تثليث چه معنايي دارد؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

تثليث چه معنايي دارد؟

پست توسط مائده آسمانی »

 بسم الله الرحمن الرحیم 
   
   
 تثليث چه معنايي دارد؟


 
 
يكي از آموزه هايي كه همواره كليساها به جوامع مسيحي تعليم مي دهند، مسئله ي اعتقاد به تثليث است; و كلمات مسيحيان در  
   
   
  هاي كلامي حكايت از اين دارد كه اعتقاد به تثليث از مسائلي است كه شالوده و بنيان مسيحيت بر آن نهاده شده است و  
   
   
  چاره اي جز اعتقاد به آن ندارد.[1] 
   
   
  اين جاست كه درك نظريه ي ارتدوكسي كليسا درباره ي ثالوث اقدس (تثليث) در نهايت پيچيدگي و ابهام است; چرا كه از طرفي خود را  
   
   
  خداي واحد، پدر قادر متعال وخالق زمين و آسمان مي دانند و دين خود را در زمره ي اديان توحيدي قرار مي دهند و از طرفي هم  
   
   
  كه اولوهيت از سه شخصيت كاملاً متمايز و مشخص تشكيل شده است و اين سه در ازليّت، قدرت و جلال برابرند و هر يك از آنها  
   
   
  تمام صفات خدايي برخوردارند، ولي در عين حال، هر كدام از آنها خصايصي دارند كه آنها را از درون وحدت، تثليث و از هم  
   
   
  مي كند.[2]
 
 
به هر حال، نويسندگان مسيحي عرب زبان براي رساندن مفهوم تثليث از واژه ي يوناني الاصل "اقنوم" استفاده مي كنند كه معادل آن  
   
   
  زبان لاتيني،Persona ، به معناي نقاب است[3] و اين لفظ (اقنوم) كه در آموزه ي تثليث زياد به كار گرفته مي شود، داراي معاني گوناگون  
   
   
  اختلافي است، به گونه اي كه برخي گفته اند:  
 

1.مراد از اقنوم راه وجود است. بر اين اساس، اقانيم ثلاثه (أب، ابن، روح القدس) سه راه يا سه حالت براي وجود خدا و عمل اوست.[4]
 
 
به نظر مي رسد كه اين ديدگاه بيشتر درصدد رفع اتهامِ شرك بودن از آموزه ي تثليث است، تا بگويد كه اقانيم ثلاثه به معناي مظهر يا  
   
   
  وجود خدا و عمل اوست.  
 

2. گروهي پنداشته اند كه مراد از اقانيم ثلاثه همان خواص، يعني اعراض لازم ذات خداوند است، به اين معنا كه ذات خدا داراي سه  
   
   
 عرض خاصه است.
 
   
 
اين در حالي است كه اولا، عرض خاصه قائم به ذات نيست; و ثانياً، لازم مي آيد كه ذات خداي متعال چند چيز باشد[5] و اين محال  
   
   
 .  
 

3.عده اي هم گفته اند كه اقنوم كلمه اي سرياني و به معناي شخص يا اصل است. چنان اتفاق افتاده كه در مسيحيت اصطلاح چيزها يا  
   
   
 پراگماتا، به جاي اقانيم و اشخاص و براي توصيف سه شخص به كار رفته است، تا بر واقعيات آنها تأكيد گردد. بنابر نظر مسيحيان، پدر،  
   
   
 پسر و روح القدس هر يك، شخص (اقنوم) است.[6]  
   
 

بنابراين، قانون ايمان مسيحي هم مؤيد اين ديدگاه است و در تعريفي كه از تثليث و، به عبارتي، ثالوث اقدس (أب، ابن و روح القدس) ارائه  
   
   
  كند مي گويد:  
 

ما به خداي يگانه ي پدر، پسر و روح القدس كه خداي واحد و جوهر واحد و متساوي در قدرت، جلال و مجد و شكوه اند ايمان داريم.[7]
 
 
و قاموس كتاب مقدس مي گويد:

... معرفت مسيحيت به اين سه شخصيت، يك حقيقت آسماني است كه عهد قديم به صورت غير واضح اعلان نموده، ولي كتاب عهد  
   
   
  آن را به صورت آشكار بيان داشته است كه اين عقيده را در چند نكته مي توان بيان داشت:
 
 
1. كتاب مقدس سه شخصيت را مطرح مي كند كه هر كدام شخص الله است;
 
 
2. اين سه شخصيت كاملاً از هم متمايزند;

  
3. اين سه گانگي در جامعيت خدا موقتي يا ظاهري نيست، بلكه ابدي و حقيقي است;

  
4. مقصود از اين تثليث، سه خدا نيست، بلكه اين شخصيات ثلاثه جوهر واحدي دارند!

  
5. اين سه شخصيت (پدر، پسر، روح القدس) متساوي هستند;

  
6. هيچ گونه تناقضي در اين عقيده وجود ندارد!!!![8] به اين معنا كه خدا هم يكي است و هم سه تاست.
 
   
   
 مضافاً اين كه لابد هيچ گونه اجتماع نقيضيني هم در آن راه ندارد!!



به هر ترتيب، مراد از تثليث و اقانيم ثلاثه ي مسيحيت با توجه به آنچه در قانون ايمان گذشت و با عنايت به آنچه در قاموس كتاب مقدس  
   
   
 بيان شد اين است كه هر كدام از سه شخصيت مطرح ( پدر، پسر، روح القدس) شخص الله، و كاملاً از هم متمايزند و در جلال و شكوه   
   
   
 و مجد برابرند!!!!



در نقد اين نظريه بايد گفت:

1. عقيده ي تثليث، با تفسيري كه گذشت، مشتمل بر تناقض آشكار است; از طرفي معتقدند كه هر يك از شخصيت هاي اقانيم ثلاثه  
   
   
 خداست كه متمايز از بقيّه است و، در عين حال، هر سه اقنوم را يك چيز مي دانند.[9]
 
 
2. لازمه ي اعتقاد به تثليث اين است كه ذات خدا مركب از سه ذات باشد و اين در حالي است كه تركيب، با ذات واجب الوجود كه بسيط  
   
   
 است و از هيچ اجزاي عقلي و خارجي اي مركب نشده است ناسازگار است.[10]



با گذشت زمان و در طول تاريخ كليسا مسيحيان مدعي شده اند كه "طبيعت سه گانه ي خدا يك راز است و نمي توان آن را با  
   
   
  بشري بيان كرد" و همگي به نافرجامي كوشش هاي خود براي توجيه تثليث اعتراف دارند.[11]
 
 
بنده فکر میکنم که خود این عزیزان هم از آن چیزی نفهمیده اند در این 21 قرن هم به صورت یک راز باقی مانده است.
 
 
البته بايد اين نكته را نيز يادآور شد كه كلمه ي تثليث هرگز در كتاب مقدس مسيحيان وارد نشده و نخستين كاربرد شناخته شده ي آن در  
   
   
  مسيحيت، به سال 180 م بازمي گردد، هر چند به تصور مسيحيان ريشه هاي مفهوم سه گانه در عهد جديد احساس مي شود و  
   
   
  اعطاي حق تعميد در پايان انجيل متي آن را صريحاً بيان كرده است:  
 

ايشان را به اسم پدر، پسر و روح القدس تعميد دهيد.[12]
 
 
و گمان مي رود اولين كسي كه اين اصطلاح را درست كرد و استعمال نمود، شخصي به نام ترتوليان در قرن دوم ميلادي است[13] و،  
   
   
  اين ميان، برخي از بزرگان آزادانديش مسيحيت منكر الوهيت عيسي شدند; اما بنا به رأي صادره در نيقيّه آسياي صغير در سال 325 م.  
   
   
  به الوهيت عيسي با اكثريت قاطع 300 اسقف پذيرفته شد و نظر اسقف آريوس كه بر ضدّ اعتقاد به الوهيت عيسي قيام كرده بود  
   
   
  اعلام گرديد.[14] به دنبال اين مجادلات، شخصي به نام سوسينوس اعتقاد به تثليث را نتيجه ي تأثير عقايد ناقص فلاسفه ي يونان  
   
   
  نوشته شدن اعتقادنامه ها دانست و الوهيت عيسي را مردود شمرد كه اين نظر، به نظر "أبيون" معروف گشت.[15]  
 

همچنان كه گوستاو لوبون در گزارش خويش مي گويد: مسيحيت در پنج قرن اول حيات خويش با اخذ مفاهيم فلسفي و ديني يوناني و  
   
   
 ، مخلوطي از معتقدات مصري و ايراني شد كه حوالي قرن اول ميلادي در مناطق اروپايي انتشار يافت و، در نتيجه، مردم به يك  
   
   
  جديد كه عبارت بود از پدر، پسر و روح القدس، به جاي تثليث قديم كه از "نروبي تر" و "زنون" و "نرو" به وجود آمده بود گردن  
   
   
 .[16]
 
 
حاصل سخن اين شد كه مسيحيت با اعتقاد به الوهيت عيسي و روح القدس در كنار خدا نه تنها گامي به سوي تكامل و قله ي  
   
   
  برنداشتند، بلكه با شريك قرار دادن براي خداي متعال و گاهي فراتر از اين، يعني شريك را خود خدا دانستن، بستر خويش را در دامن  
   
   
  و كفر پهن نمودند و در توجيه عقايد شرك آلود خويش به مسئله ي راز كه يك امر قليل المؤونه است پناه بردند.  
 



--------------------------------------------------------------------------------

[1] . ر.ك: آيت الله سبحاني، محاظرات في الالهيات، تلخيص علي رباني گلپايگاني، (قم: چاپ جامعه ي مدرسين، 1417 ق) ص 54.

[2] . ر.ك: محمدرضا زيبائي نژاد، درآمدي بر تاريخ و كلام مسيحيت، ص 131، با اندكي تلخيص، ناشر، اشراق، 1375.

[3] . ر.ك: حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 150، انتشارات سمت، چ اول، 1379.

[4] . محمدرضا زيبائي نژاد، همان، ص 131، ناشر، اشراق، سال 1375.

[5] . ر.ك: علامه شيخ سديدالدين محمود، حمضي رازي، المنقذ من التقليد، (قم: انتشارات جامعه ي مدرسين، 1412 ق) ج 1، ص 145.

[6] . ر.ك: محمدرضا زيبائي نژاد، همان، ص 131.

[7] . ر.ك: متي اخترع المسيحيون التثليث، (مركز المصطفي) ص 2.

[8] . ر.ك: قاموس كتاب مقدس، ص 232، ذيل كلمه ي ثالوث، مؤلف: جمع الكنائس الشرفيه، جامع 6، 1981 م. ناشر: منشورات مكتبة المشعل.

[9] . جعفر سبحاني، همان، ص 55.

[10] . همان، ص 55.

[11] . حسين توفيقي، همان، ص 149.

[12] . همان، ص 149.

[13] . ر.ك: دكتر احمد شبلي، مقارنة الاديان، ص 173،؟؟؟؟ چهارم، 1973 م، ناشر: مكتبة النهضة المصريه.

[14] . حسين توفيقي، همان، ص 147.

[15] . محمدرضا زيبائي نژاد، همان، ص 150.

[16] . جعفر سبحاني، همان، به نقل از تاريخ تمدن ويل دورانت، ص 57.  
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “مسیحیت”