پست
توسط irankufe »
ما عادت کردیم به شعر های ساده و بی تکلف، این شعر از صغیر اصفهانی یهکمی سنگینه ولی ارزش خوندن رو داره، وقت بذار 2-3 بند اول خیلی سخته ولیبعدش بهتر میشه
چنین سوال کردم از عقل عقده گشا ### که ای بمن تو ز رحمت همیشه راهمنا
به نزد حق که گرامی بود بگو به ملا ### رجوع کرد به اتقیکم از کلام خدا
بگفتم آن که بود پور پاک رضا
محمد تقی آن کو خدای راست ولی
نهم امام کر او هشت خلد آباد است ### محب حضرتش از هفت دوزخ آزاد است
جهات را چو حواس او به بنیاد است ### چو آب و خاک به امر وی آتش و باد است
سه روح را چو به گیتی بطرح استاداست
که اوست دست خدای یگانه ازلی
در او ظهور خداو به نزد اهل عقول ### مسلم است که نبود چنین عقیده حلول
قوام ملت و دین حامی فروع واصول ### نهال گلشن وحدت گل ریاض بتول
رخش منیر چو چهره فرح فزای رسول
کفش کریم چو دست گره گشای علی
شه فرشته خدم آفتاب کشور دین ### محیط لطف و کرم پیشوای اهل پقین
برای خدمت او خادمی است روح الامین ### ز کاخ رفعت او پایه ایست چرخ برین
زهی امیر که آمر در آسمان و زمین
زهی علیم که عالم بهر خفی و جلی
زهی جواد که جودش سپهر در یابد ### بهر شب از کرمش سیم از قمر یابد
به هر صباح ز خورشید قرص زر یابد ### صدف ز فیض عظیمش بدل گهر یابد
اگر محیط ز جود کفش خبر یابد
به خود فرو رود از فرط عجز و منفعلی
جهانیان به هم ار دست اتصال دهند ### صلای بحث به یکدیگر از کمال دهند
به هر سخن که کنند ابتدا مال دهند ### دو صد جواب به مضمون یک سوال دهند
بکل ما خلق ار نسبت مثال دهند
بر او مثال نزیبد به غیر بی مثلی
نه نام حرز جوادش همین بشر خواند ### گه نزول و صعودش ملک بپر خواند
فرشته اش گهی از لوح و گه زبر خواند ### خروس عرش برینش به هر سحر خواند
اگر به حشر کس آن نام بر سقر خواند
شود فسرده چو یخ با کمال مشتعلی
مرا که جرم چو کوه است و جسم همچون کاه ### غلامیم اگر افتد قبول آن درگاه
به محشرم چه غم از صد هزار کوه گناه ### بود که در روز قیامت کنند منزلگاه
عدوی او به سقر با طواف بیت اللّه
محب او به جنان با وجود بد عملی
الا منیر مه آسمان معصومی ### که داد جا فلک در محاق مسمومی
نمود خصم جفا جو شهیدت از شومی ### به باغ عمر توزدسم سموم محرومی
توائیکه چون تو و آباء تو به مظلومی
رضا نداده کسی بر قضای لم یزلی
همین نه بهر تو چرخ آتش جفا افروخت ### که بهر هر یک از اولاد مصطفی افروخت
زیاده از همه در دشت نینوا افروخت ### برای خرمن مظلوم کربلا افروخت
شرار ماتم غم جان ما سوا افروخت
عدو به خیمه شه زد آتش ازدغلی
به عهد حضرت معشوق بین وفای حسین ### که شمر کرد چون جدا سر از قفای حسین
به احتراق خیم بود هم رضای حسین ### دمی که شعله بر آمد ز خیمیه های حسین
چه بود حالت اطفال بینوای حسین
ز بعد آن همه لب تشنگی و خسته دلی
ز بیم آتش و خوف عدو به حالت زار ### به هر طرف بنمودند روی بهر فرار
همین نه جامه که بر جانشان فتاده شرر ### برای غارتشان در قفا دوان اشرار
بلند گشت از آن کودکان بی کس و یار
صدای این محمد خروش این علی...
دعا کردیم با شهدا محشور شویم...
مشهور شدیم!
