سوال بسيار مهم (مديريت محترم هم كمك كند)

[1507]

[FONT=Times New Roman]دوست و استاد عزيز سلام <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />   
[FONT=Times New Roman]در مورد تقسيم بندي اصول دين به مشكل اساسي برخورد كرده ام    
[FONT=Times New Roman]دوستي اين تقسيم بندي را قبول ندارد و مي گويد اين تقسيم بندي علماي ما بوده است و اينها هم معصوم نيستند<o:p>  
[FONT=Times New Roman]اگر از ائمه و معصومين منبعي داري بگو وگرنه اين تقسيم بندي اشكال دارد اين چه فرعي است (مثلا نماز- خمس – ولايت و ...) كه اگر انجام ندهي به جهنم مي روي پس بايد اينها همه اصل باشند ؟    
[FONT=Times New Roman]حالا استاد گرامي مرا كمك كنيد و منبع و مآخذ اين تقسم بندي كه اصول دين 5 تا است را براي من بنويسيد  

[110]

با سلام خدمت شما دوست محترم

به نظر بنده منشا اشتباه دوست گرامي شما عدم آگاهي دقيق از وجه تسميه و نام گذاري اصل و فرع بوده است.

لذا ايشان پنداشته اند که هرچه ترکش ما را به دره دوزخ کشانده، اصل و غير آن، فرع ميباشد و بعيد است اين مطلب بلکه مقدمه اي که اين نتيجه از آن برآمده مورد قبول باشد.

و اين نکته را نيز عرض کنم که فرع بودن مثلا نماز يک نوع اصطلاح است و لازمه آن هرگز بي اهميت بودن آن نيست بلکه فرع بودن و اصل بودن امري نسبي است.

و در اينکه ترک خود نماز بنفسه موجب جهنمي شدن آدمي شود خود جاي تامل دارد.

بلکه آنچه که به ذهن ميرسد اين است که مثلا تارک الصلاة اسباب جهنمي شدن خود را فراهم و راه هلاکت خويش را هموار مي سازد.

از باب مثال شخصي که نماز را ترک مي کند به تدريج اعتقادش به اصول کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد همچنين شخصي که منکر ولايت است.

تا حدي که شايد اين کردار وي، صدمه به اعتقاداتش زده و عاقبت وي به انکار مثلا معاد و در درجه بعد به کفر کشد.

زيرا بسياري از فروع همچون سلسله اي به اصول زنجير شده تا جايي که در برخي روايات از تعدادي از آنها به اصل ياد شده است همانند مسئله حياتي ولايت.

خلاصه اينکه از فضل و کرم خدا بعيد است که در قيامت شخص را به صرف ترک نماز به دوزخ افکند.

در ضمن خدمت شما عرض کنم که بنده فقط در صدد بيان اين مطلب بودم که بگويم اشکال دوست شما مستدل و موجه نبوده و خالي از مغالطه نميباشد.

و اما در مورد اينکه » آيا اين نوع تقسيم بندي از اصول و فروع بدين گونه و با اين کيفيت از جانب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام رسيده يا خير؟ » نميدانم.

و از ديگر دوستان تقاضا دارم اگر سندي در دسترس دارند ارائه بفرمايند.

موفق باشيد

[محمد علي]

به نام خدا

با سلام

دوست گرامی شما همین سوال را در تاریخ 26 فروردین 87 پرسیده بودید که پاسخش هم داده شده بود :


سوال اعتقادي بسيار مهم، بسيار مهم(دوستان حتماً ملاحظه فرمايند)



موفق باشید

[1507]

با تشكر منظور من اين بود كه آيا حديثي يا روايتي در اين مورد داريم يانه ؟ آيا اين تقسيم بندي از زمان ائمه يا زمان خود پيامبر بود يا نه زمان بعد از آنان؟

[محدثه]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

با توجه به مطالب ذیل ، تقسیم بندی مشهوری که فرمودید ، از معصومین (ع) نبوده و توسط علما وضع شده است .

و تقسیمی که در واقع از معصومین (ع) رسیده آن است که در پست زیر هم به آن اشاره شده است :

  نام خدا  

با سلام خدمت دوست گرامی .

ابتدا چند نکته مهم باید عرض شود ؛ اولا این تقسیم بندی اصول دین و فروع دین و تعداد آن ، توسط برخی علمای بزرگوار و پیشین ما انجام شده است
آن هم برای سهولت فهم و جایگاه هر کدام .

اما در واقع تقسیمی که از سوی معصومین .ع به ما رسیده است این است که دین به سه قسم می شود : 1- اعتقادات 2- اخلاق 3 - احکام

که بر اساس آیات قرآن ، تفقه و فهم عمیق در هر سه آنها ، مورد دستور قرار گرفته است . پس هر سه مهم هستند و یاد گیری و عمل به آنها واجب .

 ( لیتفقّهوا فی الدین )  

و علمای ما هم این تقسیم بندی را کمی گسترده کرده اند و همان است که شما هم فرمودید (و در سایت هم ، چنین تقسیمی رعایت شده تقریبا)


اما نکته مهم دیگر که اینجا لازم به تذکر است ، اینکه معنای اصول دین و فروع دین را هم باید دقیق بدانیم .

ممکن است با تصوری که ما از زبان فارسی داریم ، اصلی و فرعی (مثل خیابان) را نشانه مرتبه و درجه آن چیز بدانیم ؛ یعنی یکی اصل است پس مهم تر و دیگری فرع است پس بی اهمیت است .

در صورتی که در زبان عربی و دین ما چنین نیست . در اصطلاح دینی ، اصل یعنی ریشه و پایه ، و فرع یعنی چیزی که از آن ریشه نشأت می گیرد و شاخه ای بیرون آمده از آن است .

مثلا می گویند این فرع آن موضوع است . یعنی وقتی فلان موضوع روشن شد این مطلب هم از آن فرع می شود (گرفته می شود) .

مثلا اطاعت فرع معرفت است . یعنی باید اول معرفت حاصل شود تا اطاعت از آن نتیجه شود . یعنی معرفت اصل است و اطاعت فرع آن (نتیجه آن)

در دین ما هم اول اعتقاد به خدا و ... اصل و ریشه است ، و آنچه از این اعتقاد شاخه می شود همان عبادات و اعمال ماست .

همانطور که تا ایمان نباشد عملی ارزش ندارد ، وقتی هم ایمان خالی باشد و نماز نباشد ارزشی ندارد . برای همین است که همه جای قرآن

الذین آمنوا و عملوا الصالحات با هم آمده (یعنی همه جا ایمان با عمل آمده ) . پس هردو لازم و ملزوم هم هستند و قابل قیاس نیستند که کدام برتر است .

اما در حقیقت و به طور طبیعی این چیز واضحی است که درخت ابتدا بر ریشه ای استوار می شود و سپس شاخه و برگ و بار می دهد .
  معنی اصول وفروع در حقیقت این است . نه آنکه اکثرا تصور می کنند .  

و البته آنچه در احادیث آمده ، هم اعتقادات است و هم احکام و هم اخلاق که باید کسب شود و به آن عمل شود . ( همه واجبند )

 پس نتیجه گیری هایی که بر پایۀ آن فرض اولیه بنا شده ، با این تعریفی که عرض شد ، باطل می شوند . 

موفق باشید