انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

 تصویر 




  انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت   


.
توجيه رواني مسأله انتظار
..
«انتظار»، پيوند وقرابت برجسته‏اي با «حرکت» دارد. حرکت از برآيندهاي انتظار وانتظار از جهت‏دهنده‏هاي حرکت است.
.
برخي دوست دارند حالت انتظار را يک مسأله رواني ناشي از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاريخ تفسير کنند وحالت فرار - از واقعيّت گرانبار با مشقّت‏ها - به سوي تصوّر آينده‏اي که محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست رفته وسيادتشان را بازپس گيرند. اين، نوعي خيالبافي يا نوعي گريز از دامن واقعيّت به آغوش تخيّل است.
.
مناقشه در توجيه بالا :
..
بي‏گمان، هنگامي که در پيشينه تاريخي مسأله، نظر کنيم وگستره وسيع نفوذ آن را در عقايد ديني معروف تاريخ انسان بنگريم، چنين توجيهي براي مسأله انتظار کاملاً غير علمي وبي‏پايه خواهد بود.
.
.
..
انتظار در مکاتب فکري غيرديني‏
.
مسأله انتظار از محدوده دين فراتر رفته ومذاهب ورويکردهاي غيرديني نظير مارکسيسم را نيز شامل شده است. چنان که «برتراند راسل» مي‏گويد:
.
«انتظار، تنها به اديان تعلّق ندارد، بلکه مکاتب ومذاهب نيز ظهور نجات‏بخشي که عدل را بگستراند وعدالت را تحقق بخشد، انتظار مي‏کشند.»
.
.
انتظار نزد مارکسيست‏ها - چنان که راسل مي‏گويد - درست همان انتظاري است که مسيحيان بدان اعتقاد دارند.
.
نيز انتظار نزد «تولستوي» در واقع به همان معنايي است که مسيحيان عقيده دارند، جز آن که اين داستان‏نويس روسي از زاويه‏اي ديگر مسأله انتظار را مطرح کرده است.
.
.
انتظار در اديان پيش از اسلام‏
.
در عهد قديم از کتاب مقدّس، مي‏خوانيم:
.
«از وجود اشرار و ظالمان دلتنگ مباش که به زودي ريشه ظالمان بريده خواهد شد، ومنتظران عدل الهي زمين را به ميراث برند وآنان که لعنت شده‏اند، پراکنده شوند، وصالحان از مردم همان کساني هستند که زمين را به ميراث برند وتا فرجام حيات جهان در آن زيست کنند.» [1] .
.
..
همين حقيقتي که در کتاب مقدّس آمده، در قرآن کريم نيز تکرار شده است:
.
«وَلَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ »  [2] .
.
«وبي‏گمان، در زبور، پس از تورات نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.»
.
.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) كتاب مقدس، سفر مزامير داود، مزمور 37
(2) سوره انبياء/ آيه 21
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

انتظار نزد اهل سنت
..
انتظارِ «مهديِ نجات‏بخش» (عليه‏السّلام) اختصاص به شيعه ندارد، روايات متواتر بسياري درباره مهدي(عج) از طرق اهل سنّت با سندهاي صحيح ومستفيض در دست است که نمي‏توان در آن‏ها تشکيک کرد، چنان که از طرق شيعه اماميه نيز چنين رواياتي رسيده است.
.
«عبدالرحمن ابن خلدون» - از دانشمندان قرن نهم هجري - صاحب «مقدمه» مشهوري که بر کتاب «اَلْعِبَر» [1] نوشته، مي‏گويد:
.
«بدان که مشهور اهل اسلام در طول اعصار بر اين عقيده‏اند که به ناچار در آخرالزمان مردي از اهل بيت ظهور خواهد کرد که دين را تأييد کند وعدالت را ظاهر سازد ومسلمانان از وي پيروي کنند. او بر ممالک اسلامي استيلا خواهد يافت ونام مقدّسش «مهدي (عج)» است.
.
خروج دجّال وحوادث ديگر پس از آن، واين که «عيسي‏ (عليه‏السّلام)» در پي او خواهد آمد ودجّال را خواهد کشت يا با او خواهد آمد ودر کشتن دجّال ياور وي خواهد بود ودر نمازش به مهدي (عليه‏السّلام) اقتدا خواهد کرد از نشانه‏هاي ثابت ظهور است که در منابع روايي صحيح ذکر شده است.» [2] .
..
شيخ عبدالمحسن العبّاد - مدرّس دانشگاه اسلامي مدينه منوّره - در بحثي ارزشمند مي‏گويد:
..
«در پي حادثه دردناک حرم، سؤال‏هايي مطرح شد. برخي دانشمندان در راديو وروزنامه‏ها درستيِ بسياري از سخنان رسيده از رسول خدا (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) را درباره حضرت مهدي (عليه‏السّلام) تأييد کردند مانند شيخ عبدالعزيز بن صالح، امام وخطيب مسجد نبوي. شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز - رئيس اداره پژوهش‏هاي علمي ودعوت وارشاد - نيز در يکي از روزنامه‏ها حادثه حرم را با استناد به احاديث صحيحِ مستفيض از رسول اکرم (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) به اثبات رسانيد.»
..
شيخ عبدالمحسن العبّاد مي‏افزايد:
.
«من اين رساله را به منظور تبيين سخن خروج مهدي آخرالزمان - که روايات صحيحي بر آن دلالت دارد ودانشمندان اهل سنّت از قديم وجديد، مگر ندرتاً، بر آن بوده‏اند - به رشته تحرير درآورده‏ام.» [3] .
..
.
ابن حجر هيثمي در «الصواعق المحرقّه» در تفسير سخن خداوند تعالي: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها...» [4] مي‏نويسد:
..
«مقاتل وپيروان وي از مفسّران، گفته‏اند اين آيه درباره حضرت مهدي (عليه‏السّلام) نازل شده است، واحاديثي که تصريح به اين نکته دارند که وي از اهل بيت پيامبر اکرم (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) است، خواهد آمد، بنابراين در آن دلالتي است بر برکت در نسل فاطمه وعلي - رضي الله عنهما - واين که از آنان فرزندان پاکيزه فراواني ظهور خواهد کرد وخداوند نسل آنان را مفاتيح حکمت ومعادن رحمت قرار داده است. راز اين نکته اين است که رسول اکرم (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) براي علي وفاطمه وفرزندانش دعا کرد تا از شرّ شيطان رانده شده محفوظ مانند.» [5] .

.
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) عنوان كامل اين كتاب « العبر و ديوان المبتدأ و الخبر في ايام العرب و العجم و البرير» است
(2) مقدمه ابن مخلدون/ ص311
(3) مجلة الجامعة الاسلامية/ شماره 45
(4) سوره زخرف / 61 ( وي نشانه اي براي رستخيز است پس در آن در گمان مي افتيد و را مرا پي ميگيريد ، اين راهي است راست )
(5) ابن هجر هيثمي ، الصواعق المحرقة/ ج1 / ص240
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

احاديث انتظار نزد شيعه اماميه‏
.
امّا احاديث انتظار امام مهدي(عج) نزد شيعه اماميه، فراوان است ومتواتر که دسته‏اي از آن‏ها از طرق صحيح به ما رسيده است.
.
برخي دانشمندان اين احاديث را به شيوه‏اي علمي وارزشمند گردآوري کرده‏اند، همانند «شيخ لطف‏الله صافي گلپايگاني» در کتاب گرانسنگش «منتخب الاثر»، همچنين «شيخ علي کوراني» در «موسوعة الامام المهدي» [1] وديگران.
.
.
انتظار چيست و ارزش فرهنگي آن کدام است؟
.
انتظار، مفهومي اسلامي، وارزشي فرهنگي است که از آن، رفتار فرهنگي معيّني سرچشمه مي‏شود.
.
گاه مردم از انتظار برداشت منفي مي‏کنند که در اين صورت، انتظار به مفهومي براي تخدير ومانعي براي حرکت تبديل مي‏شود، وگاه نيز از آن برداشت مثبت دارند که در اين صورت عاملي از عوامل حرکت وقيام وانگيزش در زندگي مردم خواهد بود.
.
بنابراين ناچاريم که از مسأله انتظار تصوّر شفّاف ودقيقي داشته باشيم، وهمين نکته وظيفه اساسي ما در اين پژوهش [تاريخي‏] است.
.
انتظار، يک فرهنگ ومفهومي فرهنگي است که در ساختار ذهني، اسلوب انديشه، شيوه زندگي وچگونگي نگرش ما به آينده به شکل فعّال ومؤثري دخالت داشته ودر ترسيم خط سياسي‏اي که براي حال وآينده خود رقم مي‏زنيم، تأثيرگذار است.
..
قريب به هزار وصد سال است که انتظار در زندگي ما ريشه فرهنگي خود را گسترده است؛ زيرا غيبت صغري در سال 329 ه. به پايان رسيد واز آن تاريخ تقريباً هزار وصد سال گذشته است.
.
در طول اين مدّت، مسأله انتظار به گونه مؤثّري در ساختار انديشه سياسي وانقلابي ما دخالت داشته است. اگر بدون عامل انتظار به تاريخ سياسي وانقلابي خود بنگريم، اين تاريخ بلند، جايگاه ديگري خواهد داشت.
.
اگر کسي در «دعاي ندبه» تأمّل کند - دعايي که مؤمنان پيوسته در روزهاي جمعه قرائت مي‏کنند - به عمق مسأله انتظار وبه ميزان نفوذ آن در روح مؤمنان وانديشه وروش فکري وانقلابي آنان پي خواهد برد. .
.
انواع انتظار
.
انتظار نجات بر دو گونه است:
.
نوع اول‏
.
انتظار نجاتي که در توان انسان نيست آن را جلو يا عقب بيندازد؛ همانند انتظاري که شخص غريق در رسيدن گروه نجات مستقر در ساحل به سوي خود دارد؛ حال آن که وي آنان را مي‏نگرد که براي نجات او به راه افتاده‏اند. بي‏گمان، غريق را ياراي آن نيست که زمان رسيدن گروه نجات را به خود نزديک‏تر کند.
.
البته اين انتظار، اميد به نجات را در درون او تقويت کرده ونور اميد را بر تيرگي‏هاي يأس ونوميدي که از هر سو احاطه‏اش کرده‏اند، خواهد تابانيد.
.
نوع دوم‏
نوع دوم، انتظاري است که انسان مي‏تواند آن را نزديک گرداند وطلب کند؛ مانند بهبودي از بيماري، اجراي طرحي عمراني يا علمي يا تجاري يا پيروزي بر دشمن ورهايي از فقر. همه اين‏ها ريشه در انتظار دارند وامر سرعت بخشيدن يا تأخير انداختن آن‏ها به دست خود انسان است.
..
بنابراين، اين امکان براي انسان وجود دارد که در به دست آوردن بهبودي وشفا تعجيل کند يا آن را به تعويق اندازد يا حتي منتفي گرداند.
.
.چنان که امکان آن هست در اجراي پروژه‏اي تجاري يا عمراني يا علمي عجله کند يا اجراي آن را به وقتي ديگر موکول کند يا اصلاً رها سازد. همچنين اين امکان براي وي هست که به سوي پيروزي بر دشمن وبي‏نيازي مالي بشتابد يا سستي ورزد وتأخير کند يا از خيرشان بگذرد.
.
با اين بيان، انتظار از نوع دوم با انتظار از نوع اوّلي که از آن سخن گفتيم تفاوت خواهد داشت ودر محدوده قدرت واختيار انسان هست که در تحقق آنچه که انتظارش را مي‏کشد، شتاب ورزد يا درنگ وسستي روا دارد يا عطايش را به لقايش ببخشد.
.
از اين رو، انتظار از نوع دوم، علاوه بر «اميد» و«مقاومت»، به انسان «حرکت» نيز مي‏بخشد، وحرکت، مخصوص انتظار است.
.
بي‏گمان اگر انسان بداند که نجات ورهايي‏اش به حرکت، عمل وتلاشش وابسته است، چنان حرکت وتلاشي براي رهايي ونجات خويش به خرج مي‏دهد که در گذشته توان انجام آن را نداشته است.
.
.
بنابراين اگر انتظار از نوع اول به انسان، تنها «اميد» و«مقاومت» مي‏بخشد، انتظار از نوع دوم به وي علاوه بر «اميد» و«مقاومت»، «حرکت» وپويايي نيز خواهد بخشيد:
.
1- اميد در جان انسان اين قدرت را به وي مي‏دهد تا پرده حال را بدرد وآينده را ببيند، وچه قدر فاصله است ميان کسي که «خدا»، «هستي» و«انسان» را از خلال درد ورنج حاضر مي‏بيند وميان کسي که همه اين سه را از خلال حال وگذشته وآينده مي‏نگرد.
ترديدي نيست که ديدگاه دوم با ديدگاه اول متفاوت است وبي‏گمان تيرگي، ظلمت وابهام واشکالي که ديدگاه نخست را احاطه کرده، ديدگاه دوم از آن‏ها در امان است.
[COLOR=#ffffff].
2- اميد در جان انسان، او را در ادامه پايداري ومقاومت در مقابل سقوط واضمحلال تا رسيدن نيروهاي کمکي توانمند مي‏سازد، ومادام که چراغ اميد به رسيدن کمک در دل وجان انسان ندرخشد، مقاومتي نخواهد داشت.  
[COLOR=#ffffff].
3- بالاخره اميد در جان انسان او را در نيل به نجات ورهايي ونيرومندي وتوانگري قادر خواهد ساخت. چنين انتظاري، همان «انتظار پويا» وبرترين نوع انتظاري است که در اين پژوهش ما در پي آنيم.
 
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

سيستم تغيير
.
اين انتظار، شبيه انتظار مردم از خداست که کارهاشان را از بد به خوب، از نيازمندي به بي‏نيازي، از ناتواني به توانايي واز شکست به پيروزي تغيير دهد. شکي نيست که چنين انتظاري، انتظار درست وعقلاني است؛ زيرا انسان، توده‏اي است از ضعف وعجز وفقر وناداني وزشتي، واز خداي تعالي انتظار مي‏رود که همه اين‏ها را تغيير داده وبه نيرو وتوان وبي‏نيازي ودانايي وخوبي تبديل کند.
.
ايرادي نيست که انسان از خدا چنين توقّع وانتظاري داشته باشد، ليکن به شرط آن که براي تحقق اين انتظار، سيستم معقولي را که خداي تعالي براي چنين تغييري در نظر گرفته، در پيش گيرد.
.
بي‏گمان هيچ ترديدي در چنين تغييري از سوي خداي تعالي نيست، ليکن در ضمن سيستمي مشخص ومادام که انسان چنين سيستمي را به کار نگيرد، درست نيست که توقع وانتظار تغيير از جانب خدا را داشته باشد. اين سيستم آن است که انسان ابتدا در خودش تغيير ايجاد کند تا خداي تعالي شرايط را به نفع او تغيير دهد.
.
بي‏شک عقب‏ماندگي اقتصادي وعلمي، شکست نظامي وسوء مديريت و... از إِشکال وضعف وسستي ونوميدي وجهل نهفته در وجودمان وفقدان جسارت وشجاعت ريشه مي‏گيرد. پس اگر ما در خودمان تغيير ايجاد کنيم، خدا نيز شرايط را به نفع ما تغيير خواهد داد.
.
چنان که اگر ما حال خود را تغيير ندهيم خدا نيز شرايط را به نفع ما دگرگون نخواهد ساخت؛ مگر آن که خود بخواهد. در اين دو حقيقت هيچ شک ومناقشه‏اي نيست. انتظار تغيير از سوي خداي تعالي حقيقتي است قطعي، وليکن در صورتي که اين انتظار با حرکت وعمل انسان همراه گردد، وبه تعبير ديگر، اين همان انتظار انقلابي است.
.
انتظار، حرکت است، نه مترصد بودن‏
.
خطاست که از واژه انتظار مترصد بودن منفي حوادث را بفهميم، بي‏آن که خود نقش منفي يا مثبتي در اين حوادث داشته باشيم؛ چنان که مترصّد خسوف ماه يا کسوف خورشيد مي‏مانيم.
.
بنابراين، تفسير صحيح واژه انتظار آن است که، انتظار، «حرکت»، «کار»، «تلاش» و«عمل» است.
.
علت تأخير در فرج چيست؟
.
فهم درست معناي انتظار که آيا به معني مترصد بودن است يا حرکت، به جواب درست اين سؤال وابسته است. در اين جا دو ديدگاه مطرح است:
.
ديدگاه نخست:
.
اگر سبب تأخير در فرج وظهور امام عصر(عج) وانقلاب جهاني فراگير او را اين بدانيم که زمين تا از ظلم وجور پر نشده است، آن حضرت ظهور نخواهد کرد، به ناچار «انتظار» مي‏بايد به معني «مترصد بودن» باشد. از طرفي به بداهت اسلام [مي‏دانيم که‏] دامن زدن به ظلم وجور وگسترش بيشتر دامنه آن جايز نخواهد بود.
..
[از طرف ديگر] درست نيست که به مقابله با ظلم برخيزيم؛ زيرا چنين مقابله‏اي دوره غيبت را طولاني‏تر مي‏سازد. پس به ناچار بايد منتظر بمانيم تا ظلم وجور در زندگي سياسي، اقتصادي، نظامي وقضايي ما به حدّ کمال برسد چنان که کره زمين از ظلمت ظلم پر شود تا امام (عليه‏السّلام) ظهور کند وانقلاب خود را عليه ظالمان ودر حمايت مظلومان علني سازد.
.
.
ديدگاه دوم:
.
اگر سبب تأخير در فرج، عدم وجود ياراني باشد که جامعه و[در گستره‏اي وسيع‏تر] دنيا را براي ظهور امام وقيام فراگير وي آماده سازند وپشتيبان وتکيه‏گاه انقلاب امام تلقّي شوند، مسأله فرق مي‏کند.
..
از اين رو چاره‏اي جز اقدام وتجهيز وآمادگي وامر به معروف ونهي از منکر به منظور برپايي اقتدار حق بر زمين وحصول فرج به سبب ظهور امام (عج) نيست.
.
در نتيجه، انتظار به معناي «مترصد» بودن نخواهد بود. بلکه به معناي حرکت، اقدام وجهاد براي برپايي اقتدار حق بر زمين است؛ يعني، مفهومي که مهيّاسازي زمين براي ظهور امام وقيام جهاني او را طلب مي‏کند.
..
[HIGHLIGHT=#e5e0ec]بنابر چنين برداشتي از ظهور امام (عليه‏السّلام) وظهور فرج به دست وي، معناي انتظار نيز از جهت مثبت ومنفي، ميان «مترصّد بودن» و«حرکت» در نوسان خواهد بود.  
..
هم‏اکنون براي رسيدن به جواب صحيح، به بررسي اين مسأله خواهيم پرداخت ...
.
.
.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

نقد نظريه نخست‏:
.
1- «پر شدن زمين از ظلم وجور» به معناي خشکيدن چشمه توحيد وعدل در زمين نيست؛ چنان که مکاني براي پرستش خدا توسط مردم باقي نماند! چنين چيزي محال وخلاف سنّت‏هاي الهي است. بلکه معناي اين کلمه طغيان وسرکشي قدرت باطل بر ضدّ حق در نبرد دايمي ميان حق وباطل است.
.
2- امکان ندارد ظلم وطغيان قدرت باطل بر ضد حق بيشتر از آن چيزي باشد که هم‏اکنون هست. امروزه ظلم به بدترين وجهي سراسر زمين را فراگرفته است. آنچه در منطقه بالکان توسّط صرب‏ها بر ضد مسلمانان بوسني وهرزگوين گذشت در تاريخ ظلم وارعاب کم‏تر نظير داشته است. صرب‏ها بارها شکم زنان آبستن را پاره کردند وجنين‏ها را بيرون کشيدند. کودکان را به قتل رساندند وسر بريدند وبا سرهاي بريده پيش چشم پدران ومادرانشان توپ بازي کردند.
.
در «چچن» کودکان را سر بريدند وگوشت تنشان را طعمه خوکان ساختند. ستمي که کمونيست‏ها در دوره حکومت کمونيستي بر مسلمانان آسياي ميانه روا داشته‏اند، چنان است که لرزه بر اندام انسان مي‏اندازد. شکنجه‏هاي وحشيانه‏اي که بر مسلمانان زنداني در زندان‏هاي اسرائيل اعمال مي‏شود، از محدوده بيان بيرون است. برتر وبالاتر از همه اين‏ها، ظلم وتصفيه ونابودي وشکنجه وزنداني است که در عراق بر مؤمنان به دست پليس بعثي صدامي در جريان بوده وهست که هيچ تعبيري از توصيف آن بر نمي‏آيد...
.
آنچه در گوشه گوشه دنياي اسلام بر مسلمانان - تقريباً در تمام مناطق - مي‏رود، بسيار وحشتناک وفراتر از ظلم وستم و«پر شدن زمين از ظلم وجور» است، ولي کمتر ديده شده که افکار عمومي جهان نسبت به اين ظلمِ وحشتناک اعتراضي داشته باشند.
.
[HIGHLIGHT=#f2dcdb]اين بي‏تفاوتي از همه بدتر وزشت‏تر ونشانه انحطاط وجدان اخلاقي در جامعه جهاني وفرهنگ مادّي بشر معاصر است.  
.
.
انحطاط وجدان اخلاقي، نمودِ خطري است در تاريخ انسان که پيوسته سقوط فرهنگي را در پي خواهد داشت وقرآن از آن به «هلاک امّت‏ها» تعبير مي‏کند.
.
 «وجدان» نياز اصلي واساسي انسان است.   گونه که انسان بدون «امنيت»، وبدون «بهداشت ودرمان» وبدون «غذا» و«نظام سياسي» و«علم [وفن‏آوري‏]» قادر به ادامه زندگي نيست به همان سان بدون وجدان، قادر به ادامه حيات نيست، وهرگاه سرچشمه‏هاي وجدان بخشکد، سقوط فرهنگي نتيجه طبيعي اين حالت خواهد بود.
.
[وبه تعبير قرآن]پس از سقوط نيز قانون «استبدال»، «تبديل» و«ارث» بر زندگي بشر حاکم خواهد بود، واين، همان حالت قيام جهاني امام عصر (عليه‏السّلام) وبرپايي دولت جهاني وفراگير اوست.
..
3- غيبت امام (عليه‏السّلام) به سبب طغيان شرّ وظلم وفساد بوده است واگر چنين نبود، امام (عليه‏السّلام) غايب نمي‏شد، بنابراين، چگونه طغيان ظلم وفساد سبب ظهور امام (عليه‏السّلام) وخروج او از پرده غيبت خواهد بود؟!
.
4- برخلاف نظر برخي، گرايش دنياي امروز به سمت سقوط نظام‏هاي سياسي، نظامي واقتصادي ستمگر است. همه ما چگونگي سقوط اتحاد شوروي را در ظرف چند ماه شاهد بوده‏ايم. مَثَل چنين کشورهايي مَثَل بنايي توخالي است که از داخل پوسيده شده وکسي قادر به نگهداري آن از سقوط نيست.
.
طوفان تغيير هم‏اکنون در امريکا - يعني ابرقدرت دنيا - وزيدن گرفته واين کشور را در بُعد اقتصادي، امنيتي، اخلاقي ومقبوليّت دچار زلزله‏هاي سخت ودرهم کوبنده‏اي کرده است. [1] .
.
نظام جاهلي امروز، شمارش معکوس سقوط وفروپاشي خود را شروع کرده است؛ بنابراين از چنين نظامي چگونه انتظار قدرت وجنگ ووحشيگري بيشتري داشته باشيم؟!
.
5- به علاوه، آنچه در نصوص غيبت ديده مي‏شود اين است که:
.
«[امام عصر (عليه‏السّلام)] زمين را از عدل وداد پر مي‏کند، چنان که از ظلم وجور پر شده است، [2] نه بعد از آن که از ظلم وجور پر شده باشد.» [3] .
.
.
معناي آن، اين نيست که امام (عليه‏السّلام) منتظر بماند تا ظلم وفساد بيشتر از آن چيزي که هم‏اکنون هست، بشود. بلکه معناي روايت اين است که امام (عليه‏السّلام) هنگامي که ظهور مي‏کند، زمين را از عدل وداد پر مي‏سازد وبا ظلم وفساد در جامعه مبارزه مي‏کند، تا جايي که جامعه بشري از ظلم وفساد پاک شود؛ چنان که در گذشته از ظلم وفساد پر بوده است.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

اعمش از ابي وائل روايت کرده که اميرمؤمنان (عليه‏السّلام) درباره حضرت مهدي(عج) فرموده است:
.
«يخرج علي حينِ غفلة من النّاس واِماتةٍ من الحقِّ واظهار من الجور، يفرح لخروجه اَهْلُ السَّماءِ وسکّانها، وَيَمْلأ الارض عدلاً کما مُلِئَتْ ظلماً وجَوْراً» [4] .
.
«در هنگامه غفلت مردم، نابودي حق وآشکاري ظلم، [امام (عليه‏السّلام)]خروج مي‏کند. به سبب اين خروج، اهل آسمان وساکنان آن شادمان مي‏شوند وزمين را از عدل وداد پر کند؛ چنان که از ظلم وجور پر شده باشد.»
.
در روايت ديگري است:
.
«يَمْلَاءُ الارضَ عدلاً وَقِسْطاً، کما مُلِئَتْ جوراً وظلماً» يا «بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجوراً». [5] .
.
«زمين را از عدل وقسط پر کند، چنان که از ظلم وجور پر شده است» يا «بعد از آن که از ظلم وجور پر شده است.»
.
معني جمله «پر شدن زمين از ظلم وجور» اين است که ظلم وجور چنان زياد شود که مردم از آن فرياد وفغان بردارند؛ ظلم نقاب تبليغاتي خود را - که نزد مردم خوب جلوه مي‏کرد - فروافکند وچهره حقيقي‏اش را آشکار سازد؛
.
اين تشکيلات ونظام‏ها در تحقّق رفاه وآسايش وامنيّت که به مردم وعده مي‏داده‏اند شکست بخورند؛ پس از اين شکست‏هاي گسترده است که مردم در جستجوي نظام الهي‏اي که آنان را از اين ناکامي‏ها برهاند به حرکت در مي‏آيند ورهبري ربّاني را مي‏جويند که دست‏شان را بگيرد وبه سوي خداي تعالي رهنمونشان سازد.
.
اين شکست‏هاي پي در پي هم‏اکنون در زندگي مردم يکي پس از ديگري رخ نموده است. بزرگ‏ترين آن با سقوط اتحاد جماهير شوروي تحقق يافته ودر سال‏هاي اخير آشوب‏هاي تندي امريکا را به لرزه نشانده است. هر کدام از اين ناکامي‏ها مردم را به سوي نظام الهي ورهبر ربّانيِ نجات‏بخش سوق مي‏دهد.
.
تا اين جا به طور فشرده نظريه نخست علل تأخير فرج امام عصر (عليه‏السّلام) را مورد نقد قرار داده‏ايم. هم‏اکنون بحث خود را در باب نظريه دوم آغاز مي‏کنيم.
.
نظريه دوم در علل تأخير در فرج‏:
.
اين نظريه در فهم علل تأخير فرج وظهور امام (عليه‏السّلام) به علل واقعي تکيه کرده است که نخستينِ آن‏ها، عدم وجود ياوران کافي از جهت کميّت وکيفيت در ميان شيعيان وانصار امام (عليه‏السّلام) است.
.
بي‏گمان انقلابي که امام (عليه‏السّلام) رهبري آن را به عهده خواهد داشت، انقلابي جهاني وهمگاني است که مستضعفان ومحرومان در آن امامت وسرپرستي جامعه بشري را عهده‏دار خواهند بود:
.
«ونُريدُ ان نَمُنَّ علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمةً ونجعلهم الوارثين» [6] .
.
«ما مي‏خواهيم بر آنان که در زمين خوارشان شمرده‏اند منّت نهيم وآنان را پيشوايان مردم گردانيم وايشان را وارث زمين کنيم.»
.
ومؤمنان مستضعف در اين مرحله، تمام آنچه را که طاغوت‏ها از قدرت وثروت در دست دارند، به ارث برند:
.
«ونجعلهم الوارثين» ؛ «وآنان را ميراث‏بران قرار دهيم»
«اِنَّ الارضَ يرثها عبادي الصالحون» [7] . «بندگان شايسته‏ام ميراث‏بران زمين خواهند شد.»
.
وسلطه بر گستره زمين، نصيب آنان خواهد بود:
.
«وَ نُمکِّنُ لهم في الارضِ» [8] . «ودر زمين، قدرتشان دهيم.»
.
امام (عليه‏السّلام) در اين مرحله، تمام زمين را از لوث شرک وظلم پاک خواهد کرد:
.
«يملأ الارض عدلاً کما مُلِئَتْ ظلماً وجوراً» ، «زمين را از عدل وداد پر کند؛ چنان که از ظلم وجور پر شده است.»
.
تا همان‏گونه که دربرخي روايات، تصريح شده، درشرق وغرب عالم جايي که در آن نداي «لا اله الاّ الله» طنين‏انداز نشود، يافت نخواهد شد.
.
محور اين انقلاب فراگير جز «توحيد» و«عدل» نخواهد بود.
.
چنين انقلابي به ناچار زمينه‏سازي‏هاي زيادي را در سطح عالي هم از جهت کميّت وهم از جهت کيفيت [نيروها وامکانات]مي‏طلبد.
.
اگر اين آمادگي‏ها ايجاد نشود، چنين انقلاب فراگيري در سنّت‏هاي الهي در تاريخ بشري به تحقق نخواهد پيوست.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

نقش سنت‏هاي الهي و امداد غيبي در انقلاب‏
ز
اين انقلاب در رويارويي با متکبران، طاغوت‏ها، نظام‏ها ومؤسسات جاهلي حاکم ومسلّط بر گُرده مردم، به يقين بدون امداد غيبي وپشتيباني وتأييد الهي به پيروزي نخواهد رسيد.
زز
منابع اسلامي وجود چنين امدادي را تأييد وچگونگي آن را توصيف کرده است. جز آن که اين امداد الهي يکي از دو طرف قضيّه است وطرف ديگر آن نقش سنّت‏هاي الهي در تاريخ وجامعه در تحقق اين نهضت جهاني، گسترش وکمال‏بخشي بدان است.
ز
اين سنّت‏ها نيز بي‏هيچ تغيير وتبديلي جاري خواهند بود:
زز
«سنّة اللَّهِ في الّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً» [1] .
زز
«درباره کساني که پيشتر بوده‏اند [همين‏] سنّت خدا جاري بوده است؛ ودر سنّت الهي هرگز تغييري نخواهي يافت.»
زز
اين سنن تعارضي با مدد وتأييد الهي ندارد. شأن اين انقلاب، همان شأن دعوت رسول خدا (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) به توحيد وحرکتي است که آن حضرت در تحقق توحيد در زندگي مردم داشته است.
ز
اين حرکت، البتّه محل امداد غيبي الهي بود که خداي تعالي رسولش را به واسطه فرشتگان نشان‏دار وپياپي وبادها ولشکري که قابل رؤيت نبود، ونيز به سبب رُعبي که در دل دشمنانش انداخت، نصرت بخشيد. ليکن از طرفي رسولش را نيز به فراهم کردن تجهيزات براي اين جنگ سرنوشت‏ساز فرمان داده است:
ز
«وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا استطعتم مِنْ قُوَّةٍ...» [2] .
«وهر چه در توان داريد در مقابل دشمنان بسيج کنيد....»
ز
مراحل اين نبرد نيز به موجب سنّت‏هاي خداي تعالي در تاريخ وجامعه، تحقق مي‏يافت ودر آن، گاه رسول خدا بر دشمنانش پيروز مي‏شد وگاه اين پيروزي به دست نمي‏آمد.
ز
[آن حضرت‏] در اين نبردها از نيروهاي نظامي، امکانات مالي وسلاح‏هاي جنگي بهره مي‏گرفت، نقشه جنگ تدارک مي‏ديد ودشمن را با وسائل مختلف وشيوه‏هاي جديد در زمان ومکان نبرد غافلگير مي‏کرد وهيچ يک از اين امور با امداد غيبي الهي نسبت به رسول خدا - که شکّي در آن نيست - منافاتي ندارد، واين دو چهره از مسأله‏اي واحد است.
ز
انقلاب جهاني که رهبري آن را نواده رسول خدا (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) به عهده دارد، از دعوت ونهضتي که رسول اکرم (صلّي‏ اللّهُ‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم) رهبري آن را در گذشته به دوش داشته، به امر الهي، منحرف نخواهد شد.
ز
از جمله اين سننِ ناگزير در اين انقلاب جهاني، «آمادگي» و«زمينه‏سازي» قبل از ظهور امام (عليه‏السّلام) و«ياري» و«ياوران» در هنگام ظهور است، وبدون اين آمادگي وزمينه‏سازي وياري، امکان ندارد انقلابي با اين عظمت در تاريخ انسان به ثمر برسد.
ز
ما در آينده - به خواست خدا - به هر دو گروه از رواياتي که اوّلي به «آمادگي وزمينه‏سازي» ودومي به «ياوران وياري» اختصاص دارند، با تأمّل بيشتري خواهيم پرداخت.
ز
گروه نخست از روايات، رواياتي هستند که به «مُوَطِّئان» [3] تعلّق دارد.
ز
«زمينه‏سازان»، قشري هستند که جامعه انساني وکره زمين را براي ظهور وانقلاب جهانيِ همگاني امام عصر(عج) آماده مي‏سازند وبه طور طبيعي قبل از ظهور امام (عليه‏السّلام) پيدا مي‏شوند.
ز
گروه دوم از روايات، به «انصار» اختصاص دارد. انصارِ [امام (عليه‏السّلام)]قشري هستند که آن حضرت را در قيام بر ضد ظالمان همراهي مي‏کنند وامام (عليه‏السّلام) رهبري آنان را در قيام عليه ظالمان بر عهده مي‏گيرد. بنابراين، ما در مقابل دو قشر قرار داريم:
ز
1- قشر «زمينه‏سازان» که زمين را براي ظهور وقيام امام (عليه‏السّلام) مهيّا مي‏سازند.
2- قشر «انصار» که امام (عليه‏السّلام) با پشتيباني آنان بر ضد ظالمان قيام مي‏کند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) احزاب / آيه 62
(2) انفال / آيه 60
(3) يعني زمينه سازان ظهور امام زمان (ع) ، در اين نوشتار از اين پس از اين قشر موطئنان تحت عنوان «زمينه سازان » ياد خواهيم كرد.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

گروه زمينه سازان در منابع اسلامي
.
دسته اي از روايات که مؤ يد يکديگرند، از شيعه وسنّي، دربارهِ گروه زمينه سازان رسيده است. اين نصوص برخي مناطق معروف اسلامي را که اين گروه از آنجا برخواهند خاست، مشخص کرده اند.
.
مهم ترين اين مناطق عبارتند از: مشرق وخراسان (که منظور از مشرق همان خراسان است)، قم، ري ويمن.
.
در روايات زير، گروه زمينه سازان به مناطق فوق منتسب شده اند:
.
[1] - زمينه سازان مشرق «حاکم» در مستدرک صحيحين از عبدالله بن مسعود نقل کرده است .
.
وي گفت:
.
«اَتانا رسول الله(ص) فخرج الينا مستبشراً يُعرف السّرور في وجهه، فما سألناه عن شيءٍ الاّ اخبرنا به ولا سکتنا اِلاّ ابتداءنا حتّي مَر فتيهٌ مِن بني هاشم منهم الحسن والحسين، فلمّا راهم التزمهم وانهملت عيناه، فقلنا: يا رسول اللّه، ما نزال نري في وجهک شيئاً نکره؟
.
فقال: اِنّا اهل بيتٍ اختار اللّه لنا الاخره علي الدّنيا، وانّه سيلقي اهل بيتي من بعدي تطريداً وتشريداً في البلاد حتّي ترتفع راياتٌ سودٌ في المشرق، فيسألون الحقّ لا يعطونه، ثم يسألون فلا يعطونه، ثمّ يسألونه فلا يعطونه - فيقاتلون - فينصرون. فمن ادرکه منکم ومِن اعقابکم فَليَأتِ اِمامَ اهل بيتي، ولو حَبَوا علي الثّلج، فانّها رايات هُدي، يدفعونها الي رجلٍ مِن اهل بيتي».
.
«[روزي] رسول خدا، صلّي اللهُ عليه وآله وسلّم، با شادماني تمام به سوي ما آمد، به گونه اي که برق شادي در نگاهش مي درخشيد. هر چه مي پرسيديم، پاسخ مي گفت، وهرگاه سکوت مي کرديم، خود شروع مي فرمود؛ تا آن که گروهي از جوانان بني هاشم - که امام حسن وامام حسين،عليهماالسلا م، - در ميانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند.
.
حضرت همين که آنان را ديد در آغوششان کشيد واشک از ديدگان مبارکش جاري شد. گفتيم: اي فرستادهِ خدا! چيست که پيوسته در چهرهِ شما چيزي مي بينيم که خوش نداريم.
.
فرمود: ما خانداني هستيم که خداي تعالي آخرت را در مقابل دنيا براي ما برگزيده است. پس از من خاندانم رانده وآوارهِ شهرها گردند تا آن که پرچم هايي سياه در مشرق سربلند کنند.
.
حق را طلبند وبديشان ندهند، در برهه اي ديگر حق را طلب کنند وبديشان ندهند، وباز نيز چنين شود، پس آن گاه نبرد کنند وپيروز شوند.
.
[سپس فرمود:] هر که از شما يا فرزندان تان چنين روزي را درک کرد نزد امامي که از خاندانم مي باشد، حاضر شود - اگرچه جامه به خود پيچد وبر برف گام نهد - زيرا اين پرچم ها پرچم هاي هدايتند که آن ها را به مردي از خاندانم تقديم کنند.»
.
.
.
ابي خالد کابلي از حضرت امام جعفر صادق، عليه السلا م، روايت کند که فرمود:
.
«کَأَ نّي بقومٍ قد خرجوا بالمشرقِ يطلبون الحقّ فَلا يُعَطونَهُ ثُم يطلبونه، فاذا رَاَوا ذلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُم عَلي عَواتِقِهِم فيعطون ما شاوُِوا فلايقبلونه حتّي يقوموا ولايدفعونها الاّاِلي صاحبکم قَتلاهُم شُهَداءُ، اَمااِنّي لَواَدرَکتُ ذلِکَ لاَ بقيتُ نَفسي لصاحب هذاالامر». [2] .
.
«گويا مي بينم مردمي را که در مشرق قيام کرده اند وحق را مي طلبند وبديشان داده نمي شود، وليکن از پاي نمي نشينند.
.
از اين رو سلاح بر مي گيرند، در نتيجه آنچه مي خواستند بديشان داده مي شود، اما نمي پذيرند تا آن که قيام مي کنند و حکومت را به کسي جز صاحب شما [امام عصر(عج)] تحويل نمي دهند.
.
کشته شدگان از آنان، شهيدند. آگاه باشيد که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف صاحب اين امر مي کردم.»
.

>زمينه سازان خراسان
>زمينه سازان قم و ري
>زمينه سازان يمن

.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) مستدرك الصحيحين ، حاكم نيشابوري ، صفحات 4 ، 462و533
(2) بحار الانوار ، ج52، ص243/ غيبت نعماني ، باب 14 ، ح50


تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

زمينه سازان خراسان
.
محمد بن حنفيه، در روايتي که به صور مختلف نقل شده وليکن ظهور دارد که از امام علي، عليه السلا م، است، گويد:
.
«ثُم تخرج رايه مِن خُراسانَ يهزمون اصحاب السّفياني حتّي تنزل ببيت المقدس توطيء للمهدي سلطانه.» [1] .
.
«پرچمي از خراسان بيرون مي آيد، [حاملان اين پرچم] اصحاب سفياني را شکست داده تا به بيت المقدس مي رسند وزمينهِ حکومت حضرت مهدي(عج) را فراهم مي سازند.»
.
زمينه سازان قم و ري
.
علاّمهِ مجلسي در بحارالانوار روايت کرده است:
.
«رجلٌ مِن اَهلِ قُم يدعو النّاس الي الحقّ يَجتمع معه قومٌ کَزُبرِ الحديدِ، لا تزلّهم الرياح العواصف، لا يَمِلُّونَ من الحرب ولا يجبنونَ وعلي اللّه يتوکّلونَ والعاقبه للمتّقين.» [1] .
..
«مردي از اهالي قم مردم را به حق مي خواند، گروهي که دل هاي آنان چون پاره هاي آهن است گرد او جمع شوند، طوفان هاي سخت نلرزاندشان، از جنگ خسته نشوند وبيمي به خود راه ندهند، بر خدا توکّل کنند وعاقبت [نيک] از آن پرهيزگاران است.»
.

زمينه سازان يمن
.
حضرت امام محمدباقر، عليه السلا م، درباره ي رهبري يماني قبل از ظهور امام عصر، عليه السلا م، فرموده است:
.
«... وليس في الرايات اهدي من رايه اليماني، هي رايه هدي لانّه يدعو الي صاحبکم ....» [1] .
.
«... در ميان پرچم ها پرچمي هدايت يافته تر از پرچم يماني نيست. آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زيرا [مردم را] به سوي صاحب شما [امام عصر، عليه السلا م] فرا مي خواند...»


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) عصر ظهور / ص206
(2) بحار الانوار / ج60/ ص216، سفينة البحار / ج2/ ص246
(3) بحار الانوار/ج52 / ص232
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: انتظار پويا ، عامل موفقيت و حركت

پست توسط محب فاطمه »

نشانه هاي زمينه سازان ظهور
.
>گروه محکم و استوار
>گروه مبارزه و نافرماني
>بازتاب هاي جهاني
.
گروه محکم و استوار
.
نخستين چيزي که در اين قشر جلب نظر مي کند، صلابت، نيرومندي واستواري آنان است. بنابراين آنان قوي وزورمندند که زمين را براي ظهور امام، عليه السلا م، آماده مي سازند.
.
حضرت امام جعفرصادق،عليه السلا م، در روايتي که محمد بن يعقوب کليني آن را در ذيل آيهِ «فاذا جاء وعدُ اولاهما بعثنا عليکم عباداً لنا اُولي بأسٍ شديد» [1] آورده، «بندگان سخت نيرومند» را به همين قشر تفسير کرده است.
.
چنان که در روايت، به صفتِ عجيبِ «قلوبهم کزبر الحديد، لا تزلّهم الرياح العواصف». [2] توصيف شده اند.
.
با آن که داراي «دل» هستند وطبيعت دل، نرمي ورافت است، ليکن اين دل ها در رويارويي با طاغوت ها وستمگران به تکّه هاي آهن بدل مي شوند که ديگر نرمي ورقّت نمي شناسند.
.
صلابت ونيرومندي از ويژگي هاي نسل هايي است که خداي تعالي مسؤ وليت تغيير [نظام هاي اجتماعي] وايجاد انقلاب را به دوش آنان گذاشته است، همچنين اين دو صفت از ويژگي نسل هايي است که خداي تعالي آنان را در گردنه هاي بزرگ تاريخ براي انتقال مردم از مرحله اي به مرحلهِ ديگر برگزيده وگروه زمينه سازان، داراي اين ويژگي هاست.
.

گروه مبارزه و نافرماني
.
وظيفهِ اين گروه، مبارزه با نظام جهاني وعصيان عليه آن است. چه مي داني نظام جهاني چيست وچگونه اين نظام در خدمت به ابرقدرت ها وهم پيمانان آن ها وحفظ مراکز قدرت وموقعيت استراتژيکي شان در مناطق مختلف دنيا عمل مي کند؟!
.
مسؤ وليت حفظ اين مراکز قدرت، مسؤ وليتي بسيار دشوار وظريف است که نظام جهاني در تمام سطوح دنيا - نه در سطوح منطقه اي يا کشوري فقط - بدان پايبند است.
.
اين نظام، از يک سري معادلات وموازنه هاي سياسي، اقتصادي، نظامي وخبري دقيق شکل گرفته است، ونيز از رژيم هاي اعضاي خانوادهِ جهاني ومجموعه اي از خطوط قرمز وسبز وزردي که در ميان اين رژيم ها واين مجموعه در زمينهِ حوادث، امتيازها، تنظيم نقش ها، تقسيم درآمدها، بازار ومنابع ثروت ومناطق نفوذ برقرار است.
..
به نظر ما، اين مجموعهِ پيچيده است که قدرت هاي بزرگ را به سلطه بر دنيا قادر ساخته است؛ چنان که يک اهرم [1] کوچک، انسان را در جا به جايي اجسام سنگين به کم ترين حرکت، توانا مي سازد. از اين رو نظام جهاني، قبل وبعد از سقوط اتحاد جماهير شوروي، همچنان نزد همگان احترامش را حفظ کرده است؛ زيرا هر يک از آنان به قدر گستره وتوان خويش از اين نظام بهره مي برد.
.
اين جوانان (زمينه سازان ظهور امام عصر، عليه السلا م) به سادگي وبي هيچ ترديدي، اين خطوط قرمز را زير پا مي گذارند، معادلات وموازنه هايي را که همه بر آن توافق دارند وبدان به ديدهِ قبول واحترام مي نگرند بر هم مي زنند. همچنين استقرار وتوازن وهيبت جهاني اين رژيم ها وسازمان هاي بين المللي را بي اعتبار مي سازند.
.
اين سازمان ها ورژيم ها، نه قدرت سلطه بر اين جوانان را دارند، نه قدرت تحمّل اينان را ونه قدرت دفع شان را؛ زيرا بيشترين توان اين حکومت ها وهيبت جهاني شان در رويارويي با حکومت ها وسازمان هايي همانند خودشان است وآخرين سلاح آنان قتل، زندان، شکنجه وتبعيد، حال آن که اين جوانان از هيچ يک از اين امور نمي هراسند.
..
از اين رو، وصفي که در روايت دربارهِ اين قشر به کار رفته، بسيار دقيق است:
.
«لا تزلّهم الرياح العواصف، لا يملّون من الحرب ولا يجبنون وعلي اللّه يتوکّلون والعاقبه للمتّقين.»
.
«آنان را تندبادها نلرزاند، از نبرد دلتنگ وملول نشوند ونهراسند، وبر خدا توکل کنند وعاقبت [نيک] از آن پارسايان است.»
.
بي گمان آن که [در دل] هراسي ندارد، از نبرد خسته ودلتنگ نمي شود وتندبادها نيز طبيعتاً او را تکان نخواهند داد، نيرو وامتياز اينان در آن است که نمي هراسند ومشکل اينان از ديدگاه حکومت ها وقدرت هاي بزرگ در همين نکته نهفته است.
.
در موسم انتخابات عمومي رياست جمهوري آمريکا، در دورهِ رئيس جمهوري اسبق (کارتر) گفتگويي تلويزيوني در ضمن فعاليت هاي تبليغاتي اي که کانديداهاي رياست جمهوري امريکا داشتند ميان رئيس جمهور اسبق وکانديداي ديگري که در انتخابات از کارتر پيشي گرفت، برگزار شد. در اين برنامه، کانديداي اخير رو به کارتر کرد وگفت:
.
«در حادثه انفجار مقرّ نيروي دريايي امريکا در بيروت (مارينز)، به هيبت جهاني آمريکا خدشه زيادي وارد شد وتو - خطاب به کارتر - به تنهايي بايدمسؤ وليت کامل اين خسارت را به عهده بگيري.»
.
رئيس جمهور نيز در يک جمله پاسخ او را چنين داد:
.
«فکر مي کني من در مقابل انساني که به طلب کشته شدن آمده چه مي توانم بکنم؟! نهايت کاري که مي توانم بکنم اين است که مردم را باترس وتهديد ازامثال چنين اقدامي بازدارم، امّااگر کسي که دست به چنين انفجاري زده خود طالب مرگ باشد وبه سوي مرگ آغوش بگشايد، چگونه مي توانم وي را از اين کار بازدارم؟ واگر تو در موقعيت من بودي چه کار مي توانستي بکني؟!»
.
.
اين ها برخي مشخّصه هاي نسل مبارزي است که در رويارويي با رژيم ها وقدرت هاي بزرگ در عراق، ايران، افغانستان، لبنان، فلسطين، الجزاير، مصر، سودان واخيراً در چچن وبوسني وهرزگوين پا به عرصه نهادند.
.
کار اين نسل بسيار عجيب است؛ در عين حالي که در قبضهِ قدرت وسلطه وشلاّق جلادان قرار دارد وآنان انواع عذاب ها وشکنجه ها را بدو مي چشانند، بديشان ناسزا مي گويد وفرزندانش در مقابل آنان سر خم نمي کنند ونرمي نمي پذيرند... ونه فرياد مي کشند.
.
چنان که يکي از اين فرزندان مبارز آن گاه که زير شکنجه هاي جلادان، انواع عذاب ها را مي چشيد، به شکنجه گر جلاد چنين گفت:
.
«حسرت شنيدن يک آخ را هم بر دلت خواهم گذاشت!»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) اسراء / 5
(2) دلهايشان همچون پاره هاي آهن است كه طوفانها آنها را نلرزاند
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “مهدویت (عج)”