خدا روح است؟؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 138
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

خدا روح است؟؟

پست توسط vorojax »

سلام! :razz:
خدا می گه از روح خودم در شما دمیدم درسته؟
پس خدا روح هست درسته؟
و اینکه
مگر خدا نمی گوید من از رگ گردن به شما نزدیک ترم!! پس دیگه واسه چی تلاش کنیم به خدا نزدیک شیم خدا که به ما نزدیک هست :grin:
[External Link Removed for Guests]

آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Iron
Iron
پست: 132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۸۶, ۵:۴۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 133 بار

پست توسط خاک قدم هايش »

به نام خدا

با سلام و سپاس از طرح سوالتون.

فعلا سوال اول:

آیه ی مبارکه می فرماید:


 فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدين‏ ( 29 / حجر و 72 /ص ). 


یعنی این که :

چون خلقت او پايان يافت و اعضا و صورتش كامل گرديد و روح خود بر او دميدم به فرمان من در برابر او به سجده درافتيد.

خداوند می فرماید از روحم در او دمیدم و نمی فرماید که خودم در او رفتم یا ... که بتوان نتیجه گرفت که خداوند روح است.

و این مربوط به زمان خلقت حضرت آدم است که جان یافتن انسان پس از شکل گرفتن او توضیح داده شده است.

" روح" مخلوقی عظیم و پر قدر است که خداوند از او با عظمت و بزرگی یاد می فرماید.

در تفسیر جامع آمده است:



« در اين آيه پروردگار بيان مي كند خصومت و گفتگوى فرشتگان را در باره آفرينش آدم؛ مي فرمايد اى رسول گرامى! بياد بياور آن وقتى كه پروردگارت

به فرشتگان فرمود: من بشرى از گل خواهم آفريد، چون خلقت او پايان يافت و اعضا و صورتش كامل گرديد و روح خود بر او دميدم ،به فرمان من در برابر او به سجده درافتيد؛

و نسبت داد روح را به ذات اقدس خود از جهت تشريف او و مقصود از نفخ، ايجاد و خلقت او است بدون سبب و واسطه، چه پروردگار شريف و گرامى داشت آدم را به اين اوصاف.»


پس وجود خداوند با روح تفاوت دارد و روح مخلوق پروردگار است.


در ضمن خوب است به نکته ای توحیدی هم اشاره کنیم که جنس خداوند و کیفیت او و آن چه به ذات مقدس او برمی گردد برای ما قابل درک و شناخت نیست و

ابتدایی ترین دلیل عقلی این مساله آن است که او خالق ماست و ما مخلوق اوییم و اگر بتوانیم او را درک کنیم و دریابیم لازم است به او محیط باشیم که با مخلوق بودنمان

در تضاد است.


[align=left]پیروز باشید. 
اللهم عجل ثم عجل ثم عجل لوليک الفرج
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

 بسم الله الرحمن الرحیم  

با سلام

پس وجود خداوند با روح تفاوت دارد و روح مخلوق پروردگار است.


در تکمیل فرمایش دوست عزیزمون نکته ای رو در مورد "روحی" و انتساب آن به خداوند متعال غرض می کنم .

بنابر فرمایش امام رضا(ع) : همانگونه که خداوند می فرماید "طهرا بیتی للطائفین..." اینجا خانه خدا واقعا خانه حقیقی نیست .

یعنی این نیست که خدا خانه ای داشته باشد ، بلکه این خانه ویژه عبودیت و بندگی خداست ،

در مورد " روحی " نیز منظور روح ویژه ای که خدا آفریده و برای این امر مخصوص شده است . این روح ویژه که خداوند آفریده است در انسان دمیده می شود .

یعنی نه اینکه از روح خودش دمیده باشد ، بلکه روح برگزیده و آفریده خود را برای این کار اختصاص داد .


در مورد نزدیکی خداوند به انسان باید توجه داشته باشیم که منظور این است که من را دور فرض نکنید که صدای شمارا نمی شنوم و اعمال شما را نمی بینم.

من به شما نزدیکم و درخواست شما را برای نزدیکی به خودم و عبادات شما را برای تقرب به درگاهم می بینم و می شنوم .

پس دو مطلب شد : 1- او از ما دور نیست و ناظر اعمال ماست (مراقب باشیم )

2- برای تحقق همان تقرب است ، که می گوید به شما نزدیکم و خواسته شما را برطرف می کنم .

اما می دانیم که خداوند مکانی ندارد و این مجازی است از برای فهماندن نزدیکی بسیار . نه به معنای وصول کامل به خدا و بی نیازی از تلاش برای رسیدن

بلکه به معنای آگاهی کامل از احوال درونی انسان .

موفق باشید
 
تصویر 
Senior Member
Senior Member
پست: 138
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

پست توسط vorojax »

سلام دوستان عزیز
و متشکر از دو دوست عزیزی که پاسخ دادند :razz:
تا حدودی تفهمیم شدم
اما در مورد
نقل فول : ما می دانیم که خداوند مکانی ندارد و این مجازی است از برای فهماندن نزدیکی بسیار
تا حدودی این سوال مدتی در ذهن من!
توی عرش و کرسی خدا چیه؟؟ مثلا خدا همه جا هست اما رسول خدا که از همه به خدا نزدیک تر شده به عرش رفته؟
مگه خدا همه جا نیست پس چرا رفتن به عرش سخته و مگر در عرش فقط یک پرده بین خدا و رسولش نبوده پس خدا بر همه حا نظارت داره نه اینکه واقعا همه جا باشه درسته؟
قبول کنید ادم گیج میشه
مثلا اول می گن خدا همه جا هست
دوم می گن خدا در اسمان هست
سوم می گن عرش خدا نزدیک ترین جا به خداست
و...............
مثلا روح مخلوق خداست درسته؟
پس چرا می گن ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم؟؟
مگر روح مخلوق نیست
پس جسم هم مخلوق هست و در حال حاضر ما پیش خداییم!
یک مقدار راهنمایی بیشتر اگر لطف کنید ممنون می شم تا این ذهن اشفته من از این اشفته گی در بیاد
با تشکر!
:razz:
[External Link Removed for Guests]

آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

به نام خدا

سلام :D

vorojax نوشته شده:نقل فول : ما می دانیم که خداوند مکانی ندارد و این مجازی است از برای فهماندن نزدیکی بسیار
تا حدودی این سوال مدتی در ذهن من!
توی عرش و کرسی خدا چیه؟؟ مثلا خدا همه جا هست اما رسول خدا که از همه به خدا نزدیک تر شده به عرش رفته؟
مگه خدا همه جا نیست پس چرا رفتن به عرش سخته و مگر در عرش فقط یک پرده بین خدا و رسولش نبوده پس خدا بر همه حا نظارت داره نه اینکه واقعا همه جا باشه درسته؟
قبول کنید ادم گیج میشه
مثلا اول می گن خدا همه جا هست
دوم می گن خدا در اسمان هست
سوم می گن عرش خدا نزدیک ترین جا به خداست


در روایات ما از عرش به دین و علم خدا تعبیر شده است که حاملان این عرش پیامبر اکرم(ص) و معصومین (ع) هستند . و از کرسی به علم خدا تعبیر شده است

که علم او آسمان ها و زمین را در برگرفته است . (وسع کرسیه السموات و الارض )

مشکل اینکه بگوییم خدا روی عرش است و او را جسم بپنداریم ، این است که در اینصورت باید عرش را قوی تر از خدا بدانیم که این محال اندر محال است .


لذا این تعابیر و تشبیهات برای فهم بهتر ماست و نزدیکی به عرش الهی به معنی مقام بالای علمی و عملی آن مقربین است ، نه نزدیکی جسمی .

آن پرده حائل نیز ، تاکید بر همین نزدیکی است (که البته این علوم نیز از سوی خداوند به آن مقربین عطا شده است )


ضمنا اون مورد دوم رو من جایی ندیدم . مورد سوم هم به همون معنی نزدیکی معنوی است که گفتیم .

قبول دارم که وقتی بگن خدا همه جا هست ، آدم مکان و جا رو برای خدا تصور می کنه . اما این همه جایی باز برای بهتر فهمیدن است اما در اصل

نمی توان مکان و زمان برای او در نظر گرفت . فراتر از فهم ناقص ماست .


مثلا روح مخلوق خداست درسته؟
پس چرا می گن ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم؟؟
مگر روح مخلوق نیست
پس جسم هم مخلوق هست و در حال حاضر ما پیش خداییم!
یک مقدار راهنمایی بیشتر اگر لطف کنید ممنون می شم تا این ذهن اشفته من از این اشفته گی در بیاد


مشکل در همین ترجمه است . انا لله و انا الیه راجعون : یعنی ما برای خدا هستیم ( لله = برای خدا ؛ من الله = از خدا )

اصل مطلب همان "برای خداست" . یعنی او مالک ماست . اگر در ترجمه بگویند " از خدا " و منظور همجنسی با او باشد اشتباه است .

اما اگر منظور "از آنِ خدا" باشد ، می شود همان ترجمه "برای خدا" که عرض کردیم .


سعی کردم خلاصه بگم . امیدوارم مفید بوده باشه :D :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Member
Member
پست: 70
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۷:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 9 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار

پست توسط M_N00 »

سلام خدمت همه عزيزان
خدا می گه از روح خودم در شما دمیدم درسته؟
پس خدا روح هست درسته؟


حامد عزيز اول من روايتهاي مربوطه رو قرار ميدم بعد نتيجه گيري ميكنم.


روايت اول:

محمد ابن مسلم گويد:از امام باقر (عليه السلام) در مورد فرمايش خداوند كه ميفرمايد « و نفخت فيه من روحي » پرسيدم؟

حضرت فرمود : روحي است كه خداوند اختيار فرموده و برگزيده و آفريده و بر ذات خويش نسبت داده است،و آنرا بر همه روحها برتري داده،پس امر فرمود كه وارد كالبد آدم(ع) شود پس جزئي از آن در آدم دميده شد.

روايت دوم :

و نيز محمد ابن مسلم گويد : از امام باقر (عليه السلام) در مورد فرمايش خداوند كه ميفرمايد « و نفخت فيه من روحي » پرسيدم كه آن دميدن چگونه بوده است؟

حضرت فرمودند :روح مانند باد متحرك است و روح ناميده شد چرا كه اسمش از ريح(باد) مشتق شده است و چرا بر لفظ روح بيان كرده است،(لأن الروح مجانس

للريح)چون روح همجنس ريح است و خداوند او را نسبت به خودش داد(و فرمود «روحي») چون او را از بقيه روح ها برگزيد همانطور كه خانه اي را برگزيد و فرمود :

«بيتي» ( در سوره بقره آيه 2) و نسبت به رسولي از رسولان خود فرمود: «خليلي» و مانند اينها. تمام اينها مخلوق و ساخته شده،ايجاد شده،پرورش داده شده و امور

آنها را تدبير نموده است.

روايت سوم و آخر :

محمد اين مسلم گويد : از امام باقر (عليه السلام) در مورد فرمايش خداوند كه ميفرمايد « و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين »(الحجر 29) پرسيدم؟

حضرت فرمودند : روح خلقها الله فنخ في آدم منها. (روحيست كه خداوند آنرا خلق نموده پس جزئي از آن را در آدم دميد).


نكته: اينكه در معنا «جزئي از روح آورده شده» به خاطر «منها» ايست كه در كلام حضرت باقر وجود دارد و «من» در اينجا اشاره به قسمت و جزئي

از ما بعد خود ميكند كه در اينجا ما بعد «روح» باشد.

در ضمن: ذيل اين موضوع 5 روايت ديده شد، كه 2 تاي ديگر هم شبيه آخرين روايت بود كه به خاطر عدم تطويل از ذكر آن جلوگيري شد.

مگر خدا نمی گوید من از رگ گردن به شما نزدیک ترم!! پس دیگه واسه چی تلاش کنیم به خدا نزدیک شیم خدا که به ما نزدیک هست


نزديكي خداوند اشاره به حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جاست وشايد براي تفهيم بهتر به ما اينچنين بيان شده و نزديكي ما به خداوند توجه دائم به اوست البته در

بعضي از روايت برخي از حالتهاي خاص را تعبير به قرب نسبت به خداوند كرده اند مانند اينكه فرمودند : نزديكترين حالت بنده به خداوند در حالت سجده است(ممكن

است شما به دوست خود به قدري نزديك باشيد يا حتي چسبيده باشيد اما هيچ توجهي به او نداشته باشيد(اين مثال براي تقريب به ذهن بود) و نزديك بودن خداوند به

ما تعارضي با نزديكي ما با خداوند ندارد.

خداوند می فرماید از روحم در او دمیدم و نمی فرماید که خودم در او رفتم یا ... که بتوان نتیجه گرفت که خداوند روح است.


دوست عزيز يك قائده در اعتقادات (و فلسفه) وجود دارد كه ميگويد معطي شي فاقد شي نيست، كه از اين قائده براي اثبات صفاتي همچون حكمت خداوند كمك

گرفته ميشود و شايد دليل بيان نتيجه گيري حامد عزيزمون توجه داشتن به همين قائده بوده.

و در تائيد سخن شما بايد گفت كه اين قائده به نظر ميرسد كليت ندارد چون خداوند خالق جسم و معطي جسم نيز هست پس بايد خداوند جسم باشد كه چنين چيزي محال هست.

(البته اين سخن(معطي شي فاقد شي نيست و يا معطي كمال فاقد كمال نيست )در نزد عرفا و نيز براي كساني كه در معرفت شناخت والايي پيدا كرده اند حل شده و هيچ اشكالي به اين قائده نيست كه اينجا جاي مطرح كردن آن نيست).

توی عرش و کرسی خدا چیه؟؟

الله اعلم.
مثلا خدا همه جا هست اما رسول خدا که از همه به خدا نزدیک تر شده به عرش رفته؟

اميدوارم اين سوال ديگه با اين پست حل شده باشه البته دوستان قبلي توضيح كاملي رو ارائه كرده بودند، ديگه سوال شما...
پس چرا رفتن به عرش سخته


عرش نهايت تقرب به خداست نه تقرب مكاني.

پس چرا می گن ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم؟؟

ما از اوئيم يعني او خالق ماست و به سوي او باز ميگرديم يعني از بند علائق غير از خدا جدا شده و به جايي برده ميشويم كه فقط توجه به خداست.
و شايد اين سخنان به خاطر آنست كه انسانها را از خواب غفلت بيدا كند و متذكر شود كه آخر شما به سوي من بازميگرديد پس كاري نكنيد كه در حضور من شرمنده شويد.الله اعلم.


در روایات ما از عرش به دین و علم خدا تعبیر شده است که حاملان این عرش پیامبر اکرم(ص) و معصومین (ع) هستند . و از کرسی به علم خدا تعبیر شده است

که علم او آسمان ها و زمین را در برگرفته است . (وسع کرسیه السموات و الارض )

دوست عزيز جناب محمد علي گل شما چند روايت رو ديديد كه ائمه بزرگوار اينگونه تفسير كرده اند، بهتره يه نگاهي هم به تفسير برهان جلد اول ص 531 روايت 10 هم بزنيد.

اين تعابير مختلف به احتمال قوي اشاره به همان سخن معروف كه فرمودند : «ما به اندازه عقول افراد جواب ميدهيم » باشد كه مصداق بارز آن همان روايت زمين و تخم مرغ است كه در اصول كافي آمده كه حضرت امام صادق (ع)‌ 2 جواب مختلف به 2 فرد داده شده.

مقام بالای علمی و عملی آن مقربین است

بهتر است به جاي تعبير مقام علمي،تعبير از مقام معنوي كنيم چون اينطور نيست كه هرچه علم(محض) به خداوند پيدا شود تقرب بيشتر شود.
البته جمع بين علم و عمل نتيجه آن تقرب پي در پي به خداوند ميشود.

نمی توان مکان.... برای او در نظر گرفت


مكان ندارد يعني نميتوان اشاره كرد كه او در فلان محل است،كه مضمون چنين سخني در يكي از خطبه هاي حضرت علي در نهج البلاغه رايت شده.

مشکل در همین ترجمه است . انا لله و انا الیه راجعون : یعنی ما برای خدا هستیم ( لله = برای خدا ؛ من الله = از خدا )


با مطالبي كه ذكر شده مشكل معناي «لله» كه از خدا شود ،كه لام معناي من را در برداشته باشد(علاوه بر معناي ديگري كه ذكر شده) حل شد.

در ضمن معناي همجنسی با حرف من سازگار است كه دلالت بر قسمت و بخش شي ايي از شي ديگر ميكند نه با معناي لام كه چنين چيزي متصور گردد كه در آخر همان سخن شماست كه فرموديد :
اگر در ترجمه بگویند " از خدا " و « منظور » همجنسی با او باشد اشتباه است .


اميدوارم ديگه سوالي در اين مورد براي آقا حامد گل رخ نده.
باز مثل هميشه آقا حامد كتاب بخون.

موفق و پيروز و مويد باشيد.
تقديم به همه عزيزان :razz: :razz: :razz:
Senior Member
Senior Member
پست: 120
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹, ۶:۲۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 219 بار
سپاس‌های دریافتی: 467 بار

Re: خدا روح است؟؟

پست توسط soldier young »

در مورد سوال اول که خدا چیست درسترین توصیف ایه 35 سوره نور است که خود خدا در مورد وجودش صحبت کرده و خود را توصیف کرده .

اما در مورد اینکه خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است پس ما چرا تلاش کنیم به او نزدیک شویم باید بگویم خدا به ما نزدیک است ولی ما که به او نزدیک نیستیم. :grin:
اما جواب جدی ان این است که انسان بتواند به درک این مسئله پی ببرد چون اگر انسانی یقین کند که خدا در کنار اوست ایا می تواند گناهی و یا نافرمانی از دستورات خدا انجام دهد اگر تو به این درک رسیدی و به درجه معصومیت و انا الحق (خداگونه شدن)دست یافتی به تو توصیه می کنم دیگر تلاشی برای نزدیکتر شدن بخدا نکنی اما با توجه به سوالهایت فکر کنم میلیارها کیلومتر با خدا فاصله داری . :grin:
ارسال پست

بازگشت به “پرسش و پاسخ”