معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 19
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹, ۹:۰۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 44 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

پست توسط بهرام 121 »

بسم رب شهدا و صدیقین السلام علیک یا اباعبدالله
با عرض سلام وخسته نباشی حضور سروران گرام وعرض تسلیت شهادت سروز شهیدان سوالی داشتم
خدمتتان عرض کنم که در قران مجید خداوند منان در سوره فتح آیه های 1و 2 به پیامبرمیفرمایند که فتح بزرگی برای تو رقم زدیم * تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرذ ونعمت خود را برتو تمام گرداند وتورا به راهی راست هدایت کند. حال سوال اینجاست که این ایه با معصوم بودن پیامبر منافات ندارد چون من جایی از کسی شنیدم بحث در مورد معصومیت پیامبرو ائمه اطهار بود به این آیه دلالت کرده و میگویند معصوم نیستند متشکرم
الهم الرزقنی شفاعت الحسین یوم ورود
Iron
Iron
پست: 178
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۳۸۹, ۷:۱۳ ق.ظ
محل اقامت: ای کاش نجف
سپاس‌های ارسالی: 190 بار
سپاس‌های دریافتی: 385 بار
تماس:

Re: معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

پست توسط mamashli110 »

  الله    علی انت صراط المستقیم    دوست عزیز اول خوش آمدید    حرف را از که شنیدید نکنه از مخالفین بوده بعد دوست گرامی بگویید شما چگونه استنباط کردید تا به شما جواب  
پيامبر(ص) به على(ع) فرمود:
«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؛ ».
« تو نسبت به من، به منزله هارون از موسى هستى جز اين‌كه بعد از من پيامبرى نيست».




أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ

تصویر

[External Link Removed for Guests]
Iron
Iron
پست: 178
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۳۸۹, ۷:۱۳ ق.ظ
محل اقامت: ای کاش نجف
سپاس‌های ارسالی: 190 بار
سپاس‌های دریافتی: 385 بار
تماس:

Re: معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

پست توسط mamashli110 »

  الله الرحمن    علی ابن ابیطالب در میان مردم مثل قل هو الله احد در قرآن است  

در اين دو آيه قسمتى از نتائج پر برکت (فتح مبين ) (صلح حديبيه ) که در آيه قبل آمده است تشريح شده مى فرمايد: هدف اين بود که خداوند گناهان قبل و بعد تو را بيامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست هدايت فرمايد (ليغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و يتم نعمته عليک و يهديک صراطا مستقيما).
(و تو را به پيروزى شکستناپذيرى برساند) (و ينصرک الله نصرا عزيزا).
و به اين ترتيب خداوند چهار موهبت عظيم در سايه اين فتح مبين نصيب پيامبرش کرد: مغفرت ، تکميل نعمت ، هدايت ، و نصرت .
نکته ها:
1 - پاسخ به چند سؤ ال مهم
در اينجا سؤ الات زيادى مطرح شده و مفسران از قديمترين ايام تاکنون به پاسخ اين سؤ الات پرداخته اند.
مخصوصا سه سؤ ال زير درباره نخستين موهبت الهى يعنى موهبت (مغفرت گناهان گذشته و آينده ) مطرح است .
1 - با اينکه پيامبر به حکم مقام عصمت از هر گناهى پاک است منظور از اين جمله چيست ؟
2 - به فرض که از اين ايراد صرف نظر کنيم چه ارتباطى ميان فتح حديبيه و آمرزش گناهان مطرح است .
3 - اگر منظور از جمله (ما تاخر) گناهان آينده است ، چگونه ممکن است گناهى که صورت نگرفته مورد عفو قرار گيرد؟ آيا اين اجازه ارتکاب گناه در آينده نيست ؟ و هر يک از مفسران به نحوى به حل اين اشکالات پرداختهاند، اما براى پى بردن به جامعترين پاسخ و تفسير دقيق اين آيات ذکر مقدمه اى لازم به نظر مى رسد و آن اينکه :
مهم اين است که ما رابطه (فتح حديبيه ) را با مساءله (آمرزش گناه ) پيدا کنيم که کليد اصلى پاسخ به سؤ الات سهگانه فوق در آن نهفته است .
با دقت در حوادث و رويدادهاى تاريخى به اين نتيجه مى رسيم : هنگامى که مکتبى راستين ظاهر مى شود و قد بر مى افرازد، وفاداران به سنن خرافى که موجوديت خود را در خطر مى بينند هر گونه تهمت و نسبت ناروا به آن مى بندند، شايعه ها مى سازند، و دروغها ميپردازند، گناهان مختلف براى او مى شمرند و در انتظارند ببينند سرانجام کارش به کجا مى رسد؟.
اگر اين مکتب در مسير پيشرفت خود مواجه با شکست شود، دستاويزى محکم براى اثبات نسبتهاى ناروا بدست مخالفان مى افتد، و فرياد مى کشند نگفتيم چنين است ، نگفتيم چنان است ؟
اما هنگامى که به پيروزى نائل گردد و برنامه هاى خود را از بوته آزمايش موفق بيرون آورد، تمام نسبتهاى ناروا نقش بر آب مى شود، و تمام (نگفتيم ها) به افسوس و ندامت مبدل مى گردد و جاى خود را به (ندانستيم ها) مى دهد!.
مخصوصا در مورد پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) اين نسبتهاى ناروا و گناهان پندارى بسيار فراوان بود، او را جنگ طلب ، آتشافروز، بى اعتنا به سنتهاى راستين غير قابل تفاهم ، و مانند آن مى شمردند.
صلح حديبيه به خوبى نشان داد که آئين او بر خلاف آنچه دشمنان ميپندارند يک آئين پيشرو و الهى است و آيات قرآنش ضامن تربيت نفوس انسانها و پايانگر ظلم و ستم و جنگ و خونريزى است .
او به خانه خدا احترام مى گذارد، هرگز بى دليل به قوم و جمعيتى حمله نمى کند، او اهل منطق و حساب است ، پيروانش به او عشق مى ورزند، او به راستى همه انسانها را به سوى محبوبشان الله دعوت مى کند، و اگر دشمنانش جنگ را بر او تحميل نکنند او طالب صلح و آرامش است .
به اين ترتيب فتح حديبيه تمام گناهانى که قبل از هجرت ، و بعد از هجرت ، يا تمام گناهانى که قبل از اين ماجرا و حتى در آينده ممکن بود به او نسبت دهند همه را شست ، و چون خداوند اين پيروزى را نصيب پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمود ميتوان گفت خداوند همه آنها را شستشو کرد.
نتيجه اينکه اين گناهان ، گناهان واقعى نبود، بلکه گناهانى بود پندارى و در افکار مردم و در باور آنها، چنانکه در آيه 14 سوره شعراء داستان موسى (عليه السلام ) مى خوانيم که موسى به پيشگاه خدا عرضه داشت : و لهم على ذنب فاخاف ان يقتلون : (فرعونيان بر من گناهى دارند که ميترسم به جرم آن گناه مرا بکشند) در حالى که گناه او چيزى جز يارى فرد مظلومى از بنى اسرائيل و کوبيدن ستمگرى از فرعونيان نبود.
بديهى است اين نه تنها گناه نبود بلکه حمايت از مظلوم ، بود ولى از دريچه چشم فرعونيان گناه محسوب مى شد.
به تعبير ديگر (ذنب ) در لغت به معنى آثار شوم و تبعات کارى است ، ظهور اسلام در آغاز، زندگى مشرکان را به هم ريخت ، ولى پيروزيهاى بعد سبب شد که آن تبعات به دست فراموشى سپرده شود.
هر گاه خانه کهنه و فرسودهاى را که سر پناه فعلى ما است ، و به آن دلبستگى داريم خراب کنند ممکن است اين کار را تخطئه کنيم ، ولى بعد از آنکه ساختمانى محکم و مجهز بجاى آن ساخته شد، و تمام ناراحتيها بر طرف گشت ، قضاوت ما به کلى دگرگون مى شود.
مشرکان مکه ، چه قبل از هجرت و چه بعد از آن ، ذهنيات نادرستى درباره اسلام و شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله ) داشتند که پيروزيهاى بعد بر همه آنها خط بطلان کشيد.
آرى اگر رابطه آمرزش اين گناهان را با مساءله فتح حديبيه در نظر بگيريم مطلب کاملا روشن است ، رابطهاى که از (لام ) (ليغفر لک الله ) استفاده مى شود و کليد رمز براى گشودن معنى آيه است .
اما آنها که به اين نکته توجه نکرده اند در اينجا مقام عصمت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را زير سؤ ال برده اند و براى او (نعوذ بالله ) گناهانى قائل شده اند که خدا در پرتو فتح حديبيه آنها را بخشيده است ، يا آيه را بر خلاف ظاهر معنى کرده اند.
از جمله گفته اند: مراد گناهان است !
و بعضى گفته اند: منظور گناهانى است که مردم درباره پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مرتکب شده بودند مانند اذيت و آزارها، که با فتح حديبيه از ميان رفت ! (در اين صورت ذنب اضافه به مفعول شده نه فاعل )!.
و يا آن را به معنى (ترک اولى ) گرفته اند.
و يا به معنى گناهان فرضى تفسير کرده اند که اگر فرضا گناهى در آينده يا گذشته مرتکب ميشدى ما آنها را مى بخشيديم .
اما روشن است که همه اينها تکلفاتى است بدون دليل ، چه اينکه اگر ما عصمت انبياء را مخدوش کنيم فلسفه وجودى آنها از ميان مى رود، زيرا پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بايد در همه چيز سرمشق باشد چگونه يک فرد گنهکار مى تواند اين نقش را ايفا کند.
به علاوه او خود نياز به رهبر و راهنماى ديگرى دارد تا هدايتش نمايد.
تفسيرهاى ديگر نيز بسيار مخالف ظاهر است و اشکال مهم اين است که ارتباط آمرزش گناه را از مساءله صلح حديبيه قطع مى کند.
بهترين تفسير همان است که در بالا اشاره شد که هر سه سؤ ال را يکجا پاسخ مى گويد، و ارتباط جمله هاى آيه را مشخص ‍ مى سازد.
اينها همه درباره نخستين موهبت از مواهب چهارگانهاى است که خداوند در پرتو صلح (صلح حديبيه ) به پيامبرش داد.
اما (اتمام نعمت پروردگار) و (هدايت به جاده صاف و مستقيم ) و (نصرت شکست ناپذير الهى ) بعد از پيروزى حديبيه چيزى نيست که بر کسى مکتوم بماند، اسلام به سرعت گسترش يافت قلوب آماده را تسخير کرد، عظمت تعليمات آن بر همگان آشکار شد، سمپاشيها را خنثى نمود، نعمت خداوندى را کامل کرد، و براهى مستقيم به سوى پيروزيهاى عظيم هموار ساخت به طورى که در ماجراى فتح مکه لشکر اسلام بدون هيچگونه مقاومت مهمترين دژ دشمن را گشود.
2 - منظور از (ما تقدم ) و (ما تاخر) چيست ؟
در آيه مورد بحث خوانديم که خداوند مى فرمايد: در سايه اين فتح مبين گناهان متقدم و متاخر تو را بخشيده ، در اينکه منظور از (متقدم ) و (متاخر) چيست ؟ بين مفسران گفتگو است .
بعضى (ما تقدم ) را اشاره به عصيان و ترک اولى آدم و حوا دانسته اند و (ما تاخر) را اشاره به گناهان امت .
بعضى ديگر (ما تقدم ) را به مسائل مربوط به قبل از نبوت و ما تاخر را مربوط به بعد از نبوت مى دانند.
بعضى ديگر (ما تقدم ) را به آنچه قبل از صلح حديبيه بوده ، و ما تاخر را به آنچه بعد از صلح حديبيه رخ داده است مربوط دانسته اند.
اما با توجه به تفسيرى که درباره اصل معنى آيه ، و مخصوصا رابطه اين آمرزش ، با مساءله فتح حديبيه بيان کرديم روشن مى شود که مراد تمام نسبتهاى ناروا و گناهانى است که به زعم خود در (گذشته ) و (آينده ) به پيغمبر اکرم نسبت مى دادند، و اگر اين پيروزى بزرگ نصيب نشده بود تمام اين گناهان را قطعى مى پنداشتند، ولى با حصول اين پيروزى هم نسبتهاى نارواى گذشته برچيده شد، و هم آنچه ممکن بود در آينده نسبت دهند.
شاهد ديگر اين تفسير حديثى است که از امام على ابن موسى الرضا (عليهم السلام ) آمده است که مامون هنگامى که از اين آيه سؤ ال کرد امام در پاسخ فرمود: هيچ کس نزد مشرکان مکه گناهش سنگينتر از رسول الله (صلى الله عليه و آله ) نبود، زيرا آنها 330 بت مى پرستيدند، هنگامى که پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آنها را به توحيد دعوت کرد بسيار بر آنها گران آمد و گفتند: آيا او همه خدايان ما را تبديل به يک خدا کرده ؟ چيز عجيبى است ...ما هرگز چنين چيزى را از پدران خود نشنيده ايم اين فقط يک دروغ بزرگ است .
اما هنگامى که خداوند مکه را براى پيامبرش (بعد از صلح حديبيه ) گشود خداوند فرمود اى محمد (صلى الله عليه و آله ) ما فتح مبينى را براى تو فراهم کرديم تا گناهان گذشته و آيندهاى که نزد مشرکان عرب بخاطر دعوت به توحيد داشته و دارى ببخشد، زيرا بعضى از مشرکان مکه تا آنروز ايمان آورده و بعضيها از مکه بيرون رفتند و ايمان نياوردند، ولى قادر بر انکار توحيد نبودند، و لذا گناه پيامبر در نظر آنها نيز بخاطر پيروزى بخشوده شد.هنگامى که مامون اين سخن را شنيد عرض کرد بارک الله اى ابو الحسن (نور الثقلين جلد 5 صفحه 56). ندارد

منبع : تفسیر نمونه
پيامبر(ص) به على(ع) فرمود:
«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؛ ».
« تو نسبت به من، به منزله هارون از موسى هستى جز اين‌كه بعد از من پيامبرى نيست».




أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ

تصویر

[External Link Removed for Guests]
New Member
New Member
پست: 19
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹, ۹:۰۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 44 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

Re: معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

پست توسط بهرام 121 »

بسم رب شهدا وصدیقین
حضورمحترم برادر گرامی و ارجمندم سلام عرض می نمایم
در باب سوال اولتان ازکسی شنیدم و وقتی حمل بر تعریف نباشد به این آیه که برخوردم یادم آمد به حرف آن اقا و این سوال برایم پیش آمد که از حضور انورتان پرسیدم

و اما در مورد سوال دومتان که شما چگونه استنباط کردید تا من جواب شما را بدهم خیلی عذر می خواهم یه خورده بدور از استادی و شاگردی است چون در تفسیری که آورده اید از امام رضا (علیه السلام ) فرموده اید که مامون از امام رضا همین سوال را کرد و امام به او جواب داد ولی امام به او نگفت شما چگونه استنباط میکنید تا من جواب شما را بدهم

و سوم از اینکه جواب دادید بی نهایت ممنونم آیا در کتب آنها هم در رابطه (مسلم و بخاری ) به این تفسیر هم اشاره ای شده یا خیر ممنونم

من هم مثل شما نظرم این است که همه پیامبران بخصوص پیامبر عظیم الشان حضرت محمد( صلی الله علیه و آله ) معصوم - پاک و عاری ازهرگونه گناه هستند

خداوند اجرتان بدهد یا حسین
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

پست توسط sh.ahmad »

باسلام به بهرام 121 و mamashli110 درموردآیه ليغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و يتم نعمته عليک و يهديک صراطا مستقيما).مفسران نظرات مختلفی بیان کرده اندو یکی از نظرات هم مطلبی بود که درمقاله دوستمان mamashli110 به آن اشاره شدایشان توشته اند"مشرکان مکه ، چه قبل از هجرت و چه بعد از آن ، ذهنيات نادرستى درباره اسلام و شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله ) داشتند که پيروزيهاى بعد بر همه آنها خط بطلان کشيد.آرى اگر رابطه آمرزش اين گناهان را با مساءله فتح حديبيه در نظر بگيريم مطلب کاملا روشن است ، رابطهاى که از (لام ) (ليغفر لک الله ) استفاده مى شود و کليد رمز براى گشودن معنى آيه است ".
پاسخ اینجانب اولا: برمبنای این تفسیر فوق مشرکین مرتکب ذنب ونسبتهای ناروا به آنحضرت شدند نه اینکه پیامبراکرم(ص) ذنبی داشته باشددرحالیکه قرآن میگوید{ما تقدّم من ذنبك} ذنبک: یعنی ذنب توای پیامبر نه ذنب تو نزدمشرکان ثانیا:روایتی که ازنور الثقلین نقل شده ضعیف وبی اعتبار است زیرا یکی ازراویان این روایت علی بن جهم است که ناصبی ودشمن اهل البیت(ع)بوده وکسی که ناصبی باشد اصلامسلمان نبوده ومنافق است وحدیثش بی اعتبارمیباشد. ثالثا:پیامبر(ص)ذنب هم داشته درخودقرآن آمده {استغفرلذنبک}ازذنب خود استغفار کن و داشتن ذنب ازآنحضرت به معنی گناه نیست بلکه خطا و ترک اولی است. رابعا:حدیثی است ازامام باقر(ع )که معنی ایه را توضیح داده وبیان میکند . {محمّد بن يعقوب الكلينيّ، كرّم اللّه وجهه، عن حميد بن زياد، عن الحسن بن محمّد بن سماعة، عن وهيب بن حفص، عن أبي بصير، عن أبي جعفر، عليه السلام، قال: كان رسول اللّه، صلّى اللَّه عليه و آله، عند عائشة ليلتها، فقالت: يا رسول اللَّه لم تتعب نفسك و قد غفر اللّه لك ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر؟ فقال: يا عائشة، ألا أكون عبدا شكورا؟ترجمه «از ابى بصير نقل شده كه فرمود حضرت باقر، عليه السلام: رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله، پيش عايشه بود در شب او، پس گفت: «اى رسول خدا چرا به زحمت مى‏اندازى جان خود را و حال آنكه آمرزيده است خداوند براى تو آنچه پيش بوده است از گناه تو و آنچه پس از اين آيد؟» فرمود: «اى عايشه آيا نباشم بنده سپاسگزاری}بنابراین پروردگارعالم بواسطه خدمات ورنجها ومصائبی که پیامبر کشید و حتی درفتح حدیبیه دیدذنب گذشته وآینده اش را بخشید اگرسوال واشکال وانتقادی داریدمنطقی ودوستانه بیان کنید والسلام..
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
New Member
New Member
پست: 19
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹, ۹:۰۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 44 بار
سپاس‌های دریافتی: 8 بار

Re: معصومیت پیامبر و ائمه اطهار

پست توسط بهرام 121 »

sh.ahmad36 با سلام و عرض خسته نباشی ممنون که شما هم توضیحاتی در این باره داده اید خدا اجرتان بدهد خیلی عذر میخواهم شماها چرا اینقدر تند مزاج هستید وقتی یک سوالی میشود میگوید اول موضع خودت را روشن کن تا من جواب بدهم و یا منطقی بیان کن وازاینجور کلمات استفاده می کنید پیامبر اکرم میدانست که کفار منطق ندارند ولی خیلی با ملایمت مطالفت ایشان را راهنمایی میکرد با اینکه بچه ها رو وادار به سنگ زدن به پیامبر میکردند ایشان مقابل به مثل نمی کرد بلکه به عیادت طرف هم می رفت آیا شما در سوالی که کردم بوی جنگ میداد یا همه سوالها باید منطقی باشد یک سوال فکر آدم را مشغول میکنه طرف جوابی برایش ندارد و میخواهد از پیامبر عظیم الشانش دفاع کنه نمی تونه چکار باید بکنه نباید سوال بکنه گیرم منطقی یا غیر منطقی اگر غیر منطقی یک جواب منطقی میدهید اگر طرف هم متقاعد نشد لکم دینکم ولی دین بهر حال خدا اجرت بدهد و این آگاهی دادنها را در نامه اعمالت ثبت کند
ارسال پست

بازگشت به “پیغمبر شناسی”