حالا زمين مي تونه توي يه تخم مرغ جا بشه يا نه؟

[sahar68]

سلام
من توي همين سايت يه جا خوندم كه جا شدن زمين توي تخم مرغ بدون اينكه تغييري در اندازه هر دو صورت بگيره يه چيز محاله اما تو تاپيك "مناظره ائمه با منكران خدا" ، فكر كنم امام صادق بودند كه گفته بودند خدا مي تونه زمين رو توي تخم مرغ بدون اينه زمين كوچك بشه يا تخم مرغ بزرگ بشه جا بده . بالاخره آيا زمين مي تونه توي تخم مرغ جا بشه يا نه؟

[سعید منتظر]

نمیدونم این داستان رو شنیدید یا نه؟

روزی عربی از امیرالمومنین (ع) سوال کرد ، آیا خداوند قادر است که دنیا را طوری در تخم مرغ قرار دهد که نه دنیا کوچک شود و نه تخم مرغ بزرگ شود؟

آقا فرمود: خداوند از انجام هیچ کاری عاجز نیست ولی اینی که تو میگی عقلانی نیست....

[divoone110]

  دوستان
برای تکمیل حرف دوستم آقا سعید ادامه میدم که قدرت خدا به امر محال تعلق نمیگیره و این سوال و امثال این سوال مغالطه دارند.جوابی که شما خوندید رو ندیدم اما روایاتی داریم که ائمه گفتند انسان آسمانها و زمین رو میبینه یعنی همه اونها در عدسی چشم که خیلی کوچکتر از تخم مرغ هست جا گرفته بدون اینکه اونا کوچیک بشن یا عدسی چشم برگ بشه (پس خدا قادره).این جواب رو من از امام صادق علیه السلام و اگه اشتباه نکنم از امام رضا علیه السلام دیدم.این یک جواب هوشمندانه بوده برای بستن دهن دشمنان لجوج چون واقعا نمیشه به هر کسی گفت قدرت خدا به اور محال تعلق نمیگیره و همه نمیتون اینو بفهمن و بسیار شده که فکر میکنن اگه خدا نتونه همچین کاری بکنه پس قدرتی محدود داره(نه نامتناهی).اینو هم میگم که این سوال رو میشه با ذکاوت جواب داد همینطور که ائمه جواب دادند اما سوالاتی سخت تر هست که دیگه اونا راه فراری ندارن.

 

[Fanoos]

پاسخ اصولی اینه!
اجتماع نقیضین محاله! و شما نمی تونی اجتماع نقیضین رو به قدرت کسی (چه خدا و چه دیگران) نسبت بدی!
مثلا نمی تونی بگی یه آبی درست کن که هم خیس باشه هم خیس نباشه! یا این کیبورد رو یه کاری کن که هم باشه هم نباشه. یا لامپ رو هم روشن کن هم خاموش(کم نور روشن حساب میشه(حدمیانه نداره)) یا یه عدد بگو که هم 1 باشه هم 0! یا حتی مثال های فوق حرفه ای مثلا این که آیا خدا می تونه سنگی درست کنه که خودش نتونه بلند کنه!!!

این توش یه کم مغالطه داره ولی مثال تخم مرغ و زمین یه حرف ابلهانه و احمقانه ایه!!! چون هر انسان بی عقلی می دونی یه لامپ یا روشنه یا خاموش!!! عدد یا یکه یا صفر! هر دوتاش که با هم نمیشه!!! پر حرفی کردم!!! عذر می خوام...

[Fanoos]

راستی اینم بگم که هیچ سوالی نیست که راه فراری نداشته باشه!
شاید اگه کمی دقت می کردیم می دیدیم حضرت به نفهمی و حماقت اون فرد اینطور پاسخ داده، پاسخی عامی! امروز هم همینطور است، اگر عامی بپرسیم عامی جواب می شنویم!

[divoone110]

  سلام
فکر کنم لازم هست اصل این روایت رو اینجا داشته باشیم تا یک دسته مشکلات حل بشه.
در کتاب التوحید از جلد اول اصول کافی اینطور اومده:
 
إِنّ عَبْدَ اللّهِ الدّيَصَانِيّ سَأَلَ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقَالَ لَهُ أَ لَكَ رَبّ ؟‏ٌ فَقَالَ بَلَى ،‌ قَالَ أَ قَادِرٌ هُوَ ؟ قَالَ نَعَمْ قَادِرٌ قَاهِرٌ قَالَ يَقْدِرُ أَنْ يُدْخِلَ الدّنْيَا كُلّهَا الْبَيْضَةَ لَا تَكْبُرُ الْبَيْضَةُ وَ لَا تَصْغُرُ الدّنْيَا ؟ قَالَ هِشَامٌ النّظِرَةَ فَقَالَ لَهُ قَدْ أَنْظَرْتُكَ حَوْلًا ثُمّ خَرَجَ عَنْهُ فَرَكِبَ هِشَامٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فَاسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ أَتَانِي عَبْدُ اللّهِ الدّيَصَانِيّ بِمَسْأَلَةٍ لَيْسَ الْمُعَوّلُ فِيهَا إِلّا عَلَى اللّهِ وَ عَلَيْكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع عَمّا ذَا سَأَلَكَ فَقَالَ قَالَ لِي كَيْتَ وَ كَيْتَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع يَا هِشَامُ كَمْ حَوَاسّكَ قَالَ خَمْسٌ قَالَ أَيّهَا أَصْغَرُ قَالَ النّاظِرُ قَالَ وَ كَمْ قَدْرُ النّاظِرِ قَالَ مِثْلُ الْعَدَسَةِ أَوْ أَقَلّ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ يَا هِشَامُ فَانْظُرْ أَمَامَكَ وَ فَوْقَكَ وَ أَخْبِرْنِي بِمَا تَرَى فَقَالَ أَرَى سَمَاءً وَ أَرْضاً وَ دُوراً وَ قُصُوراً وَ بَرَارِيَ وَ جِبِالًا وَ أَنْهَاراً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه    إِنّ الّذِي قَدَرَ أَنْ يُدْخِلَ الّذِي تَرَاهُ الْعَدَسَةَ أَوْ أَقَلّ مِنْهَا قَادِرٌ أَنْ يُدْخِلَ الدّنْيَا كُلّهَا الْبَيْضَةَ لَا تَصْغَرُ الدّنْيَا وَ لَا تَكْبُرُ الْبَيْضَةُ   فَأَكَبّ هِشَامٌ عَلَيْهِ وَ قَبّلَ يَدَيْهِ وَ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ وَ قَالَ حَسْبِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ غَدَا عَلَيْهِ الدّيَصَانِيّ فَقَالَ لَهُ يَا هِشَامُ إِنّي جِئْتُكَ مُسَلّماً وَ لَمْ أَجِئْكَ مُتَقَاضِياً لِلْجَوَابِ فَقَالَ لَهُ هِشَامٌ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ مُتَقَاضِياً فَهَاكَ الْجَوَابَ. [FONT=Franklin Gothic Medium]
 

عبدالله ديصانى از هشام پرسيد: تو پروردگارى دارى، گفت: آرى گفت: او قادر است؟ گفت: آرى قادر و هم قاهر است گفت: مى‏تواند تمام جهان را در تخم مرغى بگنجاند كه نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان كوچك: هشام گفت: مهلتم بده، ديصانى گفت: يك سال به تو مهلت دادم و بيرون رفت. هشام گفت: مهلتم بده، ديصانى گفت: يكسال بتو مهلت دادم و بيرون رفت. هشام سوار شد و خدمت امام صادق عليه‏السلام رسيد و اجازه خواست و حضرت به او اجازه داد، هشام عرض كرد: يأبن رسول الله عبدالله ديصانى از من سؤالى كرده كه در آن تكيه‏گاهى جز خدا و شما نباشد. امام فرمود: چه سؤالى كرده: عرض كرد: چنين و چنان گفت. حضرت فرمود: اى هشام چند حس دارى! گفت: پنج حس. فرمود كدام يك كوچكتر است! گفت باصره (يعنى چشم). فرمود: اندازه بيننده چه قدر است، گفت: اندازه يك عدس يا كوچكتر از آن پس فرمود: اى هشام به پيش رو و بالاى سرت بنگر و بمن بگو چه مى‏بينى، گفت: آسمان و زمين و خانه‏ها و كاخها و بيابانها و كوهها و نهرها مى‏بينم. امام عليه‏السلام فرمود آنكه توانست آنچه را تو مى‏بينى در يك عدس يا كوچكتر از عدس در آرد مى‏تواند جهانرا در تخم مرغ در آورد بى‏آنكه جهان كوچك و تخم مرغ بزرگ شود، آنگاه هشام بجانب حضرت خم شد و دست و سر و پايش بوسيد و عرض كرد مرا بس است اى پسر پيغمبر و به منزلش بازگشت. ديصانى فردا نزد او آمد و گفت اين هاشم من آمدم كه به تو سلام دهم نه اين كه از تو جواب خواهم، هشام گفت اگر براى طلب جواب هم آمده‏ئى اينست جوابت (جواب حضرت را به او گفت).
 .........................................................................................................  اصل روایت از اصول کافی.اما چند تا نکته که به ذهن من میرسه:

1- سوال از یک امر محال بوده ، اینو هم دیصانی میدونسته هم هشام بن حکم و البته حتما هر دو میدونستن که جواب چیه اما چرا هشام این جواب رو نداد و چرا دیصانی اینجور به هشام وقت داد؟دقت کنیم که از ظاهر قضیه بر میاد که هردو جواب اصلی رو میدونستند.
2- باید دقت کنیم نه دیصانی عامی و احمق بوده و نه هشام بن حکم.پس اگر امام اون جواب رو میده بخاطر حماقت اونا نبوده و بازم تاکید میکنم که به احتمال زیاد هم دیصانی و هم هشام جواب اصلی رو میدونستند
3- مهمتر از همه اینا این جمله امام رو ببینید:
آنكس که توانست آنچه را تو مى‏بينى در يك عدس يا كوچكتر از عدس در آرد مى‏تواند جهانرا در تخم مرغ در آورد بى‏آنكه جهان كوچك و تخم مرغ بزرگ شود
4- اگر امام از حماقت اونا استفاده کرده بود برای جواب حداقل برخی آدما که احیانا عامی و احمق نیستن میتونستن این جواب رو رد کنند اما واقعا این جواب رو میشه رد کرد؟به قول آیت الله مصطفوی جواب امام صادق عليه‏السلام در موضوع گنجيدن جهان در يك تخم مرغ مانند تمام سخنان و بيانات اين خانواده از معجزات كلام و محكمات استدلال و منطق است.
5- و آخرین حرفم ، فانوس جان من میپذیرم که عامی و احمق هستم.اما دوست دارم شما جواب این سوال منو بدید.مگه خدا قادر نیست؟قدرتش هم که محدود نیست ، حالا آیا خدا واقعا نمیتونه جهان رو داخل یه تخم مرغ جا بده ؟ به فرض اینکه من عامی بفهمم اینا متناقض هستند یه سوال دیگه:خدا میتونه تناقض اینا رو از بین ببره با نه؟

 

[Fanoos]

1) بنده با کسی دعوا ندارم! سر جنگ هم با کسی ندارم!
2) آنچه که بنده گفتم صرفا برای بازتر شدن بحث بود.
3) بحثی که من کردم علمی و فلسفی است! شما نمی تونی اجتماع نقیضین رو بخوای!
4) در طول تاریخ افراد عامی این سوال رو پرسیدند که آیا میشه این تناقض برطرف بشه؟ یعنی اجتماع نقیضین محال نباشه؟(فکر کنم سوال آخرت همین بود) خب این سوال خیلی خنده داره! من بهش جواب فلسفی نمیدم، شما خودت فکر کن، مثلا شما می تونی بگی آیا خدا نمی تونست چشم من رو وسط دهنم قرار بده؟ همه می گند بله! آیا خدا نمی تونست دنیا رو وارونه خلق کنه؟ خب این سوال شما هم مثل همینه! یعنی شما میگی آیا خدا نمی تونه؟ من میگم بله میتونه، ولی اون جهانی که توش اجتماع نقیضین محال نباشه، با این جهان خیلی فرق داره! یعنی نظم فعلی جهان اجازه یک همچین چیزی رو نمیده!
5) در آخر شما دوباره سوال رو پرسیدی. من هم قبلا جواب دادم، پست های بالا رو بخون!
6) از کجای این روایت آوردی که هشام و دیصانی جواب رو میدونستند؟؟؟؟ جدا جای سواله! شما در حرف های خودت تناقض وجود داره! مرد مومن شما خودت به مورد 4 خودت نگاه کن! آیت الله مصطفوی می فرمایند این پاسخ معجزه بوده!!! اگه این دو نفر می دونستند دیگه چه معجزه ای بوده؟ همین حرفهاست که دهن سنی ها رو باز میگذاره تا بگند شما بی خودی برا خودتون نوشابه باز می کنید!
7) بنده ابدا منظورم این نبوده که حضرت علم نداشته یا پاسخ حضرت غیرعالمانه بوده، البته قبول دارم در جمله بندیم اشتباه کردم و معنی دیگه ای از جمله ام بر میاد.
8) این که اگه سوال عامی بپرسی عامی هم جواب میشنوی یه قاعده عقلانیه! نیست؟ شما برو پیش آیت الله جوادی آملی یه چیز عامیانه بپرس، ببین ایشون چی جواب میدند...
9) حتی اگر بگوییم پاسخ امام عوامانه بوده( که منظور من این نبوده) این چیزی از علم حضرت یا عدم پاسخ عالمانه حضرت کم نمی کنه! خوبه که آدم دقت کنه!
10) بنده با هیچ کس جنگ ندارم، ضمن اینکه خوب بود یک بیوگرافی از هشام و دیصانی میگذاشتی!

[Fanoos]

راستی:
11) شما گفتی سوالات دیگه ای هم هست که اونها دیگه راه فراری نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک میلیون تا ! بگذارم هنوز هم حق مطلب رو ادا نکردم! مرد مومن! مگه ما با برای پاسخ به دیگران دنبال راه فرار می گردیم! این حرفت توهین به ائمه و علما و مسلمونهاست!!! خیلی حرف ضایعیه!!!! واقعا از یه شیعه بعیده! آدم نباید یه همچین تفکری داشته باشه! ضمنا این هم بگم! تقریبا هیچ سوالی از 1400 سال پیش تا الان توسط دشمنان مطرح نشده که شیعیان جواب نداده باشند!!! این رو اگه درست بفهمیم خیلی خوبه!!!!
مطمئن باشید اگه اونها سوال جواب داده نشده ای داشتند گوش فلک رو کر می کردند!!!

[divoone110]

بازم سلام.

1- هشام بن حکم رو که حتما باید بشناسید چون از بزرگترین متکلمان شیعه و دست پرورده امام صادق و امام هادی علیهماالسلام هست.عبدالله دیصانی از دهریون برجسته اون زمانه که بدست امام صادق علیه السلام هدایت میشه و ایمان میاره.
2- گفتید تو حرفای من تناقض هست.عجالتا تناقضش رو بگید تا اصلاح کنم
3- بنده عرض کردم هشام و دیصانی جوابی که شما دادید رو میدونستند(یعنی اجتماع نقیضین رو)واضحه که جوابی که امام بهشون داد رو نمیدونستند.
4- سول دیصانی عامیانه نبوده بلکه خیلی عالمانه بوده.بعدا توضیح میدم دلیلشو
5- اما برگردم سر سوالم.اولش گفتم من عامی و احمقم ، چطور به یک عامی، جواب فلسفی میدید؟
6- فرض کنیم من عامی فهمیدم اجتماع نقیضین محال.خب اما به من عامی گفتن خدا میتونه هر کاری بکنه (اقلا 33 بار در قرآن اومده).من انتظار دارم خدا بتونه کار محال هم انجام بده.( محال بودن هم مخلوق خداست ، مخلوق که نمیتونه جلوی خالق رو بگیره ،میتونه؟) اگرخداوند ، قادر مطلقه باید بتونه و اگر نتونه .......
7- شما سر جنگ و دعوا ندارید منم ندارم.الآن هم جنگ نمیکنیم بلکه این یه بحث مهمه.خواهشا شلوغ نکنید چون قرار نیست دعوا کنیم.پس پای اهل سنت و... رو نکشید وسط.خیلی ها میان و نوشته های ما رو میخونند.قضاوت هم با اونا.مطمئن باشید با سوال من نه چیزی از شیعه کم میشه و نه مشکلی برا شیعه بوجود میاد.
8- من به عنوان یک عامی سوال پرسیدم و پرسشگر میتونه از هر چیزی بپرسه.این شمایید که باید بتونید جواب درست بدید که دوباره سوال ایجاد نکنه.

[Fanoos]

سلام
حرفهایتان را خواندم و حقیقتا خنده ام گرفت... شرمنده که این را گفتم اما وقعیت بود.
چون جدا مثل اینکه شما با بنده سر جنگ دارید! دستهای بنده بالاست و صرفا به بحث مر پزردازم! و اگر لازم شود مثل حسین کشته شوم، کشته می شوم...
بیشتر خنده من سر مورد شماره 6 شما بود! بنده در مورد شماره 4 کاملا پاسخ شما را دادم! یک مثال: یک بچه از پدرش پرسید: چرا اسم فانوس را گذاشتند فانوس! و پدر به بچه(سوال عامی، پاسخ عامی) گفت: اگر اسمش را چیز دیگری می گذاشتند می گفتی چرا آن را گذاشتند...
حالا حکایت شماست! البته بلا نسبت! ولی درکل باید این رو بگم! آدم باید دقت کنه! بنده نمی خوام وارد بحث های سنگین بشم! یعنی اینجا ابدا کشش یک همچین چیزهایی رو نداره، برای همین شاید خیلی مطالب گنگ می مونه! آدم باید دقت کنه! خدا با حکمتش جهان رو به این صورت خلق کرده! شما میگی آیا خدا نمی تونه اون محال رو برطرف کنه، یعنی اجتماع نقیضین رو شدنی بکنه؟ بنده میگم اگه خدا ان کار رو بکنه، اون جهان، با اون قواعد با این علم خیلی فرق داره! مثل قضیه وارونه شدنه. برای فهم بهتر و دور شدن از پاسخ فلسفی و کلی مثال می زنم. مثلا قانون پایستگی انرژی رو در نظر بگیر، از نظر این قانون محاله شما بتونی یک دستگاهی درست کنی که هر چقدر تولید می کنی همون انقدر دوباره ازش برق بگیری! یعنی یه پنکه درست کنی بعد به ته پنکه یه دینام وصل کنی، این قانون می گه ابدا دینام به شما برق اولیه رو نمیده و اگه منبع رو قطع کنی بعد یه مدت زمانی پنکه خاموش میشه! حلالا شما میگی آقا خدا نمی تونه این محال رو رفع کنه؟ من میگم چرا می تونه، ولی اگه این کار رو بکنه این جهان و قضا و قدر الهی عوض میشه و میشه یه عالم دیگه! گرفتید مطلب رو؟؟؟
یا مثلا وارونه شدن جهان، خب آیا خدا می تونه جهان رو وارونه کنه؟ بله، اما اون جهان وارونه با قضا و قدرهاش با این جهان با قضا و قدرهاش فرق می کنه. و اگه درست بنگریم می بینیم که آخرش ما میشیم اون بچه و از خدا می پرسیم چرا جهان رو وارونه خلق نکردی؟ چرا چشمم رو تو دهنم خلق نکردی؟ چرا اجتماع نقیضین رو محال کردی؟ چرا ....
دیدید که سوال آخرش چقدر عامی شد!
حل شد آقا مشکل؟
اگه بازم مشکلی بود در خدمتم.