شناخت قرآن برای هر فرد عالم به عنوان یک فرد عالم و برای هر فرد مؤمن به عنوان یک فرد مؤمن،امری ضروری و واجب است.نگاهی به تاریخ این نکته را روشن می کند که عملاً هیچ کتابی به اندازة قرآن بر روی جوامع بشری و بر زندگی انسانها تاثیر نگذاشته است وبه همین جهت است که قرآن خود به خود وارد بحث جامعه شناسی می شود و جزو موضوعات مورد بررسی این علم قرار می گیرد. معنای این سخن این است که بررسی و تحقیق پیرامون تاریخ جهان در این 14قرن عموماً و شناخت جوامع اسلامی خصوصاً،بدون شناخت قرآن میسر نیست.اما ضروری بودن شناخت قرآن برای یک مومن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی و اساسی دین و ایمان و اندیشه یک مسلمان وآنچه به زندگی او حرارت ومعنی وحرمت وروح می دهد قرآن است.
قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد وحداکثر یک سلسله اندرزهای سادة اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس. به طوری که مومنین ناچار باشند دستورها و اندیشه ها را از منابع دیگر اخذ کنند.قرآن اصول معتقدات و افکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً اجتهاد را بر عهدة سنت یا اجتهاد گذاشته است.قرآن مقیاس و معیار همه منابع دیگر است و ما باید حدیث و سنت را با معیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم وگرنه نپذیریم .
رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) می فرمودند احادیث ما را بر قرآن عرضه بدارید اگر بر قرآن منطبق نبود،بدانید که ساختگی و جعلی است و ما چیزی به خلاف قرآن نمی گوئیم.
براى شناخت قرآن و بهرهمندى بيشتر از آن بايد مراحلى را طى كرد . مهمترين مراحل اين مسير عبارت است از:
1 . آشنايى با اهداف قرآن و محورهاى اساسى آن
2 . آشنايى با ابزار و شرايط فهم قرآن
3. رعايت آداب تلاوت قرآن
4 . رفع موانع فهم قرآن
شناخت قرآن
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن1
1 . شناخت اجمالى قرآن
هدف اين كتاب بزرگ هدايت و مخاطب آن «ناس» (همه انسانها) است; چنان كه در سوره مباركه ابراهيم مىخوانيم: «الر كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم الى صراط العزيز الحميد» . محورهاى كلى آيات نهفته در اين كتاب مقدس عبارت است از:
الف) يگانهشناسى و معرفى اسما و اوصاف خداوند تبارك و تعالى
ب) معادشناسى و معرفى حيات اخروى در مراحل و منازل مختلف مرگ، عالم بزرخ، قيامت كبرا و بهشت و جهنم .
حدود يك سوم از آيات قرآن كريم به اين محور اختصاص يافته است . اين امر اهميت و نقش ويژه مباحث معادشناسى در فرآيند هدايت و سعادت را مىنماياند .
ج) دعوت به تهذيب نفس وتطهير باطن: اين امر شرط رسيدن به هدايت، يعنى خروج از ظلمات به سوى نور و تقرب الى الله، به شمار مىآيد .
د) قصص انبيا و اوليا: اين بخش از آيات پيامها و معارف فراوان دارد و دقت در آنها انسان را با فراز و فرودهاى مسير كمال و روشهاى پيروزى در اين راه آشنا مىسازد .
ه) سرگذشت جنگها و برخورد كفار با اهل ايمان .
و) آيات احكام:
در اين بخش از آيات به كليات احكام و وظايف عملى يك فرد مسلمان (عبادات، معاملات و اجتماعيات مثل نماز و روزه و خمس و جهاد و بيع و نكاح) اشاره شده است و تفصيل و جزئيات آن در سخنان پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) تبيين مىگردد .
هدف اين كتاب بزرگ هدايت و مخاطب آن «ناس» (همه انسانها) است; چنان كه در سوره مباركه ابراهيم مىخوانيم: «الر كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم الى صراط العزيز الحميد» . محورهاى كلى آيات نهفته در اين كتاب مقدس عبارت است از:
الف) يگانهشناسى و معرفى اسما و اوصاف خداوند تبارك و تعالى
ب) معادشناسى و معرفى حيات اخروى در مراحل و منازل مختلف مرگ، عالم بزرخ، قيامت كبرا و بهشت و جهنم .
حدود يك سوم از آيات قرآن كريم به اين محور اختصاص يافته است . اين امر اهميت و نقش ويژه مباحث معادشناسى در فرآيند هدايت و سعادت را مىنماياند .
ج) دعوت به تهذيب نفس وتطهير باطن: اين امر شرط رسيدن به هدايت، يعنى خروج از ظلمات به سوى نور و تقرب الى الله، به شمار مىآيد .
د) قصص انبيا و اوليا: اين بخش از آيات پيامها و معارف فراوان دارد و دقت در آنها انسان را با فراز و فرودهاى مسير كمال و روشهاى پيروزى در اين راه آشنا مىسازد .
ه) سرگذشت جنگها و برخورد كفار با اهل ايمان .
و) آيات احكام:
در اين بخش از آيات به كليات احكام و وظايف عملى يك فرد مسلمان (عبادات، معاملات و اجتماعيات مثل نماز و روزه و خمس و جهاد و بيع و نكاح) اشاره شده است و تفصيل و جزئيات آن در سخنان پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) تبيين مىگردد .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن1
2 . ابزار و شرايط استفاده از قرآن
براى برخوردارى از فهم و توان تفسير قرآن، آگاهى از ادبيات عرب، طرح سؤال، تفكر و تدبر در آيات، توجه به آراى مفسران و از همه مهمتر طهارت دل و تهذيب نفس از آلودگى ضرورت دارد .
در اين ميان، طرح سؤال بهترين شيوه براى به دست آوردن ظرافتهاى آيات الاهى است . بايد از چينش الفاظ آيات، انتخاب واژهها و ترتيب آيات پرس و جو كنيم يا با طرح سؤالهاى كلى در جست و جوى پاسخ آن از قرآن برآييم; براى مثال در جست و جوى اين باشيم كه خداوند چگونه شگردهاى شيطان را در قرآن بيان كرده است و با اين نگاه در آيات الاهى تدبر كنيم .
بعد از طرح سؤال، مهمترين مساله «بردبارى و حوصله» در پاسخيابى است . نبايد در يافتن پاسخ شتاب ورزيد و بدون رعايت قواعد ادبى و لغوى و قرائن و شواهد چيزى را به قرآن نسبت داد; زيرا خطر تفسير به راى همواره وجود دارد .
توجه به آرا و نظرهاى مفسران نيز بسيار مهم است; زيرا مىتوانيم برداشتهاى خود را با آراى آنها مقايسه كنيم و نقاط ضعف و قوت را دريابيم . «طهارت دل» اساسىترين نقش را در فهم قرآن دارد; زيرا انديشه ما تحت الشعاع آن قرار مىگيرد . قرآن خود از اين حقيقت پرده برداشته و تصريح مىكند كه «لا يمسه الا المطهرون» . همان گونه كه از نظر شرع بدون طهارت دست زدن به خطوط قرآن ممنوع است، از جهت تكوينى نيز كسى كه طهارت و صفاى دل ندارد، به شناخت دقيق قرآن دست نمىيابد .
براى برخوردارى از فهم و توان تفسير قرآن، آگاهى از ادبيات عرب، طرح سؤال، تفكر و تدبر در آيات، توجه به آراى مفسران و از همه مهمتر طهارت دل و تهذيب نفس از آلودگى ضرورت دارد .
در اين ميان، طرح سؤال بهترين شيوه براى به دست آوردن ظرافتهاى آيات الاهى است . بايد از چينش الفاظ آيات، انتخاب واژهها و ترتيب آيات پرس و جو كنيم يا با طرح سؤالهاى كلى در جست و جوى پاسخ آن از قرآن برآييم; براى مثال در جست و جوى اين باشيم كه خداوند چگونه شگردهاى شيطان را در قرآن بيان كرده است و با اين نگاه در آيات الاهى تدبر كنيم .
بعد از طرح سؤال، مهمترين مساله «بردبارى و حوصله» در پاسخيابى است . نبايد در يافتن پاسخ شتاب ورزيد و بدون رعايت قواعد ادبى و لغوى و قرائن و شواهد چيزى را به قرآن نسبت داد; زيرا خطر تفسير به راى همواره وجود دارد .
توجه به آرا و نظرهاى مفسران نيز بسيار مهم است; زيرا مىتوانيم برداشتهاى خود را با آراى آنها مقايسه كنيم و نقاط ضعف و قوت را دريابيم . «طهارت دل» اساسىترين نقش را در فهم قرآن دارد; زيرا انديشه ما تحت الشعاع آن قرار مىگيرد . قرآن خود از اين حقيقت پرده برداشته و تصريح مىكند كه «لا يمسه الا المطهرون» . همان گونه كه از نظر شرع بدون طهارت دست زدن به خطوط قرآن ممنوع است، از جهت تكوينى نيز كسى كه طهارت و صفاى دل ندارد، به شناخت دقيق قرآن دست نمىيابد .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن1
3 . رعايت آداب
انسان به عملى كه برايش لذت بخش باشد، اشتياق دارد و از آن بيشتر بهره مىبرد . رعايت آداب تلاوت قرآن موجب شيرينى و جذابيتبيشتر عمل مىگردد . بخشى از اين آداب ظاهرى و بخشى معنوى است .
الف) تحصيل طهارت كه همان وضو گرفتن و مسواك زدن است . پيامبر گرامى اسلام مىفرمايد: «نظفوا طريق القرآن قيل يا رسول الله و ما طريق القرآن قال افواهكم قيل بماذا؟ قال بالسواك» .
ب) پناه بردن به خدا از شر شيطان و برداشتهاى ناصواب; «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» .
ج) جارى ساختن «بسم الله الرحمن الرحيم» بر زبان .
د) تعظيم و احترام: از جمله آدابى كه در استفاده از قرآن تاثير دارد، عظيم شمردن قرآن است; به اين معنا كه حساب ويژهاى را براى آن باز كرده، قرآن را نظير كتابهاى معمولى ندانيم . توجه به اين حقيقت كه آيات و سورهها سخن چه كسى است، حامل آن كيست، حافظ آن كيست، شارحان و مفسران آن كيانند، از عواملى است كه به بزرگداشت و تعظيم قرآن مىانجامد .
ه) نظر تعليم و تعلم داشتن: تلاوت قرآن ثوابهاى فراوان و پاداشهاى ارزشى دارد; ولى بايد تعليم و تعلم را نيز فراموش نكرد و با آن هدف به قرآن روى آورد .
و) حضور قلب و خشوع: چند لحظه تمركز در ياد خدا، رهاسازى خود از درگيرىهاى ذهنى و انتخاب زمان و مكان مناسب براى تلاوت قرآن در دستيابى به حضور قلب بسيار سودمند است .
ز) تفكر و تدبر در آيات .
ح) تطبيق آيات بر خود و جبران كمبودها و درمان دردها: براى مثال وقتى آيات ويژگىهاى اهل ايمان را تلاوت مىكنيم، بايد به خود بينديشيم و وضعيتخويش را با شاخصهاى قرآنى بسنجيم . از خداوند توفيق بيشتر بخواهيم و شاكر باشيم .
انسان به عملى كه برايش لذت بخش باشد، اشتياق دارد و از آن بيشتر بهره مىبرد . رعايت آداب تلاوت قرآن موجب شيرينى و جذابيتبيشتر عمل مىگردد . بخشى از اين آداب ظاهرى و بخشى معنوى است .
الف) تحصيل طهارت كه همان وضو گرفتن و مسواك زدن است . پيامبر گرامى اسلام مىفرمايد: «نظفوا طريق القرآن قيل يا رسول الله و ما طريق القرآن قال افواهكم قيل بماذا؟ قال بالسواك» .
ب) پناه بردن به خدا از شر شيطان و برداشتهاى ناصواب; «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» .
ج) جارى ساختن «بسم الله الرحمن الرحيم» بر زبان .
د) تعظيم و احترام: از جمله آدابى كه در استفاده از قرآن تاثير دارد، عظيم شمردن قرآن است; به اين معنا كه حساب ويژهاى را براى آن باز كرده، قرآن را نظير كتابهاى معمولى ندانيم . توجه به اين حقيقت كه آيات و سورهها سخن چه كسى است، حامل آن كيست، حافظ آن كيست، شارحان و مفسران آن كيانند، از عواملى است كه به بزرگداشت و تعظيم قرآن مىانجامد .
ه) نظر تعليم و تعلم داشتن: تلاوت قرآن ثوابهاى فراوان و پاداشهاى ارزشى دارد; ولى بايد تعليم و تعلم را نيز فراموش نكرد و با آن هدف به قرآن روى آورد .
و) حضور قلب و خشوع: چند لحظه تمركز در ياد خدا، رهاسازى خود از درگيرىهاى ذهنى و انتخاب زمان و مكان مناسب براى تلاوت قرآن در دستيابى به حضور قلب بسيار سودمند است .
ز) تفكر و تدبر در آيات .
ح) تطبيق آيات بر خود و جبران كمبودها و درمان دردها: براى مثال وقتى آيات ويژگىهاى اهل ايمان را تلاوت مىكنيم، بايد به خود بينديشيم و وضعيتخويش را با شاخصهاى قرآنى بسنجيم . از خداوند توفيق بيشتر بخواهيم و شاكر باشيم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن1
4 . موانع فهم قرآن
براساس روايات اهل بيت (ع)، امور زير انسان را از فهم درست آيات الاهى باز مىدارد:
الف) غررور علمى و خودبينى
ب) آراى باطل و عقايد نادرست
ج) گناهان و خصلت ناشايست
پيش بينی شناخته شدن آيات قرآن در آينده
فصلت 53: « سَـنـُريـهِـمْ آيـاتِـنـا فِـی الآفـاقِ وَ فـی اَنـْفـُسِـهِـمْ حَـتـّی يَـتـَبَـيَّـنَ لـَهُـمْ اَنـَّـهُ الْـحَـقُ».
«آيات خـود را در دوردست هـا و در درون خـودشان به آنها نشان خواهيم داد تا جائـيـکـه بـرای آنـهـا روشن شود که اين قرآن حق است». آيه پيش بينی می کند که انـسـان بـه شـنـاخـت پـديـده هـا در دوردسـت ها و در درون خود خواهد رسيد. شناختی که بدست خواهد آورد نيز درستی حرفهای قرآن را ثابت خواهد کرد.
در عـصـر مـا انسان بـا تلـسکوپ و ميکروسکوپ و انواع امکانات پيچيده ديگر خيلی از پديده های دور دست فضای دور و نزديک و هـمـيـنـطـور در درون خودش را شناخته است. آن شناختها نيز چنانکه ديديم بنوبه خـود درسـتی آيات قـرآن را تأييد نموده است.
انعام 105: « وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِـنُـبَـيّـِنـَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ».
« و به این شکل آیات را روشن می کنیم. بگذار بگویند که تو آنها را خوانده ای. ما آن را (قرآن را) برای کسانی که می دانند (دانش دارند) نشان خواهیم داد».آیه پیش بینی می کند که در آینده کسانی خواهند آمد که دانش خواهند داشت و قرآن را به آنها نشان خواهد داد. و این چیزی است که فعلاً اتفاق افتاده است.
براساس روايات اهل بيت (ع)، امور زير انسان را از فهم درست آيات الاهى باز مىدارد:
الف) غررور علمى و خودبينى
ب) آراى باطل و عقايد نادرست
ج) گناهان و خصلت ناشايست
پيش بينی شناخته شدن آيات قرآن در آينده
فصلت 53: « سَـنـُريـهِـمْ آيـاتِـنـا فِـی الآفـاقِ وَ فـی اَنـْفـُسِـهِـمْ حَـتـّی يَـتـَبَـيَّـنَ لـَهُـمْ اَنـَّـهُ الْـحَـقُ».
«آيات خـود را در دوردست هـا و در درون خـودشان به آنها نشان خواهيم داد تا جائـيـکـه بـرای آنـهـا روشن شود که اين قرآن حق است». آيه پيش بينی می کند که انـسـان بـه شـنـاخـت پـديـده هـا در دوردسـت ها و در درون خود خواهد رسيد. شناختی که بدست خواهد آورد نيز درستی حرفهای قرآن را ثابت خواهد کرد.
در عـصـر مـا انسان بـا تلـسکوپ و ميکروسکوپ و انواع امکانات پيچيده ديگر خيلی از پديده های دور دست فضای دور و نزديک و هـمـيـنـطـور در درون خودش را شناخته است. آن شناختها نيز چنانکه ديديم بنوبه خـود درسـتی آيات قـرآن را تأييد نموده است.
انعام 105: « وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِـنُـبَـيّـِنـَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ».
« و به این شکل آیات را روشن می کنیم. بگذار بگویند که تو آنها را خوانده ای. ما آن را (قرآن را) برای کسانی که می دانند (دانش دارند) نشان خواهیم داد».آیه پیش بینی می کند که در آینده کسانی خواهند آمد که دانش خواهند داشت و قرآن را به آنها نشان خواهد داد. و این چیزی است که فعلاً اتفاق افتاده است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
شناخت قرآن2
بدن فرعون
يونس 90 ـــ 92: « وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ــــ آلآنَ! وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ــــ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ».
« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بني اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».
واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که در زمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است.
يونس 90 ـــ 92: « وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ــــ آلآنَ! وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ــــ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ».
« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بني اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».
واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که در زمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن2
پيش بينی روشن شدن يگانگی در هستی
آل عمران 18:
« شَهـِدَ اللَّهُ أَنَّـهُ لا إِلَـهَ إِلاّ هُـوَ وَالْمَلائِـكـَةُ وَأُولـُو الْعـِلـْمِ. قَائـِمـًا بِالـْقـِسـْطِ لَا إِلَهَ إِلاّ هُـوَ الْـعَـزِيـزُ الْحَـكـِيـم».
« خدا روشن کرده که خدائی غير از او وجود ندارد. قوانين هستی و دانشمندان نيز همين را روشن خواهند کرد. او هستی را به قسط اداره می کند. خدائی غير از او وجود ندارد. او قدرتمند است ولی پديده ها را با حکمت اداره می کند».
(واژه «مَـلائِـکِـه» جمع مَـلـَکْ است (از مصادر مَـلـْکْ ـ اَلـَکْ و لَـئْک) به مـعـنی: پـيـام رساننده، واسط، کسی يا چيزيکه بنمايندگی از کسی کاری را انجام می دهد، گمارده، و مـفـاهـيـمـی از اين قـبـيل. در قـرآن از جـمله به قـوانين طبيعت (مانند نيروی جاذبه) و نـيـروهـا و مـوجوداتی که از طرف خداوند مأموريت می گيرند اطلاق می شـود. در آيه به معنی: قوانين حاکم بر پديده ها بکار گرفته شده است).در گذشته و در دوران محمد برخی بر اين باور بوده اند که خدايان متعددی وجود دارد و هر خدائی چيزی را آفريده و اداره می کند. آيه می گويد که: قانونمنديهای هستی و دانشمندان روشن خواهند کرد که يک خدا بيشتر وجود ندارد.
امروزه قوانين فيزيکی حاکم بر پديده های هستی و دانشمندانی که در اين زمينه کار می کنند روشن کرده اند و گواهی می دهند که هستی از يک نقطه آغاز شده و در نهايت نيز به يک نقطه برخواهد گشت، و يک واحد يک پارچه است و قوانين مشترکی بر آن حاکم است، و پديده های هستی از عناصر مشترکی ساخته شده اند. و به اين شکل يگانگی در هستی را روشن کرده اند و گواهی داده اند.
آل عمران 18:
« شَهـِدَ اللَّهُ أَنَّـهُ لا إِلَـهَ إِلاّ هُـوَ وَالْمَلائِـكـَةُ وَأُولـُو الْعـِلـْمِ. قَائـِمـًا بِالـْقـِسـْطِ لَا إِلَهَ إِلاّ هُـوَ الْـعَـزِيـزُ الْحَـكـِيـم».
« خدا روشن کرده که خدائی غير از او وجود ندارد. قوانين هستی و دانشمندان نيز همين را روشن خواهند کرد. او هستی را به قسط اداره می کند. خدائی غير از او وجود ندارد. او قدرتمند است ولی پديده ها را با حکمت اداره می کند».
(واژه «مَـلائِـکِـه» جمع مَـلـَکْ است (از مصادر مَـلـْکْ ـ اَلـَکْ و لَـئْک) به مـعـنی: پـيـام رساننده، واسط، کسی يا چيزيکه بنمايندگی از کسی کاری را انجام می دهد، گمارده، و مـفـاهـيـمـی از اين قـبـيل. در قـرآن از جـمله به قـوانين طبيعت (مانند نيروی جاذبه) و نـيـروهـا و مـوجوداتی که از طرف خداوند مأموريت می گيرند اطلاق می شـود. در آيه به معنی: قوانين حاکم بر پديده ها بکار گرفته شده است).در گذشته و در دوران محمد برخی بر اين باور بوده اند که خدايان متعددی وجود دارد و هر خدائی چيزی را آفريده و اداره می کند. آيه می گويد که: قانونمنديهای هستی و دانشمندان روشن خواهند کرد که يک خدا بيشتر وجود ندارد.
امروزه قوانين فيزيکی حاکم بر پديده های هستی و دانشمندانی که در اين زمينه کار می کنند روشن کرده اند و گواهی می دهند که هستی از يک نقطه آغاز شده و در نهايت نيز به يک نقطه برخواهد گشت، و يک واحد يک پارچه است و قوانين مشترکی بر آن حاکم است، و پديده های هستی از عناصر مشترکی ساخته شده اند. و به اين شکل يگانگی در هستی را روشن کرده اند و گواهی داده اند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن2
فوت نمودن و کشته شدن محمد
آل عمران 144: « وَ ما مُحَـمَّـدٌ اِلاّ رَسولٌ قـَدْ خَـلَـتْ مِــنْ قــَبـْـلِـهِ الرُّسُلُ. اَفـَاِنْ ماتَ اَوْ قـُتـِلَ انـْقـَلَـبْـتـُمْ عَـلَی اَعـْـقـابـِکُـمْ»؟
«محمد چيزی بيش از يک فرستاده همچون فـرستاده های پيش از خود نيست. بنابر اين در صورت مردن يا کشته شدن او، آیا بلافاصله می خواهيد به گذشته خود برگرديد»؟
حرف «اَوْ» در آيه بـرای اباحت است (اباحت يعنی: درست و روا بودن. اين حرف ماقـبـل و مابعد خود را يکـی و يکسان می شمارد. يعنی: گفـتن يا انجام دادن هر يک از طرفـيـن آن هـر دو درست يا يکسان است. مانند: جالِسِ الکاتِب اَوِ الشاعر = با نويسنده يا شاعر بنشین! يعنی همنشینی با هر یک از آنها یکسان است و فـرقی نمی کند).
آمـدن حرف «اَو» در آيه بـه ايـن معـنی است که چه گـفــته شـود: محـمـد در آيـنده " فـوت خواهد کرد" و چه گفـته شود وی "کشته خواهد شد" هر دو درست است.
محمد نيز در واقع هـم کشـته شـد و هم فـوت کرد. به اين ترتيب که در اثر جويدن و چشيدن غذای مسموم، نيمی از سلامتی خود را از دست داد و مـدت دو سـالی که پس از آن غذای مـسـموم در قـيـد حـيـات بـود از اثر آن سم رنج می برد. و وفـات وی در واقع پنجاه درصد از اثر سـم بـود و پـنـجـاه درصد طـبـيعی (يعنی مربوط به سن و سال وی بود). و به اين ترتيب مـحمـد هـم فـوت کـرد و هـم کـشـته شد. اين آيه سالـيـان سـال پـيـش از مسـموم شدن وی و در نبردهای اوليه وی نازل شده است.
آل عمران 144: « وَ ما مُحَـمَّـدٌ اِلاّ رَسولٌ قـَدْ خَـلَـتْ مِــنْ قــَبـْـلِـهِ الرُّسُلُ. اَفـَاِنْ ماتَ اَوْ قـُتـِلَ انـْقـَلَـبْـتـُمْ عَـلَی اَعـْـقـابـِکُـمْ»؟
«محمد چيزی بيش از يک فرستاده همچون فـرستاده های پيش از خود نيست. بنابر اين در صورت مردن يا کشته شدن او، آیا بلافاصله می خواهيد به گذشته خود برگرديد»؟
حرف «اَوْ» در آيه بـرای اباحت است (اباحت يعنی: درست و روا بودن. اين حرف ماقـبـل و مابعد خود را يکـی و يکسان می شمارد. يعنی: گفـتن يا انجام دادن هر يک از طرفـيـن آن هـر دو درست يا يکسان است. مانند: جالِسِ الکاتِب اَوِ الشاعر = با نويسنده يا شاعر بنشین! يعنی همنشینی با هر یک از آنها یکسان است و فـرقی نمی کند).
آمـدن حرف «اَو» در آيه بـه ايـن معـنی است که چه گـفــته شـود: محـمـد در آيـنده " فـوت خواهد کرد" و چه گفـته شود وی "کشته خواهد شد" هر دو درست است.
محمد نيز در واقع هـم کشـته شـد و هم فـوت کرد. به اين ترتيب که در اثر جويدن و چشيدن غذای مسموم، نيمی از سلامتی خود را از دست داد و مـدت دو سـالی که پس از آن غذای مـسـموم در قـيـد حـيـات بـود از اثر آن سم رنج می برد. و وفـات وی در واقع پنجاه درصد از اثر سـم بـود و پـنـجـاه درصد طـبـيعی (يعنی مربوط به سن و سال وی بود). و به اين ترتيب مـحمـد هـم فـوت کـرد و هـم کـشـته شد. اين آيه سالـيـان سـال پـيـش از مسـموم شدن وی و در نبردهای اوليه وی نازل شده است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن2
پیش بینی سرنوشت ابو لهب و همسر وی
مسد 1ـ3:«تـَبـَّتْ يَـدا اَبی لـَهَـبٍ وَ تـَبَّ ـ ما اَغْـنی عَـنـْهُ مالُـهُ وَ ما کـَسـَبَ ـ سَـيَصْلی ناراً ذاتَ لـَهَـبٍ ــ وَ امْـرَاَتـُهُ حَـمّـالَـةَ الْـحَـطَـبِ ــ في جـيـدِهـا حَـبْـلٌ مِـنْ مَـسَـدٍ».
« قدرت ابو لهب و خود وی هر دو زيانمندانه و در ورشکستگی خواهند مرد ــ نه دارائيها و نه فعاليتهای وی هیچکدام بدرد او نخواهند خورد ــ به آتش شعله وری در خواهد افتاد ـــ و همسر وی نيز گردآورنده هيزم خواهد بود ـــ در گردن وی ريسمان ليفی انداخته خواهد شد».ابو لهب عموی محمـد(ص) بـوده است. وی آدمی ثروتمند، با نـفـوذ، باهـوش، فـعـال اجـتـماعـی، و از دشـمـنـان حضرت محمد بوده است. اين آيات سرنوشت وی و همسر وی را تعـيين کرده اند. در ايـن آيات هـمـه اسـلام در گرو يک جـمـلـه يا يـک چرخش از طـرف يـک دشمن خونين قـرار داده شده است.
اگر ابو لهب يا زن وی هر کدام در يک جمله گفـته بودند:«ايمان آوردم». يا جملاتی مشابه آن، چه به دروغ، چه به شوخی و يا چه به ريا، در آنصورت همه چيز می سوخت. چرا ابـو لـهب يا زن وی به جای ايـنکـه آن هـمـه زحـمـت مـبـارزه با محمد بخود بدهـنـد در يک جمله نگفـتند: ما ايمان آورديم روشن است که کسی که جملات مزبور در مورد سرنوشت ابو لهـب و زن وی گفـتـه، می دانسته که هيچيک از اين افراد هرگز نخواهد گفت: «ايمان آوردم». و اين تـنـهـا خـداسـت که می تواند يک دينی را در گرو يک جمله از طرف يک چنين افـرادی بگذارد. و محمد هيچگاه نمی تواند بفهمد که آيا اين افراد عوض خواهند شد يا نه. چنانکه خيلی هـا بودند که در ابتدا با محمد می جنگيدند ولی بعدها از پيروان وی شدند.
مسد 1ـ3:«تـَبـَّتْ يَـدا اَبی لـَهَـبٍ وَ تـَبَّ ـ ما اَغْـنی عَـنـْهُ مالُـهُ وَ ما کـَسـَبَ ـ سَـيَصْلی ناراً ذاتَ لـَهَـبٍ ــ وَ امْـرَاَتـُهُ حَـمّـالَـةَ الْـحَـطَـبِ ــ في جـيـدِهـا حَـبْـلٌ مِـنْ مَـسَـدٍ».
« قدرت ابو لهب و خود وی هر دو زيانمندانه و در ورشکستگی خواهند مرد ــ نه دارائيها و نه فعاليتهای وی هیچکدام بدرد او نخواهند خورد ــ به آتش شعله وری در خواهد افتاد ـــ و همسر وی نيز گردآورنده هيزم خواهد بود ـــ در گردن وی ريسمان ليفی انداخته خواهد شد».ابو لهب عموی محمـد(ص) بـوده است. وی آدمی ثروتمند، با نـفـوذ، باهـوش، فـعـال اجـتـماعـی، و از دشـمـنـان حضرت محمد بوده است. اين آيات سرنوشت وی و همسر وی را تعـيين کرده اند. در ايـن آيات هـمـه اسـلام در گرو يک جـمـلـه يا يـک چرخش از طـرف يـک دشمن خونين قـرار داده شده است.
اگر ابو لهب يا زن وی هر کدام در يک جمله گفـته بودند:«ايمان آوردم». يا جملاتی مشابه آن، چه به دروغ، چه به شوخی و يا چه به ريا، در آنصورت همه چيز می سوخت. چرا ابـو لـهب يا زن وی به جای ايـنکـه آن هـمـه زحـمـت مـبـارزه با محمد بخود بدهـنـد در يک جمله نگفـتند: ما ايمان آورديم روشن است که کسی که جملات مزبور در مورد سرنوشت ابو لهـب و زن وی گفـتـه، می دانسته که هيچيک از اين افراد هرگز نخواهد گفت: «ايمان آوردم». و اين تـنـهـا خـداسـت که می تواند يک دينی را در گرو يک جمله از طرف يک چنين افـرادی بگذارد. و محمد هيچگاه نمی تواند بفهمد که آيا اين افراد عوض خواهند شد يا نه. چنانکه خيلی هـا بودند که در ابتدا با محمد می جنگيدند ولی بعدها از پيروان وی شدند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
-
- پست: 225
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸, ۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 219 بار
Re: شناخت قرآن2
پيش بينی آينده اسلام
صف8: « يُرِيدُونَ لـِيـُطـْفـِئـُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفـْوَاهـِهـِمْ وَاللَّهُ مُـتِـمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الـْكـَافـِرُونَ».
«می خواهند با فوت کردنهای خود نور خدا را خاموش کنند، ولی خدا نور خود را کامل خواهد کرد هر چند افراد حق ستيز آنرا خوش نداشته باشند».پيش از اينکه اسلام پيروز بشود و در جامعه مستقر بشود، آيه پيش بينی می کند که خدا نور خود (که منظور از آن قرآن و اسلام است) را کامل خواهد کرد. اگر محمد اسلام را از خود درآورده می بود، اينقدر می فهميد که احتمال می داشت فردا پس فردا فوت کند يا کشته بشود، يا اصلاً تا آخر عمر موفق نشود که اسلام را در جامعه مستقر کند، در آنصورت برای هواداران وی روشن می شد که اگر قرآن حرف خدا می بود، خدا می بايست می دانست که اسلام بالاخره کامل خواهد شد يا نه. روشن است که گفته های اينچنينی فقط می تواند گفته خدا باشد.
پيش بينی برگشتن محمد به مکه
قصص 85: « إِنَّ الّـَذِي فـَرَضَ عَـلـَيـْكَ الـْقـُرْءَانَ لـَرَادُّكَ إِلَى مَـعَـادٍ».
« آن که قرآن به تو داد ترا به مکه باز خواهد گردانيد».
(مُعاد در اصل مَـعْـوَد بر وزن مَـفـْعـَل اسم زمان و مکان است بمعنی: زمان و مکان برگشت. و در معنی دوم خود از جمله به "روز رستاخيز اطلاق شده (به اعتبار اينکه زمان و مکان برگشتن به زندگی است)"، و به زادگاه اطلاق می شود (به اعتبار اينکه انسان هر جا برود نهايتاً به آن برمی گردد). و در آيه به مکه اطلاق شده که زادگاه محمد بوده است).
محمد به دلايلی که می دانيم مجبور شده بود که مکه را ترک کند. آيه به وی وعده می دهد که وی به مکه باز خواهد گرديد. همه قرآن و اسلام در گرو اين آيه گذاشته شده بوده است. اگر محمد پيش از برگشتن به مکه فوت می کرد و يا هيچگاه پيروز نمی شد و نمی توانست وارد مکه بشود، در آنصورت همه دين وی می سوخت. چون برای پيروان وی روشن می شد که اگر اين قرآن حرف خدا می بود، خدا منطقاً می بايست می دانست که محمد به مکه برمی گردد يا نه. و روشن است که کسيکه يک دينی درست می کند، اينقدر می فهمد که شايد فردا پس فردا فوت کند و هيچگاه به مکه برنگردد، و دروغ بودنِ وحی بودنِ قرآن برای مردم روشن می شود. روشن است که اين آيه حرف کسی غير از خدا نمی تواند باشد.
صف8: « يُرِيدُونَ لـِيـُطـْفـِئـُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفـْوَاهـِهـِمْ وَاللَّهُ مُـتِـمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الـْكـَافـِرُونَ».
«می خواهند با فوت کردنهای خود نور خدا را خاموش کنند، ولی خدا نور خود را کامل خواهد کرد هر چند افراد حق ستيز آنرا خوش نداشته باشند».پيش از اينکه اسلام پيروز بشود و در جامعه مستقر بشود، آيه پيش بينی می کند که خدا نور خود (که منظور از آن قرآن و اسلام است) را کامل خواهد کرد. اگر محمد اسلام را از خود درآورده می بود، اينقدر می فهميد که احتمال می داشت فردا پس فردا فوت کند يا کشته بشود، يا اصلاً تا آخر عمر موفق نشود که اسلام را در جامعه مستقر کند، در آنصورت برای هواداران وی روشن می شد که اگر قرآن حرف خدا می بود، خدا می بايست می دانست که اسلام بالاخره کامل خواهد شد يا نه. روشن است که گفته های اينچنينی فقط می تواند گفته خدا باشد.
پيش بينی برگشتن محمد به مکه
قصص 85: « إِنَّ الّـَذِي فـَرَضَ عَـلـَيـْكَ الـْقـُرْءَانَ لـَرَادُّكَ إِلَى مَـعَـادٍ».
« آن که قرآن به تو داد ترا به مکه باز خواهد گردانيد».
(مُعاد در اصل مَـعْـوَد بر وزن مَـفـْعـَل اسم زمان و مکان است بمعنی: زمان و مکان برگشت. و در معنی دوم خود از جمله به "روز رستاخيز اطلاق شده (به اعتبار اينکه زمان و مکان برگشتن به زندگی است)"، و به زادگاه اطلاق می شود (به اعتبار اينکه انسان هر جا برود نهايتاً به آن برمی گردد). و در آيه به مکه اطلاق شده که زادگاه محمد بوده است).
محمد به دلايلی که می دانيم مجبور شده بود که مکه را ترک کند. آيه به وی وعده می دهد که وی به مکه باز خواهد گرديد. همه قرآن و اسلام در گرو اين آيه گذاشته شده بوده است. اگر محمد پيش از برگشتن به مکه فوت می کرد و يا هيچگاه پيروز نمی شد و نمی توانست وارد مکه بشود، در آنصورت همه دين وی می سوخت. چون برای پيروان وی روشن می شد که اگر اين قرآن حرف خدا می بود، خدا منطقاً می بايست می دانست که محمد به مکه برمی گردد يا نه. و روشن است که کسيکه يک دينی درست می کند، اينقدر می فهمد که شايد فردا پس فردا فوت کند و هيچگاه به مکه برنگردد، و دروغ بودنِ وحی بودنِ قرآن برای مردم روشن می شود. روشن است که اين آيه حرف کسی غير از خدا نمی تواند باشد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم