اصولیون یا اخبارین؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamed123 »

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام؛

اتفاقاتی برایمان افتاد که تحیرمان بر می انگیخت و کم نبود، اینگونه خدا را برگبزیدیم.

از میان مدعیان خداجو معجزاتی را دیدیم و عجز خود را فهمیدیم و پیامبران را انتخاب کردیم.

زندگی پیامبران را جستجو کردیم، تاریخ را زیر و رو کردیم و بهترین و خاتم آنها را حضرت محمّد صلی الله علیه و آله یافتیم.

علت رنجهای پیامبر عزیزمان را بررسی کردیم و آهی کشیدیم و ریشه آن را در عالم ذر پیدا کردیم و فابی الخلق کلهم را شنیدیم.

گشتیم و خطابه غدیری در میان این همه سختی و رنج یافتیم و ترس رسول شجاعمان را از ایرادش به نظاره ایستادیم و جبرئیل امین را دیدیم که ندای و الله یعصمک من الناس سر میدهد.

شهادت حضرت رسولمان را پس از آن واقعه در این تاریخ سوزناک خواندیم و غم و غربت دخترش را دیدیم، (و بگذریم که به آن راضی شدیم).
ریشه تمام اینها را باز در عالم ذر یافتیم و هم اقل القلیل و هم اصحاب الیمین را از زبان مبارکش به یاد آوردیم.

بنابراین بی هیچ چون و چرایی دوست داریم که از آن تعداد قلیل باشیم و ولایتت را بپذیریم یاعلی.
و هر چه بگویی به گوش جان بشنویم و ولایت فرزندانت را نیز ندیده و نشناخته پذیرا باشیم و به این واسطه بشناسیم و ببینیم.

در دوران غیبت به سر میبریم.

از آن زمان ها، از آن معجزات سالهاست که میگذرد و جز روایاتی برایمان نمانده است.

متأسفانه اگر تا اینجا هم با هم موافق باشیم از اینجا به بعد به دو گروه تقسیم میشویم؛ اخباریون و اصولیون!

این دو گروه دو نگاه مختلف عقلی را در پیش میگیرند، اعتقادات و احکامی که در واقع با هم موافق نیستند به وجود میآید و اعمالی مختلف.

ممنون میشم کسانی که اطلاعات دقیقی دارند وارد این بحث شوند. شاید بعد از این گفت و گو ها کسانی که این عبارات را میخوانند به راحتی اخباریون را متهم نکنند، علمای بزرگی همچون علامه مجلسی چنین دیدی داشتند که به راحتی نمیشه اونها رو کنار گذاشت!
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

در اصول عقاید شیعه ، اصولیون و اخباریون تقریا روالی یکسان و همانند را دارند .

اختلاف میان اصولین و اخباریون در مورد بحث اجتهاد می باشد .

اصولا اختلافات اساسی میان اصولی ها و اخباری ها در 10 موضوع می باشد که بعنوان مثال یکی از آنها این است :

" اخباریون قائل به حجیت ظواهر قرآن نیستند و لذا می گویند که فقط و فقط می توان ظاهر قران را نیز با احادیث اهل بیت علیهم السلام فهمید " ...

ولی اصولیون بر خلاف این مطلب را عقیده دارند و ظاهر قران را نیز حجت می دانند و می گویند که از ظاهر قرآن می توان برداشت نمود .

دوستان می توانند به مبحث " حجیت ظواهر قرآن " در کتب تفسیری و اصولی علما و مراجع ، مراجعه نمایند !!!

***************************

ام نکته ای باید توجه داشت این است که در میان هر دو گروه نیز افرادی هستند که بر سبیل تعادل هستند و تفاوت آراء آنان با گروه دیگر بسیار اندک می باشد .

همانند عالم فرزانه مرحوم شیخ حر عاملی ( علیه الرحمه) که از گروه اخباریون می باشند ولی بسیار مورد احترام و اعتما اصولیون می باشند .


ولی در همین اخباریون افرادی هستند که بسیار تند رو می باشند و مثلا معتقدند که برق را نباید مصرف کرد زیرا در روایات نامی از آنان نیست ...

همچنین در همین زمان ما نیز برخی افراد اصولی هستند که آنچنان غرق در " عقل گرایی " شده اند که به راحتی فتوایی می دهند که هیچ منشاء روایی و قرآنی ندارد ....

لذا تعادل در امور دینی و فقهی بسیار مهم است ( البته منظور از تعادل این نیست که مسانید اصلی استخراج احکام را مهجور نماییم و یا کنار بگذاریم ) .

****************************

در مورد مرحوم مجلسی دوم ( علامه محمد تقی مجلسی علیه الرحمه ) نیز سخن بسیار گفته اند و برخی نیز بر ایشان بسیار تاخته اند ( زیرا ایشان علی الخصوص با فلاسفه بسیار مخالف بوده اند ) ولی شاید بد نباشد که برای اطلاع از منهج علمی ایشان ( مرحوم مجلسی ) کتاب " علامه مجلسی ، اخباری یا اصولی " را مطالعه نمایید تا برخی مطالب برای ما روشن شود .

دوستان می توانند این کتاب را از لینک پیوست دانلود نمایند .

*****************************

حقیر ، از کتب اخباریون همانند کتب مرحوم سید هاشم بحرانی و شیخ یوسف بحرانی و فیض کاشانی و حویزی و دیگر علمای برجسته دیگر این سلک بسیار استفاده کرده و فایده ها برده ام .

تحصص و تبحر و احاطه آنان بر اخبار اهل بیت علیهم السلام بسیار مثال زدنی می باشد ..

(( البته حقیر سلک اصولی را قبول داشته و مرجعیت و اجتهاد را قبول دارم ))


امید است که دیگر اساتید نیز ما را از علم خود بهره مند سازند و مطالب دیگری را بیان نمایند تا حقیر از آنها استفاده نمایم .


یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamed123 »

amoonaser عزیز، از پاسخ خوبتون و همچنین از کتابی که معرفی کردید خیلی متشکرم.
دید من نسبت به این مباحثه فهم حقیقت است و هدفم مجادله نیست.
بنابراین هر چه که فکر میکنم درست است مینویسم و تشکر میکنم که اساتیدی مثل amoonaser عزیز به پا گرفتن این بحث کمک میکنند.

amoonaser نوشته شده:اصولا اختلافات اساسی میان اصولی ها و اخباری ها در 10 موضوع می باشد


باید عرض کنم که با توجه به اطلاعات کمی که در این زمینه پیدا کردم فکر میکنم که دلیل این اختلافات دهگانه نگاه مبنایی این دو فرقه به احادیث و قرآن است.

اصولیون احادیث را تحت تأثیر مثلاُ علم رجال که خودش مبتنی بر احادیث است، بررسی میکنند و ضعف یا قوت احادیث را با سندش میسنجند. حال آنکه احادیثی که به علم رجال ختم میشوند نیز قابل بررسی هستند و ممکن است که دارای سند صحیحی نباشند و همینطور وارد یک دور میشویم که اگر در هر کدام از آنها درصدی شک و ابهام وجود داشته باشد که قطعاَ هست، احادیثی که به آنها زنده ایم و زندگی میکنیم به راحتی قابل تردید میشود.(ممنون میشم اگر نظر من اشتباه است اصلاح بفرمایید.)

به طور کلی علت استفاده ما از احادیث و قرآن، اتصال آنها به علم بی پایان خداییست. بنابراین چه اشکالی دارد که فهم، عقل، فکر و تمام قابلیت های انسان، تحت تأثیر این علوم الهی باشد؟ که این قضیه، عقل و اجماع اصولی ها را نیز در برمیگیرد.(مثلاَ چه اشکالی دارد که برای فهم معنی عقل از احادیث استفاده کنیم؟)

amoonaser نوشته شده:در اصول عقاید شیعه ، اصولیون و اخباریون تقریا روالی یکسان و همانند را دارند .
اختلاف میان اصولین و اخباریون در مورد بحث اجتهاد می باشد .


همانطور که میدانید اعتقاد از ریشه عقد به معنای گره خوردن است. در واقع هر چیزی که با وجود هر انسانی گره خوده باشد اعتقاد اوست. و احکام آنهایی هستند که به وجود میآیند. یعنی احکام فرع اعتقادات است. وقتی ما در یک حکم مخالفیم. در واقع در
به عنوان مثال همین فرمایش شما:

amoonaser نوشته شده:" اخباریون قائل به حجیت ظواهر قرآن نیستند و لذا می گویند که فقط و فقط می توان ظاهر قران را نیز با احادیث اهل بیت علیهم السلام فهمید " ...


آیا این بحث بحثی اعتقادی نیست؟
آیا میشود از ظواهر قرآن اعتقادات را تغییر داد؟ قرانی که یک بار هم به ولایت امیرالمؤمنین در ظاهر اقرار نمیکند. (البته ضمن اینکه حجت رابطه مستقیم با اعتقادات دارد.)

آیا قرآن در ظاهر نمیگوید که:

ان الله لا یستحی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها فاما الذین آمنوا فیعلمون انه الحق من ربهم و اما الذین کفروا ماذا اراد الله مثلاَ یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به الا الفاسقین

و آیا این معنی که گروهی از ظواهر قرآن گمراه میشوند استنباط نمیشود؟


آیا قرآن معما نیست؟ (لطفا اگر کسی حدیث این بحث رو مستند داره لطفاَ در اختیار من هم بذاره. متأسفانه من سند این حدیث رو که انزلنا القرآن علی التعمیه پیدا نکردم.)

متشکرم که راهنماییم خواهید کرد. تصویر
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamed123 »

عرض سلام،

در کتابی که amoonaser عزیز معرفی کردند نوشته است:

آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث از استادش میرزای نائینی -که از اکابر اصولیین قرن چهاردهم بشمار میرود- در مورد صحت روایات کافی آورده است: سمعت شیخنا الاستاذ الشیخ محمد حسین نائینی -قدس سره- فی مجلس بحثه یقول: ان المناقشه فی اسناد روایات الکافی حرفة العاجز.

من نفهمیدم اصولیون الان چطوری با خودشون حساب کتاب کردن که از اصول کافی اشتباهاتش رو حذف کردن
و از صحیح کافی رونمایی میکنن! =8)

مثل اینکه در واقع اصولیون در این دوره از یک روش خاص منحصر به خودشون استفاده میکنن.
اگه کسی جوابی داره بگه.
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

چند مطلب پیرامون اخباریه خدمتتون عرض می کنم:
بعد از غیبت صاحب الامر:
بعد از غیب امام زمان علیه السلام و نبود شخص امام مردم طبق دستور امام زمان علیه السلام به فقها و راویان حدیث مراجعه کردند.
از طرفی در طول سالیان مسائل جدید در زندگی مردم ایجاد می شد که در احادیث معصومین مانند آنها وجود نداشت یعنی حدیثی دقیقا آن مشکل را پاسخگو نبود به همین خاطر فقها کم کم شروع به استنباط احکام نمودند.
سیر تکاملی فقها در عصر غیبت:
در مرحله اول همچون شیخ صدوق سلسله سند روایات را حذف کرد و فقط متن احادیث را در کتاب خود به عنوان رساله عملیه جمع نمود.
(منظور از رساله عملیه همان فقه فتوایی است نه این رساله های فعلی)
مرحوم شیخ الطائفه شیخ طوسی اعلی الله مقامه کتب فقهی مفصل و استنباطی را شروع به نگارش نمود که در همان زمان بعضی مخالف این کار بودند و می گفتند نباید دست به استنباط زد زیرا در احادیث این حرفهای شما نیامده و شما چیزی را به دین نسبت می دهید.
در همان زمان امثال شیخ طوسی پاسخ آنها را دادند که یکی از این پاسخ ها حدیثی است از امام رضا علیه السلام : علینا القاء الاصول و علیکم التفریع
یعنی بر ما اهل بیان اصول کلی است و بر شما فقها بیان فروع و ریز مسائل.
(اینکه در این نوشته به جای راویان حدیث بنده تاکید دارم بگویم فقها به این خاطر است که مراد از راویانی که بتوان به آنها رجوع نمود همان فقها هستند و این سخن هم از جمع روایات بدست می آید)
علیکم التفریع همان استنباط است.
این نکته قابل تامل است که استنباط نظر شخصی نیست بلکه با دقت در روایات بدست آوردن نظر معصوم است.
شروع تطور اخباریه:
چندی بعد شخصی به نام امین استرابادی سخنانی را به زبان آورد که یکی از آنها این بود که ظاهر قرآن حجت نیست. و افرادی را با خود همراه نمود و این نوع طرز تفکر تا چندین سال در بین مردم رشد نمود و از علما افرادی همچون شیخ حر عاملی، علامه مجلسی، شیخ یوسف بحرانی و ... را می توان از بزرگان اخباریه دانست.
عدم حجیت ظهورات قرآن:
مراد نصوص نیست یعنی آن آیاتی که فقط یک معنا را دارند مراد نیست بلکه اگر در آیه ای دو معنا از آن بدست می آمد اما یک معنا قوی تر بود طبق نظر اخباری این آیات از حجت ساقط هستند و قابل فهم نبوده اما اصولی می گوید همانگونه که ائمه به ما دستور داده اند که به قرآن مراجعه کنیم می توانیم به این آیات نیز تمسک کنیم.
و از طرفی چه تفاوتی بین ظهور قرآن و ظهور حدیث است که در حدیث ظهور آن حجت بوده اما در قرآن حجت نباشد؟؟!!!

دلیل اخباری و اصولی را به اختصار بیان کردم تا قسمتی از حرف های اصولیان و اخباریان مشخص شود.

اما دوران اخباریه زیاد استمرار نداشت زیرا مرحوم وحید بهبهانی نسخه اخباریه را در هم پیچید.

و از آن به بعد اصولیان قدرت علمی خود را حفظ کرده و تمامی اشکالات وارده را پاسخ گفته اند.


اما در زمان حاضر بعضی افراد خود را اخباری می خوانند اما هیچ اطلاعی از اخباریه ندارند حتی نام کتاب های آنان را در ذهن ندارند و من خودم با بعضی از این افراد بحث های مفصل داشته ام و هر بار قرار شد بزرگتر خود و مرشد خود را دعوت به بحث کنند و هر بار هم با بهانه ای از زیر بحث فرار کرده اند گاهی به بهانه بد آمدن استخاره، گاهی به عنوان تقیه و ....
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

اما اینکه در مورد اعتقادات هم با اصولیان تفاوت دارند یا خیر؟
می توان گفت چون اخباریون عقل رو کنار زده اند با اصولیان کمی تفاوت دارند.
به عنوان مثال بحث سهو النبی و الامام را می توان اشاره نمود
چون این سهو در برخی روایات اشاره شده است.
البته مرحوم شیخ حر عاملی خود کتبی بر رد سهو النبی و الامام نوشته است.
اما مثل مرحوم صدوق قائل به سهو شده است.

یکی دیگر از موارد اختلاف را می توان بحث تحریف قرآن دانست
مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحار و کتاب مرآة العقول قائل به تحریف شده است.

و هر دو مطلب از نظر اصولیان مردود است.
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamid1635 »

hamed123 نوشته شده:عرض سلام،

در کتابی که amoonaser عزیز معرفی کردند نوشته است:

آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث از استادش میرزای نائینی -که از اکابر اصولیین قرن چهاردهم بشمار میرود- در مورد صحت روایات کافی آورده است: سمعت شیخنا الاستاذ الشیخ محمد حسین نائینی -قدس سره- فی مجلس بحثه یقول: ان المناقشه فی اسناد روایات الکافی حرفة العاجز.

من نفهمیدم اصولیون الان چطوری با خودشون حساب کتاب کردن که از اصول کافی اشتباهاتش رو حذف کردن
و از صحیح کافی رونمایی میکنن! =8)

مثل اینکه در واقع اصولیون در این دوره از یک روش خاص منحصر به خودشون استفاده میکنن.
اگه کسی جوابی داره بگه.


اصولیان عصر حاضر هیچ روشی نو در استنباط ندارند. و همان روش گذشتگان را پیش گرفته اند مثلا در رجال آیت الله خوئی در معجم خود کتب رجالی سابق را دسته بندی کرده و در بعضی از موارد که کاستی احساس میشده سعی کرده اند از طریق ادله ای دیگر صحت یا سقم آن راوی را بدست آودند مثلا ایشان در معجم رجال قائل به این هستند که هر کسی در سلسله سند تفسیر علی بن ابراهیم باشد ثقه است و از این قواعد که اینجا محل بحث آنها نیست.
مرحوم آیت الله خوئی خود در معجم رجال الحدیث می گوید:
خود مرحوم کلینی قائل به صحت تمامی روایات کتاب خود نیست پس چرا قائل به صحت تمامی اخبار کافی شویم:
معجم رجال الحدیث جلد 1 صفحه 26
البته ایشان یک باب مفصلی دارند که خلاصه آن اینست که تمامی احادیث کتب اربعه شیعه صحیح نیستند بلکه در میان آنها کسانی هستند که قطعا دورغگو هستند و چند ین دلیل بر عدم صحت تمامی احادیث می آورند.

اما کلام مرحوم نائینی هم باید بررسی شود و نمی توان به همین یک کلام او تمسک کرد و مسلما مراد ایشان این نبوده که هرچه در کافی هست صحیح است.
اگر حتی این هم باشد باز هم سخن ایشان قابل قبول نیست و ادله مختلفی بر رد این سخن وجود دارد که برای توضیح بیشتر به مقدمه معجم رجال آیت الله خوئی مراجعه بفرمایید.
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamed123 »

حمید جان از حضورت متشکرم. تصویر
hamid1635 نوشته شده:بعد از غیب امام زمان علیه السلام و نبود شخص امام مردم طبق دستور امام زمان علیه السلام به فقها و راویان حدیث مراجعه کردند.
از طرفی در طول سالیان مسائل جدید در زندگی مردم ایجاد می شد که در احادیث معصومین مانند آنها وجود نداشت یعنی حدیثی دقیقا آن مشکل را پاسخگو نبود به همین خاطر فقها کم کم شروع به استنباط احکام نمودند.


باید خدمتتون عرض کنم که امام زمان علیه السلام با توجه به فرمایش خود این بزرگوار به علت ترس از جان خودشون یا به تعبیر بنده برای ترس از ناتمام ماندن دین خدا، وارد دوران غیبت شدند.
نه برای به وجود آمدن علم فقه!! که باعث وجود آمدن چند فرقه اسلامی مختلف شود!! که دین این وسط گم و گور شود!! نه اینکه او نباشد و آب از آب تکان نخورد!!

پس اشکالی ندارد که احکام نیمه باشد یا عمده واجبات را ندانسته انجام ندهیم! چون حاکم در دوران غیبت است.

شاید این سؤال به وجود آید که پس فقهی که معصومین علیهم السلام از آن صحبت میکردند چه میشود؟

پاسخ مشخص است هر کتاب تخصصی یک مترجم متخصص هم میخواهد. باید متخصص شد.

این سؤال را امام صادق علیه السلام جواب میدهند:
قال الصادق علیه السلام: انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا
شما فقیه ترین مردم هستید وقتی معنای کلام ما را بشناسید

این یعنی فقه استنباط بر نمیدارد؛ در هیچ زمان.
(من هم میتوانم استنباط کنم!!!!!!!!) تصویر


hamid1635 نوشته شده:(اینکه در این نوشته به جای راویان حدیث بنده تاکید دارم بگویم فقها به این خاطر است که مراد از راویانی که بتوان به آنها رجوع نمود همان فقها هستند و این سخن هم از جمع روایات بدست می آید)


بنده از جمع احادیث این موضوع را متوجه نمیشوم. فقه به معنی شما (مثلا یک حکم که احادیث در آن دخیل نباشد. مثل اینترنت!) را احادیث تأیید نمیکند.(در حد فهم بنده! البتّه)
لطفا مستند صحبت بفرمایید.

hamid1635 نوشته شده:این نکته قابل تامل است که استنباط نظر شخصی نیست بلکه با دقت در روایات بدست آوردن نظر معصوم است.

متوجه منظور شما شدم. ولی شما در مورد اینترنت در احادیث search بفرمایید و دقت بفرمایید و حکمش را صادر کنید و ما به آن عمل کنیم.
دقت بفرمایید؛ کسی نمیتواند بگوید نماز صبح چرا دو رکعت است!

hamid1635 نوشته شده:مراد نصوص نیست یعنی آن آیاتی که فقط یک معنا را دارند مراد نیست بلکه اگر در آیه ای دو معنا از آن بدست می آمد اما یک معنا قوی تر بود طبق نظر اخباری این آیات از حجت ساقط هستند و قابل فهم نبوده اما اصولی می گوید همانگونه که ائمه به ما دستور داده اند که به قرآن مراجعه کنیم می توانیم به این آیات نیز تمسک کنیم.
و از طرفی چه تفاوتی بین ظهور قرآن و ظهور حدیث است که در حدیث ظهور آن حجت بوده اما در قرآن حجت نباشد؟؟!!!


خیلی مشخص است همانطور که عرض شد، با توجه به آیات قرآن ظاهر قرآن عده ای را گمراه میکند، ولی کسی نمیتواند در مورد احادیث این را بگوید.

اما شما جواب این شبهه را بدهید لطفاَ:

hamed123 میگوید:
اصولیون احادیث را تحت تأثیر مثلاُ علم رجال که خودش مبتنی بر احادیث است، بررسی میکنند و ضعف یا قوت احادیث را با سندش میسنجند. حال آنکه احادیثی که به علم رجال ختم میشوند نیز قابل بررسی هستند و ممکن است که دارای سند صحیحی نباشند و همینطور وارد یک دور میشویم که اگر در هر کدام از آنها درصدی شک و ابهام وجود داشته باشد که قطعاَ هست، احادیثی که به آنها زنده ایم و زندگی میکنیم به راحتی قابل تردید میشود.(ممنون میشم اگر نظر من اشتباه است اصلاح بفرمایید.)

hamid1635 نوشته شده:می توان گفت چون اخباریون عقل رو کنار زده اند با اصولیان کمی تفاوت دارند.

اخباریون عقل را کنار نزده اند. چطور میشود کسانی که ادعای پیروی از احادیث را میکنند، عقل را کنار زده باشند؟!!! تصویر

hamid1635 نوشته شده:یکی دیگر از موارد اختلاف را می توان بحث تحریف قرآن دانست
مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحار و کتاب مرآة العقول قائل به تحریف شده است.

و هر دو مطلب از نظر اصولیان مردود است.


قرآن تحریف نشده از امیرالمؤمنین سخن نمیگوید؟

hamid1635 نوشته شده:اصولیان عصر حاضر هیچ روشی نو در استنباط ندارند. و همان روش گذشتگان را پیش گرفته اند مثلا در رجال آیت الله خوئی در معجم خود کتب رجالی سابق را دسته بندی کرده و در بعضی از موارد که کاستی احساس میشده سعی کرده اند از طریق ادله ای دیگر صحت یا سقم آن راوی را بدست آودند مثلا ایشان در معجم رجال قائل به این هستند که هر کسی در سلسله سند تفسیر علی بن ابراهیم باشد ثقه است و از این قواعد که اینجا محل بحث آنها نیست.


...اکمل الوحید البهبهانی رسالة الاخبار و الاجتهاد فی صحة اخبار الکافی الشریف.
  الهادیة الرفیعه فی اعتبار الکتب الاربعة
 


متشکرم که پاسخگو هستید. تصویر
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamid1635 »

باید خدمتتون عرض کنم که امام زمان علیه السلام با توجه به فرمایش خود این بزرگوار به علت ترس از جان خودشون یا به تعبیر بنده برای ترس از ناتمام ماندن دین خدا، وارد دوران غیبت شدند.
نه برای به وجود آمدن علم فقه!! که باعث وجود آمدن چند فرقه اسلامی مختلف شود!! که دین این وسط گم و گور شود!! نه اینکه او نباشد و آب از آب تکان نخورد!!


با عرض سلام و احترام.

بنده منظورم از سخنانی که گفتم این نبود که شما فرمودید.
بلکه منظور این بود که امر غیبت باعث شد که مردم دیگر نتوانند به امام به صورت مستقیم مراجعه کنند و طبق دستور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید به راویان حدیث (فقها) رجوع کنند.


پس اشکالی ندارد که احکام نیمه باشد یا عمده واجبات را ندانسته انجام ندهیم! چون حاکم در دوران غیبت است.


منظور شما واضح نبود
اگر مراد کامل نبودن احکام است که صحیح نیست چون دین با ابلاغ ولایت حضرت امیر کامل شد و احکام بیان شده است و لو به صورت کلیات.

شاید این سؤال به وجود آید که پس فقهی که معصومین علیهم السلام از آن صحبت میکردند چه میشود؟

پاسخ مشخص است هر کتاب تخصصی یک مترجم متخصص هم میخواهد. باید متخصص شد.

این سؤال را امام صادق علیه السلام جواب میدهند:
قال الصادق علیه السلام: انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا
شما فقیه ترین مردم هستید وقتی معنای کلام ما را بشناسید


سخن شما کاملا مورد قبول است مخصوصا رجوع به متخصص.


این یعنی فقه استنباط بر نمیدارد؛ در هیچ زمان.
(من هم میتوانم استنباط کنم!!!!!!!!) تصویر


منظور از استنباط چیست؟
اگر مراد این باشد که شخصی در تفکرات خود برای عمل X حکم Y را صادر نموده است که مسلما فقه استنباط بردار نیست.
اما اگر مراد این باشد که حکمی به صورت واضح در روایات نیامده بود اما از کلیات و یا روایات همان باب فقهی حکم به دست آمد نه تنها این راه اشکالی ندارد بلکه تنها راه صحیح و مورد اعتماد ائمه در عصر غیبت است.

بنده از جمع احادیث این موضوع را متوجه نمیشوم. فقه به معنی شما (مثلا یک حکم که احادیث در آن دخیل نباشد. مثل اینترنت!) را احادیث تأیید نمیکند.(در حد فهم بنده! البتّه)
لطفا مستند صحبت بفرمایید.


جمع بین احادیث این را می رساند که مراد از روای حدیثی که امام زمان علیه السلام در توقیع خود بدان اشارت دارند همان فقها هستند
اما دلیل:

اولا که تمامی راویان حدیث جزو متخصصین نیستند و مسلما مراد امام هم این نیست که هرکسی روایتی از ما نقل کرد دین خود را و احکام خود را از او بگیرید.بلکه بسیاری از این راویان خود به افراد متخصص رجوع می کردند.

ثانیا: خود ائمه هم به تمامی راویان احادیث خود اجازه فتوا دادن را نداده اند بلکه به افراد اندکی این اجازه داده شده است. پس معلوم میشود کسی متواند محل رجوع مردم باشد که متخصص باشد و نام این متخصص در امور احکام که خود راوی نیز هست فقیه است.


متوجه منظور شما شدم. ولی شما در مورد اینترنت در احادیث search بفرمایید و دقت بفرمایید و حکمش را صادر کنید و ما به آن عمل کنیم.


اما در مورد اینترنت که به اصطلاح جزو احام مستحدثه و جدید است و در زمان ائمه سابقه نداشته است.
حکم آن اینگونه به دست می آید:
امام علیه السلام فرموده اند: کل شیئ لک حلال حتی تعلم انه حرام بعینه.
هر چیزی برای تو حلال است مگر علم به حرمت پیدا کنی.
اینترنت هم یکی از آن هر چیزی (کل شیئ) است و حکم اولی آن حرام است مگر اینکه در آن فعل حرامی صورت بگیرد مثل ایذاء مومن، دیدن تصاویر محرک، مستهجن و یا هر گناه دیگری که در این صورت حرام خواهد بود.
در اینجا حکم از روایت استنباط شد و من حرفی از خودم نزدم.
البته من سعی کردم آسان ترین راه را برای استنباط به تصویر بکشم.


خیلی مشخص است همانطور که عرض شد، با توجه به آیات قرآن ظاهر قرآن عده ای را گمراه میکند، ولی کسی نمیتواند در مورد احادیث این را بگوید.



با شما موافقم که بعضی از آیات قرآن باعث گمراهی بعضی از افراد می شود اما مسلما آن آیات ظاهر نیستند و ظهوری ندارند و جزو متشابهات هستند.
این سخن من لیلش آیه 7 سوره آل عمران است:

اوست كسى كه اين كتاب [قرآن‏] را بر تو فرو فرستاد. پاره‏اى از آن، آيات محكم [صريح و روشن‏] است. آنها اساس كتابند و [پاره‏اى‏] ديگر متشابهاتند [كه تأويل‏پذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏جويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مى‏كنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشه‏داران در دانش كسى نمى‏داند. [آنان كه‏] مى‏گويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه‏] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر نمى‏شود.
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

اصولیون احادیث را تحت تأثیر مثلاُ علم رجال که خودش مبتنی بر احادیث است، بررسی میکنند و ضعف یا قوت احادیث را با سندش میسنجند. حال آنکه احادیثی که به علم رجال ختم میشوند نیز قابل بررسی هستند و ممکن است که دارای سند صحیحی نباشند و همینطور وارد یک دور میشویم که اگر در هر کدام از آنها درصدی شک و ابهام وجود داشته باشد که قطعاَ هست، احادیثی که به آنها زنده ایم و زندگی میکنیم به راحتی قابل تردید میشود.(ممنون میشم اگر نظر من اشتباه است اصلاح بفرمایید.)


این سخن شما صحیح نیست.
زیرا خبر واحد که اصولیان می گویند حجت است معنایش این است:
خبر واحد یعنی خبری که در حد تواتر نباشد و قرینه ای بر صحت آن نباشد
در اصول یک بحث مفصل داریم به نام حجیت خبر واحد.
یعنی چه دلیلی داریم بر اینکه خبرواحد حجت است.
برای این سخن ادله مختلفی اقامه شده است که بیان آنها در این مجال نمی گنجد.
اما یکی از دلیل ها که قابل فهم برای عموم است این است که سیره عقلا بر این است که اگر یک نفر خبری را به شما بدهد و آن شخص هم مورد اطمینان شما باشد خبر او را می پذیریم و لو اینکه قطعی نباشد بر خلاف خبر متواتر که قطعی است.
و این سیره عقلا تا زمان معصوم نیز ادامه داشته و زمان معصومین هم همین صورت میگرفته و ائمه از آن نهی نکرده اند.

پس خبر واحد عادل مورد قبول است.

پس خبر واحد یقین آور نیست اما گمان آور هست و با این حال حجت است.

اما علم رجال:
در حقیقت علم رجال می آید عدول و راویان عادل را از غیر عادل جدا می کنند و می گویند این افراد قابل اعتماد هستند و این افراد نیستند.
و در اینجا هیچ دوری لازم نیامد.


اخباریون عقل را کنار نزده اند. چطور میشود کسانی که ادعای پیروی از احادیث را میکنند، عقل را کنار زده باشند؟!!! تصویر


اگر اخباریون عقل را کنار نمی زدند که تقریبا بحثی با اصولیان نداشتند.
البته این نکته هم قابل تامل است که در معنای عقل و محدوده آن اختلاف است و مراد این نیست که اخباری به هیچ وجه عقل را قبول ندارد آنها عقل را در درک احکام فقهی عاجز می دانند
اما اصولیان بسیار به ندرت از احکام عقلی استفاده می کنند.

اما باز هم می توان با این سخن شما کنار آمد .


قرآن تحریف نشده از امیرالمؤمنین سخن نمیگوید؟


اگر شما قائل به تحریف قرآن هستید بحث جدا را می طلبد و در تاپیک جدا مطرح کنید در صورتی که فرصت داشتم حتما پاسخ شما را خواهم داد.


...اکمل الوحید البهبهانی رسالة الاخبار و الاجتهاد فی صحة اخبار الکافی الشریف.
  الهادیة الرفیعه فی اعتبار الکتب الاربعة
 


بحث صحت و عدم صحت یک بحث کاملا تخصصی است
چندین مبنای رجالی نیاز دارد
شاید به نظر مرحوم وحید اخبار کافی صحیح باشد
البته احتمالا مرادشان این نباشد که هرچه در کافی هست صحیح است زیرا در کافی احادیثی یافت می شود که مسلما مشکل دار است.


اگر پاسخ های بنده قانع کننده نبود بفرمایید
از بحث کردن خسته نمی شوم.
سایر افراد در سایت بخصوص مدیران هم اگر قبول زحمت کنندو در بحث شرکت کنند ممنون میشوم.
یا علی
قفل شده

بازگشت به “پرسش و پاسخ”