ولولا فاطمه لما خلقتکما

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

ولولا فاطمه لما خلقتکما

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

در مورد روایت شریفه " لولا لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما " با یکی از دوستان ( جناب احمد عزیز ) صحبتهایی انجام شد ..

تصمیم داشتم که مطلب تالی را در همان تاپیک ( آیا این حدیث درست است ) بیان نمایم ولی گویا به صلاحدید مدیریت محترم سایت ، تاپیک مزبور قفل شده است .

لذا بر آن شدم تا مطلبی از کتاب " جنه العاصمه " تالیف مرحوم میرجهانی - که حقیر بر اساس آن ، مسند بودن روایت را بیان نمودم - را در اختیار برادران شیعی خود قرار دهم .


مرحوم میرجهانی در " جنه العاصمه " ص 148 - 149 چنین می گویند :

[External Link Removed for Guests]

حکایتی است زیبا در بیان حدیثی از فضائل فاطمه

نگارنده مؤلف قاصر حسن میرجهانی طباطبائی جرقوئی اصفهانی عفی الله عن جرائمه گوید زمانی که در نجف اشرف مشرف بودم بر حسب اتفاق برای اخذ کتابی از فضیلة العلامة خلد مقام شیخ محمّد سماوی مؤلف کتاب ابصارالعین فی انصارالحسین علیه‏السلام شرف خدمت ایشان را حاصل کردم در مکتبه ایشان به کتابی مخطوط که در مقابل داشتند نگاه می‏کردم از نام آن کتاب پرسیدم فرمودند کتاب کشف اللئالی تالیف عالم جلیل شیخ صالح بن عبدالوهاب بن العرندس حلّی است که یکی از علماء بزرگ شیعه بوده از علماء قرن نهم و کتاب را به من دادند کتابی بود به قطع وزیری کاغذ زرد قریب سیصد صفحه به خط شیخ احمد تونی نوشته شده بود در ضمن اینکه مشغول دیدن عناوین آن بودم برخورد کردم به حدیثی که مکرر از زبان معدودی از بزرگان اهل فضل شنیده بودم بطور مرسل و هر چند تفحص کرده و از بعضی از محدثین از سند آن پرسش می‏کردم اظهار بی‏ اطلاعی می‏کردند و بعضی هم از احادیث موضوعه می‏دانستند دیدم در آن حدیث را مسندا نقل نموده از مرحوم سماوی استجازه استنساخ آن را نمودم ایشان هم مضایقه نفرمودند من با نهایت خوشحالی در میان مجلس حدیث را نوشتم چون در فضیلت بی‏ بی معظمه فاطمه زهراء سلام ‏الله علیها بود مقتضی دیدم که در این کتاب درج نمایم والعهدة علی راویه
فی کتاب کشف اللئالی لصّالح بن عبدالوهّاب بن العرندس انه روی عن الشیخ ابراهیم بن الحسن الذّراق عن الشیخ علی بن هلال الجزائری عن الشیخ احمد بن فهد الحلّی عن الشیخ زین‏ الدّین علی بن الحسن الخازن الحائری عن الشیخ ابی‏ عبداللّه محمّد بن مکّی الشهید بطرقه المتصّلة الی ابی‏ جعفر محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمّی بطریقه الی جابر بن یزید الجعفی عن جابر بن عبداللّه الانصاری عن رسول‏اللّه صلی اللّه علیه و آله عن اللّه تبارک و تعالی انه قال یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما- ثم قال جابر هذا من الاسرار التی امرنا رسول‏ اللّه صلی اللّه علیه و آله بکتمانه الّا عن اهله


یعنی به سند مذکور از جابر بن عبداللّه انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود خدای تبارک و تعالی فرمود ای احمد اگر تو نبودی افلاک را نمی‏ آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‏ آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچیک از شما را نمی‏ آفریدم

تحقیقی از مؤلف قاصر

مؤلف کتاب کشف اللئالی یکی از علماء قرن نهم هجری بوده و او یکی از مؤلفین از علماء شیعه در فقه و اصول و حدیث بوده کان عالما ناسِکاً زاهداً ورعاً ادیباً شاعراً و در حدود سال هشتصد و چهل هجری تقریباً وفات یافته و قبر او در حلّه هیفاء مزاری است که به آن تبرک می‏جویند

و سلسله راویان حدیث همه عدل امامی و از بزرگان مشیخه به شمار می‏روند و [HIGHLIGHT=#ffff00]سند حدیث در نهایت اتقان  

آنچه که در اینجا مقتضی بحث در اطراف آنست مفهوم متن حدیث است نسبت به جمله دوم و سوّم که بیشتر مغزها تحمل حمل آن را ندارد از این راه این حدیث در نزد ایشان تلقی به قبول نیست و بسا انکار می‏کنند و موضوع می‏دانند و حال آنکه این هر سه اعضاء رئیسه و فاطمه زهراء سلام‏ الله علیها مجمع‏ البحرین دریای نبوّت و دریای علم و مجمع النورین نور نبوّت و نور امامت است و ذوات مقدسه محمّد و علی و فاطمه هر سه قائم به یکدیگرند که اگر هر کدام از آنها نبودند دیگری هم نبود برای تقریب به ذهن تنظیر می‏کنیم تمام عوالم امکانیه را به شخص تام الخلقه مرکّب از اعضاء و جوارح داخلیّه و خارجیه که بعضی از اجزاء و اعضاء آن خادمه و بعضی مخدومه و در اجزاء مخدومه هم بعضی از آنها رئیسه‏اند که قوام و بقاء سایر اعضاء بواسطه آنها است که اگر آنها نباشند باقی آنها هیچکدام نخواهند بود و قوام اعضاء رئیسه هم هر کدام از آنها به یکدیگر است مثلا اعضاء رئیسه در بدن هر شخصی عبارت است از دماغ که به منزله پیغمبر است در بدن و قلب که بمنزله امام است در آن و جگر که مجمع‏البحرین آن دو است پس اگر گفته شود اگر دماغ نبود قلب هم نبود و اگر جگر که منشاء رسانیدن خون به قلب و از آن به دماغ و سایر اعضاء است نبود نه دماغ بود و نه قلب جای تردید و اشکالی باقی نمی‏ ماند

حق جان جهان است و جهان جمله بدن
ارواح ملائکه قوای این تن

افلاک و عناصر و موالید اعضا
توحید همین است دگرها همه فن

خلاصه کلام- آنچه که در پیرامون این حدیث شرح داده شد جواب کسانی است که می‏گویند- از ظاهر متن حدیث لازم می‏آید که فاطمه سلام‏الله علیها افضل از پدر بزرگوار و شوهر عالیمقدارش باشد این گمان غلطی است که ذهن سلیم متتبع از آن ابا دارد-

حدیث مشهور مستفیض بلکه متواتر نبوی صلی اللّه علیه و آله که فرموده فاطمة بضعة منی و حدیث فاطمة روحی التی بین جنبی که هر دو حدیث را فریقین روایت کرده‏اند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه علیهاالسلام را به عضویت خود معرفی فرموده و آن بی‏بی معظمه را روح خود خوانده بر سبیل حقیقت است نه مجاز
و قول قاضی عضدی صاحب مواقف که گفته است این کلام پیغمبر از باب مبالغه و کثرت محبت بوده نسبت به آن حضرت و بر وجه مجاز بوده نه اغراض دیگری- قابل قبول نیست زیرا که مقام شامخ رسالت بالاتر از آنست که مجازگوئی کند- لفظ بضعة (بفتح باء) به معنای جزء است و اصل در جزء عدم جواز تفکیک است از کل در صفات آن به این بیان مثلاً هرگاه کسی دارای صفتی باشد آن صفت نسبت به ذات موصوف شامل تمام اعضای او است بر وجه حقیقت و شکی نیست که نسبت حمل آن به اعضاء موصوف برابر و یکسان است و تفکیک میان اعضاء به سلب وصف از بعض دیگر یا به تفاوت آن با اعضاء دیگر از حیث شدّت و ضعف یا کم و زیاد غلط و واضح البطلان است
مثلاً اگر شخصی به صفت سخاوت متصف باشد می‏گویند آن شخص دارای ملکه سخاوت است و نمی‏گویند که چشم او یا گوش او یا دست او این ملکه سخاوت را ندارد یا هر کدام از آنها که باشد سخاوتش کمتر است یا زیادتر از سایر اعضای او و بقدری این مطلب ظاهر و روشن است که محتاج به دلیل و استدلال نیست
این بیان عینا در موضوع حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله نیز در مقام فضیلت و متصف بودن به آن جاری است در فضائلی که دارد سوای فضیلت نبوت و رسالت که آن به دلیل خاص خارج است
پس گفته نمی‏شود که فلان عضو یا روح مبارکش فاقد وصف فضیلتی یا اوصاف فضائل او است یا بهره آن عضو یا روح از اعضاء دیگر آن حضرت کمتر است یا ضعیفتر
بنابر این می‏گوئیم حدیث مستفیض بلکه متواتر بضعه و حدیث روح بر وجه حقیقت است نه مجاز و افضلیت آن بی‏ بی معظمه از جمیع انبیاء و رسل مسلّم است باستثناء پدر بزرگوار و شوهر عالی مقدارش- صلوات‏ اللّه علیهم و علی آلهم الطیبین




********************************************


مرحوم میرجهانی در ادامه مطلبی دارند که بسیار زیبا می باشد :

حقیقت پیغمبر و امام و زهراء را بشر نمی‏تواند بشناسد

در جزء اول از کتاب اصول کافی چاپ طهران در سال 1381 هجری قمری و در کتاب امالی شیخ صدوق چاپ سنگی امین‏الضرب در سال 1300 قمری در طهران صفحه 399 و در کتاب عیون اخبار الرضا تالیف صدوق چاپ سنگی سال 1317 قمری صفحه 120 و در کتاب احتجاج طبرسی چاپ نجف سال 1386 قمری جزء دوم صفحه 226 و در کتاب غیبت نعمانی و غیر اینها مسندا از عبدالعزیز بن مسلم از حضرت امام رضا علیه‏السلام حدیث مفصلی را در صفات جامعه امام علیه‏السلام که محل شاهد ما در اینجا از آن حدیث اینست که فرموده
هیهات هیهات فمن ذا الذّی یبلغ معرفة الامام او یمکنه اختیاره ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و خسئت العیون و تصاغرت العظماء و تحیّرت الحکماء و تقاصرت الحلماء و حصرت الخطباء و جهلت الالباء و کلّت الشعراء و عجزت الادباء وعیت البلغاء عن وصف شان من شانه او فضیلة من فضائله و اقرّت بالعجز والتقصیر و کیف یوصف بکلّه او ینعت بکنهه او یفهم شی‏ء من امره او یوجد من یقوم مقامه و یغنی غناه لا کیف و انَّی و هو بحیث النجم من ید المتناولین و وصف الواصفین فان الاختیار من هذا و این العقول عن هذا و این یوجد مثل هذا اتظنّون انّ ذلک فی غیر آل الرسول محمّد صلی اللّه علیه و آله کذّبتهم واللّه انفسهم و منّتهم الاباطیل فارتقوا مرتقا صعباً دحضاً تزلّ عنه الی الحضیض اقدامهم راموا اقامة الامام بعقول حائرة بائرة ناقصة واراءٍ مضلّة فلم یزدادوا منه الّا بُعداً قاتلهم اللّه انَّی یؤفکون و لقد رامُوا صعباً و قالوا افکا و ضلّوا ضلالا بعیداً و وقعوا فی الحیرة اذ ترکوا الامام علی بصیرة
(الحدیث)
ترجمه حدیث

یعنی- کیست که برسد بکنه معرفت امام یا برای او ممکن باشد اختیار کردن چنین امامی دور است دور است چنین گمانی عقلها گم و سرگردان می‏شود و صاحبان عقول متحیّر می‏مانند و چشمها منع می‏کند و بزرگان کوچک می‏گردند و حکماء در تحیّر می‏مانند و فکر خردمندان کوتاه است و خطبا از وصف کردن امام خسته می‏مانند و اهل خرد به نادانی فرومی‏مانند و شعراء وامی‏مانند و صاحبان ادب عاجز می‏شوند و فصحاء و بلغاء خسته می‏شوند از وصف کردن شأنی از شئون امام یا فضیلتی از فضیلتهای او کو عقلهائی که بتواند امام را بشناسد و کو آن کسی که بتواند همه اقرار به تقصیر خود می‏کنند چگونه می‏توانند همه صفات او را وصف کنند یا کنه صفات او را تعریف کنند یا بیابند کسی را که قائم مقام او باشد و بی‏نیاز کند مانند بی‏نیاز کردن او چنین است چنین کسی پیدا نمی‏شود و از کجا پیدا شود امام مانند ستاره‏ایست که دست گیرندگان از آن کوتاه است و وصف‏کنندگان نمی‏توانند او را وصف کنند کجا می‏توانند چنین امامی را خودشان اختیار کنند و کجا عقلهایشان می‏رسد به آن و کجا می‏توانند مانند چنین امامی را پیدا کنند آیا چنین گمان می‏کنند که در غیر آل محمّد صلی الله علیه و آله می‏توانند چنین امامی پیدا کنند به ذات خدا قسم نفسهای ایشان، ایشان را تکذیب می‏کند و این آرزوهای باطل آنها را می‏کشد هرآینه ایشان بالا رفته‏اند به جایگاه بلند دشواری که قدمهایشان خواهد لغزید و فرو خواهند افتاد چنین قصدی کرده‏اند که به عقلهای سرگردان خود و فکرهای کوتاه خود و رأیهای گمراه‏کننده خود امامی برپا کنند چیزی برای خود زیاد نمی‏کنند مگر اینکه از حق دور می‏شوند خدا بکشد ایشان را چگونه دروغ سازی می‏کنند و دروغ می‏گویند و گمراه شده‏اند گمراه شدن بسیار دوری و در سرگردانی افتاده‏ اند زمانی که امام را از روی بصیرت شناختند و ترک او کردند

مؤلّف حقیر گوید
پس پی بردن بکنه مقام و حقیقت صاحبان ولایت مطلقه از محالات است و ماسوای از ایشان که نسبت به مقام و منزلت ایشان مردهاشان سمت غلامی و زنهاشان سمت کنیزی ایشان را دارند کجا می‏توانند به تمام معنی عارف شئون و کنه حقایق و عظمت مراتب ایشان شوند زیرا که ملکه ولایت مطلقه و اولوالامری غیر از ملکات عادیه ظاهریه است که اهل ظاهر به کنه آن بتوانند برسند یا اگر هم نتوانند حقیقت آن را بفهمند از امارات ظاهریه برای فهمیدن آن راهی به دستشان بیاید مانند حسن ظاهری که کاشف از ملکه عدالت است مثلا و بالعکس- پس باید دانست که پی بردن به کنه و حقیقت ولایت مطلقه یا به تعبیر دیگر سلطنت کلیّه الهیّه نسبت به تمام سلاسل عوالم امکانیه از فهم بشر عادی ولو هر اندازه دارای مقام علم و دانش باشد بیرون است مگر اینکه مخصوصین به این منصب خدائی خودشان پی به کنه حقیقت همدیگر ببرند

چنانچه شیخ فقیه علّامه عزّالدین ابومحمد حسن بن سلیمان حلّی تلمیذ شهید اوّل صاحب لمعه اعلی الله مقامهما در کتاب (المحتضر) چاپ نجف اشرف در مطبعه حیدریه سال 1270 هجری قمری در صفحه (38) قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را نقل کرده که فرمود- یا علی ما عرف اللّه الّا انا و انت و ما عرفنی الّا اللّه و انت و ما عرفک الّا اللّه و اَنَا یعنی نشناخت خدا را یا علی کسی جز من و تو و نشناخت مرا کسی جز خدا و تو و نشناخت تو را کسی جز خدا و من

در مناقب ابن شهر آشوب

در مجلد دوم چاپ سنگی سال 1317 در ایران در جزء هفتم راجع به امام ششم حضرت صادق علیه‏السلام صفحه 326 از صفوان بن یحیی از بعضی از رجال او از آن حضرت روایت کرده که فرمود
واللّه لقد اعطینا علم الاوّلین والاخرین فقال له رجل من اصحابه جعلت فداک اعندکم علم‏الغیب فقال له ویحک انّی لاعلم ما فی اصلاب الرّجال و ارحام النساء و یحکم وسعّوا صدورکم و لتبصر اعینکم وَلْتَع قلوبکم فنحن حجة اللّه تعالی فی خلقه و لن یسع ذلک الّا صدر کلّ مؤمن قویّ قوّته کقوّة جبال تهامة الا باذن اللّه واللّه لو اردت اَنْ احصی لکم کلّ حصاة علیها لاخبرتکم و ما من یوم و لا لیلة الّا والحصی یلدا یلادا کما یلد هذا الخلق واللّه لتباغضون بعدی حتّی یاکل بعضکم بعضاً
یعنی- به ذات خدا سوگند که ما عطا کرده شدیم علم اولین و آخرین را پس مردی از یاران او به او گفت فدایت شوم آیا علم غیب نزد شما هست فرمود رحمت بر تو باد من قطعاً می‏دانم آنچه را که در پشت پدران و رحمهای مادران است رحمت بر شما باد سینه‏های خود را گشایش دهید باید ببیند چشمهای شما و باید نگاهداری کند دلهای شما ما حجت خدای تعالی هستیم در میان خلق او و توسعه قبول این سخن را ندارد مگر سینه پرقوّت مؤمن صاحب قوت که قوت او مانند قوت کوههای حجاز باشد به اذن خدا به ذات خدا سوگند اگر بخواهم همه سنگریزه‏ها را برای شما بشمارم همه آنها را که روی زمین است می‏شمارم و خبر می‏دهم شما را نیست روز و شبی مگر اینکه این سنگریزه ‏ها می‏زایند زائیدنی همچنانکه این خلق می‏زایند به ذات خدا سوگند که شما کینه همدیگر را در بعد از من در دلهای خود خواهید گرفت تا اینکه می‏خورد بعضی از ایشان بعض دیگر را


از جمله آیات داله بر ولایت کلیه داشتن آن حضرت

لیاقت نداشتن احدی از خلق عالم است از آدم تا خاتم برای همسر شدن با آن ولیّةالله عظمی سلام‏ الله علیها غیر از وجود مبارک پسر عم بزرگوارش ولیّ‏ الله اعظم امیرالمؤمنین علی علیه‏ السلام- لیاقت نداشته‏ اند زیرا در امر مزاوجت کفویت یعنی هم‏شأن یکدیگر بودن از مقررات شریعت مقدسه اسلامیّه است و قطع نظر از آن بنای عرف هم بر همین است چنانچه در عرب هم مرسوم بوده در بسیاری از موارد کفویت رعایت می‏شده حتّی در جنگهای تن به تنی هم بسیار مورد نظر بوده- و در امر مزاوجت بالخصوص گذشته از وجهه شرعی جنبه طبیعی هم داشته و دارد چنانچه هر صنفی با صنف خود میل درد ازدواج کند عالم با عالم تاجر با تاجر و هکذا چنانچه شاعر هم گفته کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم‏جنس با هم‏جنس پرواز و این امر طبیعی بشر است گرچه در تحقق کفویت غیر از اتحاد در صنعت و شغل امور دیگری هم مدخلیت دارد که هر فامیل و قومی بیشتر آن را اهمیت می‏دهند- و لیکن طبقه انبیاء و اولیاء کفویت و هم‏شان بودن را در علم و معرفت و قرب به خدا و شرافت معنویّه و زهد و تقوی می‏دانند و ثروتمند بودن و ریاست و صنعت و دنیاداری به هیچ وجه منظور نظرهای ایشان نیست زیرا با مقام نبوت و مرتبه امامت کاملا منافات دارد و با یکدیگر معارضند و آنچه گفته شد بسیار آشکار و روشن است .
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ولولا فاطمه لما خلقتکما

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

در مورد این روایت شریفه که معدن بسیاری معارف اهل بیت علیهم السلام می باشد ( و متاسفانه برخی از فضلا ، سهو کرده ، و به دلیل قلّت تتبع در احادیث اهل بیت علیهم السلام آن را رد می کنند ) یکی از علما رساله ای جداگانه تدوین کرده است .

حدیث « لَولا فاطمة سلام الله علیها …»



تصویر


شناسنامه کتاب
نام کتاب: حدیث «لولا فاطمه…»
مؤلّف: آیت ا… محمّدعلى گرامى
تاریخ انتشار: زمستان ۱۳۷۴
چاپخانه: اعتماد
نوبت چاپ: دوم
شمارگان: 5000 جلد
مرکز نشر: دار الفکر: قم، صفائیه تلفن: ۷۷۴۳۵۴۴ ـ تهران ـ خیابان انقلاب خیابان ۱۲ فروردین خیابان شهداء ژاندارمرى تلفن: ۶۶۹۶۰۶۵۳

[External Link Removed for Guests]


در قسمتی از کتاب ، چنین آمده است :

فاطمه عليهاالسلام غايت آفرينش همين طور در برخى روايات معراج كه: «پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قصرى را ديده و حوريّه‏اى در وسط آن كه تاجى برسر و گوشوارها بر گوش» شبيه همين تعبير است كه حور اصل است و جبرئيل براى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله توضيح داد كه آن حوريه فاطمه است. و همين طور در دعائى كه نقل شده است: «الهي بحق فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها والسّر المستودع فيها» فاطمه عليهاالسلام محور قرار گرفته است. 
  
 [HIGHLIGHT=#ffff00]مى‏خواهيم بگوييم فقط ذيل روايت «لو لاك» نيست كه فاطمه را غايت آفرينش قرار داده است. روايات ديگرى هم هست و چندان هم از نظر عقلى و علمى وحتّى اجتماعى دور نيست... و خلاف صريح منطق و عقل نمى‏باشد كه بتوانيم به طور قطع آن را مردود اعلام كنيم. و بنابراين، اين كه گفته شده است كه: «اين درست نيست كه بگوييم اگر فاطمه نبود پيامبر خلق نمى‏شد.» حرف درستى نيست .(4) 


نه تنها دليلى بر بطلان اين گونه روايات نيست بلكه منطبق بر قواعد كلى مى‏باشد و نقل همين روايات هر چند برخى از آن‏ها ضعيف هم باشند اگر به طور جزم وقطع نسبت داده نشود اميد ثواب هم هست. شيخ انصارى (قدس سره) هم از شهيد دوم نقل مى‏كند كه اكثر اصحاب عمل به همه انواع سندى روايات، مگر روايات مسلّم البطلان را، در موعظه و اعمال فاضله و آداب تجويز مى‏كنند. آن گاه شيخ مى‏فرمايد: «منظور از عمل به ضعيف در داستانها و مواعظ، نقل كردن آن‏ها و استماع آن‏ها ونگهدارى آن‏ها دردل و ترتيب اثر بر آن‏ها مى‏باشد كه عمل به هر چيزى به حسب همان چيز است... نقل فضايل اهل بيت و مصيبتهاى آن‏ها نيز از همين مقوله مى‏باشد.»(5)



روايات متعددى به اين مضمون داريم كه «كسى كه اطلاعى درباره ثواب كارى به او برسد وآن را به اميد آن ثواب انجام دهد ثواب منظور را به او مى‏دهند»(6) نظر مرحوم شيخ انصارى اين است كه عمل هر چيزى متناسب با آن است، عمل به روايات فضايل و مصايب اهل بيت وامثال اينها، نقل آن‏ها و اعتقاد قلبى به آن‏ها ـ به طور احتمال ـ مى‏باشد و بنابراين اگر كسى قلب خود را با اين گونه فضايل خرسند كند و يا ديگران را با نقل آن‏ها متوجه اهل بيت عليهم‏السلام نمايد اجر نقل فضايل ومصائب مسلّمه را دارا مى‏باشد.


صحّت رواياتِ دال بر فضايل اهل بيت عليهم‏السلام  پس اولاً دليلى بر كذب و بطلان اين گونه روايات نيست و چنان كه ملاحظه كرديد توجيه دارد و ثانيا نقل همين روايات موجب ثواب واجر مى‏باشد. قلوب مؤمنين با نقل همين روايات خرسند و فرحناك مى‏شود و اين مطلبى است كه بالعيان مشاهده مى‏شود. 


غايت بودن فاطمه عليهاالسلام براى خلق پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و على عليه‏السلام  اجمالاً مى‏خواهم بگويم: روايت مربوط به «غايت خلقت بودن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و اهل بيت عليهم‏السلام و به ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام » از نظر اين بنده كاملاً با همه قواعد سازگار است هر چند سند قسمت اخير يعنى غايت بودن حضرت زهرا عليهاالسلام براى آفرينش پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و على عليه‏السلام ، و همچنين هدف بودن خلقت على براى آفرينش پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اعتبار سندى ندارد، ليكن كذب و بطلان آن هم ثابت نيست. قسمت اخير را جنة العاصمة /148 از «كشف اللئالى» تأليف صالح بن عبدالوهاب عرندس نقل مى‏كند. مستدرك سفينة البحار هم در ج 3، ص 334 از «مجمع النورين» /14 مرحوم فاضل مرندى نقل مى‏كند نويسنده ضياء العالمين كه جد امّى مرحوم صاحب جواهر مى‏باشد نيز نقل مى‏كند. 
 [HIGHLIGHT=#ffff00]مرحوم تهرانى در «شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور» /84 و... نيز نقل مى‏كند، صالح بن عبدالوهاب و برخى روات سائق او مجهول هستند ولى اين نكته دليلى بر كذب روايت نيست.  
 [HIGHLIGHT=#ffc000]به علاوه اينكه بايد توجه گردد كه اثبات وثاقت روات احكام فقهى، با راويان اعتقاديّات، متفاوت  . چرا كه راويان احكام فقهى مشكلى در رفت و آمد و معاشرت نداشته‏اند، و بدين جهت عدالت و وثوق آن‏ها مورد كلام و بحث واقع مى‏شده است ليكن راويان اعتقاديات خصوصا مسائل دور از دسترس فهم متعارف مردم، افرادى منزوى از معاشرت متعارف و معمول، بوده‏اند و چندان اهل تماس در مجامع متعارف و مطرح در مباحث روز، نبوده‏اند [HIGHLIGHT=#ffc000]و چه بسا كه مجهول بودن آن‏ها امرى متوقّع بوده و ضررى به اعتبار حديث نمى‏زند، وقتى مطابق با قواعد باشد، گرچه عدالت و وثوق آن‏ها هم معلوم   ليكن همين كه اين مسائل را مى‏فهميده‏اند معلوم مى‏شود از «اصحاب سرّ بوده‏اند» به نظر من راوى دعاء رجب «... لا فرق بينك و بينها...» نيز همين طور است كه سابقا توضيح داده شد. 
 
      اینگونه مباحث از اموری است که برخی از فضلا از آن غافل بوده و لذا در ورطه رد نمودن احادیث اهل بیت علیهم السلام می افتند ....            علی  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ولولا فاطمه لما خلقتکما

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما


[HIGHLIGHT=#ffff00]در محضر آیت الله  

در روایت لولاک لما خلقت الافلاک... زهرا سلام الله علیها علت فاعلی در ایجاد نبی اکرم و علی (علیهما السلام) هستند یا علت غائی یا هر دو؟

بسمه تعالی
السلام علیکم
علّت غائی مسلّم است و بنا بر تحقیق علت فاعلی بمعنی ما به الوجود نیز هستند، ولیکن این امور را اخصّ الخواص می دانند وبالله التوفیق.

[External Link Removed for Guests]


یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
ارسال پست

بازگشت به “علوم حدیث”