مظلوم ترين امام معصوم عليه السلام

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

مظلوم ترين امام معصوم عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

 تصویر 



 مظلوم ترين امام معصوم عليه السلام  





خاندان پيامبر (ص‌) هر يک به تنهايي مظهر تمام فضايل و کمالاتند آنهم در حدّي که از درک و فهم عقول انساني بيرون است‌.
.
کدام زبان را ياراي آن است که بزرگي‌ها و بزرگواري‌هاي آنان را، آنچنان که بايد و شايد، باز گويد؟! ذهن خسته‌ام روي واژه «مظلوميت‌» متوقف مي‌ماند. آيا مظلوم بودن در نفس خود فضيلت است‌؟ نمي‌دانم‌، اما اين واقعيت را مي‌دانم که سيره پيشوايان معصوم (ع‌) نشان مي‌دهد که همگان همواره مظلوم بوده و هرگز ظالم نبوده‌اند!
.
دوست و دشمن معترفند که اگر رعايت جانب حق از سوي آن گراميان نبود، ايشان به مراتب توانمندتر از دشمنان خود بودند، اما اجتناب و پرهيز از آلودگي به فجور و ستم و نيز مراعات حق‌، آنچنانکه امير مؤمنان‌(ع‌) فرمود، [1] آنان را در موضع مظلوميت نگه داشت و شد آنچه شد؛
.
و مظلوميت آنها براي جان‌هاي حق طلب معيار و ميزاني گرديد که توانستند پس از آن حق و باطل‌، ارزش و ضد ارزش‌، تقوي و هوي‌، غدر و دهاء و در نهايت تزوير و صداقت را از يکديگر تميز دهند. اينک به راستي کداميک از پيشوايان معصوم مظلومترند؟

رسول خدا (ص‌) که فرمود: «هيچ پيامبري به سان من آزار نديده است‌»؟ [2]
يا امير مؤمنان علي‌(ع‌) که فرمود: «به تعداد ريگ‌هاي زمين و ستاره‌هاي آسمان در حق من ستم روا داشته‌اند»؟ [3]
و يا ابا محمد مجتبي و اباعبدالله الحسين (ع‌)، که هر کدام با مصايبي سنگين‌تر از آسمان‌ها مواجه گشتند؟
.
مصائب و مظلوميت اهل بيت پيامبر (ص‌) از دامنه و ژرفايي برخوردار است که اگر هر يک را به تمام اهل عالم تقسيم کنند، چيزي افزون به جا خواهد ماند.
.
فاجعه عاشورا عقل‌ها را حيران مي‌کند و تنهايي و غربت امام علي (ع‌) دل‌ها را به آتش مي‌کشد. در اين کهکشان درد و داغ بايد نظاره‌گر خون پاک هزاران هزار شهيدي بود که از خاندان علوي و فاطمي و حسني و حسيني و در يک کلام فرزنداني از اهل بيت رسول خدا (ص‌) به جرم دفاع از اعتقاد به حقانيت ولايت معصوم به خاک ريخته شد و نيز بايد شاهد شهادت و زجر و تبعيد و تحقير و... خيل عظيم مردان و زنان و کودکاني بود که فقط به دليل شيعي بودن‌، تازيانه قساوت اذناب اموي‌، عباسي و اتباع وهابي و صهيوني آنان را از قرن‌ها پيش تا هم اکنون در جاي جاي زمين متحمل شده‌اند و مي‌شوند.
.
با اينهمه اگر مدار مظلوميت را از دير و دور تاکنون باز نگريم و در ژرفا و دامن آن تأمل کنيم‌، به گمان راقم اين سطور هيچ کس مظلوم‌تر از وجود مقدس اباصالح المهدي‌، حجه ابن الحسن العسکري‌، ارواحناله الفداء، نبوده و نخواهدبود.
..
پيش از آنکه دلايل اين ادّعا را بر شمارم سخن آن عالم ربّاني (استاد پدرم مرحوم آيت‌الله شيخ علي اکبر الهيان‌) را به ياد مي‌آورم که فرمود: «تحمّل زندگي با مشقت از مرگ و شهادت سخت‌تر است‌!» و چرا چنين نباشد! دلاور مردي که براي دفاع از حق در خون خود فرو مي‌غلتد و به آني يا ساعتي زندگي دنيا را بدرود مي‌گويد تا در نعيم جاودان الهي متنعّم گردد، بارها آسوده‌تر از فرزندي است که بايد سال‌هاي سال در غربت و انزوا با لحظه لحظه عمر خويش يادآور شهادت و رسالت او باشد. به راستي کدام دشوارتر است‌؟ آنکه مي‌ميرد و اجل محتوم را به سعادت مطلوب بدل مي‌کند،
.
يا آنکه مي‌ماند و در همه عمر درد و داغ صبوري را به جان مي‌خرد؟
بي جهت نيست که شاعري مي‌گويد:

 .
من که از هستي ده روزه به تنگ آمده‌ام واي بر خضر که محکوم به عمر ابد است‌  



. اينک بيش از يازده قرن از عمر مقدس حضرت اباصالح المهدي‌، ارواحناله الفداء، مي‌گذرد. هيچ نيازي نيست که در اثبات چگونگي و راز طول عمر آن امام يگانه ذهن را با کند و کاو در دلايل عقلي و نقلي خسته کنيم‌. هر کس به حقانيت کلام خداوند ايمان دارد و قدرت الهي را به تصريح قرآن در شکافتن دريا براي موساي کليم و سخن گفتن عيسي مسيح در لحظه ولادت و تکلّم سليمان با حيوانات و زنده ماندن يونس در شکم ماهي و طول عمر نوح‌، علي نبينا و آله و عليهم السّلام‌، [4] و صدها نظير اين گونه خرق عادت‌ها مي‌پذيرد، به راحتي خواهد پذيرفت که عمر طولاني امام عصر (ع‌) به اذن الهي امري بسيار ساده و پذيرفتني است‌.
.
.باري‌، سخن ما بر سر راز طولاني بودن عمر و حيات امام‌(ع‌) نيست‌، که اين مهم در پرتو قدرت لايزال الهي معمّاي ناگشوده‌اي نباشد؛
.
سخن در اين است که وجود مقدس او در طي اين ادوار طولاني چه مصائبي را تحمل نموده‌اند. اين است که در دعاي ندبه مي‌خوانيم‌:
.
عزيزٌ عَلَيّ اَنْ تُحيطَ بِکَ دُونَي البَلوي و لاَ ينالَک مِنّي ضَجيجٌ و لاَ شَکْوي‌
.
بر من گران و ناگوار است که رنج و بلا تو را احاطه کند و ناله و شکوايي ازمن به تو برسد...
..
و انتظار در نفس خود از سخت‌ترين حالات انسان است‌. با آنکه مي‌دانيم در طي اين قرون چشم مقدس او شاهد و ناظر چه فجايع سخت و صعبي بوده است مشاهده آن همه و نيز اين همه قتل‌عام‌ها، تجاوزها، حق کشي‌ها، آوارگي‌ها و... به تنهايي کافي است تا سخن صائب تبريزي را بپذيريم که گفت‌:
.
گرم است آفتاب روز قيامت وليک نيست سوزنده‌تر ز سايه ديوار انتظار
.
انتظار جانسوزي که بيش از همه شيعيان و حق‌طلبان وجود مقدس او را آزرده و هر لحظه و هر روز آن‌، برگ تازه بر کتاب مظلوميت او افزوده است‌. مظلوميتي که دامنه‌اش از سال‌هاي ماقبل تولد آن يگانه‌، آغاز مي‌شود.
.
توضيح آنکه در تاريخ‌، چهره منفور کساني را مي‌يابيم که با استفاده از فرمايش رسول خدا و ائمه هدي (ع‌) درباره ظهور حضرت مهدي (ع‌)، [5] داعيه مهدويت داشته و پرچم اين ادعا را برافراشتند تا به يمن آن‌، به آرزوهاي قدرت طلبانه خود نائل شوند! کساني چون مغيره بن سعيد [6] و عبيدالله المهدي (ع‌) [7] از اين گروهند. اينک تا آنجا که وسع صاحب اين قلم است‌، وجوه مظلوميت امام همام‌، ابا صالح المهدي‌(ع‌) را در پي مي‌آورم و به اين دعا تمسّک مي‌جويم که‌:
.
أللّهُمَّ ادَفَعَ عَنْ حُجَّتِکَ وَ وَلِيّکَ وَ خَليفَتِک شَرَّ الجنِّ و الانسِ بِمنّکَ وَ کَرَمِکَ.
.
.
1 ـ اولين ستمي که در حق آن گرامي روا داشته‌اند، از ناحيه اعتقاد پيروان سقيفه است که مي‌گويند: در آخر زمان خداوند مرد مصلحي را به وجود مي‌آورد و او مهدي موعود است‌. بنابر اين عقيده امام عصر (ع‌) در آخر زمان متولد خواهد شد و البته معلوم و معين نيز نيست که از نسل کيست‌. جلال الدين مولوي رومي در مثنوي خويش با پذيرش و تبليغ همين ايده ابيات زير را مي‌آورد:
.
پس به هر دوري وليّي قائم است تا قيامت آزمايش دائم است‌
.
پس امام حيّ قائم آن ولي است خواه از نسل عمر خواه از علي است‌
.
مهدي هادي وي است اي راه جو هم نهان و هم نشسته پيش رو [8] .
.
ملاحظه مي‌شود که از نگاه مولوي رومي استبعادي ندارد که آن جهاندار عدل گستر و آن به پا دارنده قسط و بر هم زننده بساط جور از نسل عمر بن خطاب باشد.
..
در حالي که اصحاب حديث متواتراً از رسول خدا (ص‌) نقل نموده‌اند که حضرتش وجود مقدس حضرت مهدي‌، امام حي غائب قائم‌(ع‌)، را مشخّصاً از نسل امامان پاک و از صلب حضرت اباعبدالله الحسين‌(ع‌) و نهمين نواده او و فرزند حضرت ابامحمد عسکري‌(ع‌) پيشواي يازدهم دانسته و معرفي فرموده است‌. و همين احاديث طمع کساني چون عبيدالله المهدي را برانگيخت تا دعوي مهدويت کنند.
..
.
2 ـ همچنانکه گفته شد پيش از تولد حضرت ولي‌عصر، ارواحنا له الفداء، کساني به پا خاسته‌، خود را مهدي موعود خواندند. اينان اگر چه جان بر سر اين ادعا نهادند و خداوند با افشاي تزوير و ناکام ساختن ايشان‌، خط بطلان بر ادعاي نابجايشان کشيد، اما به هر حال اين داعيه زمينه را براي ديگر مدعيان مهدويت فراهم آورد. و ديگر شيادان و راهزنانِ فکر و انديشه را جرأت بخشيد تا با اين حربه‌، خلق خدا را به گمراهي بکشانند و موجبات تفرقه هر چه بيشتر امت را فراهم آوردند.
.
.
3 ـ در نخستين سال‌هاي زندگي آن سرور، عموي حضرتش‌، جعفر بن محمد الهادي ادعاي امامت و جانشيني حضرت ابامحمد عسکري‌(ع‌) را نمود و کوشيد با استفاده از حمايت خلفاي عباسي‌، شيعيان را به خود جلب کند اما خدعه و فريبش بر ملا شد و به کذّاب شهرت يافت‌.
.
.
4 ـ در دوران غيبت صغري که امام (ع‌) به ترتيب عثمان بن سعيد و فرزند وي محمد بن عثمان و نيز حسين بن روح نوبختي و سرانجام علي بن محمد سمري را به عنوان نواب خاص خود تعيين فرموده بود، جمعي منافق‌، نوبت به نوبت با ادعاي نيابت امام به جلب توجه مردم پرداخته‌، در اين راه به ترويج عقايد سخيفي چون تناسخ و حلول و نهايتاً ايجاد انحراف و کژانديشي در جامعه اسلامي دست يازيدند. از زمره اين مدعيان مي‌توان از شلمغاني‌، محمد بن نصير نميري‌، احمد بن هلال کرخي‌، حسين بن منصور حلاج‌، ابو محمد شريعي و محمد بن بلال نام برد. [9]
.
اگر چه برخي از اينان مستقيماً توسط امام (ع‌) مورد طعن و لعن قرار گرفته و برخي ديگر توسط بزرگان شيعه از جمله‌ جناب ابن‌بابويه و حسين بن روح نوبختي رسوا گرديدند، [10] اما به هر حال طرح ادعا از سوي اين مدعيان دروغين‌، زمينه‌ساز گشايش بستري از خطا و اعوجاج گرديد، به گونه‌اي که از آن زمان تا هم اکنون نيز برخي از اهل قلم و همچنين گروهي از مستشرقان به سهو يا غرض به نام و ياد آنها کتاب مي‌نويسند و مهملات و مجهولاتي را به نام فرهنگ اسلامي به جامعه جهاني عرضه مي‌دارند [11] واين سخن بگذار تا وقتي دگر؛
..
.
5 ـ اگر بپذيريم که هر گونه تهمت و افترايي بر عقايد حقّه شيعه‌، در نفس خود ستمي به شيعيان محسوب مي‌شود، به طور قطع و يقين اين افتراها و تهمت‌ها بدواً ستم مضاعفي به ساحت مقدس امام عصر، ارواحنا فداه‌، است که پيشواي شيعيان مي‌باشد. دست پليد وهابيان ـ که به تصريح مدارک تاريخي‌، ساخته و پرداخته صهيونيسم جهاني است ـ در نوشتن کتب متعدد و البته تکراري بر عليه عقايد منوّر شيعه چنان هتاک و بي باک است که گاه از شدت عصبيّت و عناد مورد اعتراض برخي از عالم نمايان وهابي مسلک نيز قرار مي‌گيرد. اين اقدام در شرايطي صورت مي‌گيرد که «سگ‌ها را گشوده‌اند و سنگ‌ها را بسته‌اند»! صدها عنوان کتاب توسط «وعاظ السلاطين‌» بر عليه شيعه انتشار مي‌يابد و در مقابل از طبع و نشر کتاب گرانسنگ الغدير تأليف علامه اميني هنوز در برخي از کشورهاي تسنن زده ممانعت به عمل مي‌آيد! [12] .
.
و البته از آن جا که نمي‌توان براي هميشه آفتاب را در حجاب ابر نگاه داشت‌. خداوند متعال گاه به دست برخي از ايادي دشمن‌، سند حقايت تشيع را افشا مي‌فرمايد. نظير پاسخي که يکي از مدرسان دانشگاه‌هاي حجاز به نام عبدالمحسن العباد به کتابي از شيخ عبدالله بن زيد آل محمود (رئيس دادگاه‌هاي شرعي کشور قطر) داده است‌. «العبّاد» با آن که خود شيعي مذهب نبوده و از نزديکان «بن‌باز» (مفتي بزرگ وهابيت در کشور سعودي و دشمن آشکار تشيع‌) است‌، با اين حال در پاسخنامه خويش عدم اعتقاد مؤلف کتاب به وجود مقدس امام مهدي (ع‌) و آرمان مهدويت را مورد نقد و نکوهش قرار مي‌دهد. [13] .
.
در هر حال هر گونه تهمت‌، دروغ و افترا به شيعه و باورهاي اصيل و الهي آن را بايد وجهي از وجوه مظلوميت مولايمان اباصالح المهدي (ع‌) بدانيم‌.
.
.
6 ـ وجود مدعيان مهدويت در دوران غيبت کبري‌، بارزترين وجه ستم به ساحت مقدس امام‌(ع‌) است‌. اينان که غالباً دست‌پروردگان دواير جاسوسي استکبار جهاني بوده و هستند، هر چند با استفاده از آرزومندي امّت اسلام در مورد ظهور پيشواي غائب و بهره برداري از ساده لوحي جمعي عوام‌، داعيه خود را آغاز کرده و بدون استثنا رسوا و منکوب گرديده‌اند اما به هر حال گروهي را به خود خوانده و مقاصد استعماري را در ايجاد تنش و تفرقه امت اسلامي جامه عمل پوشانده و مهمتر کوشيده‌اند تا با حرکات سخيف خود امت شيعي را نسبت به اصل ظهور و تحقق حضور امام غائب دلسرد نموده مقدمه‌اي براي انکار وقوع و يا استبعاد حکومت جهاني امام‌(ع‌) فراهم آورند، بازي بابيگري و بهائي گري ـ که تا هم اکنون مورد حمايت دول استعماري است [14] ـ در ايران و ماجراي سفيهانه جهيماني و محمد بن عبدالله قحطاني در حجاز نمونه‌اي از اين گونه ادعاهاي واهي است‌. [15] .
.
جالب آن که اين مدعيان بدون استثنا سر سالم به گور نبرده‌اند و هر که با اين ادعا سر برافراشته پس از رسوايي و بي آبرويي و ثبت نام خود در تاريخ به ننگ‌، در راه اين ادعا سر خود به باد داده است‌. چنانک علي محمد باب در «بيت‌الخلاء» به گلوله بسته شد و مدعيان مهدويت در حجاز نيز با تمام اتباعشان به قتل رسيدند، آن هم به دست نيروهاي فرانسوي‌!!! ولي تحقق فرجام تيره براي اين مدعيان‌، اصل ستم نسبت به ساحت قدس مهدوي را نفي نمي‌کند.
.
ناصرالدين‌شاه‌قاجاربا سرکوب بابيان سلطنتش را تحکيم‌بخشيدوآل‌سعوددرحجازباسرکوب «جهيماني‌» برسلطه خويش ادامه دادند و در اين ميان آنکه نام و ياد و اعتبارش دستمايه جمعي دنيا طلب قرار گرفت‌، وليّ معصوم خداوند است که در اوج اقتدار، مظلوم است‌.
.
.
7 ـ يکي از بارزترين انواع ستمي که در حق شيعه و به خصوص در حق امام عصر، ارواحنا له الفداء، روا داشته و مي‌دارند، حرکت ناجوانمردانه تحريف در آثار است‌. از سال‌ها پيش خاصّه از زمان وقوع انقلاب اسلامي ايران‌، دشمنان شيعه به ويژه پيروان وهابيت و نيز متعصبان اهل تسنن در هند و پاکستان و عربستان و... در چاپ کتب مرجع خود هر جا که نام مقدس حضرت مهدي (ع‌) در ضمن روايتي به تأييد آمده‌، يا در هر موضع که محققان آنها از ازمنه قديم در آثار خود حديث يا سخني را آورده‌اند که تصريح به حقانيت شيعه و ائمه اثني‌عشر دارد، در چاپ‌هاي جديد آن آثار، نکات مزبور را حذف مي‌کنند تا مورد استناد و استفاده نسل‌هاي آينده قرار نگيرد!
.
و اين در حالي است که مطابق برخي از تحقيقات اين‌گونه افراد که در واقع حقيقت را تاب نمي‌آورند و آنچه را که رهبرانشان در آثار و تأليفات خود بدان اعتراف نموده مورد انکار قرار مي‌دهند، با پشتيباني قدرت‌هاي شيطاني و هزينه کردن مبالغ گزاف‌، نسخ خطي مآخذ دست اول را خريداري نموده مي‌سوزانند، تا به پندار باطل خود نخست عالمان و دانشوران و آنگاه نسل‌هاي جست‌وجوگر و پژوهنده نتوانند به معارف مذکور دست يابند.
.
.
8 ـ مي‌دانيم که ظهور حضرت ولي عصر حجه بن‌الحسن العسکري‌، ارواحنا له الفداء، وعده خداوند است و «إنّ الله لا يخلف الميعاد»، بنابراين جهان آينده به هر گونه‌اي که از هم اکنون ترسيم کنند، جهاني تحت لواي ولايت معصوم خواهد بود: «وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الکافرون‌، وَلَوْ کَرِهِ الکارِهون‌» اما استکبار جهاني با علم و اطلاع از اين موضوع مي‌کوشد تا تصويري از آينده بر اساس اميال و منافع خود ترسيم نمايد و آن را در اذهان عمومي جهان مستقر سازد.
.
آنها به تجربه دريافتند که آدمي با تغيير نگرش‌هايش تغيير مي‌کند و بر مبناي تصورات ذهني خود عمل مي‌نمايد. بر اين اساس از هم اکنون با خلق رمان‌هاي آينده‌نگر و ساخت فيلم‌ها و نگارش داستان‌ها و... و حتي مقالات مشحون از نظريه‌هاي به ظاهر علمي‌، مي‌کوشند تا نگرش‌هاي کلي خود را نسبت به آينده جهان به نام نگرش‌هاي فرهنگ‌ها و ملل تبيين و ترويج نمايند.
.
اين بماند که از اولين‌، فوري‌ترين و مهمترين وظايف صاحب‌قلمان متعهد شيعي‌، ترسيم تصوير آينده جهان بر مبناي اقتدار معصوم منتظَر است و در اين تصوير هر گونه حيثيت کاذبي براي «غير معصوم‌» تراشيدن‌، راه به همان سرابي مي‌برد که استکبار جهاني با همه ايادي و اذناب خود در صدد ايجاد آن است‌. ولي آنچه در اينجا منظورنظربوده وجهي ديگر از مظلوميت امام بقيه‌الله(ع‌) است که دشمناني آگاه و پر تلاش دارد و دوستان و محباني بعضا خواب آلوده و بي تحرّک‌.
.
بديهي است که خداي تعالي هيچ تلاشي را بي مزد نخواهد گذاشت بنابراين اگر اهل انديشه شيعي در اين رويارويي هنرمندانه‌؛

.يعني «ترسيم آينده بر مبناي اقتدار تکنولوژي‌» و يا «ترسيم آينده بر مبناي اقتدار ايمان‌» دير بجنبند سراب ايجاد شده در اذهان عمومي مي‌تواند معضلات فراواني را براي تشنگان آب ايجاد نمايد، به آيه قرآن تمسک مي‌جويم که فرمود:
.
قل أريّتم إن أَصبَح ماء کم غورا فمن يأتيکم بماء معين‌.
[COLOR=#ffffff].
اي رسول ما بگو ملاحظه کنيد، اگر آب گواراتان در زمين فرو رود و ناپديد گردد، چه کسي ديگر بار براي شما آب روان مي‌آورد؟ [17] .  
.
  راهزنان عقيده و ايمان فرصت مي‌دادند تا جهان با مديريت دوازده پيشواي معصوم اداره شود دنياي کنوني آکنده از اين همه ستم و تبعيض و فقر و جهل و جنون نبود. 

[HIGHLIGHT=#e5e0ec]بنابراين هر ستمي که بر اساس غصب خلافت حقّه امير مؤمنان علي (ع‌) بر جهان بشري تحميل شده است بطور مضاعف ستمي در حق آخرين پيشوا محسوب مي‌شود.
 

 . 


.
 .
أللّهُم إنّا نَشْکو إلَيک فَقْدَ نبيّنا وَ غَيبَهَ وَلِيّنا وَ کَثْرَهَ عَدُوّنا وَ قِلَّهَ عَدَدِنا وَ شدهَ الفِتَنِ بنا و تَظاهُرَالزمان عَلَيْنا فَصَلِّ علّي محمد و آل مُحمد وَ أعنّا عَلي ذلَک بَفتَحٍ مِنْکَ تُعَجِّلهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَضرٍ تُعِزّهُ وَ سُلْطانِ حَقٍ تُظْهِرهُ. [18] .  

 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نهج البلاغه ، خطبه 20
(2) (2) كتاب التمحيص ، ص 4/ مناقب آل ابي طالب، ج3، ص42 / بحارالانوار، ج 35، ص 56
(3) بحارالانوار، ج28، ص373، ح37
(4) به سرگذشت پيامبران عظيم الشأن نامبرده در قرآن كريم مراجعه شود.
(5) احاديث درباره نام و نشان و ظهور امام (ع ) به اعتراف اهل حديث متواتر است.
(6) مغيرة بن سعيد پس از درگذشت امام باقر (ع) ادعاي مهدويت نمود ومورد لعن شيعيان قرار گرفت ، رك المقالات و الفرق ، ابي خلف اشعري، ص 148
(7) عبيدالله المهدي از پيشوايان اسماعيلي كه داعيه مهدويت داشت، رك . همان . ص 318
(8) رك . عارف و صوفي به كه مي گويند؟، ميرزا جواد تهراني
(9) رك. زندگي دوازده امام عليهم السلام ، امام هاشم معروف الحسني ، ج2، ذيل زندگاني امام عصر عليه السلام.
(10) رك. خاندان نوبختي، عباس اقبال آشتياني، كلمه الامام المهدي عليه السلام
(11) رك . اخبار حلاج، لوئي ماسينيون.
(12) رك. تاريخ وهابيت ، علي اصغر فقيهي ، پاورقي روزنامه اطلاعات درباره سوابق وهابيون.
(13) رك . مصلح جهاني ، سيد هادي خسرو شاهي.
(14) رك . كشف الحيل ، مرحوم آيتي
(15) مصلح جهاني، سيد هادي خسروشاهي، ص 50 و 51
(16) همان، ص 88و89
(17) سوره ملك، آيه 30
(18) دعاي شريف افتتاح

 
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “مهدویت (عج)”