کند ، ولی بقیه این طور نیستند و ابوسفیان « بخیل » است !
به همین دلیل من هم گفتم این بچه ، فرزند « عاص » است .
ــ بعدها در طول تاریخ می گفتند :
« عمروعاص شبیه ابوسفیان بوده و در حقیقت برادر معاویه به حساب می آمده
ولی او را منتسب به عاص کردند . »
دارد ...
.
-
- پست: 1950
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2988 بار
- سپاسهای دریافتی: 5531 بار
- تماس:
« نمونه دوم نکاح جمعی »
.
[FONT=Times New Roman]نمونه 2 : [HIGHLIGHT=#ffff00][FONT=Times New Roman]معاویه
نمونه دیگر از نکاح جمعی ، « معاویه » است .
مادر او « هـنـد » است .
هند با « عمارة بن ولید ، مسافر بن عمرو ، ابوسفیان و عباس » ارتباط داشت .
او صاحب فرزندی شد که نامش را « معاویه » گذاشت و بالاخره هم معلوم نشد که او پسر چه کسی است !!!
ولی معروف بود که معاویه به « عباس » شبیه تر از دیگران است .
شرح زندگی « هنـد » :
ــ « هند » ابتدا با شخصی به نام « فاکِه » ازدواج کرد و چون فاکه متوجه شد که هند آدم ناسالمی است ، او را طلاق داد .
بعد « برادر فاکه » با هند ازدواج کرد و او هم در یکی از جنگ ها کشته شد .
پس از آن ، هند با « مُسافر بن عَمرو » ارتباط برقرار کرد و چون او ترسید هند باردار بشود ، به عراق فرار کرد .
بعد « عُمارة بن ولید » که یکی از مردان خوش قد و قامت مکه بود ، با هند ازدواج کرد .
پس از او هم ، هند ، زن « ابوسفیان » شد .
حالا پسری به دنیا آمد و همه گفتند : معاویة بن ابی سفیان !
ــ بعد ها در طول تاریخ مشهور بود که « معاویه » شبیه « عباس » است و داستانهایی هم دراین باره نقل کرده اند .
یک روزی « یزید » به شخصی طعنه زد و آن شخص هم جواب یزید را داد ولی یزید منظورش را نفهمید .
در ان هنگام معاویه به یزید گفت : « تو که نمی فهمی چرا بی خودی بحث می کنی ؟! می دانی آن مرد به تو چه گفت ؟!
او در حقیقت به تو گفت : مردم می دانند که من منتسب به " عباس " هم هستم !!! »
.
[FONT=Times New Roman]نمونه 2 : [HIGHLIGHT=#ffff00][FONT=Times New Roman]معاویه
نمونه دیگر از نکاح جمعی ، « معاویه » است .
مادر او « هـنـد » است .
هند با « عمارة بن ولید ، مسافر بن عمرو ، ابوسفیان و عباس » ارتباط داشت .
او صاحب فرزندی شد که نامش را « معاویه » گذاشت و بالاخره هم معلوم نشد که او پسر چه کسی است !!!
ولی معروف بود که معاویه به « عباس » شبیه تر از دیگران است .
شرح زندگی « هنـد » :
ــ « هند » ابتدا با شخصی به نام « فاکِه » ازدواج کرد و چون فاکه متوجه شد که هند آدم ناسالمی است ، او را طلاق داد .
بعد « برادر فاکه » با هند ازدواج کرد و او هم در یکی از جنگ ها کشته شد .
پس از آن ، هند با « مُسافر بن عَمرو » ارتباط برقرار کرد و چون او ترسید هند باردار بشود ، به عراق فرار کرد .
بعد « عُمارة بن ولید » که یکی از مردان خوش قد و قامت مکه بود ، با هند ازدواج کرد .
پس از او هم ، هند ، زن « ابوسفیان » شد .
حالا پسری به دنیا آمد و همه گفتند : معاویة بن ابی سفیان !
ــ بعد ها در طول تاریخ مشهور بود که « معاویه » شبیه « عباس » است و داستانهایی هم دراین باره نقل کرده اند .
یک روزی « یزید » به شخصی طعنه زد و آن شخص هم جواب یزید را داد ولی یزید منظورش را نفهمید .
در ان هنگام معاویه به یزید گفت : « تو که نمی فهمی چرا بی خودی بحث می کنی ؟! می دانی آن مرد به تو چه گفت ؟!
او در حقیقت به تو گفت : مردم می دانند که من منتسب به " عباس " هم هستم !!! »
.
-
- پست: 1950
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2988 بار
- سپاسهای دریافتی: 5531 بار
- تماس:
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
.
[FONT=Times New Roman]4 ــ ازدواج پرچمداران ( صواحب الرّایات )
نوع دیگری از ازدواج که در میان مردم جاهلیت رواج داشت ، ازدواج پرچمداران بود . یعنی زنانی که بر سر در خانه هایشان « پرچم »
نصب می کردند . که این مفهوم را داشت که هر مردی می تواند با این ها ازدواج کند و ارتباط برقرار کند .
ان شاء الله در ادامه نام برخی از این زنان و نمونه های این نوع ازدواج را بیان خواهیم کرد تا با نسل این ها بیشتر آشنا شوید
[HR]
[FONT=Times New Roman]نمونه 1 : [FONT=Times New Roman]« زرقاء » مادر بزرگ « مروان حکم » :
« مروان بن حکم » معروف به « وزغ » بود. در آن زمان بعضي از مردم نوزادان راپیش پیامبر (ص) مي آوردند
تا ایشان در گوششان اذان و اقامه بخوانند. وقتي که مروان متولد شد ،او را نزد پيامبر(ص) آوردند ، پيامبر (ص) فرمودند:
« رها کنيد اين وزغ بن وزغ را ،اين ملعون بن ملعون را » و پيامبر اکرم (ص) او را طرد کردند.
ــ « حکم » پدر مروان نیز از کسانی بود که در زمان جاهلیت در همسایگی رسول خدا (ص) زندگی می کرد و آزار او به آن حضرت (ص)
پس از اسلام بیش از پیش شد . تا انجا که او پشت سر پیامبر اکرم (ص) راه می رفت و شکلک در می آورد و هنگامی که آن حضرت نماز
می گذاردند ، پشت سر ایشان می ایستاد و با انگشتان خود لودگی می کرد . تا آنجا که روزی به سرکشی و تجسس در خانه رسول خدا (ص)
پرداخت و آن حضرت (ص) او را شناختند و با عصا دنبالش کردند و فرمودند : « او و فرزندانش نباید در کنار من باشد . »
و همه آنها را به طائف تبعید کردند .
ــ همچنین « مروان » به " ابن الطَريد" هم معروف بود، چون پيامبر (ص) پدرش را تبعيد کرده بودند .
او به « خَيطِ باطِل » ، يعني « طناب بي خاصيت » ، هم معروف بود ،زيرا قد بلندي داشت و اين قد بلندش دائماً مضطرب بود و آرامش نداشت .
مروان از دشمن ترين افراد نسبت به خدا و رسول خدا (ص) و همچنين خاندان رسول خدا (ص) بود. «اَشَدُّ النّاسِ عَداوَةً »
ــ « حَکَم » ، عموي عثمان بود و « مروان » هم پسرعموي او می شد . مروان که با پدرش حَکَم، تبعيد شده بود ، در طائف ماندند.
زمانيکه ابوبکر بر سر کار آمد ، عثمان از ابوبکر خواست تا اجازه بدهد که اين دو نفر برگردند ، ولی ابوبکر اجازه نداد .
سپس عمر بر سر کار آمد. عثمان از او هم اجازه خواست ولي اوهم اجازه نداد .
پس از آنکه عثمان حکومت را در دست گرفت آنها را به مدينه برگرداند .
به محض ورود به مدينه دستور داد تا اين دو نفر حمام کنند، لباس هاي بسيار فاخر و گرانبها به آنها داد چون لباسهايشان بسيار مندرس و پاره بود.
سپس صدهزار درهم از بيت المال را به « حکم » بخشيد .
و خمس اِفريقيه (شمال افريقا) را که صدهزار دينار بود، در يک مجلسي يک جا به « مروان » بخشيد. فدک را هم به « مروان » داد .
بعدها « مروان » حاکم بنی امیه شد و پس از او پسرش « عبدالملک بن مروان » و سپس پسران عبدالملک همگی بر سر کار خلافت آمدند
و ائمه معصومین (ع) به دست انها شهید شدند .
ــ حتی امام حسین (ع) وقتی مروان را توبیخ می کردند ، می گفتند : « ابن زرقاء »
یعنی او را متوجه این موضوع می کردند که یادت باشد تو پسر همان « زرقاء » از زنان صاحب پرچم مکه هستی
که الان در مقابل دین خدا و پیامبر (ص) و خاندان ایشان ایستاده ای .
.
[FONT=Times New Roman]4 ــ ازدواج پرچمداران ( صواحب الرّایات )
نوع دیگری از ازدواج که در میان مردم جاهلیت رواج داشت ، ازدواج پرچمداران بود . یعنی زنانی که بر سر در خانه هایشان « پرچم »
نصب می کردند . که این مفهوم را داشت که هر مردی می تواند با این ها ازدواج کند و ارتباط برقرار کند .
ان شاء الله در ادامه نام برخی از این زنان و نمونه های این نوع ازدواج را بیان خواهیم کرد تا با نسل این ها بیشتر آشنا شوید
[HR]
[FONT=Times New Roman]نمونه 1 : [FONT=Times New Roman]« زرقاء » مادر بزرگ « مروان حکم » :
« مروان بن حکم » معروف به « وزغ » بود. در آن زمان بعضي از مردم نوزادان راپیش پیامبر (ص) مي آوردند
تا ایشان در گوششان اذان و اقامه بخوانند. وقتي که مروان متولد شد ،او را نزد پيامبر(ص) آوردند ، پيامبر (ص) فرمودند:
« رها کنيد اين وزغ بن وزغ را ،اين ملعون بن ملعون را » و پيامبر اکرم (ص) او را طرد کردند.
ــ « حکم » پدر مروان نیز از کسانی بود که در زمان جاهلیت در همسایگی رسول خدا (ص) زندگی می کرد و آزار او به آن حضرت (ص)
پس از اسلام بیش از پیش شد . تا انجا که او پشت سر پیامبر اکرم (ص) راه می رفت و شکلک در می آورد و هنگامی که آن حضرت نماز
می گذاردند ، پشت سر ایشان می ایستاد و با انگشتان خود لودگی می کرد . تا آنجا که روزی به سرکشی و تجسس در خانه رسول خدا (ص)
پرداخت و آن حضرت (ص) او را شناختند و با عصا دنبالش کردند و فرمودند : « او و فرزندانش نباید در کنار من باشد . »
و همه آنها را به طائف تبعید کردند .
ــ همچنین « مروان » به " ابن الطَريد" هم معروف بود، چون پيامبر (ص) پدرش را تبعيد کرده بودند .
او به « خَيطِ باطِل » ، يعني « طناب بي خاصيت » ، هم معروف بود ،زيرا قد بلندي داشت و اين قد بلندش دائماً مضطرب بود و آرامش نداشت .
مروان از دشمن ترين افراد نسبت به خدا و رسول خدا (ص) و همچنين خاندان رسول خدا (ص) بود. «اَشَدُّ النّاسِ عَداوَةً »
ــ « حَکَم » ، عموي عثمان بود و « مروان » هم پسرعموي او می شد . مروان که با پدرش حَکَم، تبعيد شده بود ، در طائف ماندند.
زمانيکه ابوبکر بر سر کار آمد ، عثمان از ابوبکر خواست تا اجازه بدهد که اين دو نفر برگردند ، ولی ابوبکر اجازه نداد .
سپس عمر بر سر کار آمد. عثمان از او هم اجازه خواست ولي اوهم اجازه نداد .
پس از آنکه عثمان حکومت را در دست گرفت آنها را به مدينه برگرداند .
به محض ورود به مدينه دستور داد تا اين دو نفر حمام کنند، لباس هاي بسيار فاخر و گرانبها به آنها داد چون لباسهايشان بسيار مندرس و پاره بود.
سپس صدهزار درهم از بيت المال را به « حکم » بخشيد .
و خمس اِفريقيه (شمال افريقا) را که صدهزار دينار بود، در يک مجلسي يک جا به « مروان » بخشيد. فدک را هم به « مروان » داد .
بعدها « مروان » حاکم بنی امیه شد و پس از او پسرش « عبدالملک بن مروان » و سپس پسران عبدالملک همگی بر سر کار خلافت آمدند
و ائمه معصومین (ع) به دست انها شهید شدند .
ــ حتی امام حسین (ع) وقتی مروان را توبیخ می کردند ، می گفتند : « ابن زرقاء »
یعنی او را متوجه این موضوع می کردند که یادت باشد تو پسر همان « زرقاء » از زنان صاحب پرچم مکه هستی
که الان در مقابل دین خدا و پیامبر (ص) و خاندان ایشان ایستاده ای .
.
-
- پست: 1950
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2988 بار
- سپاسهای دریافتی: 5531 بار
- تماس:
نمونه دوم ازدواج پرچمداران ...
.
[FONT=Times New Roman]نمونه 2 : [FONT=Times New Roman]« مُمَتَّعة » مادر بزرگ « عبدالرّحمن بن عوف » :
نام « عبدالرحمن بن عوف » را در شورای شش نفره ای که عُمر در اواخر عمرش برای تعیین خلیفه پس از خود تشکیل داد ، شنیده اید .
او جزء افراد نزدیک به عُمر بود و عمر هم خیلی به او عنایت داشت و او را رئیس آن شورا قرار داد تا تعیین کند که کدام فرد خلیفه بعد از عمر بشود .
البته طبیعی هم هست که او با این اوصاف ، هرگز حق را به حضرت علی (ع) ندهد .
عبدالرحمن بن عوف در زمان عثمان مرد و ثروت عظیمی بر جای گذاشت .
.
[FONT=Times New Roman]نمونه 2 : [FONT=Times New Roman]« مُمَتَّعة » مادر بزرگ « عبدالرّحمن بن عوف » :
نام « عبدالرحمن بن عوف » را در شورای شش نفره ای که عُمر در اواخر عمرش برای تعیین خلیفه پس از خود تشکیل داد ، شنیده اید .
او جزء افراد نزدیک به عُمر بود و عمر هم خیلی به او عنایت داشت و او را رئیس آن شورا قرار داد تا تعیین کند که کدام فرد خلیفه بعد از عمر بشود .
البته طبیعی هم هست که او با این اوصاف ، هرگز حق را به حضرت علی (ع) ندهد .
عبدالرحمن بن عوف در زمان عثمان مرد و ثروت عظیمی بر جای گذاشت .
.
-
- پست: 71
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷, ۲:۲۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 217 بار
- سپاسهای دریافتی: 91 بار
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
محدثه نوشته شده:.
نمونه این مورد را در [HIGHLIGHT=#ffff00]« عمرو عاص » می بینیم .
مادر او « نابغه » بود . نابغه با « ابولهب ، امیّه ، هشام بن مغیرة ، ابوسفیان ، عاص بن وائل » همزمان ازدواج کرد .
او صاحب فرزندی شد . نابغه این 5 نفر را جمع کرد و گفت : این فرزند متعلق به « عاص » است !
به او گفتند : چهره این فرزند ، شبیه « ابوسفیان » است .
ولی نابغه گفت : « نه ، این فرزند "عاص " است !»
ــ بعد ها از نابغه پرسیدند که چرا این بچه را به « عاص » منتسب کردی ؟!
او گفت : « چون من چند دختر دارم که عاص مخارج آنها را خوب تأمین می کند ، ولی بقیه این طور نیستند و ابوسفیان « بخیل » است !
به همین دلیل من هم گفتم این بچه ، فرزند « عاص » است .
ــ بعدها در طول تاریخ می گفتند :
« عمروعاص شبیه ابوسفیان بوده و در حقیقت برادر معاویه به حساب می آمده
ولی او را منتسب به عاص کردند . »
.
تا اونجایی که یادم میاد نابغه زنی بدکاره بوده! نه؟
این ازدواج هایی که نوشتی اگه رایج بوده و عرف اون جامعه بوده، پس نباید نابغه به بدکارگی شهره میشده؟
-
- پست: 229
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۸۶, ۴:۰۰ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 88 بار
- سپاسهای دریافتی: 557 بار
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
این ازدواج ها عرف جامعه مشرک بوده نه جامعه موحد .
جامعه اون روز عرب که همشون حروم زاده نبودن . پیامبر ما و فرزندان ابوطالب و ... که به دین حضرت ابراهیم بودند ،
با ازدواج صحیح به دنیا آمدند .
برای همین باید تفاوت قائل بود .
حتی همین هایی که به تصور شما عرف بوده و نباید مشکل داشته باشه ، بچه هاشون بعدها به هم طعنه می زدند
که مادر تو فلان کاره بوده و ... یعنی بازم بد می دونستند ، اما صرف اینکه بد باشه جلوگیری نمی کردش از آتش شهوت و جنون .
جامعه اون روز عرب که همشون حروم زاده نبودن . پیامبر ما و فرزندان ابوطالب و ... که به دین حضرت ابراهیم بودند ،
با ازدواج صحیح به دنیا آمدند .
برای همین باید تفاوت قائل بود .
حتی همین هایی که به تصور شما عرف بوده و نباید مشکل داشته باشه ، بچه هاشون بعدها به هم طعنه می زدند
که مادر تو فلان کاره بوده و ... یعنی بازم بد می دونستند ، اما صرف اینکه بد باشه جلوگیری نمی کردش از آتش شهوت و جنون .
چو مي بيني که نابينا و چاه است ... اگر خاموش بنشيني گناه است !
-
- پست: 71
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷, ۲:۲۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 217 بار
- سپاسهای دریافتی: 91 بار
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
پاسخ جو نوشته شده:این ازدواج ها عرف جامعه مشرک بوده نه جامعه موحد .
جامعه اون روز عرب که همشون حروم زاده نبودن . پیامبر ما و فرزندان ابوطالب و ... که به دین حضرت ابراهیم بودند ،
با ازدواج صحیح به دنیا آمدند .
برای همین باید تفاوت قائل بود .
حتی همین هایی که به تصور شما عرف بوده و نباید مشکل داشته باشه ، بچه هاشون بعدها به هم طعنه می زدند
که مادر تو فلان کاره بوده و ... یعنی بازم بد می دونستند ، اما صرف اینکه بد باشه جلوگیری نمی کردش از آتش شهوت و جنون .
من سوالم در مورد خاندان رسول اکرم (ص) نیست.
در مورد ازدواج دستجمعی چند مرد با یک زنه! برداشتم رو می نویسم بگو درست متوجه شدم یا نه:
این ازدواج ها مثل وجود فاحشه خانه های رسمی بودن؟ هم اون پرچم و هم این دست جمعیه؟
بالاخره نابغه فاحشه بوده یا نه؟
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
Re: ღ ღ انواع ازدواج در زمان جاهلیّت ღ ღ
به نام خدا
سوال دقیقی فرمودید ، شایدلازم باشه هم جواب دوستمون رو تبیین کنم و هم سوال شما رو .
اولا اسم تاپیک شاید برای رعایت مسائل اخلاقی ازدواج گذاشته شده و همین باعث این شده که
شما تصور کنید که واقعا رسمیت داشته ! ولی نه . یعنی همون اصطلاح فاحشه صحیح تر است .
یعنی مثلا ابوسفیان همسر رسمیش همون هند بوده و با او پیمان ازدواج بسته بوده .
اما از ارتباط جنسی(به قول این تاپیک ازدواج) او با بقیه مردان هیچ ابایی نداشته .
این نوع روابط غلط رایج بوده وچندین نوع هم بوده اما نمی گفتند فلانی همسر همه این مرد هاست .
چون می دونستند که او زنِ اصلی فلانیه ، اما با همه هم بله ...
دوستمون هم جوابشون به همین معنی بود ، که ازدواج صحیح هم در اون جامعه رایج بوده
که زنان پاکدامن طبق این ازدواج ، دیگه حق ارتباط با بقیه رو نداشتند و فرزندانشون هم فقط از مرد خودشون به دنیا میومده .
یعنی عرف جامعه فلان ارتباطات نبوده بلکه ، فاحشه گری در بخشی از جامعه رواج داشته نه همش .
اون نه به اسم ازدواج بلکه به همون اصطلاح بهره وری جنسی .
امیدوارم پیچیدگی این برداشت ها و یا برخی اصطلاح رو ساده بیان کرده باشم
سوال دقیقی فرمودید ، شایدلازم باشه هم جواب دوستمون رو تبیین کنم و هم سوال شما رو .
اولا اسم تاپیک شاید برای رعایت مسائل اخلاقی ازدواج گذاشته شده و همین باعث این شده که
شما تصور کنید که واقعا رسمیت داشته ! ولی نه . یعنی همون اصطلاح فاحشه صحیح تر است .
یعنی مثلا ابوسفیان همسر رسمیش همون هند بوده و با او پیمان ازدواج بسته بوده .
اما از ارتباط جنسی(به قول این تاپیک ازدواج) او با بقیه مردان هیچ ابایی نداشته .
این نوع روابط غلط رایج بوده وچندین نوع هم بوده اما نمی گفتند فلانی همسر همه این مرد هاست .
چون می دونستند که او زنِ اصلی فلانیه ، اما با همه هم بله ...
دوستمون هم جوابشون به همین معنی بود ، که ازدواج صحیح هم در اون جامعه رایج بوده
که زنان پاکدامن طبق این ازدواج ، دیگه حق ارتباط با بقیه رو نداشتند و فرزندانشون هم فقط از مرد خودشون به دنیا میومده .
یعنی عرف جامعه فلان ارتباطات نبوده بلکه ، فاحشه گری در بخشی از جامعه رواج داشته نه همش .
اون نه به اسم ازدواج بلکه به همون اصطلاح بهره وری جنسی .
امیدوارم پیچیدگی این برداشت ها و یا برخی اصطلاح رو ساده بیان کرده باشم
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]