نيوتن وسازنده جهان

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

نيوتن وسازنده جهان

پست توسط پرستوی-مهاجر »

 [font=Times New Roman]بسم رب المهدی :razz:   


[font=Times New Roman]نیوتن کاشف قانون جاذبه عمومى - کلمات مفصلى دارد که در ضمن آن مى گوید  


 [font=Times New Roman]ما با مطالعه گوش، مى فهمیم که سازنده آن، قوانین مربوط به صوت را کاملا مى دانسته با

مطالعه چشم مى فهمیم که سازنده چشم، قوانین پیچیده مربوط به نور و

رؤیت را مى دانسته و از مطالعه نظم افلاک به آن حقیقت بزرگ - که آنها را طبق نظم مخصوص اداره مى کند- پى مى بریم.
  
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

 به نام یگانه هستی بخش و مدبر جهان 
 
تصویر مکانیکی و ماشین وار از طبیعت ، توسط نیوتن توسعه یافت ؛ همچنین نیوتن خدا را برای اولین بار به عنوان ساعت ساز لاهوتی مطرح کرد .

این تعبیر از ابتکارات و ابداعات نیوتن است (!!) او اینگونه تصور می کرد که خدا همانند ساعت سازی است که جهان را مثل ساعت ساخت و آن را کوک کرد

و کناری نشست و امر دنیا را به خود دنیا واگذار کرد . به تعبیر دقیق فلسفی ، تلقی نیوتن از خدا این گونه بود که خدا فقط علت مُحدثه است ، نه علت مُبقیه !

یا به تعبیر دیگر ، جهان تنها در آغاز و در آفرینش ِ نخستین محتاج خداوند است ، اما در ادامه حیاتش هیچ نیازی به خدا ندارد .

چنان که ساعت پس از ساخته شدن ، مستقل از سازنده می تواند ادامۀ حیات دهد .

از این رو منظور از ساعت ساز لاهوتی که نیوتن نخستین بار برای خدا مطرح کرد این است که جهان هم مانند ساعتی است که کوک شده است

و بعد از لحظۀ آغازین و نخستین ، محتاج و نیازمند خدا نیست . خدا فقط نخستین خالق جهان است و جهان در ادامه نیازی به او ندارد .

با این مبنا معجزات الهی هم مخدوش شد و انسان برای هدایتش دیگر محتاج واسطه هایی از سوی خدا نبود ؛

انسان خودش می توانست هادی خودش باشد .

نیوتن خدا را به عنوان خداوند رخنه پوش نیز مطرح کرد . بدین معنا که اگر جایی علم نتوانست علت پدیده ای را واضح و روشن کند ،

در آنجا باید معتقد به خدا بود (و این خلا را جوری با وجود خدا توجیه نمود) و اینکه خدا مستقیما این فعل را در جهان طبیعت انجام داده است ؛

اما اگر در آینده ، علم علت پدیده خاص را روشن کرد ، دیگر نیاز به فرضیه ای به نام خدا هم نیست (!!!)


(و این چنین ، قرن هفدهم میلادی با انواع تعارض ها میان علم و دین سپری شد و در قرون بعدی ،

تفکر جبرگرایانه طبیعت ، تجلی و گستره بیشتری در غرب پیدا کرد)
 
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “خدا شناسی”