بسم الله الرحمن الرحیم
جايى كه قضا و كفاره واجب است
مسئله: اگـر كـسـى روزه مـاه رمضان را به خوردن يا آشاميدن يا جماع يا استمناء يا باقى ماندن بر جنابت بـاطـل كند در صورتى كه از روى عمد و اختيار باشد , و از روى ناچارى يا جبر نباشد , اضافه بر قضا كفاره هـم بـر او واجـب مى شود , و احتياط مستحب آن است كسى كه روزه را به غير آنچه گفته شد باطل كند اضافه بر قضا , كفاره هم بدهد.
مسئله: اگـر كـسـى چيزى از آنچه را كه گذشت انجام دهد در حالى كه عقيده قطعى داشته كه روزه را باطل نمى كند كفاره بر او واجب نيست.
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
کفاره و قضاي روزه
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
بسم الله الرحمن الرحیم
کفاره روزه
مسئله: در كـفـاره افطار روزه ماه رمضان , بايد يك بنده آزاد كند , يا به دستورى كه در مساله بعد گفته مـى شـود , دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير
كند , يا به هر كدام يك مد كه گفته مى شود تقريبا سه چـهـارم كيلو است , طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد و چنانچه اينها برايش ممكن
نباشد , بـايـد بـه قدر امكان تصدق دهد , و اگر ممكن نيست استغفار نمايد , و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند , كفاره را بدهد.
مسئله:كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره ماه رمضان را بگيرد , بايد يك ماه تمام و يك روز آن را از ماه ديگر پى در پى بگيرد و اگر بقيه آن پى در پى نباشد
اشكال ندارد.
مسئله:كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد , نبايد موقعى شروع كند كه مى داند در بين يك ماه و يك روز روزى باشد كه مانند عيد قربان
روزه آن حرام است .
مسئله: كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد , اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد , بايد روزه ها را از سر بگيرد.
مسئله: اگـر در بـين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد عذرى غير اختيارى مثل حيض , يا نفاس , يا سـفرى كه در رفتن آن مجبور است , براى او پيش آيد
بعد از برطرف شدن عذر , واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد , بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر به جا مى آورد.
مسئله: اگـر بـه چـيـز حرامى روزه خود را باطل كند , چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا , يا به جـهتى حرام شده باشد , مثل خوردن غذاى حلالى
كه براى انسان ضرر كلى دارد و نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض , احتياط مستحب آن است كه كفاره جمع بدهد , يعنى يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه
بگيرد و شصت فقير را سير كند , يا به هر كدام آنها يك مد گندم , يا جو يا نان و مانند اينها بدهد.
و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد , هر كدام آنها كه ممكن است انجام دهد.
مسئله: اگر روزه دار دروغى را به خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه وآله عمدا نسبت دهد , احتياط مستحب آن است كه كفاره جمع كه تفصيل آن در مساله پيش
گفته شد بدهد.
مسئله: اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع يا استمنا كند , يك كفاره بر او واجب است .ولى احتياط مستحب آن است كه براى هر دفعه يك
كفاره بدهد.
مسئله: اگـر روزه دار در يـك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع و استمنا كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , براى همه آنها بى اشكال يك كفاره
كافى است .
مسئله: اگـر روزه دار غـيـر از جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , و بعد با حلال خود جماع نمايد , براى هر دو يك كفاره كافى است .
مسئله: اگـر روزه دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى كند , انجام دهد مثلا آب بياشامد و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند انجام دهد,
مثلا غذاى حرامى بخورد , يك كفاره كافى است .
مسئله: اگـر روزه دار آروغ بـزنـد و چيزى در دهانش بيايد , چنانچه عمدا آن را فرو ببرد , روزه اش باطل اسـت , و بايد قضاى آن را بگيرد , و كفاره هم بر او واجب
مى شود , و اگر خوردن آن چيز حرام باشد , مثلا مـوقـع آروغ زدن , خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج است , به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد بايد
قضاى آن روزه را بگيرد و بنابر احتياط مستحب كفاره جمع هم بدهد.
مسئله: اگـر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد , چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل كند , بايد كفاره بدهد و كفاره آن به نحوى است كه در كفاره حنث نذر بيايد.
دارد...
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
کفاره روزه
مسئله: در كـفـاره افطار روزه ماه رمضان , بايد يك بنده آزاد كند , يا به دستورى كه در مساله بعد گفته مـى شـود , دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير
كند , يا به هر كدام يك مد كه گفته مى شود تقريبا سه چـهـارم كيلو است , طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد و چنانچه اينها برايش ممكن
نباشد , بـايـد بـه قدر امكان تصدق دهد , و اگر ممكن نيست استغفار نمايد , و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند , كفاره را بدهد.
مسئله:كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره ماه رمضان را بگيرد , بايد يك ماه تمام و يك روز آن را از ماه ديگر پى در پى بگيرد و اگر بقيه آن پى در پى نباشد
اشكال ندارد.
مسئله:كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد , نبايد موقعى شروع كند كه مى داند در بين يك ماه و يك روز روزى باشد كه مانند عيد قربان
روزه آن حرام است .
مسئله: كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد , اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد , بايد روزه ها را از سر بگيرد.
مسئله: اگـر در بـين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد عذرى غير اختيارى مثل حيض , يا نفاس , يا سـفرى كه در رفتن آن مجبور است , براى او پيش آيد
بعد از برطرف شدن عذر , واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد , بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر به جا مى آورد.
مسئله: اگـر بـه چـيـز حرامى روزه خود را باطل كند , چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا , يا به جـهتى حرام شده باشد , مثل خوردن غذاى حلالى
كه براى انسان ضرر كلى دارد و نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض , احتياط مستحب آن است كه كفاره جمع بدهد , يعنى يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه
بگيرد و شصت فقير را سير كند , يا به هر كدام آنها يك مد گندم , يا جو يا نان و مانند اينها بدهد.
و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد , هر كدام آنها كه ممكن است انجام دهد.
مسئله: اگر روزه دار دروغى را به خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه وآله عمدا نسبت دهد , احتياط مستحب آن است كه كفاره جمع كه تفصيل آن در مساله پيش
گفته شد بدهد.
مسئله: اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع يا استمنا كند , يك كفاره بر او واجب است .ولى احتياط مستحب آن است كه براى هر دفعه يك
كفاره بدهد.
مسئله: اگـر روزه دار در يـك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع و استمنا كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , براى همه آنها بى اشكال يك كفاره
كافى است .
مسئله: اگـر روزه دار غـيـر از جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , و بعد با حلال خود جماع نمايد , براى هر دو يك كفاره كافى است .
مسئله: اگـر روزه دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى كند , انجام دهد مثلا آب بياشامد و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند انجام دهد,
مثلا غذاى حرامى بخورد , يك كفاره كافى است .
مسئله: اگـر روزه دار آروغ بـزنـد و چيزى در دهانش بيايد , چنانچه عمدا آن را فرو ببرد , روزه اش باطل اسـت , و بايد قضاى آن را بگيرد , و كفاره هم بر او واجب
مى شود , و اگر خوردن آن چيز حرام باشد , مثلا مـوقـع آروغ زدن , خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج است , به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد بايد
قضاى آن روزه را بگيرد و بنابر احتياط مستحب كفاره جمع هم بدهد.
مسئله: اگـر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد , چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل كند , بايد كفاره بدهد و كفاره آن به نحوى است كه در كفاره حنث نذر بيايد.
دارد...
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
آخرین ويرايش توسط 1 on مائده آسمانی, ويرايش شده در 0.
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه کفاره روزه
مسئله: اگر روزه دار به گفته كسى كه مى گويد مغرب شده و اعتماد به گفته او نيست افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است يا
شك كند كه مغرب بوده است يا نه قضا و كفاره بر او واجب مى شود.
مسئله: كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده , اگر بعد از ظهر مسافرت كند , يا پيش از ظهر براى فرار از كـفاره سفر نمايد ,
كفاره از او ساقط نمى شود , بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند نيز كفاره بر او واجب است .
مسئله: اگـر عـمـدا روزه خود را باطل كند , و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود , احتياط مستحب اين است كه كفاره را بدهد.
مسئله: اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمدا روزه خود را باطل كند , بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفاره بر او واجب نيست .
مسئله: اگـر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال و عمدا روزه خود را باطل كند , بعد معلوم شود اول شوال بوده كفاره بر او واجب نيست .
مسئله: اگـر روزه دار در مـاه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند , چنانچه زن را مجبور كرده بـاشد , كفاره روزه خودش و بنابر احتياط كفاره روزه
زن را بايد بدهد , و اگر زن به جماع راضى بوده , بر هر كدام يك كفاره واجب مى شود.
مسئله: اگر زنى شوهر روزه دار خود را مجبور كند كه با او جماع نمايد , واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
مسئله: اگـر روزه دار در مـاه رمضان , زن خود را مجبور به جماع كند , و در بين جماع , زن راضى شود , بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره ,
و زن يك كفاره بدهد.
مسئله: اگر روزه دار در ماه مبارك رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد , يك كفاره بر او واجب مى شود ,
و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست .
مسئله: اگـر مـرد زن خـود را يـا زن شـوهر خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند به جا آورد ,
بر هيچ يك از آنها كفاره واجب نيست.
مسئله: كـسـى كـه بـه واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد , نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند ,
ولى اگر او را مجبور نمايد كفاره بر مرد نيز واجب نيست .
مسئله: انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند , ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.
مسئله: اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد چيزى بر آن اضافه نمى شود.
مسئله: كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد , اگر به تمام شصت نفر دسترسى دارد ,
نـمـى تواند به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد طعام بدهد , يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد ,
و زيادى را از كفاره حساب نمايد , ولى مى تواند براى هر فرد از عايله فقير اگر چه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.
مسئله: كـسـى كـه قـضاى روزه رمضان را گرفته , اگر بعد از ظهر عمدا كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ,
بايد به ده فقير هر كدام يك مد طعام بدهد و اگر نمى تواند , سه روز روزه بگيرد.
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
ادامه کفاره روزه
مسئله: اگر روزه دار به گفته كسى كه مى گويد مغرب شده و اعتماد به گفته او نيست افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است يا
شك كند كه مغرب بوده است يا نه قضا و كفاره بر او واجب مى شود.
مسئله: كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده , اگر بعد از ظهر مسافرت كند , يا پيش از ظهر براى فرار از كـفاره سفر نمايد ,
كفاره از او ساقط نمى شود , بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند نيز كفاره بر او واجب است .
مسئله: اگـر عـمـدا روزه خود را باطل كند , و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود , احتياط مستحب اين است كه كفاره را بدهد.
مسئله: اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمدا روزه خود را باطل كند , بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفاره بر او واجب نيست .
مسئله: اگـر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال و عمدا روزه خود را باطل كند , بعد معلوم شود اول شوال بوده كفاره بر او واجب نيست .
مسئله: اگـر روزه دار در مـاه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند , چنانچه زن را مجبور كرده بـاشد , كفاره روزه خودش و بنابر احتياط كفاره روزه
زن را بايد بدهد , و اگر زن به جماع راضى بوده , بر هر كدام يك كفاره واجب مى شود.
مسئله: اگر زنى شوهر روزه دار خود را مجبور كند كه با او جماع نمايد , واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
مسئله: اگـر روزه دار در مـاه رمضان , زن خود را مجبور به جماع كند , و در بين جماع , زن راضى شود , بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره ,
و زن يك كفاره بدهد.
مسئله: اگر روزه دار در ماه مبارك رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد , يك كفاره بر او واجب مى شود ,
و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست .
مسئله: اگـر مـرد زن خـود را يـا زن شـوهر خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند به جا آورد ,
بر هيچ يك از آنها كفاره واجب نيست.
مسئله: كـسـى كـه بـه واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد , نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند ,
ولى اگر او را مجبور نمايد كفاره بر مرد نيز واجب نيست .
مسئله: انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند , ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.
مسئله: اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد چيزى بر آن اضافه نمى شود.
مسئله: كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد , اگر به تمام شصت نفر دسترسى دارد ,
نـمـى تواند به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد طعام بدهد , يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد ,
و زيادى را از كفاره حساب نمايد , ولى مى تواند براى هر فرد از عايله فقير اگر چه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.
مسئله: كـسـى كـه قـضاى روزه رمضان را گرفته , اگر بعد از ظهر عمدا كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ,
بايد به ده فقير هر كدام يك مد طعام بدهد و اگر نمى تواند , سه روز روزه بگيرد.
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
آخرین ويرايش توسط 1 on مائده آسمانی, ويرايش شده در 0.
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است
مسئله: درچـند مورد - غير از مواردى كه قبلا به آنها اشاره شد - فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كـفاره واجب نيست :
اول آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسائل قبل گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
دوم عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد , ولى نيت روزه نكند يا ريا كند , يا قصد كند كه روزه نباشد ,
و هم چنين اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بايد بنابر احتياط لازم روزه آن روز را قضا كند.
سوم آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
چـهـارم آن كـه در مـاه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه , كارى كه روزه را باطل مى كند انـجام دهد ,
بعد معلوم شود صبح بوده , و در اين صورت بايد بنابر احتياط در آن روز به قصد قربت مطلقه از چيزهايى كه روزه را باطل
مى كند اجتناب نمايد و روزه آن روز را نيز قضا كند.
پـنجم آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده است .
شـشـم آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند , يا خيال كند شوخى مى كند , و خود هم تحقيق نكند ,
و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده است .
هـفتم آن كه كور و مانند آن به گفته كس ديگرى كه گفته او شرعا برايش حجت است , افطار كند , بعد معلوم شود مغرب نبوده است .
هشتم آن كه يقين يا اطمينان كند كه مغرب شده و افطار كند , بعد معلوم شود مغرب نبوده است .
ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده , وجوب قضا در اين صورت بنابر احتياط است .
نهم آن كه از جهت تشنگى مضمضه كند , يعنى آب در دهن بگرداند و بى اختيار فرو رود و هم چنين است بـنـابـر احتياط مستحب اگر
مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد , ولى اگر فراموش كند كه روزه اسـت و آب را فرو دهد , يا براى غير جهت تشنگى مثل مواردى
كه مضمضه در آنجاها مستحب است مانند وضو , مضمضه كند و بى اختيار فرو رود , قضا ندارد.
دهم آن كه كسى از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند لازم است قضا نمايد و كفاره واجب نيست .
مسئله: اگرغیر از آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود , قضا بر او واجب نيست .
مسئله: مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد , بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مسئله:اگر انسان بداند , يا احتمال بدهد كه به واسطه مضمضه بى اختيار آب وارد گلويش مى شود , نبايد مـضـمـضـه كـنـد ,
و هم چنين است بنابر احتياط لازم اگر بداند كه از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود.
مسئله: اگـر در مـاه رمضان , بعد از تحقيق , براى او معلوم نشود كه صبح شده , و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ,
بعد معلوم شود صبح بوده , قضا لازم نيست .
مسئله:اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه , نمى تواند افطار كند , ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه ,
پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است
مسئله: درچـند مورد - غير از مواردى كه قبلا به آنها اشاره شد - فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كـفاره واجب نيست :
اول آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسائل قبل گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
دوم عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد , ولى نيت روزه نكند يا ريا كند , يا قصد كند كه روزه نباشد ,
و هم چنين اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بايد بنابر احتياط لازم روزه آن روز را قضا كند.
سوم آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
چـهـارم آن كـه در مـاه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه , كارى كه روزه را باطل مى كند انـجام دهد ,
بعد معلوم شود صبح بوده , و در اين صورت بايد بنابر احتياط در آن روز به قصد قربت مطلقه از چيزهايى كه روزه را باطل
مى كند اجتناب نمايد و روزه آن روز را نيز قضا كند.
پـنجم آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده است .
شـشـم آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند , يا خيال كند شوخى مى كند , و خود هم تحقيق نكند ,
و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده است .
هـفتم آن كه كور و مانند آن به گفته كس ديگرى كه گفته او شرعا برايش حجت است , افطار كند , بعد معلوم شود مغرب نبوده است .
هشتم آن كه يقين يا اطمينان كند كه مغرب شده و افطار كند , بعد معلوم شود مغرب نبوده است .
ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده , وجوب قضا در اين صورت بنابر احتياط است .
نهم آن كه از جهت تشنگى مضمضه كند , يعنى آب در دهن بگرداند و بى اختيار فرو رود و هم چنين است بـنـابـر احتياط مستحب اگر
مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد , ولى اگر فراموش كند كه روزه اسـت و آب را فرو دهد , يا براى غير جهت تشنگى مثل مواردى
كه مضمضه در آنجاها مستحب است مانند وضو , مضمضه كند و بى اختيار فرو رود , قضا ندارد.
دهم آن كه كسى از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند لازم است قضا نمايد و كفاره واجب نيست .
مسئله: اگرغیر از آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود , قضا بر او واجب نيست .
مسئله: مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد , بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مسئله:اگر انسان بداند , يا احتمال بدهد كه به واسطه مضمضه بى اختيار آب وارد گلويش مى شود , نبايد مـضـمـضـه كـنـد ,
و هم چنين است بنابر احتياط لازم اگر بداند كه از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود.
مسئله: اگـر در مـاه رمضان , بعد از تحقيق , براى او معلوم نشود كه صبح شده , و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ,
بعد معلوم شود صبح بوده , قضا لازم نيست .
مسئله:اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه , نمى تواند افطار كند , ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه ,
پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
آخرین ويرايش توسط 1 on مائده آسمانی, ويرايش شده در 0.
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
بسم الله الرحمن الرحیم
احكام روزه قضا
مسئله: اگر ديوانه عاقل شود , واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسئله: اگـر كـافـر مـسـلـمـان شود , واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد , ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد ,
روزه هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
مسئله: روزه اى كـه از انـسان به واسطه مستى فوت شده , بايد قضا نمايد , اگر چه چيزى را كه به واسطه آن مست شده , براى معالجه خورده باشد.
مسئله: اگـر بـراى عذرى چند روز روزه نگيرد , و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده , واجب نـيـسـت مقدار بيشترى را كه احتمال مى دهد روزه
نگرفته , قضا نمايد , مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مـسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم , و يا اين كه مثلا در آخرهاى ماه
رمضان مـسـافـرت كرده و بعد از رمضان برگشته و نمى داند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم , در هر دو صورت مى تواند مقدار
كمتر يعنى پنج روز را قضا كند , اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعنى شش روز را قضا نمايد.
مسئله: اگـر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد , قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد , ولى اگـر وقـت قـضـاى رمـضان آخر تنگ باشد ,
مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم بر رمضان مانده باشد بهتر آن است كه اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.
مسئله: اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد , و در نيت معين نكند روزه اى را كه مى گيرد , قضاى كدام ماه رمضان است قضاى سال آخرى
حساب نمى شود.
مسئله: در قـضـاى روزه رمضان مى تواند , پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد , ولى اگر وقت قضا تنگ باشد بهتر آن است كه باطل ننمايد.
مسئله: اگر قضاى روزه ميتى را گرفته باشد , بهتر آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسئله: اگر به واسطه مرض , يا حيض , يا نفاس , روزه رمضان را نگيرد و پيش از گذشت زمانى كه بتواند آن روزه هايى را كه نگرفته قضا كند بميرد ,
آن روزها قضا ندارند.
مسئله: اگـر بـه واسـطه مرضى روزه رمضان را نگيرد , و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد , قضاى روزه هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد
براى هر روز يك مد طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد , ولى اگر به واسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد.
و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند , روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند , و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسئله: اگـر بـه واسـطـه مرضى روزه رمضان را نگيرد , و بعد از رمضان مرض او برطرف شود , ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را
بگيرد بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد , و نيز اگـر در مـاه رمـضـان غـيـر از مرض عذر ديگرى داشته باشد , و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود ,
و تا رمـضـان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد , روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام نيز به فقير بدهد.
مسئله: اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد , و بعد از رمضان عذر او برطرف شود , و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد ,
بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسئله: اگـر در قـضـاى روزه كـوتاهى كند تا وقت تنگ شود , و در تنگى وقت عذر پيدا كند , بايد قضا را بـگـيـرد , و بـنابر احتياط براى هر روز يك مد طعام به
فقير بدهد , و هم چنين است , اگر بعد از برطرف شـدن عذر تصميم داشته باشد كه روزه هاى خود را قضا كند , ولى پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى
وقت عذر پيدا كند.
مسئله: اگر مرض انسان چند سال طول بكشد , بعد از آن كه خوب شد , بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد , و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام به
فقير بدهد.
مسئله: كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد , مى تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
مسئله: اگـر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد بايد قضا را بگيرد و از جهت تاخير در سال اول براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و اما از جهت
تاخير چند سال بعدى چيزى بر او واجب نيست .
مسئله: اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد , بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد , يا به شصت فقير طعام بدهد يا يك بنده آزاد كند و
چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد , بنابر احتياط لازم براى هر روز يك مد طعام نيز كفاره بدهد.
مسئله: اگـر روزه رمـضـان را عـمـدا نگيرد , و در روز مكرر جماع يا استمناء كند , كفاره بنابر اقوى مكرر نمى شود , و هم چنين اگر چند مرتبه كار ديگرى
كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , مثلا چند مرتبه غذا بخورد يك كفاره كافى است .
مسئله: بـعـد از مـرگ پدر , پسر بزرگتر بنابر احتياط لازم بايد قضاى روزه او را به تفصيلى كه در نماز در صفحه ( 251 ) گفته شد به جا آورد.
مسئله: اگر پدر غير از روزه رمضان .روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد , احتياط مستحب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.
و اگر براى روزه اى اجير شده و نگرفته باشد , قضاء آن بر پسر بزرگ لازم نيست .
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی
احكام روزه قضا
مسئله: اگر ديوانه عاقل شود , واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسئله: اگـر كـافـر مـسـلـمـان شود , واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد , ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد ,
روزه هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
مسئله: روزه اى كـه از انـسان به واسطه مستى فوت شده , بايد قضا نمايد , اگر چه چيزى را كه به واسطه آن مست شده , براى معالجه خورده باشد.
مسئله: اگـر بـراى عذرى چند روز روزه نگيرد , و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده , واجب نـيـسـت مقدار بيشترى را كه احتمال مى دهد روزه
نگرفته , قضا نمايد , مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مـسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم , و يا اين كه مثلا در آخرهاى ماه
رمضان مـسـافـرت كرده و بعد از رمضان برگشته و نمى داند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم , در هر دو صورت مى تواند مقدار
كمتر يعنى پنج روز را قضا كند , اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعنى شش روز را قضا نمايد.
مسئله: اگـر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد , قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد , ولى اگـر وقـت قـضـاى رمـضان آخر تنگ باشد ,
مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم بر رمضان مانده باشد بهتر آن است كه اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.
مسئله: اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد , و در نيت معين نكند روزه اى را كه مى گيرد , قضاى كدام ماه رمضان است قضاى سال آخرى
حساب نمى شود.
مسئله: در قـضـاى روزه رمضان مى تواند , پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد , ولى اگر وقت قضا تنگ باشد بهتر آن است كه باطل ننمايد.
مسئله: اگر قضاى روزه ميتى را گرفته باشد , بهتر آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسئله: اگر به واسطه مرض , يا حيض , يا نفاس , روزه رمضان را نگيرد و پيش از گذشت زمانى كه بتواند آن روزه هايى را كه نگرفته قضا كند بميرد ,
آن روزها قضا ندارند.
مسئله: اگـر بـه واسـطه مرضى روزه رمضان را نگيرد , و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد , قضاى روزه هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد
براى هر روز يك مد طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد , ولى اگر به واسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد.
و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند , روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند , و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسئله: اگـر بـه واسـطـه مرضى روزه رمضان را نگيرد , و بعد از رمضان مرض او برطرف شود , ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را
بگيرد بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد , و نيز اگـر در مـاه رمـضـان غـيـر از مرض عذر ديگرى داشته باشد , و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود ,
و تا رمـضـان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد , روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام نيز به فقير بدهد.
مسئله: اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد , و بعد از رمضان عذر او برطرف شود , و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد ,
بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسئله: اگـر در قـضـاى روزه كـوتاهى كند تا وقت تنگ شود , و در تنگى وقت عذر پيدا كند , بايد قضا را بـگـيـرد , و بـنابر احتياط براى هر روز يك مد طعام به
فقير بدهد , و هم چنين است , اگر بعد از برطرف شـدن عذر تصميم داشته باشد كه روزه هاى خود را قضا كند , ولى پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى
وقت عذر پيدا كند.
مسئله: اگر مرض انسان چند سال طول بكشد , بعد از آن كه خوب شد , بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد , و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام به
فقير بدهد.
مسئله: كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد , مى تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
مسئله: اگـر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد بايد قضا را بگيرد و از جهت تاخير در سال اول براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و اما از جهت
تاخير چند سال بعدى چيزى بر او واجب نيست .
مسئله: اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد , بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد , يا به شصت فقير طعام بدهد يا يك بنده آزاد كند و
چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد , بنابر احتياط لازم براى هر روز يك مد طعام نيز كفاره بدهد.
مسئله: اگـر روزه رمـضـان را عـمـدا نگيرد , و در روز مكرر جماع يا استمناء كند , كفاره بنابر اقوى مكرر نمى شود , و هم چنين اگر چند مرتبه كار ديگرى
كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , مثلا چند مرتبه غذا بخورد يك كفاره كافى است .
مسئله: بـعـد از مـرگ پدر , پسر بزرگتر بنابر احتياط لازم بايد قضاى روزه او را به تفصيلى كه در نماز در صفحه ( 251 ) گفته شد به جا آورد.
مسئله: اگر پدر غير از روزه رمضان .روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد , احتياط مستحب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.
و اگر براى روزه اى اجير شده و نگرفته باشد , قضاء آن بر پسر بزرگ لازم نيست .
منبع: توضیح المسائل آیت الله سیستانی